گفتوگو با لطفالله میثمی
¢دلایل مخالفتهای امریکا با دستیابی ایران به فناوری هستهای را چه میدانید؟
£تا جایی که من میدانم، امریکا تاکنون چند فرض را ارائه کرده است که نمیتوان آنها را دلیل دانست. فرض اول امریکا این است که چرا ایران با داشتن مخازن نفت و گاز بهدنبال سوخت اتمی میرود و اقتصادی بودن آن را زیر سؤال میبرد. فرض دوم امریکا این است که ایران در پی ساختن سلاح اتمی است. فرض سوم امریکا ـ و تا حدی آژانس بینالمللی انرژی هستهای ـ این است که چرا ایران پنهانکاری کرده است.
¢آیا واقعاً با داشتن منابع غنی نفت و گاز، سوخت هستهای توجیهپذیر است؟
£نخست اینکه ایالات متحده دارای مخازن عدیده نفت و گاز بود، ولی همزمان به سمت ایجاد نیروگاههای اتمی زیادی رفت و هم اکنون نیز در حال توسعه نیروگاههای اتمی خود میباشد. ازسویی چه اتحاد شوروی سابق و چه روسیه امروزین نیز با وجود دارابودن اولین ذخایر گاز و یکی از مهمترین ذخایر نفت دنیا از سوخت اتمی استفاده میکند. دوم اینکه تنوع منابع انرژی یکی از اصول پذیرفتهشده استراتژی انرژی در دنیای امروز است. کشورهای توسعهیافته علاوه بر سوخت فسیلی از سوخت اتمی، انرژی خورشیدی، انرژی برق آبی، انرژی بادی و یا ژئوترمال نیز استفاده میکنند. محدود بودن و پایانپذیری برخی از انرژیها تنوع منابع انرژی را کاملاً توجیهپذیر میسازد.
مسئله سوم، اصل پایانپذیری سوختهای فسیلی ازجمله مخازن نفت ایران است که یک اصل علمی پذیرفتهشده است و امروز آمار بینالمللی موثق نشان میدهد که مخازن نفت نیمه دوم عمر خود را طی میکنند. در این راستا من به منابع امریکایی استناد میکنم؛ در سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳ شمسی) مؤسسه امریکایی استانفورد گزارشی به شاه ایران ارائه داد که مخازن نفتی ایران ـ بر مبنای تولید آن روزها ـ طی ۲ تا ۳ دهه آینده پایان میپذیرد. توصیه آن مؤسسه، سوخت جایگزین بود و بهدنبال این گزارشها بود که ایران به فکر ایجاد نیروگاه اتمی افتاد.
چهارم، گزارشهای کارشناسی شده نشان میدهد که این روزها، منحنی تقاضا برای نفت بسیار فزاینده و منحنی عرضه نفت بسیار کاهش یابنده است و دیری نخواهد پایید ـ تا سال ۱۳۹۷ ـ که مخازن نفت ایران حتی پاسخگوی مصرف داخل نباشد.
وقتی که کارمند شرکت نفت بودم و به امریکا سفر کردم، دیدم که دولت فدرال روی تمام چاههای نفت امریکا، نظارت بسیار نزدیک دارد. دولت فدرال است که میزان بهرهبرداری هر چاه را مشخص میکند تا به مخزن ضربهای وارد نشود. مخازن نفت امریکا در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹ شمسی) نیمه دوم عمر خود را شروع کرد و از آن به بعد بهرهبرداری از چاهها هر روز کاهش مییافت، بهطوری که دولت فدرال مجبور بود به واردات نفت متوسل شود و امروزه بیشتر نفت مصرفی در امریکا، نفت وارداتی است. میزان وابستگی امریکا به نفت خاورمیانه هر روز افزایش مییابد. از گزارش آقای چنی، معاون بوش، چنین برمیآید که هماکنون وابستگی امریکا به نفت خاورمیانه ۶۵%، در سال ۲۰۲۰، ۸۰% و در سال ۲۰۳۰، ۹۵% خواهد شد.(۱)
آقای بوش چند روز پیش در نطق سالیانه خود در کنگره گفت: ”ما به نفت خاورمیانه معتاد شدهایم“ (Addicted) و مصمم است که نیروگاههای اتمی خود را گسترش دهند. ملاحظه میکنید که امریکا برای حفاظت از مخازن نفت خود، دست به واردات زد و حالا دنبال جایگزین کردن آن با انرژی اتمی است. این روزها منابع آماری بینالمللی بهطور قطع و مسلم گزارش میکنند که مخازن نفت دنیا نیز نیمه دوم عمر خود را طی میکنند، ولی برخلاف امریکا که بهرهبرداری از مخازن نفت را صیانتی کرده است، در خاورمیانه از این امر مهم خبری نیست. حتی در عربستان سعودی، بزرگترین منبع نفتی آن همراه نفت ۵۰% آب تولید میکند. با این وجود بهرهبرداری از آن ادامه دارد. در کشور خودمان روزی مسجدسلیمان مرکز نفتی جنوب بود، اما همه میدانیم که نفت مخازن آن تمام شد، بنابراین وقتی مسجدسلیمان بدون نفت میشود، میتوان تصور کرد که روزی ایران نیز بدون نفت خواهد شد. پایانپذیری مخازن نفت این روزها یک امر مسلم شده است.
پنجمین دلیل بر نیاز به سوخت جایگزین این است که ما سالیانه ۳۵۰هزار بشکه در روز افت تولید ناشی از افت فشار داریم و میزان سرمایهگذاری برای ثابتنگهداشتن تولید، زیاد و برای افزایش تولید سرسامآور خواهد شد.(۲)
ششمین دلیل آلودگی هوا ناشی از مصرف سوختهای فسیلی است که در ماه آذر فاجعه آن را در تهران و اطراف آن دیدیم که بسیاری از هموطنان ما را به کام مرگ خاموش فرو برد. عوارض دیگر مانند خفقان، گرمشدن ۲ درجهای کره زمین و رقیقشدن لایه ازن، سرطانزایی و… که دنیا را بهطور جدی به فکر فرو برده است و امروزه دنیا برای محیطزیست بهتر تلاش میکند. در کشور آلمان رویکرد به انرژی خورشیدی بسیار زیاد است، هرچند هزینه آن در شرایط کنونی ۳۰ برابر هزینه سوخت فسیلی است.
دلیل دیگر من دستیابی به ارزش ذاتی نفت است. هماکنون قیمت یک بشکه آب تصفیه شده در اروپا کمتر از دوبرابر قیمت یک بشکه بنزین میباشد، درحالیکه اولاً آب بهوفور یافت میشود و ثانیاً پایانپذیر نیست و ثالثاً تصفیه آن ارزان است و در مقایسه ملاحظه میکنیم که اولاً مخازن نفت محدود است و ثانیاً پایانپذیر میباشد و ثالثاً تصفیه آن گرانتر از آب تمام میشود. بنابراین تا زمانیکه به انرژی جایگزین دست نیابیم، به ارزش ذاتی نفت نیز پی نخواهیم برد و فکر میکنیم صدور چنین ثروتی یک درآمد است، درحالیکه درآمد نیست. توصیه همیشگی من این بوده که ایران بهسوی انرژی جایگزین برود. توصیه من به مسئولان نفتی ایران نیز این بوده که ما باید توجه به رفتار مخازن نفت((Reservoir Performance) خود را در اولویت قرار داده و تولید صیانتی را در نظر داشته باشیم و این کار که نتیجهاش کاهش تولید و حفظ مخازن ماست، طبیعی است که هم ما و هم دنیا را بیشتر سر عقل میآورد که هر چه زودتر به فکر انرژی جایگزین باشد.
درواقع آنچه از وضعیت کنونی نفت در دنیا برمیآید این است که ما باید به علمیکردن صنعت نفت و بهرهبرداری صیانتی از آن بپردازیم و در این مسیر نیاز به انرژی جایگزین بسیار جدی است.
¢شاید نگرانی امریکا از وضعیت هستهای ایران ناشی از مواضعی است که ایران نسبت به اسراییل دارد؟ به نظر شما اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، با توجه به اینکه اسراییل را به رسمیت نمیشناسد، آیا خطر حمله هستهای وجود ندارد؟ اگر چنین خطری را حس کنیم آیا موضع امریکا موجه نمیباشد؟
£نخست اینکه امریکا، روسیه و دیگر اعضای شورای امنیت همچنین اسراییل، هند، پاکستان و کرهشمالی و… از سلاح اتمی برخوردارند. درواقع در اینجا یک سیاست یک بام و دو هوا و تبعیضآمیز حاکم است که برخی کشورها را واجد سلاح هستهای و برخی را فاقد آن میخواهد. دوم اینکه برخی استراتژیستهای امریکایی مانند برژینسکی با چند دلیل برای داشتن توانمندی هستهای بازدارنده ایران را محکوم نمیکنند.
الف ـ حمله عراق به ایران (با حمایت امریکا) و بر جا گذاشتن خسارتهای جانی و مالی فراوان؛ هر چند با سقوط صدام این خطر رفع گردیده اما جایگزینی حکام امریکایی با صدام و اعلام خطمشی برانداز نسبت به ایران این خطر را برای ایران به صورت چند برابر احیا میکند، ضمن آنکه بایستی تهدیدهای اسراییل نسبت به ایران را نیز به این احساس خطر افزود.
ب ـ از منظر پرستیژ نیز ایران از نگاه آنها محکوم این عرصه نیست، چرا که کشور عقبماندهای چون پاکستان نیز از سلاح هستهای برخوردار است.
ج ـ درصورتی که ایران از توان هستهای بازدارنده برخوردار باشد، آنقدر عقلانیت در حاکمیت ایران موجود هست که بداند در صورت اعمال چنین توانمندی، امریکا و اسراییل در واکنش به این کار، ایران را با خاک یکسان خواهند کرد. بنابراین فرض به کار بردن آن محال مینماید.
شما مدعی هستید که ممکن است در صورت چنین فرضی ایران به استفاده از سلاح هستهای علیه اسراییل دست بزند، به نظر من نه شعار “محو اسراییل” بهعنوان یک استراتژی ضرورت دارد و نه فروپاشی اسراییل نیازی به بمب اتمی دارد، چرا که اولاً مگر شوروی با آن همه سلاح اتمی فروپاشی نشد؟ آیا سلاحهای اتمی جلوی فروپاشی را گرفت؟ به نظر من اتفاقاً این سلاحها به فروپاشی آن کمک کردند. ازسوی دیگر، مگر اسراییل در ذات خود در حال فروپاشی نیست؟ در جایی که امریکا و اسراییل هر دو بر این باورند که اجرای هرکدام از قطعنامههای شورای امنیت، معادل فروپاشی است، پس چه نیازی به سلاح هستهای میباشد؟ قطعنامههای ۲۴۲ و ۳۳۸و ۲۹۸، مذاکرات اسلو، زمین به جای صلح مادرید و… همه در سیر خود و در صورت تن دادن اسراییل میتواند به فروپاشی آن بینجامد. حتی فلسطینیها به اسراییلیها پیشنهاد کردند که دو ملت در کنار هم باشند (مانند آفریقای جنوبی) ولی اسراییل بهدلیل زاد و ولد مسلمانان این را هم معادل فروپاشی خود میداند. مقامات دانشگاهی اسراییل اعتراف کردند که دو خطر اسراییل را تهدید میکند: ۱ـ خطر انتفاضه ۲ـ خطری که از اولی مهمتر است و آن وجود یک میلیون و دویستهزار نفر شهروند بومی اسراییل است که خط انتفاضه را قبول دارند. بنابراین اصلیترین خطری که اسراییل را تهدید میکند در خود اسراییل وجود دارد. تا آنجا که من میدانم، بیش از دو سال است که هیچیک از مسئولان ایران شعاری مبنی بر محو و انهدام اسراییل مطرح نکردهاند، بلکه تأکید آنها روی اجرای قطعنامههای شورای امنیت و نظرخواهی از مردم فلسطین و انجام انتخابات آزاد بوده است. استنباط من این است که این امر از مصوبات شورای عالی امنیت ملی نیز میباشد. احساس من این است که پس از پذیرش قطعنامههای ۵۹۸ توسط مرحوم امام، ملت ما در شرایط کنونی توان کشش شعارهای فراتر از سازوکارهای بینالمللی را ندارد. این جمعبندی محصول هزینههای زیادی بود که در جنگ به ما تحمیل شد، آن هم با توانمندی دوران امام خمینی. بنابراین امریکا در صورت نگرانی از فروپاشی اسراییل، بایست طرح نوینی در افکند، چرا که عملکردهای اسراییل خود به خود موجب فروپاشی است. انتخابات ۲۵ ژانویه ۲۰۰۶ در فلسطین این پیام آشکار را در خود نهفته دارد. به گزارش روزنامه نیویورک تایمز، رایس گفت: ”من از خودم پرسیدهام چرا متوجه نشدهام. این اتفاق طبعاً نشان میدهد که ما احاطه کامل بر موضوع نداریم.“ به گفته رایس، نتایج انتخابات فلسطین همه را شگفتزده کرد. وی در راه سفر به لندن گفت: ”کسی را نمیشناسم که از این پیروزی بهتزده نشده باشد. بعضی میگویند خود حماس نیز تعجب کرده است.“ رایس گفت: ”تحولات عظیمی در خاورمیانه در حال شکلگیری است. نتایجی که ما در خیلی کشورها میبینیم شگفتیساز هستند. این بهمعنای تحول تاریخی بزرگی است که در مصر، لبنان و ایران رخ دادهاند.“ (آفتاب یزد، ۱۱ بهمن ۸۴، ص ۳)
در پاسخ به خانم رایس باید گفت که مگر مرحوم یاسرعرفات در بنبست مذاکرات کمپدیوید دوم نگفت که ”منتظر حماس باشید؛ به عملکرد خودتان رجوع کنید و ریشهیابی کنید.“
در این سو نیز شعارهای افراطی مبنی بر محو اسراییل تنها موجب دشمنتراشی، ایجاد تفرقه و گلآلود کردن آب برای ماهیگیران اسراییل است. حتی حماس هم تاکنون شعار محو اسراییل نداده و آخرین موضع حماس این بوده که ”تا زمانی که اسراییل مرزهای خود را تعریف نکند، ما نمیتوانیم آن را به رسمیت بشناسیم.“ که این بیان نیز در چارچوب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل میباشد.
ازسویی مسئولان ما نیز هرگونه نظارت و حتی شراکت را پذیرفتهاند و اعلام کردهاند که بههیچوجه قصد ساختن سلاح اتمی ندارند.
¢با تمام این اوصاف شورای حکام در اکثر اعلام مواضع خود ایران را متهم به پنهانکاری میکند اگر انگیزه سلاح هستهای نیست، دلیل این پنهانکاری چیست؟
£در پاسخ به این پرسش ـ با توجه به عدم اطلاعم ـ توجه شما را به سخنرانی آقای دکتر ظریف در دانشکده حقوق دانشگاه کلمبیا جلب میکنم که اظهار داشت: ”هر قدمی که ایران بهطور شفاف برای تهیه قطعات مورد نیاز نیروگاه بوشهر برداشت، با فشار امریکا و مخالفت متعاقب دیگر کشورها روبهرو شد. حتی شرکتهایی که ایران سهامدار آنها بود حاضر نشدند فناوری مورد نیاز ایران را تأمین کنند. برای نمونه میتوان به همکاری چینیها در پروژه اصفهان اشاره کرد که سرانجام زیر فشار امریکاییها عقیم ماند. در چنین شرایطی راهی برای ایران بهجز تهیه قطعات و فناوری مورد نیاز خود از بازار سیاه نماند.”
¢اما بالاخره پرونده به شورای امنیت گزارش شده و امریکا به شدت مخالف توسعه هستهای ایران است، در این خصوص چه باید کرد؟
£ملت ما در وهله نخست باید بدانند که این حق ملی و قانونی است و نباید شک و تردید به خود راه بدهند و دوم آنکه با متانت و تدبیر و یک برنامهریزی درست، بدون مرحلهسوزی و چپروی در راستای یک سیاست دفاعی میتوانیم به خواستههایمان برسیم. در این باره در چشمانداز ایران شماره۳۴ مقالهای باعنوان ”انرژی اتمی، سیاست دفاعی یا تهاجمی“ نوشتهام که هموطنان را به خواندن آن توصیه میکنم.
پینوشتها:
۱ـ علمیکردن صنعت نفت، چشمانداز ایران، شماره ۳۴، ص ۲.
۱ـ رجوع شود به مقاله “مخازن نفت را دریابیم”، چشمانداز ایران، شماره ۳۶، گروه نفت.