محمدحسین رفیعی
آنچه در ادامه میآید گزیدهای است از مقاله تحلیلی دکتر محمدحسین رفیعی با عنوان «مشارکت حداکثری در انتخابات ۱۳۹۶». در شرایطی که مدت کوتاهی تا انتخابات ریاستجمهوری بعدی باقی مانده توجه به نکات و راهکارهای مورد اشاره این اندیشمند و فعال سیاسی میتواند در راستای تحکیم وفاق ملی و ایجاد فضای پرشور انتخاباتی مدنظر مسئولان و جریانهای سیاسی قرار گیرد.
مقدمه
مقام رهبری در دیماه ۱۳۹۴ در جلسهای عمومی خطاب به مردم به این مضمون گفتند: «اگر نظام و رهبری را هم قبول ندارید به خاطر اقتدار ایران در انتخابات پیش رو شرکت کنید.» در انتخابات ۱۳۹۲ هم مطلبی با این مضمون گفتند (۱). حدود ۳۵ میلیون نفر مشارکت کردند و آقای روحانی با حدود ۱۸ میلیون رأی انتخاب شدند؛ هرچند ۱۷ میلیون نفر هم در انتخابات شرکت نکردند. در این نوشتار سعی خواهد شد مضمون سیاسی، استراتژیک، بینالمللی و قانونی این سخن مهم شکافته شود. برداشت از این سخن بنا بهضرورت و اهمیت و عمق محتوایی آن است، هرچند ممکن است کسانی ادعا کنند منظور چیز دیگری بوده است.
مفهوم ضمنی حرف مقام رهبری
- در جامعه تعداد چشمگیری هستند که نظام را قبول ندارند یا با آن مسئله دارند.
۲ ـ در جامعه تعداد چشمگیری هستند که رهبری را قبول ندارند.
- در جامعه تعداد چشمگیری هستند که نظام و رهبری را قبول ندارند.
- کسانی که رهبری و نظام را قبول ندارند حق رأی و نظر دارند و باید برای اقتدار ایران در انتخابات شرکت کنند.
- اقتدار و امنیت ایران مهمتر از نظام و رهبری است.
- احتمالاً مقام رهبری نسبت به اقتدار (امنیت) ایران احساس خطر کرده و ازاینرو برای مقابله با این خطر از مردم میخواهند با وجود اعتقادات خود، در انتخابات شرکت کنند و اقتدار ملی را ارتقا دهند.
- مشارکت حداکثری در انتخابات به معنی وحدت ملی است.
- قبولنداشن رهبری و نظام جرم نیست.
- مشارکت حداکثری در انتخابات در عرصه بینالمللی باعث مشروعیت و مقبولیت بیش از پیش نظام میشود.
- هر ایرانی باید مقید به قانون باشد، نه معتقد به آن. قانون از نوع قرارداد است و نه اعتقاد. اعتقادات بدون نقض قانون جرم نیستند.
از این جمله کوتاه و پرمعنی مفاهیم یادشده استنتاج میشوند. این امر مثبتی است و میتواند رویکرد استراتژیک جدیدی در فضای سیاسی جامعه ایجاد کند که پیامدهای مثبت و وحدتبخش داشته باشد. بهخصوص اینکه انتخابات یک امر سیاسیـ مهمترین امر سیاسی هر جامعه مدرنـ است.
نتایج تبعی این جمله مقام رهبری
- بار حقوقی بینالمللی
با این بیان مقام رهبری به جامعه جهانی میگویند در ایران آنقدر آزادی است که کسانی میتوانند رهبری و نظام را قبول نداشته باشند، ولی در انتخابات و روند سیاسی جامعه مشارکت مؤثر داشته باشند. مشارکت آنها قانونی و مورد تقاضای رهبری است، نظر و خواست آنها هم قانونی و مورد قبول و توجه حاکمیت خواهد بود. مقام رهبری با این کار در افکار عمومی جهان سطح فرایند دموکراتیزاسیون ایران را ارتقا دادند. از این به بعد در کیفرخواست فعالان سیاسی مضامینی نظیر «عدم اعتقاد به اسلام فقاهتی»، «عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه»، «عدم اعتقاد به اسلام ناب محمدی (ص)»، «عدم اعتقاد به رهبری»، «عدم اعتقاد بهنظام جمهوری اسلامی» و… بهعنوان «اتهام» قابل طرح نیست.
- بار اطلاعاتیـامنیتی ـ قضایی
دستگاههای امنیتی ـ اطلاعاتی نخواهند توانست افراد را به جرم «قبول» یا «عدم قبول» عقایدی تحت تعقیب قرار دهند. در نتیجه این دستگاهها خواهند توانست تمرکز کار خود را روی کسانی بگذارند که در عمل امنیت ملی را به خطر میاندازند مانند جاسوسان، تروریستها، تجزیهطلبها، براندازان مسلح نظام، قاچاقچیان، محتکران، زمینخواران، دریاخواران، گرانفروشان، متقلبان اقتصادی و خدماتی و اختلاسکنندگان بیتالمال. دیگر قاچاقچیان نخواهند توانست سالانه ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار کالای قاچاق وارد مملکت کنند و بیکاری، فقر، فساد و تبعیض را سبب شوند یا اتفاقات سفارت عربستان نیفتد.
این امر دو پیامد ملموس خواهد داشت: ۱. تقویت وحدت ملی حول محور ایران؛ ۲. ارتقای حقوق شهروندی حول محور قانون.
- بار سیاسی داخلی
با این گفته رهبری، «غیرخودیها» از این به بعد میتوانند جزء «خودیها» شوند و درحالیکه با دادن رأی خود، نظام و رهبری را تقویت میکنند از نظام انتظار داشته باشند که حقوق قانونی آنها رعایت شود. رهبری بهدرستی تشخیص دادهاند که به دلیل خطراتی که ایران را تهدید میکند، وحدت ملی آن هم از طریق مهمترین واقعه سیاسی جامعه، یعنی انتخابات باید تقویت شود و به شهروندان تذکر دادهاند که حفظ و تقویت امنیت ملی از طریق دخالت تمامی شهروندان در مهمترین امر سیاسی جامعه ـ انتخابات ـ حاصل خواهد شد.
- تجربه انتخابات ۱۳۹۲
در انتخابات ۱۳۹۲، مقام رهبری از مردم درخواست کردند در انتخابات شرکت کنند، ولی حدود ۱۷ میلیون نفر در انتخابات شرکت نکردند. ممکن است بخشی از این تعداد افراد با توجه به تجربه انتخابات ۱۳۸۸ و وقایع پس از آن به این جمعبندی رسیده باشند که انتخابات در ایران فقط برای «استفاده تبلیغاتی» در محافل بینالمللی و استفاده از کمیت رأی مردم است و نه مؤثر در فرایندهای سیاستسازی و سیاستورزی و تحولات داخلی مثبت و به نفع عامه. افزایش آمار شرکتکنندگان در انتخابات بدون تردید به معنی رضایت مردم از روند تحولات سیاسی جامعه است. مردم ممکن است این استدلال را داشته باشند که در آستانه انتخابات حرفهای امیدوارکننده که محتوای دموکراتیک و بازشدن فضای سیاسی را القا میکند، گفته میشود، ولی بلافاصله پس از انتخابات ـ بهخصوص اگر نتایج آن مورد رضایت برخی از نیروها نباشدـ فضای سیاسی جامعه به مخالفت، سنگاندازی، مشکلآفرینی و تبلیغات ایذایی برای منتخب مردم تبدیل میشود. مثال آن هم دوران خاتمی و روحانی است.
مقام رهبری بهدرستی متوجه است که مشارکت گسترده مردم در انتخابات، امنیت ملی و اقتدار ملی را ارتقا میدهد و دشمنان ایران و جمهوری اسلامی را متوجه پشتیبانی مردم از نظام میکند مانند آنچه در دوم خرداد ۱۳۷۶ اتفاق افتاد. تمام شواهد و قرائن بر این بود که جنگطلبان امریکا تصمیم به حمله هوایی به ایران گرفته و منتظر نتیجه انتخابات بودند. اگر چنین انتخابات دموکراتیک و چشمگیری انجام نمیشد، حمله ایذایی اتفاق میافتاد که ممکن است به حمله تمامعیار بسیار مخربی هم تبدیل شود. انتخاب خاتمی و مشارکت عمده مردم و ادبیات فاخر و مسالمتجویانه خاتمی، امکان و توجه حمله را از امریکاییها سلب کرد. برعکس، قضایای انتخابات ۸۸ و ادبیات تحریککننده احمدینژاد، فضای تحریم و تهدید را به آنجا رساند که به قول یکی از کاندیداها مملکت را به سقوط میبرد. انتخاب روحانی ۱+۵ را تشویق به بستن قرارداد و رفع شبح جنگ کرد. کارشکنی مجموعه جناح راست همراه با تهمت، دروغ و افترا علیه دولت و جناحهای حامی روحانی تهدید را نزدیکتر کرده و مقام رهبری ممکن است به این امر توجه داشته باشند که انتخابات ۱۳۹۶ باید مؤید یک فضای باز و نسبتاً دموکراتیکتر از مجلس دهم باشد، چون امنیت ملی و اقتدار ایران افزایش خواهد یافت. پیشفرض این هدف این است:
- شورای نگهبان اینک با مسامحه از نظارت استصوابی به معنای تأیید یا رد صلاحیت فاصله بگیرد. اصلاحطلبان و معترضان به نتایج انتخابات سال ۸۸ اجازه ورود به انتخابات را داشته باشند؛ اگرچه در مجلس دهم از ورود بخش وسیعی از داوطلبان مجلس جلوگیری شد.
- طبیعی است که ایجاد محدودیت برای فعالان سیاسی، اعتقادی، فرهنگی و صنفی مخالف این اهداف است. برخوردهای انسدادآمیز با هدف به شکست کشاندن وعدههای انتخاباتی روحانی از سوی دیگر، انتخابات را در نظر بسیاری بلاموضوع و بیتأثیر معرفی میکند.
از اینرو اگر قرار است ابتکار مقام رهبری سبب تغییر فضای سیاسی و شروع روندی جدید در سیاستورزی جامعه شود، لازم است به محدودیتها و انسدادهای مذکور پایان داده شده و از این طریق تبلیغات سازمانهای حقوق بشری جهانی درباره نقض حقوق بشر در ایران که مشروعیت حاکمیت را زیر سؤال میبرد، کماثر میشود. لازم است به هر روشی که مقدور است این مانع جدی در مشارکت مردم و «بدقول» معرفیکردن روحانی را به امید تبدیل کنند.
- انحصارطلبان بدانند «اقتدار ایران»، «امنیت ملی»، «اقبال بینالمللی» و «خنثیسازی توطئههای مشهود خارجی» فقط از طریق وحدت ملی و آن هم از طریق مؤثربودن فضای دموکراتیک انتخابات و نتیجه سالم و رقابتی آن مقدور خواهد بود.
با این رویکرد، فضای امنیتی به فضای فرهنگیـ سیاسی تبدیل خواهد شد. نیروهای پرنفوذ و بیتوجه به قانون اساسی در دستگاههای قدرتمند، متوجه شوند که مسائل سیاسیـ فرهنگی را «امنیتی» نکنند و از این گذشته بهمنظور منافع گروهی و شغلی، آنها را بزرگنمایی نکنند.
- مقام رهبری متوجه هستند که توافق با ۱+۵، پایان تخاصم و دشمنی با جنگطلبان امریکا، اسرائیل و متحدان منطقهای آنها نیست. این سناریوی ۳۷ ساله، همچنان ادامه دارد و در گذشته خود را به شکلهای تحریم، جنگ عراق علیه ایران، درگیریهای خونین داخلی، اقدامات گسترده جاسوسی (سختافزاری و نرمافزاری)، اطلاعاتی، فرهنگی، تبلیغاتی و… خود را نشان داده و در آینده نیز خدا به خیر کند. هماکنون با انتخاب ترامپ صدای تحریمهای جدیدی میآید. معلوم نیست به کجا ختم خواهد شد و تصور اقدامات جنگطلبان امریکا که قوه مجریه و مقننه را به دست گرفتهاند، وحشتناک خواهد بود.
- اکنون امریکا و اروپا تمامی تحریمهای مربوط به مناقشه هستهای را لغو کرده یا خواهند کرد، ولی تحریمهای مصوب، بهخصوص در شورای امنیت و امریکا مربوط به «فعالیتهای موشکی»، «نقض حقوق بشر» و «تروریستی» را همچنان فعال نگه داشتهاند و امریکای ترامپ آنها را تشدید هم خواهد کرد. این حرف به این معنا نیست که امریکا زور نمیگوید و از قدرت خود سوءاستفاده نمیکند و هژمونطلب نیست، خیر، همه اینها هست. حرف این است که اگر ایران بخواهد با امریکا و متحدان منطقهای آن (اعراب و ترکیه) این مسائل را به شکل مرضیالطرفین (مانند موضوع هستهای) حل کند و همچون مناقشه هستهای آن را به سرانجامی قانونمندانه و توافقی برساند یا حتی همچنان این اختلافها و مناقشه را فعال نگه دارد، نیاز به وحدت ملی دارد. مقام رهبری از موقعیت انتخاباتی هفتم اسفند این استفاده را کردهاند تا نقطه شروع آن را «استارت» بزنند، ولی این کافی نیست.
مرحوم عسگراولادی در آخر عمر سعی کرد قضیه حصر را حل کند، ولی گوش شنوایی نبود. حال چند سال از آن زمان هم گذشته است و شرایط تغییر کرده و تهدیدهای خارجی اولویتبندی و مرزبندی شده و شرایط داخلی بسیار شکننده و بدتر شده، ضرورت وحدت ملی درک شده و توافق هستهای با ۱+۵ نباید امر را بر ما مشتبه کند که خصومت دیرینه جنگطلبان امریکا و متحدانش با ایران تمام شده است. خیر، اولاً استراتژی اوباما کاملاً در امریکا تثبیت نشده و با آمدن ترامپ مورد تهاجم قرار خواهد گرفت و ثانیاً توافق و صلح و صفای امریکا با صدام و قذافی را فراموش نکنیم که هر آرامشی، ممکن است آتشی زیر خاکستر تخاصم آینده باشد.
- مقام رهبری میدانند که اقشار تهیدست ایران از فقر، بیکاری، فساد و اعتیاد رنج میبرند. وجود پزشکان و دندانپزشکان در میان کارتنخوابهای تهرانی، نشانی از اوج فقر و درماندگی ماست. تدوین «اقتصاد مقاومتی» و «برنامه ششم مستقل از نظام سرمایهداری» هم برای ایجاد اشتغال، سرمایهگذاری بخش خصوصی، انتقال سرمایه و تکنولوژی خارجی بوده است تا این اقشار را از چرخه خطرناک و ضد اسلامی، «بیکاریـفقرـفساد» رهایی دهند. در فضای محدود کنونی و تحریمهای جدید امریکا، سرمایهگذاران داخلی و خارجی، خطر سرمایهگذاری مؤثر و کارساز را نخواهند پذیرفت و شرایط سیاسیـ اجتماعی ایران را پایدار و باثبات ارزیابی نمیکنند. اگر هیئتهای سیاسیـ اقتصادی اروپایی، هجوم آوردهاند و هتلها را اشغال کردهاند انتظار فضایی آرام، مطمئن و «رضایت امریکا» را دارند که بتوانند یک برنامهریزی درازمدت برای همکاری و شراکت با ایران را طراحی کنند. وگرنه با روند حرکات کنگره و کاخ سفید ترامپ امریکا این هیئتها پس از ارزیابی بازار ایران و بهروز کردن اطلاعات خود در مورد ایران، به مسئولان ایرانی، چون گذشته توصیه خواهند کرد که: «تا مشکلات خود را با امریکا حل نکنید، معذوریم!«
- مقام رهبری شرایط قوه قضائیه را میدانند. در ۲۵ سال گذشته، سعی و خطای زیادی در قوه قضائیه شده و آن را دچار تحولات متعددی کرده است. تمرکزگرایی، حذف دادسراها، احیای مجدد دادسراها، بوروکراسی کند و وقتگیر، تراکم زندانیان، نارساییها در اجرای آییننامه زندانها و سالی چندین میلیون پرونده قضایی خود دلایل و مستندات مشهودی بر مشکلات جامعه و قوه قضائیه هستند.
رهبری برای تحقق هدف خویش، مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، یا باید یک شور و شوق خودجوش ملی ـ مانند ۷۶ و ۸۸ ـ ایجاد کنند که نه شرایط آن فراهم است و نه مشوق ملی وجود دارد یا اینکه با اقدامات مؤثر، اطمینانبخش و سریع در نهادهای مسئول، اطمینان و امید را در مردم تقویت کند.
- در ایران ۱۲ میلیون حاشیهنشین در شهرهای بزرگ وجود دارد و هشت میلیون بیکار که حدود پنج میلیون آنها تحصیلکرده دانشگاهی هستند. این حجم از حاشیهنشینان و بیکاران در جامعه شهری ما «بمب ساعتی» هستند که اگر ناامید و مستأصل شوند رفتاری چون اقشار متوسط شهری در شرایط بعد از انتخابات ۸۸ نخواهند داشت که هوشمندانه نگذارند ایران وارد فاز خصومت اجتماعی شود. این جمعیت عظیم باید به کار، فعالیت، کسب هویت و شأن اجتماعی خود بازگردند و برای این منظور اقدامات دولت ـ هر دولتی ـ کافی نیست و مقدور هم نخواهد بود؛ عزم ملی، اقدام ملی و اطمینان ملی را طلب میکند. عزم و اقدام ملی از طریق وحدت ملی، اطمینان ملی، ثبات ملی و امنیت شهروندان حاصل میشود. در آن شرایط، با برنامهریزی معقول ملی، تمامی نهادهای دولتی همراه با کارآفرینان، فنآفرینان، سرمایهداران، مدیران، متخصصان و… در یک بسیج ملی به سمت عملیاتیکردن «اقتصاد مقاومتی» خواهند رفت وگرنه این شائبه پیش خواهد آمد که دعوت انتخاباتی از مردم برای رأیدادن و تنها برای مصرف در مذاکرات بینالمللی است.
- بیشتر نسل جوان متولدشده در بعد از دهه ۱۳۶۰ بهشدت از احساس «هویت ملی»، «هویت مذهبی»، «آرمان ملی» و «امید به آینده» فاصله گرفتهاند، چون در شور و شوق انتخابات ۸۸ یک «زنجیر سبز» از میدان تجریش تا میدان راهآهن، تشکیل دادند و بعد به برخوردهای تند با آنان منتهی شد. باید در او امید ایجاد کرد. این امید با سریالهای خشن و تکراری تلویزیونی و ممانعت از گردشهای علمی ـ فرهنگی دانشجویان حاصل نخواهد شد. فکر دیگری باید کرد.
- ملتسازی در کلام مقام رهبری: واقعیت این است که ما هنوز یک ملت منسجم و محکم نشدهایم و این عامل خطرناکی است که طرفداران «خاورمیانه بزرگ» که از پنج کشور، ساختن ۱۴ کشور را در سر دارند به طمع انداخته است. در شرایط کنونی، غالباً حقوق افراد برحسب اعتقاد و مذهب آنها تعریف میشود. این تقسیمبندیها باید برای ایجاد یک «ملت ایرانی» محو شوند و فقط قانون، ملاک و معیار باشد و «تقوا»، به اعتقادات ابرازی تعلق نگیرد، بلکه به تعهد «عمل به قانون» تعلق گیرد. مناصب و مشاغل به تواناییها تعلق گیرد.
نتیجهگیری و جمعبندی
- مقام رهبری در سالهای ۹۲ و ۹۴ در یک اقدام دموکراتیک و تصریح بر کمرنگ کردن برخی مرزهای مصنوعی گذشته، مردم را به مشارکت هر چه بیشتر در انتخابات دعوت کردند. این دعوتها واکنش مثبت نسبی هم داشت.
- جامعه مشکلات عدیده داخلی و خارجی دارد. از ماورای دریاها و منطقه، تهدیدهای ملموس مشاهده میشوند. در داخل بیشتر شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و… نگرانکننده هستند که برای تغییر آنها در جهت ارتقای امنیت ملی، منافع و مصالح ملی، اقدامات ثباتبخش باید انجام شود.
- این اقدامات وحدتبخش باید فضای امنیتی را به فضای سیاسی ـ فرهنگی تبدیل کند. در نخستین مرحله، محدودیتها بر فعالان سیاسی، فرهنگی، عقیدتی و صنفی برداشته شود. در مرحله بعدی با رفع تحدیدها بر رسانهها، احزاب، فعالیتهای صنفی، مدنی و حقوق بشری اطمینان به جامعه بازگردد.
- قوه قضائیه مستقل باشد. با برگزاری دادگاههای علنی، همه مفسدان معرفی شوند و مکانیسمهای بهکار گرفتهشده برای فساد افشا شوند و مصونیتسازی جامعه از فسادهای متنوع از طریق روشهای نرمافزاری و سختافزاری در دستور کار قرار گیرد.
- در شرایط کنونی بخشی از نهادهای تصمیمگیری و مهم حکومتی ما «ملی» نمیاندیشند، بلکه مبتنی بر فهمی محدود و جناحی هستند. با سخن اخیر مقام رهبری و در تداوم و انتشار این رویکرد، امید میرود همه نهادها بهتدریج، محتوا و روند ملی پیدا کنند.
- بهترین عرصه عملی سخن رهبری، اقدام شورای نگهبان در تعیین صلاحیت داوطلبان ریاستجمهوری در ۱۳۹۶ خواهد بود که در این صورت سخن مقام رهبری بهسوی عملیاتیشدن میرود.
- انتظار نیست که خواستههای این نوشتار بهسرعت عملیاتی شوند، ولی روند حرکت باید بهسوی عملیاتیشدن این درخواستها و درواقع مضمون سخن رهبری باشد.
پینوشت
(۱) مقام رهبری در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ بیان کردند: ««من توصیهی اوّل و اهمّم حضور در پای صندوقهای رأی است؛ این از همه چیز مهمتر است برای کشور. ممکن است بعضیها ـ حالا به هر دلیلی ـ نخواهند از نظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند، امّا از کشورشان که میخواهند حمایت کنند، آنها هم باید بیایند پای صندوق رأی. همه باید بیایند».
ایشان همچنین در دیدار مردم قم در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۴ اظهار کردند: «همه در انتخابات شرکت کنند؛ حتی کسانی که نظام را قبول ندارند برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، اما شرکت کند. انتخابات مال رهبری نیست، برای ایران اسلامی است؛ برای این است که ماندگاری کشور تأمین بشود و کشور در حصار امنیت کامل باقی بماند. همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب میشود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود، کشور در حصار امنیّت کامل باقی بماند».