بدون دیدگاه

هدی صابر: منشی برخاسته از ایمان

 

نگاهی به منش هدی صابر در بند ۳۵۰

امیرخسرو دلیرثانی

 

خرداد، ماه خاطرات عمیق و تحولات بزرگ است، فرارسیدن خرداد فقط بهانه‌ای برای پرداختن به گوشه‌ای از تاریخ این سرزمین و زندگی مبارزانی است که خود منشأ تحولاتی در تاریخ ایران شده و خود نیز در این ماه تحول یافته‌اند. زنده‌یاد هدی صابر ازجمله این مردان دوران‌ساز است. سخن‌گفتن از او برای چون «من»ی که در مهروموم‌ها و گام‌ها به لحاظ تفکر و روش و منش از او دورم کار آسانی نیست، اما وظیفه نیز حکم می‌کند آنچه را دیده‌ام در سطح درک و دریافت خودم بیان کنم و پیشاپیش از همه کاستی‌ها و کج‌فهمی‌ها پوزش می‌طلبم. در سطور ذیل به چند محور عمده می‌پردازم که ابعادی از منش هدی در بند ۳۵۰ زندان اوین را نشان می‌دهد پرداخته می‌شود:

 

 

۱. احساس مسئولیت نسبت به محیط اطراف و همبندیان

احساس تعهد و مسئولیت همراه با آگاهی و دقت نسبت به محیط اطراف و اطرافیان از ویژگی‌های چشمگیر مرحوم هدی صابر بود که در رفتارش نمود عینی داشت. همه‌کسانی که به‌عنوان ورودی جدید وارد بند ۳۵۰ می‌شدند هدی در کمتر از ۴۸ ساعت سراغ آنان می‌رفت و از وضعیت و حکمشان می‌پرسید و اگر نیاز ضروری داشتند برطرف می‌کرد و با آنان قرار می‌گذاشت که چنددقیقه‌ای از وقتشان را به صحبت با او اختصاص دهند و در موعد مقرر سر قرار حاضر می‌شد و سعی می‌کرد از جزئیات پرونده آن‌ها و علت آمدنشان به زندان و در مرحله بعد گرایش‌های فکری و سطح علاقه و انگیزه‌شان مطلع شود و اگر با مشکلاتی در زندان یا بیرون از آن مواجه‌اند تا حد امکان کمکشان کند. درباره بعضی از آن‌ها که هدی تشخیص می‌داد زمینه مساعدی برای ارتباط بیشتر و انگیزه مناسب برای ادامه فعالیت دارند این ارتباط بعداً هم ادامه می‌یافت و به دوستی تبدیل می‌شد و بسته به نوع علائق آن‌ها در مواردی هدی آن‌ها را به کلاس‌هایی که در بند برگزار می‌کرد نظیر کلاس تاریخ معاصر یا تفسیر سوره فاطر دعوت می‌کرد. موضوع برقراری ارتباط در همان روزهای اول تقریباً برای همه صادق بود و نوع اتهام آن‌ها تفاوتی در این موضوع ایجاد نمی‌کرد.

 

۲. تلاش برای ایجاد وفاق و همدلی در بند

هدی برقراری ارتباط با گروه‌های مختلف سیاسی حاضر در زندان و ایجاد یک گفتمان مؤثر با آن‌ها و فراهم‌کردن زمینه مساعد برای ایجاد همدلی هرچه بیشتر میان آن‌ها را هم جزو وظایف اصلی خود می‌دانست به‌طوری‌که جلسات متعددی با نمایندگان گروه‌های اصلاح‌طلب حاضر در بند و همچنین با زندانیان دهه ۶۰ که مجدداً به زندان آمده بودند برقرار می‌کرد و سعی داشت موضوعات مهم و اساسی را که در ذهن داشت با آن‌ها مطرح کند، حتی نقد مشترکی از عملکرد گذشته آن‌ها و فعالیت‌های مشترکی که احیاناً خودش و یا نیروهای ملی مذهبی همراه با آن‌ها به انجام رسانده بودند. با توجه به تنوع طیف‌های سیاسی حاضر در بند که اکثراً در پی حوادث پس از انتخابات ۸۸ دستگیر شده بودند، از جبهه مشارکت و جوانان خرداد ۸۸ گرفته تا هواداران سازمان مجاهدین (رجوی)، تنوع در افکار و مشی و عملکرد سیاسی نیروها به چشم می‌خورد و همین تنوع و اختلاف‌نظرها در مسائل سیاسی می‌توانست به مسائل صنفی هم وارد شود و در کار مدیریت جمعی بند در امور صنفی مربوط به زندانیان اخلال ایجاد کند. هدی بخشی از وقت خود را برای حل این اختلافات و ایجاد همدلی و همراهی در امور صنفی بین زندانیان می‌گذاشت و در ایجاد تصمیمات مشترک برای اداره امور بند، بسیار جدی بود، تلاش‌های پیگیرانه او به همراه تعداد دیگری از همبندیان باعث شد شورای بند، کمیته‌ای برای نوشتن آیین‌نامه بند ۳۵۰ تشکیل دهد که مرحوم هدی نیز یکی از اعضای آن کمیته بود و انصافاً هم برای نوشتن آیین‌نامه و دقت در جزئیات و کامل و جامع بودن آن حداکثر تلاشش را کرد.

 

۳. دقت و توجه به اعمال مشی دموکراتیک در همه امور

یکی از ویژگی‌های مرحوم هدی که به نظر من انعکاس افکار و نظریات سیاسی‌اش در صحنه زندگی و به‌واقع منش برگرفته از مشی سیاسی ایشان بود به دلیل پایبندی‌اش به روش و مشی دموکراتیک در همه امور زندان و روابط میان نیروها داشت.

به‌عنوان کسی که چند ماه با او هم‌اتاقی بودم تأکید بر روش‌های دموکراتیک در تصمیم‌گیری‌های ریز و درشت و پایبندی متعصبانه به تصمیمات جمعی را در رفتار ایشان بارها مشاهده کردم. ازجمله اینکه ما در اتاق یک، دفتری داشتیم که خلاصه تصمیمات جلسات عمومی اتاق را که معمولاً هفته‌ای یک ‌بار و گاهی به‌ضرورت بیش از آن تشکیل می‌شد یادداشت می‌کردیم. مصوبات جلسات معمولاً ملاکی برای اداره امور اتاق بود اما به دلیل پراکندگی این تصمیمات پیش می‌آمد که میان اعضای اتاق یا مسئول اتاق با تعدادی از هم‌اتاقی‌ها در اجرای مصوبات اختلاف‌نظر درمی‌گرفت، هدی با تشکیل چند جلسه این نظر را به تصویب اعضای اتاق رساند که از مجموعه مصوبات آیین‌نامه‌ای برای اتاق تنظیم شود که روی یک برگ کاغذ نوشته شده و در معرض دید عموم گذاشته شود تا در صورت بروز اختلاف مورد استناد قرار گیرد. این کار به کمک چند نفر با صبر و حوصله انجام شد و آیین‌نامه‌ای در سه صفحه تنظیم شد که مجدداً به رأی گذاشته شد و پس از تصویب نهایی روی دیوار نصب شد. این آیین‌نامه به لحاظ اصولی به حدی منظم و جامع بود که حتی روش تغییر در مفاد آن هم در آن ذکر شده بود و تا مدت‌ها پس از عروج هدی هم مورد استفاده جمع قرار گرفت، به‌طوری‌که آیین‌نامه اتاق یک در بند زبانزد شد و بعضی از هم‌بندیان به شوخی و بعضی هم با کمی جدیت، نقدهای غیرمنصفانه‌ای به این آیین‌نامه وارد می‌کردند و ازآنجاکه اتاق یک در شیوه مدیریت علاوه بر آیین‌نامه، مدیریت شورایی را نیز به کار گرفته بود نظام اداره اتاق را با برخی کشورهای کمونیستی قیاس می‌کردند.

 

۴. حساسیت در انجام وظایف جمعی و امور مشترک در مورد خود و دیگران

همان‌طور که از شخصیتی مانند هدی انتظار می‌رفت، نسبت به انجام تکالیف جمعی و تقسیم کارهای مربوط به امور جاری بسیار منظم، دقیق و حساس بود. رسم بود که هرروز دو نفر از افراد اتاق به‌نوبت کارهای عمومی اتاق را به انجام برسانند که به آن‌ها شهردار یا کارگر اتاق گفته می‌شد، هدی روزهایی که کارگر اتاق بود تقریباً بقیه برنامه‌هایش را تعطیل می‌کرد و به همراه همکارش به‌دقت همه وظایف محوله را انجام می‌داد و حتی در مواردی به اموراتی که خارج از عهده کارگری اتاق بود به‌دقت رسیدگی می‌کرد. ازجمله نظافت بعضی از اشیا و زوایای اتاق که به فراموشی سپرده شده بود و همچنین انجام سفره‌آرایی در سه وعده غذایی که درواقع مرتب‌کردن و آماده‌کردن وسایل برای صرف غذا بود که تقریباً خاص هدی بود و من مورد دیگری را غیر از ایشان مشاهده نکردم که طرح‌هایی را که ایشان برای آراستن سفره داشت انجام دهد، به‌طوری‌که سفره را قبل از صرف غذا شبیه میزهای رستوران می‌آرایید و با توجه به شرایط خاص زندان نشستن کنار چنین سفره متفاوتی تنوعی در زندگی روزمره هم‌بندیان ایجاد می‌کرد. همین‌طور در آشپزی و آماده‌کردن غذا هم با سلیقه خاصی عمل می‌کرد. بارها به ظرف غذایی که روی اجاق گذاشته بود سر می‌زد و می‌گفت این‌گونه رسیدگی به غذا باعث می‌شود غذا جا بیفتد و طعم خاصی پیدا کند. علاوه بر این‌ها اگر در مواردی فردی در انجام امور محوله و وظایف جمعی کوتاهی می‌کرد، به‌ویژه در سطح بند، یا دست به اقدامی خودسرانه می‌زد که مورد وفاق جمع نبود، هدی عکس‌العمل نشان می‌داد و انتقاد می‌کرد و سعی می‌کرد طوری عمل شود که این اقدامات موجب ایجاد اختلاف یا تضییع حقوق هم‌بندیان نشود اعمال جدیت در انجام امور جمعی باعث می‌شد در برخی موارد برخوردهایی میان فرد سهل‌انگار با ایشان ایجاد شود و درواقع حضور هدی خود مانعی برای هر نوع خودسری و تک‌روی در امور جمعی از سوی سایرین بود. البته عده دیگری از هم‌بندیان بودند که آن‌ها نیز در این‌گونه موارد حساسیت و عکس‌العمل نشان می‌دادند و معمولاً در این‌گونه موارد با هدی همراهی می‌کردند و درمجموع تحولاتی که در ۳۵۰ اتفاق افتاد حاصل تلاش و همفکری و همراهی تعداد زیادی از هم‌بندیان بود که البته نقش ویژه هدی را در این خصوص نباید از یاد برد.

 

۵. احترام به پیشکسوتان و تلاش برای حفظشان و جایگاه زندانی سیاسی

اهمیت و حرمتی که هدی برای پیشکسوتان و ارج نهادن به زحمات آنان قائل بود جزئی جدایی‌ناپذیر از منش و شخصیت اوست، که البته بر هیچ‌یک از آشنایان او پوشیده نیست، این منش در زندان نیز سرلوحه امور هدی بود و بر حفظ حرمت و احترام پیشکسوتان چه در داخل و چه در بیرون زندان تأکید ویژه داشت. صحبت‌هایی که در مورد اعتصاب غذا با هم داشتیم هدی تأکید می‌کرد در صورتی‌که پیامی از بزرگان ملی مذهبی برای شکستن اعتصاب برسد، ما به حرمت آنان به اعتصاب پایان خواهیم داد و چه حیف که این پیام به دلیل قطع همه امکانات ارتباطی ازجمله تلفن، زمانی به زندان رسید که هدی در اثر عارضه قلبی به بیرون از بند منتقل شده بود. هدی برای شأن و جایگاه زندان و زندانی سیاسی هم حرمت خاصی قائل بود و این مسئله در نوشته‌ها و گفته‌های هدی ازجمله در کتاب سه هم‌پیمان عشق هم مشهود است. به همین دلیل اگر احساس می‌کرد که جایی رفتاری از کسی سر می‌زند که در شأن و جایگاه زندانی سیاسی نیست با او صحبت می‌کرد و دوستانه انتقادش را عنوان می‌کرد، در مورد احکام به‌ناحق اعدام که در سال ۸۹ در مورد چند نفر از هم‌بندیان اجرا شد، هدی (علی‌رغم اختلاف دیدگاه و مواضع سیاسی) تلاش کرد با روش‌هایی که خود می‌توانست از اجرای این احکام جلوگیری کند.

در مورد دیگری که یکی از هم‌بندیان با اتهام غیرسیاسی اعدام شد، هدی از ۳۰ نفر از هم‌بندیان خواست که هرکدام یک جزء از قرآن کریم را جهت شادی روح آن هم‌بندی تلاوت کنند و خود نیز یک جزء را بر عهده گرفت. اهمیت و حساسیت هدی برای جایگاه زندان و زندانی سیاسی انسان را به یاد خاطرات نقل‌شده از زندان‌های پیش از انقلاب می‌انداخت و به‌واقع هدی حال و هوای همان دوران را از زندان و زندانی‌ها انتظار داشت.

سخن‌گفتن از منش مردی که با عقایدش زندگی می‌کرد و هر مسئله‌ای را نخست از زاویه تفکر و باورهایش می‌دید و هرچه می‌کرد در راستای تحقق‌بخشیدن به افکار انسانی‌اش بود مقوله‌ای است که نه در توان فردی چون من است و نه در این فرصت کوتاه می‌گنجد. هم‌زمان با حضور هدی در زندان، بزرگان دیگری نیز دوران زندان خود را می‌گذراندند و اطمینان دارم که نه‌فقط این بزرگان که همه هم‌بندیان معاصر با هدی، خاطرات عمیق و انبوهی از منش و رفتار او در زندان دارند که شایسته است فرصتی پیش آید و این خاطرات برای ثبت در تاریخ جمع‌آوری شود و در اختیار دوستدارانش قرار گیرد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط