بدون دیدگاه

اصلی‌ترین چالش پزشکیان؛ شکاف میان حاکمیت و ملت

بدرالسادات مفیدی

اکنون که از استقرار دولت چهاردهم قریب به دو ماه می‌گذرد، مسعود پزشکیان با انواع و اقسام مشکلات، انتظارات و خواسته‌ها مواجه شده است. طبیعتاً او پیش از اینکه پا به این عرصه بگذارد بارها درباره ابرچالش‌های پیش‌روی کشور شنیده و برحسب توانایی و فهم خود نسبت به وسعت مشکلات برای حل آن‌ها پیش‌فرض‌هایی را در نظر گرفته است اما اینکه پیش‌فرض‌های او تا چه حد با واقعیات موجود مطابقت داشته باشد و بتواند مسائل لاینحل ایران را حل کند، نکته مهمی است که بخشی از آن در پروسه عمل قابل سنجش خواهد بود. این در حالی است که هر چه جلوتر می‌آییم علاوه بر پیچیده‌تر و کورتر شدن گره ابر چالش‌ها، بر تعداد آن‌ها نیز افزوده می‌شود. بحران در نهادهای مالی و اقتصادی کشور ناشی از تحریم‌های بین‌المللی، ورشکستگی نظام بانکی و صندوق‌های بازنشستگی و نقدینگی بالا، بحران تورم، گرانی و فقر فزاینده و وضعیت بد معیشتی و عدم توازن اقتصادی در بیشتر خانواده‌های ایرانی، بیکاری فراگیر، بحران محیط زیستی و کم‌آبی شدید، خروج مستمر سرمایه انسانی و به‌عبارت دیگر فرار مغزها از کشور، مسائلی است که هریک به‌تنهایی می‌تواند یک ملت را از پای دربیاورد. در این میان اما شاید ادعای بزرگی نباشد که پرخطرترین همه این بحران‌ها را بحران بی‌اعتمادی و شکاف بین مردم و حاکمیت دانست.

مردمی که یک دوره سخت و طولانی جنگ همراه با درگیری‌های داخلی و ترور را بلافاصله پس از پیروزی انقلاب با صبوری و ایستادگی به جان خریدند و در پی آن سال‌های متمادی با اعتماد به نظام، دست‎یابی به مطالبات خود را از طریق صندوق رأی پیگیری کردند، اما چه شد که در دو دوره انتخابات اخیر استفاده از این ابزار را کنار گذاشتند و با قهر خود میزان مشارکت را به زیر ۵۰ درصد کاهش دادند؟! پدیده مهمی که شاید وقتی در انتخابات اخیر مجلس رخ داد، حاکمیت را به فکر چاره‌ای در انتخابات بعدی که به دلیل وقوع حادثه غیرمنتظره سقوط بالگرد مرحوم رئیسی زودهنگام برگزار شد، انداخت. اینکه به مسعود پزشکیان به‌عنوان نامزد اختصاصی جبهه اصلاحات ایران در انتخابات ریاست‌جمهوری اجازه ورود به میدان رقابت داده شد، احتمالاً یکی از دلایل آن را بتوان در همین محدوده افزایش مشارکت مردم به‌منظور افزایش میزان مشروعیت نظام ارزیابی کرد. حال آنکه نتیجه این انتخابات در دو مرحله برگزاری نیز نشان داد این حد از نرمش حاکمیت که پیش از این در راستای گام دوم انقلاب و برای رسیدن به حکومت اسلامی، مسیر یکدستی و خالص‌سازی را به‌صورت شتابان طی می‌کرد، نیز نتوانست مردم ناراضی را برای آمدن به پای صندوق رأی اقناع کند.

اینک اما پزشکیان در جایگاهی قرار گرفته که خواه‌ناخواه نارضایتی اکثریت جامعه از حکمرانی پرمسئله و چالش‌برانگیز حاکمان جمهوری اسلامی دامن او را به زودی دربر خواهد گرفت. شکاف و بی‌اعتمادی گسترده میان ملت و حاکمیت ناشی از حضور و دخالت یک‌طرفه حکومت در همه ابعاد و شئون زندگی معمولی مردم و تحمیل فقط خواست و سلیقه جریان فکری حاکم در اداره کشور، بزرگ‌ترین مشکلی است که اگر رئیس دولت چهاردهم با همراهی و پشتیبانی هسته اصلی قدرت، ترمیم و بازسازی آن را در اولویت برنامه‌های خود قرار ندهد، سرنوشتی فاجعه‌بار برای کل کشور محتمل است.

شاید از همین منظر هم باشد که مسعود پزشکیان شعار اصلی خود برای پیشبرد امور کشور را وفاق ملی مطرح کرده تا در پرتو شکل‌گیری چنین وفاقی، بتواند با نرم کردن دل جریان حاکم بخشی از رفتارهایی را که ناامیدی و سرگشتگی جامعه ایرانی را به همراه داشته، مهار کند. حال آنکه بسیاری معتقدند این وفاقی که رئیس‌جمهور تاکنون پیگیر بوده است به ‎جای آنکه ملی باشد و مردم را به‌عنوان یکی از طرفین اصلی ماجرا در کنار حاکمیت پشت میز وفاق بنشاند، وفاق میان مراکز و جریانات قدرت است و در این معادله جایی برای نقش‌آفرینی اصلی مردم در نظر گرفته نشده است. طبیعتاً هم تا وقتی که بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت رو به تزاید باشد نه‌تنها وفاق ملی موردنظر پزشکیان حاصل نخواهد شد، بلکه در حل ابرچالش‌های پیش‌روی کشور که بالاتر اشاره رفت، ناکام خواهد ماند؛ البته در عین حال نمی‌توان رابطه دوطرفه میان معضل شکاف میان مردم و حاکمیت را با ابرچالش‌های دیگر نادیده گرفت و به‌خوبی قابل درک است اگر مثلاً بحران کم‌آبی مهار شود، یا تورم و گرانی افسارگسیخته کاهش یابد یا در پرتو سیاست خارجی با تدبیر و به دور از تنش تحریم‌ها برداشته شود و یا مشکل اف‌ای‌تی‌اف و برجام حل شود و یا … قاعدتاً این شکاف کوچک‌تر خواهد شد، لیکن قابل تأمل است که حل این ابرچالش‌ها یک‌شبه اتفاق نخواهد افتاد و زمانی بیشتر را می‌طلبد و در عین حال به‌کارگیری هر راهکاری نیز متقابلاً نیازمند حمایت و پشتیبانی مردمی و به‎عبارت دیگر آشتی مردم با حاکمیت است. در چنین حالتی که به نظر می‌رسد کشور در یک چرخه به‌هم‌پیوسته‌ای از مشکلات گیر افتاده است شاید از طریق حل بخشی از مسائلی نه در حد ابرچالش‌ها، ولی پراهمیت که با زندگی روزمره مردم سروکار دارد یا ملموس‌تر است، بتوان امید را به جامعه برگرداند و بی‌اعتمادی مردم به حکومت را کاهش داد. جمع کردن گشت ارشاد و طرح نور که رئیس‌جمهور در ایام تبلیغات انتخاباتی آن را طرح سیاهی خواند، یکی از همین مسائل است که مسلماً در جلب رضایت مردم تأثیر جدی خواهد داشت. مسئله دیگر وجود بنگاه‌های مالی قوی است که در پی اجرای خصوصی‌سازی طی سال‌های گذشته قدرتی فراقانونی به برخی گروه‌ها بخشیده شده و هر روز چاله‌های بزرگ‌تری را برای دولت ایجاد و شرایط را برای مردم و کشور سخت‌تر کرده است. اگر پزشکیان بتواند از طریق گرفتن مجوز رهبری این مؤسسات خصولتی را جمع کند، در عین آنکه گروه‌های قدرت فراقانونی را مهار و کنترل خواهد کرد با منابع عظیم مالی این بنگاه‌ها می‌تواند صندوق‌های تأمین اجتماعی، بازنشستگی و لشگری را تأمین کند و از این راه بخشی از مشکلات مالی دولت و جامعه حل خواهد شد. رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی و آزادی آنان، پایان دادن به حصر مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که قریب به پانزده سال است در اسارت به سر می‌برند، رفع فیلترینگ، حل مشکل دانشجویان ستاره‌دار، بازگرداندن استادان و دانشجویان اخراجی و بسیار مسائل دیگر که در چارچوب وفاق ملی از طریق گفت‌وگو و رایزنی با مراکز اصلی تصمیم‌گیری قابل حل به نظر می‌رسد نیز بی‌تردید در بازسازی و ترمیم شکاف و بی‌اعتمادی میان حاکمیت و ملت مؤثر خواهد بود. در غیر این صورت هر گونه غفلت و به تأخیر انداختن بازسازی شکاف میان حاکمیت و ملت جز خسران و تباهی و فروپاشی چیز دیگری به همراه نخواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط