اندرو لیثم*
برگردان: آیدین طوافی
پیش از ماه مارس ۲۰۲۰، کمتر کسی فکر میکرد یک بیماری بتواند رانه حائز اهمیتی در تاریخ بشر باشد. دیگر کسی اینگونه فکر نمیکند. مردم در آستانه دریافتن این واقعیتاند که تغییرات کووید-۱۹ موجبات ظهور یا تشدید آنها را فراهم آورده و مسیر زندگی آنها را تغییر داده است: پزشکی از راه دور، کار از راه دور، فاصلهگذاری اجتماعی، به زوال کشیده شدن [سنت] دست دادن، خرید آنلاین، ناپدید شدن عملی پول نقد و دیگر تغییرات. مردم ممکن است از باقی ماندن این تغییرات پس از پایان همهگیری و از خوب یا بد بودن آنها مطمئن نباشد.
سه طاعون قبلی میتوانند شواهدی را درباره نحوه خم کردن کمان تاریخ توسط کووید-۱۹ در اختیار ما قرار دهند. همانگونه که در درس خود با عنوان «طاعونها، پاندمیها و سیاست» تدریس میکنم، پاندمی میتواند در سه جهت امورات انسانی را تغییر دهد: اول آنکه پاندمی میتواند جهانبینی بنیادین یک جامعه را عمیقاً تغییر دهد؛ دوم آنکه میتواند ساختار هستهای اقتصاد را واژگون کند و درنهایت میتواند موازنه قوا را در میان ملتها جابهجا کند.
بیماری، ظهور غرب مسیحی را تسریع میکند
طاعون آنتونین و همزاد آن، طاعون سیپریان، امپراتوری روم را از سال ۱۶۵ تا ۲۶۲ پس از میلاد مورد هجوم قرار دادند. امروزه تصور میشود که هر دو طاعون محصول یکسویه آبله بودهاند. تخمین زده میشود که نرخ مرگومیر تجمیعی این دو پاندمی چیزی بین یکچهارم تا یکسوم جمعیت امپراتوری [روم] بوده باشد.
این نرخ مرگ اگرچه اما تنها یک بخش داستان است. این اتفاق همچنین جرقه تغییری عمیق را در فرهنگ دینی امپراتوری روم زد.
در آستانه طاعون آنتونین، امپراتوری روم، چند خدا بود. بخش بزرگی از جمعیت، خدایان و ارواح چندگانه را میپرستیدند و باور داشتند که رودخانهها، درختان، مزارع و ساختمانها، هریک به نوبه خود از روحی برخوردارند. مسیحیت، دینی توحیدی که از اشتراک چندانی با چندخدایی برخوردار نبود، تنها ۴۰ هزار پیرو داشت؛ چیزی کمتر از ۰.۰۷ درصد جمعیت امپراتوری روم. با این حال در فاصله یک نسل پس از پایان طاعون سیپریان، مسیحیت به دین غالب امپراتوری تبدیل شده بود.
این دو پاندمی همزاد، چگونه بر این تغییر عمیق دینی تأثیر گذاشتند؟
رادنی استارک۱ در اثر تأثیرگذار خود با عنوان ظهور مسیحیت استدلال میکند که این دو پاندمی، مسیحیت را به نظام باور جذابتری تبدیل کردند. با اینکه بیماری عملاً درمانناپذیر بود، مراقبت تسکینی ابتدایی همچون فراهم آوردن غذا و آب میتوانست بهبود کسانی را که برای مراقبت از خود بسیار ضعیف بودند سرعت ببخشد. جوامع مسیحی امپراتوری روم تحت تأثیر نیکوکاری مسیحی و امر اخلاقی مراقبت از بیمار برای این دست مراقبتها آماده و مشتاق بودند. شبکههای وسیع اجتماعی و خیریهای که کلیساهای اولیه حول آنها شکل گرفته بودند، جوامع مسیحی را در این امر توانمند ساخته بود. از سوی دیگر، رومیان کافرکیش تصمیم گرفتند از شیوع طاعون با قرنطینه شخصی به امید در امان ماندن از سرایت بیماری جلوگیری کنند. این موضوع دو تأثیر داشت: اول آنکه مسیحیان با نرخ بالاتری به نسبت همسایگان کافرکیش خود از هجوم این طاعونها در امان ماندند و با سرعت بیشتری به سطوح بالاتر ایمنی دست یافتند. با مشاهده نجات یافتن تعداد بسیار بیشتر هموطنان مسیحی از طاعون (و نسبت دادن این امر به لطف الهی یا مزایای مراقبتی که توسط مسیحیان فراهم شده بود)، بسیاری از کافرکیشان بهسوی جوامع مسیحی و نظام باوری که زیربنای آن بود کشیده شدند. همزمان مراقبت از کافرکیشان بیمار، فرصت بیسابقهای را جهت بشارت دادن به دین مسیح برای مسیحیان فراهم آورده بود. دوم آنکه بنا بر استدلال استارک، از آنجا که این دو طاعون به شکل نامتناسبی زنان جوان و باردار را مبتلا میکرد، نرخ پایینتر مرگومیر در میان مسیحیان به معنای نرخ بالاتر زادوولد بود. تأثیر کلی تمام این [رویدادها] در حدود یک قرن این بود که یک امپراتوری اساساً چندخدایی خود را در مسیر تبدیل شدن به اکثریتی مسیحی یافت.
طاعون ژوستینین و فروپاشی روم
طاعون ژوستینین که بهواسطه امپراتور ژوستینین (حکومت از ۵۲۷ تا ۵۶۵ میلادی) نامگذاری شده است، در سال ۵۴۲ میلادی وارد امپراتوری روم شد و تا ۷۵۵ میلادی ناپدید نشد. این همهگیری در طی دو قرن، بهطور تخمینی بین ۲۵ تا ۵۰ درصد جمعیت را به کام مرگ برد؛ چیزی بین ۲۵ تا ۱۰۰ میلیون نفر.
این خسارت عظیم جانی اقتصاد را فلج کرد و آغازی شد بر بحرانی اقتصادی که خزانه دولت را تهی و ارتش مقتدر امپراتوری را زمینگیر کرد.
در شرق، رقیب ژئوپلیتیک اصلی روم، ایران ساسانی نیز با طاعون به یغما رفته بود و در نتیجه در موقعیتی برای بهرهگیری از ضعف امپراتوری روم قرار نداشت، اما اکثر نیروهای خلافت اسلامی راشدین در عربستان که برای مدتی طولانی توسط رومیان و ساسانیان محاصره شده بودند، مورد هجوم طاعون قرار نگرفته بودند. دلایل این امر بهطور کافی فهم نشده است، اما احتمالاً به انزوای نسبی خلافت از مراکز بزرگ شهری ارتباط دارد.
ابوبکر، خلیفه اسلام، اجازه اتلاف این فرصت را نداد. نیروهای او با غنیمت شمردن این لحظه، سریعاً تمام امپراتوری ساسانی را تصرف کردند، همچنان که امپراتوری روم تضعیفشده را از سرزمینهای خود در شام، قفقاز، مصر و افریقای شمالی محروم کردند.
پیش از پاندمی، جهان مدیترانهای بهطور نسبی از جهت اقتصاد، سیاست، دین و فرهنگ متحد بود. آنچه ظهور کرد سهگانهای منکسر از تمدنهایی در حال رقابت برای قدرت و نفوذ بود: تمدن اسلامی در حوزه شرقی و جنوبی مدیترانه؛ تمدن یونانی در شمال شرقی مدیترانه؛ و تمدن اروپایی در میان مدیترانه غربی و دریای شمالی. تمدن آخر که امروز آن را اروپای قرونوسطی مینامیم، با نظام اقتصادی جدید و متمایزی تعریف شد.
پیش از طاعون، اقتصاد اروپایی بر پایه بردهداری شکل گرفته بود. پس از طاعون کاهش چشمگیر تعداد بردگان، زمینداران را مجبور به آغاز اعطای قطعهزمین به کارگران به اصطلاح «آزاد» کرد؛ رعیتهایی که بر روی زمینهای ارباب کار میکردند و در ازای آن حمایت نظامی و حقوق مشخص قانونی از سوی او دریافت میکردند.
بذرهای فئودالیسم کاشته شد.
مرگ سیاه قرونوسطی
مرگ سیاه در ۱۳۴۷ میلادی در اروپا آغاز شد و در نتیجه آن بین یکسوم تا نصف کل جمعیت ۸۰ میلیون نفری اروپا کشته شدند، اما مرگ سیاه چیزی فراتر از مردم را به کام مرگ برد. تا زمانی که پاندمی به پایان خود در اوایل دهه ۱۳۵۰ نزدیک شده بود جهان مدرن متمایزی ظهور کرده بود، جهانی که با کار آزاد، نوآوریهای فنّاورانه و طبقه متوسط در حال رشد تعریف میشد.
پیش از ورود باکتری یرسینیا پستیس (باکتری عامل مرگ سیاه) در ۱۳۴۷، اروپای غربی جامعهای فئودال بود که جمعیت بسیار زیادی داشت. کار ارزان بود، رعایا از قدرت چانهزنی کمی برخوردار بودند، تحرک اجتماعی سرکوب میشد و انگیزهای برای افزایش بهرهوری وجود نداشت؛ اما از دست دادن جانهای بسیار، جامعهای صُلب را بهشدت تکان داده بود. کمبود نیروی کار به دهقانان قدرت چانهزنی داده بود. در اقتصاد زراعی، اتخاذ همهجانبه فنّاوریهای تازه و موجود تشویق میشد، فنّاوریهایی همچون گاوآهن، سیستم تناوب سهگانه زراعی و استفاده از کود حیوانی که هر کدام به شکل قابلتوجهی بهرهوری را افزایش دادند. جدا از زمینهای زراعی حومه شهر، این کمبود، موجب اختراع دستگاههای صرفهجویی زمان و کار همچون دستگاه چاپ، پمپهای آب برای تخلیه آب معادن و سلاحهای باروتی شد.
آزاد شدن از قیدوبندهای زمینداران و میل به صعود در نردبان اجتماعی نیز به نوبه خود بسیاری از دهقانان را به نقلمکان به شهرها و مشارکت در صنایع و بازرگانی تشویق کرد. آنهایی که موفقتر بودند، ثروتمندتر شدند و طبقه متوسط جدیدی را ایجاد کردند. حال آنها میتوانستند کالاهای لوکس بیشتری را تهیه کنند که تنها از خارج از مرزهای اروپا در دسترس بودند و این همزمان موجب پیشرفت تجارت راه دور و همچنین بهینهتر شدن کشتیهای سهدکله شد که برای چنین تجارتهایی لازم بود.
ثروت فزاینده طبقه متوسط جدید همچنین باعث افزایش حمایت از هنر، علم، ادبیات و فلسفه شد. نتیجه آن انفجاری در خلاقیت فرهنگی و فکری بود که ما امروز آن را نوزایی (رنسانس) میخوانیم.
آینده اکنون ما
هیچکدام این موضوعات در جهت این استدلال نیست که پاندمی موجود کووید-۱۹ نتایج عظیم مشابهی خواهد داشت. نرخ مرگومیر کووید-۱۹ هیچ شباهتی به طاعونهای مورد بحث ندارد و در نتیجه عواقب آن محتملاً به همان اندازه تکاندهنده نخواهند بود، اما نشانههایی وجود دارد که شاید [به همان اندازه] تکاندهنده باشد.
آیا تلاشهای ناکارآمد جوامع آزاد غرب برای مقابله با ویروسی که در حال شکستن ایمان نهچندان محکم به لیبرالدموکراسی است، فضایی را برای تکامل و رشد دیگر ایدئولوژیها فراهم میکند؟
بهطور مشابه، کووید-۱۹ ممکن است بهسرعت تغییر ژئوپلیتیک موجود در موازنه قدرت میان ایالاتمتحده و چین بیفزاید. در طی پاندمی، چین رهبری جهانی را در فراهم آوردن کمکهای پزشکی به دیگر کشورها بهعنوان بخشی از طرح «جاده ابریشم سلامت۲» به دست گرفت. برخی استدلال میکنند که ترکیب شکست امریکا در رهبری و موفقیت نسبی چین در جبران ضعف [ایالاتمتحده] ممکن است صعود چین به جایگاه رهبری جهانی را سرعت ببخشد.
در پایان، به نظر میرسد کووید-۱۹ در حال سرعت بخشیدن به گرهگشایی از الگوها و روشهای کهن کار است که عواقب آن میتواند بر آینده برجهای اداری، شهرهای بزرگ و حملونقل انبوه تأثیر بگذارد. پیامدهای این موضوع و پیشرفتهای اقتصادی مرتبط ممکن است همچون پیامدهای مرگ سیاه در ۱۳۴۷، عمیقاً دگرگونکننده باشند.
درنهایت، نتایج بلندمدت این پاندمی، همچون تمام پاندمیهای پیشین، برای کسانی که باید آن را تحمل کنند نامشخص است، اما همانگونه که طاعونهای گذشته جهانی را ساختهاند که اکنون در آن سکنی گزیدهایم، این طاعون نیز جهانی را خواهد ساخت که مسکن نوادگان ما خواهد بود.▪
اندرو لیثم(Andrew Latham) استاد علوم سیاسی در کالج مکلستر است.
منبع: راو استوری
پینوشت:
- Rodney Stark
- Health Silk Road