مستندسازی حقایق تاریخی
گفتوگو با غلامرضا فروتن
نقش اسناد تاریخی در شناخت واقعیتها را میتوان به آجرهایی تشبیه کرد که با کنار هم قرار گرفتن پایههای ساختمانی را بنا میکنند. این اسناد که خبرهای دستاول و بلاواسطه از یک واقعه تاریخی هستند، میتوانند تا حدی واقعی یا غیرواقعی بودن تفسیرها و دیدگاههای امروزین ما را درباره آن واقعه نشان دهند.
غلامرضا فروتن از مبارزان قبل از انقلاب و پژوهشگر تاریخ و فلسفه، سالیان درازی است که در زمینه شناخت و معرفی نهضت میرزاکوچک خان تلاش میکند. کتاب شاهنامه شاه نامه نیست حاصل پژوهشی تأملبرانگیز درباره ماهیت شاهنامه و گرایش فردوسی است که چند سال پیش منتشر شد. او در این کتاب بهطور مستند نگاه انتقادی فردوسی نسبت به شاهان و خودکامگان را نشان داده است. نگاهی به شیوه تولید مسلط در نهضت انقلابی جنگل کتابی دیگر از ایشان است که توسط نشر حرف نو در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.
ایشان به دلیل علاقه به نهضت جنگل، در احیای خانه میرزاکوچک در رشت و کشف حقایق این جنبش مردمی فعالیتهای زیادی داشت و در همین راستا اسناد مربوط به این جریان را از نقاط مختلف جمعآوری کرده و بخشی از آن را بهصورت مجموعه کتابهای مدون بهصورت رایگان در فضای مجازی منتشر کرده است. در فضایی که جستوجوی سود بیشتر از هر راه و بیراهه، نشان خرد و زیرکی است و میرود که به یک رویه مسلط تبدیل شود، تلاش برای کشف حقیقت، دوچندان ارزشمند و ستودنی است. از اینرو گفتوگوی زیر در جهت بازنمایی این اقدام ارزشمند و ماندگار انجام شده است:
****
جناب آقای فروتن، شما مجموعهای هفتجلدی از اسناد مربوط به نهضت جنگل را رایگان در اختیار عموم قرار دادهاید که میتواند منبعی برای پژوهشگران تاریخ معاصر ایران باشد، اما گذشته از این جنبه علمی کار، در اصل این حرکت و تلاش ارزشهای دیگری نهفته است که شاید کمتر دیده شود. در این گفتوگو با شما میخواهیم این تلاش گرانقدر را بازبینی کنیم. چه شد که شما به فکر جمعآوری این اسناد افتادید؟
-این اسناد بیش از ۱۰ هزار قطعه است که اگر بخواهیم به همین سبک منتشر کنیم، نزدیک بیست جلد خواهد شد که با برآورد کارشناسان حدود ۸۰ میلیون تومان هزینه دارد. فعلاً این هفت جلد در توان ما بود که منتشر کردیم؛ اما اینکه چطور به این فکر افتادیم به گذشته و مطالعات ما برمیگردد. هنگامیکه مرحوم ابراهیم فخرایی نویسنده سردار جنگل و از یاران میرزاکوچک خان زنده بود، در پی صحبتهایی با ایشان، من و آقای پروفسور رواسانی به این فکر افتادیم که هنوز بسیاری از اسناد نهضت جنگل بهویژه درباره وضعیت اقتصادی آن نامکشوف است و در این زمینه نیاز به کاوش و پژوهش وجود دارد.
من با مطالعات کمی که داشتم متوجه شدم درباره شناخت شیوه تولید، اقتصاد و تجارت و نظامیگری نهضت جنگل کمبود زیادی داریم. دکتر رواسانی هم که در این زمینه پژوهشهای زیادی کرده بود به این امر اعتقاد داشت. پس از بررسی دریافتم که درباره اقتصاد جنگل، دو صفحه نوشته هم نداریم. بیش از ۱۲۰ کتاب درباره نهضت انقلابی جنگل در این مدت تألیف شده است که یک نمونه آن درباره اقتصاد آن نیست و این واقعاً جای تأسف بود.
سال ۱۳۸۲ که خانه کوچک جنگلی در رشت در اختیار ما قرار گرفت، با دکتر رواسانی مشورت کردم که با کمک این امکان شروع به جمعآوری اسناد مربوطه کنیم. ایشان این کار را بر دوش من گذاشت و برای من سعادت بیهمتایی بود. ایشان که مسئول بنیاد پژوهشی میرزاکوچک بود، طی نامههایی امضاشده و رسمی، مرا به مراکز و نهادهای مربوطه معرفی میکرد تا به جمعآوری یا بررسی اسناد مربوط به میرزا بپردازم. این مسئولیت در ده سالی که خانه میرزا را در اختیار داشتیم ادامه یافت و توانستیم مقدار زیادی از اسناد پراکنده نهضت جنگل را شناسایی و جمعآوری کنیم.
خانه میرزاکوچک را چگونه تحویل گرفتید و چه کاری در آن انجام دادید؟
خانه میرزا را سالها قبل با مرحوم فخرایی بهصورت متروکه دیده بودم. بعد از آن سالها، همراه پروفسور رواسانی از آن بازدید کردیم و مشاهده کردیم در حال نابودی کامل است. به فکر افتادیم آن را خریداری کرده و بازسازی کنیم. به میراث فرهنگی و شهرداری رشت مراجعه کردیم و قصد خود را اعلام کردیم. مسئول وقت آقای ث گفت ما آمادگی داریم. بعد از فرازونشیبهای زیاد و عبور از موانع مختلف، سرانجام کلید آن را از شهرداری گرفتیم و به ارزیابی آن پرداختیم. تلاش کردیم تا هیئتمدیره تشکیل شود و بازسازی را آغاز کنیم. بازسازی اولیه با پولی که از فروش منزل آقای رواسانی بهدست آمده بود شروع کردیم. من هم دفتری در نزدیکی منزل میرزا تأسیس کردم و کار را ادامه دادیم تا بازسازی به سرانجام رسید و بهعنوان یک مرکز فرهنگی شروع به کار کرد و برنامههای فرهنگی و موزه و نمایشگاه و کتابخانه در آنجا راه افتاد.
به نظر شما نهضت جنگل و میرزاکوچک از چه نظر برای ما اهمیت دارد؟ چه ویژگیهایی در این جنبش بود که آن را برجسته کرده و در تاریخ کشور ما اهمیت پیدا میکند؟
جنبش جنگل طولانیترین جنبشی است که بعد از انقلاب مشروطه -و حتی خیلی از نهضتها- در ایران روی داده است؛ یعنی نزدیک پانزده سال طول کشیده است.
میرزا در این باره طی نامه ۲۵ ذیقعده ۱۳۳۸ ق به نماینده شوروی مینویسد: «در مجامع با اظهارات دروغ و مغلطه نباید دلخوش بود…روح سوسیالیسم از آن بیزار است … آنها گمان بردهاند با اینگونه اقدامات خواهند توانست زمام انقلاب مقدسی را که پانزده سال است در ایران… زحمت کشیدیم در دست بگیرند»؛ و با همین دعواهای بیپایه و جعل تهمت، ایران را میدان خودسری قرار دهند».
ویژگی دیگر جنبش جنگل این بود که همه مردم با هر مرام و مسلک، عامی و غیره در یک جبهه ضد ارتجاع و امپریالیسم مسلط، به رهبری میرزا میجنگیدند و این در تاریخ کشور ما اهمیت بسیار زیادی دارد که چندین ملیت در آن حضور دارند.
ویژگی دیگر جنبش جنگل -که شاید مهمترین آن باشد- این است که درس بزرگی به جنبشهای سوسیالیستی در سراسر جهان و به رهبران آنها داده است که برای گسترش سوسیالیسم باید منسجم و متشکل، هماهنگ و بدون تعصب ایدئولوژیکی عمل کرد.
درباره بازه زمانی و شروع و پایان نهضت جنگل اختلافاتی میان پژوهشگران وجود دارد، نظر شما در این مورد چیست؟
نهضت جنگل بعد از انقلاب مشروطه و تقسیم ایران بین روس و انگلیس شروع شده است. این گفته مستند است. هم مخالف میرزا یعنی احسانالله خان بهصورت واضح در کتاب مورخالدوله سپهر (ص ۳۸۴) و هم خود میرزا چند بار در نامههایش به مخالفان جنگل و چپروها، این را بیان داشتهاند. اگر محققانی تا به حال آن را واضح نگفتهاند به دلیل سرّی بودن جنبش مسلحانه جنگل بود که این هم خاصیت یک جنگ پارتیزانی و چریکی از اول تا آخر کار است که نمیدانستند یا نمیتوانستند بیان کنند. بعضی حقایق جنبش جنگل بعد از صد سال است که پیدا میشود و آرامآرام پازل آن کامل میشود. به هر حال باید شروع جنبش جنگل را بعد از تقسیم ایران، که سوسیالدموکراتها، مذهبیها، ملیها و سوسیالیستها آن را اداره میکردند دانست که ازجمله آنان محمدرضا مساوات، تنکابنی، محمدامین رسولزاده، حیدر خان عمواوغلی و دیگران بودند.
– جامعه ما و فرهنگ جاری ما، دنبال کارهای زودبازده و پرسروصدا و چشمگیراست. کمتر کسی برای کارهای درازمدت که ثمرهاش پیشرو نیست، تلاش میکند، شما با چه رویکرد و انگیزهای در میان این غوغاهای روزمره و مشکلات جاری، توانستید این کار بزرگ را به سامان برسانید؟
کار طاقتفرسایی بود، ولی چارهای هم نبود، باید رنج راه را میپذیرفتیم. به قول فردوسی رخش جنگجویی مانند رخش رستم باید که بیخداوند به ایوان نیاید. امیدوار بودم که این کار شدنی است و شد. با وجودی که این کار مهم از سال ۱۳۸۲ تاکنون حدود بیست سال به درازا کشیده است، اما همواره با آیندهنگری و اطمینان و امید به آیندگان و آینده این کار را انجام دادیم.
– اگر این اسناد در یک مخزن یا موزهای قرار داشت، طبقهبندی و قابل عرضه کردن آنها خود کار بزرگی بود، اما گویا شما این اسناد را از مراکز و افراد مختلف جمعآوری کردهاید، مراحل کار چگونه بوده است؟ با چه موانع و مشکلاتی در این مسیر روبهرو بودید؟ از چه یاریها و پشتیبانیهایی در این مسیر طولانی برخوردار شدید؟
همانطور که در مقدمه اسناد مختصراً اشاره شده است، مشکلات زیادی را در این مدت متحمل شدم و با هزینه شخصی به نقاط مختلف سر زدم تا این اسناد را پیدا کنم. بعضی اسناد در کلانتریهای تهران و داخل گونی انبار شده بود. با کمک و معرفینامه دکتر رواسانی و قوه قضائیه و بنیاد پژوهشی فرهنگی میرزا این تلاش به ثمر رسید و این اسناد پیدا شده و جمعآوری شد. در این راستا افراد عادی و کتابدارهای مراکز مربوطه واقعاً کمک میکردند. بدون اغراق در مراکز پنج نفر به من کمک میکردند. یک خانم میکروفیلمها و طرز استفاده آنها را به من یاد میداد. یک نفر فهرستنویسی میکرد. نفرات دیگر هم کمک میکردند و اغلب خانم بودند. به هر جهت این هموطنان دستیاران باارزشی بودند که در این موفقیت سهم دارند و صمیمانه مرا یاری کردند. اگر آنها نبودند شاید کوچکترین مسئلهای پیش نمیرفت و اتفاقی نمیافتاد. به این بانوان فرهیخته از اینجا درود بیکران میفرستم و برایشان آرزوی بهروزی میکنم.
ما برای چاپ و در دسترس قرار دادن این اسناد باید در خانه کوچک جنگلی ستادی منظم تدارک میدیدیم که میسر نشد. باید با تیمی مجهز به تایپ و کامپیوتر و نمونهخوان باتجربه و غیره را در آنجا تدارک میدیدیم که نشد. تا آمدیم به خودمان فرصت بدهیم که این کارها را آرامآرام به انجام برسانیم، خانه میرزا توسط نیروهای مسلح شهرداری از دستمان به بهانهای گرفته شد و ما را از آنجا بیرون راندند و پیگیری این موضوع هم خواه نا خواه متوقف شد.
– برای انجام چنین کاری معمولاً نهادهایی با پشتوانه مالی و امکانات و نیروی انسانی گسترده وارد عمل میشوند، شما با چه امکانی دست به کار شدید؟
شما بهدرستی میگویید که امکانات زیادی برای انجام این کار لازم بود، ولی ما امکانات مالی بسیار محدود و کمی داشتیم. ما هیچ پولی نداشتیم که برای اسناد هزینه کنیم. هرچه بود خرج بازسازی خانه شده بود. این بیپولی یکی از عوامل بازدارندگی این کار بود و کسی هم برای این کار که چشمانداز مشخصی نداشت کمک نمیکرد؛ بنابراین این روال بعد از گرفتن خانه از ما، درجا ماند و ماند تا امروز میبینید به این طریق منتشرشده است.
– حتماً اسناد بهدست آمده چندین برابر این مجموعه بوده است. شما چطور از میان آنها این تعداد را گزینش کردید؟
بله، از میان هزاران سند و میکروفیلم این موارد که انتخاب شده، فقط با فکر خودم و بیشتر در حوزه اقتصاد نهضت جنگل و صحبتی بود که با دکتر رواسانی داشتم. این اسناد حدود ۵ هزار قطعه شد. تنها کاری که توانستم انجام دهم، نگهداری و حفظ آنها بود تا در زمان مناسب مورد استفاده قرار گیرد.
– در این مجموعه اسناد مشاهده میشود شما صرفاً اصل اسناد را بدون هیچگونه تحلیل و داوری، گراور کرده و در اختیار خواننده قرار دادهاید، درحالیکه هرکس میتواند از این اسناد تعبیر و تفسیر خاص خود را داشته باشد، اما شما صرفاً به بارگذاری اسناد اکتفا کردید. این نشان میدهد قصد ترویج یک دیدگاه خاص هم در کار نبوده است و صرفاً کمک به کشف حقیقت مدنظر بوده است.
به هرکس مراجعه کردیم که این اسناد را به فارسی خوانا درآورد موفق نشدیم. به قول شما این مرحله خود یک پروژه است. بازخوانی و بازنویسی و تحلیل آنها به تیمی مجهز و کارآمد نیاز دارد؛ بنابراین تنها کار ممکن را این تشخیص دادم که هرچه سریعتر همین اسناد منتشر شود و تفسیر را به پژوهشگران آینده بسپاریم. مهم روال صحیح کار بود، نه اینکه من باشم و نباشم و یا کار را به اتمام برسانم. به نظرم آیندگان یا فرهیختگان از همین مجموعه ایدههای نو و حقایقی را استخراج خواهند کرد. شما درست متوجه شدید هیچ دیدگاهی جز حقیقتیابی مدنظر من نبود. تا اینجای کار هم با هزینه شخصی صورت گرفته است.
– اگر امکانش باشد میتوان متن این اسناد را که اغلب دستخط هستند، تایپ کرده و شرحی بر هرکدام نگاشت؛ البته این خود یک کار بزرگ دیگری است که پس از انتشار این مجموعه میتواند انجام گیرد.
این کار بزرگی است و بسیار عالی و مفید خواهد بود. امید دارم پژوهشگران و دانشجویان قدمی پیش گذارند و با بررسی این اسناد، برای هرکدام شرحی بنویسند و موضوع را برای دیگران روشنتر کنند.
از اینرو در پایان شعری از فردوسی که به زبان حال آیندگان نوشتم تا در خاطرهها بماند و انگیزهای گردد تا کسانی برای ارتقای این کار پیشقدم شوند.
ببینیم تا اسب اسفندیار سوی آخر آید همی بی سوار
و یا باره رستم جنگجوی به ایوان نهد بی خداوند روی