بدون دیدگاه

خردورزی علمی در فرهنگ یهودی تلمود

 

عباس نصر

اگر در ذهن خود بر مسئله صهیونیسم خط بکشیم و این جریان نوظهور را که زاده دوران استعمارگری اروپا و هولوکاست است کنار بزنیم، در یک ارزیابی تاریخی می‌توان به‌طور قاطع گفت مذهب یهود در پیشرفت بشر نقش بسزایی داشته و نه‌تنها از نظر مذهبی تکیه‌گاه تاریخی و پیشینه ادیان ابراهیمی را در خود ذخیره دارد، بلکه از نظر علمی در تابلو علوم و فنون و نظریه‌های شاخه‌های مختلف علوم انسانی جایگاه بسیار پررنگی را به خود اختصاص می‌دهد. بر اهمیت این مسئله آنجا افزوده می‌شود که در نظر آوریم جمعیت پیروان این دین نسبت به جمعیت بشر بسیار اندک است، اما همه‌جا سخن از آن‌هاست و هر کرسی علمی را که واکاوی کنیم نه تنها یک نخبه جهانی از پیروان این دین در کنار آن کرسی حضور داشته، بلکه چه بسیارند از این شخصیت‌ها که حرف اول علوم را در کرسی‌های مختلف ارائه کرده‌اند. هرگاه تعداد نخبگان پیروان یهود را نسبت به جمعیت آن‌ها با نخبگان پیروان ادیان دیگر نظیر مسیحیان و مسلمانان و بودا و برهما و… بسنجیم به اختلاف عددی تعجب‌برانگیزی می‌رسیم و نشان می‌دهد که تعداد انسان‌های کیفی در این جمعیت نسبت به دیگر ادیان و اقوام بسیار بیشتر است. این پرسش برای بسیاری مطرح است[۱] که چرا بیشتر دانشمندان بزرگ از یهودیان هستند، اغلب جایزه نوبل‌ها را برنده‌اند؟ یا از نظر قدرت اقتصادی در مراتب بالایی قرار دارند و بزرگان رسانه‌ای جهان و نظایر این‌گونه امور نیز در رأس قرار دارند، حتی در عرصه تمدن بشری کسانی نظیر انیشتین و مارکس و دیگران ناخدای کشتی رشته تخصصی خود شده‌اند.

از نظر دین و اخلاق هم به‌قولی «یهودیت کانون بیشتر متون و سنت‌هاست و تاریخ، اصول و اخلاق آن؛ بر ادیان ابراهیمی پس از خود ازجمله مسیحیت تأثیر بسزایی داشته است.» درحالی‌که جمعیت آن‌ها در حال حاضر طبق اعلام ویکی‌پدیا تا ابتدای سال ۲۰۱۳ حدود ۱۴ میلیون نفر یعنی ۲/۰ درصد از جمعیت جهان تخمین زده می‌شود در ایران نیز جمعیت آن‌ها ۸۷۵۶ نفر است.[۲]

 

چرا چنین است؟ بی‌شک هیچ تبعیضی در خلقت خداوند نیست. به گفته قرآن، چشمان خود را بازکن و بارها بازکن. آیا فتور و خلأ در هستی می‌بینی؟[۳]

اینکه موضوع را به ماوراء و خدا نسبت دهیم بی‌تعهدترین شیوه و بدترین پاسخ را انتخاب کرده‌ایم و در همین نوشته خواهیم دید. اتفاقاً یکی از علل اصلی پیشرفت یهودیان همین مسئله است که در پی پاسخ‌های عقلانی برای این مسائل برآمده‌اند و با نسبت دادن مشکلات به خدا و عالم ماوراء صورت‌مسئله را پاک نمی‌کنند.

در مقاله‌ای آمده از ژان ژاک روسو، نویسنده کتاب امیل، هنگام مرگ می‌پرسند فرزندت را با چه شیوه‌ای تربیت کنیم؟[۴] آیا بر اساس کتاب امیل (که شاهکار کتاب تربیتی او بود و خودش نیز یهودی نبوده است) او را تربیت کنیم؟ پاسخ روسو این بوده که او را به شیوه یهودیان تربیت کنید؛ بنابراین باید به شیوه‌های تربیتی انسان‌ها بازگشت و اختلاف در پیشرفت و عقب‌افتادگی هر قوم را در برداشت او از دین و آیین و فرهنگش جست‌وجو کرد. بسیاری از پیش‌فرض‌های ذهنی ناشی از رسوخ برداشت‌های منجمد از دین می‌توانند ملتی را عقب نگه‌ دارند. با ذکر یک مثال مطلب را روشن‌تر بیان کنم. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی شنیدم کسی می‌گفت روح چیزی نیست که قابل شناختن باشد و باید این موضوع را رها کرد چون در قرآن گفته است از روح می‌پرسند بگو روح یک امر خدایی است. نزد نماینده آیت‌الله منتظری در دانشگاه اصفهان رفتم. ایشان روحانی خوش‌فکری بود. به ایشان گفتم برخی علمای شهر چنین می‌گویند. اگر واقعاً چنین است که باید از نظر علمی نوکر فروید شد و رشته روان‌شناسی این دانشگاه را تعطیل کرد و رفت. ایشان گفت مگر جسم و امور فیزیکی امر غیرخدایی است. جسم هم امر خدایی است، پس باید یا هر دو را شناخت یا هر دو را تعطیل کرد. ایشان ادامه داد حتی معلوم نیست در انتها از نظر ماهیت، جسم هم شناخته شود و از نظر شناخت ماهیت‌ها؛ جسم یا روح، هر دو یکسان هستند. آنچه ما می‌شناسیم ماهیت هستی و اجزای ماهیت آن نیست، بلکه اعراض (عرض‌های) هستی‌اند. این مثال آورده شد تا به‌خوبی بدانیم دو نوع نگرش به یک پدیده به نام روح؛ با دو نوع تفسیر از یک آیه قرآن؛ در سرنوشت یک شاخه از علوم بشری چه اندازه می‌تواند برای آن علم سرنوشت‌ساز باشد.

مطالعه و تفکر در متون مذهبی یهود در باب خردورزی علمی؛ به‌خصوص در تلمود به‌طور اعجاب‌آوری نشان از خردورزی عمیق در راهبرد عقل و اندیشه برای جلوگیری از اختلاط این عرصه‌ها و طرد عوامل بازدارنده ناشی از برداشت‌های مذهبی که موجب رکود علم می‌باشند وجود دارد و اعجاب‌انگیزتر اینکه این متون در زمان امثال کانت و دکارت نوشته ‌نشده است، بلکه در دو سه هزار سال پیش تدوین‌ شده‌اند و در آن زمان مرزهای علم و دین را (آن چیزی که حتی امروزه و چه‌بسا در شورای انقلاب فرهنگی ما مورد مناقشه قرار می‌گیرد) به‌طور بسیار منطقی در ذیل سفارش‌ها یا داستان‌های اساطیری تفکیک و مرزها را شفاف کرده‌اند.

ناگفته نماند که در اندیشه دینی ما نیز از این رهنمودها فراوان وجود دارد، اما نظیر مثال فوق همه این مفاهیم ارزشمند قربانی تفسیرهای منجمد از دین شده‌اند. برای نمونه پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید در پی علم باشید ولو در چین باشد. بدیهی است که در چین آن روز و امروز علومی را به ما تدریس نخواهند کرد که در چارچوب نظام باورهای ما رشد کرده باشد از همین حدیث نبوی می‌توان یافت که گره زدن امور ایمانی به امور عقلی و علمی غلط است، زیرا که ممکن است آن علوم نزد ملت‌هایی باشد که هیچ نقطه اشتراکی با ما یا عرب آن روزگار نداشته باشد، ولی عقل و خرد نبوی دستور یافتن علوم را صادر نموده است کاری که یهودیان در سراسر جهان به‌خوبی انجام می‌دهند و از همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها خوشه‌چینی می‌کنند. به‌بیان ‌دیگر باید ایمان را حفظ کرد، اما امور عقلی و علمی را نباید مخلوط کرد. شیوه‌ای که در کتاب زبور بر آن تأکید زیادی شده است. به همین خاطر است که یهودیان وقایع تلخی چون کپلرسوزی نداشتند یا گالیله‌ای که مجبور به توبه کنند یا در این دین توحیدی نیوتن و فرویدها مورد غضب احکام شرعی خاخام‌ها قرار نگرفته‌اند.

در هر حال این فرهنگ ملت‌هاست که تمدن‌ساز یا عقب‌انداز است. شاخص‌های خوبی در متون مذهبی تلمود برای توسعه علم وجود دارد که یک مورد آن همین تفکیک عرصه عقلی از امور ماورائی است. در این راستا نگاهی کوتاه به این کتاب می‌اندازیم. معنای کلمه تلمود به مفهوم «آموزش و هدایت» است. این کتاب هجده جلد بوده که در دو قرن قبل میلاد مسیح مجمعی از دانشمندان و کاتبانی را داشته است. برای حفظ آن مجمع سه انذار راهبردی «صبوری؛ احتیاط در قضاوت؛ و جمع‌آوری مرید» حصاری بر گردش کشید.[۵]

طبق جهان‌بینی توحیدی مجموعه تلمود؛ خداوند حقیقتی پذیرفته شده و برای اعتقاد به خدا دلیلی اقامه نشده است، گفته شده: آن‌ که سخن گفت و جهان به‌وجود آمد (نظیر اعتقاد قرآنی ما که… ان یقول کن فیکون؛ هنگامی‌که گفت بشو پس شد.) از این گفتار ملاحظه می‌شود که این رساله فکری یهود در موضوع ایمانی و خداباوری در پی استدلال‌های فلسفی و عقلانی نیست و آن را حقیقتی پذیرفته‌شده قلمداد کرده است.[۶] اما همین رساله هجده‌جلدی باقیمانده از دو قرن پیش از میلاد که راهبرد علمی و تربیتی یهود را تشکیل می‌دهد وقتی به امور عقلانی می‌رسد به‌شدت از امور ایمانی آن را جدا می‌سازد و اجازه سایه ‌افکندن امور ماورائی بر امور عقلی را نمی‌دهد که خواهیم گفت.

در این رساله راهبردهای بی‌نظیری برای زندگی مؤمنان وجود دارد که از آن جمله می‌توان اشاره کرد که گفته است: «یک شخص بی‌سواد و جاهل نمی‌تواند پارسا و پرهیزکار باشد.»[۷] بر اساس این گفتار اولین اصل پارسایی و تقوا باسواد بودن است. وقتی ۲۲۰۰ سال قبل به قومی تفهیم شود که باید پارسا و باتقوا باشید و اولین شرط پارسایی هم باسواد بودن است، حتی ژن‌های درونی چنین قومی آمادگی تحصیل و تحقیق خواهد یافت و اوج پارسایی را در اوج تحصیلات و پژوهشگر بودن خواهد یافت و ژن‌های خونی چنین ملتی آمادگی محقق بودن را پیدا می‌کند.

در گنجینه تلمود آمده که دانشمندان یهودی احساس می‌کردند مسائل این جهان برای مشغول داشتن ذهن انسان آن اندازه زیاد است که توجه به فرضیه‌های مربوط به جهان غیرمادی فکر انسان را از امور زندگی واقعی که اهمیت بیشتری دارد منحرف می‌سازد.[۸] به همین خاطر گفته شده فقط اجازه داری درباره آنچه بعد از خلقت عالم روی داده تحقیق کنی «هرکس درباره چهار موضوع تحقیق کند بهتر بود به دنیا نیاید: در بالا چیست؟ در پایین چه خبر است؟ قبل از خلقت جهان چه بوده است و بعد از انقراض عالم چه خواهد شد؟»[۹]

در گام بعدی و راهبردهای اصولی دیگر: اصل هدایت‌کننده دانشمندان یهود این بوده که «تحقیق و پژوهش اصل کار نیست، بلکه عمل (به آن) مهم است.»[۱۰] البته درباره آفرینش جهان برگرفته از سفر آفرینش در اسرار او رنگ جدال الهی برگرفته از کتاب حزقیال نبی علمای یهود به‌طور پنهانی و با شاگردان انفرادی به مریدان برگزیده تعلیم می‌دادند که از این تعالیم پنهانی نوشته مدونی نیست.[۱۱]

اصالت عقل در برابر کرامت و اعجاز

کتاب تلمود در روایتی که جنبه اسطوره‌ای دارد اصالت عقل را در برابر هر امر غیرعادی به‌شدت تحکیم می‌کند و ملاک عقل را بر امور دیگر ترجیح می‌دهد یعنی در برابر عقل کاری به احساس، کرامت، معجزه، استخاره، سحر و جادو ندارد. در مطلب زیر دقت شود در این گفتار منظور از بت الهه یا فرشته سخن است:

«در مواردی که باید تعیین شود که حق با کدام‌یک از پیروان دو مکتب «هلّیل و شمّای» در جریان بود. اظهارات بت (الیه-نگارنده) همواره پذیرفته نمی‌شد. زمانی بحث شدیدی بین ربی‌الیعزر و همکارانش درباره موضوع دینی درگرفته بود هر دلیل منطقی که توسط ربی‌الیعزر اقامه می‌شد همکارانش با جواب‌های قانع‌کننده رد می‌کردند. ربی‌الیعزر متوجه شد که دلایلش آن‌ها را مجاب نکرد. گفت اگر این بحث دینی طبق نظر من درست باشد درخت خرنوب حقانیت مرا ثابت کند. درخت خرنوب چهارصد ذراع از جای خود حرکت کرد. دانشمندان مخالف ربی‌الیعزر به وی گفتند در جایی که عقل و منطق باید حکم کند کار درخت خرنوب دلیل نمی‌تواند باشد. ربی‌الیعزر گفت پس اگر حق با من است این جوی آب بر حقانیت من گواهی دهد. جریان آب به عقب برگشت. ایشان به او گفتند در مواردی که باید از دلایل عقلانی و منطقی استفاده کنند نمی‌توانند از جوی آب دلیل آورند. ربی‌الیعزر گفت اگر حق با من است دیوارهای این مدرسه حقانیت مرا ثابت کنند. دیوارها کج شدند که نزدیک بود فروریزند. ربی یهوشوع به دیوارها نهیب زد و گفت هنگامی‌که دانشمندان درباره مسائل دینی با هم بحث می‌کنند شما به چه حقی در کار آن‌ها دخالت می‌کنید که از نهیب او نریختند، اما به احترام ربی‌الیعزر هم راست نشدند. بت صدا ندا داد و گفت چرا شما با الیعزر مخالفت می‌کنید زیرا تمام مسائل دینی و حکم شرع طبق نظر اوست. ربی یهوشوع بپا خاست گفت: … در مواردی که بر سر یک موضوع دینی بحث درمی‌گیرد ما توجهی بر بت قول نمی‌کنیم فقط از عقل و منطق پیروی می‌کنیم.»[۱۲] با این شیوه تأکید شده که در تفسیر صحیح مطالب تورات فقط عقل و منطق باید موردنظر باشد و فتوای لازم صادر نماید.[۱۳]

راستی آیا جامعه‌ای که حتی در تفسیر دینی و فرهنگ‌سازی مذهبی خود ملاک را بر عقل و منطق قرار داده است و گواهی فرشته را و ارزش معجزه درخت و دیوار مدرسه را هم از استدلال عقلانی و منطقی پایین‌تر می‌داند، بلکه به هیچ می‌گیرد، نسبت به ملت‌هایی که ۲۰۰۰ سال بعد از نگارش این اصول فکری حتی در رسانه‌هایش طوری سخن گفته می‌شود که مردم محلی برای مداوای خود به امامزاده‌ها پناه ببرند، بیشتر پیشرفت نمی‌کند؟ دیگر چه رسد به اینکه هر روزه در گوشه‌کنار نسبت‌هایی ماورائی و کرامت‌ها به مراجع و مشایخ می‌دهیم و عقل را تعطیل کرده و به‌طور احساسی در پی آن‌ها می‌دویم.

نتیجه سخن اینکه با وجود آنکه در نوشته‌های مذهبی یهود مطالب غیرمنطقی هم دیده می‌شود، اما اصول خردورزی علمی در این دین بسیار محکم پایه‌ریزی شده و دانشمندپرور است. آن‌ها با تفکیک قضاوت علمی از قضاوت دینی دست دانشمندان خود را تا هرکجا پیش بروند باز گذاشته‌اند و اجازه دخالت مسائل ماورائی به مسائل علمی و عقلانی را نمی‌دهند.

تلمود که رساله عملی و راهبر زندگی مؤمنان به این دین است زهد و تقوا را با داشتن سواد شروع می‌کند، به‌گونه‌ای که جاهل و بی‌سواد بودن را با پارسا و پرهیزکار نبودن یکی دانسته است. نتیجه‌اش آن است که دانشمند یهودی باارزش‌ترین یهودی قلمداد شود، مطبق آنچه گفته شد اگر ملائکه هم نازل شوند و در یک گفت‌وگو بگویند حق با کیست یک یهودی تا از نظر عقلی متقاعد نشود آن را نمی‌پذیرد چون عقل را بالاتر می‌داند.[۱۴]

 

[۱] ـ برای مثال محمدرضا تقی‌زاده، کارشناس ارشد صدا و سیما، در وبلاگ خود با عنوان «چرا بیشتر دانشمندان یهودی هستند» فهرستی از دانشمندان بزرگ را آورده و در پایان گفتار خود فقط یک جمله آورده است که علت آموزش‌ و پرورش است.

منبع: MRT90.blogfa.com/post

[۲]. منبع: ویکی‌پدیا

[۳]. الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ.

[۴]. یا اگر فرزندی داشتی توصیه می‌کردی با چه شیوه‌ای تربیت کنیم؟

[۵]. گنجینه‌ای از تلمود تألیف آبراهام کهن ترجمه از انگلیسی: امیر فریدون گرگانی تطبیق با متون عبری بیوشوع نتن آلی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول ۱۳۸۶ و چاپ دوم ۱۳۹۰.

[۶]. گنجینه تلمود، ص ۲۶.

[۷]. همان، ص ۵۳، نقل از میشناآووت (ص:۵)

[۸]. همان، ص ۵۳.

[۹]. همان، ص ۵۲ و ۵۳، به نقل از میشناگلیگا (۲:۱).

[۱۰]. همان، ص ۵۳، به نقل از میشناآووت (۱:۱۷)

[۱۱]. همان، ص ۵۳.

[۱۲]. همان، ص ۶۸، نقل از باوامصیعا، (۵۹ ب)

[۱۳]. همان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط