احمد علوی
بسیاری از شهروندان و بازیگران اقتصادی اعم از مصرفکننده، سرمایهگذار و تولیدکننده از خود میپرسند چرا با هر تکانه در بازار ارز، قیمتها در بازار کالا و خدمات هم جهش پیدا میکند. چنین پدیدهای ناشی از دلاریزه شدن اقتصاد ایران است که طی آن بخشی یا همه کارکردهای پول ملی کم یا بیش از دست رفته است. منظور از دلاریزه شدن اقتصاد، سقوط اعتبار و اعتماد به پول ملی و استفاده از دلار برای ذخیره ارزش اقتصادی، ارزشیابی قیمت کالا و خدمات و مبادله آنهاست. چنین امری بهتدریج بر اقتصاد ایران سایه افکنده است، محصول سیاستهای پولی و مالی حاکمیت مانند رانتی شدن بودجه، فساد مالی-مدیریتی، کسری بودجه، چاپ پول بیش از حد، افزایش بدهیهای دولت از دلایل مهم دلاریزه شدن اقتصاد ایران است؛ البته ناکارآمدی اجرایی، تحریمها و انزوای بانکی ایران نیز در دلاریزه شدن اقتصاد ایران نقش دارد؛ البته مقامات کشور بارها بر قطع رابطه ریال با دلار تأکید کردهاند، اما نشانههایی وجود دارد که بیان وابستگی بیشتر پول ملی ایران-ریال- به دلار است. مثلاً از سوی رسانههای داخل ایران گزارش شده ارزیابی و معامله املاک و مستغلات در برخی از نقاط شمال تهران با دلار صورت میگیرد، حتی شنیده شده فروشندگان برای قیمتگذاری برخی از اقلام مصرفی دلار را بهعنوان مبنای قیمتگذاری به کار میگیرند. بدین ترتیب به نظر میرسد پول ملی ایران یعنی ریال بهتدریج برخی از کارکردهای اقتصادی خود را از دست میدهد. ابتدا لازم است به برخی از کارکردهای پول ملی اشاره شود تا چگونگی و دلایل دلاریزه شدن اقتصاد ایران تا حدی روشن شود.
پول ملی هر کشور یکی از ابزارهای اصلی مدیریت اقتصاد یک کشور است که برای انجام مبادلات اقتصادی، ذخیره ارزش و انتقال ارزش استفاده میشود. کارکردهای عمده پول ملی شامل موارد زیر است:
- ارزشیابی کالاها و خدمات: پول ملی بهعنوان یک واحد اندازهگیری و ارزشسنجی برای کالاها و خدمات استفاده میشود. ارزش مواد خام، نیروی کار، خدمات و تولیدات مختلف از طریق واحد پول ملی تعیین میشود.
- مبادله کالا و خدمات: پول ملی بهعنوان وسیلهای برای انجام معاملات و تبادل کالاها و خدمات استفاده میشود. افراد و بنگاهها و نهادهای گوناگون کشور از پول برای خریدوفروش کالاها، پرداخت بدهیها، پرداخت حقوق کارگران و غیره استفاده میکنند.
- ذخیره ارزش اقتصادی: پول ملی بهعنوان وسیلهای برای ذخیره ارزش اقتصادی -قدرت خرید- مورد استفاده قرار میگیرد. شهروندان، بنگاهها و نهادها معمولاً پول را برای نگهداری ارزش، پسانداز میکنند و برای زمانهای آینده یا سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میدهند.
- وسیله مبادله بینالمللی: در بعضی از موارد، پول ملی در صورتی که معتبر و باثبات باشد میتواند بهعنوان وسیلهای برای مبادله بینالمللی استفاده شود، اما این کارکرد بسته به قوانین و مقررات بینالمللی و توافقات بین کشورها میتواند محدود شود.
پول ملی معمولاً توسط دولت یا بانک مرکزی یک کشور منتشر میشود و در صورت ثبات سیاسی و اقتصادی، اعتبار، اعتماد و قدرت اقتصادی آن کشور است؛ بنابراین، ارزش پول ملی باید از سوی نهادهای گوناگون کشور و بهخصوص بانک مرکزی به گونهای بهینه مدیریت شود. تعادل بین عرضه و تقاضای پول، کنترل نرخ تورم و حفظ ارزش پول ازجمله شرطهای ثبات پولی هر کشور است.
دلاریزه کردن اقتصاد یک کشور زمانی رخ میدهد که اعتماد به پول ملی کشور از بین رفته و اعتبار آن ساقط شده و کارکردهای اصلیاش را از دست داده است. در همین راستا پولهای معتبر بینالمللی مانند دلار یا یورو برای ارزشیابی کالاها و خدمات، ذخیره ارزش و مبادله کالا و خدمات جایگزین پول ملی میشود. برای مثال در ترکیه به دلیل نرخ تورم بالا و سقوط مداوم ارزش پول ملی بازیگران اقتصادی از یورو و دلار برای اندازهگیری ارزش کالا و خدمات و پسانداز استفاده میکنند. این کشور برای مبادله بینالمللی با جهان خارج نیز از یورو یا دلار بهعنوان ارز اصلی و معاملاتی خود استفاده میکند، چون پول ملی ترکیه تا حد بسیاری ارزش مبادله بینالمللی خود را از دست داده است. سرنوشت ریال ایران نیز همین است. شهروندان تلاش میکنند ریال را به سکه یا دلار و یورو تبدیل کنند تا قدرت خرید خود را حفظ کنند. وابستگی به دلار تنها به این خلاصه نمیشود. بانکها و نهادهای مالی در کشورهای دلاریزه همچون ترکیه و ایران اغلب از دلار یا یورو بهعنوان ارز اصلی برای تسویهحسابها، اعطای وامها و سایر معاملات مالی استفاده میکنند.
دلایل دلاریزه شدن اقتصاد ایران؟
فرآیند دلاریزه شدن یک اقتصاد عموماً بهصورت تدریجی و به دلیل تأثیرات چندین عامل اقتصادی، مالی، سیاسی و اجتماعی رخ میدهد. این فرآیند محصول تصمیمها و سیاستهای اقتصادی دولت، شرایط بینالمللی و واکنشهای بازار است. برخی از عمدهترین این دلایل عبارتاند از:
- تأثیرات تورم و ناتوانی در کنترل قیمتها: افزایش تورم و ناتوانی دولت در کنترل قیمتها میتواند باعث کاهش ارزش پول ملی شود و بازیگران اقتصادی یعنی مصرفکننده، بنگاهها و سرمایهگذاران را به استفاده بیشتر از ارزهای خارجی تشویق میکند. پیامد تراز منفی تجارت خارجی، کاهش توان صادراتی است. تراز منفی تجارت خارجی در ترکیب با ناترازی و کسر بودجه، افزایش نقدینگی و تورم قاعدتاً به کاهش ارزش پول ملی میانجامد؛ بنابراین تقویت ارزش پول ملی ایران منوط به شرایط خاصی نظیر کاهش تورم، افزایش صادرات و ورودی ارز، رونق اقتصادی است که اقتصاد ایران فاقد آن است. نخستین شرط مهم تقویت ارزش پول ملی کاهش پایدار و واقعی نرخ تورم است.
- تحریمهای بینالمللی و انزوای بانکی: ایران سالها تحت تحریمهای بینالمللی بوده است که این تحریمها بهطور مستقیم و غیرمستقیم تأثیر بسیاری بر اقتصاد کشور گذاشته است و به انزوای اقتصادی ایران انجامیده است. این تحریمها موجب صدمات بسیاری به اقتصاد ایران شده و به محدودیت در دسترسی به ارزهای خارجی و تأمین نیازهای اساسی اقتصادی منجر شده است. در کنار تحریمهای بینالمللی، بانکهای ایران به دلیل قرار گرفتن در لیست سیاه افایتیاف و تحریمها و محدودیتهای بینالمللی با مشکلاتی در انجام تبادلات مالی با بانکهای خارجی مواجه شدهاند. این محدودیتها میتواند انجام تراکنشهای مالی ساده تا انتقال وجوه بینالمللی را برای بانکهای ایران دشوار کند. همین امر به کاهش اعتبار ریال نیز دامن زده است.
- ناکارآمدی نظام بانکی و بانک مرکزی در مدیریت ارزی: بانک مرکزی ایران از نظر حقوقی و حقیقی مستقل نیست و مشکل ساختاری و مزمن اقتصاد رانتی را نمیتواند حل کند، بهویژه اینکه سیاستهای رانتی حکومت مستقیماً محصول تسلط بلامنازع برخی نهادهای قدرت است و بهجز برخی اصلاحات ساختاری راهکاری برای حل این تنگنا نیست. افزون بر این، نبود شفافیت، فساد گسترده در نظام بانکی، عدم استقلال نظام بانکی از دولت، فعالیت شبهدولتیها، شمار بیش از اندازه بانکها، نرخ بهره بالا، انزوای جهانی و ناکارآمدی و ناروزآمدی نیز ازجمله دیگر تنگناهای نظام بانکی ایران است. در کنار این تنگناهایی که آمد، ناکارآمدی خود بانک مرکزی، نبود حکمرانی هماهنگ پولی و مالی و ناهماهنگی با استانداردها بانکی جهانی نیز از دیگر مشکلات نظام بانکی ایران است و این تنگناها در مجموع یکی از موانع همکاری با بانکهای بینالمللی و ریسک کاهش ارزش ریال به شمار میآید.
برای اینکه بانک مرکزی بتواند بر اوضاع، دستکم بر اوضاع عرصههایی از اقتصاد که مشمول حکمرانی آن است تسلط داشته باشد تحقق حداقلی از شرایط لازم است. استقلال بانک مرکزی از دولت، کدر نبودن اقتصاد، تسلط بر میزان و چگونگی تزریق نقدینگی به بازار، تسلط بر نظام بانکی، خلق پول و میزان وامدهی بانکها ازجمله شرطهای ضروری تسلط بانک مرکزی یا به زبان دیگر حکمرانی کارآمد بر بازار است. این شرایط البته در وضعیت فعلی فراهم نیست.
پیامدهای دلاریزه شدن اقتصاد ایران چیست؟
همانطور که آمد، دلاریزه شدن اقتصاد ایران که در عمل به معنای کاهش اعتماد عمومی و اعتماد بانکی به پول ملی است نتیجه آن تمایل به افزایش تقاضای سوداگرانه و احتیاطی در بازار ارز است. دلاریزه شدن یک اقتصاد، پیامدهای دیگری برای اقتصاد کشور دارد که به فشردگی به آنها اشاره میشود.
- نوسانات در بازار ارز: دلاریزه شدن پول غالباً موجب افزایش نوسانات بیشتری در بازار ارز میشود و با از بین رفتن اعتماد به ثبات بازار بر سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی تأثیر گذاشته و بر عدم اطمینان آنها میافزاید. بدین ترتیب فرار سرمایه از کشور تشویق شده و عدم اطمینان به مانعی برای جذب سرمایه خارجی تبدیل میشود. این عدم اطمینان شامل مصرفکننده، سرمایهگذاران، تولیدکنندگان، صادرکنندگان و واردکنندگان است و به آشفتگی در بازار منجر میشود.
- تأثیر بر تورم و قیمتها: دلاریزه شدن اقتصاد ایران که به آشفتگی بازار انجامیده چشمانداز آینده را تیره و تار و برنامهریزی بازیگران اقتصادی را دشوار میکند و در نتیجه به تورم افسارگسیخته انتظاری دامن میزند. همزمان ناتوانی دولت در کنترل قیمتها و کاهش ارزش و اعتبار پول ملی تمایل مردم و بازیگران اقتصادی را به استفاده از ارزهای خارجی بهویژه دلار که بهعنوان ارزی پایدار و معتبر محسوب میشود بیشتر میکند. در همین راستا، برخی از شهروندان از دلار برای پسانداز و حفظ ارزش قدرت خرید خود استفاده میکنند. افزایش تورم و کاهش قدرت خرید برای گروهها با درآمدهای ثابت، بهخصوص زیرگروههای فقیرتر جامعه، پیامدهای خشنتری خواهد داشت. این گروهها ممکن است بهراحتی توانایی تأمین نیازهای اساسی خود را هم از دست بدهند.
- ناتوانی در برنامهریزی طولانیمدت: نوسانات پیشبینیناپذیر در نرخ ارز و همزمان افزایش تورم ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد. در همین راستا و در شرایط بیثباتی و پیشبینیناپذیری بازار نرخ ارز و سایر متغیرهای وابسته به ناتوانی سرمایهگذاران در برنامهریزی طولانیمدت منجر میشود. این امر احساس ریسک را برای آنها افزایش میدهد و سطح سرمایهگذاری در پروژههای بلندمدت را کاهش میدهد. این یکی از دلایل گسترش سفتهبازی و سواداگری استفاده کوتاهمدت از سرمایه در اقتصاد ایران است.
- افزایش وابستگی به دگرگونی بینالمللی و تنشپذیری از عوامل برونزا: وابستگی بیشتر به دلار و سایر ارزهای خارجی، وابستگی کشور را به تنشهای سیاسی و اقتصادی در بازارهای بینالمللی را بیشتر کرده و آن را در مقابل تحولات جهانی آسیبپذیرتر میکند. تنشپذیری از عوامل برونزا به ناپایداری اقتصادی، کاهش سرمایهگذاری و افزایش بیکاری منجر میشود. بیکاری نیز به نوبه خود به گسترش و عمق فقر دامن میزند.
- تأثیرات بر متغیرهای اقتصادی داخلی: دلاریزه شدن بر متغیرهای اقتصادی داخلی مانند نرخ رشد اقتصادی، اشتغال و توسعه صنعتی تأثیرات منفی میگذارد، چراکه با آشفتگی بازار، تورم و عدم اطمینان به آینده، بازیگران اقتصادی محتاط میشوند و سرمایهگذاری و مصرف در بخشهای مهم اقتصادی کاهش مییابد.
- پیامدهای اجتماعی و کاهش اعتماد به پول ملی: استفاده بیشتر از دلار و سایر ارزهای خارجی موجب کاهش اعتماد مردم به پول ملی میشود و باعث تضعیف ارزش و قدرت خرید آن میشود. ازجمله پیامدهای دلاریزه شدن اقتصاد ایران افزایش نارضایتی از قیمتها، افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی و کاهش قدرت خرید شهروندان و در نتیجه کاهش مقبولیت و مشروعیت حاکمیت خواهد شد.
- دلاریزه شدن اقتصاد ایران نابرابری بین اقشار گوناگون و شکاف طبقاتی: دلاریزه شدن اقتصاد ایران به تشدید نابرابری درآمدی منجر میشود؛ زیرا برخی گروههای اجتماعی نزدیک به قدرت که دسترسی به ارز دارند میتوانند از این وضعیت چندنرخی بودن ارز بهره ببرند یا با دسترسی به دلار، داراییها و پسانداز خود را به شکل ارزهای معتبر بینالمللی سرمایهگذاری کنند. این در حالی است که بخشهای دیگر از جامعه، بهخصوص مزدبگیران و نیروی کار ایران که از دسترسی به این فرصتها محروم هستند از قدرت خریدشان کاسته میشود و از سایر پیامدهای منفی دلاریزه شدن اقتصاد ایران نظیر بیکاری یا تنشهای اقتصادی آسیب خواهند دید.
- افزایش فشار بر نظام بانکی: با کاهش ارزش وجوه نقد ریالی در بانکها و افزایش وجوه در دست مردم، نظام بانکی غالباً با مشکلات پرداختی و عدم توانایی در تأمین نیازهای نقدی مواجه میشود. این امر طبیعتاً به کاهش پوشش وجوه نقد بانکها و افزایش شیوع اختلالات در روند اعطای تسهیلات و اعطای وام منجر میشود. ناتوانی در تأمین مالی پروژههای اقتصادی بر سرمایهگذاری پیامدهاصی منفی دارد و روند رشد اقتصادی را دچار اختلال میکند.
- پیامد دلاریزه شدن برای کسبوکارها و مشاغل: دلاریزه شدن اقتصاد ایران به افزایش فشارهای مالی بر بخشهای تولیدی و کسبوکارهای داخلی منجر میشود. بدین ترتیب توانایی رقابتی بخشهایی از اقتصاد داخلی مورد تهدید قرار خواهد گرفت. بحران نقدینگی، ورشکستی یا توقف فعالیت چنین بخشهایی از اقتصاد ایران که در سالهای اخیر بسیار هم تجربه شده است، شگفتآور نیست.