فیروزه صابر
مقاله «حذر و هشدار از ایدئولوژی جوانگرایی و مدیریت زمان» نگرانی خود را نسبت به ارجحیت به جزمیتهای فکری و عقیدتی در برتری زنان و جوانان بهویژه در بزنگاههای سیاسی-اجتماعی بهجای معیارهای شایستگیها در انتخاب مطرح کرده است. این رویکرد در کلیت خود درست است، اما برای رسیدن به درجات شایستگی فراهم کردن بستر لازم نیز اهمیت جدی دارد.
مقایسه ویژگیهای گفتمان فرصت در مقابل گفتمان قدرت در متن خود گویای آن است که مسیر اصلاح و توانمندسازی که بدان اشاره شده مستلزم فرآیندی است که طی آن رشد تدریجی رخ میدهد، اما نویسنده بدان اشارهای نکرده است. چنین تداعی میشود که فرد خود باید در هر بستری بهتنهایی به این فرآیند دست پیدا کند. درحالیکه ضمن قائل بودن به اصالت فرد، جامعه برای برقراری ارزشهای شایستهمحوری، نیازمند نظامها و سیستمهایی است که زمینه تحقق آن را فراهم کند. بهطور مثال مدل پرورش در خانواده، نظام آموزشی در مقاطع مختلف، عناصر فرهنگی، رسانههای جمعی و از همه مهمتر دیدگاه حاکمیت در شکلگیری این تفکر و جریانسازی آن نقش دارد.
در جدول مقایسهای ویژگیهای فرصت و قدرت، به مصداقهایی اشاره شده که قابل بحث است. خیلی سریع و با مقدمه کوتاه نمیتوان انسانها را دستهبندی کرد، میتوان تحلیل کرد، اما با دلایل محکمتری میتوان به خطکشی پرداخت.
اساساً اینکه در جامعه ما موضوع زنان و جوانان مانند بسیاری از مفاهیم دیگر، لوث شده و در صورت نیاز بهصورت ابزاری از آن استفاده میشود ملموس است، حتی این رویکرد در تفکر اقشاری از زنان و جوانان هم جا باز کرده است و صرفاً بهدلیل جوان بودن و بهویژه زن بودن انتظارات و توقعات نابهجایی را طلب میکنند. حتماً آثار منفی و بازدارندهای در توسعه انسانی و اجتماعی و انحراف از مسیر بالندگی و تعالی جامعه بهجای میگذارد، اما دلیل هم ندارد که از آن سوی بام پرتاب شویم. اساساً زنان و جوانان فرصتی برای توسعه با ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. بهطور مثال در وجه اقتصادی اگر زنان که نیمی از جامعه هستند در تولید ملی نقش نداشته باشند، صرفاً مصرفکننده خواهند بود و نیم دیگر باید مسئولیت آنها را به دوش بکشد. در چنین شرایطی توسعه بهراحتی رخ نخواهد داد.
مهمتر آنکه زنانی که بیش از ۶۰ درصد از ظرفیت دانشگاهی را به خود اختصاص دادهاند، مطالبات دیگر و بیشتری دارند که دایره مصرف را وسیعتر میکند و هنگامیکه تنها حدود ۱۵ درصد اشتغال را شامل میشوند، این فاصله نشان میدهد درآمدهای ملی بهپای هزینههای ملی نخواهد رسید و درنتیجه حتی اگر مدیرانی لایق برای مدیریت کلان کشور باشند، توسعه امکانپذیر نخواهد بود.
تجربه جهانی نشان میدهد برای استفاده مؤثر از ظرفیت جامعه زنان راهبردهایی بهکار بردهاند که قابلیتها در مسیر رشد و توسعه به شایستگی رسیده است. بهطور مثال تجربه غرب پس از جنگ جهانی دوم بهدلیل نیاز جامعه به بازسازی اقتصادی و ضرورت حضور زنان در کسب و کار امتیازاتی برای ورود آنان به صحنه اقتصادی قائل شدند و برای این مهم بنیانهای آموزشی و ترویجی شکل گرفت.
گسترش آموزههای مدیریتی برای زنان در سطح هیئتمدیره سازمانها و مدیریت کلان در سطح وزارت نیز ازجمله اقدامات دیگر آنان بوده و همچنان هست. حتی در حوزه فنّاوری اطلاعات[۱] که نسبت مردان حتی در دنیای غرب نسبت بسیار بالاتری از زنان را دارد، در سالهای اخیر تدابیری برای توسعه حضور زنان و کمک به رفع محدودیتهای آنان در مدیریتهای ارشد حوزه فنّاوری اطلاعات اتخاذ شده است.
بهعبارتی دیگر موضوع حضور زنان در این سطوح، از مرحله برخوردهای تصنعی و ابزاری خارج شده و بهعنوان یک ضرورت مطرح است. هرچند که همچنان جامعه زنان با تهدیدهای کلیشهای مواجه است.
در ایران چند موضوع با هم گره خورده است، یکی انتظارات و مطالبات نسلهای جدید است که خیلی کلیشههای ایدئولوژیک و حتی عرفی را پذیرا نیستند، هرچند که بخشی از افکارشان هنوز در درون همان کلیشهها گیر است و برایشان بازدارندگی ایجاد میکند. دوم فاصله زیاد بین انتظارات و قابلیتهای جامعه زنان با حاکمیت است. بهطوریکه خود رأساً برخی از سکوها را تسخیر کردهاند، مانند دانشگاه، ورزش و هنر. سوم آنکه تولید محتوا برای پاسخگویی به این موضوعات در جامعه بسیار ضعیف است و بیشتر برخوردهای عکسالعملی، منفعلانه یا حداکثر تحلیلهایی سطحی به چشم میخورد. بهعبارتی عمل اجتماعی نسبت به اندیشهورزی پیشتازی دارد. چهارم آنکه توسعه ارتباطات و اطلاعات و بهویژه فضای مجازی باعث شده که نگاههای کمعمق و صرفاً ژورنالیستی قد علم کند و لایههای سطحی شکل گیرد. درنتیجه به سرمایههای اجتماعی تبدیل نمیشود و یا لااقل کمرنگ خواهد بود.
بسیار مناسب است که چشمانداز ایران پروندهای به این موضوع اختصاص دهد. هرچند که ممکن است تماماً در رسالت چشمانداز نباشد، اما خوب است در این پرونده کمک شود تا راههای تولید محتوی از طریق تلنگرهای ذهنی هموار شود. برای این منظور پیشنهاد میشود که مقالات، میزگردها، مصاحبهها کاملاً چالشی باشد که بتواند چنین زمینهای را فراهم کند.
[۱] IT