گفتوگوی امنیت و مرز با احسان هوشمند
بخش هشتم
در گفتوگوی پیشین به تأسیس حزب کارگران کردستان ترکیه یا پ.ک.ک رسیدیم. لطفاً کمی بیشتر درباره ایده و مرام این حزب توضیح دهید. رویکرد ایدئولوژیک این سازمان بر چه بنیانهایی استوار است؟
در دهههای اخیر از نظر ایدئولوژی، پ.ک.ک تحولاتی را پشت سر گذارده است. در ابتدا این حزب بهصورت صریح خود را در قالب سازمانهای مارکسیستی طبقهبندی میکرد. مهمترین منبع برای معرفی ایدئولوژی پ.ک.ک در این دوره کتابی است به نام مانیفست یا راه انقلاب کردستان که در سال ۱۹۷۸ میلادی تشکیلات مخفی پ.ک.ک منتشر کرده است. این کتاب گویا به قلم عبدالله اوجالان است. بخش تبلیغاتی حزب کارگران کردستان ترکیه درباره این کتاب مبالغههای زیادی کرده است. در مقدمه تجدید چاپ این کتاب میخوانیم: «تا امروز کسی نتوانسته ایرادی بر این کتاب بگیرد»! و در بخش دیگری مینویسد: «نوشتن کتابی دیگر مانند مانیفست پ.ک.ک ممکن نیست، زیرا کردستان دیگر آن کردستان کهنه گذشته نیست. کردستان در دهه ۱۹۷۰ سرزمینی بود که هزاران سال دچار عقبماندگی، تنزل و گندیدن شده بود». حدود نیمی از کتاب مانیفست اوجالان که به تبعیت از کارل مارکس، اما با سطح دانش و تحلیل سطحیتر و ابتداییتر، بیانیه یا مانیفست این حزب نامگذاری شده، تحلیلی طبقاتی از تحول جوامع بشری است. در این کتاب تاریخ استعمار و طبقات اجتماعی، کمون اولیه و جامعه بردهداری و استعمارگر تا «انقلاب بزرگ اکتبر روسیه» و اهمیت بینالمللی آن مورد توجه قرار گرفته است؛ یعنی همچون دیگر جریانهای مارکسیستی آن روزگار ابتدا در چارچوب تئوری مارکسیستی مباحث کلی درباره تحول طبقاتی جوامع بشری ارائه شده است. در بخش دوم کتاب نیز جامعه کردستان مورد توجه رهبر شورشی سازمان کارگران کردستان ترکیه بوده است. عبدالله اوجالان در مانیفست مدعی است از نظر کردها شهرنشینی به معنای دور شدن از اصل خویش است و به همین دلیل به درازای تاریخ، هیچ ملتی بهاندازه کردها خود را از شهر و شهرنشینی دور نکرده است. در زمان ما نیز شهرها در نظر کردها هیولاهایی هستند که زبان، فرهنگ، ارزشهای ملی و حاصل رنج و زحمت آنها را میبلعند.
اوجالان میگوید در تاریخ کردها و در دوران فئودالیسم، اسلامگرایی اسب تروآی اول بود و فئودالها و سران عشایر خائن نیز اسب تروآی دوم بودند. خیانت برای اولین بار در کردستان با القاب امیر، میر، سید و شیخ به وجود آمد و زیربنای خط خیانت اینگونه شکل گرفت و فئودالیسم در کردستان با هزار گونه بند، خود را به فئودالیسم عرب گره داده بود. وی در این باره تأکید میکند که طبقه فئودال و عشایر کُرد، صدها سال بود که مشغول خیانت در میان کردها بودند و تمام کردها را به زور وادار به خیانت در برابر رنج، میهن و انسانیت خویش میکردند. آنان حتی یک نفر را نیز باقی نگذاشتند، تنها بخشی از طبقات اجتماعی که زنها آن را تشکیل میدادند تحت تأثیر مستقیم آنان قرار نگرفت، البته زنان در دوران بردهداری به برده تبدیل شده بودند.
در بخش دیگری از کتاب، رهبر سازمان کارگران کردستان ترکیه مینویسد: «انقلاب اکتبر روسیه سیستم ارتباطی کاپیتالیسم را هدف گرفته و با متلاشی کردن آن تبدیل به سنگ اساس انقلابهای پرولتاریایی و رهایی ملی شد. این انقلاب نهتنها برای تشکیل سوسیالیسم در روسیه، بلکه برای جنبشهای چپ در دنیا نقش تعیینکنندهای ایفا کرد و مرحله نوینی بر روی قیامهای پرولتاریا گشود. انقلاب پرولتاریا ورود به مرحله جامعه عاری از طبقه بود و به معنای تولد سوسیالیسم بود. خلق روس پس از انقلاب اکتبر در زیر پرچم اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی شروع به سازندگی کشور خود و برقراری سوسیالیسم کردند».
اوجالان چگونه در مانیفست خود تحلیلش درباره کردستان را صورتبندی میکند؟
اوجالان در بخش دیگری از مانیفست خود توجهش را معطوف به حوزههای کردنشین بهویژه کردهای ترکیه میکند و مینویسد: «کردستان در دوران نخستین و میانی دنیا نقش مرکزیتی را برای تمدنها ایفا کرده و امروز نیز از نظر بینالمللی اهمیت داشته و نقش کلید خاورمیانه را داراست». او در ادامه در تلاش است تا وضعیت کردستان را در قالب صورتبندیای قرار دهد که بهزعم وی جوامع بشری در قالب دورههای کمون اولیه تا دوره بردهداری و فئودالیسم و دوره جدید یا دوره بورژوازی و کاپیتالیسم، یعنی در دورهای چند هزار ساله پشت سر گذاردهاند. در این تحلیل برخلاف تفسیری که وفادار به مستندات تاریخ باشد، نویسنده گزارههایی بیتاریخ و کلی و مبهم را طرح کرده و سپس به بسط آنها بدون مستندات تاریخی کافی میپردازد و در ادامه تحلیل میکند امپریالیسم در جهت منافع خود و نیز برای چندپارچه کردن کردستان، از عاملان خود در میان خلق کرد استفاده کرده و آنان را آلت دست خود قرار داد. رسانههای امپریالیستی نیز با تبلیغات دروغین خود در دوستی با کردها به تکیهگاهی برای امپریالیسم مبدل شدند. همانگونه که پیشتر گفتم روستایی بودن در تحلیل اوجالان اهمیت بسیاری دارد. عبدالله اوجالان مینویسد: «روستایی بودن اساس خلق کرد است و این طبقه بیشترین شمار خلق کرد را در خود جای میدهد. این طبقه در گذر تاریخ یورشها و حملات سنگین و شدیدی را به خود دیده است. جدا کردن کرد و روستا از هم ممکن نیست، چون تا امروز شهرها با دید انکار به ملیت کرد نگریستهاند، تنها تمثیلکنندگان خلق کرد روستاها و روستاییان بودهاند». اوجالان مدعی است خیانت و جاسوسی علیه خلق کرد بیشتر در میان روشنفکران روی داده است. از آنجا که تحلیل اوجالان بیشتر بر کردهای ترکیه و روشنفکران کرد در ترکیه متمرکز است، وی در ادامه تأکید میکند: «برای اینکه انسان حقایق را به این مغزها و تفکرات بفهماند میبایست زهر کمالیستی از آنها بیرون ریخته شود. مغز یا سری که زهر کمالیست در آن وجود دارد بایستی از تن جدا شود».
از نظر اوجالان اداره کردستان بهصورت امروزیاش، وحشیانهترین شیوه استعمار؛ یعنی استعمار ترکهاست که با ظرافت خاصی آن را به اجرا درمیآورند. به همین دلیل لبه تیز حملات اوجالان همواره روی روشنفکران کرد متمرکز بوده و در این کتاب با صراحت میگوید: «روشنفکران کرد از هر نظر بهویژه از نظر فکری، همگی وابسته به دشمن هستند و در تحقیق و تحلیل درست تاریخ سرزمین خویش و نیز در تحلیل شرایط موجود و آشکار، بیکفایتی و بیلیاقتی از خود نشان دادهاند».
در برابر این شرایط اوجالان طرح میکند تنها راهی که وجود دارد این است که سازماندهی سیاسی و نیز جبهه مبارزه و رهایی ملی را در زیر رهبری سوسیالیسم علمی به وجود آورده و سیستم و نیرویی وابسته و در ارتباط با این جبهه برای پیکار (ارتش خلق) تشکیل بدهیم. برای پیشبرد و معنا دادن به جبهه حزب و ارتش نیز بایستی مراکز آزاد برای سازماندهی کارگران و دهقانان، دیگر طبقات اجتماعی و زنان تأسیس شوند. وی مینویسد: «در این مسیر توافق میان دهقانان و کارگران بسیار ضروری است تا این انقلاب دموکراتیک به معنای مارکسیستی به پیروزی برسد».
رهبر پ.ک.ک مدعی بود: «اهمیت انقلاب کردستان را در خاورمیانه میتوان به اهمیت انقلاب ویتنام برای انقلابهای هند و چین مقایسه کرد، چراکه انقلاب کردستان، حلقهای از حلقههای انقلاب پرولتاریای دنیاست که حلقه نخست آن از انقلاب اکتبر (شوروی سابق) آغاز شده و با گذر زمان با انجام جنبشهای رهاییبخش میهنی در دنیا تحکیم یافته است».
با توجه به تأکید فراوان اوجالان بر روستاییان و بدبینی مفرط وی به نقش روشنفکران، آیا به همین دلیل است که در ساختار رهبری حزب کارگران کردستان ترکیه و حتی اعضایش افراد تحصیلکرده کمتری به چشم میخورد؟
همانگونه که شما اشاره داشتید به دلایل مختلفی و ازجمله همین رویکرد اوجالان که نسبت به شهرنشینان و تحصیلکردهها و بهاصطلاح روشنفکران بسیار بدبین بود، بجز نزدیکان و دوستان اوجالان که در تأسیس حزب همراهی داشتند، تکیه اصلی برای جذب نیرو بر افراد کمتر تحصیلکرده و روستاییان و البته زنان گذارده شد؛ البته دیگر احزاب ترکیه ازجمله حزب عدالت و توسعه در این سالها و سالهای بعد موفق به جذب افراد تحصیلکرده و متخصص فراوانی در ساختار حزبی خود شدند. روی دیگر تبلیغات حزب از ابتدا زنان است. اوجالان بهطورکلی نسبت به زنان با بدبینی خاصی قلم زده و ماجرای ازدواج وی و جداییشان و نیز انتقادات گاه و بیگاهش از مادر و حتی چگونگی ازدواج دو خواهرش نظر وی را نسبت به زنان روشن میکند، اما همزمان در تعارضی با این دیدگاه بر جذب دختران و زنان در حزب تأکید زیادی میشود. یکی از دلایل هم میتواند رویکرد سازمانی پ.ک.ک باشد. در شرایط دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی جامعه سنتی کرد در ترکیه شرایط ویژهای را تجربه میکرد و قتلهای ناموسی بسیار بالا بود در صورت خروج دختران از منزل و بهویژه دختران روستایی و پیوستن آنان به پ.ک.ک دیگر بازگشتی در افق میسر نبود، چراکه ممکن بود با واکنش خشن والدین و نزدیکان روبهرو و سر به نیست شوند. لازم است ذکر شود در این دوره همچون فرقههای مشابه ازدواج و عشق در میان چریکهای پ.ک.ک ممنون و جرم بود و سزایش اعدام و مرگ بود و تا روابط عاشقانه میان چریکها برقرار میشد با مجازات مرگ روبهرو میشدند. چنین موردی درباره احزاب چپ ایرانی نیز گزارش شده است، هرچند بهصورت محدود!
چگونه جنگ مسلحانه حزب کارگران کردستان ترکیه آغاز شد؟
حزب کارگران کردستان ترکیه از ابتدای فعالیت مخفی خود رویکردی مسلحانه داشت، اما چندان گسترده نبود؛ ازجمله ترور برخی از خوانین کرد که متهم به ارتباط با دولت ترکیه بودند یا حذف برخی جریانهای کرد سیاسی در ترکیه ازجمله جریان کوک. حدود نود نفر از نیروهای کوک در ترکیه در سال ۱۹۷۹ کشته شدند و کشتن دیگر مخالفان ازجمله فعالیتهای مسلحانه سازمان کارگران کردستان ترکیه به رهبری عبدالله اوجالان بود. از سال ۱۹۸۴ این فعالیتها وارد فاز تازهای شد و افزون بر بخشهایی از ترکیه، عراق و سوریه که علیه دولت و منافع ترکیه اقداماتی صورت گرفت، در برخی کشورهای اروپایی نیز اقداماتی مانند ترور و بمبگذاری روی داد. بهتدریج هم بر فعالیتهای نظامی این حزب افزوده شد؛ البته از همان آغاز تأسیس حزب روابط نزدیکی میان اوجالان و رهبری حزب پ.ک.ک با سازمانهای امنیتی سوریه در زمان حافظ اسد، پدر آقای بشار اسد رئیسجمهوری فعلی سوریه، وجود داشت. تحولات عراق و تقویت وضعیت احزاب کرد عراقی به دلیل تشدید جنگ ایران و عراق موجب شده بود فضای منطقه برای فعالیتهای مسلحانه پ.ک.ک مهیاتر شود و این حزب بتواند در مناطق مرزی میان عراق و ترکیه و ایران به فعالیت بپردازد.
آیا این حزب با ایران نیز روابط داشت؟
در ابتدا اوجالان و رهبری حزب با دولت سوریه روابط نزدیکی داشتند و سپس با حضور بخش آموزشی که شامل آموزش سیاسی و نظامی یا به قول خود حزب آکادمی حزب در لبنان بود بر ابعاد این روابط افزوده شد. در لبنان نیز این حزب با گروههای فلسطینی ازجمله «نایف حواتمه» و «جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین» روابطی داشت و از مقرهای این حزب برای آموزش چریکهای خود استفاده میکرد. بنا بر قولی بیشتر چریکهای زن پ.ک.ک در این آکادمی در لبنان که در بعلبک قرار داشت آموزش میدیدند و بنا بر گفته برخی رسانهها احتمال دارد تنها مرد حاضر در این فعالیت خود اوجالان باشد. همزمان با این فعالیتها گویا روابطی میان این حزب بهویژه جمیل بایک با ایران برقرار میشود. این دورهای است که دولت ترکیه اجازه داد بخشی از فعالیتهای احزاب کرد ایرانی؛ یعنی حزب دموکرات کردستان ایران به داخل ترکیه منتقل شود و رایزنی مقامات ایرانی از طرق دیپلماتیک بیاثر بود و احتمالاً اعمال فشار به ترکیه برای رفع این همکاریها هم مؤثر نبوده و حتی هیئتهای سیاسی نیز برای بررسی و رفع این وضعیت به ترکیه سفر کرده بودند. در هر حال این حزب هم از حدود سالهای میانی دهه ۸۰ میلادی با ایران روابطی برقرار میکند و حتی برای درمان و سایر نیازهای تدارکاتی در ایران تردد داشتند که البته گاه ترکیه با این بهانه به بمباران بخشهایی از مرزهای غربی ایران میپرداخت.
رابطه این حزب با دولت عراق و گروههای کرد عراقی چگونه بود؟
علیرغم اینکه در این سالها که بر ابعاد فعالیت حزب کارگران کردستان ترکیه افزوده میشد روابطی میان حزب پ.ک.ک و رهبران احزاب کرد عراقی ایجاد شده بود. گویا دیدارهایی نیز میان جلال طالبانی و نیز ادریس بارزانی با اوجالان صورت گرفته بود، اما حزب پ.ک.ک که نهتنها برای کردهای ترکیه، بلکه برای کردهای دیگر کشورها نیز نقش پدرخواندگی برای خود قائل بود در اساس با احزاب رقیب روابط مستحکمی نداشته و ندارد و آنها را از نظر ایدئولوژیک و سیاسی بهعنوان رقبای خود و حتی دشمنان خودارزیابی میکند. دولت عراق هم به دلیل نزدیکی روابط با دولت ترکیه روابط مبهمی با این حزب داشت تا بهعنوان رقیب احزاب کرد عراقی بتواند عرصه را بر آنها تنگ کند و البته طبق قراردادی به دولت ترکیه اجازه داده بود علیه این حزب بتواند در منطقه مرزی درون خاک عراق نیز حضور نظامی داشته و اقدام کند؛ البته پس از تشکیل دولت منطقهای اقلیم کردستان عراق یعنی پس از جنگ نخست خلیج فارس که با اشغال کویت توسط دولت بعثی عراق روی داد، دولت اقلیم کردستان عراق شکل گرفت و این دولت منطقهای روابط سیاسی مستحکمی با دولت ترکیه برقرار کرد. این روابط موجب فشار ترکیه بر گروههای کرد عراقی برای ممانعت از فعالیت پ.ک.ک شد که درنهایت به جنگ خونینی میان حزب کارگران کردستان ترکیه با احزاب کرد عراقی در اکتبر ۱۹۹۲ منجر شد. در این جنگ خونین بیش از هزار تن از نیروهای دو طرف کشته شدند. بنا بر روایت برادر عبدالله اوجالان، یعنی عثمان اوجالان که در آن دوره مسئول قرارگاه دوم پ.ک.ک بود بیش از ۱۶۰ تن از نیروهای پ.ک.ک و تقریباً نهصد تن از نیروهای حزب دموکرات کردستان عراق یا پارتی و اتحادیه میهنی کردستان عراق کشته شدند (برخی شمار تلفات دو طرف را بسیار بیشتر ارزیابی میکنند). عثمان اوجالان برای پایان درگیریها گفتوگوهایی با دو حزب کرد عراقی داشت، چون موجودیت حزب را در خطر میدید و به توافق آتشبس رسیدند، اما رهبری حزب به دلیل گفتوگوی خودسرانه عثمان وی را در کوه قندیل برای سه سال حبس کرد. این ماجرا سرآغاز روند جدایی عثمان اوجالان از پ.ک.ک بود.
درگیریهای احزاب رقیب کرد؛ یعنی سازمان پ.ک.ک با احزاب کرد عراقی به چه نتیجهای رسید؟
آنگونه که یکی از رهبران سازمانهای سیاسی چپ در کردستان عراق میگوید در پی درگیری میان احزاب کرد عراقی و پ.ک.ک و طی توافقی میان مسئولان دو طرف مقرر شد فعالیتهای پ.ک.ک به کوهستانهای قندیل منتقل شود. محمد حاجی محمود، دبیرکل حزب سوسیالدموکرات کردستان، در پی تنشها میان حزب دموکرات کردستان (پارتی) و پ.ک.ک، در استان دهوک و کشته شدن پنج نیروی وابسته به حزب دموکرات در استان دهوک، گفت نیروهای پ.ک.ک، سرخود وارد قندیل نشده و پ.ک.ک در پی توافقی که میان این حزب و حزب دموکرات (پارتی) و اتحادیه میهنی (یکیتی) صورت گرفت در قندیل مستقر شد. محمد حاجی محمود میگوید در سال ۱۹۹۲ میلادی، توافقی میان فؤاد معصوم، نخستوزیر منطقه تحت کنترل اتحادیه میهنی و روژ نوری شاویس، نخستوزیر منطقه تحت کنترل حزب دموکرات و عثمان اوجالان بهعنوان نماینده پ.ک.ک، درباره اینکه پ.ک.ک در قندیل مستقر شود و نیروهای خود را به این منطقه ببرد صورت گرفت و توافق مذکور هنوز هم پابرجاست. در آن مقطع نیروهای پ.ک.ک با خودروهای دولتی و خودروهای پارتی و یکیتی به مناطق زلی منتقل شده و دفاتر جلال طالبانی و پایگاههای اتحادیه میهنی به آنان تحویل داده شد.
پس از آن بهتدریج سازمان کارگران کردستان ترکیه در کوهستانهای منطقه قندیل استحکاماتی ساخت و بسیاری از نیروهای خود را در این منطقه مستقر کرد. افزایش فعالیتهای پ.ک.ک در قندیل و دیگر مناطق و حتی درون ترکیه موجب شد تا ترکیه بیش از پیش با معضل امنیتی روبهرو شود و با صرف هزینههای فراوان نظامی و اقتصادی در پی تضعیف یا نابودی این حزب برآید. شرایط سخت و دشوار کوهستانی منطقه قندیل و کوههای صعبالعبور و نیز شرایط خاص کردستان عراق و عدم استقرار ارتش عراق در این منطقه موجب شد دولت ترکیه نتواند به اهداف خود برسد. هرچند ترکیه اقدام به اشغال بخشهایی از شمال عراق کرده و دهها پایگاه نظامی در این منطقه مستقر کرده و پهپادهای ترکیه بهصورت شبانهروزی در منطقه در حال فعالیت هستند.
در این دوره اوجالان دستگیر و بازداشت شد؟
تشدید جنگ و درگیری در منطقه جنوب شرقی ترکیه و حضور نیروهای پ.ک.ک در قندیل موجب شد فشار زیادی بر دولت ترکیه وارد شود. دولت ترکیه هزینههای زیادی پرداخته بود و دهها هزار تن نیز در درگیریهای نظامی تلفات شده بودند. دولت حافظ اسد در سوریه نیز اجازه داده بود پ.ک.ک بخشی از نیروهای خود را از میان کردهای سوریه تأمین کند. این وضعیت موجب شده بود دولت ترکیه فشار زیادی را متوجه دولت سوریه کند تا فعالیتهای پ.ک.ک در این کشور متوقف شود و عبدالله اوجالان از لبنان و سوریه اخراج شود. در این دوره نیروهای سوریه در خاک لبنان مستقر بودند. با افزایش فشارها بر روی سوریه دولت این کشور مجبور شد اوجالان را اخراج کند. رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه پس از خروج از منطقه ابتدا عازم روسیه شد، اما فشار ترکیه موجب شد تا وی از این کشور خارج و عازم ایتالیا شود. اوجالان در این دوره تلاش کرد با جلب رضایت ایران از روسیه راهی ارمنستان شود و سپس از طریق ایران راهی قندیل شود، اما ایران با این اقدام موافق نبود و درنتیجه با فشارهای ترکیه به روسیه در ۱۹۹۹ میلادی وی از روسیه خارج شد. گویا ترکیه و روسیه در این دوره که یلتسین بر روسیه حاکم بود توافق کردند ترکیه حمایت خود از چچنیهای ناراضی در روسیه را به قیمت اخراج اوجالان از روسیه قطع کند و دست از تحریک چچنیها بردارد. اوجالان عازم ایتالیا شد و سپس از ایتالیا خارج و عازم یونان شد و از آنجا نیز عازم نایروبی یعنی مرکز کنیا میشود و در منزل سفیر یونان مستقر میشود. پس از چند روز از استقرار اوجالان در نایروبی، بولنت اوجویت نخستوزیر ترکیه در فوریه ۱۹۹۹ خبر بازداشت و بازگرداندن اوجالان به ترکیه را رسانهای کرد. به دنبال بازگرداندن اوجالان به ترکیه اعتراضاتی علیه همکاری اسرائیل و امریکا با دولت ترکیه بر سر دستگیری اوجالان ترتیب داده شد. این اعتراضات در آلمان همراه با حمله به سفارت اسرائیل بود که به کشته شدن چند تن انجامید. اوجالان در ترکیه دادگاهی شد. وی در دادگاه از کشتهشدگان ترکیهای پوزش خواست و از برخی مواضع خود عقب نشست، اما با این حال در دادگاه به اعدام محکوم شد. دولت ترکیه در این ایام به دنبال عضویت در اتحادیه اروپا بود و مجبور بود قوانین خود را با استانداردهای اروپایی تنظیم کند؛ لذا حکم اعدام تغییر کرد و به زندان ابد مبدل شد. از آن تاریخ اوجالان در ترکیه و در جزیره امرالی در زندان به سر میبرد.
آیا پس از دستگیری اوجالان فعالیتهای پ.ک.ک کاهش یافت و ترکیه توانست این حزب را مهار کند؟
با دستگیری عبدالله اوجالان بهتدریج افرادی چون مراد کاریلان و جمیل بایک و دیگر رهبران این حزب موفق به استمرار فعالیتهای خود شدند. مواضع این حزب در قندیل اگرچه همچنان تحت بمباران ارتش ترکیه قرار داشت، اما به فعالیتهای خود ادامه دادند. ترکیه البته در این دوره؛ یعنی پس از بازداشت اوجالان شاهد دگرگونی وسیعی بود. برخلاف رویکردی که از زمان تشکیل ترکیه بر مناسبات سیاسی دستگاه حاکمیتی ترکیه مستولی بود گروهی اسلامگرا به رهبری رجب طیب اردوغان توانست قدرت را در ۲۰۰۲ به دست گیرد. با تسلط جریان اسلامگرای عدالت و توسعه یا آ.ک.پ بر ترکیه تحولات وسیعی در حوزه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی روی داد. این تحولات در خاورمیانه بازتاب گستردهای داشت. گروهی از روشنفکران و فعالان سیاسی در دنیای اسلام و حتی ایران امیدوار بودند با به قدرت رسیدن این حزب در ترکیه شاهد اتخاذ رویکرد دموکراتیک در ترکیه باشند و به این ترتیب پیوند دموکراسی و دین در عمل بتواند الگوی جذابی در دنیای اسلام ایجاد کند و شاهد آشتی اسلام سیاسی با دموکراسی باشند.
بر مبنای این تحول اقتصاد ترکیه رشد چشمگیری داشت. نرخ تورم در ترکیه کاهش یافت. تولید کشاورزی و صنعتی و جذب گردشگر نیز روند مشابهی داشت و کالاهای ساخت ترکیه توانستند بازارهای زیادی را در اقصی نقاط جهان کسب کنند. روابط خارجی ترکیه نیز بهتدریج در حال دگرگونی بود و امید به تنش صفر با همسایگان ازجمله ارمنستان، عراق، ایران و یونان در حال افزایش بود. تنش صفر راهبرد سیاست خارجی اعلامی ترکیه بود که توسط داود اوغلو وزیر خارجه حزب و دوست نزدیک رجب طیب اردوغان تئوریزه شده بود. در حوزه سیاست داخلی نیز دولت ترکیه در حال تلاش برای جلب رأی، اصلاحات زیادی انجام داد و به نوعی از سنت آتاتورکی و مصطفی کمال تخطی شد.
فعالیتهای این حزب در استانهای جنوب شرقی ترکیه بسیار اثرگذار بود و این حزب در جلب آرای بسیاری از کردهای ترکیه موفق بود و توانست در این دوره دودههای بخش زیادی از آرای شهروندان کرد را در استانهای مختلف ترکیه ازجمله شانلی اروفای یعنی محل تولد اوجالان کسب کند و در بخش زیادی از استانهای کردنشین یعنی در بیش از پانزده استان توانست برای دورهای طولانی آرای مردم کرد را بهصورت نسبی جذب کند. تنها در برخی استانها چون دیاربکر و وان و حکاری نفوذ آ.ک.پ خیلی گسترده نبود و با چالش دست به گریبان بود. در همین دوره حزب حاکم تلاش کرد با رهبران پ.ک.ک در اروپا گفتوگو کند و در اسلو این پرونده باز شد. در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ گفتوگوها میان سازمان جاسوسی ترکیه (میت) و تعدادی از مسئولان پ.ک.ک در اروپا جریان داشت و بنا بر اخباری که منتشر شد گویا بر پروتکلهایی نیز توافق شده بود، اما به دلایل نامشخصی این گفتوگوها استمرار نداشت و شکست خورد. در این سالها گروهی از نزدیکان پ.ک.ک موفق به تشکیل احزابی در ترکیه شده تا از طریق قانونی و پارلمانتاری به فعالیت بپردازند. حزب جامعه دموکراتیک، حزب صلح و دموکراسی (یا آشتی و دموکراسی) یا ب.د.پ که جانشین حزب جامعه دموکراتیک پس از منحل شدن آن شده بود و حزب دموکراتیک خلقها یا ه.د.پ ازجمله این احزاب هستند. هرچند فعالیتهایشان پرهزینه و همراه با زندانی شدن برخی از اعضای با اتهام همکاری با تروریسم شد.
همچنین در این دوره در زندان نیز شرایط نگهداری اوجالان بهبود یافت و میان مسئولان امنیتی ترکیه و عبدالله اوجالان نیز گفتوگوهایی صورت گرفت و حتی اجازه دادند گروهی از نیروهای سیاسی ضمن ملاقات با اوجالان نامههای وی را به قندیل منتقل کنند، اما این خوشبینیها چندان طولانی نبود و بهسرعت در داخل و خارج از ترکیه سیاستهای حزب عدالت و توسعه با چرخش مواجه شد. تغییر قانون اساسی ترکیه مطابق بر تمدید حضور سیاسی اردوغان در قدرت و ارتقای موقعیت رئیسجمهوری ازجمله نشانههایی چرخش سیاستهای حزب حاکم بود؛ البته بهار عربی در سال ۲۰۱۰ سرآغاز این دگرگونیها بود.
دخالتهای گسترده ترکیه حتی به شکل نظامی و امنیتی در تحولات لیبی، تونس، مصر و سوریه موجب شد تا بهتدریج ترکیه از سیاست تنش صفر با همسایگان خود فاصله گیرد و البته در میان ارکان حزب حاکم نیز اختلافاتی بروز کند. ترکیه بهسرعت به یکی از طرفهای درگیریهای داخلی در لیبی و سوریه مبدل شد و با تغییر حکومت در مصر و آغاز به کار ژنرال السیسی روابط ترکیه با مصر بهشدت متشنج شد. ظهور گروههای مسلح اسلامگرای افراطی در سوریه و عراق مانند داعش و القاعده و جبهه النصره نیز بر پیچیدگیها افزود و وارد شدن اتهام به ترکیه که با بخشی از این جریانهای افراطی همکاری دارد موجب شد ترکیه وارد فاز تازهای از روابط تنشزا در منطقه شود. میل به توسعهطلبی و دخالتهای ترکیه در مسائل داخلی کشورهای منطقه البته مابازای داخلی نیز داشت و درنتیجه گفتوگو با پ.ک.ک به بنبست برخورد کرد. این وضعیت موجب تشدید رقابتهای سیاسی در درون حزب حاکم و نیز با دیگر احزاب شد.
اگر موافق باشید ادامه گفتوگو بهویژه درباره تأسیس شعب خارجی پ.ک.ک و ازجمله تأسیس پژاک و تحولات حوزه در سوریه و تحولات اخیر در شمال عراق را به شمارههای بعد موکول کنیم.
متشکرم.■