بدون دیدگاه

طوفان نوح: داستان تمثیلی یا واقعه‌ای تاریخی؟

 

گزارش باستان‌شناسی طوفان و کشتی حضرت نوح[۱]

نادر کریمیان سردشتی*

 

داده‌های قرآنی آکنده از گزارش‌های تاریخی است. باستان‌شناسی در قرآن کریم شامل ۶ دوره تاریخی به هم پیوسته است: دوره آدمی، دوره نوحی، دوره ابراهیمی، دوره موسوی، دوره عیسوی و دوره محمدی. در این پژوهش به فرازی از دوره نوحی پرداخته می‌شود که تاریخ و حوادث و وقایع حضرت نوح و ساخت کشتی و جریان طوفان و حوادث پس از طوفان را گزارش می‌نماید. پژوهشگرانی که در پیرامون «اعجاز علمی قرآن» کتاب‌هایی پرداخته‌اند کمتر به مباحث باستان‌شناسی توجه و اهتمام داشته‌اند لذا در این پژوهش‌ها تلاش بر این است که آیات الهی و داده‌های قرآنی به‌وضوح «اعجاز» علمی، تاریخی خود را نشان دهند که در چهارده قرن پیش به پیامبر اکرم (ص) در محیط حجاز که عاری از هر نوع اطلاع‌رسانی علمی و وجود منابع علمی (به معنای امروزی بوده است) ابلاغ و اعلام شده است. قرآن وقایع تاریخی را با قاطعیت کامل بیان و گزارش می‌کند و در بیان قرآنی تصنع و تکلف نیست؛ بنابراین آنچه درباره قوم نوح، کشتی‌سازی، طوفان، و آرامش گرفتن کشتی بر سلسله کوه جودی در دیار کردستان نقل می‌کند و صحنه‌ها را بازگویی کند، هیچ‌گاه یک داستان تمثیلی نیست، بلکه واقعه‌ای تاریخی است که در برهه‌ای از زمان به حقیقت اتفاق افتاده و آثار آن و به نص قرآن به‌عنوان آیتی از برای آیندگان برای عبرت‌اندوزی و تجدید ایمان به داده‌های قرآنی برجای ‌مانده است.

 

مقدمه

حضرت نوح (ع) در روایت تورات نهمین نسل پس از آدم است. در دورهای که جمعیت بشر رو به افزایش نهاد، به‌تدریج سرکشی و شرارت بالا گرفت و بت‌پرستی و شرک فراگیر شد و دعوت نوح به پرهیزگاری و خداپرستی گوشی شنوا نمی‌یافت. وی چندین سده مردم را به توحید دعوت می‌کرد ولی جز اندکی به وی نگرویدند و لذا این پیامبر لب به نفرین گشود و نابودی کافران را خواستار شد. مشیت الهی نیز بر این قرار گرفت که جز نوح (ع) و مؤمنان همه هلاک شوند، پس او مأمور به ساختن کشتی بزرگی شد و چون کار تمام گشت، طوفانی عظیم درگرفت و او و کسان و پیروانش و جفتی از حیوانات اهلی و مأنوس با انسان سوار شدند و نجات یافتند و مابقی کافران در حوزه دعوت نوح (و نه همه انسان‌ها و موجودات) نابود شدند. پس از مدتی طوفان آب فرونشست و مسافران کشتی پیاده شدند و در سرزمینی به نام «جودی» (نام کوهی) ساکن و پراکنده شدند. به‌طور سنتی و در طبقه‌بندی نسب نامه تورات سه نژاد سفید و سیاه و زرد را به ترتیب از نسل سه فرزند او: سام و حام و یافث می‌دانند. در متون باستانی و الواح و کتیبه‌های سومری و اکدی اشاراتی به طوفان و سیلاب عظیم شده و از نظر باستان‌شناسان و زمین‌شناسان شواهدی علمی حاکی از سیلابی سهمگین در ناحیه بین‌النهرین (= میان‌رودان) به دست آمده است که نشان می‌دهد این واقعه تاریخی تحقق‌یافته و تمام گزارش‌های کتیبه‌های سومری، اکدی بابلی، تورات، تلمود و قرآن کریم بر این واقعه صحّه می‌گذارند. در قرآن کریم نام شریف حضرت نوح (ع) ۴۳ بار آمده و از او به‌عنوان پیامبر اولوالعزم و صاحب شریعت یاد شده و هفتاد‌و‌یکمین سوره از قرآن به نام اوست.

 

پیشینه پژوهش‌های علمی در خصوص توفان نوح

جریان تاریخی توفان و کشتی نوح موجب شد که بسیاری از محققان و کاشفان و باستان‌شناسان به دنبال محل فرود کشتی روان شوند و لذا در سال ۱۸۳۳ میلادی یک هیئت ترک مأموریت یافتند درباره کوه آرارات و آتشفشان‌های آن تحقیقاتی ‌انجام دهند. این گروه قسمت مقدم کشتی را که از میان یخ‌بندی‌ها خارج شده بود کشف کردند. در سال ۱۸۹۲ میلادی دکتر نوری، رئیس روحانیون اورشلیم، به کوه آرارات رسید و به کشفیات تازه‌ای دست پیدا کرد و چوب کشتی را شناسایی کرده که قرمز تیره‌رنگ بود. در اثنای جنگ جهانی اول یک هوانورد روسی در هنگام پروازی اکتشافی بقایای یک کشتی بسیار بزرگ را مشاهده کرد. پس از او یک محقق فرانسوی به نام ژان دوریکه به آرارات رفته و برای کشف کامل کشتی تحقیقاتی را به انجام رساند، و تاکنون صدها کتاب و مقاله در خصوص کشتی و توفان نوح نوشته‌شده است که همه ثابت کردند که این گزارش نه‌تنها افسانه نبوده بلکه واقعیتی بوده که تنها کتاب‌های مقدس (تورات- قرآن) از آن خبر داده‌اند. پس از اینان چند محقق نیز پژوهش‌های علمی را منتشر کرده‌اند که به معرفی برخی از آن‌ها می‌پردازیم:

ویلیام فاکسول آلبرایت (۱۸۹۱-۱۹۷۱ م) یکی از کارشناسان برجسته در حوزه‌ زبان‌شناسی تاریخی-باستانی ۲۴ مه در یک خانواده مهاجر آلمانی در شیلی به دنیا آمد. در سال ۱۹۱۳ از دانشگاه آیووا درجه لیسانس گرفت. در ۱۹۱۶ با ارائه پایان‌نامه‌ای به‌عنوان «حماسه توفان آشوری» (TheAssyran Deluge Epic) از دانشگاه جان هاپکینز بالتیمور در رشته زبان‌های سامی درجه دکتری دریافت کرد. وی زبان سامی را زیر نظر پل هوپت، استاد مسلّم آشورشناسی و زبان‌های سامی آموخت. در ۱۹۱۹ به عضویت مدرسه تحقیقات شرقی امریکا در اورشلیم درآمد و مدت ۱۲ سال از ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۹ و از ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۶ سرپرستی آن مدرسه را بر عهده داشت. طی همین سال‌ها به حفاری و اکتشافات در فلسطین و ماوراء اردن مشغول بود. در ۱۹۲۹ به بالتیمور بازگشت و در ژوئیه همان سال در دانشگاه جان هاپکینز به‌عنوان جانشین پل هوپت به سمت استادی زبان‌های سامی برگزیده شد. از ۱۹۲۹ تا ۱۹۵۸ استاد و سرپرست گروه زبان‌های سامی در همان دانشگاه بود. از ۱۹۳۴ تا ۱۹۶۸ بولتن مدارس امریکایی و از ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۳ هشت شماره از نشریه SupplemetaryStudies زیر نظر او انتشار یافت. در اردن و سینا به اکتشاف‌های مهم باستان‌شناسی دست زد. به‌پاس خدمات وی مدرسه تحقیقات شرقی امریکا در اورشلیم، مؤسسه تحقیقات باستان‌شناسی آلبرایت نام گرفت. دکتری افتخاری دانشگاه‌های اوپسالا، سنت اندروز، اوسلو، دوبلین و دانشگاه عبری اورشلیم به وی اعطا شد. او عضو مکاتبه‌ای بسیاری از مجامع علمی بود. به مناسبت هشتادمین سالگرد زندگی وی دو یادنامه، یکی در امریکا و دیگر در اسرائیل منتشر شد. ۱۹ سپتامبر در سن هشتادسالگی درگذشت. آلبرایت در حوزه «باستان‌شناسی کتاب مقدس» فعالیت‌ها و پژوهش‌های علمی زیادی را به ثمر رساندند و در خصوص توفان نیز علاوه بر رساله دکترایش مقالات و پژوهش‌هایی همچون: «حماسه سومری درباره بهشت، توفان و هبوط آدم» (۱۹۱۹ م)، «گیلگمش و انکیدو، رب‌النوع حاصلخیزی بین‌النهرین» (۱۹۲۰ م)، «پادشاهان پیش از توفان بابل» (۱۹۳۳ م) را منتشر کردند.

ویلهلم آیلرز [Eilers, Wilhelm] (متولد ۱۹۰۶) ایران‌شناس و زبان‌شناس آلمانی نیز که نماینده و مدیر انستیتوی باستان‌شناسی آلمانی (از سال ۱۹۲۶ تا ۱۹۴۵) که مرکز تحقیقات آن در اصفهان بود پژوهشی با عنوان «محل توقف کشتی نوح» (TheResting-Place of Noah’s Ark در ûThe Christian World) در استرالیا (۵-۱۹۰۵ م) منتشر کرده است.

پیر آمیه (متولد ۱۹۲۲ م) باستان‌شناس مشهور که مطالعات عمیق و گسترده‌ای‌ درباره حوزه بین‌النهرین دارد مقاله‌ای با عنوان «مسئله بازنمود گیلگمش در هنر» به سال ۱۹۶۰ م منتشر ساخت.

کشفیات جان اسمیت

پس از سال‌ها، موزه بریتانیا دانشمند جوان و باذوقی را به نام «جرج اسمیت»(George Smith) استخدام کرد که کتیبه‌های خط میخی را تنظیم نماید. روزی که او مشغول کار بود، به کتیبه جالب‌توجهی برخورد که در اصل شامل شش ستون بوده، ولی سه ستون آن در اثر شکستگی کتیبه از میان رفته بود. وقتی اسمیت در عبارات آن دقت نمود، معلوم شد کتیبه حاوی شرح داستان کشتی‌ای است که بر روی قله ‌کوهی بنام «نزیر» بر خاک نشسته، و کبوتری که از آن به پرواز درآمده چون نتوانسته است جایی برای نشستن بیابد ناگزیر به داخل کشتی بازگشته است. ناگهان، دانشمند جوان متوجه شد مشغول خواندن متن کلدانی داستان نوح است. هیجانی که از این اکتشاف به اسمیت دست داد، وی را از خود بیخود ساخت. روزنامه «دیلی تلگراف» بودجه قابل‌ملاحظه‌ای در اختیار او نهاد که وی به بین‌النهرین رفته، برای کشف باقی این داستان کوشش کند. اسمیت به سال ۱۸۷۲ به نینوا رهسپار شد و تحقیقات و حفریات دانشمندان قبلی را به مقیاس وسیع‌تری ادامه داد در میان کشفیات او در بین‌النهرین از همه مهم‌تر کتیبه‌هایی به خط میخی بود که تعداد آن‌ها از سی هزار تجاوز می‌کرد. این‌ها بقایای کتابخانه بزرگی بودند که آن را آشور بانیپال با گردآوری کتیبه‌های زمان خویش، که اغلب آن‌ها از روی کتیبه‌های کتابخانه ‌قدیم بابل استنساخ شده بود، تأسیس کرده بود. آشور بانیپال، که در زمان منسه وهوشع می‌زیست، اشتیاق وافری به گردآوری متون و کتیبه‌های زمان خویش داشته و در کتیبه‌هایی که در کتابخانه نینوا گردآورده شرح اقدامات خود را جهت تهیه نسخ کتیبه‌ها و متون موجود در آن عصر گنجانیده است.

اسمیت در مجاهدات خویش برای کشف اسناد و کتیبه‌هایی که داستان نوح را تکمیل کند توفیق کامل یافت؛ و علاوه بر آن، اسنادی درباره داستان خلقت ‌به دست آورد و کتیبه‌های متعدد دیگری یافت که وضع زندگی آشوریان قدیم را کاملاً روشن می‌ساخت. اطلاعاتی که به این وسیله درباره وضع زندگی و افکار آشوریان باستان دستگیر دانشمندان گردید بیش از آگهی است که آن‌ها بر احوال ساکنان اولیه ‌انگلستان دارند.

همان‌گونه که گفته شد، درباره توفان نوح اسناد فراوانی از بابلی‌ها و آشوری‌ها به دست ما رسیده است. نغزترین چکامه‌ای که در میان آثار ادبی باستانی بابل مانده، شعری رزمی موسوم به «گیلگمش» است که دارای دویست‌و‌پنج بیت می‌باشد. این چکامه ملاقات گیلگمش، پهلوان بزرگ آشور را با شخصی به نام «اوت -ناپیشتیم» که به مقام خدایی ارتقا یافته بود، شرح می‌دهد.

«گیلگمش» از آن شخص می‌پرسد چگونه این موهبت بزرگ بهره او گشته است. او نیز در پاسخ به توفان عظیمی اشاره می‌کند و می‌گوید چهار تن از خدایان بر آن شدند که هستی بشر را از روی زمین براندازند. ولی «ائو» (Eu)، خدای زمین که معبود «اوت‌-‌ناپیشتیم» بوده، با آگاهی از قصد خدایان مزبور، «اوت‌-‌ناپیشتیم» را از توفان قریب‌الوقوعی مطلع می‌سازد و به او می‌گوید با ساختن سفینه‌ای برای خود و خانواده‌اش آماده استقبال سیل شود. به این ترتیب، «اوت‌-ناپیشتیم» کشتی‌ می‌سازد و آن را برای جلوگیری از نفوذ آب با زفت اندود می‌کند و خوراک و آشامیدنی در آن جای می‌دهد، و از همه موجودات زنده در آن گرد می‌آورد و افراد خانواده خود را با جمعی کارگر و یک نفر ناخدا سوار کشتی می‌کند، «شمارش» خدای خورشید، تاریخ وقوع توفان را تعیین می‌کند و این مطلب در شعر چنین آمده است: «بامدادان هنگام فجر ابر تیره‌ای از بنیان آسمان برخاست، و «رمان»(Ramman) در میان آن رعدی ایجاد کرد. بعد «نینیپ» (Ninip) ویرانی به وجود آورد. ارواح زمین مشعل‌های خود را برآوردند و با شعله آن زمین را منور ساختند. هر موجود روشن به تاریکی گرایید، در آسمان خدایان از سیل ترسان گشتند و گریخته، به آسمان «آنو» (Anu) صعود کردند. خدایان چون سگان به لانه‌ها خزیدند و از وحشت بر خود پیچیدند… شش شب و روز باد وزید. سیل و توفان زمین را فراگرفته بود و چون روز هفتم رسید، توفان فرونشست، دریا عقب کشید و باد شوم پایان پذیرفت. چون پرچین بوریاهای مردابی پیدا شدند. پنجره را گشودم و روشنایی بر چهره من تابید. خیره شدم و به زمین غلتیدم. بر زمین نشستم و گریستم. بر اطراف خود و کنار دریا نظر افکندم. کشتی بر زمین «نیسیر» (Nisir) نشسته بود. کبوتری را بیرون فرستادم و آن بیرون رفت. ولی چون جای نشستن نبود، بازگشت. پرستویی را بیرون فرستادم. کلاغی را فرستادم و بیرون رفت و به آب زد و صدای قارقار درآورد و بازنگشت. جانورانی را به چهار سمت روان کردم. بر قله ‌کوه قربانی گذاردم هفت و هفت ظرف بخور در آنجا نهادم. خدایان بوی مطبوعی را استشمام کردند. چون مگسان به دور قربانی گرد آمدند».

تشابهاتی را که در بین داستان توفان بابلی‌ها و سفر پیدایش موجود است می‌توان به ترتیب ذیل خلاصه کرد:

۱) خبر سیل و توفان قریب‌الوقوعی به پهلوانی داده می‌شود؛ ۲) او سفینه ‌می‌سازد؛ ۳) برای اینکه آب به داخل کشتی نفوذ نکند، بدنه آن با زفت اندود می‌شود؛ ۴) پهلوان جانورانی را با خود به کشتی می‌برد؛ ۵) سیل جاری می‌شود و آنچه را در خارج کشتی است نابود می‌سازد؛ ۶) سیل و توفان فرومی‌نشیند و کشتی بر قله کوهی قرار می‌گیرد؛ ۷) پهلوان پرندگانی را از کشتی بیرون می‌فرستد و آخرین آن‌ها برنمی‌گردد؛ ۸) پهلوان، چون زمین خشکی می‌یابد، به شکرانه آن قربانی‌ می‌گذارند؛ ۹) خدایان قربانی را قبول می‌کنند؛ و۱۰) از جهت آینده به او اطمینان داده می‌شود.

با این حال، بار دیگر در بین این دو روایت از نظر دینی و اخلاقی به تضادهای ‌شگرفی برخورد می‌کنیم. در سفر پیدایش می‌خوانیم که سیل و توفان برای تنبیه بشر گناهکار و نابودی شریران فرستاده شد. در داستان بابلی این واقعه معلول هوی’ و هوس خدایان شمرده می‌شود. به نظر نویسنده سفر پیدایش، نوح چون شخصی ‌پاکدامن بود، از خطر سیل در امان ماند. ولی در داستان بابلی پهلوان به کمک یکی از خدایان که همدست او بود و نقش جاسوس را ایفا می‌نمود، از خطر جان سالم به در می‌برد. داستان کتاب مقدس مبتنی بر یکتاپرستی است، درحالی‌که افسانه ‌بابلی به ابتدایی‌ترین نوع شرک و اعتقاد به وجود خدایان متعدد متکی می‌باشد، به این ‌معنی که در میان خدایان نفاق و اختلاف می‌افتد، خدایان یکدیگر را وقتی جریان امور از مسیر عادی منحرف می‌شود سرزنش می‌کنند، خدایان از ترس بر خود می‌پیچند و گرسنه می‌شوند و چون مگسان برای بوییدن قربانی گرد می‌آیند. یکی از آنان با وجود خشم و عدم رضایت دیگران شخصی را از خطر می‌رهاند و به آنکه نجات یافته در میان خدایان جایی واگذار می‌شود. بدین‌سان، یک ‌بار دیگر تفاوت‌ شگرفی که در بین نحوه استنباط مفهوم وقایع توسط نویسنده سفر پیدایش و معاصرین او در عهد مترقی‌ترین تمدن‌های زمان وجود داشته خودنمایی می‌کند.

اما درباره واقعیت این سیل تحقیقات باستان‌شناسان شکی باقی نمی‌گذارد. یکی از آن باستان‌شناسان، بنام دکتر «وولی» (Woolley) است که از او یاد کردیم. وی که در اور کلده، در جنوب بین‌النهرین، به تحقیق و حفاری پرداخته، نتیجه تحقیقات خود را چنین شرح می‌دهد:

«پس از آنکه بر عمق گودالی که کنده بودیم افزوده گشت، ناگهان نوع خاک تغییر یافت و به‌جای خاک آغشته به زباله و ظروف سفالین، که در طبقات متعدد بالا قرار داشت، به خاک کاملاً خالصی رسیدیم. از وضع این طبقه خاک پیدا بود که آب آن را برجای نهاده است. کارگران تصور می‌کردند به قعر رود قدیمی رسیده‌ایم … آن‌ها را وادار کردم به حفر زمین ادامه دهند. خاک رس خالص تا عمق بیش از هشت‌ پا ادامه یافت. پس از آن، دوباره نوع خاک تغییر یافت و ما با طبقاتی که مملو از زباله و آلات سنگین و ظروف سفالین بود، مواجه شدیم. طبقات بالای خاک رس مملو از آثار تمدن سومری بود که طبق جریان عادی خود تدریجاً تکامل می‌یافت، ولی آثاری که در طبقات زیرین به دست آمد یادگار تمدنی مخلوط بود … طغیان عادی رود رسوباتی به این ضخامت باقی نمی‌گذارد، و بی‌شک این یادگار طغیانی است که در تاریخ این ناحیه جهان بی‌سابقه بوده. دلیل دیگر بر وقوع این حادثه وقفه‌ای است که در جریان تمدن روی‌داده، به این معنی که تمدنی که در آنجا در حال رشد و تکامل بوده در زیر خاک مدفون شده و پس از آن تمدنی کاملاً متفاوت در جای آن به وجود آمده است. و در این نیز تردید نمی‌توان داشت که این سیل همان سیلی است که‌ به نام نوح در سفر پیدایش ضبط‌شده و در افسانه‌های سومری نیز منعکس شده است.

در حفریاتی که در نقطه‌ای کمی بالاتر، یعنی در «کیش» (Kish)، صورت گرفته، از این نوع خاک رس دوطبقه در ارتفاع متفاوتی مشاهده‌شده است.

تاریخ یکی از این طبقات را ۳۳۰۰ ق.م و دیگری را ۴۰۰۰ ق.م تخمین زده‌اند. «لانگدن» عقیده دارد رسوبات اور کلده، که بیش از هشت‌ پا ضخامت دارد، دنباله ‌رسوبات زیرین «کیش» است که نوزده پا از رسوبات فوقانی پایین‌تر است. اگر این نظریه صحیح باشد، معلوم می‌شود که سیل بزرگ‌تر در حدود سال ۴۰۰۰ ق.م، و سیل کوچک‌تر در ۳۲۰۰ ق.م روی داده است. هرگاه تاریخ وقوع این سیل را از روی‌کتاب مقدس تعیین کنیم، سال ۲۴۰۰ ق.م به دست می‌آید، و اگر از روی متن یونانی کتاب مقدس، که به سال ۳۰۰ ق.م ترجمه ‌شده، تعیین کنیم، سال ۳۲۰۰ ق.م ‌به دست خواهد آمد.

 

 آخرین یافته‌های باستان‌شناسی از کشتی و توفان نوح

کشتی برجای‌مانده دوره حضرت نوح امروزه در ۵ کیلومتری مرز ایران و ترکیه در مناطق کُردنشین (کردستان شمالی) در مسیر جاده بازرگانی به دوغوبایزید (با فاصله ۲۵ کیلومتر از شهر دوغوبایزید) بر بالای چند تپه از سلسله‌کوهای جوری (به قول قرآن) و آرارات کوچک (به اعتقاد مسیحیان و یهودیان) آرمیده است.

آخرین گزارش‌های علمی باستان‌شناسی متعلق به دکتر جاناتان گری (Dr.Jahnathan Gray) باستان‌شناس، محقق و سخنور استرالیایی، است که به مدت ۳۰ سال در نقاط مختلف دنیا از قلب جنگل‌های آمازون تا اعماق دریاهای جهان به‌کشف و حفاری مشغول بوده است. وی گزارش خود را که با همکاری استاد تریور (از دوستان جاناتان گری و از محققان و پژوهشگران رشته باستان‌شناسی) تنظیم کرده است و با عنوان «کشتی نوح کشف شد!» چندین کنفرانس و سخنرانی برپا کردند و سخنرانی وی یک ‌بار نیز در کلیسای سن‌پیترز برپا شد و باب جدیدی را در باستان‌شناسی کتاب مقدس گشود و کارهای جان اسمیت و وولی را تکمیل کرد. اینک عین گزارش او را نقل می‌کنیم:

در سال ۱۹۵۹، یک خلبان ترک بر اساس مأموریت محول شده، چندین عکس هوایی برای مؤسسه ژئودتیک ترکیه برداشت. هنگامی‌که مأموریت به پایان رسید، در میان عکس‌های او تصویری جلب نظر می‌کرد که بیشتر شبیه یک قایق بود تا چیز دیگری، قایقی بزرگ که بر سینه تپه‌ای، در فاصله بیست کیلومتری جنوب کوه‌های ‌آرارات آرمیده بود.

بلافاصله پس از مشاهده این تصویر، تعدادی از متخصصان، علاقه‌مند به پیگیری شدند. دکتر براندنبرگ از دانشگاه ایالتی اوهایو یکی از این علاقه‌مندان‌ بود. او کسی بود که قبلاً در زمینه کشف تأسیسات بر روی زمین از طریق هوا، مطالعات دانشگاهی داشت و پایگاه‌های موشکی کوبا را در دوران کندی کشف‌کرده بود.

دکتر براندنبرگ با دقت عکس‌ها را مورد مطالعه قرار داد و اظهار کرد: «من هیچ‌ شکی ندارم که شیء موجود در عکس‌های هوایی، یک کشتی است. من تا به حال در طول مدت فعالیتم، هرگز چنینشی عجیبی در یک عکس هوایی ندیده بودم». پس‌از آن یک گروه کاوشگر امریکایی نیز به منطقه موردنظر اعزام شد، ولی حتی با انجام تحقیقات کوتاه‌مدت، نتوانست اطلاعات قابل‌توجهی به‌‌دست آورد.

 

  1. زمین‌لرزه سال ۱۹۷۸ میلادی

۱۷ سال از آخرین تحقیقات در منطقه گذشت و هیچ اکتشافی تا سال ۱۹۷۶ انجام نگرفت. در سال ۱۹۷۶ یک باستان‌شناس امریکایی به نام «ران ویت» تحقیقات جدید خود را در منطقه آغاز کرد. او بسیار زود دریافت که این شیء قایق‌مانند، بسیار بزرگ‌تر از حدّی است که او قبلاً تصور می‌کرد. او به‌زودی با محاسبات دقیق دریافت که طول این شیء عظیم‌الجثه بلندتر از طول یک زمین‌بازی فوتبال و اندازه آن به بزرگی یک ناو جنگی است که کاملاً در زمین دفن شده است. اما کشتی کشف‌شده در زیر گل‌ولای قطوری دفن شده بود و به‌سختی به‌جز از ارتفاع بلند قابل رؤیت بود.

به دلیل همین عدم مشاهده دقیق از سطح زمین، امکان هر تحقیقی غیرممکن بود. از سوی دیگر جسم کشف‌شده آن‌قدر بزرگ و سنگین بود که هرگونه اقدامی را در وهله اول عقیم می‌ساخت. «ران‌ویت» و گروه همراهش که مشتاقانه کار را پیگیری می‌کردند، به‌جایی رسیدند که تنها وقوع یک حادثه عجیب و نادر می‌توانست راهگشای کار آن‌ها باشد:

«زمین‌لرزه!» آن‌ها متوجه شدند که حرکت دادن و درآوردن جسم مذکور از درون‌زمین، به دلیل ابعاد وسیع و بزرگ آن غیرممکن است و تنها با یک لرزش زمین، این شیء می‌تواند از دل خاک سر درآورد و موردکاوش قرار گیرد. زلزله‌ای که البته مردم منطقه را دچار مشکل نکند، زلزله‌ای در خدمت تحقیق و کاوش!

از تحقیقات ران‌ویت مدت زیادی نگذشته بود که در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۷۸، وقوع زمین‌لرزه‌ای در محل، باعث شد تا کشتی مزبور به‌طور شگفت‌آوری از دل کوه بیرون بزند و سطح زمین اطرافش را به پایین براند. بدین ترتیب دیواره‌های این شیء ‌شش متر از محوطه اطرافش بالاتر قرار گرفت و برجسته‌تر شد. عجیب‌تر آنکه این زلزله هیچ خسارتی به روستانشینان و مردم منطقه از نظر مالی و جانی وارد نکرد. به‌گفته روستاییان، زلزله با تغییر رنگ آسمان به نقره‌ای آغاز شد و بدون خسارت پایان گرفت. با این حادثه، عده‌ای از محلی‌ها آن را به فال بد گرفتند و به نقاط دیگری ‌مهاجرت کردند و بقیه تعبیرات «زلزله غیرعادی» و «معجزه» را بر زبان آوردند.

به دنبال این زمین‌لرزه، ران‌ویت ادعا کرد که شیء مذکور می‌تواند باقیمانده‌های کشتی نوح باشد. سپس بدبینی‌ها به خوش‌بینی‌ها مبدل و این پرسش مطرح شد: «اگر این جسم عظیم قایقی شکل به بلندی یک طول زمین فوتبال، در ارتفاع ۱۸۹ متری کوه‌های آرارات، کشتی نوح نیست، پس چه چیزی می‌تواند باشد؟ و اگر جسم کشتی نوح است، آیا توفان نوح واقعاً به وقوع پیوسته است؟ آیا ما شاهد بقایای کشتی حضرت نوح که در کتب مقدس ادیان جهان از آن صحبت شده است، می‌باشیم؟»

وجود لایه‌های فسیل‌شده مخروج و مخلوط حیوانات چون فیل، پنگوئن، ماهی، درختان نخل و هزاران هزار گونه گیاهی جانوری، تأییدی بر این واقعیت است. این سنگواره‌ها که گاهاً دربرگیرنده حیوانات مناطق حاره و گرمسیر با مناطق سردسیر است، نشان می‌دهد که با فرونشستن آب، جانوران و گیاهان خارج‌شده، در زیر رسوبات مانده و به فسیل تبدیل شده‌اند. امتزاجی عجیب از جانوران خشکی و دریا، حاره و قطبی، که مرگی آنی و دل‌خراش را روایت می‌کنند.

 

  1. تاریخ چه می‌گوید؟

داستان کشتی نوح از گذشته‌های دور موردتوجه اقوام مختلف بوده است. مورخان از دو هزار سال پیش نقل کرده‌اند که توریست‌ها و مسافران کنجکاو بسیاری این منطقه را در کوه‌های آرارات کشور ترکیه، از قدیم مورد بازدید قرار می‌دادند و گاهی تکه‌های کوچکی از آن به غنیمت برده می‌شد. در تاریخ آمده است که حدود هشتصد سال پیش از میلاد مسیح (ع) (۲۷۹۶ سال پیش) آشوریان اقدام به ورود به کشتی کردند و موفق به ورود به طبقه سوم آن که در زیر زمین واقع شده بود، شدند این نشان می‌دهد که اقوال مختلف در مورد موقعیت جغرافیایی کشتی، متفق‌اند به گفته دکتر گری: «نوح با هفت نفر همراه خود که همگی از پیروان او بودند و به فرمان خداوند دست به ساخت کشتی زد تا بتواند ضمن حفظ جان تمام افراد صالح و حفظ نسل جانوران گوناگون که با وقوع توفان احتمال از بین رفتن نژاد آنان می‌رفت، آن‌ها را از توفان مقرر، نجات دهد».

 

  1. تکنولوژی پیچیده در ساخت کشتی

اینجا صحبت از نبوغ بشر در گذشته‌هاست. چه در آن زمان و چه قبل از آن، تحقیقات نشان می‌دهد که بشر، بسیار پیشرفته و متمدن بوده است و اینکه چرا سیر رشد و تعالی در مسیر علمی بشر راکد ماند یا در حد انتظار، صعود نکرد، بحث دیگری می‌طلبد. اینجا صحبت از ساخت یک قایق کرجی کوچک هشت‌نفره با ظرفیت چند حیوان کوچک برای عبور از یک مسیل آرام رودخانه‌ای نیست. بحث بر سر تکنولوژی پیچیده‌ای است که مهارت ذوب فلزات، ابزار پیشرفته و نیروی انسانی حاذق می‌طلبیده است. از آنجا که یاران حضرت نوح تعداد بسیار کمی بوده‌اند، این سؤال پیش می‌آید که نوح به‌راستی چگونه این کشتی را ساخته است؟ کشتی‌ای که تاکنون از عجایب کتب مقدس به‌شمار می‌رفت و اکنون یک واقعیت علمی لمس‌شدنی است. آیا نوح به‌تنهایی توانسته است کشتی ناوگونه خود را به بلندی یک زمین فوتبال و به وزن تقریبی ۳۲ هزار تن بسازد؟ آیا ساخت یک کشتی با دست خالی با امکانات آن زمان، به گنجایش ۴۹۴ اتوبوس دوطبقه مسافربری با تصورات ما درباره قدما، همخوانی دارد؟ به‌راستی چه تعداد جانور و چگونه ‌جمع‌آوری شدند و در کشتی جایگزینی شدند؟ آب و غذا چگونه تأمین می‌شد؟ باید کار جمع‌آوری و هدایت حیوانات کاری سخت بوده باشد ولی به‌هرحال فرمان خدا باید انجام می‌شد.

ولی خوشبختانه تحقیق بیشتر در محل، حضور حیوانات را در کشتی یافت شده، تأیید کرد. کشف مقادیر قابل‌توجهی فضولات حیوانات که‌به صورت فسیل درآمده‌اند و از ناحیه خسارت‌دیده کشتی به بیرون رانده شده‌اند، فرضیه ما را بیشتر به واقعیت نزدیک کرد. علاقه‌مندان به کاوش در مورد کشتی نوح‌بارها و بارها سعی کرده‌اند به درون کشتی فسیل شده راه یابند ولی همیشه با توده‌ای عظیم سنگ و خاک نیمه‌ویران مواجه شده‌اند. در آخرین تلاش‌ها، کاوشگران سعی کردند لایه‌های گل‌ولای خشک‌شده اطراف کشتی را درهم بشکنند و از میان بردارند تا شاید راهی برای ورود به اتاقک‌های زیرین کشتی پیدا کنند، اما خیلی موفق نبودند. در سال ۱۹۹۱، گرگ بروور، باستان‌شناس، بخشی از یک شاخ فسیل‌شده جانوری شاخدار را کشف کرد که از قسمت تخریب‌شده که فضولات حیوانی به بیرون ریخته شده بودند، به بیرون افتاده بود. به تشخیص محققان، این شاخ که مربوط به پستانداری بوده است، مقارن با شاخ‌اندازی سالانه جانور به هنگام خروج حیوان از کشتی در آنجا رها شده است.

 

  1. کشتی نوح، زیربنای فلزی بدنه چوبی!

تصویر اشتباه از آهن، آلومینیوم و برخی فلزات دیگر، در زمانی که گمان می‌رود بشر از زندگی ساده‌ای برخوردار بوده، بسیار عجیب است، به‌خصوص که این فلزات‌ کاربردهای ویژه صنعتی هم داشته باشند.

آزمایش‌های دانشمندان وجود قطعات آهن را در فواصل منظم و معین در ساختار کشتی تأیید کرده است.

این آزمایش‌ها بارها و بارها تکرار شدند تا وجود هرگونه خطایی را منکر شوند. باستان‌شناسان با کشف رگه‌ها و تیرهای باریک آهنی الگویی ترسیم کرده‌اند که‌ حاصل کار به‌صورت نوارهای زرد و صورتی بر روی کشتی علامت‌گذاری شد. آن‌ها همچنین گره‌ها و اتصالات آهنی محکم برجسته‌ای را یافته‌اند که در ۵۴۰۰ نقطه کشتی به‌کار رفته‌اند.

تصویربرداری‌های راداری نشان داده که در محل تصادم کشتی با صخره به هنگام فرود آمدن یا به‌عبارت ‌دیگر بر گل نشستن، نوارهای آهنی یا تیرهای فلزی کج شده‌اند. آن‌ها می‌گویند که استفاده وسیع و همه‌جانبه از فلزات در ساخت کشتی خارج از حد تصور ماست.

به‌نظر می‌رسد که تمدن پیشرفته و بسیار رشدیافته‌ای در آن دوران وجود داشته که به ‌هر حال نوح توانسته از آن بهره‌مند شود. تمدنی که توجه ذهن ما را از تمرکز بر روی بناها و اماکن منحصربه‌فرد در نقاط دنیا به این نقطه جهان معطوف می‌کند.

اکتشافات آن‌ها زمانی جالب‌تر شد که آن‌ها توانستند طرح مشبکی حاصل از تقاطع تیرهای فلزی افقی و عمودی به‌کار رفته در بدنه کشتی به‌دست بیاورند. تصاویری که ‌نشان داده ۷۲ تیر فلزی اصلی در هر طرف کشتی به‌کار رفته است. به‌نظر می‌رسد که برای هر چیزی طرح و الگویی وجود داشته است. وجود اتاق‌ها و فضای کوچک و بزرگ در طبقات مختلف نظریه وجود طرح مهندسی پیشرفته را تأیید می‌کند. دکتر جاناتان گری با خوشحالی (خوش‌بینی) می‌افزاید: «با جمع دو ردیف ۷۲ تایی‌تیرآهن‌ها در دو طرف کشتی، عدد ۱۴۴ به دست می‌آید که عدد مقدسی در انجیل به شمار می‌رود!»

در طول تحقیقات، بررسی‌هایی درباره تعیین طول، عرض و قطر کشتی انجام‌گرفته است که متخصصان را قادر ساخته تا از جزئیات کف کشتی، ساختمان و الگوی اولیه و مواد تشکیل‌دهنده آن اطلاعاتی به‌دست آورند.

دست‌یابی به چنین کشفیاتی مبهوت‌کننده بود چراکه در بسیاری از مواقع، درک واقعیت کشف‌شده از حد تصور خارج بود.

کشف یک لایه غلافی و کپسولی شکل در داخل کشتی از این جمله بود که درواقع کشتی را به دولایه یا پوست اصلی مجهز می‌کرد. این آزمایش‌ها وجود دیوارهای داخلی کشتی، حفره‌ها، اتاق‌ها و دهلیزها و همچنین وجود دو مخزن بزرگ ‌استوانه‌ای را تأیید کرد. در این آزمایش‌ها که به «رادار اسکن» یا «اسکن‌های راداری» معروف‌اند، معلوم شد که دو مخزن استوانه‌ای بزرگ که هرکدام چهار متر و ۲۰ سانتی‌متر بلندی و هفت متر و ۲۰ سانتی‌متر عرض داشته‌اند و به دور هریک از آن‌ها کمربندی فلزی نصب‌شده بود، در نزدیکی تنها در ورودی کشتی وجود داشته‌اند. در یکی از آزمایش‌ها اسکن راداری که به درخواست شخص استاندار استان آگری ترکیه انجام شد، معلوم شد که جنس بدنه کشتی از سه لایه چوب ‌به‌هم‌چسبیده تشکیل شده است. این سه لایه با مواد محکم چسبنده، به‌هم چسبیده شده بودند.

در سال ۱۹۹۱، یک عدد میخ پرچ فسیل‌شده در حضور ۲۶ نفر محقق شاهد، در بقایای کشتی کشف شد. تجزیه‌وتحلیل ترکیبات این میخ وجود آلیاژهای آلومینیوم، تیتانیوم و برخی از دیگر فلزات را تأیید کرد.

این در حالی است که گمان می‌رفت در زمان حضرت نوح (ع)، آهن و آلومینیوم هنوز به مرحله کشف و استخراج نرسیده باشد. آیا ما نیازمند بازنگری در تاریخ استفاده و استخراج بشر از فلزات هستیم؟

 

  1. لنگرهای کشتی هم کشف شد!

بر بلندی‌های تپه‌های اطراف محل کشتی، باستان‌شناسان چند جسم بزرگ حجیم سنگی یافتند که در بالای هرکدام سوراخی بزرگ تعبیه شده بود.

این اجسام مثلثی شکل سنگی نیمه‌صیقلی، بسیار شبیه به لنگرهای کشتی‌های باستانی بودند که دراگ نامیده می‌شدند. این‌ها درواقع ابزاری بودند که به علت وزن زیاد به‌جای وزنه یا لنگر به هنگام پهلو‌گرفتن کشتی به آب پرتاب می‌شدند، چگونه و با چه نیرویی؟ دقیقاً نمی‌دانیم ولی حدس‌هایی در این زمینه وجود دارد. کشف شش وزنه یا لنگر سنگی، هر یک مجهز با سوراخی در بالای آن، حدس ‌باستان‌شناسان را به‌ یقین تبدیل کرد. این وزنه‌ها در فواصل متفاوت، ظاهراً به هنگام پهلو گرفتن کشتی به آب پرتاب ‌شده بودند.

ازآنجاکه یکی از انگیزه‌های قوی در شروع کاوش‌های باستان‌شناسی، بررسی‌های انجیل‌شناسی بوده است، یافتن حقایق دیگری در مورد اندازه‌های کشتی نوح خالی از فایده نیست. از اندازه کشتی نوح در انجیل به ۳۰۰ کیوبیت-ذراع – یاد شده است. واحد کیوبیت یا ذراع در مصر قدیم در زمان حضرت موسی (ع) برابر با ۷/۵۲ سانتی‌متر بوده است. با محاسبه این رقم عدد ۴۶/۱۵۸ متر به دست می‌آید.

طول کشتی مورد کاوش توسط دو تیم مختلف در هر دو زمان، اندازه‌گیری شد. رقم به‌دست‌آمده دقیقاً ۴۶/۱۵۸ متر را نشان داد. این محاسبات محققان را در ادامه‌ کاوش‌ها مصمم‌تر کرد. ولی واقعیت این است که همیشه تصور دنیا از کشتی نوح، یک کشتی چوبی کوچک از وسط دونیم‌ شده بود نه یک ناوگونه عظیم یا ساختار فلزی و چوبی و مهندسی پیشرفته.

 

  1. نتایج تحقیقات جاناتان گری

جاناتان گری در ادامه این‌مطلب، نکاتی را از منابع مختلف در تأیید این تحقیقات می‌آورد.

  1. انجیل می‌فرماید که کشتی نوح در ناحیه کوه‌های آرارات فرود آمده است.
  2. بر این اساس، کشتی بر روی سلسله‌ای از کوه‌ها نشسته است نه کوهی مجرد.
  3. کشتی بر روی تپه‌ای که در آن رشته‌کوه قرار دارد، فرود آمده است نه روی قله‌ای بلند و رفیع.
  4. قرآن کتاب مقدس مسلمانان، می‌فرماید که کشتی نوح بر روی کوه الجودی ‌نشسته است. کوهی که در حال حاضر کشتی موردنظر بر آن قرار دارد به ترکی کودی‌داگی یا همان کوه الجودی نام دارد.
  5. متون مقدس بر وجود یک صخره بزرگ که به کشتی خسارت سنگینی ‌وارد کرده ‌است، حکایت دارند
  6. آشور نصیرپال دوم پادشاه آشور، (۸۵۹-۸۸۳ قبل از میلاد مسیح «ع») مدعی بود که کشتی نوح در محلی به نام نی‌سیر پهلو گرفته است. در فاصله کمتر از ۵۰۰ یاردی محل کشتی، دهکده‌ای وجود دارد که اوزون جیلی نام دارد و پایین‌تر از آن بر روی نقشه‌های بسیار قدیمی، محلی به نام نی‌سیر یا نسیر مشاهده ‌می‌شود.

هم اینک دولت ترکیه با اعزام گروه‌های باستان‌شناس، برخی از نقاط در عرض تخریب یا غارت کشتی را مورد حفاظت قرار داده و برخی از یافته‌های باستان‌شناسان برای حفاظت و مواظبت بیشتر موردتوجه ویژه قرارگرفته‌اند. کشف چهار ستون فلزی فسیل‌شده که هرکدام ۱۲۰ سانتی‌متر طول دارند و از بخش‌های‌مهم در ساخت کشتی بوده‌اند، ازجمله این اشیا است که هم‌اکنون در تملک وزارت معادن و فلزات ترکیه قرارگرفته است.

در دل کوه‌های آرارات در نزدیکی مرز ایران و ترکیه، جسم عظیم فسیل‌شده‌ای قرن‌هاست که آرمیده و توفان مهیب را پشت سر گذاشته است. کشتی بزرگ و مجهز که یکی از پیامبران خدا را که رسالتش یاری داده این فسیل عظیم‌الجثه، راز و رمزهای بسیاری در دل خود نهفته دارد. قرن‌هاست که موردتوجه بوده و ده‌ها سال کانون کاوش‌ها و کنجکاوی‌ها خواهد بود.

 

رشته‌کوه سَراه: محل حادثه طوفان و کشتی نوح

یکی از مسائلی که «مؤسسه احیاء فرهنگ اجتماعی» و «جمعیه التجدید الثقافیه الاجتماعیه» بر آن پای می‌فشارد اینکه محله حادثه طوفان و کشتی نوح در حوزه کوه سَراه در حجاز بوده است.

اما حوزه جغرافیایی و موقعیت و حدود سَراه بنا بر گزارش‌های جغرافیایی و تاریخی چنین است:

این کلبی در کتاب خود «افتراث العرب» گوید: «بلاد عرب در این جزیره‌ای که عرب‌ها در آن فرود آمدند و زادوولد کردند، چنان‌که در اشعار و اخبارشان آمده است، به پنج قسمت شد: تیهامه، حجاز، نجد، عروض و یمن. کوه سراه که بزرگ‌ترین کوه عرب است از قعر یمن آغاز می‌شود تا به حدود بادی‌الشام می‌رسد. عرب‌ها تایم کوه را حجاز می‌گویند، زیرا حاجز است میان غَور (= گودی) که تِهامه است و نَجد (= بلندی)». (بکری، معجم ما استعجم، ص ۱۱؛ یاقوت، معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۱۹)

این حقیقت جغرافیایی از نظر جغرافیدانان و علمای گذشته دور نمانده است. آن‌ها ارتباط میان حجاز و سَراه را دریافته بودند ولی در مقدار این علاقه اختلاف داشتند. ابن درید از بکری روایت می‌کند که حجاز را حجاز نامیده‌اند زیرا میان نجد و سراه مانع است؛ بنابراین اصل حجاز غیر از سراه است و در مشرق آن واقع شده است.

جلگه تهامه باریکه‌ای است در عرب آن و ارتفاعات جنوب جزیره‌العرب تا شمال آن کشیده شده، سلسله در جنوب متصل و مرتفع است پس ارتفاعش کم می‌شود تا در وسط و شمال بریده می‌شود.

همدانی جبال سراه را چنین معرفی کرده است: جبل سراه که میان ناحیه مرتفع و ناحیه پست شبه‌جزیره فاصله است طود نامیده می‌شود. (صفحه الجزیره العرب، ص ۱۰۸)

یاقوت به نقل از نصر گوید: «سراه کوه‌هایی است متصل به یکدیگر که فاصله است میان تهامه و یمن» (یاقوت، ج ۳، ص ۶۵). و نیز یاقوت از حازمی روایت می‌کند که سراه جبالی است و نیز زمینی که میان تهامه و یمن حاجز است.

شماری از راویان فراتر رفته و گفته‌اند که حجاز همان سراه است، بکری می‌گوید: «کوه سراه حد میان تهامه و نجد است. ابتدای آن یمن است و آن بزرگ‌ترین کوه‌های عرب است و تا بادیه الشام ادامه دارد. عرب آن را حجاز گویند. چند وادی آن را قطع می‌کند تا به نخله رسد. از آن وادی‌هاست خیطی (در معجم البلدان خیض آمده به‌جای خیطی-م-) و یسوم که دو کوه‌اند در نخله و کوه‌های دیگر بدان پیوسته است چون جبل‌الابیض و جبل‌العرج و قدس و آرَه و اَشعَر و اَجرَد. (بکری، ص ۸)

همدانی و یاقوت همانند این نوشته‌اند و یاقوت روایت خود را به سعید بن المسیّب نسبت داده. (یاقوت، ج ۲، ص ۲۰۶ و ج ۳، ص ۶۶)

صاحب کتاب نخبه الدهر از قدامه بن جعفر روایت کند که بزرگ‌ترین کوه یمن جبال سراه است و آن حجاز نامیده می‌شود؛ زیرا میان تهامه و نجد فاصله است. کوه سراه از یمن تا شام کشیده شده است. (نخبه الدهر، ص ۲۲۰)

یاقوت می‌گوید: «گروهی گویند که حجاز کوه‌هایی است که حاجز میان تهامه و نجد است. فراز آن را سراه گویند. آن را به پشت ستور تشبیه کرده‌اند. (یاقوت، ج ۳، ص ۶۵)

اینکه بگوییم سراه همان حجاز است، سخنی است نه کافی و نه دقیق. معروف این است که بخشی از سراه مخصوصاً در جنوب و شمال آن حجاز نامیده نمی‌شود. بلکه بخش میانین آن حجاز نامیده می‌شود.

در این نوع پژوهش‌ها با توجه به عدم ارائه اسناد و مدارک باستان‌شناسی و صرفاً به اتکا برخی روایات جغرافیایی بدون لحاظ کردن همه وجوه آثار طوفان و کشتی‌سازی و دوره تاریخی حضرت نوح، ره به‌جایی نمی‌برد اما به لحاظ ارائه فرضیه‌ای جدید نباید از این نوع فرضیه‌ها بی‌اطلاع بوده تا صحت‌وسقم آن‌ها بهتر نمایان شود. قرآن کریم تأکید دارد که این کشتی را به‌عنوان آیتی برای عبرت آیندگان بر جای گذاشتیم و لذا شکی باقی نمی‌ماند که آنچه برجای‌مانده همچون کشتی یا جسد فرعون، ضمن اثبات اعجاز علمی قرآن، داده‌های تاریخی و معماری گزارش تمدن‌های گذشته از زبان قرآن را جهت هدایت ابنای بشر بیش از پیش تبیین علمی می‌نماید.

 

 

* عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری

 

[۱]. این پژوهش در جلسات قرآنی ماه رمضان ۱۳۹۶ خورشیدی در منزل لطف‌الله میثمی ارائه شده است.

با توجه به محدودیت صفحات، پنج محور از مباحث این پژوهش شامل «واژه‌شناسی نوح»، «خدایان و بت‌های دوره حضرت نوح»، «نوح و طوفان نوح در سالنامه‌های یهودی»، «طوفان نوح در اساطیر ملل» و «طوفان نوح در اسناد و مدارک و متون سومری و اکّدی (حوزه بین‌النهرین)» حذف شده‌اند. متن کامل این پژوهش به همراه منابع در سایت و دفتر نشریه موجود است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط