بدون دیدگاه

مطالبه‌گری محلی یا منفعت شخصی؟

 

میزگرد بررسی نقاط ضعف و قوت شورایاری‌ها در چهار دوره گذشته با حضور خانم زهرا محمدی‌نژاد و آقایان فرشید ساکی، علیرضا افشاری و محمدکریم آسایش

امسال پنجمین دوره انتخابات شورایاری در تهران برگزار شد. شورایاری در تهران نزدیک به هجده سال تجربه دارد، به‌نظر می‌رسد هم‌اکنون زمان مناسب برای ارزیابی این مسئله رسیده باشد. در این میزگرد با حضور فعالان محله‌ای و شهری که برخی عضو شورایاری هستند به ارزیابی عملکرد شورایاری در چهار دوره گذشته پرداخته‌ایم. مجری میزگرد محمد ایرانمنش، نویسنده و فعال مدنی است.

 

با توجه به تجاربتان نقاط قوت شورایاری را در چه می‌دانید؟

زهرا محمدی‌نژاد: من شورایار محله امیرآباد هستم که با انتخاب در دوره پنجم دومین دوره‌ای است که در خدمت مردم هستم. در بحث نقاط ضعف و قوت هم می‌توانم درباره همین یک دوره صحبت کنم. از دیدگاه من شورایاری نهادی مردمی است که به‌جا تعریف ‌شده و علی‌رغم ضعف‌ها و انحرافاتی که از آغاز تاکنون به‌وجود آمده سنگر مردمی آن حفظ شده است. ما انتقاد داریم که شورای شهر نتوانسته به‌درستی از این نهاد برای حل مشکلات شهری مردم و ارتقای کیفیت زندگی شهری در محلات استفاده کند. ضعفی که در مورد آن می‌خواهم در این جلسه صحبت کنم ضعف ساختاری در شورای شهر و شهرداری است؛ البته این نکته هم مهم است که خود شورایارها هم فراموش کردند یا ندانستند که ظرفیت و پتانسیل مردمی این نهاد است که می‌تواند کارها را جلو ببرد. مشکل این است که شورایار تمرکز و توانش را بر مسائل شورای شهر و شهرداری می‌گذارد و انتظار دارد صرفاً با تعامل با کسی که پشت میز می‌نشیند کارها انجام می‌شود. من فکر می‌کنم حتی در دوره جدید، شورایاری یک شیر بی‌یال‌و‌کوپال شده که به‌زعم بعضی سهواً اما از نظر من عامداً این اتفاق افتاده، چون شورایارهایی از دوره‌های اول هستند که به هیچ طریق نمی‌توان این‌ها را از میدان خارج کرد. چرا؟ نمی‌دانم؛ اما در مورد نقاط ضعف شورایاری هم همین عوض نشدن شورایاری‌ها را تکرار می‌کنم که با اصرار می‌خواهند در این جایگاه بمانند و این سبک و سیاق از کارایی شورایاری کم کرده است. نقطه‌قوت هم این است که افراد بیشتری از این موضوع مطلع می‌شوند و افراد کارشناس‌تر و از سازمان‌های مردم‌نهاد به شورایاری هرچند اندک، ورود پیدا می‌کنند. البته این مسئله می‌تواند نقطه قوت باشد اگر مردم و این نهاد جایگاه شورایاری را بهتر بشناسند.

محمدکریم آسایش: برای بررسی نقاط ضعف و قوت شورایاری برمی‌گردم به این‌که فلسفه شورایاری چیست و چگونه شکل گرفته. شورایاری در شورای شهر تهران با پیشنهاد دکتر پرویز پیران شکل گرفت. ایده این بود که شورای شهر خودش را تکثیر کند. نقش شورایاری این‌طور تعریف شده که چشم و گوش شورای شهر در محله‌ها باشد و مسائل را ببیند و منتقل کند. دومین وجه این است که شورایاری به‌عنوان یک انجمن مردمی تشکیل شد؛ البته به شکلی متناسب با شورای محل که در اصل هفتم قانون اساسی آمده بود که بخشی از مجموعه تصمیم‌گیری در کشور تعریف شده است، اما این مسئله محقق نشد. همان‌طور که تحقق شوراها سال‌ها طول کشید و ما می‌بینیم تاکنون فقط چهار دوره شورایاری تشکیل شده است. من یک نقطه قوت شورایاری را ایجاد شبکه نیروهایی می‌دانم که بتوانند به شکل نهاد عمل کنند؛ درواقع ارتباطاتی نهادی و نهادسازی اجتماعی پایه‌گذاری شد. اگر این ارتباطات بتواند از طریق تبدیل شدن به یک نظام جامع نهادی تقویت شود، مؤثرتر هم خواهد شد. در خصوص بحث اینکه شورایاری چرا به اینجا نرسید بعداً نکاتی را می‌گویم.

فرشید ساکی: من نقطه‌قوت شورایاری را در یک جمله می‌گویم. اینکه به‌وجود آمد! یعنی ایده خوب بود و می‌توانست گره‌گشا باشد و به شهر کمک کند. ولی خوب بودن از ایده جلوتر نرفت و من با توجه به هزینه‌های مادی و معنوی و اجتماعی که در این چهار دوره شده است دستاورد مطلوبی نمی‌بینم. نتایجی که گرفته شده حتی با دید مثبت نتایجی هستند که به‌طور طبیعی در این بیست سال اتفاق می‌افتاد؛ یعنی حتی اگر شورایاری نبود ممکن بود این افرادی که امروز به‌واسطه شورایاری فعال شده‌اند با هم شبکه شوند به طریقی ارتباط بگیرند و شبکه فعالان محلی را ایجاد کنند. شورایاری حتی در این زمینه تسهیل هم تلاش مؤثر و محسوسی نکرد. شورایاری در حوزه جلب مشارکت و همکاری در حوزه مدیریت شهری موفقیت چندانی نداشت و صرفاً یک نهاد قدرت و نه خدمت در سطح محله شد و به سایر بازیگران نظاره‌گر و راوی مشکلات بدل شد نه کنشگری که مشکل را حل کند. من صد درصد به عملکرد شورایاری بلافاصله بعد از ایده نقد دارم؛ یعنی معتقدم برگردیم به ایده و این بار درست آن را جلو ببریم. یکی از نقدها این است که در ابتدا برای تشکیل شورایاری پهنه‌های درستی انتخاب نشد. گاهی چند محله بزرگ به هم چسبیدند که یک محله درست کنند؛ بنابراین در ابعاد محلات به‌درستی کار نشد و برای جلب مشارکت مردم بسترسازی درستی نشد که نخبگان وارد صحنه بشوند، بلکه همان نهاد قدرتی که در محله بود شورایاری را در دست گرفتند. از همان دوره اول جنگ قدرت برای جایگاه و صندلی شکل گرفت و به‌جای حل مشکلات محله مهم بود که چه کسی دبیر شود. توضیح بدهم دوره‌ای آزمایشی بود و حدوداً قبل از سال ۸۰، در ده محله به‌صورت آزمایشی شورایاری تشکیل شد. سال ۷۹ یا ۸۰ بود که انتخابات در ۸۷ محله برگزار شد. تا آنجا که من دستگیرم شده سیری نزولی در زمینه مشارکت مردمی را شاهد هستیم؛ یعنی شورایاری در زمینه مشارکت و جلب حمایت مردم محله ناکارآمد بوده و حتی به این سمت نرفته و دچار یکسری فعالیت فرمی و بی‌محتوا شده.

فرآیند انتخابات هر دوره بدتر از دوره قبل برگزار می‌شود؛ مانند عدم سکونت برخی شورایاران در محله و یا تقلب و تخلف که در فرآیند تبلیغات و روز انتخابات بیداد می‌کند و مراجع رسیدگی هم توان رسیدگی ندارند. تعداد دیگری هم با رأی قومی و اتوبوسی و خارج از محله وارد شورا شدند. آیا این یک مشارکت مدنی و محلی است؟ این مسئله را در محله‌های مختلف شاهد بودیم، اما ترتیب اثری داده نشد. وقتی نمی‌شود انتخابات سالم برگزار کنیم چه اصراری هست. مورد دیگر اینکه در یک محله مثلاً قدرت دست مدرسه است و اجازه نمی‌دهد بقیه محله نفس بکشند. در محله دیگر سمن یا مسجد و باشگاه نمی‌گذارند انتخابات سالم برگزار شود. این نقد فقط به شورای شهر و شهرداری نیست و عدم مشارکت مردم یا مشارکت جهت‌دارشان باعث این اتفاقات می‌شود. وقتی یک قوم برای رأی دادن به فامیلشان از محله دیگر می‌آیند هم به محله خودشان ضرر می‌زنند هم به محله دیگر. راه‌حل هم ساده است. در محلات تسهیلگران افراد دغدغه‌مند محله و فعالان واقعی محله را پیدا کنند. وقتی این کار را در قالب تسهیلگری انجام بدهند نمی‌توانند جهت‌دار هم باشند. در دوره اول این تسهیلگران هم انتخاب شدند و فعالان محله را فارغ از جهت‌گیری دعوت کردند. در خیابان هم مردم عادی را تشویق به کاندیدا شدن کردند؛ البته بعد از انتخابات همه‌چیز به بیراهه رفت. حتی انجمن تسهیلگری تهران هم می‌تواند متولی این کار شود. یکی دیگر از مشکلات که در ابتدا باعث بی‌راهه رفتن شد در دوره اول تعدادی از شورایارها در جلسات دادوبیداد می‌کردند و حسابی سر و صدا می‌کردند. ما که بی‌تجربه بودیم فکر می‌کردیم واقعاً این روشی است که کار محله را راه می‌اندازد. بعد فهمیدیم در پشت‌صحنه مسائلی هست که ما بی‌خبریم و این هیاهوها برای گرفتن امتیازات شخصی بوده. یکی از موارد دیگر دسترسی آسان به شهرداران مناطق بود چراکه دسترسی به شهردار به‌راحتی برای همه میسر نیست، اما اگر کسی دبیر شورایاری محله باشد می‌تواند به بهانه مطالبات مردم مطالبات خودش را پیگیری کند و این انگیزه شد برای ورود برخی به شورایاری.

علیرضا افشاری: من بیشتر در حوزه میراث فرهنگی فعال هستم، اما در دوره‌های اخیر کاندیدای شورایاری هم بودم. صحبت من هم همان صحبت‌های دوستان است منتهی می‌خواهم کمی هم درباره این‌که چرا به قول آقای ساکی ایده شورایاری ایده خوبی است حرف بزنم. شورایاری مردم عادی را وارد فرآیند توجه به محله می‌کند. طبیعتاً در گام اول نمی‌شود همه را درگیر کرد. حالا در کنار این‌که این ایده خوب است باید بپذیریم نیاز به زمان هم دارد تا آگاهی هم گسترش پیدا کند. درست است که نهادهای بالادستی آن‌چنان‌که باید دل نسوزاندند که این ایده به‌خوبی اجرا شود که این نیاز ما به تمرین را نشان می‌دهد. الآن مردم گاهی در فرآیند انتخابات ریاست‌‎‌جمهوری که یک مسئله بزرگ و ملی هم است، به علت نبودن احزاب، در تبعیت از شرایط رأی می‌دهند. مشابه همین مسئله در شورایاری هم هست. اگر در گام نخست  تا پیش از آگاه شدن همه مردم‌نهادهای محله‌ای شکل گیرد که بتوانند با صداقت و پیگیری‌هایشان اعتماد مردم را جلب کنند شاید اجرای آن ایده در راه درستش بیفتد.

باید نهادهای محله‌ای شکل بگیرد تا مشکلات محله بهتر شناسایی شود و بهتر پیگیری شود، چون مردم ممکن است، با توجه به محل سکونتشان، بخشی از محله را مورد توجه قرار بدهند و یا مطالباتشان را به‌خوبی پیگیری نکنند. حال می‌شود با گرد هم آوردنِ فعالان محله در یک نهاد این کاستی را جبران کرد. وقتی این نهاد توانست کارش را درست و بدون منفعت شخصی انجام بدهد می‌تواند مرجع بماند، یا اینکه مدیریت در این نهاد ثابت نماند و گردشی باشد تا به ضعف‌های نهادهای مشابه گرفتار نشود. دقت کنیم، محله‌هایی که انتخابات شورایاری در آن‌ها به‌خوبی برگزار شد، محلاتی بودند که در آن‌ها سازمان‌دهی نسبی وجود داشت. مثلاً اکباتان به خاطر اینکه ساختمان‌ها مدیر دارند و مدیر فاز هم دارند و نشست‌های منظم برگزار می‌شود شبکه‌ای درست شده که در آن افراد توانمند و علاقه‌مند که می‌توانند مدیریت کنند شناخته می‌شوند، ضمن اینکه به خاطر این شبکه بدنه رأی هم وجود دارد که سازمان‌دهی رأی می‌کنند. طبیعتاً در جایی که شهرک نیست می‌توان یک نهاد واسط دیگر درست کرد. سازمان‌های ما بیشتر در سطح ملی است، اما در شهرستان‌ها این نهادها کوچک‌ترند و مثلاً یک بنای میراثی خوب در یک شهرستان هست که انجمنی هم حول آن شکل گرفته. مشابه همین را اگر در محلات پیاده کنند جواب می‌دهد.

در سؤال دوم بحث را به سمت نقاط ضعف می‌بریم. مطابق گفته خانم محمدی‌نژاد مهم‌ترین پایگاه ما مردم است و سؤال من این است که ما چقدر از این پایگاه استفاده کرده‌ایم؟ مسئله دیگر اینکه مردم شورایاری را نمی‌شناسند، حتی در محلاتی که ظاهراً مشارکت زیاد بود بخش اعظم کسانی که رأی می‌دادند درباره فعالیت شورایاری و وظایف آن اطلاعی نداشتند. به نظر می‌آید مسائل درون‌سازمانی نقطه‌ضعف اصلی ما باشد. نظر شما چیست؟ ضمن اینکه شورایاری برآمده از قانون اساسی و انقلاب است. بین وضعیت موجود و ایدئال یک وضعیت ممکن است که به نظر شما ما با ممکنات چه کار می‌توانیم بکنیم؟

زهرا محمدی‌نژاد: بحثی که همیشه روی آن تأکید دارم این است که ما شورایاران آمدیم تا حلقه وصل مردم و اعضای شورای شهر و شهرداری باشیم. چیزی که از نظر من یک شورایار باید روی آن تأکید کند این است که ما باید توانمندی داشته باشیم تا بین مردم در سطح محلات ارتباط برقرار کنیم و بعد آورده‌ای را برای شورای شهر و شهرداری ببریم. من نبود توجه و بی‌مهری مسئولان نسبت به شورایاری را یک فرصت می‌دانم. بالاخره این مردم باید خودشان راه خودشان را پیدا کنند. یک فعال اجتماعی دغدغه‌مند باید از راه کوچک محله آن‌قدر به در بسته بخورد که راهش را پیدا کند. اینکه الآن عده‌ای نشسته‌اند و مدام می‌گویند شهرداری چرا این کار را کرد و نکرد و یا چرا شورای شهر کمک نمی‌کند فقط غر زدن است؛ البته این را هم بگویم که نه نهاد بالادستی ما که شورای شهر و شهرداری هستند دوست داشتند ما به‌خوبی بدانیم چه باید بکنیم و نه خود ما فعال اجتماعی اصیل بودیم. خیلی از ما قلابی هستیم چون این جایگاه مغفول مانده و مردم خبر ندارند و خود شورایاران هم دوست ندارند کسی ظرفیت این نهاد مردمی را بداند، وگرنه یکی از وظایف اصلی ما که خود من در دوره جدید قصد دارم روی آن کار کنم این است که شورایاری را به مردم بیشتر معرفی کنم. اگر من آدم ترسویی نباشم و قصدم کمک به محله باشد، نگران نمی‌شوم که مردم نسبت به شورایاری آگاه بشوند و افراد بهتری در دوره بعد کاندید شوند و حتی جای من را بگیرند. ایده من این است که انجمن محلی تشکیل بدهم و از هر خیابان دو سه نفر عضو باشند تا در دوره بعد این افراد تواناتر از من در شورایاری شرکت کنند، حتی باید شورای شهر و شهرداری را هم قانع کرد که از این افراد حمایت کن تا شکل بگیرند و قبل از انتخابات هم از آن‌ها برنامه بخواه. در این صورت کسی که کاندید شده از قبل به مسائل محله آگاه است و توانمند هم شده و برای همین برنامه هم دارد. بر اساس برنامه و تحصیل و رزومه و تخصص و تعهد که باید در کنار هم باشند مردم انتخاب کنند و رأی بدهند. اگر فردا شورایاری هم ملغی بشود من فعال اجتماعی باید بتوانم راهم را پیدا کنم یا نه؟ برای همین باید از جنس خودمان تکثیر کنیم. اینکه من در دفترم بنشینم بگویم مردم مرا حمایت کنید که نه مردم مرا می‌شناسند و نه من مردم را می‌شناسم. شورایارها نمی‌توانند کاری کنند جز با شبکه‌سازی و افزایش ارتباطات با افراد سالم! نه اینکه فرد بخواهد سهم‌خواهی کند. ما باید بستری بسازیم از اعتماد بین خودمان و مردم به‌شرط اینکه شورای شهر و شهرداری اعتمادسازی کنند و بها بدهند و مثلاً آورده‌ای برای مردم داشته باشند، مثل بلیت تخفیف‌دار استخر. مردم اگر ببینند که بلیت استخر هست اما شورایار در جیب خودش نمی‌گذارد و صادقانه به مردم می‌دهد آن‌ها هم کم‌کم اعتماد می‌کنند و با استمرار این فعالیت اجتماعی بدنه تقویت می‌شود، اما اینکه شور انتخابات بگیریم و هرکسی به این حوزه ورود کند یک خطر است. آن‌وقت است که اجازه می‌دهیم کسی که اصلاً به شورایاری و وظایف آن آگاه نیست وارد شود.

محمدکریم آسایش: شورایاری یک نهاد مردمی است بنابراین باید سازوکارهای نهادی که بتواند نهاد را مؤثر کند هم مدنظر داشته باشیم. ما چه شورایار باشیم چه نباشیم فعال محله‌ای و اجتماعی هستیم، ولی مسئله این است که در این بحث باید توجه کنیم شورایاری به‌عنوان نهاد چطور می‌تواند مؤثر باشد؛ بنابراین باید از عملکرد فعلی فراتر برویم. چرا افراد برای یک نهاد انتخابی انتخاب می‌شوند؟ یکی اینکه می‌توانند برای آن موضوع زمان بگذارند و فعالیت کنند. دومین وجه هم این است که وقتی افراد را برای این سمت انتخاب می‌کنند اختیاراتی کسب می‌کنند که شأن تحقیق، تفحص و تصویب پیدا می‌کنند، اما در شورایاری صرفاً نقش مشورتی است که برای پیشنهاد طرح و بودجه و انتقال مسائل و آن هم به‌صورت غیر الزام‌آور و فاقد سازوکار مشخص کارکرد دارند؛ یعنی یک نظام مشارکت نیست.

یکی از مشکلات شورایاری این است که تبدیل به یک پروژه مشارکت شده؛ مثل شهردار مدرسه و غنچه‌های شهر و این‌ها. این‌ها هرکدام یک جزیره پراکنده‌اند که صرفاً ویترینی از مشارکت را ایجاد کردند. اگر می‌خواهیم این‌ها اثرگذار باشند لازم است نظام جامع مشارکت پدید بیاید و این‌ها بتوانند در آن حوزه توسعه محلی و شهری اثرگذار باشند. وقتی شورایاری مشارکتی در حوزه تصمیم‌گیری شهری ندارد و نمی‌تواند جلو پروژه‌های بزرگی را بگیرد که محلات را به هم می‌ریزند یا نمی‌توانند اقدامی بکنند در مورد محدوده‌های شهری که در طرح‌های مختلف فریز می‌شوند پس نمی‌توانیم انتظاری هم از شورایاری و مشارکت مردم در آن داشته باشیم. مثال‌های زیادی هست مثل طرح توسعه دانشگاه تهران که بیست سال محله را فریز کرده بود و مبارزات توأم مردم و دانشجویان و درنهایت کمک شورای شهر این مسئله را فعلاً به نقطه‌ای رسانده که امیدوار بمانیم، ولی این اتفاقات فراوان است و همه به نتیجه ختم نمی‌شوند. بزرگراه‌هایی که محلات را قطع می‌کنند از معضلات محله هستند که دست مردم و شورایاری به‌جایی نمی‌رسد. باید زمینه این نظام مشارکتی به‌لحاظ نهادی فراهم بشود. اگر صرفاً کارکرد شورایاری انتقال مشکلات محله است که سامانه ۱۳۷ هست حتی اعضای شورای شهر هم همین نگاه را دارند که مشکلات محله را ۱۳۷ هم انتقال می‌دهد که قابل ارتقاء هم هست و چه نیازی به شورایاری؟ شورایاری باید چشم مجهز شهری باشد نه یک چشم ساده که خب مردم هم همان را می‌توانند گزارش بدهند. وقتی نتواند تأثیر لازم را داشته باشد از نظر مردم و شورای شهر و خود شورایار از اهمیت می‌افتد. در سطح بالا ما مدیریت شهری داریم و در سطح پایین هم شورایاری است و نظامی بینابین این دو نیست. یک شکل ارباب ‌و رعیتی ایجاد شده که خب در نظام قدیمی ما کلانتر محله داشتیم. البته این کلانتر موفق‌تر بود و در چارچوب سنتی محله امور را اداره می‌کرد، ولی الآن در نظام مدرن این چارچوب فعلی کارا نیست. خوشبختانه در دوره اخیر در چارچوب‌های برنامه‌ای مواردی وجود دارد که اگر روی آن‌ها کار کنیم، مطالباتی ایجاد خواهد شد برای تحقق نظام مشارکت. ماده ۶۵ برنامه سوم شهرداری که نظام‌نامه مشارکت محله‌ای است و ماده ۷۰ برنامه سوم شهرداری که نقش سمن‌ها در برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و دیدبانی در مدیریت شهری را توضیح می‌دهد و همین‌طور بند ۴ ماده ۴۲ برنامه سوم در خصوص تالار شهر و پیوندی که این‌ها به‌عنوان یک نظام جامع مشارکت می‌توانند پیدا کنند باید تبدیل به مطالبات شورا بشود. اگر در اساسنامه شورایاری آمده که شورایاران راجع به بودجه و محله و طرح‌ها نظر بدهند این باید تبدیل به یک مطالبه شود که چه سازوکاری این نظردهی را اثرگذار کند یا اینکه اصلاً این نظردهی اعلام شود و مردم بدانند شورایار راجع به بودجه محله هم نظری دارد. ما سامانه شفافیت را داریم و می‌شود این‌ها در این سامانه اعلام شوند که شورایار محله چه نظری راجع به بودجه محله‌اش داشته. این باعث می‌شود شورایاران پشت در بسته نظر ندهند تا به نام منافع محله منافع خودشان را لحاظ کنند؛ بنابراین اگر می‌خواهیم شورایاری به‌عنوان نهاد پیشرفت کند باید سازوکار نهادی را ارتقا ببخشیم. در چارچوب ارتقای سازوکار نهادی ارتقای عملکردی هم اتفاق می‌افتد. نکته‌ای که دوستان به‌درستی اشاره کردند همان انجمن محلی (CBO) است که باید پایگاه محلی نهادهای اجتماعی شکل بگیرد وگرنه تداوم نهادی اتفاق نمی‌افتد و افراد بعد از چهار سال که یا انتخاب نمی‌شوند یا شرکت نمی‌کنند به‌لحاظ نهادی از حیث انتفاع ساقط می‌شود. البته در مورد سمن‌ها این‌طور نیست و فرد در نهاد نقش خودش را دارد و فعالیت می‌کند.

وقتی صحبت امکانات و ظرفیت‌ها می‌شود باید قبول کنیم شرایط در مملکت ما همین است. به نظرتان ما به‌عنوان شورایار از این ظرفیت چگونه استفاده می‌توانیم کنیم؟ تجربه نشان می‌دهد هرچه شورایار فعال‌تر باشد در این روند برنده‌تر است. مثلاً در دوره گذشته شورایاران توانستند بخش کوچکی از شورای شهر را فعال کنند. وقتی مردم را برای انتخابات دعوت می‌کردیم مردم می‌گفتند خب شورایار برای ما چه می‌کند؟ جواب می‌دادیم شما باید خودتان هم وارد کار شوید. حالا ما تا چه حد مردم را درگیر قضیه کردیم؟

زهرا محمدی‌نژاد: آن‌قدر به بالادستی‌ها نگاه کردیم که فراموش کردیم خودمان در شورایاری چه می‌کنیم. اگر ما قوی شویم قانونی خواهد آمد که از وجود و حضور ما بهره بگیرد اما اگر از بالا بخواهد این اتفاق بیفتد امکان ندارد.

فرشید ساکی: من در همین وضعیت موجود ۲۴ ساعته فعالیت می‌کنم. مشکل اساسی و واقعیت تلخ از نظر من این است که در هر دوره با یک‌سری مسئله جدید در شورایاری روبه‌رو می‌شویم. یک‌سری افرادی می‌آیند که مسئله و داستان جدید برای شورایاری و محله درست می‌کنند. عمر ما صرف می‌شود که یا آن‌ها را خنثی کنیم یا تلاش کنیم به مسائل جهت ندهند در آخر هم به خط اول برمی‌گردیم. اساساً شورایاری و سیستم مدیریت محله و بخشی از سمن‌ها خود بزرگ‌ترین عامل عدم مشارکت مردم هستند. من به این‌ها شبه‌مشارکتی می‌گویم. چراکه ظاهر مشارکتی دارند ولی محتوای آن‌ها چیز دیگری است. به نظر من این شبه مشارکتی‌ها از یک‌سو و عدم انگیزه کافی شهروندان برای مشارکت از سوی دیگر موانع اصلی تحقق مشارکت سالم و مؤثر شهری و محلی هستند.

نقل است کنیز نه‌چندان زیبایی از مسیری می‌گذشت. کودکی شروع به گریستن کرد وی قصد آرام کردن کودک را داشت. عاقلی رد می‌شد گفت: تمام ترس کودک از شماست، رهایش کنید آرام می‌شود. من به‌عنوان مداخله‌گر فعال محله‌ای به این نتیجه رسیدم که شاید ما (کنشگران و مسئولان) داریم محله را خراب می‌کنیم و مشکل از ماست. بهتر است ما خارج شویم تا شاید یک فرآیند منطقی و آرام شکل بگیرد. حتی به این رسیدم که شاید نباید در کشور ما مشارکت این مدلی باشد. چیزی که لازم باشد و ضروری باشد حتماً برایش مطالبه منطقی هم شکل می‌گیرد. ما موانع زیاد داریم و اگر بخواهیم با خوش‌بینی از روی آن‌ها فقط بپریم و یا نادیده بگیریم نتیجه همین می‌شود که در این بیست سال نتوانستیم موانع را برداریم. این فرار از موانع نتیجه هم نداشته و چیزی که من از آن می‌ترسم این است زمان از دست برود و ما ابتر بمانیم و این راه ادامه پیدا نکند. در نسل‌های بعدی که می‌بینم به شورایاری می‌آیند کسی حاضر نیست مانند من باشد. تمام شورایارهایی که من از نوجوانی با آن‌ها کار کردم و کسانی که الآن وارد شورایاری شده‌اند هرکدام دنبال یک منفعت برای خودشان هستند. ما با تمام توانمان تلاش کردیم مطالبات این بچه‌ها را دنبال کنیم همان‌ها الآن بزرگ شدند و الآن مخالف منفعتش در شورایاری منم! می‌خواهد برای نفعش معامله کند و با دیدن من دچار تضاد هم می‌شود. من این قضیه را کلاً تاریک می‌بینم و امیدی به سیستم موجود ندارم تا شورایاری بتواند در حوزه مشارکت کاری بکند. واقعیت هم این است که من به‌هرحال در تاریکی هم شده کارم را می‌کنم. برای همین در جواب چه باید کرد می‌گویم الآن وضعیت موجود را داریم و می‌شود از بین افرادی که انتخاب شدند افراد سالم را پیدا کرد. با وصل کردن این افراد همان‌طور که آقای آسایش گفت یک زنجیره درست کنیم. این را هم بگویم که این پیوندی که ظاهراً ما افراد فعال با هم پیدا کردیم بر اساس شورایاری نبوده؛ بنابراین می‌توانیم یک رصد نسبی کنیم و افرادی که دغدغه دارند را به هم وصل کنیم و ببینیم هرکدام چه تجربه و توانایی دارند و چطور می‌شود تجربه انتقال داد و به این افراد در رفع مشکل محله‌شان کمک کرد.

شورایاری‌ها سالی چند گزارش به شورای شهر و شهرداری و محله می‌دهند؟ آیا بیلانی هست؟

فرشید ساکی: در دوره پیش روال شد و البته برداشته هم شد و این بود که هر منطقه دبیر دبیران داشت که در صحن شورای شهر به گمانم حدود ۲۰ دقیقه گزارش عملکرد می‌دادند. در این دوره حذف شد. البته یک مدل هم در دوره آقای خادم که پهلوان این قضیه بود وجود داشت که می‌توانست نتایجی در بر داشته باشد که متأسفانه ادامه نیافت به این شکل که اولویت محلات در محله مشخص می‌شد و همچنین با حضور دبیران محلات در منطقه اولویت‌های منطقه نیز مشخص می‌شد و پیگیری در این خصوص صورت می‌گرفت

زهرا محمدی‌نژاد: وقتی گزارش‌ها حالت انفرادی دارد اثرگذار نیست. اگر قدرت کلانی از جمع شورایاران به دست بیاوریم می‌توانیم گزارش‌ها را مؤثر کنیم. خود من بارها نامه‌نگاری کردم، اما اثر و توجهی ندیدم.

علیرضا افشاری: من یک جمع‌بندی از صحبت قبلی خودم بکنم. اولاً به نظر من شورایاری ضرورت داشت، چراکه در شهرهای بزرگ ارتباط مردم با نهاد شورای شهر فاصله دارد و خوب بود که این ارتباط به‌نوعی برقرار شود. ضمن اینکه شورایاری نوعی مشارکت است که فردا می‌تواند سابقه باشد برای کسی که می‌خواهد عضو شورای شهر بشود؛ یعنی مطلوب این است که فردی که برای شورای شهر انتخاب می‌کنیم از دل همین شورایاری‌ها برآمده باشد. دوم اینکه خوب است نهادهای قدرت هوشمندانه و بر اساس آگاهی و پژوهش، نهاد شورایاری را جلو ببرند و مدیریت کنند اما خب این آرمانی است و تاکنون انجام نشده. اینجاست که مردم باید درگیر شوند و این باعث پایداری و نهادینه شدن مشارکت هم می‌شود. البته زمان می‌برد و آزمون و خطا دارد و هزینه هم دارد، اما باعث می‌شود مردم فعال‌تر شوند و شاید برای رسیدن به وضعیت مطلوب بیست سال در تاریخ یک تمدن دیرپا زمانی نیست. در اروپا هم که خوب کار می‌کنند نهادها هستند که خوب کار می‌کنند و عموم مردم، به نسبت، آگاهی چندان ندارند. در کل برای فعالیت در همین شرایط به چند مرحله نیاز است. در مرحله اول نهادهای بالا باید خوب مدیریت کنند؛ یعنی وزارت کشور و استانداری و شهرداری و شورای شهر افراد آگاهی باشند و در مرحله بعد خود شورایاران هستند که شاید به سطح مطلوب نرسیدند و درصد کمی علاقه‌مند و فعال هستند و اکثریت به دنبال منافع خودشان هستند. در پایین سطح و مرحله هم ما کنشگران محله هستیم که مشکلات در محله و اطراف را می‌بینیم و می‌کوشیم آن‌ها را برطرف کنیم.

چند کار اساسی باید انجام داد. اولین کار آگاه شدن مردم محله به موضوع است تا سطح زندگی در محله رشد پیدا کند. اطلاعات مردم راجع به محتوا که چه اتفاقاتی می‌تواند محله را سالم‌تر و بهتر کند و هم در مورد مشارکت خودشان باید زیاد شود. طبیعتاً صحبت دوستان خیلی درست است که باید شبکه‌ای از افراد سالم درست شود تا درنهایت یک نهاد محله‌ای درست شود. حُسن این شبکه هم این است که می‌تواند شورایاری‌ها را که زیر نظر نهادهایی عمومی مانند شهرداری یا کم‌وبیش حکومتی مانند شورای شهر هستند، چون تا زمانی که مشارکت فراگیر نشود راه‌یافتگان به شورای شهرهای بزرگ افرادی نزدیک به حکومت هستند، رصد کند. ما شورایاری را انتخاب می‌کنیم، اما بازرس و ناظری بر عملکرد آن‌ها را نه. مهم‌ترین مسئله شفافیت است که شورای شهر و هرکدام از نهادهای بالا می‌توانند رسانه‌ای ایجاد کنند که تمام صورت‌جلسات و عکس‌ها در آن باشد و مردم محله در جریان قرار بگیرند. خود شورایاری هم می‌تواند این رسانه را درست کنند اگر دغدغه دارند و یا از طرف خود مردم دیدبان محله درست شود تا شورایار محله خلاف نکند و یا کسی که عملکرد خوبی دارد در این رسانه مشخص می‌شود. زمانی ویژه‌نامه همشهری محله بود که خوب بود اما الآن خیلی ضعیف شدند و یا فعالیت ندارند. سامانه شفافیت که در حد وزارتخانه‌ها درست شده در سطح کوچک‌تر برای محله هم می‌توان کارآمد باشد. یکی از اعضا پیشنهادهایی در نشست محله یوسف‌آباد داد که به نظر من خیلی جالب آمد. این‌که افراد می‌توانند شناسنامه محلی داشته باشند که برای انتخابات کارکرد داشته باشند. این «شناسنامه دائمی» برای کسی که خانه شخصی دارد یا به‌طور «موقت» برای کسی که مستأجر است صادر می‌شود. کسی که شناسنامه محلی دارد می‌تواند در انتخابات کاندیدا شود و مشکل اینکه افراد از محلات دیگر بیایند کاندیدا بشوند یا رأی بدهند هم حل می‌کند. در زمینه تخفیف در بهره‌وری از برخی امکانات محله‌ای که دوستان پیشنهاد دادند، یا تبلیغات محله‌ایِ بنگاه‌های کاری در محله هم می‌تواند این شناسنامه به کار آید. طبیعتاً به شناسایی نخبگان محلی و برخی سرشماری‌ها و… نیز کمک می‌کند.

در دوره چهارم با این مسئله که از محلات دیگر بیایند و رأی بدهند روبه‌رو بودیم و خیلی تلاش کردیم و به نتایجی هم رسیدیم اما اینکه راه‌حل قطعی داشته باشد ممکن نیست.

زهرا محمدی‌نژاد: به نظر من یک راه‌حل برای خنثی کردن این مسئله وجود دارد. وقتی مردم در صحنه باشند این رأی از بیرون را خنثی می‌کنند.

فرشید ساکی: برای راه‌حل دنبال کارهای بزرگ نرویم. چرا باید انتخابات به این شکل برگزار شود؟ می‌توان راه‌های دیگری را انتخاب کرد مثلاً همین شناسنامه محلی خیلی خوب است. کنشگر محلی که دغدغه دارد می‌تواند در یک سیستم ثبت‌نام کند چه به‌عنوان رأی‌دهنده چه به‌عنوان کاندیدا. پس از آن رأی‌گیری و کاندیدا شدن از بین این کنشگران محلی صورت گیرد.

از کدهای پستی هم می‌شود استفاده کرد.

فرشید ساکی: گویا با توجه به تغییرات ممتد ساکنین محلات امکان عملیاتی شدن آن وجود ندارد

زهرا محمدی‌نژاد: به نظر من مشکل سیستماتیک نیست، بلکه عزمی وجود ندارد. مشکل این است که شاید کسانی باشند که بخواهند این اتفاق بیفتد، اما آن افرادی که ضعف در مسائل مختلف برای آن‌ها منافع می‌آورد از ارتباطاتشان استفاده می‌کنند و فشار می‌آورند که اتفاق مثبت نیفتد؛ یعنی عده‌ای همیشه هستند تا اختلال ایجاد کنند.

محمدکریم آسایش: یک نگرانی هم بابت میزان مشارکت هست که خلل ایجاد می‌کنند تا بعضی کارها دقیق نشود. این را می‌گفتند که گزارش داریم میزان مشارکت پایین است و برایشان از نظر وجهی مهم بود. امسال سال انتخابات مجلس هم هست و ملاحظات سیاسی هم دارند. نکته‌ای که آقای افشاری در خصوص دیدبان محله گفتند مهم است و توجه کنیم که باید دنبال پایگاه محله‌ای باشیم. جایگاه حقوقی هم دارد، اما چون مطالبه نشده مغفول مانده.

یک وجه دیگر هم مسئله پیوند سمن‌ها با شورایاری است. سمن‌ها در یک حوزه تخصصی فعالیت می‌کنند و می‌توانند انتقال دانش در زمینه مورد نیاز شورایاران را ارائه بدهند و در عوض خودشان هم از امکان فعالیت در محله بهره‌مند شوند. موضوع دیگر آموزش شورایاران است. ایدئال این است که دپارتمانی زیر نظر ستاد شورایاری یا معاونت اجتماعی – فرهنگی شهرداری شکل بگیرد. ترجیح با ستاد شورایاری است چون شورا نماینده مردم است اما شهرداری کارکرد بوروکراتیک دارد. آن دپارتمان نیروهای تخصصی دارد و تأمین مالی می‌شود تا پایداری هم داشته باشد. راه‌حل موقت هم ظرفیت سمن‌هاست، اما برای پایداری نیازمند این دپارتمان آموزش هستیم که این هم باید به مطالبه تبدیل شود. تا زمان تأمین چنین دپارتمانی برای اینکه شورایاران آموزش را کسب کنند از دیدبانی محله تا نقش داشتن در بودجه و طرح‌ریزی به کمک سمن‌ها نیاز است. توجه کنیم توقع و انتظارمان هم باید واقعی باشد. یک قسمت محدود و قلیلی از شورایاران است که سالم و دغدغه‌مند هستند و می‌شود با آن‌ها کار کرد. کسانی که با تخلف و زدوبند به شورایاری آمده و دنبال منافع خود هستند، دنبال آموزش هم نیستند و نمی‌توان انتظار داشت همه مشتاق آموزش باشند. ما باید دنبال این باشیم که هسته اولیه درست شود. همان‌طور که در سیاست باید به دنبال هسته سخت بود، در فعالیت مدنی نیز هسته سخت نیاز است.

زهرا محمدی‌نژاد: من فکر می‌کنم ورود سازمان‌های مردم‌نهاد به شورایاری هم فرصت است هم تهدید. سمن‌ها نگاه کلان دارند که گاهی سکوی پرتاب برای رسیدن به مقام هم هست. سطح نگرششان کلان است، چون در سطح استان مجوز گرفتند. ورودشان به این حوزه از حضور مردم و شکل‌گیری پایگاه مردمی در محله جلوگیری می‌کند. تا زمانی که نتوانیم شبکه ارتباطی مردم را سازمان‌دهی کنیم و برایش برنامه داشته باشیم شورایاری به ثمر نمی‌نشیند. گروهی به نام پویش محله شکل گرفته که حتماً خوب است، اما من که از بیرون نگاه می‌کنم می‌بینم این پویش چشم دارد که فلان عضو شورای شهر یا فلان معاون برای ما چه دارد! ما فعال اجتماعی و محله‌ای هستیم و تجربه داریم، اما فلان معاون اگر قرار است در این جلسه باشد باید شنونده من باشد نه سخنران من. در این گروه‌ها باید شورایارها با هم ارتباط بگیرند و تجربه محله‌ای‌شان را با هم به اشتراک بگذارند. محفل دورهمی که ارتباط بین ما شکل بگیرد و کار مدنی پیگیری شود. البته به این معنی هم نیست که همه باید دنبال مطالبه باشیم، چون مطالبه علم و سواد خاص خودش را دارد، بنابراین یک‌عده هم باید دنبال این ارتباطات بین شورایاران باشند تا اینکه بهترین‌ها غربال شوند. در غالب کار گروهی معلوم می‌شود چه کسی دنبال منافع آمده و چه کسی دغدغه مشکلات محله‌ای و شهری دارد. کسانی که غربال می‌شوند می‌توانند اساسنامه بنویسند و طرح و برنامه‌هایی در سطح محلات داشته باشند. اگر دنبال این باشیم که برای ما این ارتباط را از بالا بسازند باید منتظر بمانیم تا بسازند! ما خودمان باید جریان‌ساز باشیم و از هیچ، چیزی را خلق کنیم. به شورایار اختیار می‌دهند اما نمی‌داند باید چکار کند، حتی جایگاهش را هم بلد نیست. جمع‌بندی می‌کنم که ما اگر بتوانیم جریانی درست کنیم از فعالان اجتماعی که هم بتوانند ارتباط با مسئولان برقرار کنند و هم اعتمادسازی بین مردم و مسئولان کنند و هم اگر چیزی از شورای شهر و شهرداری می‌گیرند نبرند در جیب خودشان بگذارند بیاورند در دایره و به مردم نشان بدهند، می‌توانیم قدرت کلام مردم محلی را به‌قدری بالا ببریم که خودشان اثرگذار باشند، اما اگر مدام از مسئولان بخواهیم آن‌ها هم می‌گویند شما خودتان چه‌کار کردید؟ من تأکید می‌کنم عده‌ای دنبال مطالبات مدنی باشند و اکثریت هم به بسترسازی اجتماعی مردم و آموزش دادن برای مشارکت شهروندی بپردازند. این اتفاق خوب از شرح وظایف شورایار است اما کمتر شورایاری می‌شناسم که شرح وظایفش را بداند و در راستای آن عمل کند و بیشترین نقد را به خودمان می‌دانم.

وقتی حرف از شورایار می‌زنیم فقط خود شخص این فردی که انتخاب شده نیست. این فرد عقبه‌ای هم دارد. ممکن است اطراف او کسانی باشند که توانمندتر باشند، اما به دلایل مختلف کاندیدا نشدند. در مورد آموزش من بعید می‌دانم اگر از بالا باشد تحت تأثیر منابع قدرت نباشد و افراد آموزش‌دهنده چیزهایی نگویند که خیلی به نفع شورایاری هم نباشد. به نظر من از حالا می‌شود شروع کرد. با توانی که داریم حتی کم، افرادی شروع کنند برای آموزش بر اساس تجربه‌هایی که دارند. مثلاً من فردی را می‌شناسم که در زمینه محیط‌زیست داوطلبانه آموزش می‌دهد یا موارد دیگر و این‌طوری موسسه‌ای برای آموزش شورایاران هم ‌درست می‌شود. کنشگر اجتماعی بهتر است با مسائل پژوهش هم آشنا باشد که نقطه‌ضعف ماست. شروع این مسئله هم می‌تواند از مستندنگاری تجارب دربیاید که افراد به نوشتن دست ببرند و از این نوشته‌ها آموزه بیرون بیاید.

فرشید ساکی: ما این کار را در حد توان در خصوص پنج محله اکباتان، اوین، اراج، مرادآباد و شهرک دانشگاه شریف در رخداد تازه انجام دادیم؛ و نتایج کنشگری محله‌ای را بررسی کردیم

معتقدم آن‌قدر نباید کارها را به بالا محول کرد چون استحاله می‌شود. خود ما در این مورد چه‌کار باید انجام بدهیم؟

فرشید ساکی: دچار خوش‌بینی کاذب هم نشویم. شاید در بعضی محله‌ها به علت زیرساخت‌ها و بافت محله‌ای که دارند افراد دغدغه‌مند و باتجربه شورایار باشند که فرق دارد. اینکه فکر کنید افراد زیادی هستند که دغدغه مسائل محله‌ای دارند و شورایار هستند این‌طور نیست. ضمن اینکه این‌طور نیست که در محلات به‌خوبی و با آرامش و در وضعیت باثبات داریم کار می‌کنیم. اصلاً معلوم نیست افراد جدیدی که به شورا آمدند دنبال چه منفعت‌هایی هستند. اتفاقاً افرادی که دغدغه اجتماعی محض دارند خیلی کم هستند.

محمدکریم آسایش: درواقع شورایاری ابتدا شورایاری بود اما رفته‌رفته تبدیل به شهرداری یاری شد! دلیل آن هم اتفاقات ساختاری بود که مدیریت محله و هیئت‌امنا شکل گرفت که نهادهایی باعث وابستگی شورایاری به شهرداری شد. نکته بعد اینکه سازوکار سرای محلات که محلی برای فعالیت شورایاری در نظر گرفته شده بود ساختار اداری داشت که الگو گرفته شده از معاونت فرهنگی اجتماعی بود که در غالب خانه‌های سرای محلات بازتولید شد. در دوره پنجم هم اتفاقاً شورایاری به شهرداری وابسته‌تر شد. فرآیند انتخابات دوره اخیر هم در دست شهرداری بود؛ بنابراین جاهایی دست شهرداری باز شد تا هرکسی را خواست کنار بگذارد.

مسئله بعد این است که در این دوره ستاد راهبری محلات تسلط خودش را برای اینکه بیشتر سرای محلات را در اختیار بگیرد بیشتر کرد و الگوهایی که مدنظرشان بود با مخالفت شورا محقق نشد، ولی الگویی که ستاد راهبری محلات به دنبال این است که آن‌ها را تحت نظر شرکتی بکند که بعد واگذار کند. منتهی هم شورا مخالفت دارد، هم دلایل اداری مانع شده. این نگاه و رویکرد هست، علی‌رغم اینکه شورای اصلاح‌طلب این دوره به‌لحاظ رویکردی ظاهراً باید مشارکت‌جوتر باشد، اما در عمل تاکنون این روند پیش رفته. گرچه ایده‌هایی دارند تا اصلاحاتی در حوزه اثرگذاری شورایاری اتفاق بیفتد مخصوصاً در مورد بودجه و طرح‌های شهری اما در عمل باید ببینیم چه می‌شود. برای همین ما سیر و روند از شورایاری به شهرداری یاری را شاهدیم. یکی از ضرورت‌های نظام مشارکت این است که سرای محلات ساختار مردمی، دموکراتیک، داوطلبانه و محلی پیدا کنند و با ساختار تصمیم سازی و تصمیم‌گیری شهری پیوند بخورند و از اداره/آموزشگاه/بنگاه به مرکز مشارکت‌های محله‌ای و شهروندی تبدیل شوند.

زهرا محمدی‌نژاد: همان‌طور که آقای آسایش گفتند این نگاه از بالا به پایین وجود دارد. اگر هم مطالبه‌گری بوده در جهت حل مشکل مردم نبوده و غرض کسب منافع بوده که در جلسات ظاهراً مطالبه‌گر بودند و در خفا کسب منفعت می‌کردند. زمانی هم که یکدست بودند یک‌باره یکی‌یکی حرف‌ها عوض می‌شد که نشان می‌داد در پشت پرده تبانی شده. بحثی که من مایلم اینجا بگویم بیشتر حرف شورایارها ارتباط و تعامل با شهرداری و شورای شهر است؛ بنابراین از ارتباط با ارگان‌های دیگر غافل هستند. درصورتی‌که مثلاً در محدوده جغرافیای محله من ظرفیت دانشگاه وجود دارد. شورایاری‌ها کمتر متوجه هستند که وقتی این حد از اختیار را دارند می‌توانند در ارگان‌های دیگر هم ورود کنند و تسهیلگری برای برقراری ارتباط با مردم و سایر ارگان‌ها را هم انجام بدهند. به قول آقای آسایش من به‌عنوان شورایار می‌دانم ارتباط با شورای شهر و شهرداری می‌توانم بگیرم. درصورتی‌که این ارتباط را می‌توانیم با همین دانشگاه برقرار کنیم. وقتی مراجعه داشتم متوجه شدم می‌توانیم از این پتانسیل هم برای بهبود فضای محله‌ای و شهری محله استفاده کنیم.

فرشید ساکی: یعنی دانشگاه و کوی پتانسیل محله شما هستند که از نظر شورایاری دور ماندند.

زهرا محمدی‌نژاد: من در یک خیابان سعی کردم شبکه مدیران ساختمان ایجاد کنم. در یک کوچه دیدم ما بازنشستگی و یکی از دفاتر ریاست‌جمهوری را داریم و این‌ها می‌تواند پتانسیل باشد. چرا همه ما را شهرداری‌چی می‌نامند و این ارگان‌ها ما را نمی‌شناسند؟ وقتی من به این ارگان‌ها می‌رفتم و با مسئولان صحبت می‌کردم آن‌ها هم ما را زیرمجموعه شهرداری می‌دانستند و توضیح می‌دادم این‌طور نیست و خوشحال می‌شدند که می‌توانیم در تعامل برای بهترشدن فضای محله باشیم. تمام شرکای ذی‌نفع یک محله پتانسیل‌های محله هستند، اما شورایار از این‌ها دور است و تنها تمرکز روی شهرداری و شورای شهر دارد. یکی دیگر از ظرفیت‌های دیگری که ما می‌توانیم روی آن‌ها ورود کنیم این است که ما شرکا را شناسایی کنیم و تعامل محله‌ای داشته باشیم. مشکلات محله به اقتضای ذی‌نفعان محله است که حل می‌شود. من کمتر شورایاری را می‌شناسیم که به پشتوانه مردمی اعتقاد داشته باشد، شرکای محله‌اش را بشناسد و تنها ارتباطش با شهرداری و شورای شهر نباشد.

شورایاری و پشتوانه مردمی آن ظرفیتی است که مغفول مانده.

زهرا محمدی‌نژاد: مردم اگر باشند این فعالیت اجتماعی سخت که استهلاک روحی هم دارد، شیرین می‌شود. این مردم وقتی دست یا علی می‌دهند از مال و جان و اعتبارشان در این زمینه می‌گذارند. در کوچه‌ای ما به مشکل برخورده بودیم و مردم با ارتباط‌های خودشان توانستند مشکل را حل کنند؛ یعنی با چند تلفن مسئله را حل کردند. مردم ارتباط داشتند و ما اختیار و این قضیه اتفاق افتاد. هر کس آورده‌ای دارد و مشارکت سالم اتفاق می‌افتد.

فرشید ساکی: من خیلی موافق نیستم که آوردن رانت و رابطه خصوصی افراد در میدان برای حل مسئله یک نوع مشارکت است. به نظر من این‌ها همان رابطه‌بازی است. کسی که امروز پشت من درآمده، اگر من را مانع منافعش ببیند روبه‌روی من می‌ایستد.

زهرا محمدی‌نژاد: از دیدگاه من اگر این ارتباطات از جنس خود مردم و به نفع مردم باشد، رابطه بازی اتفاق نمی‌افتد. چون همه شهروندیم. در هر صورت اگر پویش مردمی شکل بگیرد، مشارکت واقعی اتفاق افتاده.

فرشید ساکی: من هم موافقم که مردم پشتوانه هستند، اما نه همه مردم. از این مردم هم کسانی دنبال منافع هستند که خلاف جهت منافع محله و باقی مردم است. سبد گلی هست که اگر آنالیز کنیم خار و سنگ و حشره هم دارد.

زهرا محمدی‌نژاد: همه این‌ها هست، اما وقتی مشارکت نوپاست ما آن‌طرف قضیه را می‌بینیم که روبه‌روی ماست. اگر مشارکت شکل بگیرد و رشد کند، حتماً طرف ما سنگین‌تر می‌شود. اگر ارتباط برقرار شود و اعتمادسازی بشود، این مشارکت باتجربه‌تر می‌شود. اتفاقاً این کار اصلی ماست.

فرشید ساکی: اقلیتی هست که می‌خواهد شبکه‌سازی کند؛ و تبادل دانش و تجربه کنند و همکاری‌های را شکل دهند، ولی اکثریتی هم هست که نمی‌خواهد. برنامه برای مقابله و خنثی کردن اثر این اکثریت چیست؟

زهرا محمدی‌نژاد: در محله ما وقتی شهرداری دید مردم دارند برای امنیتشان هزینه می‌کنند تماس گرفتند که شنیدیم دارید برنامه برای حفظ امنیت محله می‌ریزید. این چه برنامه‌ای است؟ من قبلاً این برنامه را برایشان برده بودم که توجه نکردند، اما وقتی دیدند مردم دارند پول واریز می‌کنند توجهشان جلب شد و حداقل برای حفظ آبرو هم شده همراه شدند. وقتی ارگان می‌بیند مجموعه‌ای پویش مردمی راه افتاده و این مطالبه مردم است مجبور می‌شوند وارد بازی شوند. مرحله بعدی ظرفیت و پتانسیل ماست که با سالم ماندن و نزدیک ماندن به مردم اعتماد مردم را حفظ کنیم تا شهرداری و شورای شهر مجبور به تمکین خواسته مردم برای بهترشدن فضای محله شوند.

اگر هرکسی تجارب منحصربه‌فرد خودش را مستند کند، این تجارب برای خود شورایاری و مردم مفید خواهد بود. این یکی از راه‌هاست که می‌شود مردم را به مشارکت کشاند. وقتی کسی به بن‌بست بخورد می‌تواند از طریق دنبال کردن تجارب بقیه راه پیدا کند و مشکلش را حل بکند. در این میزگرد هم تجارب شما مستند شد و امیدواریم این بحث‌ها ادامه پیدا کند.■

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط