حمیدرضا عریضی–علی اعرابی
اینک که زمان حساس و مهم انتخابات مجلس شورای اسلامی پیشروست، از مردم انتظار میرود در این انتخابات شایستهترین افراد را انتخاب و روانه مجلس کنند. آیا این انتظار بهجاست؟ مردم از رهبران سیاسی در سطح نمایندگی چه شناختی دارند؟ شناخت آنان از چه طریقی است؟ توانایی آنان را در دفاع از مردمی که قرار است نمایندگی آنان را در مجلس عهدهدار باشند، چگونه ارزیابی میکنند؟
واقعیت این است که شناخت آنان فقط از طریق اظهارات نامزدها در خصوص سوابق و پستها و مناصبی که تاکنون احراز نمودهاند، میباشد. معمولاً این اظهارات با قضاوتی آمیخته است که در بسیاری از مواقع طبق نظریه جک برم[۱] در روانشناسی اجتماعی، حتی میتواند مقاومت مخاطبان را نیز برانگیزاند. بسیاری از مردم بهدرستی میدانند که چه نمیخواهند، ولی کمتر میدانند که چه میخواهند. به همین دلیل رأی مردم در انتخابات مختلف بیش از آنکه ایجابی باشد، سلبی است. این جمله نشاندهنده سازوکاری است که در انتخابات مردم بهجای منافع گروهی و اجتماعی بلندمدت به منافع فردی و کوتاهمدت روی میآورند.
بعد از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴، عریضی و رحیمی در پژوهشی در مجله جامعهشناسی کاربردی نشان دادند که انتخابات بر مبنای منافع فردی صورت گرفته است. این نتیجهگیری بر اساس پژوهشهای کمّی و معنیداری آماری صورت گرفته بود و به این معنی نیست که همه افراد بر اساس منافع شخصی رأی داده بودند، بلکه بهطور معنیداری اکثر مردم منافع شخصی را به منافع جمعی ترجیح داده بودند. این پژوهشگران نتیجه گرفتند که در غیاب یک ملاک عینی از گرایش اجتماعی و منافع جمعی، مردم به منافع شخصی خود بیشتر توجه میکنند.
فلدمن[۲] (۱۹۸۲) قبلاً در پژوهشی نشان داده بود که مردم امریکا گرایش اجتماعی یا منافع کل کشور را بهطور معنیداری نسبت به علایق شخصی خود در انتخاب ریاستجمهوری، ترجیح دادهاند. پژوهشهای روانشناختی اجتماعی در دانشگاه لیدن هلند نیز نشان داده است که اگر منافع جمعی و گروهی بهخوبی برای مردم عینی شود، آنان از علاقه شخصی خود صرفنظر میکنند (اریک واندیک[۳] ۲۰۰۸).
فانک[۴] (۲۰۰۰) نیز نشان داده است که هرگاه منافع گروهی بلندمدت برای افراد بهصورت عینی و مشخص درآیند، افراد از منافع شخصی کوتاهمدت خود صرفنظر خواهند کرد. چرا در ایران مردم به وعدههای انتخاباتی که منافع کوتاهمدت آنها را نمایندگی میکند تا این حد دل میبندند؟
آدمیت، تاریخنگار بزرگ، یک بار از اصطلاح جهتگیری نادرست تاریخی استفاده کرده بود، موضعی که سبب انتخابهای نادرستی است و ثمره آن تجارب تلخ تاریخی است که مردم در چنبره آن گرفتار میشوند. دلیل توجه مردم به منافع شخصی و کوتاهمدت خود این نیست که مردم در جامعه ما منفعتطلبتر از مردم جوامع سرمایهداری هستند، بلکه دلیل اصلی آن این است که دانش، مهارت و شایستگیهای نمایندگان برای آنان محرز و عینی نیست و این تردید، امید آنان به تحقق منافع جمعی و بلندمدت را از بین برده و ناخودآگاه آنان را به سمت علایق شخصی و منافع کوتاهمدت سوق میدهد.
در حال حاضر، احزاب و گروههای مستقلی در کشور تعریف نشدهاند و دو جناح اصلی نتیجه انتخابات در کشور را رقم میزنند. یکی از این دو جناح (اصلاحطلب) رویکردی موسوم به «سرا» (سامانه رأی سنجی اصلاحطلبان) را برای گزینش نامزدهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی از جناح خود، پیشنهاد کرده است. در این رویکرد هرکدام از اعضای شورای عالی سیاستگذاری این جناح حداکثر بیست نفر را انتخاب میکنند و آن بیست نفر هرکدام حداکثر بیست نفر دیگر و به همین ترتیب، این روند تا تعداد برگزیدگان به ۱۶ هزار نفر برسد ادامه مییابد و پس از ثبتنام در سامانه، لیست نهایی بر اساس میزان رأی بهدستآمده در این سامانه تنظیم میشود. این رویکرد هرمی شکل از ناحیه مدافعان آن، تزریق تصمیمگیری به لایههای پایینتر قلمداد شده و ادعا شده است که این رویکرد دارای شفافیت بالایی است، در مقابل منتقدین آن را به عدم شفافیت و زیرپا گذاشتن اصول دموکراسی متهم نموده (کرباسچی، روزنامه سازندگی، آبان ۹۸) و نشانه الیگارشی یا آشفتگی در جبهه اصلاحات دانستهاند (مؤمنی، روزنامه سازندگی، آبان ۹۸). هدف این مقاله جانبداری از دیدگاههای فوق نمیباشد، بلکه هدف آن معرفی شیوهای کارآمد و شناختهشده در ارزیابی و گزینش (Selection) نامزدهای نمایندگی در درون جناحها و معرفی آنان به همراه معرفی مکانیسم و نتایج ارزیابی به مردم در جهت بهینه شدن فرایند انتخاب (Election) میباشد. به دلیل اینکه محور ارزیابی، شایستگیهای مرتبط یا وظایف نمایندگی است، این مکانیسم میتواند تصور مردم از «انتخاب بین بد و بدتر» به «انتخاب بین شایسته و شایستهتر» تغییر دهد. این شیوه موسوم به کانون ارزیابی میباشد.
باید توجه کرد که فرآیند گزینش دشوارتر از انتخاب است؛ زیرا در این مرحله دو عمل مهم شناسایی (identification) و تعیین (specification) درهمتنیده شده و زمینه را برای انتخاب نهایی فراهم میسازد. در عمل این دو کار بهصورت ضمنی و فقط بر مبنای رابطه، در شکل فعلی انجام میشود که نتیجه آن در عمل معرفی افرادی است که گاهی حداقل صلاحیتهای لازم را نیز ندارند.
بیش از شصت سال است که کانون ارزیابی، در گزینش و انتصاب مدیران و منابع انسانی سازمانها و صنایع در جهان، بهطور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد و در یک دهه اخیر استفاده از آن برای گزینش مناصب سیاسی مخصوصاً نمایندگان مجلس در حال گسترش میباشد. بهگونهای که در ویرایشهای جدید کتب مرجع در زمینه کانون ارزیابی (تورنتون[۵]، راپ[۶] و هوفمن[۷]، ۲۰۱۵) نشان داده شده است که چگونه در کشورهای مختلف، نمایندگان سیاسی بر مبنای شایستگی مورد نیاز از طریق کانون ارزیابی گزینش میشوند.
در کانون ارزیابی نخست باید صلاحیت و شایستگیهای افرادی که هدف ارزیابی هستند مشخص شود. در مورد نامزدهای نمایندگی مجلس، سؤال اساسی این است که یک نماینده موفق و با عملکرد بالا در مجلس از یک نماینده ناموفق چگونه تمییز داده میشود؟ این شایستگیها بسیار مهم میباشند و اگر بهدرستی استخراج نشوند، حتی ممکن است افرادی انتخاب گردند که با وجود صلاحیتهای اخلاقی، از شایستگیهای مورد نیاز برای موفقیت در آن سمت بیبهره باشند. بدون اینکه قصد قضاوت داشته باشیم مثالی تاریخی را مطرح میکنیم. قبلاً تفرشی نشان داده بود که قضاوت در مورد فاطمی آن انقلابی پرشور و صادق در دولت مصدق چقدر دشوار است و هالهای که این ویژگیهای مثبت برای او ترسیم میکند چگونه مانع قضاوت در مورد عملکرد اوست در اینجا فقط بهعنوان مثال و بدون قضاوت تاریخی تواناییهای او را بهعنوان وزیر بررسی میکنیم. قبلاً محمد اسماعیلی، قلیپور و پورعزت (۱۳۸۹) مدل شایستگی وزرا را ارائه کردند میتوان بهصورت یک پژوهش آرشیوی، تطابق این مدل را با چهرههای سیاسی در تاریخ ایران بررسی کرد. گفته میشود با وجود آنکه فاطمی مردی انقلابی، مبارز و روزنامهنگاری خبره بود، صلاحیتهای کمتری نسبت به کاظمی برای احراز پست وزارت خارجه مصدق داشت و شاید به همین دلیل بود که مصدق ۴۱ روز برای مذاکره با ترومن[۸] در امریکا ماند. درحالیکه انجام وظایفی از این دست به عهده وزیر خارجه است.
نکته حائز اهمیت آنکه، تعیین شایستگیها باید توسط افراد خبره و معمولاً از طریق پژوهش انجام شود. حداقل دو پژوهش خوب در مورد شناسایی شایستگیهای نامزدهای نمایندگی مجلس انجام شده است. اولی توسط داناییفر، آذر و شیرزادی (۱۳۹۱) انجام شده و نتایج آن در فصلنامه مجلس و راهبرد به چاپ رسیده است و دومی توسط اسماعیلی، سپهوند، وحدتی و عارفنژاد (۱۳۹۵) انجام شده و نتایج آن در مجله چشمانداز مدیریت دولتی به چاپ رسیده است.
دومین گام در کانون ارزیابی استفاده از تمرینهای متنوع شبیهسازی جهت ارزیابی این شایستگیها در داوطلبان میباشد. مبنای این تمرینهای شبیهسازی، قرار دادن فرد در موقعیتی شبیه موقعیت واقعی است. چالشهای این موقعیت میتواند شایستگیهای موردنظر را فراخوان نماید. این شایستگیها در گفتار و رفتار فرد متجلی شده و توسط ارزیابان ثبت و رتبهبندی میشود. تنوع این تمرینها و ارزیابی یک شایستگی در چندین تمرین بهطور مؤثری اعتبار ارزیابی را افزایش میدهد. از مهمترین این تمرینها میتوان به ایفای نقش، بحث گروهی با رهبر و بدون رهبر، مطالعه موردی، ارائه شفاهی و کازیه اشاره نمود. در این مرحله گاهی اوقات میتوان از تمرینهای مداد-کاغذی مانند پرسشنامههای شخصیت، هوش سیاسی، مهارت سیاسی، تفکر انتقادی و… نیز بهعنوان ابزار جانبی استفاده کرد.
نتیجه حاصل از کانون ارزیابی، گزینش افراد شایسته است که این افراد به دلیل بروز انواع مهارتهای ارتباطی و تعاملی و مورد ارزیابی قرار گرفتن از این جهات، علاوه بر دارا بودن شایستگیهای لازم برای انجام وظایف نمایندگی، توانایی جذب آرای بالای مردم در مرحله تبلیغات و انتخابات را خواهند داشت. نظاممند بودن فرایند ارزیابی در کانون و مبانی پژوهشی آن، شائبه گزینش بر اساس روابط، دیدگاههای شخصی و اعمالنفوذ را از بین میبرد.
حال مجدداً به رویکرد «سرا» بازمیگردیم پیشنهاددهندگان این رویکرد، آن را بهترین روش گزینش نمایندگان معرفی کردهاند، درحالیکه این سامانه فقط متکی به اعتماد به کسانی است که اسامی خاص را معرفی میکنند. این اعتماد از همان لحظه نخست مخدوش میباشد، زیرا افرادی معرفی میشوند که قرابت بیشتری با فرد معرفیکننده دارند و بالطبع منافع او را نمایندگی میکنند. آیا بهتر نیست داوطلبان نمایندگی در کانونهای ارزیابی شرکت کرده و بر اساس شایستگیهای مورد نیاز مجلس، مورد ارزیابی قرار گیرند تا خطاهای ناشی از انتخاب به حداقل کاهش یابد؟
بهعنوان تجربههای عملی، در حال حاضر بیش از ۶۰ درصد نامزدهای مجلس انگلیس از احزاب لیبرال دموکرات و محافظهکار از طریق کانون ارزیابی گزینش میشوند. اولین کانون ارزیابی طی انتخابات سال ۲۰۰۵ در قالب پژوهشی توسط سیلوستر[۹] و دایکس[۱۰]، در حزب محافظهکار به اجرا درآمد. در این پژوهش شش شایستگی مرتبط با وظایف نمایندگی تعیین شد که شامل موارد زیر بود:
- مهارتهای ارتباطی؛
- مهارتهای ذهنی و فکری؛
- ارتباط با مردم؛
- رهبری و انگیزه بالا؛
- انعطافپذیری و محرک بودن (تابآوری)؛
- عقیده محکم سیاسی.
کانون ارزیابی طی دو مرحله در حوزه انتخابی و دفتر حزب و با ۴۱۵ داوطلب اجرا شد. نتایج نشاندهنده اعتبار دادههای این کانونها بود. سیلوستر پژوهش فوق را در سال ۲۰۰۸ مجدداً برای حزب لیبرال دموکرات انجام داد. استفاده از کانون ارزیابی در کشورهایی مانند انگلیس در حالی انجام میشود که این کشورها دارای احزاب رسمی بوده و به نحوی نیاز به کانون ارزیابی در آنها کمتر از کشور ما میباشد. در ایران نیز هشت شایستگی برای نمایندگان مجلس قانونگذاری، توسط داناییفرد، آذر و شیرزادی (۱۳۹۱) شناسایی شده است که فاقد شایستگی رهبری و انگیزه بالا در شایستگی مدل نمایندگان مجلس انگلیس است و در موارد دیگر با آن شباهت بالایی دارد. روش پژوهشی آنان روش ترکیبی و ترکیبی از روشهای کیفی و کمّی است. در شایستگیهای داناییفرد، آذر و شیرزادی به شایستگیهای ارزشی توجه شده که در آن بهخصوص تعهد دینی و ملی و پایبندی به عدالت اجتماعی برجسته شده است که طبیعی است نمایندگان نظام سرمایهداری و سکولار مجلس انگلیس به این ارزشها توجه چندانی نداشتهاند.
عریضی و اعرابی (۱۳۹۸) نیز سه شایستگی مهم برای نمایندگان مجلس را با رویکرد نظریه داده مبنا شناسایی کردهاند که شامل: شایستگی سیاسی، شایستگی تعاملی و شایستگی تحلیلی میباشد؛ البته مدل آنان فاقد شایستگیهای فردی، اجتماعی و فنی در مدل شایستگیهای داناییفرد و همکاران (۱۳۹۸) میباشد. یک دلیل آن شناخت شایستگیهای فردی از طریق آزمونهای مداد-کاغذی میباشد که معمولاً افراد تمایلی به انجام این آزمونها ندارند و پذیرش نتایج آن هم از طریق خود آنان وهم از طریق مردم با مقاومت روبهرو میشود و شایستگی اجتماعی که مشارکت و توانایی متقاعدسازی در عرصههای استانی و ملی میباشد از رزومه داوطلبان نمایندگی قابلاستخراج میباشد. درواقع در شکل سنتی گزینش برای نمایندگی مجلس فقط به این شایستگی توجه شده است، تأکید بر این شایستگی ازنظر اعتبار نتیجه مناسب نیست زیرا در جامعه ارتباطمدار ایران با وجود اینکه همه خواستار مشارکت میباشند، تنها کسانی آن را کسب میکنند که دارای ارتباطات و پیوندهای قوی باشند. درواقع کرباسچی و مؤمنی به همین نوع ارتباطات اعتراض کردهاند تأکید بر رزومه افراد مانع مشارکت نیروهای ارزشمندی میشود که یا به دلیل جوان بودن یا به دلیل زن بودن یا به دلایل دیگر شانس نمایندگی را از دست داده و موجب پیشداوری در مورد دیگرانی میشود که این رزومه را ندارند درواقع مهمترین ویژگی کانون ارزیابی کشف این افراد شایسته است. در مورد شایستگیهای فنی که جزو شایستگیهای مدل داناییفرد و همکاران است نیز باید توجه شود که همه داوطلبان بر عناوینی مانند دکتری داشتن تأکید میکنند و داشتن این عناوین به دلیل تعداد زیاد دانشگاهها و افول کیفیت تحصیل در آنها اهمیت چندانی ندارد. در عین حال شایستگیهای کانون ارزیابی باید با روشهای شبیهسازی تعیین شود و این نوع از شایستگیها تعریف مرسوم در کانون ارزیابی را ندارند (تورنتن؛ راپ و هوفمن، ۲۰۱۵). کانون ارزیابی میتواند دانش مؤثری برای شناسایی شایستگیهای خطمشیگذاران ملی باشد. اینکه مجلس به این شایستگی توجه داشته و مرکز پژوهشهای مجلس، در جهت شناسایی ویژگیهای نمایندگان تلاش کردهاند تنها یگ گام اولیه است و گام بعدی اجرای کانون ارزیابی برای ارزیابی این ویژگیهاست. مجلس میتواند اعتبار ملاکی این شایستگیها را در عمل بررسی کند؛ یعنی بر مبنای این شایستگیها (ملاک) نمایندگان تا چه حد، شایسته بودهاند، اما در مورد ذخیره بیانتهای افراد شایستهای که شناخته نشدهاند کانون ارزیابی میتواند نقش مؤثر خود را ایفا کند. در انتخاب رئیسجمهور نیز میتوان این شیوه را به کار بست. کانون ارزیابی میتواند با استفاده از تمرینهایی از قبیل بحث گروهی بدون رهبر در شناسایی و تعیین این ویژگیها مساعدت کند. درواقع در انتخابات ریاستجمهوری امریکا شبکههای خصوصی و سازمانهای مردمنهاد در این زمینه مساعدت میکنند؛ البته سازمانهای مردمنهاد بهجای شایستگیهای عمومی فقط به آن شایستگیهایی توجه دارند که هدف اساسی آنهاست. مثلاً در آلمان سازمانهای مردمنهاد با گرایش سبز از کانون ارزیابی استفاده میکنند تا نماینده مجلس را با شایستگی توجه به محیط زیست انتخاب کنند. در پایان مطالب این مقاله مربوط به فرایند گزینش (Selection) است که گروههای سیاسی در آن مشارکت فعال دارند. در فرآیند انتخاب نهادهای بسیار پرقدرتی مانند شورای نگهبان وجود دارند که بحث در مورد آن نیازمند مقالهای مجزاست.
[۱] Jack Brem
[۲] Feldman
[۳] Eric Van Dijk
[۴] Funk
[۵] Thornton
[۶] Rupp
[۷] Hoffman
[۸] Truman
[۹] Silvester
[۱۰] Dykes