محمد آقایی تبریزی
مقدمه
موضوع ناترازی گاز در کشور، نمونهای از ناترازی حاملهای مهم انرژی در مجموعه گاز، برق، بنزین و گازوئیل است که ریشه در نابرابری بین تولید و عرضه از یکسو و تقاضا و مصرف از سوی دیگر، در مورد هریک از حاملهای فوقالذکر در کشور دارد. این نگرانی ناترازی در مورد گاز بیشتر بروز میکند، زیرا بالغ بر ۷۲ درصد از سهم انرژی مصرفی از حاملهای انرژی در کشور مربوط به مصرف گاز است. برای آنکه به علتها و ابعاد و آثار و نتایج و چالشهای این ناترازی در مورد گاز بیشتر بپردازیم به این موضوعات در نوشته حاضر اشاراتی میشود و به راهحلها و پیشنهادهای رفع این چالشهای مهم در گاز و اقتصاد و انرژی کشور، در حد ایجاز پرداخته میشود:
تولید گاز در کشور
میزان تولید گاز شیرین و تزریقشده به شبکه گاز مصرفی در کشور، در سال ۱۴۰۰، بهطور متوسط روزانه ۷۰۴ میلیون مترمکعب در روز و در طول سال مذکور، ۲۵۷ میلیارد مترمکعب بوده است. این میزان تولید، سهم ۶.۴ درصد از کل تولید ۴۰۳۷ میلیارد مترمکعبی گاز در جهان در آن سال را دربر میگیرد. امریکا با ۹۳۴ میلیارد مترمکعب، روسیه با ۷۰۱ میلیارد مترمکعب و چین با ۲۰۹ میلیارد مترمکعب تولید به ترتیب سهم ۲۳ درصد، ۱۷ درصد و ۵ درصد از تولید گاز در جهان را در آن سال دارند. بر این اساس، پس از امریکا و روسیه، ایران سومین تولیدکننده بزرگ گاز طبیعی در جهان است. سال ۱۴۰۱، همانطور که قبلاً نیز مطرح شد، حدود ۷۲ درصد از انرژی حاصل از منابع هیدروکربنی مصرفی در کشور به گاز اختصاص داشته است. ۷۵ درصد از گاز تولیدی مورد نیاز مصرف کشور از میدان گازی پارس جنوبی است. کلیه فازهای این میدان، بهجز یک فاز به تولید رسیدهاند.
در سال ۱۴۰۱، میزان ناترازی گاز در شبکه، بهطور متوسط ۱۲۳ میلیون مترمکعب در روز و در سهماهه سرد سال (آذر، دی و بهمن) ۲۲۵ میلیون مترمکعب در روز و در سردترین ماه سال بهطور متوسط ۳۱۵ میلیون مترمکعب در روز بوده است. این ناترازی از سال ۱۳۹۷ شروع شده و ادامه داشته و با روند کنونی تولید و مصرف، ادامه خواهد داشت.
میزان مصرف گاز طبیعی در کشور
در سال ۱۴۰۰، میزان مصرف گاز به متوسط روزانه ۶۶۰ میلیون مترمکعب در روز و در طول سال مذکور به ۲۴۱ میلیارد مترمکعب رسید. این میزان مصرف، سهم ۶ درصد از گاز مصرفی در جهان بوده است. امریکا با ۸۲۶ میلیارد مترمکعب و روسیه با ۴۷۴ میلیارد مترمکعب و چین با ۲۷۸ میلیارد مترمکعب به ترتیب ۲۰.۵ درصد و ۱۱.۸ درصد و ۹.۴ درصد از سهم مصرف گاز مصرفی در جهان را در آن سال داشتند. بر این اساس، پس از امریکا و روسیه و چین، ایران چهارمین مصرفکننده گاز طبیعی در جهان است. مصرف گاز طبیعی در ایران، معادل نصف مصرف گاز در قاره اروپاست. سهم گاز مصرفی در کشور در سال ۱۴۰۰ در سه بخش نیروگاهی، صنایع عمده و خانگی و تجاری، به ترتیب ۳۲ درصد و ۳۰ درصد و ۲۹ درصد از کل گاز مصرفی در کشور بوده است. با شروع فصل سرد، میزان مصرف در بخش خانگی و تجاری در سردترین ماه سال، ۶.۷ برابر گرمترین ماه رسید که سهم بخش خانگی و تجاری را از ۱۰ درصد در گرمترین ماه به ۴۹ درصد در سردترین ماه میرساند که عمده آن یعنی حدود ۴۵ درصد از ۴۹ درصد مطروحه، سهم مصارف خانگی است. اختلاف کل مصرف در سردترین و گرمترین ماه سال بهطور متوسط به بیش از ۲۲۰ میلیون مترمکعب در روز رسید.
میزان مصرف گاز طبیعی در کشور در سال ۱۴۰۱ به ۲۴۲ میلیارد مترمکعب بالغ شد که معادل ۶۶۳ میلیون مترمکعب در روز است. در این سال، میزان مصرف خانگی تا بالغ بر ۶۵۰ میلیون مترمکعب در روز در سردترین روز سال و میزان مصرف کل در آن روز به بیشترین میزان مصرف و تا حدود ۱۰۲۰ میلیون مترمکعب در روز بالغ شد. در این سال میزان مصرف گاز در هشتماهه گرم سال ۵۹۷ میلیون مترمکعب در روز و در چهارماهه سرد پایان سال به ۷۸۲ میلیون مترمکعب در روز رسید. در این سال ناترازی سالیانه ۱۲۳ میلیون مترمکعب در روز و ناترازی سهماهه سرد سال، ۲۲۵ میلیون مترمکعب در روز و در اوج مصرف ۳۱۵ میلیون مترمکعب در روز بوده است.
میزان مصرف در سال جاری، در نُهماهه اول سال ۱۵۶ میلیارد مترمکعب بوده که با توجه به افزایش میزان مصرف بخش خانگی در روزهای سرد از ۶۷۰ میلیون مترمکعب در روز، قطعاً میزان مصرف کل در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۴۰۱ فراتر میرود که در پایان سال محاسبه میشود و وزارت نفت اعلام میکند.
در حال حاضر، این میزان گاز مصرفی از شبکه برای ۷۵۳ شهر، ۳۹۷۰۰ روستا، ۱۰۲ نیروگاه برق گازی و بیش از ۳۲۱۰۰ مصرفکننده صنعتی است و ۹۸ درصد جمعیت شهری و روستایی با ۲۷.۵ میلیون مشترک تحت پوشش شبکه گاز هستند که گازرسانی به بعضی از آنها اصلاً اقتصادی هم نیست.
سوخت نیروگاههای برق، غیر از نیروگاههای برقآبی سدها و تجدیدپذیر، حدود ۸۰ درصد به گاز وابسته است که در نیروگاههای حرارتی گازی و سیکل ترکیبی به برق تبدیل میشوند. متأسفانه سهم تولید برق ناشی از نیروگاههای تجدیدپذیر نظیر نیروگاههای خورشیدی و بادی حدود یک درصد است که بسیار ناچیز است. ۹۰ درصد از صنایع و نیروگاهها وابسته به گاز هستند و بیش از ۳۰ هزار واحد صنعتی بزرگ و مهم کشور که ۹۰ درصد محصولات تولیدی از کارخانهها را تولید میکنند از گاز استفاده میکنند. ۸۰ درصد از سبد انرژی مصرفی در بخش خانگی از گاز طبیعی است که میزان آن در بخشهای تجاری، صنعتی، حملونقل، کشاورزی و پتروشیمی به ترتیب ۶۱، ۷۹، ۱۳، ۳۲ و ۵۵ درصد است. در هیچکدام از این بخشها موضوع بهینهسازی و صرفهجویی مصرف گاز و انرژی بهدرستی جاری نیست.
مطابق آمارهای ارائهشده، این سطح مصرف گاز و انرژی در کشور و نحوه استفاده بیرویه و کنترلنشده و سرسامآور انرژی و عدم بهینهسازی و عدم صرفهجویی مصرف انرژی در هر دو سر تولید و مصرف، باعث شده کشور ما جزو یکی از دارندگان بالاترین شدت مصرف انرژی و سرانه مصرف انرژی در جهان باشد که به قیمت عدم بهینه مصرف کردن دارایی بین نسلی و هدررفت آن تمام میشود. همچنین با قیمت فوقالعاده ارزان انرژی در کشور در مقایسه با قیمت منطقهای و بینالمللی، باعث اتلاف حداقل ۱۰۰ میلیارد دلار در سال از دارایی کشور و ناشی از یارانه انرژی شده است، حتی در بخش ساختمان، از بین ۲۵.۶ میلیون واحد مسکونی، کمتر از ۱۵ درصد ساختوسازها به رعایت مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان در بهینه مصرف کردن و صرفهجویی انرژی پرداختهاند و کنترل و حساسیت و نظارت لازم در این بخش صورت نمیگیرد.
ناترازیها در گاز را در دو شکل ناترازی فصلی و سالیانه میتوان تفکیک کرد. ناترازی فصلی در ماههای سرد سال مشهود و بحرانآفرین است و ناترازی سالیانه، بحرانی و عمیق، ولی غیرمشهود و پنهان است که روی صنایع عمده و صادرات بهویژه در کسری تزریق گاز به مخازن نفتی در حال تولید، تأثیر جدی خود را میگذارد.
این ناترازیهای گاز، آسیبهای فراوان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی را برای کشور ایجاد کرده است و با ادامه روند موجود به آن افزوده میشود، بهطوریکه در صورت ادامه روند موجود، آسیبهای سیاسی و امنیتی را نیز به آسیبهای مذکور میافزاید.
در متن این ناترازی، تأمین گاز خانگی در اولویت دولت و مجلس است؛ بنابراین از سال ۱۳۹۸ به بعد، عدم تخصیص گاز کافی به نیروگاهها و صنایع بهویژه در ماههای سرد سال، با توجه به این اولویت دولت و مجلس، تشدید شده است. بهویژه با عدم تخصیص کافی گاز برای تزریق در مخازن نفتی که به تزریق نیاز دارند، آثار جبرانناپذیر و زیانباری را از این بابت موجب شده و خواهد شد، بهطوریکه در این سالها با ناترازی گاز، فقط حدود متوسط ۷۷ میلیون مترمکعب در روز به مخازن نفتی مذکور گاز تزریق شده است. درصورتیکه این نیاز بهطور متوسط ۲۷۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب در روز در طول سال است. این میزان تزریق مناسب و کافی باعث میشود تا بالغ بر ۹ درصد به ضریب ازدیاد برداشت از مخازن نفتی اضافه شود و اگر گاز مناسب و کافی تزریق نشود، در ادامه روند تزریق با میزان کنونی، حدود ۲.۳ تا ۲.۷ میلیارد بشکه نفت در مخازن نفتی به دام میافتد و هرزرفت اتفاق میافتد که با احتساب قیمت هر بشکه نفت خام با قیمتهای کنونی بالغبر ۱۳۵ میلیارد دلار در سال از ثروت ملی از دسترس خارج میشود. بر این اساس و بر پایه یک ارزیابی کارشناسی انجامشده در مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی وزارت نفت، اولویت اصلی در تخصیص گاز به بخشهای مختلف مصرف، تزریق گاز به مخازن نفتی، سپس به ترتیب خانگی، نیروگاهها و صنایع و صادرات است.
از سال ۱۳۹۸، عدم تخصیص گاز کافی به نیروگاهها با توجه به اولویت دادن تأمین گاز خانگی، باعث شده کسری تحویل گاز به نیروگاهها با سوخت مایع جایگزین شود. بهطوریکه در سال ۱۴۰۰، نیروگاههای گازی، ۱۶۳۶۰ میلیون لیتر سوخت مایع مصرف کردهاند که ۹۵۳۰ میلیون لیتر آن گازوئیل و ۶۸۳۰ میلیون لیتر آن نفت کوره بوده است که عدمالنفع حداقل ۴.۵ میلیارد دلاری عدم صادرات این میزان فرآورده را برای کشور باعث شده و مهمتر از آن، آلودگیهای مصرف سوختهای مایع در نیروگاههای گازی بهویژه مصرف نفت کوره، آلودگیهای زیستمحیطی شدیدی را در بعضی شهرهای اطراف در سالهای اخیر، بهویژه در اراک، باعث شده است.
ظرفیت ذخایر گاز طبیعی
ایران ظرفیت ذخایر گاز طبیعی به میزان ۴۲ تریلیون مترمکعب را دارد و پس از روسیه که دارای ظرفیت ۴۸ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی است از این بابت رتبه دوم را در جهان دارد؛ البته مجموعه ذخایر نفت و گاز ایران، کشور ما را در رتبه اول ذخایر نفت و گاز طبیعی و متعارف در جهان قرار داده است. کشور قطر با ۲۵ و ترکمنستان با ۷.۵ و عربستان با ۷.۴ و امریکا با ۶.۹ تریلیون مترمکعب ذخایر گاز طبیعی متعارف، از این بابت به ترتیب در رتبههای سوم تا ششم در جهان قرار دارند.
ذخیرهسازی زیرزمینی گاز در مخازن گازی
یکی از روشهای مهم در رفع ناترازی گاز، بهخصوص در ماههای سرد سال، بحث ذخیرهسازی گاز در مخازن زیرزمینی است. در حال حاضر، کل ظرفیت ذخیرهسازی گاز در کشور در دو مخزن سراجه و شویجه ۳.۴ میلیارد مترمکعب است که ۱.۴ درصد از کل مصرف سالیانه گاز کشور را تشکیل میدهد و در سردترین ماه سال حدود ۳ درصد از کل مصرف را پوشش میدهد که عدد بسیار کمی است. ظرفیت ذخیرهسازی گاز در جهان ۱۱ درصد از کل مصرف گاز طبیعی است که در کشورهای اروپایی ۲۳ درصد، در امریکا ۱۷.۵ درصد و در روسیه ۱۸.۴ درصد از کل مصرف سالیانه این کشورها را تشکیل میدهد و کمک بزرگی به آنها در دوران سرما و رشد شدید مصرف است. درصورتیکه بر اساس یک مطالعه در شرکت ملی گاز ایران که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نیز منتشر شده است، پتانسیل ۲۲۴ میلیون مترمکعب در روز عرضه از طریق تزریق به شبکه گاز از محل ذخیرهسازی در ۱۲ مخزن در نقاط مختلف کشور با ظرفیت مخزنی ۲۶.۱۳ میلیارد مترمکعب، طی یک برنامه پنجساله وجود دارد که البته سرمایهگذاری و زمانبندی خاص خود را میطلبد.
پیشبینی ناترازی گاز تا افق ۱۴۲۰
بر اساس سند تراز تولید و مصرف گاز شورایعالی انرژی و فرضیات آن، مصوب ۲۱/۷/۱۳۹۹ و گزارش مورخ ۱۸/۱۰/۱۴۰۲ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، رشد مصرف گاز طبیعی بهطور متوسط سالیانه ۴.۶ درصد تا سال ۱۴۱۰، و بین سالهای ۱۴۱۰ تا ۱۴۲۰ به میزان بهطور متوسط سالیانه ۳.۲ درصد در نظر گرفته شده و رشد تولید گاز بهطور متوسط سالیانه ۴.۳ درصد تا سال ۱۴۱۰ و در بین سالهای ۱۴۱۰ تا ۱۴۲۰ بهطور متوسط سالیانه ۲.۳ درصد کاهشی است.
بر اساس این سند و فرضیات آن، کل عرضه و مصرف گاز طبیعی در ۱۴۲۰ به ترتیب بهطور متوسط روزانه ۸۹۸.۷ و ۱۴۱۰.۸ میلیون مترمکعب در روز و ناترازی گاز در آن سال بهطور متوسط به ۵۱۲ میلیون مترمکعب در روز میرسد، بهطوریکه در صورت ادامه روند کنونی، حداکثر اختلاف مصرف در فصول گرم و سرد در ۱۴۱۰ و ۱۴۲۰ به ترتیب به ۴۵۳ و ۵۷۹ میلیون مترمکعب در روز خواهد رسید که در ماههای سرد سال، پیشبینی این ناترازی بسیار نگرانکننده است.
لازم است ذکر شود بر اساس گزارش وزارت نفت، ظرف هشت سال با ۷۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری میتوان به تولید گاز کشور ۵۰۰ میلیون مترمکعب در روز اضافه کرد.
راهحلها برای رفع ناترازی گاز
راهحلهایی که در این موضوع و مسئله در نوشتار حاضر مطرح میشوند اهم راهحلهاست که انجام آنها بهطور موازی و هماهنگ، روی ِرفع ناترازی حاملهای دیگر، نظیر برق، بنزین و گازوئیل حسب مورد و متناسب با هریک از آنها نیز راهگشاست. این راهحلها در مجموع یک بسته راهحلهای ترکیبی است که به اهم آنها در ابعاد:
الف: سیاستگذاری؛ ب: مدیریت انرژی؛ ج: بهینهسازی و صرفهجویی انرژی؛ د: تنوعبخشی حاملهای انرژی با تمرکز بر انرژیهای تجدیدپذیر؛ ه: سرمایهگذاری در توسعه فنّاوری و توسعه تولید.
در قالب بستهای راهبردی، بهطور خلاصه، در این نوشتار اشاره میشوند:
الف: در سیاستگذاری، با تغییر اساسی در سیاستهای جاری، قطعاً باید بهطورجدی راهبرد «تقدم مدیریت تقاضا بر مدیریت عرضه» مبنا قرار گیرد که الزامات راهبردی خاص خود را میطلبد. مدیریت تقاضا شامل بستهای از راهکارهای قیمتی و غیرقیمتی است تا به حصول نتیجه کیفی و اساسی در مدیریت تقاضا، در جهت تأمین منافع و امنیت ملی منجر شود.
ب: در مدیریت انرژی، این مدیریت در دو سر عرضه و تقاضای گاز و انرژی، معنا و مفهوم حقیقی خود را دارد. در کشور ما فقط متولیان تولید و عرضه حاملهای گاز و انرژی داریم که عمدتاً در وزارت نفت و وزارت نیرو و وزارت صمت و سازمان انرژی اتمی (در تولید برق) متمرکزند، لیکن مدیریت تقاضا و مصرف گاز و انرژی در کشور متولی ندارد و این یک ایراد بزرگ ساختاری است.
مدیریت انرژی به معنای سیاستگذاری برنامهریزی، هدایت و کنترل و نظارت راهبردی و مدیریت عرضه و تقاضای انرژی و تأمین امنیت عرضه و تقاضای انرژی و تنوعبخشی به حاملهای انرژی بر اساس تجربیات موفق جهانی، متولی متمرکز و هدایتگر و راهبردی یکپارچه از نظر ساختاری و پاسخگو را میطلبد. یکی از مهمترین تبعات بیتوجهی به مدیریت هدایت راهبردی و کنترلشده و یکپارچه عرضه و تقاضا در گاز و انرژی، مصرف لجامگسیخته و کنترلنشده گاز و انرژی بوده و صرفاً نگرانی در افزایش تولید برای پاسخگویی به مصرف بیرویه پیگیری میشود که شاهد هستیم. تبعات دیگر آن، بیتوجهی جدی به تنوعبخشی تولید انرژی مخصوصاً بیتوجهی اساسی به توسعه انرژیهای تجدیدپذیر خواهد بود که آن را هم شاهدیم.
ج: در بهینهسازی و صرفهجویی انرژی، لازم است تأکید شود بین سرمایهگذاری توسعه تولید گاز و انرژی، که در جای خود بسیار باارزش و مهم است، از یکسو و بهینهسازی و صرفهجویی گاز و انرژی از سوی دیگر، قطعاً، بهینهسازی و صرفهجویی انرژی در دو سر تأسیسات تولیدی و نیز تأسیسات و وسایل مصرفکننده، در اولویت است؛ زیرا هم کارایی و اثربخشی بیشتری دارد و هم سرمایهگذاری کمتری میخواهد و هم با اعمال فراگیر آن، صرفهجویی اقتصادی عظیمی را به دنبال دارد. در این ارتباط، راهکارها و روشهای بسیار متعدد و کارا و مؤثری در قالب یک بسته یکپارچه قابل ارائه و پیگیری است که از حوصله این نوشته خارج است.
د: در تنوعبخشی حاملهای انرژی با تمرکز بر انرژیهای تجدیدپذیر، همانطور که به دفعات در گزارش حاضر به این امر تأکید شد، در کشور ما، هم به دلیل نیاز، هم به دلیل قابلیت تولید فراوان و گسترده انرژیهای تجدیدپذیر، بهویژه انرژی خورشیدی و هم متناسب با شتاب فراگیر و پرشتاب و چشمگیری که در استفاده از این نوع انرژی به دلایل محیط زیستی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی وجود دارد، میبایستی اولویت ممتازهای به تولید و استفاده از آن داده شود. با روند روبه گسترشی که در این مورد در کشورهای مختلف جهان میبینیم در جهان بعد از ۲۰۴۰ و ۲۰۵۰، مصرفکننده بسیار جدیتر نسبت به زمان کنونی، از انرژیهای تجدیدپذیر خواهند بود. فاصلهدار شدن ما در این روند و عرصه تولید و عرضه انرژیهای تجدیدپذیر، زیانهای اقتصادی، زیستمحیطی، سیاسی و امنیتی قابلملاحظهای را به دنبال خواهد داشت.
ه: در سرمایهگذاری و توسعه فنّاوری در تولید گاز و نفت و انرژی، بر اساس نیاز داخلی و بهویژه با توجه به آنچه در بند «د» فوقالذکر اشاره شد و روند گسترش چشمگیر تولید و عرضه انرژیهای تجدیدپذیر در جهان و کاهش نسبی نیاز مستمر به انرژیهای هیدروکربوری، در دهههای آینده در جهان، ضرورت پیدا میکند با شتاب جدیتر و توجه اساسیتر به سرمایهگذاری و توسعه فنّاوری برای توسعه تولید گاز و نفت و همزمان انرژیهای تجدیدپذیر بپردازیم.
در اینجا یک مطلب بسیار اساسی و مهم را باید اضافه کرد، همانطور که مطرح شد، مهمترین مخزن ما در تولید گاز، میدان گازی پارس جنوبی است که تقریباً تمام فازهای آن در دهههای اخیر توسعه یافته و به تولید رسیدهاند، لیکن با توجه به استمرار تولید و افت فشار حاصله، در صورت عدم سرمایهگذاری برای نصب سیستمهای فشارافزا روی تأسیسات این میدان، سالیانه مرتباً تولید آن کاهش مییابد. بر اساس برآوردها، ظرف پنج سال آینده نیاز به توسعه و سرمایهگذاری حدود ۱۸ میلیارد دلار در این زمینه است تا مقوله افت فشار رفع و جبران شود و این از اولویتهای سرمایهگذاریها در استمرار روند تولید و توسعه گاز در کشور است.