حمیدرضا عریضی
اشارهای تاریخی
۱. فرانک شیرن (۲۰۰۳-۱۹۲۰) موسوم به مرد ایرلندی، متهم به ارتباط با خانواده جنایتکار بوفالینو است. او یک مقام سطح بالا در IBT1 از اتحادیه کارگری بود که از ۱۹۰۳ در امریکا و کانادا بهصورت یک اتحادیه بینالمللی درآمد. فرانک شیرن در سوق دادن این اتحادیه به فساد نقش اساسی داشت. رابرت دنیرو در فیلم مرد ایرلندی نقش فرانک شیرن را بازی میکند. فدراسیون امریکایی کار۲(AFL) که از سال ۱۸۸۷ به وجود آمده بود، اتحادیه بینالمللی تیم رانندگان۳(TPIO) از ۱۹۰۱ بهعنوان یکی از شاخههای آن ایجاد شد و در سال ۱۹۰۳ IBT از درون آن پدیدار شد. فرانک شیرن در پرتو جیمی هوفا که نقش او را در فیلم آلپاچینو بازی میکند در این اتحادیه بالید و به قول کرمود sheeran rise aloreside Hoffa.
افرادی که در رأس اتحادیه بودند در پرتو آن به قدرتهای سیاسی بالایی نیز دست مییافتند. یکی از این رهبران سیاسی تیموتی مورفی است که رهبری رانندگان لوکوموتیو را داشت (که در سال ۱۹۲۸ به قتل رسید). معروفترین و افسانهایترین و در عین حال یکی از فاسدترین رهبران اتحادیه، جیمی هوفا (۱۹۱۳–۱۹۸۲) است که در فیلم نقش او به عهده آلپاچینو است.
او در یک توافق رفت و برگشتی با نیکسون از ۱۹۷۱ از اتحادیه کناره گرفت، با این حال او لازم دانست به اتحادیه برگردد و در این زمینه همه تلاشهای خود را انجام داد. تلاشهایی که بیثمر و نابهنگام بود و منجر به ناپدید شدن او در ۱۹۷۵ شد تا بالاخره مرگ او در ۳۰ ژوئیه ۱۹۸۲ اعلام شد. او به قتل رسیده بود و بسیاری ازجمله فرانک شیرن به محاکمه کشیده شدند، اما همه آنها با استناد به اصل ۵ قانون اساسی امریکا سکوت کردند و چون سندی دال بر دست داشتن آنها در قتل وجود نداشت، همگی آزاد شدند. هوفا در سازمان دادن جنایت در اتحادیه کارگری نقش داشت. این جنایت سازماندهی شده مورد پیگرد شدید رابرت کندی که از طرف برادر خود جان اف کندی، دادستان امریکا۴بود قرار گرفت و به محاکمه هوفا و محکوم شدنش به زندان انجامید. امری که کینه شدید او را برانگیخت. رابطه مافیا و اتحادیههای کارگری در امریکا امری است که مورد مطالعه عمیق قرار گرفته و یکی از بهترین مقالهها در این زمینه را ژاکوب و پیترز۵(۲۰۰۳) نوشتهاند. در این فیلم جلسات طولانی و زمان نسبتاً قابلتوجهی از فیلم به دادگاه هوفا بازمیگردد که خشم فراوان هوفا از برادر ریاستجمهوری امریکا در آن به چشم میخورد. در جلسات دادگاه، هوفا سعی کرد با انتخاب وکیل مدافع خوب از مجازات بگریزد که در نظام ضد فسادی که کندی طراحی کرد، فرصتی برای این کار نداشت. بعد از پایان جلسات دادگاه، مافیا صلاح ندید که او همچنان در رأس اتحادیه بماند. این امر سبب شد او در مصاحبههای خود از همکاری مافیا سخن بگوید. این وضع را برای او بدتر کرد و بهصورت مارپیچی رابطه او و رهبر مافیا (راسل بوفالینو که نقش او در فیلم توسط جو پشی بازی میشود) بدتر میشود. در نهایت بوفالینو تصمیم میگیرد قتل هوفارا توسط دوست نزدیکش شیرن اجرا کند.
- هنگامیکه جان اف کندی در ماه نوامبر ۱۹۶۳ در دالاس تگزاس کشته شد نظریههای زیادی در مورد چگونگی قتل او وجود داشت. جملهای که بعد از تصمیم برای قتل جیمی هوفا توسط راسل بوفالینو رهبر مافیا گرفته میشود و توسط قهرمان فیلم (جو پشی) گفته میشود: اگر آنها توانستهاند ریاستجمهوری را بکشند، میتوانند رئیس اتحادیه را هم بکشند۶، یکی از این نظریههاست. فرانک راگانو۷(۱۹۹۴) وکیل مجرمین مافیا در در خاطرات خود در سال ۱۹۹۴ نوشت که از زبان هوفا شنیده است که او از دو نفر از اوباش مافیایی سانتوس، ترافیکانت۸و کارلوس مارچلو۹خواسته بود جان اف کندی را بکشند. هدف اولیه او قتل رابرت کندی بود، اما بعداً بر قتل برادرش یعنی جان اف کندی متمرکز شد. راگانو مینویسد که بعداً در سال ۱۹۸۷ ترافیکانت به او اعتراف کرد که اسوالد که قتل جان اف کندی را انجام داده، با او در ارتباط بوده است. درواقع جان اف کندی هم مورد تنفر طرفداران کاسترو (که اسوالد یکی از آنها بود) و هم مورد تنفر جنایتکاران مافیا (که هوفا و بوفالینو ازجمله آنان بودند) بهطور همزمان بود. بوفالینو در بخشی از فیلم صراحتاً بیان میکند که کازینوها و قمارخانههای آنها در هاوانا بوده است و پس از بیرون راندن باتیستا از کوبا ناگریز کسب و کار خود را در آنجا از دست دادند و به امید اقدامات کندی، چشمانتظار بازگشت بودند که چون به فرجام نرسید، نقشه قتل او را ریختند. نویسنده زندگینامه رابرت کندی، ایوان توماس۱۰مینویسد که رابرت کندی همواره نگران بود که مبادا قتل جان اف کندی به دلیل نقشی بوده که خود رابرت در مبارزه با فساد دنبال میکرد.
۳. قبل از فیلم مرد ایرلندی، دنی دویتو در ۱۹۹۲ فیلمی درباره زندگی هوفا با بازی جک نیکلسون ساخت. فیلم هوفا نام داشت و نویسنده فیلمنامه آن دیوید ممت بود. دیوید ممت نمایشنامهنویس بزرگی است و از او در ایران تئاتر گلن گری گلن راس ترجمه و اجرا شده است. آن فیلم نشان میداد که هوفا چگونه از درآمدهای سندیکا به ارذل و اوباش مافیا پول پرداخت میکرد و آنها را به استخدام اندیشههای غیرقانونی خود درمیآورد. نزدیکترین فرد مافیایی در فیلم ۱۹۹۲ دنی دویتو فردی به نام کارلو دوالساندرو است. در آن فیلم هم مبارزه رابرت کندی با هوفا تصویر شده است، اما در آن زمان چون هنوز مشخص نیست هوفا چگونه به قتل رسیده است درباره آن سکوت شده است.
۴. در سال ۲۰۰۳ فرانک شیرن پیرمردی که در آسایشگاه سالمندان بستری است اعتراف میکند که جیمی هوفا را به دستور راسل بوفالینو رئیس مافیا کشته است. برنت روزنامهنگار مزبور کتابی در ۷۱ صفحه در سال ۲۰۰۴ انتشار داد که در آن جزئیات کشتن جیمی هوفا را شرح داده است. این کتاب با نام عجیب من شنیدهام تو خانهها را رنگ میکنی۱۱بود، در این کتاب برای اولین بار حقیقتی افشا شده بود که در زمان ساخت فیلم هوفا ساخته دنی دویتو هنوز راز آن روشن نشده بود و بنابراین این فیلم جدید آن رویدادها را در پرتو یافتههای جدید به نمایش درمیآورد، باید از ارزش بسیار زیاد این فیلم که شبکه نتفیلیکس آن را ساخته است تجلیل کرد. بسیاری آن را بازگشت تلویزیون و سلطه آن بر سینمای هالیوود دانستهاند، این فیلم هرچند از امکانات بسیار زیاد هالیوود بهره نمیبرد؛ اما کارگردان بسیار توانمند مارتین اسکورسیزی و بازیگران بزرگی در این فیلم بازی کردهاند که آن را بسیار برجسته میسازد، اهمیتی ندارد که این فیلم جایزه اسکار را برنده شود یا از دریافت آن محروم بماند. منتقدین ستایش بسیار زیادی نسبت به آن نشان دادند. مارتین اسکورسیزی قبلاً شاهکاری به نام راننده تاکسی ساخته است که تأثیر آن چنان شدید بود که دانشآموزی به نام رابرت هینکلی تحت تأثیر آن به ریگان تیراندازی کرد و در منزل او نامهای یافتند که خطاب به جودی فاستر بازیگر مقابل رابرت دنیرو در آن فیلم نوشته بود.
۵. ادگار هوور رئیس افسانهای CIA همواره تصور میکرد که مافیا در امریکا وجود ندارد. فیلمهایی از قبیل مرد ایرلندی و پدرخوانده نشان میدهد که مافیا حضوری عمیق در ایالتمتحده امریکا دارد. کندی رئیسجمهوری بود که وارد نبرد جدی با آنها شد و برادرش در این راه جان باخت. تمام تلاش کندی بر علیه کاسترو بیرون راندن مافیا از امریکا و بازگرداندن آنها به کوبا بود که با وجود کاسترو این امر غیرممکن بود. پس از شکست کندی در خلیج خوکها محبوبیت او نه تنها کاهش نیافت، بلکه دهها برابر افزایش یافت، این موضوع برای روانشناسان اجتماعی شگفتانگیز بود. ارنسون روانشناس اجتماعی بزرگ آزمایشی را نقل میکند که برای گشودن راز محبوبیت کندی بعد از شکست طراحی شده بود که در آن فردی بسیار موفق دچار خطای کوچکی میشود، اما محبوبیت او نزد شرکتکنندگان در تحقیق افزایش مییابد، ارنسون تصور میکند که این خطا در نزد رهبران بزرگ به این دلیل برای پیروان آنها جذاب است که آنها نیز مانند ما دچار خطا میشوند و ساز و کار مشهور شباهت که جذابیت ایجاد میکند دلیل محبوب شدن آنهاست. جنگ سرد بعداً آغاز شد، در جریان جنگ سرد نیز کندی بسیار هوشمندانه عمل کرد. او نخست ژنرال مک نامارا و بقیه گروههای نظامی را از اظهار نظرهای سیاسی برحذر داشت. درواقع کندی هم به تاریخ علاقه مفرطی داشت و کتاب سیمای شجاعان او تسلط او را بر تاریخ امریکا نشان میدهد. او در زمان جنگ سرد کتاب تفنگهای ماه اوت اثر باربارا تاکمن را خواند واز آن درس تاریخی گرفت، به نظر او بزرگترین دستاورد کتاب تاکمن این بود که در موقعیت تیره و مبهم شلیک یک گلوله میتواند جنگی را آغاز کند، به همین دلیل با خورشچف تماس برقرار کرد و به او گفت که ما باید از وقوع یک جنگ جهانی جلوگیری کنیم. این جمله او بسیار مشهور است که امریکا و شوروی به حدی صلاح اتمی ساختهاند که برای نابودکردن چندین کره زمین کافی است. کندی خود اصل و نصب ایرلندی داشت و فیلم مرد ایرلندی انباشته از اشارههای ایرلندی است.
۶. زیباترین فرازهای اپیک در این فیلم گانگستری رابطه فرانک شیرن و دختر او است، او در زمان کودکی علیرغم علاقه شدید دخترش به او، از او غفلت میکند و بنابراین دختر نیز او را به فراموشی میسپارد. صحنهای که شیرن به نزد دخترش میرود که فروشنده بلیت است بسیار دردناک میباشد، دختر تابلو بسته است را مقابل گیشه خود آویزان میکند و جمله فروغ به یاد آدمی میآید، چراغهای رابطه تاریکاند.
۷- سینمای هالیوود با وجود این که فیلم مرد ایرلندی برای ده جایزه اسکار کاندیدا بود، در کمال شگفتی هیچیک از این جوایز را در شب نهائی به این فیلم نداد و جوایز خود را به فیلمی از کره جنوبی به نام انگل داد. فیلم جوکر که نسبت به مرد ایرلندی برای جوایز بیشتری کاندید شده بود توانست دو جایزه اسکار را تصاحب کند که یکی از آنها، نقش اول مرد، مهمتر بود.
این برای نخستین بار بود که به فیلمی غیر انگلیسی زبان از آسیا جوایز اسکار اختصاص یافت. آرموند وایت۱۲ آن را چرخش ضد آمریکائی به اسکار نامیده است. او یادآور میشود که این چرخش در اهداء جوایز اسکار زمانی را به یاد میآورد که فیلم هنری پنجم کنت برانا کاندید جایزه بهترین فیلم بود، اما آن را به فیلم پای چپ من دادند که اولین فیلم جیم شرایدان۱۳ بود. این نشان داد که پیشبینیها، در جایزه اسکار همواره درست از کار در نمیآید. این گرایش بر علیه فیلمها آمریکائی را با فاصله پس از جنگ جهانی دوم و پیدایش نئورئالیسم میبینیم که فیلمهای زندگی شیرین و ۵/۸ فلینی ناگهان جوایز اسکار را ربودند. برخی با یادآوری این نکته که فیلم مرد ایرلندی با تهیهکنندگی نتفیلیکس ساخته شده است، بدست نیاوردن جایزه اسکار را تا حدی مخالفت سینما با برجسته شدن تلویزیون نامیدهاند. نتفیلیکس برای ۲۴ جایزه اسکار کاندید جایزه اسکار شده است اما فقط دو جایزه اسکار برای داستان از ازدوج و کارخانه آمریکائی برنده شده است.
۸- آلپاچینو برای نهمین بار کاندیدای اسکار شد. او تنها در ۱۹۹۳ برای بوی خوش زن برنده اسکار شده بود. جو پشی برای سومین بار کاندید اسکار شد. او جایزه اسکار را در ۱۹۹۱ گرفته بود. استیون زایلیان که کاندید اسکار برای بهترین فلیم اقتباسی شده بود، جایزه بهترین فیلم اقتباسی را در ۱۹۹۳ برای فهرست شیندلر گرفته بود. طراح صحنه ساندی پاول که برای پانزدهمین بار برای مرد ایرلندی کاندید اسکار شد، قبلاً این جایزه را برای فیلمهای هوانورد و شکسپیر عاشق گرفته بود. تعداد نامزدی مرد ایرلندی برای اسکار، این فیلم را در لیست بهترین فیلمهای تاریخ سینما قرار میدهد.■
پینوشت:
- International Brotherhood Teamster
- American Federation of labor
- Team Drivers International
- Attorney general
- Jacob & Peters
- If they can knock off a president, they can knock off president of a union
- Frank Ragano
- Santos Trafficante
- Carlos Marcello
- Even Thomas
- I heard you paint the houses
- Armond white
۱۳.Jim sheriedan