بدون دیدگاه

چند پرسش راهبردی

ناصر سرمدی

موضوع مورد ابتلای فضای سیاسی امروز کشور چیستی ماهیت تحولات مربوط به انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری و رویدادهای پس از آن و نیز ارزیابی وضع موجود با نگاه به آینده مسیر این تحولات است. در این نوشته بنا بر این است در حد ظرفیت قلم به تبیین ماهیت رویدادهای اخیر که بعضاً محل چالش بین صاحب‌نظران بوده است پرداخته شود. همچنین ابعاد و زوایای مربوط به انتخاب آقای پزشکیان و رویکرد حاکمیت در نحوه تعامل با این پدیده جدید در قالب طرح چهار سؤال مهم و راهبردی و پرداختن به پاسخ‌های آن‌ها کنکاش و بررسی شود. در این نوشته دو مفهوم دولت و حاکمیت جدا از هم مورد استفاده قرار خواهد گرفت. درواقع در چند دهه گذشته به‌جز سه سال اخیر دولت به مفهوم قوه مجریه و حاکمیت به مفهوم ساختار اصلی و سخت قدرت نسبتی متنافر با هم داشته و هریک مسیر مطلوب خود را حتی به بهای نفی و تقابل با یکدیگر طی کرده‌اند. این مطلب بر مبنای تحلیل داده‌های تجربی و استنادات خبری تحریر می‌شود.

آیا رویکرد حاکمیت به انتخابات اخیر و پیروزی آقای پزشکیان ناشی از تغییر در منش و روش حاکمیت و شروع فصلی جدید با انتخابی هوشمند در شیوه اداره کشور بوده و یا این تغییر رفتار را می‌توان صرفاً نوعی عقب‌نشینی تاکتیکی با اهداف معین ارزیابی کرد؟

مجموعه حوادث ناشی از شیوه حکمرانی و بروز بحران‌های ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۱ و به چالش کشیده شدن مشروعیت نظام در انتخابات‌های ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ و عمیق‌تر شدن فاصله ملت-دولت و تشدید بحران‌های اقتصادی و ناکارآمدی سیاست خارجی و داخلی، حاکمیت را بر آن داشت تا به ضرورت بازنگری در رویکرد و رفتارها برای ترمیم اعتماد ملی اعتنا کند. در انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ هر سه کاندیدای جبهه اصلاحات که شرط حداقلی مشارکت در انتخابات را تأیید یکی از کاندیداهای خود ذکر کرده بود، رد صلاحیت شدند. این تصمیم با توجه به نکات فوق و با هدف ایجاد انگیزه برای جلب مشروعیت از طریق مشارکت بالاتر اقشار و گروه‌های مختلف توسط هسته اصلی قدرت نقض و منجر به تأیید صلاحیت آقای پزشکیان شد.

از همین جا دو نگاه با زاویه متفاوت از هم در خصوص این رویداد بروز و ظهور پیدا می‌کنند: ۱. نگاهی که حضور آقای پزشکیان را از همان ابتدا با هماهنگی حاکمیت برای رسیدن قطعی به ریاست‌جمهوری تحلیل می‌کند؛ ۲. نگاهی که باور دارد کاندیدای اصلی حاکمیت در ابتدا آقای قالیباف بوده، لکن در مرحله بعد و رخدادهای میدان انتخابات ناگزیر با آن همراه شده است.

نگارنده با استناد به اخبار آشکار و پنهان باور دارد که نگاه دوم از اعتبار بالاتری برخوردار است و حاکمیت (هسته اصلی قدرت) با اتکا به اطلاعات مدون ارائه‌شده توسط بخش‌های امنیتی در خصوص مواضع و رویکردهای غیرعلنی و نامطلوب جریان افراطی پایداری در حمایت از آقای جلیلی به جمع‌بندی بر تمرکز روی آقای قالیباف رسیده است. اخباری مبنی بر توصیه به آقای جلیلی برای کناره‌گیری به نفع آقای قالیباف توسط کانون‌های اصلی قدرت و عدم تمکین وی وجود دارد. حاکمیت که از دوپاره شدن نیروهایش از صدر تا ذیل رنج می‌برد علی‌رغم تلاش‌های فراوان مقامات تا دقیقه نود نیز قادر به مجاب کردن کناره‌گیری آقای جلیلی نشد. این دوگانگی نیروهای حاکمیت که پس از یکدستی همه قوا بسیار عمیق‌تر شد (دوگانگی در همه ارکان حاکمیت اعم از روحانیون، سپاه و بسیج و احزاب و جریانات) از یک طرف نیروهای راست سنتی و نسبتاً متعادل و از طرف دیگر جریان نوظهور پایداری را شامل می‌شود. به هر حال قرار بود رویکرد جدید حاکمیت برای تغییر به دست آقای قالیباف عملی شود که این‌گونه نشد و به آمدن آقای پزشکیان رضایت داده شد. نگارنده بر این باور است که تمایل حاکمیت به تغییر اصیل نبوده و اهداف مقطعی عبور از بحران را دنبال می‌کند.

وجوه مهم اصیل بودن تمایل حاکمیت به تغییرات پایدار اصلاحی بر مطالب زیر دلالت خواهد داشت:

  1. حاکمیت دوگانه در ساختارهای حقوقی و قانون‌گذاری به موازات مجلس (مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی مجازی) برچیده شود و مجلس مطابق قانون اساسی در رأس امور قرار گیرد.
  2. دستگاه‌های عریض و طویل اجرایی در بخش‌های امنیتی و اجرایی و بنیادهای گوناگون در موازات نهادهای رسمی دولتی منحل و با ادغام در بخش‌های مشابه از دخالت آن‌ها در بودجه‌بندی و تخصیص منابع جلوگیری شود.
  3. رسانه صدا و سیما واقعاً ملی شده و از جایگاه یک حزب سیاسی افراطی خارج و در خدمت همه مردم قرار گیرد.
  4. نگاه برابر حاکمیت به همه ایرانیان با تنوع قومی و مذهبی باشد.
  5. آزادی‌های فردی، رسانه‌ها، زندانیان سیاسی تحقق یابد و نظارت‌های تنگ‌نظرانه از نوع استصوابی، ممیزی از انتخابات، فرهنگ و هنر، ورزش و شئون اجتماعی و اشتغال برچیده شود
  6. اجرای قانون بر همه ارکان کشور حاکم بوده و همگان در برابر قانون از حقوق برابر برخوردار باشند.

اگر تغییر رویکرد حاکمیت این اهداف را دنبال کند (البته منظور تحقق فوری آن‌ها نیست، بلکه این تمایل نشانه‌های جدی وقوع پیدا کند) می‌توان به اصیل و پایدار بودن آن دل بست، در غیر این صورت برداشتی جز اتخاذ تاکتیک برای مدیریت زمان و تداوم همان رویه سنتی نمی‌توان داشت.

 

  وضعیت موجود و نسبت بین دولت و حاکمیت چگونه تعریف میشود؟

وضعیت به‌وجود آمده برای دولت و حاکمیت شرایط برد-برد برای طرفین است. از طرفی برای دولت و بیشتر طرفدارانش حضور در کانون‌های تأثیرگذار اجرایی فرصتی مهم برای تحقق ایده‌ها و خواسته‌های مردم به وجود آورده تا دریچه تنگ امید به آینده را هر چه بیشتر بازتر کنند. حضور چهره‌ها و اشخاصی که تا دیروز فتنه‌گر و غیرخودی خوانده می‌شدند در رأس امور اجرایی و کاهش فشارها و رفع محدودیت‌ها برای برخی از ناراضیان از جمله شرایط برد طیف مصلحان تلقی می‌شود. از طرف دیگر حاکمیت نیز به‌طور نسبی فشار اجتماعی را با مشارکت بالاتر از دوران قبل از روی خود برداشته و از این مجرا کسب مشروعیت نسبی کرده است که این هم برد طرف حاکمیت محسوب می‌شود.

اگرچه با قدرت چانه‌زنی ترکیب پیشنهادی دولت را تعدیل کرده، بلکه پست‌های کلیدی را در اختیار خود گرفته است؛ البته حاکمیت از شعار وفاق ملی منظور خود را دنبال می‌کند که آن دلالت بر حذف اصلاح‌طلبان اصیل از یک طرف و افراطی‌های پایداری از طرف دیگر دارد. با این توصیف میدان برای فرصت‌طلبان که به خطا میانه‌رو خوانده می‌شوند بیشتر فراهم می‌شود تا در مناصب گوناگون جای بگیرند.

 

  آینده مناسبات فیمابین دولت و حاکمیت چگونه رقم خواهد خورد؟

تصور من بر این است که بهار دولت آقای پزشکیان چندان طولانی نخواهد شد و دیری نخواهد پایید که با تزاحم‌ها و دنبال کردن رویه سنتی به‌کارگیری اهرم‌های فشار و سم‌پاشی رسانه میلی این بهار به فصل زودرس خزان مبدل شود. دلایل عمده من عبارت‌اند از:

  1. کلید اصلی حل مشکلات کشور موضوع توافق با دنیای غرب خصوصاً امریکا و رفع تحریم‌هاست. اگرچه هسته اصلی قدرت به احتمال قوی مجوز تعدیل جدی مشکل هسته‌ای را با پذیرش کاهش درصد غنی‌سازی به زیر ۲۰ درصد و پلمپ میزان غنی‌سازی شده حدود ۶۰ درصد را در قبال رفع همه تحریم‌ها خواهد داد، ولی با توجه به موضع طرف امریکایی خصوصاً دموکرات‌ها (همه‌چیز در مقابل همه‌چیز) بسیار بعید است که آن‌ها همه تحریم‌ها را بدون راه‌حل برای سایر پرونده‌ها علاوه بر هسته‌ای برطرف سازند. پرونده‌های دیگر مثل حقوق بشر، موشکی، دخالت در منطقه و هرکدام جداگانه بخشی از مواد و موضوعات تحریمی را علیه کشورمان به وجود آورده است. اگر حتی در پرونده هسته‌ای با فرمول فوق‌الذکر گشایشی حاصل شود، حتماً با توجه به نرم‌های جاری در ایران حل مشکل پرونده حقوق بشر آن‌طور که طرف امریکایی می‌خواهد مرتفع نخواهد شد؛ لذا توفیق دولت آقای پزشکیان در حل قطعی همه تحریم‌ها به دلیل برخورد با خطوط قرمز لاینحل خواهد ماند.

۲- در داخل نیز تا زمانی که مشکلات قیدشده شش‌گانه بالا پابرجا باشد عملاً دولت برای تحقق شعارهایش ناکام خواهد بود. به‌علاوه عادت سنتی دخالت در جای‌جای بخش‌های اجرایی و احتمال کمتر ترک این عادت موجب عدم تحقق شعارهای دولت خواهد شد. از طرفی آقای پزشکیان فاقد تجربه کافی نسبت به لایه‌های پیچیده سیاست و نحوه تعامل با حاکمیت بوده؛ لذا یا کاملاً درخواست و اراده طرف مقابل هضم می‌شود و یا به دلیل صداقت و وجدان پاک و پایبندی به وعده‌های داده‌شده در مواجهه با انسداد و دخالت‌های بسیار در حوزه کاریش ناگزیر از کناره‌گیری خواهد شد.

 

  چه میتوان و باید کرد؟

در مقام چه باید کرد بایستی گفته شود واقعیت دنیای سیاست کاملاً گرد و فاقد قطعیت‌هاست؛ یعنی هر طرف بسته به ظرفیت‌ها و توانایی‌هایش می‌تواند از فرصت‌ها بهره ببرد و با به‌کارگیری اهرم‌هایی که در اختیار دارد و مجموعه تدابیر کارآمد نیازها و اهداف خود را پیش ببرد و مرحله‌به‌مرحله تثبیت کند. قطعاً هریک از طرفین ماجرا قادر مطلق میدان برای تحمیل اراده خود نخواهد بود؛ لذا باید از همه ظرفیت‌های موجود بهره گرفت و در میدان تأثیرگذاری حاضر بود تا این گوی به سمت اهداف خیرخواهانه و متعالی روان شود. به امید آن روز…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط