رحیم روحبخش
چهارمین همایش آموزش تاریخ در مدارس (کرمان) در تاریخ پنجم بهمن ۹۶ در شهر کرمان برگزار شد. پیش از این نیز چهار همایش دیگر در شهرهای تهران، اصفهان و کرمان توسط کارگروه آموزش و پرورش انجمن ایرانی تاریخ و با همکاری اساتید و معلمان تاریخ این شهرها برگزار شده است. این همایش تجربه ارزشمندی است که نیل به اهداف عالیه آن جز با همکاری اساتید و معلمان تاریخ اقصی نقاط کشور میسر نمیشود. طرفه اینکه گروههای تاریخ آموزش و پرورش چند استان دیگر ازجمله سیستان و بلوچستان و مازندران در نوبت بعدی برگزاری این همایشها هستند. در زیر به شرحی مختصر از این همایش و سخنرانی دکتر عبدالرسول خیراندیش، استاد پیشکسوت گروه تاریخ دانشگاه شیراز، در مراسم افتتاحیه این همایش خواهیم پرداخت.
بدون تردید آینده رشته تاریخ در سرزمین ایران، مستلزم نوزایی همهجانبه و بازاندیشی در باب مفاهیم و ساحتهای گوناگون این دانش است. با اندک تأمّلی در وضعیت کنونی این رشته، میتوان به نقاط ضعف فراوانی در عرصههای گوناگون ازجمله روشهای آموزش تاریخ (در مقاطع تحصیلی گوناگون)، کتابهای درسی تاریخ، سطحینگری و نپرداختن به جزئیات تاریخ محلی، نوع نگاه جامعه به رشته تاریخ و دانشجویان این رشته، وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان و مواردی از این نوع پی برد. بیشک دیدن و بررسی کردن همۀ این مسائل و معضلات، اولین گام در جهت برونرفت از این رکود علمی است. بهنظر میرسد در گام نخست باید تحولی عظیم در شیوههای آموزش تاریخ از آغازین مقاطع تا رسیدن به آخرین مقطع ایجاد کرد. تجربه سالها تدریس در حوزه تاریخ به ما میآموزد که در این راستا پیش از هر اقدامی باید بر میزان اشتیاق دانشآموزان یا دانشجویان افزود؛ شور و نشاطی که باید از معلمان و آموزندگان تاریخ به مخاطبان منتقل شود. تدریس تاریخ نیز همچون تدریس هر درس دیگر نیازمند تخصص، عشق و انگیزه است از طرفی دیگر، بسیاری از شیوههای تدریس رشته تاریخ قدیمی بوده و مدرسان این رشته نیازمند تکمیل دانش خود بهویژه آموختن نحوه استفاده از رسانهها و فناوریهای نوین، اینترنت، تصاویر و مواردی از این قبیل است.
آنچه مبرهن است در نگارش کتابهای درسی رشته تاریخ نیز باید از متخصصان این حوزه استفاده کرد و از طرفی، در نگارش کتابهای تاریخی نیز باید از ارائه تاریخ سیاسی صرف خودداری کرده و به سایر ساحتهای تاریخ، توجه کرد. بدون تردید یکی از این ساحتها، تاریخنگاری محلی است. مسلّم است که مسئله عشق و علاقه به زادبوم و زادگاه و بیان وضعیت اجتماعی آن از گذشتههای بسیار دور بهعنوان یکی از ویژگیهای انکارناپذیر تاریخهای محلی است و همین امر میتواند در افزایش انگیزه دانشآموزان و دانشجویان تاریخ مؤثر باشد. از همین رو، یکی از محورهای چهارمین همایش آموزش تاریخ در مدارس با موضوع «تاریخ محلی کرمان و پیوند آن با آموزش تاریخ» بهطور ویژه به استان کرمان اختصاص یافته که خوشبختانه با دریافت چندین مقاله علمی و کارآمد، نقش و جایگاه تاریخی این استان در عرصه آموزش، بهخصوص آموزش تاریخ بازکاوی شده است. علاوه بر آن شیوههای تدریس، کتابهای درسی، ایجاد انگیزش و موارد اینچنینی فقط بخشی کوچک از نظام درهم تنیده نهاد آموزشی تاریخ بوده و بدون تردید تغییر در نوع نگرش جامعه به تاریخ و از آن مهمتر تلاش برای فراهم کردن بستری برای اشتغال فارغالتحصیلان تاریخ و جلوگیری از سرخوردگی آنان از اولویتهای آیندهنگری رشته تاریخ است. امید آنکه این اهداف در آیندهای نهچندان دور تحقق یابد.
به دنبال برگزاری سومین همایش آموزش تاریخ در مدارس، گروه تاریخ دانشگاه شهید باهنر و شعبه انجمن ایرانی تاریخ کرمان پیشنهاد برگزاری چهارمین دوره را در این استان به هیئتمدیره انجمن ایرانی تاریخ ارائه کرد که مورد تأیید واقع شد. در پی آن کارگروه آموزش و پرورش انجمن ایرانی تاریخ متشکل از تعدادی از معلمان پژوهشگر تاریخ در تهران با همکاری گروه تاریخ دانشگاه کرمان، مسئولیت علمی و اجرایی همایش را عهدهدار شدند. در گام نخست، طی فراخوان ارسال مقالات حول چهار محور اصلی «تاریخ آموزش در ایران»، «روش آموزش تاریخ در مدارس»، «معلم و آموزش تاریخ» و «تاریخ محلی کرمان و پیوند آن با آموزش تاریخ» (محور ویژه)، ارائه شد. لازم به ذکر است محور دیگری با توجه به چکیدههای ارسالی در عرصه پژوهشهای میانرشتهای تاریخ با وجود عدم اعلام در فراخوان با عنوان «محور عرصههای نوین تاریخ» به محورهای همایش اضافه شد. در مهلت اعلامشده، تعداد ۱۴۰ چکیده مقاله دریافت شد که از این تعداد ۱۳۵ چکیده پذیرفته شدند. دریافت این تعداد چکیده مقاله از پژوهشگران گرامی، حاکی از دغدغههای روزافزون اساتید و معلمان تاریخ نسبت به جایگاه و وضعیت آموزش این دانش و بیانگر یک مرحله جهشی در تداوم اینگونه همایشهاست. ناگفته پیداست که این تکاپوها، زمینه پیوند و همکاری بیش از پیش دو نهاد تأثیرگذار دانشگاه و آموزش و پرورش در عرصه آموزش تاریخ را فراهم کرده و زمینهای برای تبادل تجربیات صاحبان اندیشه این دو عرصه آموزشی تاریخ ایجاد خواهد کرد.
پیش از ارائه سخنرانیها، آیین افتتاحیه همایش در تالار وحدت دانشگاه شهید باهنر کرمان برپا شد. در این مراسم ابتدا دکتر محمد محسن بیگی، مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمان، به ایراد سخن پرداخته و درباره اهمیت درس تاریخ در مدارس گفتند: دانشآموزان بهعنوان عضوی از جامعه ایران باید تاریخ و هویت خود را بشناسند و اگر ملتی جایگاه تاریخی خود را نشناسد، هویت گذشته خود را فراموش میکند. وی استفاده دانشآموزان از تجربیات تاریخی را بسیار مهم عنوان کرد و گفت: مطالعه تاریخ برای دانشآموزان بسیار مهم و حیاتی است و آنان میتوانند از گذشته برای ساختن آینده درسهای فراوانی بیاموزند. مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمان، نقش والدین در کنار معلمان را در آموزش و پرورش مهم عنوان کرد و گفت: تشویق دانشآموزان به مطالعه آثار و کتب تاریخی و شناخت صحیح از آن نیاز به حضور والدین و خانوادهها در کنار معلم دارد. سپس دکتر شهرام یوسفیفر، رئیس هیئتمدیره انجمن ایرانی تاریخ، گفت: آموزش تاریخ در کشور ما در دو حوزه انجام میشود: ۱. مرحله پیشادانشگاهی؛ ۲. مرحله دانشگاهی. در مرحله دانشگاهی آموزش کاملاً کلاسهبندی شده و خروجی مشخص دارد. جامعه مخاطب در دانشگاههای ما محدود و مشخص است، اما در حوزه پیشادانشگاهی اوضاع بهکلی متفاوت است و جامعه ایران مورد خطاب و گفتوگو قرار دارد. این حوزه در حوزههای برنامهریزی و سیاستگذاری علمی سر و کار با مخاطبانی از اعماق جامعه دارد. وی اهداف برگزاری همایش را اینچنین برشمرد:
- توجه و بازمطالعه تجربه زیستی معلمان تاریخ بهعنوان کسانی که در صف اصلی آموزش تاریخ قرار دارند؛
- دعوت به هماندیشی در باب مسائل مشترک؛
- ارتباط بدنه دانشگاهی در تاریخ با معلمان تاریخ؛
- توجه فضای رسانهای به سرمایههای ما در حوزه تاریخ آموزش و پرورش؛
- گفتمان رسمی آموزش تاریخ برای جداکردن حوزه تاریخ از ضوابط و کژیها و ناراستیها و وادار کردن همه حوزهها برای شنیده شدن حرف معلمان تاریخ.
دبیر علمی همایش، دکتر جمشید روستا، از همکاری و مساعدت نهادها و افراد یاریدهنده برگزاری همایش قدردانی کرد. در پایان نیز اینجانب، بهعنوان دبیر اجرایی همایش، سلسله همایشهای آموزش تاریخ در مدارس را نماد واقعی فعالیت مدنی جمعی از معلمان دغدغهمند تاریخ عنوان کرده که در همایش کرمان، بیش از پیش زمینه تعامل و هماندیشی بین معلمان و استادان تاریخ را فراهم کرده است.
پس از آن برنامه ویژه رونمایی از کتاب اسناد معارف کرمان از مشروطه تا پهلوی دوم تدوین خانم فاطمهبیگم روحالامینی، معلم بازنشسته و پژوهشگر تاریخ، با پخش کلیپ موزه آگیرا انجام شد. در پایان مراسم افتتاحیه، دکتر عبدالرسول خیراندیش، استاد تمام گروه تاریخ دانشگاه شیراز، گفت: اگر آموزش تاریخ نیاز و کاستی و بایستهای دارد، کمترین نقش را در این کاستی معلمان تاریخ دارند. آموزش تاریخ مشکلاتی خارج از کلاس درس دارد. امروز ضرورت جامعه ما لزوماً از جنس تاریخنگاری نیست. بلکه مسائل توسعهای، فقرزدایی، گسترش عرصههای تمدنی و تکنیکی است. وی عنوان کرد: وظیفه تاریخ عرضه تجارب برای هدایت سیستم برنامهریزی و هدایت اجتماعی است. گفتنی است: در این همایش بهرسم ادب و شاگردی، از مقام پیشکسوتان، استادان و معلمان تاریخی که هرکدام نزدیک به سه دهه از عمر ارزشمند خودشان را صرف اعتلای دانش تاریخ کرده تقدیر به عمل آمد.
در پایان شاید ذکر این سؤال بهعنوان دغدغه خاطر برخی از معلمان تاریخ نیز هست بیراه نباشد که همایشهایی از این نوع چه دستاوردی میتواند داشته باشد. آیا اینگونه همایشها میتواند تغییری در کتب درسی ایجاد کند؟
از این منظر با یادآوری مطلبی از خاطرات مرحوم بازرگان، شاید بتوان به بخشی از این دغدغهها پاسخ داد. هنگامیکه زاهدی، نخستوزیر کودتا، بازرگان را در جریان اعتراض آن مرحوم و تعدادی از اساتید دانشگاهی به کنسرسیوم نفتی بهواسطه علیاکبر سیاسی رئیس دانشگاه تهران مواخذه کرد، آن مرحوم پاسخ داد حداقل در آینده پیش فرزندانم شرمسار نخواهم بود و اگر بپرسند چرا در مقابل این خیانت سکوت پیشه کردید پاسخ خواهم داشت.
اینجانب بهعنوان دبیر اجرایی دو دوره سلسله همایشهای آموزش تاریخ در تهران و کرمان، خوشبختانه بیشترین تعامل را با همکاران پژوهشگر و دغدغهمند درس تاریخ در اقصی نقاط کشور داشتهام و میتوانم اذعان کنم که دستاوردهای سلسله همایشهای آموزش تاریخ از چند منظر مهم هستند:
- در حال حاضر معلمان تاریخ تنها گروه درسی هستند که موفق شدند در قالب یک نهاد مدنی مستقل، همایشهایی در آسیبشناسی کتب مربوطه برگزار کنند؛
- معلمان تاریخ از قبل این همایشها، موفق شدند در قالب یک شبکه گسترده ارتباطی در اقصی نقاط کشور به هماندیشی درباره معضلات فعالیت علمی خویش بپردازند؛
- با عنایت به تقلیل و تحقیر جایگاه معلمان تاریخ، این همایشها فرصتی برای ابراز وجود برای این عزیزان بهعنوان عنصری آگاه و نقشآفرین در میان سایر همکاران مدارس ایجاد کرده است؛
- دهها معلم تاریخ بهواسطه این همایشها، دست به قلم برده و ضمن طرح دغدغههای خویش ساختار ناکارآمد آموزشی در حوزه تاریخ را به چالش کشیدند؛
- طی سه همایش اخیر، دو عرصه مهم، سیطره نگاه ایدئولوژیک و تمرکزگرایی کتب درسی تاریخ مورد نقد بنیادین دهها معلم نویسنده بهخصوص پژوهشگران حوزه تاریخ محلی قرار گرفت؛
- طی این همایشها، بسیاری از اساتید دانشگاه و پژوهشگران تاریخ برای چارهجویی دغدغههای معلمان تاریخ به هماندیشی پرداختند و به علت مدنی و مستقل بودن همایشها، نقدهای اصولی خود را مطرح کردند؛
- چاپ قریب یکصد مقاله سه همایش اخیر میتواند دستاورد ماندگار همایشها برای آیندگان باشد.
سخنرانی افتتاحیه همایش
چنانکه گذشت، سخنران افتتاحیه این همایش، دکتر عبدالرسول خیراندیش، استاد پیشکسوت گروه تاریخ دانشگاه شیراز، و از پیشگامان تألیف کتب درسی آموزش و پرورش بودند که عین متن سخنرانی ایشان تقدیم خوانندگان میشود.
ضمن تشکر از برگزارکنندگان همایش و گلایه از اینکه بسیار کسانی که باید در این همایش حضور پیدا میکردند و نیستند. آموزش تاریخ در مدارس مسئلهای نیست که محدود به معلم و کتاب تاریخ باشد، بلکه گستره وسیع و طیفی از تصمیمسازان و تصمیمگیران، اعم از متولیان عرصههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را دربر میگیرد. من بهعنوان کسی که سالیانی در حوزه کتب درسی تاریخ و مجله رشد تاریخ مسئولیت داشتم و به تعبیری قدمی و قلمی در این راه برداشتم، معتقدم اگر آموزش تاریخ نیازها و کاستیهایی داشته باشد، کمترین نقش در این مسیر را معلم و تدریس تاریخ دارد. مشکلات آموزش تاریخ، بیرون از کلاس و درس تاریخ است. انسان همیشه میآموزد، آموزش فرآیند دائمی بوده و مربوط به زمان خاصی نیست. ما ۱۵۰ سال است که در دوران جدید و تحت تأثیر دولتها و ملتهای دنیای مدرن، صاحب آموزش و پرورش مدرن شدهایم و از همین منظر هم نظام نوین آموزشی در تاریخ اهمیت پیداکرده است، اما در همین دوران، ما شاهد تغییراتی هستیم که کلیات آن بر آموزش تاریخ در مدارس تأثیر داشته است. پیش از آن طی هزاران سال، آحاد افراد جامعه ایران تحت تأثیر شرایط فرهنگ سنتی -شفاهی قرار داشتند، که البته آن فرهنگ هم فواید خود را داشت.
اکنون سه تغییر عمده رخ داده است. ما برای اولین بار در شرایطی قرار گرفتیم که اکثریت جمعیت ما یعنی بیش از ۸۰ درصد جمعیت کشور ساکن شهرها شدهاند، این حجم شهرنشینی در تاریخ گذشته ما دیده نشده است. دیگر اینکه تعداد دانشآموختگان زن بسیار زیاد شده و حتی در برخی رشتهها از شمار مردان پیشی گرفته است؛ لذا این تغییرات (تحول جمعیت از روستا به شهر و افزایش زنان باسواد) را باید مورد توجه قرار داد. حتی نسبت به ده سال پیش وارد دوره جدیدی شدهایم. از طرف دیگر نسبت متوازنی که در طول تاریخ ما از حیث فرهنگی و تمدنی میان سه عنصر آب، خاک و انسان برقرار بود، به علت تحولات حاد تکنیکی به هم خورده و دیگر نمیتوان به عناصر سازنده تمدن در این فلات بهمانند گذشته نگاه کرد. حال سؤال این است که این سه عامل مهم برای درس تاریخ چه چیزی را میگویند: این درس از منظر برنامهریزان، قسمتی از محتوای تعلیم و تربیتی دارد، حال چه فهمی از این منظر در ذهن اصحاب تعلیم و تربیت وجود دارد بماند. از سوی دیگر از منظر معلمان تاریخ، آموزش تاریخ یعنی قسمتی از انتقال دانش به فراگیران. صرفنظر از آن دو رویکرد، مسئله مهم چیز دیگری است و آن اینکه، تاریخ کامل ایران تنها درسی است که در تمام مقاطع تحصیلی بهطور مستقل آموزش داده میشود؛ یعنی، تعداد کثیری دانشآموز که در دبستان تحصیل میکنند، یک بار تاریخ ایران را آموزش میبینند، سپس آن تعدادی که وارد دبیرستان میشوند، مجدداً همان تاریخ را با تفصیل میخوانند، نهایتاً تعداد محدودی هم که وارد رشته تاریخ در دانشگاه میشوند یک بار دیگر تاریخ را آموزش میبینند. به تعبیر دیگر از ۲ میلیون نفر ورودی ابتدایی از هفتسالگی تا ورود به دانشگاه، حدوداً هزار نفر رشته تاریخ را انتخاب میکنند. سؤال این است که این آموزش تاریخ در مقاطع مختلف تحصیلی چه دستاوردی دارد؟ واقع اینکه ما صرفنظر از آموزش تخصصی تاریخ در تمام این مقاطع، به ارائه بینش و آگاهی از تاریخ به همگان احتیاج داریم تا این افراد بتوانند در هر مقطع که از تحصیل فراغت یافته و صاحب هر منصب و شغلی در هر سنی شدند، از آن بینش برای فهم جامعه و خویش بهره بگیرند. دستگاه تعلیم و تربیت معمولاً از این حیث مطالبه هویتی متفاوت از تاریخ و البته برخی دیگر از کتابهای درسی دارد. از اینرو تفاوتی که آموزش تاریخ با دیگر دروس دارد این است که در دروس دیگر، آموزش فرآیندی رو به تکامل است، مثلاً در ادبیات فارسی، در هرسال تحصیلی دایره لغات و مفاهیم نظم و نثر ادبی گسترش پیدا میکند؛ یعنی تحصیل این دروس رشد تکمیلی دارد. سؤال این است که چرا آموزش تاریخ در تمام دنیا اینگونه دیده شده؟ در این رویکرد هدف این بوده که با عنایت به ریزشهای دانشآموزی در مقاطع مختلف تحصیلی، دانشآموزان حداقل کلیات تاریخ ایران را بدانند و به تعبیری کلیه آحاد جامعه درکی از تاریخ داشته باشند.
نکته درخور توجه اینکه این نگاه درگذشته با ملاحظه این نکته بود که در دهههای پیشین، خیلیها از مقطع ابتدایی به بعد ادامه تحصیل نمیدادند، اما الآن وضعیت تغییر کرده است. اینکه میگوییم ۸۰ درصد جامعه ما شهرنشین شدهاند، یعنی اینکه، اینها برای ادامه تحصیل اهمیت قائل میشوند و مهمتر اینکه تلقی و درک خود را از تاریخ دارند. برای اینها شهر مهمترین پدیده سرمایه مادی است، در حالیکه قبل از عصر مدرن، روستا حامل تاریخ و فرهنگ بوده و در همین روستا نیز بهجز آن جنبه تاریخ که ماهیت داستانی داشته، بقیه تاریخ اصولاً تاریخ مردانه و برای مردان بوده است. حتی در تاریخ رسمی و نیمهرسمی کنونی نیز این فرهنگ غلبه کرده و زنان چنانکه باید دیده نمیشوند. در حالی که امروزه در میان تحصیلکردگان ما که تاریخ میخوانند یا تاریخ درس میدهند و حتی پژوهشگر تاریخ هستند زنان سهم بهسزایی دارند. لذا باید در این زمینه هم در عرصه آموزش تاریخ چرخشی حاصل شود تا بتوانیم نیاز خود را برآورده کنیم. حال سؤال این است که این نیاز اساسی چیست؟ باید متذکر شد، کسی که وارد مدرسه میشود، معمولاً طی دوازده سال تحصیلات عمومی را طی میکند، اگر به مرحله دانشگاهی و تخصصی هم برسد، برفرض بیست سال آموزش میبیند. با این فرض نیرویی که از دستگاه تعلیم و تربیت کشور فارغالتحصیل میشود قرار است در یک شغلی به مدت سی سال – بهعنوان یک دوره کامل کاری یک نفر- مشغول کار شود. حال اگر نقش تربیتی این فرد را هم در خانواده در نظر بگیریم، قرار است این فرد و فرزندانش- طی یک دوره شصتساله- با داشتن یک بینش تاریخی در جامعه ایفای نقش کنند. این بینش تاریخی میتواند حامل چه پیام مهمی باشد؟ اینجاست که لازم است به کسانی که مسئولیت برنامهریزی، برنامهسازی و اجرا را به عهده دارند، متذکر شد که بدانند تاریخ درباره گذشته است، اما برای گذشته نیست. درواقع تاریخ برای آینده است. باید این درک را داشته باشیم که امروز ضرورت جامعه ما چیست؟ این ضرورتاً تاریخنگاری نیست، بلکه مسائل عمدهای نظیر مسائل توسعهای، فقرزدایی، گسترش عرصههای تمدنی و تکنیکی، بهرهمندیها و دسترسیها و خدمات و امثال آن است. به تعبیری اگر ما فقط به گذشته باشکوه خودبسنده کنیم، این زندگی درگذشته است. حتی نباید گذشته را به زمان حال و آینده بیاوریم. چون ما در زمان حال زندگی میکنیم، تاریخ در مقام آموزش حق ندارد مردم را به گذشته ببرد. اقتضای زمان حال، اقتضای زمان خودش است. چنانکه گذشتگان ما در زمان حال خود زندگی میکردند. بهاینترتیب بررسی کنیم اینکه برای این دوره شصتساله چه نیازهای تمدنی را آموزش بدهیم؛ یعنی برای آینده عرصههای تمدنی و زیستی خود را بررسی کنیم، سپس بر اساس آن، برنامهریزان آموزش تاریخ به این فکر باشند که بتوانند سهم تاریخ را نیز در سیستم برنامهریزی جامع کشور طرح کنند.
مشکلی که الآن داریم و افق معضلات آینده را نشان میدهد، مسئله توازن جمعیتی شهر و روستا و تحولات زیستمحیطی است. ما در شرایط خاص تمدنی ایران قرار داریم که در گذشته این شرایط را نداشتیم، اما همان گذشتگان توانستند بر مشکلات عصر خود فائق آیند و جامعه را پیش ببرند. حال در مواجهه با مشکلات کنونی، کتاب درسی تاریخ از دوره ابتدایی تا دانشگاه چه حرفی برای گفتن میتواند داشته باشد؟ اگر حرفی نداشته باشند، تألیف و تدریس آنها فایدهای نخواهد داشت. بهعنوان نمونهای تاریخی از نقش کتب درسی تاریخ مایلم به یک تجربه نقشآفرینی کتب درسی تاریخ در اروپا اشارهکنم. بعد از جنگ جهانی دوم، طی ارزیابیهایی که از خسارات دو جنگ به عمل آمد، معلوم شد فقط در اروپا حدود ۷۵ میلیون نفر از جنگ خسارت دیدهاند و بعضاً کشتهشدهاند. لذا در سال ۱۹۵۷ طی نشستی از صاحبنظران این سؤال را مطرح کردند که تاریخ چه سهمی در مشکلات گذشته داشته و برای آینده چهکار میتواند بکند؟ آنجا بود که متوجه شدند آموزش تاریخ باید در راستای تحکیم صلح باشد و لذا بنای این برنامه درسی در اروپا گذشته شد و بسیاری از مشکلات اروپا حل شد. این مسئولیت بهعهده سیاستمداران اروپا قرار گرفت و امروزه یکی از موفقترین سیستمهای اداری و سیاسی را دارند که موفق شدند در راستای همگرایی و اتحادیههای قارهای نظیر شورای اروپا، شینگن، بازار مشترک و غیره، اروپا را بهسوی وحدت سوق بدهند.
نمونه دیگر کشور کانادا است. هدف ملی آموزش تاریخ در این کشور، حفظ جنگلها تعریف شده است. بهواقع اگر سازمان جنگلبانی این هدف را داشته باشد، بیراه نیست، ولی اینکه دستگاه تعلیم و تربیت آن کشور به این نتیجه رسیده، این هدف میتواند خیلی معنادار برای ما باشد. یا اینکه در ایالاتمتحده امریکا که تاریخ کوتاهی هم دارد، هر ده سال یک بار، تعداد هزار پرفسور برجسته حوزه تاریخ کتابی در حدود هزار صفحه تدوین میکنند. البته این برنامه پروسهای طولانی طی میکند تا به امضای رئیسجمهور برسد. در این پروژه استانداردهای ملی تاریخ ایالاتمتحده، آیندهنگری و مسائل بسیار دیگری بهطور دقیق و جزئی بررسی میشوند. بهاینترتیب آموزش تاریخ بیش از اینکه غور در گذشته باشد، برای آیندگان تصمیم میگیرد. به تعبیر دیگر پاسخ آینده را در گذشته میجوید. یعنی تاریخ علم گذشتهشناس است، اما معطوف به آینده است؛ لذا میزان دانش ما از تاریخ را، درک ما از آینده تعیین خواهد کرد… والسلام