ضرورت بازنگری ساختارها در مبارزه با مواد مخدر در گفتوگو با علی هاشمی
برای بررسی موضوع سیاستگذاری در امر مبارزه با مواد مخدر در سالهای اخیر، با علی هاشمی به گفتوگو پرداختیم. وی سالها در حوزه مبارزه با مواد مخدر کشور مسئول بوده است و با پیچوخمهای بوروکراسی در بخشهای مختلف مبارزه با مواد مخدر آشناست. او هماکنون مدیرعامل مؤسسهای غیردولتی در حوزه پیشگیری و کاهش آسیب اعتیاد است.
علی هاشمی آمارهایی از میزان موفقیت نسبی در برخورد با این معضل ارائه میکند و معتقدست باید سازمانی پاسخگو زیر نظر رئیسجمهور تحت عنوان سازمان ملی مدیریت کنترل اعتیاد و آسیبهای اجتماعی تأسیس شود. گفتوگوی زیر مروری اجمالی بر سیاستهای مبارزه با مواد مخدر در چهل سال اخیر است.
پدیده اعتیاد از جنبههای مختلف به کشور آسیب میزند. در آغاز درباره ابعاد این بحران توضیح دهید.
همه معتقدند پدیده اعتیاد معضلی برای کشور بوده و به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است. من معتقدم این پدیده تهدیدی جدی علیه امنیت جامعه است؛ البته امنیت جامعه بهعنوان دانه درشتترین مرجع امنیت که همه ابعاد امنیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، قضایی و حتی امنیت ملی را هم دربرمیگیرد. دو عامل اساسی بهعنوان دو روی یک سکه در ایجاد این پدیده، چالش یا بحران نقش دارند: عامل نخست جذابیت اقتصادی در این پدیده است؛ و عامل دیگر جدی بودن تقاضا و مصرف است. جذابیت اقتصادی همه طرفین ماجرا را جذب خود میکند: قاچاقچیان؛ فروشندهها؛ و خردهفروشها. حتی بعضاً مبارزهکنندهها را هم جذب میکند که با آمار ساختگی دنبال جذب بودجه بیشتر هستند، همچنین مصرفکنندگانی که باید برای تأمین مصرفشان در این سیکل بمانند. میتوانیم بگوییم اگر تقاضا جدی نباشد، جذابیت اقتصادی هم شکل نمیگیرد. برای تحقق سیاستهای کلی ابلاغی در حوزه کاهش تقاضا بهعنوان راهبرد برتر و اصلی حداقل برای سه دهه آینده باید تمامی مؤلفهها، ساختارها و سیستمهای حکمرانی توسعهیافته و همچنین جامعه مدنی و نهادهای مردمی در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… مداخله هوشمندانه و مستمر داشته باشند. این پدیده تنها پدیدهای است که در دنیا تقاضا در آن جدی است. وقتی از یک معتاد هروئین بپرسید در وضع خماری به چه حالی خواهی افتاد، میگوید اگر بگویند در شکم مادرت بستهای هروئین است من از خود بیخود شکم مادر خود را برای هروئین پاره میکنم. وقتی جدی بودن تقاضا با جذابیت اقتصادی همراه میشود نتیجه آن وضعیت بحرانی خواهد بود که در حوزه اقتصاد مواد مخدر و حوزه آسیبهای اجتماعی داریم. وقتی در کشور در مقطعی مثلاً جنگ قلیان راه میافتد با بررسی عمیقتر متوجه میشویم که بعضاً کار خود مافیای مواد مخدر است. ما هم با مصرف سیگار و قلیان مخالفیم معتقدیم باید از نظر فرهنگی و بهداشتی روی این مسائل هم کار شود و از نظر پیشگیرانه باید آموزش داده شود، اما وقتی ما در برخورد با مواد مخدر سنگین مشکل داریم، جنگیدن با سیگار و قلیان یک راه انحرافی است که مافیای مواد مخدر دنبال آن هستند. سوی دیگر این مسئله، قانون سیاستها و تدابیر حاکمیت است که مجمع تشخیص مصلحت در سال ۱۳۸۵، سیاستهای کلی مربوطه را ابلاغ کرده است که خود بنده هم در مراحل تدوین، تصویب و بهکارگیری آن بودهام.
درباره اهمیت معضل مواد مخدر، شاخصهایی وجود دارد که به آنها اشاره میکنم و مستندات را هم ارائه میدهم. ضرورت و اهمیت این بخش در سه بعد اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و سیاسی-امنیتی و در دو بخش داخلی و خارجی قابلبحث است.
بنا بر اولین پژوهش درباره حجم اقتصاد مواد مخدر که در سال ۱۳۸۳ انجام شد برآورد حجم اقتصاد در آن سال ۱۲ میلیارد دلار بود. این حجم ۱۲ میلیاردی درواقع همان جذابیت اقتصادی است که گفتیم. در سال ۹۴ ، با حجم ترانزیتی مافیای بینالمللی که از ایران شده بهطور غیررسمی این مبلغ بالای ۳۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
باید در نظر بگیریم که در آن سال درآمد نفتی ما کم بود و درواقع ۱۲ میلیارد در برابر ۳۰ یا ۴۰ میلیارد درآمد نفتی ما رقم بالایی محسوب میشده است.
اگر از بحث اقتصاد ترانزیت عبور کنیم و فقط اقتصاد داخلی را در نظر بگیریم، نسبت به تحقیق سال ۱۳۸۳، اکنون حدود ۲۰ میلیارد دلار برآورد میشود. این رقم ۲۰ میلیارد دلار در سه بخش تقسیم میشود: ۴۶ درصد این پول هزینهای است که از جیب خانوادههای معتادان پرداخت میشود و به جیب قاچاقچیها میرود که این پول خودش آسیبهای فراوانی برای جامعه دارد؛ و بعد دیگر این موضوع هزینههای دولت است که ۲۶ درصد این رقم است و مابقی هزینهای است که جامعه بابت اعتیاد پرداخت میکند، مثلاً تصادفات رانندگی یکی از این هزینههاست؛ آمارها نشان میدهد ۱۶ تا ۱۷ درصد از تصادفات ناشی از اعتیاد راننده است. طلاق نمونه دیگر این آسیبهاست یا ایدز و هزینههایی که نظام درمان برای آن پرداخت میکند. حالا شما ببینید این هزینهها اگر نباشد و این پول صرف امور عمرانی بشود، چه کارهای مهمی میتوان برای کشور انجام داد. طبق آخرین آمار ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر معتاد و مصرفکننده دائمی داریم.
درباره موضوع ترانزیت آیا کار جدی انجام شده است چون گفته میشود حتی در تصویب لوایح CTF حضور این باندها مؤثر بوده است.
درباره موضوع ترانزیت مواد مخدر تولیدی افغانستان از مسیر ایران به اروپا و دیگر نقاط جهان، ایران جدیترین و بیشترین هزینه مادی و معنوی را متقبل شده است. نزدیک به ۳۵ هزار عملیات مسلحانه، متلاشیکردن بیش از ۴۰ هزار باند قاچاق مواد مخدر، حدود ۴ هزار شهید و ۱۵ هزار جانباز و چندین میلیارد دلار خسارت، بخشی از این هزینههاست. بهجرئت میتوان گفت ۳۰ تا ۴۰ درصد کشفیات سالانه ایران مربوط به مواد مخدر ترانزیتی به اروپاست. طی چهل سال گذشته نزدیک به ۱۴ هزار تن کشفیات داشتیم. [از مجموع حدود ۱۴۰ هزار تن تولید افغانستان]
علیرغم تشویقهای دائمی سازمان ملل و گزارشهای منطقهای از تلاشهای صادقانه ایران، نهتنها شاهد هیچ کمکی جدی به کشور نیستیم، بلکه برعکس با تحریمهای امریکا شاهد ایجاد مانع در مقابله با این باندهای مافیای ضد بشر هستیم.
با تلاشهای انجامشده در اصلاح قانون طبق ماده ۴۳ در راستای همکاریهای اطلاعاتیـ امنیتی با دیگر کشورها امکان مقابله مشترک با اقدامات اطلاعاتی و عملیاتی دو یا چندجانبه برای مقابله همهجانبهتر و مؤثرتر با باندهای ترانزیتی مافیا فراهم شده است و تلاشهایی هم در این راستا انجام شده است.
یکی از مسائلی که در این حوزه اتفاق میافتد بحث پولشویی است که از جرائم سازمانیافته است. در سال ۱۳۸۳ که من دبیرکل ستاد بودم با حمایت ویژه سید محمد خاتمی ریاست محترم ستاد و همچنین با همکاری قوه قضائیه و دیگر سازمانها، نخستین کنفرانس بینالمللی مبارزه با پولشویی را در کشور در دانشگاه شیراز برگزار کردم که امیدوارم با اتخاذ سازوکارهای همهجانبه قانونی و اجرایی این مبارزه هدفمند تداوم یابد، چراکه جذابیت اقتصادی عامل کلیدی در رابطه با وضعیت بحرانی مواد مخدر در کشور و جهان است. موضوع مهم دیگری که پدیدهای جدید، سنگین و سخت برای کشور در این زمینه است جذب افراد غیرحرفهای به چرخه توزیع است که این موضوع بهدلیل بیکاری فراوان در سالهای اخیر بهخصوص در حاشیهها و اقشار مستضعف است. وقتی آمار را نگاه میکنیم در دو دهه اخیر بین ۳۵۰ تا ۵۵۰ هزار نفر در سال دستگیری داریم که عمده این دستگیریها در حوزه جرائم مواد مخدر بهویژه توزیع است.
کار خوبی که اخیراً انجام شده بحث منتفی شدن اعدام افرادی است که تنها حملکننده مواد مخدر هستند.
بحث اعدامها در چند سال اخیر به یکی از چالشهای جدی در حوزه سیاسی، اجتماعی و بینالمللی تبدیل شده بود. در موضوع مواد مخدر و اعتیاد عمده تصمیمگیری انتخاب بین بد و بدتر است. ضمن اینکه بیشتر نخبگان در این حوزه اعم از قضات، قانونگذاران، مجریان، مدیران، دانشگاهیان و… از منظر هزینهـمنفعت به این نتیجه رسیدند که هزینه و خسارت این اعدامها بسیار زیاد است در ضمن اینکه کوچکترین بازدارندگی هم نداشته است و مهمتر از همه اینکه مافیای اصلی، سالم و دستنخورده باقی مانده است و این افراد سپر بلای آنها شدهاند. این موارد از نظر اقتصادی بود، اما از نظر اجتماعی هم این یک دغدغه خیلی مهم است. طبق نظرسنجیها بین ۸۵ تا ۹۰ درصد مردم نگراناند فرزندان یا اعضای خانوادهشان درگیر این موضوع شوند.
یعنی این نگرانی اجتماعی تبدیل به نگرانی حاکمیت میشود.
بله. در بخش شاخصهای سیاسی هم اشاره میکنم که این مسئله تبدیل به نگرانی مردم از نحوه حکمرانی حاکمیت شده است؛ یعنی نگرانی ۸۵ درصدی مردم دارد به سویی میرود که حاکمیت ناتوان است یا حتی خودش بعضاٌ آلوده است و نمیخواهد این مسائل را حل کند. این مسئله خودش عامل مشروعیتزدایی از حاکمیت است. الآن ۲۰ درصد از خانوادهها درگیر این موضوع هستند. مسئله دیگر سهم دستگیری افراد در ارتباط با مواد مخدر است. من زمانی که در ستاد مسئولیت داشتم در تعاملی که با قوه قضاییه داشتیم تصمیم گرفته شد افراد معتاد، دیگر به زندان نروند. قبل از سال ۸۰ ، فرد معتاد را زندانی میکردند، اما از سال ۸۰ به بعد در زمان مرحوم آیتالله شاهرودی موفق شدیم جلوی زندانی شدن افراد معتاد را بگیریم. الآن تعداد زندانیها به جرم فروش مواد بسیار بالاست و البته موفق شدیم جلوی ۹۰ درصد از اعدامها را بگیریم. تلاش بسیاری در این زمینه انجام دادم که حتی گفته میشد فلانی طرفدار قاچاقچیهاست. ما بسیار پیگیری کردیم و خود قوه قضائیه و سازمان زندانها به این نتیجه رسید که این اعدامها بازدارندگی ندارد وگرنه این مسئله اینقدر گسترش پیدا نمیکرد.
شما که خودتان در خط مقدم جبهه در این مسئله بودید درباره جلوگیری از اعدامها بیشتر مؤثر بودید یا امثال ما یا گروههایی که با اعدامها مخالفت میکردند؟
حتماً این مسئله رفت و برگشتی است. نگاه شما و تبیین علمی شما به ما کمک کرد تا بتوانیم این نگاه علمی را پمپاژ کنیم. من شاید دهها سخنرانی در دانشگاهها و مراکز علمی داشتم و از آن طرف مرتب در سیستم قضائی از آنها میخواستم که بگویند از اینهمه اعدام کدامیک قاچاقچیهای اصلی بودند؟ اکثراً جوانهایی ۲۸ تا ۳۰ سال از روی بیکاری و بدبختی مجبور به این کار شده بودند. گاهی شبها برای بعضی از اینها گریه میکردم. بعضی از این افراد ریسک بلعیدن مواد را میپذیرفتند و از زاهدان و سیستان یک کیلو مواد را در بستهبندیهای کوچک میبلعیدند و تا تهران حمل میکردند و ۲۴ ساعت چیزی نمیخوردند تا مواد را تحویل دهند و سهمشان فقط ۱۰ درصد بود. یکی از این موردها زن و شوهر جوان دانشجوی پزشکی بودند که از زاهدان آمدند و در فرودگاه دستگیر شدند. از نظر سیاسی و امنیتی ما یک پارادوکس هم در این زمینه داریم، چون همه دنیا ایران را بهعنوان محور مبارزه با مواد مخدر میشناسد و ایران بزرگترین کشف کننده مواد افیونی است.
این کشفیات را از بین میبرند یا استفاده دیگری میشود؟
بخشی از آن را که مرغوبیت و خلوص دارد برای ساخت دارو استفاده میکنند، مانند استامینوفن و داروهایی که برای ترک اعتیاد نیاز داریم. مابقی را هم میسوزانند. از طرف دیگر هم مثلاً امریکا میگوید ما محور مبارزه با ترانزیت مواد مخدر هستیم. همین کشف اخیر یک تن هروئین در مرز ارومیه توسط وزارت اطلاعات نشاندهنده این است که جمهوری اسلامی در مبارزه با مواد مخدر بسیار هزینه میکند.
کشورهای غربی حتی از دادن تجهیزاتی مانند جلیقه ضدگلوله هم دریغ میکردند و امریکا اطلاعات کاروانهای حمل مواد مخدر را به ما نمیداد.
بله. درست میگویید. این اطلاعات دقیقی است. ما این مشکل را داریم که امریکاییها اطلاعات مراکز اصلی را نمیدهند که ما بتوانیم آنجا عملیات کنیم. ما یک بحث امنیتی خیلی مهم داریم که از ناحیه افغانستان است و من الآن وارد آن نمیشوم. یکی از شاخصههایی که میخواهم راجع به آن صحبت کنم آن فساد و آلودگی است که جذابیت اقتصادی در بدنه سازمانها ایجاد میکند. من باافتخار و صدای بلند اعلام میکنم در زمان آقای خاتمی آمار گرفتم و به همه مسئولان نظام هم دادم. در زمانی که در ستاد بودم نزدیک به ۲ میلیون دستگیری داشتیم که نزدیک به ۶۰ هزار نفر از این ۲ میلیون دستگیری از داخل حکومت بودند؛ از سربازهایی که با قاچاقچیها همکاری میکردند تا دیگر کارکنان کشوری و لشکری و این نشان میداد این شیوه مبارزه، در داخل نیروها فساد ایجاد میکرد. در چهل سال گذشته از مجموع دستگیریها حدود ۲.۵ درصد از نیروهای خودی بودهاند که البته این نشانگر صداقت و تلاش حاکمیت نیز هست.
با همه این سختیها و مشکلات، آیا در مبارزه با مواد مخدر موفق بودهایم؟
در کل دنیا این سختی وجود دارد؛ البته بعضی از کشورها به فرمولهایی رسیدهاند که این مبارزه را برای خودشان راحتتر کردند، اما بهطور کلی مبارزه سختی است. ما با بسیاری از کشورها مذاکره کردیم و یادداشت تفاهم امضا کردیم. در یکی از این دیدارها من از رئیس ستاد یکی از کشورهای اروپایی پرسیدم شما در مبارزه با مافیای عرضه و قاچاق چقدر موفق هستید. او پاسخ داد اگر صادقانه بگویم ۱۰ تا ۱۲ درصد. پس این کار بسیار سختی است. زمانی که مسئولیت ستاد را داشتم به نتیجهای رسیدم که اگر ما تمام این قاچاق را کنترل کنیم باید مرز افغانستان را کنترل کنیم که حتی یک کیلوگرم مواد هم داخل نیاید، اما چون نمیتوانیم جلوی تقاضا را در داخل بگیریم پس تقاضا به سمت مواد صنعتی میرود، یعنی همین وضعی که الآن به آن مبتلا شدهایم. قسمت دومِ سختی موضوع گستره این پدیده است. در بین بیسوادان، افراد معتاد داریم همانگونه که در بین تحصیلکردهها معتاد داریم، هم در شهرها و هم در روستا، هم در ایران و هم خارج از ایران معتاد داریم. هم در بین شاغلان و حتی بیکاران و هم در میان مجردان و متأهلان معتاد داریم و این خود نشانگر سختی کار است.
الآن در آمارها مطرح است که میزان مصرف مواد صنعتی پایین آمده و گرایش به سمت تریاک دوباره افزایش یافته است. این نتیجه سیاستگذاریهای دولتی است یا دلایل دیگری دارد؟
این نتیجه سیاست دولتی و تلاشهاست؛ البته این آمارها خیلی دقیق نیست و بین آمارهای دولتی و مراکز خصوصی اختلاف وجود دارد. یک مطالبه جدی شما این میتواند باشد که چرا در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی آمار دقیق و واحدی در این زمینه وجود ندارد. برای نمونه الآن هنوز نرخ بروز اعتیاد معلوم نیست. اقتصاد مواد مخدر اکنون بهطور شفاف نامشخص است. نُرم اعتیاد در جهان، منطقه و ایران به شکل تطبیقی نامعلوم است.
بعد سوم سختیِ کار این است که مدل یکسانی در زمینه مقابله با مواد مخدر وجود ندارد. در بعضی کشورها وزیر بهداشت مسئول است، در بعضی دیگر پلیس و در بسیاری کشورها مثل ایران یک ستاد مسئول است. در کشور ما ستاد مبارزه با مواد مخدر ستادی است که باید کار بخشی، میان بخشی و فرابخشی را با هم تدبیر کرده و پیش ببرد که این در کشور ما که اجماع و انسجام نیست کار سختی است.
لطفاً درباره کار بخشی، میانبخشی و فرابخشی بیشتر توضیح دهید.
کار بخشی یعنی اینکه در بحث مواد مخدر بعضی از کارها را باید هریک از دستگاهها بهتنهایی انجام بدهند. کار برخورد با شبکه توزیع داخلی به عهده نیروی انتظامی است و کار ویژه اطلاعاتی و برخورد در سطح بینالمللی با وزارت اطلاعات است و کار درمان با وزارت بهداشت است و کار توانمندسازی معتادان و خانوادههای آنها با بهزیستی است. کار میانبخشی یعنی ما برای مقابله با عرضه یک کمیته مقابله با عرضه داریم، متشکل از چهار دستگاه یعنی گمرک، نماینده وزارت اطلاعات، نماینده پلیس و بسیج همه باید جمع شوند. در ستاد هم کمیته مقابله با عرضه داریم. در کار میان بخشی چهار یا پنج دستگاه با هم وظیفه دارند. کار فرابخشی میشود مجموع این دستگاهها و درمجموع ستاد مبارزه با مواد مخدر که کار بسیار سختی است و من با توجه به خود پدیده اعتیاد و مواد مخدر از آن بهعنوان جنگ دائمی یاد میکنم.
آخرین آماری که من از تولید تریاک در افغانستان دارم ۱۷۵ تن در سال ۲۰۰۱ است که در سال ۲۰۱۷ به ۹ هزار تن رسید و اکنون حدود ۱۲ هزار تن است که این نرخ بسیار زیاد است و طبق آمار سازمان ملل ۳۰ درصد از این مواد که در افغانستان تولید میشود به سمت مرزهای ایران میآید که بخشی از این بار تریاک با ضربههای ما منهدم، بخشی مصرف و بخشی از طریق بالکان ترانزیت میشود. کشت خشخاش که در سال ۸۰، ۱۱۰ تن بود و الآن به ۱۰۵ تن رسیده که در این فاصله همراه با رشد زیادی بوده است که البته الآن با تلاش نیروی انتظامی مهار شده است. میزان کشفیات در چهل سال گذشته، از حدود ۱۴۰ هزار تن تولید حدود ۱۴ هزار تن انواع مواد مخدر بوده که چیزی حدود ۱۰ درصد است؛ یعنی با تمام این تلاشها نُرم ما این مقدار است.
جلسه ۱۳۴ ستاد جلسه مهمی بود که با حضور رئیسجمهور چند مصوبه و راهبرد مهم داشتیم. اولین راهبرد تأکید بر بازنگری جامع اصلاح مواد مخدر از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام در راستای بند هشتم اصل ۱۱۰ قانون اساسی است. در این مصوبه ما از مقام رهبری خواستیم که قانونگذاری از مجلس به مجمع برگردد که این مورد، منتظر تأیید رهبری است. یکی دیگر از مصوبات برجسته ستاد در جلسه ۱۳۴ تسریع در تصویب قانون مبارزه با پولشویی بود، چراکه مبارزه با پولشویی به بنیانهای مالی و اقتصادی مافیا و قاچاقچیهای بزرگ ضربه میزند. ما هنوز در این زمینه مشکل داریم و البته مبارزه با پولشویی یکی از بندهای FATF هم است.
درباره نقایص سیستم صحبت کردید، حالا درباره راهحلها صحبت کنیم. راهحل شما چیست؟ چطور باید این سیستم چابکتر و کارآمدتر شود؟
این سؤال خوبی است. به نظرم این ستاد به این شکل نمیتواند کارآمد باشد، چون مسئولیتپذیری ندارد. حالا ما میتوانیم سه مدل طراحی کنیم: ۱. مدل متمرکز است که البته شدنی نیست چون نمیتوانیم کارهای اجرایی بخشهای امنیتی و انتظامی و درمانی را یک جا جمع کنیم، در دنیا هم ساختار به این شکل نداریم؛ ۲- یک مدل هم مدل کاملاً غیرمتمرکز است که هر بخشی خودش باید پاسخگو باشد. صداوسیما جدا، نیروی انتظامی جدا و وزارت بهداشت هم باید جدا پاسخگو باشند که این هم شدنی نیست؛ ۳- مدل رایج در دنیا مدل تلفیقی است؛ یعنی امور فرابخشی و ملی متمرکز باشد و امور میانبخشی و بخشی غیرمتمرکز باشد. به نظر من باید یک سازمان ملی پاسخگو زیر نظر رئیسجمهور تحت عنوان سازمان ملی مدیریت کنترل اعتیاد و آسیبهای اجتماعی تأسیس شود.
آیا حرفهای الآن شما ناظر بر کاهش تقاضاست؟
بله. من اولویت اول را به کاهش تقاضا میدهم و معتقدم تا زمانی که کاهش تقاضا صورت نگیرد نمیشود جلو عرضه را گرفت. تز دکترای من را با عنوان درآمدی بر مؤلفههای مؤثر بر کاهش تقاضا در زمینه مواد مخدر بود که ستاد آن را منتشر و توزیع کرد. چون شما سؤال کردید من سه چهار نکته در مورد چالشها و راهبردها برایتان میگویم. سیاستهای کلی مواد مخدر را رهبری ابلاغ میکند. بهخاطر اهمیت موضوع رهبری در سال ۸۵ در نامهای خطاب به روسای قوا ابراز نگرانی میکنند که این نگرانی دقیقاً بهجا بود، چراکه سیاستها و طرحها ضمانت اجرایی ندارند و پاسخگویی هم در این زمینه اصلاً وجود ندارد. مشکل دوم ساختار سازمان است که همگرایی و انسجام درونی و ملی و بخشی و میانبخشی نداریم و حتی در زمینه مبانی نظری هم اجماع وجود ندارد و نیاز به اصلاح ساختاری داریم. اگر وزارتخانه شود که پاسخگوی مجلس باشد چهبهتر، اما اگر نشد، باید یک معاونت زیر نظر رئیسجمهور تأسیس شود. یکی از چالشهای جدی ما آسیب دیدن نهاد خانوادههاست، استحکام نهاد خانواده کمک زیادی به کاهش نرخ شیوع و بروز اعتیاد میکند، یعنی اگر هسته اصلی کار را روی نهاد خانواده با آموزش از طریق دولت و صداوسیما و نهادهای مدنی و سمنها متمرکز کنیم، نتیجه بسیار بهتری خواهیم گرفت، حتی جا دارد که صداوسیما یک شبکه را به این موضوع اختصاص دهد. کارهایی هم متأسفانه انجام شده که اگر نمیشد، فکر میکنم وضع بهتری داشتیم. یکی از این طرحها معدوم کردن کشت خشخاش در سال ۵۹ بود. در آن زمان افغانستان ۲۰۰ تن تولید داشت و الآن ۱۲ هزار تن تولید دارد. درواقع ما با آن کار بازار خود را به افغانستان و قاچاقچیهای بینالمللی دادیم. تا به حال هم سازمان ملل مجوز کشت مجدد را به ما نداده است. من سالها در این زمینه ریسک کردم، جنگیدم و برای اجماعسازی تلاش کردم که بگویم ما نیاز داریم مصرف معتادان را از چنگال مافیا دربیاوریم و با داروهای درمانکننده و نگهدارنده خود به دست گیریم. رهبری هم در سیاستهای کلی دستور را ابلاغ کرد، اما تاکنون اتفاقی جدی نیفتاده است. [بحث مدیریت مصرف]
ما هنوز تأییدیه بینالمللی نداریم؟
پیش از انقلاب تأییدیه بینالمللی داشتیم، اما خودمان باطلش کردیم و وزارت خارجه هم هنوز نتوانسته تأییدیه را بگیرد. من حتی به مرحوم آیتالله هاشمی، ریاست وقت مجمع تشخیص مصلحت، گفتم این کارِ نابودکردن کشت خشخاش در سال ۱۳۵۹ را مافیا به دست ما انجام داد. اگر ما آن مجوز را حفظ و اصلاح میکردیم، میتوانستیم داروهای مختلف ارزانقیمت تهیه کنیم.
حتی میتوانستیم صادرات کنیم.
با هدف دارویی بله. ما با این کار مراکز درمانی را تعطیل کردیم. نگاه مجرمانه داشتیم، معتادها را زندانی کردیم و ایدز شیوع پیدا کرد. در نگاه کلان چه بخواهیم خود را با جهان مقایسه کنیم چه با رژیم قبل از انقلاب، باید بگوییم واقعاً وضع ما بهتر شده یا فرقی نکرده و بدتر شده است؟ آقای دکتر رحمانی فضلی، دبیرکل قبلی ستاد مصاحبه کرده بود که وضع ما بهتر شده است؛ اما این آمار و اطلاعاتی که به ایشان داده شده اطلاعاتی غلط و دروغ بوده است. چراکه آماری که ایشان اعلام کردند ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر معتاد داریم غلط است. این در حالی است که خودشان سه سال پیش اعلام کردند ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر معتاد داریم. یا این آمار غلط است یا آن آمار. از نظر من وضعیت خوب نیست و بحرانی است. نرخ بروز را هنوز کسی نمیداند. یک بار تحقیق مقطعی انجام شده که در این پانزده سال اخیر بهطور میانگین روزی ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از جوانان آلوده مواد مخدر میشوند. یقیناً این آمار درست نیست و حتی یقیناً آمار واقعی از این عدد هم کمتر نیست؛ اما متأسفانه ما در این زمینه، کار تحقیقاتی ملی انجام ندادیم. جدیترین مطالبه مقام معظم رهبری هم در جلسه ستاد همین مسئله بود. تا آمار درست در دست نباشد برنامهریزی درست پیش نمیرود.
جلسات ستاد مرتب با حضور رهبری برگزار میشود؟
بهخاطر توجه ویژه ایشان در سه سال اخیر بله. در حضور خودشان جلسه برگزار میشود. دستگاهها کار خود را انجام میدهند و ایشان از منظر نظارتی از مجمع تشخیص نتایج را مطالبه میکنند. در این دو سال و نیم اخیر هفتمین جلسه با حضور ایشان برگزار شده است. هر پنج شش ماه یکبار این جلسه برگزار میشود.
چطور میشود هماهنگی بین دستگاهها را بیشتر کرد؟
موضوع مهم اجتماعی شدن است. برای اجتماعی شدن باید تحولات بزرگ در جامعه اتفاق بیفتد. ببینید چطور صداوسیما و مراکز مذهبی مردم را برای اربعین بسیج میکنند. ما باید به سمتی برویم که در مردم جا بیندازیم ثواب نذری دادن به زائر اربعین فرقی با نذری دادن به کارتنخواب ندارد. یک مثال میآورم. در انگلیس هم خیریه هست. میگویند هرچقدر که خیریهها برای آسیبهای اجتماعی از مردم پول جمع میکنند، دولت هم به همان اندازه کمک میکند. این کار باید در کشور ما هم نهادینه شود. این بحث جامعی است. وقتی نظام بخواهد مسئلهای را انجام دهد با تمام توان پیگیری میکند. وقتی نظام میخواهد مشارکت حداکثری در انتخابات باشد زمین و زمان را به هم میدوزد یا روز عاشورا و روز قدس، بنابراین برای این مسئله باید یک اراده ملی وجود داشته باشد.
مسئله بعدی این است که تا زمانی که تقاضا در کشور ما جدی است، برای کاهش دادن تقاضا اصلاحات بنیادی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید اتفاق بیفتد که تا کنون نیفتاده است. تا زمانی که تقاضا در کشور جدی است مقابله تکبعدی با عرضه خردهپا فقط کار را سختتر و هزینههای اجتماعی را بیشتر خواهد کرد.
مجموعه ساختار ما در ستاد مبارزه با مواد مخدر که خیلی گسترده و پخش است، درباره مواد مخدر بدون حساسیت و بدون انگیزه شده است. اگر تیمی عملیات تروریستی در کشور انجام دهد، همه در کشور بسیج میشوند تا این تیم را شناسایی و برخورد کنند، اما در این حوزه حساسیت و دغدغه نیست. بهطور میانگین در چهل سال گذشته در شبانهروز از شش تا پانزده نفر بر اثر مصرف مواد مخدر و اوردوز میمیرند و دهها جوان جدید روزانه به دام این شیاطین گرفتار میشوند. حال سؤالی دارم؟ البته نمیخواهم بحث را سیاسی کنم. آیا قرائت دموکراتیکتر از اسلام و سعهصدر بیشتر به کاهش آسیبهای جامعه مانند طلاق و اعتیاد کمک نخواهد کرد؟ تابهحال بهعنوان یک مسئله روی این موضوع کار نشده است.
موضوع دیگر نقش متغیرهای کلان مانند بیکاری و مشکلات معیشتی و متغیرهای روانی همچون ناامیدی در ابتلا به اعتیاد است. درباره این موضوع نظر شما چیست؟
ما ویژگیهای جامعه ایرانی را در افق چشمانداز اینچنین برشمردیم: سرمایه اجتماعی بیشتر، سلامت و تأمین اجتماعی بهتر، داشتن نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر و فساد و این شاخصهها را درآوردیم. مواد مخدر و اعتیاد ضد توسعه است. لازم است این رویکرد در تمامی مراحل نظری و عملی درباره این پدیده مدنظر همه مدیران و مجریان قرار گیرد.
لطفاً در پایان جمعبندی خود را فرمایید.
در نهایت بهعنوان یک جمعبندی از صحبتهایی که داشتیم به چند نکته محوری اشاره میکنم: ۱. همانطور که اشاره کردم با نگاه جامع به این پدیده بهعنوان تهدید علیه امنیت جامعه که مرجع اصلی امنیت کشور است همزمان به هر دو روی یک سکه یعنی «جذابیت اقتصادی» و «جدی بودن تقاضا» توجه شود؛ ۲. به نظرم درمجموع سیاستهای نظام در این حوزه در بعضی از زمینهها حتی نسبت به کشورهای پیشرفته روزآمدتر و کارآمدتر است. بالاترین سطح این سیاستها، سیاست «مدیریت مصرف» است که نشانگر واقعنگری و نگاه ویژه حقوق بشری و انسانی رهبری و مدیران جمهوری اسلامی ایران به این پدیده است که البته این رویکرد و سیاست نتیجه سه دهه تلاش، مبارزه و تجربه است؛ ۳. جدیترین چالش درونسیستمی این پدیده که تأثیرگذار اصلی در کمنتیجهبودن تلاشهاست، ناکارآمدی ستادی و مدیریت در این حوزه است. مدیریت هوشمند، منسجم، همافزاست و با رصد و پایش مستمر از این پدیده هوشمند پیچیده نداریم. به نظرم «ایجاد یک سازمان ملی پاسخگو و چابک» با رده معاون رئیسجمهور بهعنوان «سازمان ملی مدیریت اعتیاد و آسیبهای اجتماعی» میتواند تا حدی این چالش را برطرف کند. ضمن اینکه خود این سازمان میتواند بهعنوان موتور محرک، در ایجاد جنبش بزرگ اجتماعی شدن پدیده نقش مؤثری را ایفا کند. هسته مرکزی اجتماعی شدن، مسئولیت اجتماعی شرکتها، شهرداریها، احزاب، ورزشکاران، هنرمندان، نهادها و انجمنهای مدنیـمذهبی و خیریهها بهویژه نهاد خانواده است؛ و ۴. در پایان باید بگویم که مواد مخدر و اعتیاد پدیدهای جهانی است. باید با تعامل سازنده و دوستانه و دیپلماسی فعال با کشورها، جبهه متحدی را در مقابل مافیای جنایتکار جهانی که عامل جرائم سازمانیافته و پولشویی در جهان است تشکیل دهیم.
به امید جهان عاری از مواد و اعتیاد و صلح دائمی.