در حاشیه انتقال سفارت امریکا از تلآویو به بیتالمقدس غربی
گروه سیاست خارجی
بهنظر میرسد امریکا منافع حیاتی خود را در نفت و منافع استراتژیکش را در حمایت از اسرائیل میداند. پیش از ریاستجمهوری بوش پسر، معمولاً حزب جمهوریخواه به اعراب و کشورهای نفتخیز بیشتر نزدیک بود تا به اسرائیل، ولی حزب دموکرات بیشتر به اسرائیل نزدیک بود تا به کشورهای نفتخیز. این معادله با ریاستجمهوری بوش پسر به هم خورد و بوش در طول هشت سال ریاستجمهوری خود حتی یک بار هم جنایات اسرائیل را تقبیح نکرد چه رسد به محکومیت در شورای امنیت یا غیرقانونی دانستن خانهسازیها در مناطق اشغالی. علت آن چیست؟ یکی از علتهای آن را در درون امریکا باید جستوجو کرد، چراکه پدیدهای به نام «مسیحیان اوانجلیست» در امریکا معتقدند حضرت مسیح در اسرائیل ظهور میکند و بنابراین باید اسرائیل را بهطور کامل تأیید کنیم تا این ظهور سرعت بگیرد. بوش پسر متکی به آرای این نحله از یهودیان صهیونیسم بود و خط مشی آنها را دنبال میکرد؛ اشغال نظامی عراق و فروپاشی این کشور و اشغال نظامی لیبی. این دسته از مسیحیان اوانجلیست در پیروزی ترامپ خیلی نقش داشتند و بدینسان اسرائیل از بهوجود آمدن چنین اهرمی در امریکا سود میبرد.
مطلب دیگر مسئله انرژی است که هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات تصمیم گرفتند که وابستگی خود را به واردات نفت کم کرده و درنهایت این وابستگی را از بین ببرند. اوباما در این راستا تأکید زیادی به انرژی پاک خورشیدی داشت که او را به خیانت در بیتالمال متهم میکردند که چرا امریکا با داشتن ۷۰۰ پایگاه نظامی در سطح دنیا و ۷۵۰ میلیارد بودجه نظامی نتواند به مخازن نفتی ارزان دنیا دسترسی پیدا کند. ترامپ هم که رئیسجمهور شد عنصر محیطزیست را از روی صنایع نفت و زغالسنگ برداشت تا تولید نفت و زغالسنگ افزایش یافته و وابستگی انرژی به خارج کم شود. در کنار این دو روند مدتی است که امریکا به استخراج نفتهای غیرمتعارف یا نفت شل میپردازد که تولیدات آن فزونی گرفته و هزینه تولید هر بشکه به ۲۵ تا ۳۶ دلار کاهش یافته. اگر تلاشهایی که در امریکا در جهت تولید انرژی خورشیدی یا تولید نفت و گاز غیرمتعارف و یا حذف محیطزیست از روی صنایع نفت و زغالسنگ میشود را کنار هم بگذاریم ملاحظه میکنیم که هر دو حزب امریکا تصویب کردند که واردات انرژی خود را بکاهند و طبیعی است که این روند به نفع کشورهای نفتخیز چون عربستان و امارات نخواهد بود و این هم اهرمی است در خدمت نزدیک شدن امریکا و اسرائیل. برخی از طراحان راهبردی معتقد بودند که اسرائیل آلت دست امریکاست ولی اخیراً با توجه به تغییر بعضی معادلات به این نتیجه رسیدند که امریکا عملاً دنبالهرو اسرائیل و صهیونیستها شده است. از طرفی ترامپ برای بقای خود و ماندن در کرسی ریاستجمهوری، در برابر حملات روزنامههای نیویورکتایمز، واشنگتنپست، لوسآنجلس تایمز و کارگزاران سیا و اف بی ای که به دولت پنهان معروفاند و قصد دارند نقش روسیه را در انتخابات ۲۰۱۶ به نفع ترامپ بررسی کنند، ناچار است به دولت پنهان دیگری چون لابی صهیونیسم و اوانجلیستها تکیه کند که اسرائیل از این اهرم نیز موقتاً سود میبرد. بهنظر میرسد برای دستیابی به یک خط مشی پایدار در دفاع از فلسطینیان مظلوم و مقابله با اشغالگران آپارتایدی لازم است که به این عوامل توجه کرد.