گزینش و ترجمه: علی کافی
تهی شدن پرشتاب منابع آبی زیرزمینی و حرکت گریزناپذیر ایران بهسوی بحران آب و امنیت غذایی یک بحث منطقهای و دارای اهمیت جهانی است. بخشی از تنش آبی ایران ناشی از هیدرولوژی و تغییرات اقلیمی است، اما بیگمان بخش بزرگی از مشکلات آبی ایران حاصل دههها تحریم است، بهعلاوه سوءمدیریت سیاسی مقابله با بحران را پیش از آنکه آسیب جبرانناپذیری به کشور وارد آید، بسیار نامحتمل ساخته است.
کمبود آب اغلب به افزایش بیثباتی سیاسی و اجتماعی و تمرکز بیشتر دولتها بر روی امنیت غذایی منجر میشود. اهمیت این موضوع ناشی از آن است که ایران یک بازیگر منطقهای قدرتمند، از تولیدکنندگان اصلی انرژی در جهان و خانه با بیش از ۸۰ میلیون نفر است که بسیاری از آنها با بدتر شدن شرایط برای تأمین آب ناچار به مهاجرت خواهند بود. مشکلات داخلی ایران میتواند تا خارج از مرزهایش را متأثر کند، همین مطلب پای ایران را به بسیاری درگیریهای منطقهای کشیده است.
آیا ایران از نظر منابع آبی ورشکسته است؟
متخصص منابع آبی ایران، علی میرچی، مفهوم «ورشکستگی آبی» را به کار برده است که بهخوبی گویای وضعیت پریشان منابع آبی ایران است. با وجود آنکه ورشکستگی یک مفهوم حقوقی است، با توجه به برداشت بیرویه منابع آبی و ناتوانی آبخوان، رودخانهها و دریاچهها برای پر شدن دوباره و احیای خود، بهخوبی شرایط آبی ایران را توضیح میدهد. گویی ایران به دلیل آنکه ارزش داراییهایش (نرخ تجدید آبخوان و پر شدن منابع سطحی) از میزان بدهیهایش (برداشت از منابع آبی) کمتر است از پرداخت دیون خود ناتوان یا به بیان حقوقی معسر است.
نکته مهم اینجاست وقتی یک بنگاه تجاری دچار ورشکستگی میشود لزوماً نابود نمیشود، بلکه ناچار میشود به تغییری دردناک در ساختارهایش و واقعی کردن محاسباتش تن دهد. ایران بهنحو فزایندهای در یک تله سیاسی و هیدرولوژیکی گرفتار شده است که ناشی از این واقعیت است که برداشت ایران از منابع آبیاش برای کشاورزی و سایر مسائل، بسیار فراتر از نرخ تجدید این منابع است. همانطور که پیتر گلیک از موسسه پسفیک به اختصار بیان میکند:
«هرگاه بهرهبرداری از منابع آبی بیش از نرخ تجدید طبیعی این منابع باشد، تنها گزینه بلندمدت کاهش مصرف تا سطح قابل تحمل برای منابع آبی، انتقال مصرف بهجایی که منابع آبی موجود است و یا حرکت به سمت منابع گرانقیمتتر، نظیر نمکزدایی یا واردات کالاهای آببر از مناطقی است که از منابع کافی آبی برخوردارند، حرکت به سمت آنچه به آب مجازی موسوم است.»
ورشکستگی آبی ایران به مفهوم آن است که تأمین آب کشور آنچنان انرژیبر و پرهزینه خواهد شد که محدودیتهای اقتصادی به تغییر اساسی در کشت غلات و سیاستهای اعمالشده بر واردات کالا، منابع نفت و گاز صادراتی، منابع انرژی داخلی یا به احتمال زیاد هر سه حوزه منجر خواهد شد. کاهش منابع آبی مانند منابع پایانپذیری چون نفت و گاز نیست، اما تأمین آب با بهرهبرداری از آبخوانهای عمیق، نمکزدایی و انتقال آب دریا بسیار انرژیبر است و هزینه تولید گندم را در بیشتر مناطق به نحو سرسامآوری افزایش میدهد.
آینده را نمی توان پیشبینی کرد و ایران توان لازم برای بازسازی ساختارهایش و خروج از ورشکستگی آبی را دارد، اما رهبران ایران و کشاورزان با یک چالش جدی برای برقراری موازنه بین غذا، آب و انرژی روبهرو هستند. شاید آنها بتوانند عزمشان را جزم کنند و بر موانع سیاسی و گروههای ذینفع غلبه کرده پیش از آنکه بحران بزرگ که بیشک یکی از چالشهای اصلی کشور در ۲۵ سال آینده خواهد بود مجبورشان کند، رویکردشان را به سمت وضعیتی پایدارتر تغییر دهند.
رهبران سیاسی و روحانی ایران بایستی تصمیم بگیرند یا همین حالا اصلاحات اساسی را برای گریز از بروز فاجعه آغاز کنند تا درد ناشی از این تغییرات با توزیع در یک بازه زمانی تخفیف یابد یا با ادامه همین وضعیت کشور را برای برخورد با تأثیرات خشونتبار آن در آینده نهچندان دور آماده کنند. یک مثال فیزیکی میتواند به روشنتر شدن وضعیت کمک کند، فرض کنید رانندهای با سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت به سمت یک دیوار سیمانی درحرکت است او میتواند از با ترمزکردن از چند صد متر جلوتر بهتدریج از سرعت خودرو بکاهد و بهاینترتیب از جان مسافران محافظت کند یا در لحظه نزدیک به برخورد بهصورت ناگهانی ترمز کرده و به شکل فاجعهباری با سرعت کامل به دیوار برخورد کند.
چرا ایران دچار تنش آبی است؟
حرکت ایران بر لبه تیغ ورشکستگی آبی بیش از هر چیز پیامد افزایش مصرف آب در بخش کشاورزی درنتیجه تصمیم رهبران ایران برای خودکفایی گندم است. تمرکز دولت ایران بر خودکفایی گندم نقشی کلیدی در مشکلات آبی ایران بازی میکند، گندم قوت غالب مردم ایران و به لحاظ وزنی محصول اصلی کشور است. ازآنجاکه بیشتر مناطق ایران قابلیت کشت دیم ندارند و همچنین برداشت از مزارعی که به روش آبیاری کشت میکنند بهمراتب بیشتر است، گندم عمدتاً به روش آبیاری کشت میشود. بر مبنای گزارش سازمان خواروبار جهانی (FAO) مزارع آبیاری شده در هر هکتار سه برابر بیشتر از مزارع دیم محصول میدهند. بهرغم منفعت فردی کوتاهمدت کشت آبی، هزینه اجتماعی آن بسیار سنگین است و آبخوان توان تجدید با نرخی برابر با نرخ برداشت را ندارند. این بدان معناست که کشت آبی امروز محصول را افزایش میدهد، اما نسلهای آینده را با خطر عدم وجود منابع آبی کافی تهدید میکند.
تصویر ۱. ادامه تلاش ایران برای خودکفایی گندم بهرغم خشکسالی و فشار افزاینده بر آبخوان
منبع: وزارت کشاورزی امریکا
برنامه خرید تضمینی گندم وضعیت ناامنی آبی ایران را بدتر کرده است. از ۱۴ میلیون تن گندم تولیدشده در سال ۲۰۱۶، ۱۲ میلیون تن (۸۵ درصد) را دولت به نرخ تضمینی خریداری کرده است. قیمت میانگین خرید برابر با ۳۴۰ دلار در هر تن بوده که دو برابر قیمت گندم قرمز نرم درجه ۲ زمستانی صادراتی امریکا و ۸۷ درصد گرانتر از آرد گندم صادرشده از بندر نووروسیسک روسیه در سال ۲۰۱۶ بوده است.
به نظر نمیرسد بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی زیرزمینی رو به کاهش ایران در آینده نزدیک متوقف شود. درواقع رهبران ایران به تولید رو به رشد گندم در ایران (که عمدتاً با منابع زیرزمینی آبیاری میشود) میبالند. بهعنوان مثال در سپتامبر ۲۰۱۶، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، اعلام کرد: «ما سال خوبی داشتیم و موفق به قطع واردات گندم شدیم. ما در حال برنامهریزی برای صادرات گندم در ماههای پیشرو هستیم» بر مبنای اعداد موجود در گزارش وزارت کشاورزی امریکا ادعای روحانی چندان درست نیست چراکه بر این مبنا تولید گندم ایران در سال کشاورزی ۱۷-۲۰۱۶ تقریباً ۱۵.۵ میلیون تن بوده است درحالیکه مصرف داخلی ایران چیزی در حدود ۱۸.۵ میلیون تن تخمین زده میشود. بهرغم وجود این تناقض در ادعای روحانی، آنچه حائز اهمیت است این است که این ادعا نشاندهنده حمایت جدی دولت ایران از ادامه روند موجود یعنی افزایش کشت گندم در داخل حتی اگر ازلحاظ منابع آبی چندان پایدار نباشد.
مشکلات روابط خارجی و پیچیدگی سیاست داخلی و ادامه کشت گندم
بخش کشاورزی ایران بهنحو فزایندهای به آبهای زیرزمینی وابسته میشود. بنا بر گزارش FAO اراضی مجهز به تجهیزات آبیاری برای استفاده از آبهای سطحی در فاصله سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۷، ۱۵ درصد کاهش یافته در حالی که زمینهای زیرکشت با استفاده از منابع زیرزمینی ۳۹ درصد افزایش یافته است. در همین زمان میزان تولید گندم ایران ۵۰ درصد افزایش داشته است که نشان میدهد افزایش تولید گندم به مدد بهرهبرداری بیشتر از منابع زیرزمینی امکانپذیر شده است.
همراه با افزایش زمینهای زیرکشت آبی تعداد چاههای آب خصوصی هم بهصورت نمایی افزایش یافته، از ۴۰ هزار تا ۵۰ هزار حلقه چاه ثبتشده در دهه ۱۹۷۰ میلادی به ۵۰۰ هزار حلقه چاه در سال ۲۰۰۶ رسیده است. بهاحتمال زیاد تعداد واقعی چاهها بسیار بیشتر است. پژوهشگران ایرانی معتقدند تعداد بسیار زیادی چاه غیرقانونی در کشور وجود دارد، آنها تعداد این چاهها را تا یکسوم تعداد چاههای ثبتشده تخمین میزنند؛ بنابراین میتوان گفت چیزی در حدود ۶۶۵ هزار حلقه چاه در کشور وجود دارد: به عبارت دیگر، یک چاه برای هر ۷.۶ هکتار زمینهای زیر کشت آبی که با منابع زیرزمینی آبیاری میشوند وجود دارد.
در حال حاضر هیچ نشانهای از اینکه ایران بخواهد تغییری در سیاست بیشینهسازی تولید گندم در داخل کشور بدهد دیده نمیشود، دولت همچنان کشاورزان را برای افزایش تولید و تکمیل برنامه خودکفایی گندم تشویق میکند، بهویژه اینکه روابط ایران و امریکا با روی کار آمدن دونالد ترامپ بدتر شده است. تمرکز بر افزایش تولید گندم همچنین تأمینکننده نافع گروههای قدرتمندی است که از این برنامه منتفع میشوند. در بین این گروههای ذینفع بیش از همه بنیادها قرار دارند، بنیادهای دینی که ظاهراً بر روی برنامههای دینی و فعالیتهای خیریه کار میکنند، اما درواقع عمیقاً درگیر فعالیتهای اقتصادی در زمینههای گوناگون و ازجمله کشاورزی هستند.
بهعنوان مثال بر مبنای گزارشها آستان قدس رضوی مالک ۷۵ درصد اراضی در مشهد دومین شهر بزرگ ایران است، این تنها بخشی از اراضی وسیعی است که آستان قدس در سراسر کشور در تملک خود دارد. باوجود آنکه بررسی جامعی از نقش این نهاد درکشت گندم نشده است، در دست داشتن اراضی وسیع این امکان بالقوه را برای آستان فراهم ساخته که ۱) از راه گرفتن اجاره از خود زمین؛ و ۲) دریافت بخشی از محصول چه بهصورت گندم و چه بهصورت درآمد حاصل از فروش، درآمد هنگفتی کسب کند. هر دوی این منابع درآمدی میتوانند انگیزه کشاورزان را برای تولید بیشتر افزایش دهد تا بتوانند همچنان با پرداخت اجاره زمین سود کنند.
همچنین میتوان گفت با توجه به افزایش شمار چاههای شخصی کشاورز بهعنوان یک فرد با توجه به مجموعه برنامههای حمایتی انگیزه بالایی برای افزایش تولید دارند. چاههای شخصی استقلال بالایی به کشاورزان میدهد که پیش از آن مجبور بودند از قناتهای اشتراکی استفاده کنند، که در آن میزان برداشت هرکس بهدقت کنترل میشد تا همه به آب دسترسی داشته باشند.
چاههای شخصی از طرف دیگر، آبهای زیرزمینی را هرزمان و به هر مقدار که کشاورز بخواهد با توجه به ظرفیت چاه در اختیار او قرار میدهند. درنتیجه چنین وضعیتی اغلب پدیده تراژدی مشاعات بروز میکند، سطح آبخوانها به دلیل رقابت کشاورزان برای بیشینهکردن محصول کاهش مییابد، درواقع منابع عمومی در راستای منافع خصوصی غارت میشود. درنتیجه، بسیاری از مناطق کشاورزی ایران به نحو محسوسی با تخلیه منابع زیرزمینی مواجهاند که در بعضی مناطق به یک متر در سال میرسد.
در اینجا میتوان نیمهتاریک مالکیت خصوصی چاههای آب در ایران را مشاهده کرد. زمانی که آب در دسترس است کشاورزان میتوانند طی سالها از این برداشت بیرویه منتفع شوند؛ اما زمانی که منابع آبی رو به کاهش میگذارند، کشاورزان بهشدت آسیبپذیر میشوند. مصاحبه پژوهشی با کشاورزان در مناطق روستایی ایران نشان میدهد خشکسالی و مشکلات تأمین آب منجر به بروز مشکلات بهداشتی و اجتماعی متعددی مانند بدتر شدن رژیم غذایی و تأخیر در ازدواج شده که پیامدهای آن میتواند سالها باقی بماند. دادهها همچنین نشان میدهد کشاورزانی که توانایی مالی ضعیفتری دارند درنتیجه افزایش قیمت آبیاری که به دلیل خشکسالی به آنها تحمیلشده، زمینهایشان را رها کرده و در جستوجوی کار راهی شهرها شدهاند.
تأثیر خطر تحریم بر تصمیمگیری دولت ایران
خطر تحریم کمک میکند تا بهتر معنای احتمال را برای رهبران ایران درک کنیم که ضمن مواجهه با مسئله برقراری توازن بین آب و انرژی، نگران تأمین امنیت غذایی باشند. رهبران در کشوری مانند ایران که با شدیدترین تحریمها مواجه است، اگر بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی به تأمین امنیت غذایی و از آن مهمتر رسیدن به خودکفایی کمک کند، در کوتاهمدت، بهرغم آنکه ممکن است مشکلات بیشتری را برای نسل بعدی رهبران برجای بگذارد چنین تصمیمی خواهند گرفت.
انگیزه اصلی برای افزایش تولید گندم در داخل کشور تجربه مخاطراتی است که در طول ۳۵ سال گذشته کشور با آن روبهرو شده است. نخستین تجربه جنگ ایران و عراق و تخاصم روزافزون در رابطه با ایالاتمتحده در پیامد انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ بود. دومی، ریشه در تحریمهای اعمالشده برعلیه ایران دارد، که با تحریمهای سال ۱۹۹۶ علیه ایران و لیبی آغاز شد و با اجرای محدودیت برای تجارت و روابط مالی با ایران در دوره اوباما به اوج خود رسید، این تحریمها حتی برای فروش تجهیزات کوچک پزشکی به ایران مجازاتهای سنگین مالی اعمال میکردند. همزمان با تنگتر شدن حلقه تحریمها آیتالله خامنهای ایده «اقتصاد مقاومتی» را مطرح کرد، موضوعی که در طول پنج سال گذشته قسمت ثابتی از سخنانش بوده است.
اقتصاد مقاومتی بر خودکفایی و ایزولهکردن کشور از بازارهای جهانی تکیه دارد تا بدین ترتیب آسیبپذیری کشور را در برابر فشارهای خارجی کاهش دهد مانند تحریمهایی که ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا بر برنامه هستهای ایران اعمال کردند. ری تاکی از شورای روابط خارجی، وضعیت کنونی «اقتصاد مقاومتی» را چنین تشریح میکند، «مسئله اصلی اقتصاد مقاومتی که ایرانیان را دو شقه کرده این است که آیا ادغام در اقتصاد جهانی انقلاب را تهدید میکند یا تضمینکننده ادامه بقای آن است. راهحل نهایی برای بحران آب در ایران به حاصل مناظره بر روی این مسئله در اقتصاد مقاومتی وابسته است.»
با کنار هم قرار دادن همه عوامل، تلفیق ایدئولوژی «اقتصاد مقاومتی» در بین رهبران دینی، تأثیر بنیادها، یارانهای بودن انرژی و ملزومات کشاورزی، حمایت همهجانبه از خودکفایی گندم، توانایی کشاورزان برای کنترل تولید خود در کوتاهمدت با استفاده از چاههای شخصی و نقش بخش کشاورزی بهعنوان یک کارفرمای بزرگ که یکپنجم نیروی کار در ایران را در خود جای داده است، گویای این است که تخلیه منابع آب زیرزمینی ایران ادامه خواهد یافت. تنها ممکن است فشار فراتر از طاقت عوامل طبیعی، در صدر آنها ادامه روند خشکسالی و در درجه دوم ناممکن شدن بهرهبرداری به لحاظ فنی به دلیل کاهش آبخوانها، دولت را وادار به کاهش کشت گندم کند.
تأثیر غیرقابل مصرف شدن و یا غیرقابل دسترس شدن آبهای زیرزمینی بر محیطزیست و انرژی
با کاهش سطح آبخوانها، دسترسی به آب بهطور مستقیم متناسب خواهد بود با میزان انرژی که مصرفکننده میتواند به بهرهبرداری، تصفیه و انتقال آب از یک نقطهبهنقطه دیگر تخصیص دهد. درنهایت، تنها منبع واقعاً پایدار حداقل در مفهوم فیزیکی، نمکزدایی از آب دریاست. در حال حاضر استفاده از آب نمکزداییشده نیازمند تخصیص انرژی بسیاری است.
منبع دوم، منابع زیرزمینی، بهرهبرداری از منابع زیرزمینی به پایین رفتن سطح آب تا نقطهای میشود که عملاً کشاورزی را در بعضی مناطق به تعطیلی خواهد کشاند تا کشت در مناطقی امکانپذیر شود که دسترسی به آب ممکن است. این پدیده در حال حاضر نواحی غربی کمربند غربی امریکا را که برای تولید به آبخوان دشتهای بالا وابسته است، تحت تأثیر قرار داده است. کاهش سطح آبهای زیرزمینی در ایالت گوجرات در شمال هندوستان، جایی که با کاهش شدید سطح آب، اراضی زیر کشت در زمانهای غیر از بارندگی موسمی ۱۷ درصد کاهش یافته است.
کشاورزان ایرانی در مناطق اصلی تولید گندم از بارانهای موسمی برخوردار نیستند و با ادامه روند کاهش سطح آبهای زیرزمینی که عملاً استفاده از چاهها را غیرممکن میکند با وضعیتی وخیمتر از مناطق خشکتر هند روبهرو خواهند شد. با توجه به کاهش سطح آبهای زیرزمینی این وضعیت در مراکز اصلی تولید گندم ایران قابل مشاهده است. بهعنوان نمونه، در منطقه زریندشت از مراکز عمده تولید گندم در استان فارس و بزرگترین منطقه تولید گندم در ایران، سطح آبهای زیرزمینی بین سالهای خشکسالی ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱، ۳.۴ متر کاهشیافته است.
بهطور مشابه، بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی میتواند منجر به شور شدن آبخوان در اثر نفوذ آب دریا یا آبهای شور سطحی شود و یا اینکه میزان شوری در اثر ارتباط با آبهای شور زیرزمینی افزایش یابد. آبیاری با آبهای شور باعث بالا رفتن میزان نمک در خاک شده و محصول را به مقدار قابلملاحظهای کاهش میدهد. بهعنوان نمونه، بررسیها نشان میدهند آبیاری با آب شور میتواند موجب کاهش بیش از ۲۰ درصدی محصول نسبت به حالتی شود که گیاه با آب کمنمک تر آبیاری شده است. در این پژوهشها گندم با آبی با درجه شوری mg/lit 9600 تا mg/lit 10400 آبیاری شده است (dS/m:EC 12.0 تا dS/m 13.0). برای اینکه تصوری از این شوری داشته باشید در نظر بگیرید به دامداران توصیه میشود از تغذیه دامها با منابع آبی با شوری mg/l 7000 یا بیشتر خودداری کنند. در بعضی از موارد با استفاده از مواد شیمیایی میتوان تأثیرات بعضی انواع نمکها، بهویژه تأثیرات ناشی از یون سدیم را کاهش داد، اما این درمان برای کشاورزان با درآمد کمتر قابلاجرا نیست.
اگر کشوری در پی خودکفایی باشد بهعنوان سیاست استراتژیک بایستی میزان گندم خود را تا حد ممکن در سطح بالا نگهدارد، بنابراین به منابع بزرگ آبی نیاز دارد، خواه از راه بهرهبرداری از منابع زیرزمینی باشد و خواه آب نمکزداییشده دریا که به منطق داخلی کشور انتقال یافته است. هر دوی این منابع بهشدت انرژیبر هستند. برای آنکه میزان و بهای انرژی برای تأمین منابع عظیم آبی را بررسی کنیم، آب نمکزداییشده را که غایت نهایی زنجیره غذا-انرژی-آب در ایران است، در نظر میگیریم. اگر کشاورزان در نواحی مرکزی کشور ۱۰ درصد گندم مصرفی کشور را تولید کنند بر طبق محاسبات نویسنده نمکزدایی و انتقال مقدار آب مورد نیاز از خلیج فارس به فلات مرکزی ایران نیازمند BCF/d 1.9 گاز است (جدول شماره ۲).
این مقدار برابر تقریباً ۱۰ درصد مصرف روزانه گاز ایران در سال ۲۰۱۵ است. به بیان دیگر مصرف این مقدار گاز بهمعنای از بین رفتن پتانسیل صادرات LNG ایران است در صورتی که بخواهد صادرکننده جهانی گاز باشد. این مقدار گاز تقریباً برابر ۱۳ میلیون تن LNG در سال است.
با توجه به اینکه ایران صادرکننده LNG نیست، با استفاده از آن میتوان هزینه فرصت اقتصادی بالقوه استفاده از گاز برای تولید منابع آبی انرژیبر برای فعالیتهای کشاورزی با ارزشافزوده پایین نظیر تولید انبوه گندم را محاسبه کرد. در بدترین حالت با قیمت فروش ۳۰۰ دلار در هر تن، ۱۳ میلیون تن LNG تقریباً ۳.۹ میلیارد دلار در سال ارزش دارد؛ بنابراین ارزش تقریبی یک تن گندم تولیدشده با آب نمکزدایی شده برابر است با ۲۵۰۰ دلار. در مقابل، در فوریه، سال بهای نقدی گندم قرمز نرم زمستانی درجه ۲ آمریکا در خلیج لوئیزیانا، ۲۰۱۷، ۱۷۷ دلار برای هر تن بود، این نشان میدهد تولید هر تن گندم در ایران مرکزی که با آب نمکزداییشده دریا که از خلیج منتقل شده است بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ دلار «هزینه اجتماعی» دارد.
جدول شماره ۲. انرژی بالقوه مورد نیاز برای تولید ۱۰ درصد گندم مصرفی ایران با استفاده از آب نمکزداییشده دریا.
ایران در حال ساخت زیرساختهای لازم جهت انتقال آب نمکزدایی شده به نواحی داخلی است
شرکت مهندسین مشاور طوس آب در حال حاضر بر ساخت خط لولهای به طول ۳۰۰ کیلومتر نظارت میکند که آب را از محل تجهیزات نمکزدایی در بندرعباس به یک معدن سنگ معدن آهن در نواحی داخلی انتقال میدهد. این پروژه قرار است ۱۱۰ میلیون مترمکعب را از سطح دریا تا معدن سنگآهن گلگهر در ارتفاع ۱۷۰۰ متری و سپس به معدن مس در ارتفاع ۲۷۰۰ و درنهایت به کارخانههای فولاد در استان یزد انتقال دهد.
هزینه فاز اول پروژه گلگهر بهتنهایی چیزی در حدود ۱ میلیارد دلار برآورد میشود، برای تأمین آب مورد نیاز کشاورزی در نواحی داخلی ایران، نیاز به ساخت خط لوله ای است که ظرفیتی چندین برابر ظرفیت خط لوله گلگهر داشته باشد. هزینه ساخت سیستم تأمین آب غیرمتعارفی که بتواند کسری منابع سطحی و زیرزمینی را جبران کند بسیار سنگین خواهد بود. بهتازگی یک شرکت کرهای برای ساخت یک کارخانه نمکزدایی از آب دریا در بندرعباس سرمایهگذاری کرده که قادر است روزانه بهطور تقریبی ۲۰ هزار مترمکعب آب تازه تولید کند. بر مبنای این ظرفیت بهای تمامشده آب برای یک سال ۲.۵ دلار در هر مترمکعب خواهد بود، یعنی تأمین آب لازم برای افزودن ۱ درصد به ظرفیت تولید گندم ایران نیاز به ۱.۴ میلیارد دلار سرمایهگذاری، تنها برای ساخت تجهیزات نمکزدایی دارد.
هزینه انرژی برای انتقال هم سنگین خواهد بود، بیشتر انرژی برای انتقال آب به نواحی مرتفع فلات مرکزی مصرف میشود، یک چالش فیزیکی که بهوسیله جاذبه تحمیل میشود و نمیتوان با ابزارهای اقتصادی بر آن غلبه کرد. ایران بهطور بالقوه منابع انرژی لازم برای ساخت زیرساختهای مورد نیاز برای کشاورزی در مقیاس صنعتی با آب نمکزدایی شده دریا را دارد، اما هزینه فرصت برای استفاده از گاز طبیعی و درآمد صادراتی که از دست میرود سنگین خواهد بود.
هرچند رهبران ایران بر استفاده از منابع زیرزمینی و نمکزدایی پافشاری میکنند و سرمایه و انرژی را صرف مقابله با شرایط دشوار اقلیمی میکنند، اما ناگزیرند موازنه پایهای موجود در رابطه غذا-انرژی-آب را درنظربگیرند؛ بنابراین، سریعترین و کمهزینهترین پاسخ در برخورد با بحران آبی که تولید گندم را متأثر میکند، واردات گندم است.