یک سال از درگذشت شادروان محمد بستهنگار میگذرد. بستهنگار ضمن اینکه مرد خدا بود، طرفدار آزادی، حاکمیت ملی و حقوق بشر هم بود. دغدغههایاو در کتابهایی که با همین عناوین نوشته است انعکاس یافته است. رسالهای در باب حکومت: طالقانی نظریهپرداز دموکراسی شورایی در جمهوری اسلامی ایران و مجموعه مقالاتدو جلد کتاب بستهنگار درباره آیتالله طالقانی هستند. بهنظر میرسد او مصداق اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی بود که ضمن پذیرش خدای خالق، انسان را در سرنوشت خودش مختار و مسئول میداند. توجه شود که در اصل ۵۶ «انسان بماهو انسان»مطرحشده و نمیگوید مسلمان، شیعه، لائیک، بلکه خطابش به بشریت است.بستهنگار، هم اهل نظر بود و هم اهل عمل. یکی از ویژگیهای برجسته او این بود که تمام کتابها را بهسرعت و دقت مطالعه میکرد و از این بابت بهروز و به زمان بود و نهتنها این کار را میکرد، بلکه هر کتابی را که میخواند زیر نکات برجستهاش خط میکشید و به دیگران انتقال میداد و درواقع ذکات علمش را پرداخت میکرد. در این ویژگی او بسان محمد حنیفنژاد بود که هر کتابی را میخواند نکات برجستهاش را برای دیگران میگفت و آنها تشویق میشدندکتاب را بخوانند و درک عمیقتری از آن داشته باشندو در دوران خفقان، از این طریق بهترین استفاده از کتابهای منتشرشده میشد تا نیروها حفظ شوند. پویایی بستهنگار در رصدکردن نکات مهم کتابهابینظیر بود و در این رهگذر به نقل از آیتالله طالقانی، ایشان از محمد بهرهمندمیشدند و در پانوشت کتابهایشان از این نکات برجسته استفاده میکردند.
به یاد میآورم سال ۱۳۵۲ که از زندان شیراز آزاد شده بودم در شرکت سهامی انتشار با محمد دیداری داشتم و او نکات برجسته چند کتاب،ازجمله جلد شششرح مثنوی علامه جعفری تبریزی را به من یادآور شد. بعدها که دوباره به زندان رفتم نکتههای او را دنبال کردم و برایم دستاوردهای زیادی داشت. بستهنگار در طول زندگی پربرکتش یک پایش در زندان بود و پای دیگرش در مبارزه مستمر با فقر و فساد و تبعیض بهمنظور برقراری آزادی و عدالت و حاکمیت ملی بود. بهلحاظ اخلاقی در طول زیست مشترک با او از سال ۳۹ تا آخرین لحظه حیاتش از او یک ترک اولی هم ندیدم. از ویژگی دیگر او این بود که با زندهیادان آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان دکتر یدالله سحابی و مهندس عزتالله سحابی زیست مشترک طولانی داشت و از این رهگذر نهتنها خاطرات بسیار زیادی داشت، بلکه ویژگیهای این بزرگواران در روح و روان و زندگی او هم اثر کرده بود. محمد میگفت در زندانهای مختلف حتی سعی میکردم رختخوابم نیز نزدیک رختخواب مهندس بازرگان باشد و از او بهرهمند شوم. او کتابخانه عظیمی در منزل خود داشت و حافظهاش بهقدری قوی بود که به همسر وفادارش میگفت فلان کتاب را از فلان قفسه بیاور و صفحه فلانش را باز کن و مطلبی را از آن کتاب در گفتوگوها استفاده میکرد. همسر ایشان، سرکار خانم طاهره طالقانی، در تمامی مدت زندگی مشترک با ایشان مقاومتهای ارزندهای از خود نشان میداد و نهتنها در پرورش فرزندان نقش بالایی داشت، بلکه در دفاع از مبارزات همسرش نیز نقش زیادی داشت. من در سفر بودم که محمد خبر ناگوار رحلت دکتر سحابی را به من داد و گفت قرار است طبق توصیه زندهیاد احمد صدر حاج سید جوادی من بر سر مزار ایشان صحبت کنم. من در خود این صلاحیت را ندیدم ولی او اصرار کرد و این مأموریت انجام شد. خدایش او را رحمت کند. از آن مهربانترین مهربانان برای محمد آمرزش و برای بازماندگانش و ملت ایران که بسیار دوستش داشت آزادی، آبادی و شادی و نیکفرجامی طلب میکنم.