بدون دیدگاه

 صخره‌نورد بی‌باک دموکراسی  

 

به یاد مرحوم ابراهیم یزدی

مصطفی ایزدی

در مقاله پیش‌رو، مصطفی ایزدی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی-‌فرهنگی، به تحلیل و توصیف زندگی سیاسی و اجتماعی مرحوم دکتر ابراهیم یزدی پرداخته است. با توجه به محدودبودن صفحات نشریه، بخشی از نوشته که به توصیف زندگی شخصی و مدارج علمی دکتر یزدی پرداخته نیامده است.

 

مردان در صحنه، به‌ویژه اگرسیاست‌ورز و منتقد باشند، در مسیر حرکت خود جابه‌جا با سنگلاخ‌های آزاردهنده برخورد می‌کنند که باید با تدبیر و دوراندیشی و حوصله و متانت از آن‌ها عبور کنند.

در جریان مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی سده اخیر ایران، چهره‌هایی بروز و ظهور پیدا کرده‌اند که با هدف و برنامه و آرمانی خاص توانسته‌اند راه را تا رسیدن به مقصد یا تا انتهای عمر، با سربلندی بپیمایند. بدیهی است اگر آرمان و هدف در راه اعتلای ملک و ملت باشد، سالکان این راه پر از سنگلاخ، با نیکنامی در تاریخ ملت‌ها زنده خواهند ماند.

بیش از نیم‌قرن از آغاز مبارزات اسلامی ملت ایران می‌گذرد. در این مدت شخصیت‌هایی از مسیر ناهموار مبارزه و مجاهده عبور کرده‌اند که شناخت و شناساندن آنان و بررسی رفتار و کردارشان از ضرورت‌های حتمی تاریخ انقلاب اسلامی است. بدون شک اگر به این بخش از تاریخ، یعنی سرگذشت و سرنوشت انسان‌های تأثیرگذار، به بهانه‌های گوناگون یا مصلحت‌اندیشی‌های ناشی از واهمه، واقع‌بینانه نپردازیم، آنان که قلمشان صرفاً حول منافعشان می‌چرخد و با روشنفکری کینه دیرینه دارند، گام در راه گمراهی می‌گذارند و حق و ناحق را چنان در هم می‌آمیزند که تصویری واقعی از آن افراد به دست نیاید. با کمال تأسف امروزه قلم ‌به ‌دستانی هستند که با ژست مورخ انقلاب اسلامی از تخریب شخصیت‌های اسلامی و انقلابی و نیروهای خدوم و محبوب ذره‌ای کوتاهی نمی‌کنند. در چنین شرایط پر ابهام و پریشان، کوتاهی در روشن‌کردن اذهان مردم، به‌ویژه جوانان علاقه‌مند، گناهی نابخشودنی است.

در این نوشته، یکی از شخصیت‌های متدین، روشنفکر و روشنگر، اخلاق‌مدار و پرتلاش که پیوسته برای اهداف بلند خویش در رنج بود، معرفی می‌شود. دکتر ابراهیم یزدی، سیاستمدار بلندآوازه و دبیر کل نهضت آزادی ایران که چندی پیش با دنیای مادی وداع کرد و رهسپار جهان آخرت شد.

فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی دکتر یزدی

اقدامات فرهنگی و سیاسی دکتر ابراهیم یزدی که وی آن‌ها را فعالیت‌های اسلامی تعریف کرده است در سه بخش یا سه دوره زمانی، قابل‌ردیابی است: ۱. جوانی در ایران؛ ۲. میان‌سالی در غربت؛ و ۳. دوران پختگی در ایران عصر جمهوری اسلامی. توصیف فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی او در دبیرستان و دانشگاه در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ در ایران و نیز در هجده سالی که وی در امریکا و اروپا و خاورمیانه فعالیت اسلامی داشت و همچنین کنش‌های ۳۸ ساله وی پس از بازگشتش به ایران، کاری نیست که بتوان در یک نوشته نه‌چندان مفصل انجام داد. به‌ویژه اینکه این فراز از زندگی و اقدامات گوناگون دکتر یزدی، پس از درگذشت وی و پیش از آن، مورد توجه دوستان و دوستداران ایشان و نیز علاقه‌مندان به تاریخ انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت و در نوشته‌های متعدد و گوناگون مطالعه کرده‌اند. ازاین‌رو  در ذیل عنوان فوق چندان نمی‌مانیم، مگر اینکه اشاره کوتاهی داشته باشیم به اینکه دکتر یزدی از نوجوانی و از وقتی‌که در دارالفنون درس می‌خواند به عرصه سیاست پا گذاشت و در معرکه سخت و پیروزمندانه ملی شدن صنعت نفت به نفع دکتر محمد مصدق ویاران ملی‌گرای او هم‌صدا شد و در حد بضاعت معلومات سیاسی‌اش فعال بود. پس از کودتای امریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد که دانشجوی فعال دانشگاه بود به هواداری و سپس عضویت بعضی از تشکل‌های سیاسی آن روز، مانند «خداپرستان سوسیالیست»، «انجمن اسلامی دانشجویان» و بالاخره تشکل ماندگار «نهضت آزادی ایران» درآمد و برای پیشبرد اهداف آنان تلاش می‌کرد. تشکلی که از ۲۳ سال پیش تا روز پروازش به‌سوی دنیای باقی دبیرکل آن بود.

دکتر یزدی پس از خروج از ایران و رفتن به امریکا، با اشتیاق فراوان به شناسایی ایرانیانی پرداخت که هم از آنان بهره علمی و سیاسی بگیرد و هم جوان‌ترهای آنان را به راه اسلام و مبارزه با ستم حاکم بر ایران دعوت نماید. تلاش پیگیرانه او و اتکایی که به خدای لایزال داشت، وی را موفق کرد با تشکیل جلسات قرآن و تشکل‌های اسلامی که در ذاتشان فعالیت‌های سیاسی هم نهفته بود، جمع زیادی از جوانان و دانشجویان ایرانی مقیم شهرهای گوناگون ایالات‌متحده را به راه روشن دین و مبارزه بکشاند و با همت عالی خود، به کادرسازی برای ایران پس از پهلوی دست یازد. کسان بسیاری از مقامات شاغل در پست‌های ریز و درشت دولت جمهوری اسلامی، از همان عرصه‌هایی برخاستند که دکتر یزدی و دوستان همراهش ایجاد کرده بودند.

اما فعالیت‌های سیاسی دکتر یزدی در ۳۸ سالی که آغازش با عضویت وی در شورای انقلاب و سپس وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بود، چندان گسترده و متنوع و از روی تدبیر و مدارا بود که شرحش مثنوی هفتاد من کاغذ می‌طلبد. در این مدت طولانی، دکتر یزدی به دلیل برخورداری از تجارب خود و مطالعاتی که درباره انقلاب‌ها و رخدادهای فراوان دیگر کشورها داشت و نیز به دلیل ارتباط تنگاتنگی که با انقلابیون به نام ممالک در حال توسعه بر قرار کرده بود، به دیدگاه‌هایی از حکومت‌داری معتقد شده بود که با دیدگاه‌های روحانیون حاکم بر ایران اسلامی تفاوت داشت. مثلاً او حاضر نبود بپذیرد که تصرف سفارتخانه یک کشور در کشور دیگری، حتی اگر با هم دشمنی آشکار داشته باشند، کار درستی است. این عدم پذیرش، آغاز تنش‌ها و چالش‌های دامنه‌داری بود که او و همفکرانش را در جدال با سران جمهوری اسلامی منزوی کرد. این تنش‌ها و چالش‌ها و جدال‌ها تا روزهای پایانی عمر هشتادوشش ‌ساله آقای یزدی ادامه داشت. منتهی کشمکش‌ها در یک میدان نابرابر پسش می‌رفت. یک‌ طرف یزدی بود و اندک یارانش و طرف دیگر مجموعه بزرگی از دارندگان امکانات تبلیغاتی با شیوه‌های مؤثر جلب افکار عمومی و ایضاً امکانات قضائی و اطلاعاتی و امنیتی برای محاکمه و بند و زندان و تبیین پیامدهای این مصائب مردافکن. قصه پرغصه این رنج‌های دیرپا را بگذاریم برای بعد یا برای دیگر صاحبان قلم.

نگرش و منش و روش دکتر

در سطرهای پایانی این نوشته، یادآوری دیدگاه‌ها، شیوه برخورد و رفتار دکتر یزدی با دوستان و منتقدانش می‌تواند آموزنده و سودمند برای جوانان امروز و فردا باشد، لذا به نمونه‌هایی از آنچه همراهانش دیده و شنیده‌اند اشاره می‌شود:

وی باور داشت که اگر جوانان به اعتقادات دینی و اسلامی پای‌بند باشند در زندگی و مبارزات سیاسی موفق‌ترند، لذا چه در ایران و چه در خارج، از هر امکانی که داشت بهره می‌گرفت تا جوانان تحصیلکرده را جذب دین کند. فعالیت‌های مخلصانه دکتر یزدی در این زمینه در امریکا زبانزد خاص و عام است. رنج‌ها و سختی‌های میدان زندگی و مبارزات و تنش و جدل‌ها مانع پیش‌برد اندیشه‌هایش نبود و لذا هرگز از راهی که در آن گام برمی‌داشت، پا پس نکشید و از تفکراتش دست برنداشت  و البته دیده نشده که در مقابل اذیت‌ها و ناروایی‌های تحمیل‌شده بر او ناسپاسی کند و ناراحتی‌اش را بروز دهد. گاه پیش بعضی از بزرگوارانی که سنگ صبور دردمندان و گرفتاران سیاسی این آب‌وخاک بودند، درددل می‌کرد، اما خود را همیشه سربلند و شاد وامیدوار نگه می‌داشت. بد نیست در اینجا فرازی از درددل دکتر یزدی با آیت‌الله العظمی منتظری را نقل کنم که از آن عالم زمان‌شناس فقید و نیز زنده‌یاد مرحوم مهندس مهدی بازرگان، یادی کرده باشیم:

سخنان دردمندانه مرحوم دکتر یزدی در دیدار با آیت‌الله منتظری

ما وظیفه خودمان می‌دانیم که هر بار که بر سر مزار مرحوم مهندس بازرگان گردهم می‌آییم تا پیمان‌هایمان را تجدید بکنیم و از روح بزرگ آن مرحوم مدد بگیریم، خدمت حضرت‌عالی هم برسیم. شما مجسمه استقامت و مقاومت هم در دوران استبداد ستم‌شاهی بودید و هم در این دورانی که به نام حکومت اسلامی کارهایی شده است و می‌شود که حقا درست نیست که این‌ها به نام اسلام انجام شود.

یک نامه‌ای منتسب به امام منتشر شده است، این نامه را ما بارها گفته‌ایم که بر طبق نص صریح وصیت‌نامه امام که گفته است خط و امضای من هر دو باشد، گفتند خط را کارشناسی کرده‌اند. بعد یک آقایی آمد گفت نخیر سید احمدآقا گفته‌اند این خط خط من است، هم این‌قدر که او اعتراف کرده که خط من است اعتبار ندارد.

اما هنگامی‌که ما در یکی از مصاحبه‌ها مورد سؤال قرار گرفتیم و گفتیم نامه اصالت ندارد، ما را به دادگاه احضار کردند به جرم توهین به مقام رهبری فقید و بعد هم پرونده اول رفت به دادگاه عادی بعد به دادگاه انقلاب. در خدمت جناب صدر، به‌عنوان وکیل حقوقی، ما رفتیم آنجا گفتیم: آقا شما حرف‌های جدید می‌زنید که در تاریخ هزار‌و‌چهارصد ساله اسلام سابقه ندارد، مسلمان‌ها هزار‌و‌چهارصد سال است پیرامون صحت‌وسقم احادیث پیامبر خدا بحث می‌کنند هیچ‌کس تا حالا نگفته که شک و تردید در یک حدیث منتسب به پیامبر توهین به پیامبر است، حالا شما می‌گویید توهین؟! شش ماه ما را محکوم کردند. به ما می‌گویند اصلاً شما قاچاقی نفس می‌کشید.

غیر از آن زندان‌های زمان شاه که حضرت‌عالی اشاره فرمودید در همین دوران جمهوری اسلامی در سه نوبت دوستان بسیار خوب ما آقایان توسلی، صباغیان، منصوریان و دیگران را بردند زندان، حتی جناب صدر هشتادوچندساله را بردند زندان به‌عنوان همین اقدام برای براندازی. اخیراً به ما می‌گویند که شما دنبال براندازی آرام هستید، آرام یعنی چه؟!

همین‌طور که مستحضر هستید سی‌وچند نفر از اعضای نهضت آزادی ایران را مجموعاً به ۱۱۰ سال زندان محکوم کردند، بنده را هم ۵۲ جلسه بازجویی کردند، هنوز تکلیف دادگاه معلوم نیست.(۳۰/ ۱۰/ ۸۴) بعضاً از تشکیل جلسات ما جلوگیری می‌کنند و دوستان ما را در تهران و شهرستان‌ها مرتباً به وزارت اطلاعات می‌برند و می‌آورند. هر کس هم که در جلسات شرکت کند مورد ایذاء و اذیت قرار می‌گیرد.

پرونده محاکمات نهضت آزادی همچنان مفتوح است، وثیقه‌های سنگینی که از ما گرفته‌اند و آزاد نمی‌کنند. دائماً دوستان ما را اذیت می‌کنند. جلسات را بعضاً می‌آیند به هم می‌زنند.

نهضت آزادی از این فشارها هم نهراسیده است و نمی‌هراسد. تا زمانی که نفس داریم و این قلب‌هایمان می‌تپد ما احساس می‌کنیم که وظیفه داریم حق مردم را بیان کنیم با هر زبانی که باشد البته با زبان ادب، احترام و قانون و نه فراتر از قانون و نه چیزی کمتر از قانون گفته‌ایم و می‌گوییم.(۳۰/ ۱۰/ ۸۵) (منبع: دیدگاه‌های آیت‌الله منتظری)

همگان می‌دانند که دکتر یزدی به اصولی که اعتقاد داشت شدیداً پای‌بند و محکم بود. به همین دلیل توانسته بود در امریکا دانشجویان ۵۰ کشور مسلمان را سازمان‌دهی کند و آنان را در تشکل‌های اسلامی گردهم آورد. او خود را به روحانیون نزدیک می‌دید، خصوصاً با آغاز نهضت روحانیون همبستگی پیدا کرد و از این راه مورد اعتماد امام خمینی قرار گرفت.

دکتر یزدی به دموکراسی وفادار بود و همیشه می‌گفت که نباید با صندوق‌های رأی قهر کرد. معتقد بود که دموکراسی در ایران زمینه بروز و ظهور دارد و انتخابات این راه را باز می‌کند. اگرچه رسیدن به دموکراسی در کشورهای جهان سوم کار آسانی نیست، اما دکتر یزدی این صخره سخت را می‌پیمود. در آخرین جمله از همه‌ کسانی که به سرنوشت خود و سرگذشت دیگران علاقه دارند می‌خواهم که خاطرات دکتر ابراهیم یزدی را مطالعه کنند تا به والایی شخصیت وی بیشتر پی ببرند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط