اتحاد امارات و اسرائیل علیه مردمسالاری در منطقه
#بخش_پانزدهم
در پانزدهمین بخش از گفتوگو با محمد احمدی، ایشان به ابعاد پنهان معامله امارات با اسرائیل، چگونگی سودبردن امریکا و اسرائیل از ترسهای امارات، نقش روابط امارات و اسرائیل در جغرافیای سیاسی ایران و منطقه و قرارداد اسرائیل و امارات برای صلح یا تشدید جنگ میپردازد. این گفتوگوی تحقیقی را به خوانندگان عزیز توصیه میکنیم.
شناسایی اسرائیل از سوی امارات متحده عربی چگونه انجام شد و چه واکنشهایی به بار آورد؟
در ۱۳ اوت ۲۰۲۰ با وساطت ترامپ و دامادش کوشنر، روابط رسمی اسرائیل و امارات با اعلام یک «توافق صلح» برقرار شد. سپس شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان، بهعنوان رهبر امارات و حاکم ابوظبی، فرمان پایان تحریم اسرائیل را اعلام کرد. سیاست اغلب کشورهای عربی و اسلامی تاکنون این بوده که برقراری صلح و پایان دادن به تحریم اسرائیل تنها در صورت تشکیل کشور مستقل فلسطینی، در چارچوب بازگشت سرزمینهای اشغالی به فلسطینیها امکانپذیر است؛ بنابراین، بهجز یک گروه شورشی فلسطینی و وابسته به امارات، همه جناحها و سازمانهای فلسطینی، ازجمله محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان، قرارداد امارات با اسرائیل را رد کردند و آن را خیانت به آرمان فلسطین نامیدهاند، زیرا مناقشه اصلی و حقوق فلسطینیها را نادیده گرفته است. کوشنر، مشاور ارشد ترامپ، محمد بن زاید ولیعهد امارات را پس از اعلام برقراری روابط با اسرائیل، یک رهبر دارای بصیرت و شجاعت توصیف کرد و ابراز امیدواری کرد که بقیه خاورمیانه نیز از الگوی او پیروی کنند.۱
یکی از نتایج روابط با امارات، اجازه به اسرائیلیها برای کار تجاری در هفت شیخنشینی است که امارات را تشکیل میدهند. همچنین در اسرائیل تبلیغ میشود که امارات پس از این، مقصد جذابی برای گردشگران یهودی خواهد بود. پس از اعلام روابط، در دیدار یک هیئت امریکایی و اسرائیلی از ابوظبی، مشاور امنیت ملی اسرائیل و نمایندگان چند وزارتخانه آن شرکت داشتند. سپس یک هیئت امنیتی و نظامی، شامل نمایندگانی از همه شاخههای ارتش اسرائیل به امارات میرود. در دیدار هیئت اسرائیلی از امارات، نمایندگان سعودی نیز حضور داشتهاند، گرچه پادشاه سعودی با ولیعهدش بن سلمان که مشتاق عادیسازی روابط با اسرائیل است، اختلاف دارد.
پس به کار بردن واژه «صلح» برای روابط با امارات، بیشتر تبلیغاتی است؛ زیرا امارات برخلاف مصر، اردن و فلسطینیها، هرگز در جنگ با اسرائیل نبوده و حتی مرزی هم با آن ندارد. بهعلاوه، با توجه به روابط گسترده طرفین که از پیش وجود داشته، برقراری علنی روابط اسرائیل با امارات، تحول مهمی محسوب نمیشود. اسرائیلیها هرگز تهدیدی را از جانب امارات احساس نمیکردند تا اکنون نیازی به صلح با آن حس کنند. آنها بهخوبی میدانند که نیاز درازمدتشان صلح با فلسطینیهاست که هر سال، از دسترسی به آن، دورتر و دورتر میشوند.
روابط با امارات از نظر مردم عادی اسرائیل اهمیت چندانی ندارد. آنان فعلاً درگیر بحران کرونا و سرخوردگی از رفتارهای نتانیاهو هستند. جمعیت اسرائیل حدود نصف جمعیت استان تهران و یکدهم جمعیت ایران است، اما تا ماه سپتامبر ۲۰۲۰ حدود ۱۳۰ هزار بیمار کرونا داشته و هر روز بین ۲ تا ۳ هزار بیمار جدید بر آنها افزوده میشود. اضطراب ناشی از تبعات اقتصادی کرونا، مانند بیکاری گسترده و فضای روانی هراس، در حال افزایش است. اعتراضات و تظاهرات اسرائیلیها علیه نتانیاهو در ماههای تابستان ۲۰۲۰ بالا گرفت. آنان در تظاهرات هفتگی خویش، پرچمهای سیاه را بهعنوان نماد جنبش خود و هشدار درباره وخامت اوضاع بلند میکنند. اعتراض آنها فقط درباره شرایط جاری نیست، بلکه همچنین علیه فساد فزاینده و قوانین ضد دموکراتیک به دلیل سالها حکومت نتانیاهو است.۲
همزمان با تظاهرات گستردهای که به دفعات در شهر قدس غربی در مقابل اقامتگاه نتانیاهو برگزار میشود، یهودیان و اسرائیلیهای مقیم کشورهای غربی تظاهرات بیسابقهای را در لااقل هجده شهر ازجمله لندن، پاریس، برلین، نیویورک و حتی مقابل سفارت اسرائیل در واشنگتن، برپا کردهاند. این بزرگترین تظاهرات اسرائیلیها در خارج، علیه حکومت خود است. آنان خواهان استعفای نتانیاهو هستند و عبارتی را که درباره او به کار میبرند، بهجای «نخستوزیر»۳ «مجرم وزیر»۴ است. علنی شدن روابط با امارات در چنین شرایطی فقط یک تسکین موقت است که نتانیاهو برای نمایش تبلیغاتی و درج در کارنامه خود به کار گرفته، اما باعث کاهش اعتراضات نشده زیرا اهمیت چندانی برای حل مشکلات اساسی مردم ندارد.
آیا اسرائیل برای عقد این قرارداد، واقعاً دست از الحاق کرانه باختری به خاک خود برداشته است؟
اسرائیل میگوید برای برقراری روابط با امارات، الحاق مناطقی از کرانه باختری را که قرار بوده به خود ضمیمه کند، تعلیق کرده است. این البته به معنای صرف نظر از الحاق آن مناطق به اسرائیل نیست. نتانیاهو تصریح کرده که الحاق کرانه باختری همچنان در دستور کار است. اشغال کرانه باختری و سیاست توسعه شهرکها برای یهودیسازی آن، به شکل قدمبهقدم ادامه مییابد. امارات فقط پوششی را برای بازگشت از الحاق سریع به الحاق تدریجی فراهم کرده است. اسرائیل داوطلبانه چنین کاری نکرده، بلکه به دلیل مشکلات بزرگی که الحاق سریع برایش به بار میآورد، مجبور به این تغییر شده و این به معامله با امارات ربطی ندارد؛ البته یهودیان دست راستی از تعلیق ضمیمهسازی کرانه باختری ناراحت هستند، اما یهودیان چپگرا از این بخش قرارداد راضیاند و به این اعتراض دارند چرا اسرائیل نمیخواهد با خود فلسطینیها در این زمینه کنار بیاید. نتانیاهو با حمله به منتقدان خود ادعا کرد ذهنیت جنبش صلح در اسرائیل را درهم شکسته، زیرا نشان داده بدون امتیاز دادن به فلسطینیها، میتوان با جهان عرب صلح کرد؛ البته عملکرد خود او در تضاد با این ادعاست زیرا او ظاهراً برای توافق با امارات، الحاق کرانه باختری را تعلیق کرده و این یک امتیاز به فلسطینیهاست.۵
اما درواقع، این امتیاز را امارات نگرفته است. ترامپ و نتانیاهو پیش از این، بدون توجه به افکار عمومی جهانیان، الحاق بخشهای بزرگی از کرانه باختری را در طرح «معامله قرن» گنجانده بودند و امارات در حدی نبوده که بتواند بر آن تأثیری بگذارد، اما شدت مخالفت بسیاری از کشورها و نهادهای بینالمللی با این طرح، امریکا و اسرائیل را به انزوا کشید. وقتی نتانیاهو وارد مرحله اجرایی «معامله قرن» شد، دریافت که جز ترامپ پشتیبانی ندارد و او هم با موضع ضعیفی در داخل و خارج امریکا روبهروست. هر دو دریافتهاند که اکنون زمان مناسبی برای الحاق کرانه باختری نیست. بنیگانتز شریک نتانیاهو در دولت ائتلافی اسرائیل نیز با اجرای آن مخالف است. اکنون نتانیاهو تلاش دارد عقبنشینی از معامله قرن را آبرومندانه و در مقابل اخذ امتیاز از اعراب نشان دهد و امارات به کمک ترامپ و نتانیاهو آمده تا این نمایش را کامل کند.
انگیزه امارات از برقراری رابطه با اسرائیل چیست؟
امارات برای توجیه روابط خود با اسرائیل تلاش کرد آن را معاملهای برای تعلیق ضمیمهسازی کرانه باختری جلوه دهد، اما الجزیره میگوید فلسطینیها و محافل سیاسی در منطقه، به این توجیهات خندیدند؛ زیرا اولاً رفتارهای قبلی امارات در قبال فلسطینیها بیشتر خصمانه بوده است. ثانیاً با اینکه اسرائیل و امارات هرگز در جنگ با هم نبودهاند، آنها برقراری روابط بین خود را «قرارداد صلح» و «توافق ابراهیم»۶ نامیدهاند. گویی طرفین، خود را نماینده نسل دو فرزند حضرت ابراهیم (ع) میدانند که پس از قرنها دست از جنگ مذهبی با هم برداشتهاند! الجزیره میافزاید این قرارداد درواقع، اتحادی علیه سایر قدرتهای منطقهای مثل ایران و ترکیه است و عامل بیثباتی بیشتر در منطقه خواهد شد.۷
اسرائیل از زمان تشکیل خود، مشتاق پذیرفته شدن بین اعراب بوده، اما در طی بیش از هفتاد سال از عمر خود، فقط با مصر و اردن روابط عادی برقرار کرده است؛ بنابراین اسرائیل برای درآمدن از انزوا بین همسایگان، به دنبال برقراری روابط با هر کشور منطقه، حتی کوچک و استبدادی است. به قول روزنامه اسرائیلی هاآرتص، دفاتر مخفی اسرائیل در شیخنشینها از سالها پیش برای همکاریهای مختلف ازجمله فروش سلاح و تجهیزات جاسوسی، فعال بودهاند و اقدامات جدید فقط برای رسمیت و افتتاح سفارتخانههای طرفین است. روابط اسرائیل با شیوخ عرب در جنوب خلیج فارس به دهه ۱۹۶۰ و پیش از تشکیل رسمی کشوری به نام امارات بازمیگردد. از آن زمان تاکنون همه رؤسای موساد با این شیوخ بهطور محرمانه ملاقات داشتهاند.۸
ابوظبی و دوبی از نظر اسرائیل، دروازه روابط با دیگران ازجمله عربستان نیز هستند. در طرف مقابل، شیخنشینها امیدوار بودهاند از نفوذ اسرائیل در امریکا برای حفاظت از خود سود ببرند. تماسهای مخفی امارات و اسرائیل با وساطت امریکا پس از جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ ، اوج گرفت و در دوران اوباما به شکل راهبردی درآمد. در سال ۲۰۱۰ ، ترور محمود المبحوح،۹ یکی از رهبران حماس به دست جاسوسان موساد در امارات، برخلاف انتظار مردم منطقه، نهتنها باعث قطع روابط طرفین نشد، بلکه امارات باز هم پذیرای مقامات سابق و کنونی اسرائیل در زمینه جاسوسی و نظامی بوده تا در حفاظت از قصرهای شیوخ، تأسیسات نفت و گاز و سایر مکانهای حساس، به آن مشاوره بدهند. به قول هاآرتص، پول امارات آنقدر وسوسهانگیز است که بین برخی از مقامات امنیتی و تجاری اسرائیل بر سر تقسیم آن اختلاف پیشآمده و دعوای آنان به دادگاههای اسرائیل کشیده شده است.
در اوایل دهه ۲۰۱۰ و دوران انقلاب ملتهای عرب، سیاست اوباما در ظاهر حمایت از اصلاحات مردمسالار در رژیمهای دیکتاتوری برای حفظ متحدان امریکا بود؛ بنابراین، رهبران عربستان و امارات حس کردند به آنها خیانت شده و در نتیجه، وارد دورانی پراضطراب شدند. از نظر آنها، دشمن شماره یک ایشان، مردمسالاری و آزادی بیان بوده و هست. دولت اوباما پیروزی اخوان المسلمین در انتخابات ۲۰۱۲ مصر را پذیرفت، اما در سال بعد، سیاست تشویق اصلاحات را ۱۸۰ درجه تغییر داد و از کودتای نظامی علیه آن بهطور ضمنی حمایت کرد. الجزیره میگوید اسرائیل، عربستان و امارات از رفتارهای امریکا درس مهمی گرفتند، امریکا قابل اعتماد نیست، پس برای حفظ رژیمهای خود باید یک اتحاد منطقهای تشکیل دهند. کمی بعد در ۲۰۱۵ قرارداد اتمی امریکا و غرب با ایران، نظریه این رژیمها را نزد خودشان تقویت کرد؛ البته اوباما تلاش داشت با تقویت نظامی این سه رژیم و چشمپوشی از جنایات آنها علیه فلسطینیها و یمنیها، سوءظن ایشان را برطرف کند که از نظر آنها ناکافی بود.
امارات از یکسو به دلیل ترس از ایران، به اسرائیل بهعنوان حامی مخفی خود مینگرد و از سوی دیگر، به دلیل هراس از افکار عمومی اعراب، شعار حمایت از فلسطین سر میدهد، گرچه مشتاق کنار آمدن با اسرائیل درباره این مسئله است. در فضای بیاعتمادی به امریکا، امارات به شکل مخفیانه، روابط راهبردی، امنیتی و اطلاعاتی با اسرائیل را ارتقا داد و مثلاً از نرمافزارهای اسرائیلی برای جاسوسی علیه همسایگان و فعالان حقوق بشر در کل منطقه استفاده کرد. در سال ۲۰۱۸ نتانیاهو و رئیس موساد سازمان جاسوسی اسرائیل بهطور مخفی به ابوظبی رفتند تا با بن زاید دیدار کنند. نتانیاهو بارها گفته است که روابط پنهانی با کشورهای عربی دارد و قرار است در آینده، روابط اسرائیل با آنها را عادی کند. او اضافه کرده که این روابط، فقط نوک کوه یخ است.۱۰
قرارداد امارات با اسرائیل چه عواقبی برای طرفین و کشورهای دیگر ایجاد خواهد کرد؟
پیش از این، نتانیاهو با قول الحاق بخشهایی از کرانه باختری، به هوادارانش، توانسته بود موقعیت متزلزل خود در انتخابات را حفظ کند. اکنونکه او الحاق را تعلیق کرده، احتمالاً شهرکنشینهای متعصب که بخش مهمی از طرفداران او را تشکیل میدهند و به چیزی کمتر از الحاق کامل سرزمینهای اشغالی برای تأمین امنیت خود راضی نیستند، به او پشت کرده و به سراغ احزاب راست افراطی خواهند رفت یا اصلاً در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
نشریه امریکایی فارین پالیسی میگوید مشکل دیگر ناشی از روابط امارات و اسرائیل، تیره شدن مسائل امنیتی امارات با ایران است. امارات در گذشته به شدت با برجام مخالفت میکرد و خواستار سختگیری غرب علیه ایران را بود، اما از ۲۰۱۹ تاکنون شاهد برخورد محتاطانه و ضعیف امریکا با ایران در خلیج فارس و عراق و همچنین تقویت نیروهای یمنی در جنگ با امارات و عربستان بوده است؛ بنابراین، امارات موضع خود را تعدیل کرده و بهجای رویارویی با ایران، علاقه به ترک مخاصمه را از خود نشان داده است؛ اما ایران به شدت از روابط امارات با اسرائیل انتقاد کرده و در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال آینده، یکی از نقاط اتکای جناح اصولگرا، مبارزه با تهدیدات خارجی در جنوب کشور خواهد بود. به قول فارین پالیسی، احساس تهدید ناشی از روابط امارات با اسرائیل، سبب سختتر شدن موضع مردم ایران در قبال تجدید برجام و استمرار آن خواهد شد.۱۱
ترکیه نیز قرارداد بین امارات و اسرائیل را محکوم کرده و آن را به فهرست منازعات خود با امارات افزوده است. این فهرست از اختلاف با متحدان امریکا بر سر منابع گاز طبیعی در مدیترانه شرقی تا نقش امارات در جنگ داخلی لیبی و تحریم قطر را در بر میگیرد. بهعلاوه، یکی از نزدیکان بن زاید به اتهام دخالت در کودتای نافرجام ترکیه در ۲۰۱۶ تحت تعقیب است و ترکیه تهدید کرده روابط خود با امارات را قطع خواهد کرد. از سوی دیگر، رژیمهای عربی که در گذشته به اسرائیل نزدیک شدهاند، بهای سنگینی پرداختهاند. فارین پالیسی مثال میزند: قرارداد صلح کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل، باعث انزوای ده ساله مصر در جهان اسلام شد و به ترور انورسادات رئیس جمهور امضاکننده آن در ۱۹۸۱ انجامید. قرارداد صلح اردن با اسرائیل، منجر به تزلزل موقعیت ملک حسین پادشاه اردن و سپس سرکوب اخوانالمسلمین شد که قبلاً هوادار و از پایههای حکومت او بودند. ممکن است خانواده حاکم بر امارات در آینده دست به سرکوبهای مشابهی برای حفظ اقتدار خود بزند یا حتی درون این خانواده شکاف بیفتد، چنانکه در بین خانواده سعودی بر سر برقراری روابط با اسرائیل شکاف وجود دارد.
فارین پالیسی میگوید روابط امارات با اسرائیل برخلاف نامی که بر آن گذاشتهاند، یک قرارداد صلح نخواهد بود، بلکه به استمرار و تشدید جنگهای منطقهای خواهد انجامید. اسرائیل و رژیمهای دیکتاتوری عرب در یک بلوک منطقهای جمع شدهاند که قدرت اقتصادی زیادی دارد، اما در مقابل پیشروی کشورهای اسلامگرا مانند ایران، ترکیه و قطر در وضعیت دفاعی و انفعالی است. سه کشور اخیر به شکل جدا از هم در یمن، سوریه و لیبی با نیروهای طرفدار امریکا درگیر هستند و در هر سه جبهه، در مسیر پیروزی گام برمیدارند.۱۲
به قول فارین پالیسی، با اینکه امارات پیش از این، از اقتصاد قوی، اسلحه و همکاری اطلاعاتی با غرب سود برده، از حیث نظامی، در هر سه جبهه فوق، در طرف بازنده قرار دارد. این منازعات در هر ماه میلیاردها دلار هزینه روی دست امارات گذاشته و اقتصاد آن را نسبت به گذشته، به ضعف کشیده و با کسری بودجه مداوم روبهرو کرده است. رکود ناشی از بحران کرونا و افول قیمت نفت نیز این وضع را تشدید کرده است.
معاملههای امنیتی و اطلاعاتی امارات با اسرائیل در چارچوب روابط آنان شامل چه مواردی است؟
سود اقتصادی اصلی اسرائیل از طریق رابطه با امارات، در امور نظامی و اطلاعاتی مانند فروش پهپاد تجسسی و فتّاوری جاسوسی سایبری است. بودجه نظامی امارات هرسال حدود ۲۳ میلیارد دلار است. ۲۰ میلیارد دلار از آن صرف خرید تسلیحات از امریکا میشود. اسرائیل به جذب این پول چشم دوخته است.۱۳
نتانیاهو خرسند است که امارات بهعنوان یک رژیم دیکتاتوری میتواند تصمیمات سریعی برای خرید اسلحه بگیرد که در دولتهای مردمسالار به علت وجود سازوکارهای بازرسی و ضد فساد ممکن نیست. حتی قبل از برقراری روابط سیاسی، اسرائیل مخفیانه میلیاردها دلار تجهیزات نظامی و جاسوسی به امارات فروخته است. در سالهای اخیر، برخی از شیخنشینهای خلیج فارس به خرید سامانه ضدموشک اسرائیل به نام «گنبد آهنین» علاقهمند بودهاند با این هدف که خود را در مقابل حمله احتمالی موشکهای ایران حفظ کنند. گرچه نه گنبد آهنین توانسته مانع حمله فلسطینیها از غزه به اسرائیل شود و نه سامانههای ضدموشک امریکا مستقر در عربستان قادر به جلوگیری از حمله یمنیها به تأسیسات نفتی سعودی بودهاند.
از سوی دیگر، برخی بندهای محرمانه در قرارداد امارات و اسرائیل، توسط مخالفان رژیم امارات افشا شده که شامل نفوذ امنیتی اسرائیل در این کشور است.۱۴
طبق این قرارداد، اسرائیل به نظارت امنیتی بر همه بندرها و فرودگاهها، شبکههای مخابرات و سایتهای ارتباطات، رسانههای اجتماعی، روزنامهها و شبکههای تلویزیونی در امارات خواهد پرداخت. اسرائیل نظارت بر حسابهای بانکی اشخاص، شرکتها و مؤسسات خصوصی و همه نقل و انتقالات بانکی در امارات را بر عهده میگیرد. نیز همه دیپلماتها، وابستگان نظامی و سایر کارکنان در سفارتخانههای امارات در خارج، ازجمله حسابهای بانکی و مکان زندگی آنها تحت نظر اسرائیل خواهد بود. همچنین امارات فهرست سلاحهای خود، منابع تهیه، سازندگان، سال تحویل، مکان نگهداری و نام مراقبان آنها را به اسرائیل داده است. همه این اطلاعات با موافقت بن زاید ولیعهد در اختیار اسرائیل گذاشته شده است. مخالفان رژیم امارات میگویند این رژیم، یک جزیره در جنوب یمن را که در اشغال خود دارد، برای تأسیس پایگاه جاسوسی بهمنظور کنترل بابالمندب، خلیج عدن و شاخ آفریقا در اختیار اسرائیل گذارده است. اسرائیل قرار است تحرکات شیعیان یمن و ناوگان ایران در این منطقه را نیز از این طریق زیر نظر بگیرد.۱۵
ترامپ چگونه از قرارداد امارات و اسرائیل سود میبرد؟ آیا فروش جنگنده اف ۳۵ امریکا به امارات در همین چارچوب است؟
ترامپ قرار است در ماه اکتبر در مراسمی پرطمطراق برای امضای قرارداد در واشنگتن، با حضور سران اسرائیل، امارات و چند کشور عرب دیگر، خود را قهرمان صلح معرفی کند تا در انتخابات نوامبر، دلیلی برای جمع کردن رأی داشته باشد. ترامپ در گردهمایی جمهوریخواهان در کاخ سفید برای اعلام نامزدی خود در انتخابات، قرارداد امارات با اسرائیل را نشانه موفقیت سیاست خارجی خود دانست که ۲۶ سال پس از آخرین قرارداد مشابه بسته شده است و به همین دلیل، امریکاییها باید او را دوباره انتخاب کنند. جمهوریخواهان در گردهمایی چندروزه انتخاباتی خود، بارها خدمات ترامپ به اسرائیل را یادآوری کرده و از آن بهعنوان موفقیتهای دولت ترامپ نام بردند. البته توده مردم امریکا در انتخابات، اهمیت چندانی به سیاست خارجی، ازجمله کشوری مثل امارات نمیدهند و بیشتر به مشکلات داخلی توجه دارند؛ اما برای نخبگان یهودی امریکا و تشکلها و رسانههای وابسته به آنان، سیاست امریکا در همراهی با اسرائیل اهمیت زیادی دارد.
از سوی دیگر، ترامپ برای تشویق امارات به بستن قرارداد با اسرائیل، به اماراتیها قول داده در ماههای آینده چند هواپیمای حساس جنگنده از نوع اف ۳۵ به آنها بفروشد، اما برای تأیید این معامله تسلیحاتی، ابتدا کنگره امریکا باید موافقت خود را اعلام کند. نشریه فارین پالیسی از قول مقامات امریکایی میگوید بحث آنها بر سر چنین معاملهای حدود یک سال زمان میبرد. پس ترامپ نمیتواند امیدوار باشد تا قبل از انتخابات، این پاداش را به امارات بدهد. بعلاوه اگر ترامپ در انتخابات ببازد، احتمالاً قول ریاست جمهوری امریکا به امارات، پس گرفته میشود، چون دموکراتها در مقابل مسلح کردن امارات بهعنوان یک کشور ماجراجو در سیاست خارجی و جنگهای منطقهای، سرسختی نشان میدهند یا اصلاً مخالفاند؛ اما حتی اگر معامله اف ۳۵ با امارات به نتیجه مثبت برسد، تولید و تحویل هواپیماهای خریداریشده تا ده سال طول میکشد زیرا به قول فارین پالیسی، فعلاً نه هواپیمایی موجود است و نه مربی پروازی.۱۶
با اینکه نتانیاهو مخفیانه موافقت خود با این معامله را اعلام کرده، اسرائیل با فروش سلاحهای پیشرفته به اعراب، مشکلی راهبردی دارد، زیرا میخواهد برتری نظامی خود بر هر کشور عرب را حفظ کند، حتی اگر با آن کشور، قرارداد صلح داشته باشد. کنگره امریکا نیز قبلاً تحت فشار لابی اسرائیل (ایپک) قانونی را به تصویب رسانده که دولت امریکا باید ارتش اسرائیل را بر هر کشور یا ائتلافی از کشورهای منطقه، برتری دهد. به همین دلیل، سلاحهای پیشرفتهای که امریکا به متحدان دیگر خود در جهان اسلام میفروشد، فاقد کارآیی سلاحهای مشابهی است که به اسرائیل داده است. نیز کاربرد این نوع تسلیحات در کشورهای مسلمان، تحت کنترل مستشاران امریکایی است و آنها در مواقع حساس میتوانند مانع استفاده از آن شوند؛ بنابراین، حتی اگر اف ۳۵ به امارات فروخته شود، فقط وقتی میتواند از آن استفاده کند که امریکا اجازه دهد. کنگره معمولاً شرایط فروش سلاح را نیز به خریداران تحمیل میکند. از سوی دیگر، وزارت دفاع امریکا هنوز اطمینان ندارد که امارات در صورت خرید، قادر به حفاظت یا استفاده از این هواپیماها باشد. جاسوسان کشورهای رقیب امریکا، ازجمله چین، ممکن است فنّاوری سلاحهای غربی را از طریق نفوذ در شیخنشینها به دست آورند. به قول فارین پالیسی، شیخنشینهای خلیج فارس بهطور روزافزون به کشورهای شرقی، نزدیک میشوند و این برای حفاظت از فنّاوری غربی که در دست آنهاست، خطرناک خواهد بود.
با این حال، اسرائیل کشورهای منطقه را ذاتاً غیرقابلاعتماد میداند. به قول یک ژنرال اسرائیلی که از مقامات سابق وزارت دفاع است: «چه کسی میتوانست پیشبینی کند که ایران و ترکیه پس از مدتها دوستی نزدیک با اسرائیل، اکنون رقیبانی جدی برای آن باشند؟ یا اسلامگرایان در مصر پیروز شوند، گرچه پس از آن السیسی (دیکتاتور مصر) به اتحاد با اسرائیل بازگشت… نمیتوان به معجزه دل بست.» اما نگرانی دیگری هم وجود دارد: ایران ممکن است با نفوذ در امارات یا مطالعه پروازهای این هواپیما در آسمان خلیج فارس به شناختی از فنّاوریهای حساس آن و نقاط ضعفش دست یابد. نیز بر اثر اشتباه یا نقص فنی، ممکن است یکی از این هواپیماها که از امارات بلند میشود، در قلمرو ایران فرود آید یا سرنگون شود و اسرار آن به دست ایران بیفتد.
چه زمینههای مشترکی بین اسرائیل و امارات وجود دارد که به نزدیکی آنها منجر شده است؟
اسرائیل و امارات تفاوتها و شباهتهایی دارند. اولی یک نظام نژادسالار با ظاهر مردمسالاری است و دومی یک نظام استبدادی با ظاهری متجدد است؛ اما هر دو متحد نزدیک غرب بهویژه امریکا هستند و الگوی اقتصاد خصوصی و نئولیبرال را دنبال میکنند. هر دو دارای نظام سرکوبگر امنیتی مبتنی بر بازار هستند، یعنی تأمین نیازهای تجاری و امنیتی را در یک نظام دیوانسالار ترکیب کردهاند. اقتصاد هر دوی آنها وابسته به پذیرش هدفدار مهاجران و سرمایههای آنان است: اسرائیل مهاجرت یهودیان جهان به خود را تشویق میکند و امارات نیروهای متخصص کشورهای دیگر را جذب میکند. از سوی دیگر، هر دو با دخالت در امور کشورهای ضعیفتر، نقش مؤثر نظامی و اطلاعاتی در جنگهای منطقهای دارند و در یک بازی ژئوپلیتیک، هماهنگ با سیاستهای کلی امریکا در جهان اسلام، درگیر هستند.۱۷
الجزیره به مقایسه رهبران اسرائیل و امارات میپردازد: نتانیاهو برونگرا و اهل لفاظیهای سیاسی است، اما محمد بن زاید ولیعهد و تصمیمگیر اصلی امارات، فردی درونگرا و کمحرف است. نتانیاهو از یکسو، به ثروت امارات و نفوذ ناشی از آن در جهان عرب، طمع دارد و از سوی دیگر، به دلایل شخصی، به حاکمیت استبدادی بن زاید در امارات غبطه میخورد زیرا در این شیخنشین، جایی برای رسوایی مقامات و محاکمه آنها در دادگاه به اتهام فساد وجود ندارد. در مقابل، بن زاید به بهرهگیری از نفوذ اسرائیل در امریکا و فنّاوریهای آن ازجمله در امور امنیتی و جاسوسی نظر دارد. هر دو منافع خود را در این میبینند که از این همکاریها و فنّاوریها برای سرکوب مردمسالاری و رأی اکثریت در این منطقه استفاده کنند.
یکی از توجیهات امارات برای برقراری روابط با اسرائیل این است که به منظور همبستگی با فلسطینیها و کسب حقوق آنها و تشکیل کشور مستقل فلسطین، با اسرائیل رابطه برقرار کرده است؛ اما این ادعایی بیپایه است. امارات برای عادیسازی روابط با اسرائیل، هیچ هماهنگی یا مشورتی با رهبران فلسطینی نکرده و حتی پیش از امضای توافق، به آنها اطلاع نداده است. همکاری گسترده امارات با اسرائیل در امور جاسوسی نهتنها نفعی برای آرمان فلسطین ندارد، بلکه علیه آن است. امارات حتی از محمد دحلان،۱۸ افسر شورشی فلسطینی که از همه ابزارها برای تفرقهاندازی درون سازمان فتح سود جسته، حمایت میکند.
رهبران امارات برای توجیه اقدام خود میگویند اگر مصر و اردن قبلاً اسرائیل را به رسمیت شناختهاند، چرا اکنون امارات نباید چنین کند؟ الجزیره میگوید این مقایسهای بیجاست: مصر در ۴ جنگ بزرگ با اسرائیل درگیر بود و قرارداد صلح خود در ۱۹۷۹ را با شرط تخلیه همه بخشهای اشغالی مصر بست. اردن نیز در ۳ جنگ با اسرائیل حضور داشت و پس از قبول قرارداد صلح اسلو توسط فلسطینیها و ایجاد تشکیلات خودگردان در کرانه باختری که زمانی جزء خاک اردن محسوب میشد، با صرف نظر از این ناحیه، در ۱۹۹۴ با اسرائیل قرارداد صلح بست. هر دوی این قراردادها ایرادات و نقایص زیادی داشتند، اما لااقل روی کاغذ، امتیازاتی را از اسرائیل میگرفتند.
از آن زمان تاکنون، رفتار اسرائیل با فلسطینیها بسیار ظالمانهتر شده و اسرائیل نهتنها تعهدات خود درباره فلسطین را عملی نکرده، بلکه ابعاد اشغالگری را با سیاستهایی همچون شهرکسازی، تصرف اراضی و منابع طبیعی، فشار اقتصادی، محاصره و تحریم، گسترش داده است. پس چرا امارات به اسرائیل پاداش میدهد و آن را قرارداد صلح مینامد؟ آیا صلح بدون توجه به عدالت و حقوق بشر معنایی دارد؟ و آیا صلح بین دو دولت که هرگز در جنگ با یکدیگر نبودهاند، ظاهرسازی نیست؟ الجزیره میگوید اسرائیل از زمان تشکیل خود، همواره از روابط دیپلماتیک با دولتهای عربی در جهت افزایش ابعاد اشغالگری در فلسطین بهره برده و تنها وقتی امتیاز داده که تحت فشار بوده است؛ اما اکنون امارات بدون آنکه برای فلسطین امتیازی واقعی از اسرائیل بگیرد، یک بازار بزرگ را در اختیار آن گذاشته است.
جذابیت دیگر امارات برای اسرائیل، سیاست خارجی آن در جهان اسلام است. رژیم امارات پس از اسرائیل، جنگطلبترین رژیم منطقه است. جنگ مخرب آن در یمن، جنگ نیابتی آن در لیبی، ایجاد ناپایداری در سودان، تونس، ترکیه و قطر و حمایت آن از سرکوب مصریان توسط دیکتاتور آن کشور، نشانگر بیعلاقه بودن امارات به صلح است. کمتر منازعهای در غرب آسیا و شمال آفریقا وجود دارد که امارات به شعلههای آن دامن نزده باشد. سیاست خارجی امارات در میان کشورهای عربی و اسلامی، بر اساس جنگ، کودتا، تفرقهاندازی، ناپایدار کردن و ضدیت با مردمسالاری است. نتیجه آن، تخریب کشورها و فقیر شدن مردم است. البته امارات اکثر این کارها را با پرداخت پول به برخی نیروهای بومی آن کشورها و اجیر کردن بیگانگان ازجمله مزدورانی از نظامیان سابق و شرکتهای غربی انجام میدهد.
اسرائیل خرسند است که امارات و عربستان سعودی به مخالفت با انقلابهای مردمی اعراب در دهه ۲۰۱۰ برخاستند تا از برقراری آزادی و مردمسالاری در هر گوشه این منطقه جلوگیری کنند. دشمنی این دو رژیم با همه جنبشهای مردمی و پیشرو در دو دهه اخیر، آنان را در نوک پیکان ضدانقلاب در سرتاسر غرب آسیا و شمال آفریقا قرار داده است. آنها لزوماً به پیروزی در جبهههای این نبرد دست نیافتهاند، اما تاکنون خسارتهای بسیار سنگینی به صدها میلیون نفر از مردم منطقه و ثروتهای آنان وارد کردهاند. امارات در یک اتحاد راهبردی با امریکا و اسرائیل است تا مانع نفوذ ایران و ترکیه شود، پس به جای «قرارداد صلح»، باید روابط آن با اسرائیل را «اتحاد علیه صلح» نامید. الجزیره پیشبینی میکند کسانی که به این قرارداد خوشبین هستند، به زودی درخواهند یافت که این روابط نهتنها به صلح در منطقه کمکی نمیکند، بلکه منازعات جدیدی را به بار خواهد آورد.
حمایت امارات از محمد دحلان افسر شورشی فلسطینی برای چه مقاصدی صورت میگیرد؟
دحلان که در گذشته، مسئول امنیتی سازمان فتح بوده، به دلیل سوابق منفیاش، به ابوظبی گریخته است. او کاندیدای اسرائیل و متحدان عرب آن برای جانشینی محمود عباس در ریاست تشکیلات خودگردان است. روزنامه اسرائیلی جروزالمپست مینویسد دحلان بهعنوان مشاور ویژه بن زاید ولیعهد، واسطه امارات و اسرائیل برای معامله بر سر فلسطینیهاست و قرار است تحت قرارداد طرفین، به صحنه سیاسی فلسطین بازگردانده شود. او با این کار، امید دارد حمایت لازم بهعنوان جانشین محمود عباس را کسب کند. کشورهای عربستان، امارات، مصر و اردن که روابط آشکار و پنهان با اسرائیل دارند، از تلاشهای دحلان برای سرنگونی رئیس تشکیلات خودگردان و نشستن بر جای او حمایت کردهاند.۱۹
اما دحلان با اتهامات سنگینی روبهروست. از یکسو، بهعنوان مشاور حکومت امارات، نقش کلیدی در کودتای نظامی مصر در سال ۲۰۱۳ برای سرنگونی حکومت اخوانالمسلمین داشته است. از سوی دیگر با حمایت امارات، در کودتای نظامی ترکیه در ۲۰۱۶ برای سرنگونی اردوغان نقش داشته و به همین دلیل، حکومت ترکیه ۷۰۰ هزار دلار جایزه برای دستگیری وی تعیین کرده است. وزیر خارجه ترکیه، امارات را متهم به پناه دادن به یک تروریست و جاسوس اسرائیل کرده که از کشور خود یعنی فلسطین گریخته است. دحلان همچنین از سوی امارات مأموریت دارد تا با همکاری لژیون خارجی فرانسه، بازنشستگان نیروهای ویژه امریکا را برای ترور رهبران یمن اجیر کند.
سابقه دحلان به دوران پس از قرارداد صلح اسلو در ۱۹۹۳ برمیگردد که او بهعنوان فرمانده نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان در غزه برای سرکوب مخالفان آن قرارداد، منصوب شد. به دنبال عقبنشینی اسرائیل از غزه در ۲۰۰۵ و پیروزی حماس در انتخابات ۲۰۰۶ و خارج شدن کنترل غزه از دست تشکیلات خودگردان در تابستان ۲۰۰۷ دحلان مجبور به استعفا گردید. سپس او در کرانه باختری مستقر شد و طرفدارانی از میان کادرهای سازمان فتح را دور خود جمع کرد و به مخالفت با محمود عباس و سایر رهبران فلسطینی پرداخت. دحلان در ۲۰۱۱ از فتح اخراج شد و سپس به امارات رفت و بهعنوان مشاور خاندان حاکم، بویژه بن زاید مشغول به کار شد.
تشکیلات خودگردان بارها دحلان را متهم به فساد اداری و مالی و توطئه برای کودتا علیه رهبران آن کرده است. در ۲۰۱۶ دادگاه فلسطینی مبارزه با فساد، دحلان را متهم به اختلاس ۱۶ میلیون دلاری کرد و بهطور غیابی به ۳ سال زندان و جریمه سنگین محکوم نمود. دحلان همچنین متهم به مسموم کردن یاسر عرفات رهبر پیشین تشکیلات خودگردان و ترور تعدادی از فلسطینیهاست. دحلان گروهی را با عنوان «جریان اصلاحات دموکراتیک» به راه انداخته و تنها شخصیت فلسطینی است که از معامله امارات با اسرائیل حمایت میکند. فلسطینیها در اعتراضات خود علیه این قرارداد در کرانه باختری، تصاویر دحلان و بن زاید را به آتش کشیدند. یک عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین میگوید: دحلان مأمور حقوقبگیر امارات است و هرگز توسط فلسطینیها در بین خود پذیرفته نخواهد شد، زیرا با دخالت در امور داخلی کشورهای عربی و اسلامی، صدمات بزرگی به ملت فلسطین زده است. کسانی که فکر میکنند او شانسی برای جانشینی محمود عباس دارد، خود را فریب میدهند.■
پینوشت:
۱.https://www.haaretz.com/israel-news/.premium-kushner-to-land-in-israel-on-sunday-for-uae-talks-with-netanyahu-gantz-1.9112733
۲.https://www.al-monitor.com/pulse/originals/2020/09/israel-us-uk-germany-france-benjamin-netanyahu-demonstration.html.
- Prime Minister
- Crime Minister
۵.https://www.haaretz.com/israel-news/.premium-the-new-normalization-why-are-israelis-so-indifferent-towards-the-historic-uae-deal-1.9114539
- Abraham Agreement
۷.https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/uae-israel-dangerous-liaison-200831085906964.html
۸.https://www.haaretz.com/israel-news/.premium-israel-uae-25-years-of-secret-deals-with-one-man-at-the-center-1.9080381
- Al-Mabhouh
۱۰.https://www.middleeasteye.net/news/israel-uae-netanyahu-mbz-secret-meeting-report
۱۱.https://foreignpolicy.com/2020/08/15/the-uae-israel-agreement-isnt-all-its-cracked-up-to-be.
۱۲.https://foreignpolicy.com/2020/08/21/the-israel-uae-deal-wont-bring-peace-but-it-will-prolong-the-war-in-libya.
۱۳.https://www.haaretz.com/israel-news/business/.premium-the-real-deal-for-israel-and-the-uae-is-weapons-1.9077725
۱۴.https://emiratesleaks.com/en/secret-normalization-agreement-clauses-disclosed.
۱۵.https://emiratesleaks.com/en/uae-israel-establish-spy-base-yemen-island/
۱۶.https://foreignpolicy.com/2020/08/31/israel-uae-peace-deal-f-35-arms-sales-palestine/
۱۷.https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/uae-peace-israel-war-palestinians-200814105107070.html
- Dahlan
۱۹.https://www.jpost.com/arab-israeli-conflict/did-mohammed-dahlan-help-orchestrate-israel-uae-deal-638832