بدون دیدگاه

هدی صابر و دغدغه تغییر

 

سعید مدنی

فعندالصباح یحمد القوم السری (امام علی ع)

 (صبحگاهان، روندگان شب ستوده شوند)

 

به‌نظر می‌رسد، ساکنان کشتی نوحی که پس از انقلاب به امید رساندن مردم ایران به ساحل نجات و جامعه‌ای سالم‌تر، برابرتر و توسعه‌یافته‌تر دل به دریا زدند، هنوز به منزلی نرسیده‌اند که آن دغدغه و آتش درونی را فرونشاند. بی‌تردید هدی و هاله و عزت و کسانی که در این راه بی‌بازگشت قدم نهادند، با وجود تفاوت‌ها در مشی و استراتژی و حتی منش، که درجای خود از اهمیت برخوردار است‌، همه روحی پر از دغدغه ایران داشتند و همین اشتراک همچون نخ تسبیح سر نوشت آن‌ها را به هم پیوند می‌زند.

همه کسانی که همچون هدی، خودآگاه در این کشتی وارد شدند، کمابیش می‌دانستند سبک و الگوی زندگی متعارف را پس زده‌اند و گونه‌ای متفاوت با زندگی عوام را انتخاب کرده‌اند. به‌علاوه گویا آن‌ها ناگفته و نانوشته بر اصل مسئولیت مشترک وفاق داشتند و شاید همین ویژگی همه آن‌ها را با همه تفاوت‌هایشان، صاحب ارزش و اعتبار ویژه‌ای می‌سازد که ما را وامی‌دارد تا در دل و قلبمان با احترام از آن‌ها یاد کنیم و از خالق هستی برای همه آن‌ها طلب آمرزش نماییم. به قول شریعتی: «اینها گستاخی آن را داشته ‌اند که تقدیر را بشکنند و خود بر پیشانی خود بنویسند، درخت‌های لجوجی بودند که از کویر روییده‌اند و در آتش، برگ و بار افشانده‌اند».

در حقوق بین‌الملل، اصلی تحت عنوان «مسئولیت مشترک اما متفاوت» که میراث بشریت محسوب می‌شود، به‌عنوان یکی از اصول مهم پذیرفته شده است. بر اساس اصل مورد اشاره اگرچه اتخاذ رفتارهای ترجیحی برای کشورهای در حال توسعه، یکی از ایده‌های اصلی نظم اقتصادی بین‌المللی در سازمان ملل در طول دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بود، اما با تحکیم رویه‌های سرمایه‌داری در دهه ۱۹۹۰ ایده نظم نوین اقتصادی بین المللی تقریباً از بین رفت و مسئله تخریب محیط زیست و بحث توسعه پایدار در سرتاسر جهان به عنوان ضرورتی انکارناپذیر جایگزین آن شد؛ زیرا بدون ایجاد هماهنگی در نقطه‌نظرات مختلف هر دو گروه کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه در خصوص اهمیت رعایت مسائل زیست محیطی، امکان دستیابی به توسعه پایدار وجود نداشت. از این رو ملل متحد برای ایجاد هماهنگی و ارتباطات مشترک بر مشارکت جهانی منصفانه از یک طرف و توجه به موقعیت و نیازهای خاص کشورهای در حال توسعه از طرف دیگر تأکید کردند. بدین‌ترتیب از رهگذر شکل‌گیری این مشارکت و همکاری منصفانه میان کشورهای توسعه‌یافته و در حال ‌توسعه مفهوم اصل «مسئولیت مشترک اما متفاوت»، شکل گرفت. این اصل که ریشه در مفهوم «میراث مشترک بشریت» دارد، ظهور خاص اصل کلی «انصاف» در حقوق بین‌الملل است که عبارت‌اند: از مسئولیت مشترک کشورها برای حفاظت از محیط زیست در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی و در عین حال تعهدات متفاوت آن‌ها با در نظر گرفتن شرایط و اوضاع و احوال متفاوت و خاص کشورها در ایجاد مشکلات زیست محیطی و توانایی‌هایی فنی و اقتصادی‌شان برای برطرف‌کردن مشکلات زیست محیطی.

اصل مسئولیت مشترک اما متفاوت از دو قسمت و در عین حال به‌هم ‌وابسته تشکیل شده است: الف) مسئولیت مشترک؛ و ب) مسئولیت یا تعهدات متفاوت.

بر اساس جزء اول اصل یعنی «مسئولیت مشترک» با عنایت به سهم متفاوت دولت‌ها در تخریب محیط زیست جهانی آن‌ها مسئولیت‌های مشترک بر عهده دارند، زیرا ناچار به زیست مشترک در کره خاکی‌اند؛ بنابراین منظور از مسئولیت مشترک، مسئولیت‌پذیری کشورها برای حفظ محیط زیست یا قسمتی از آن در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی است؛ زیرا محیط زیست بسیار فراتر از مرزهای ملی است و هر اقدامی به منظور بهبود و اصلاح آن مستلزم مشارکت و همکاری تمام کشورها در اتخاذ اقداماتی برای حل مسائل و مشکلات است. مفهوم مسئولیت مشترک از ماهیت منسجم و به‌هم‌وابسته کره زمین و قواعد حاکم بر منابعی ناشی می‌شود که به عنوان «میراث مشترک بشریت» شناخته شده‌اند.

جزء دوم اصل «مسئولیت و تعهدات متفاوت» است، زیرا مسئولیت کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه برای عمل به این تکلیف یا مسئولیت مشترک ممکن است متفاوت باشد. این تفاوت به دلیل سهم متفاوت در ایجاد مشکلات زیست محیطی، به لحاظ تاریخی با استفاده بی‌رویه از منابع طبیعی با الگوهای تولید و مصرف ناپایدار در کشورهای توسعه‌یافته و توانایی‌های مالی و تکنولوژیکی این کشورها در جلوگیری، کنترل و کاهش مشکلات زیست محیطی توجیه می‌شود. در واقع نه‌تنها مقدار سهم متفاوت است، بلکه ماهیت آن نیز تفاوت دارد. در تعیین مسئولیت‌های متفاوت عوامل زیادی مانند اوضاع و احوال، نیازهای خاص، توسعه اقتصادی کشورها، سهم تاریخی کشور یا گروهی از کشورها در ایجاد مشکلات زیست محیطی دخیل‌اند. اگرچه شناسایی مسئولیت‌های متفاوت برای کشورها در یک نظام حقوقی، نابرابری ماهوی میان تابعان آن نظام حقوقی ایجاد می‌کند، با این همه هدف از نابرابری در حوزه حقوق بین‌الملل محیط‌زیست، تضمین مشارکت و (در صورت وجود) انجام تعهدات حقوقی در مدت زمان مقرر توسط کشورهای در حال توسعه است تا بدین‌ترتیب نظام حقوقی به اهداف تعیین شده در دراز مدت دست پیدا کند.

به نظر می‌رسد اصل «مسئولیت مشترک اما متفاوت» ابزار مناسبی برای تحلیل فرآیندهای درونی اجتماعات نیز باشد. در واقع همه کسانی که میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب جامعه قائل به شکاف و گسست هستند، احساس مسئولیت مشترکی نسبت به ایده تغییر دارند که ناشی از اعتقاد آن‌ها به اصول و معیارهای انسانی، دینی و امثال آن است. آیا این اصول و معیارها خود میراث مادی و معنوی بشری‌اند که منجر به قائل شدن تقدم منافع دیگران بر خود و جمع بر فرد لااقل برای فاعل کنشگر می‌شود؟ شاید، اما در هر حال بدون اتکا به میراث بشری هر تلاشی برای ایجاد تغییر بی‌معنا است.

هدی و بسیاری چون او به اتکای این میراث دغدغه تغییر داشتند. بر مبنای جزء دوم اصل «مسئولیت مشترک اما متفاوت» انسان‌ها در عین مسئولیت مشترک تعهدات و مسئولیت‌های متفاوتی نسبت به تغییر دارند. اصل انصاف حکم می‌کند بر اینکه هرچه افراد نقش بیشتری در تعمیق شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب داشته‌اند، مسئولیت بیشتری هم در قبال اصلاح وضع و تغییر داشته باشند. انصاف آن است که قائل به تغییر، به نسبتی که در ایجاد و تحکیم فقر، نابرابری، تبعیض و استبداد نقش داشته‌ایم، برای رفع آن و بازگشت جامعه به مسیر اصلی مبتنی بر میراث بشری مسئولیت بپذیریم. در واقع خلاف انصاف است که افراد با پیشینه متفاوت در موافقت و همراهی با روند تثبیت یا تغییر وضع موجود، به صرف احساس مسئولیت مشترک امروز برای تغییر، سهم مساوی از تامین منابع لازم و هزینه‌ها را متقبل شوند.

هدی و جریان فکری سیاسی که او در آن تنفس می‌کرد و به آن تعلق داشت همواره به دموکراسی و عدالت عشق ورزیده و سهمی در تحکیم نابرابری و استبداد نداشته است، از این‌رو اصل انصاف حکم می‌کرد تا او و افرادی چون او بسیار کمتر از «دیگران قائل به تغییر» که چنین پیشینه قابل دفاعی نداشتند، هزینه دهند، اما همه می‌دانیم که هدی و بسیاری چون او آگاهانه به استقبال تبعیضی رفتند که بر اساس آن با وجود سهم کمتر یا حتی نداشتن سهم در ایجاد وضع موجود، سهم بزرگ‌تری را در اصلاح و تغییر وضع عهده‌دار شوند. این تجربه که واژه «ایثار» زیبنده آن است، خود منابع بیشتری را به سرمایه بشری برای تغییر افزوده است. به نظر می‌رسد زندگی و اعتبار مرحوم مهندس سحابی نیز مدیون پذیرش همین تبعیض در رفتار و منش سیاسی بود.

اما به نظرمی‌رسد فارغ از اهمیت و اعتبار تجربه سیاسی و اجتماعی هدی باید به تجربه فردی و روان‌شناختی او نیز توجه ویژه‌ای داشت. از این رو اشاره‌ای نیز به چند تجربه شخصی از زیست مشترک با هدی اشاره می‌کنم؛ مفتخرم پیش و پس از انقلاب در فضا و محیطی تنفس کرده‌ام که آزادگانی همچون هدی در آن می‌زیسته‌اند. زیست و تجربه مشترک با این عزیزان اگرچه پرهزینه و گاه رنج‌آور بوده اما در همان حال اغلب غنی و آموزنده نیز بوده است.

تا پیش از سال ۱۳۷۳ رابطه دوستانه و کمابیش نزدیکی با هدی داشتم، اما هیچ‌گاه فرصت همکاری و تجربه مشترک در پروژه خاصی نداشتیم. وقتی در مرداد ۷۳ و پس از چند ماه بازداشت مرتبط با انتشار ایران فردا آزاد شدم، همسرم تعریف کرد که هدی چندین نوبت با بسته‌های گوشت و میوه و برنج آمده و حال و احوالی پرسیده است. واقعیت آن است که در آن روزگار برخلاف امروز ـ که حتی گرفتن عکس یادگاری و سلفی با زندانیان برای انتشار عمومی امری عادی شده ـ هر رابطه و تماسی با خانواده بازداشت‌شدگان می‌توانست عواقب جدی از جمله احضار و بازداشت در پی داشته باشد، کمااینکه برخی دوستان صمیمی و نزدیک در همان دوران کل رابطه‌شان را پس از بازداشت قطع کرده بودند؛ اما هدی فارغ از همه عواقب ممکن مراجعات منظمی به خانواده‌ام داشت. نکته جالب دیگر آنکه  ـ بدون کمترین اغراق ـ از آن روز تا امروز هیچ وقت گوشت و میوه با آن کیفیت وارد خانه ما نشد. این منش هدی بعدها نیز در میان دیگر خانواده‌های زندانیان سیاسی تکرار شد. پس از سال ۷۳ چند تجربه مشترک بسیار نزدیک با هدی داشتم که بازبینی و یادآوری برخی ازآن‌ها خالی از لطف نیست.

 

اول: انتخابات مجلس ششم و ستاد فعالان ملی-مذهبی

در پی تجربه ستادی در سال ۱۳۷۶ پس از تصمیم مرحوم مهندس سحابی برای نامزدی ریاست‌جمهوری، در سال ۱۳۷۸ قرار شد با دعوت از دوستان ملی-مذهبی فعالیت‌های انتخاباتی مجلس دوره ششم سر و سامان داده شود. در آن جلسه به پیشنهاد مهندس سحابی و اجماع دوستان، هدی، به‌عنوان مسئول ستاد، انتخاب شد. پس از آن حدود سه ماه کار و تلاش فشرده انجام شد که فارغ از کسانی که به‌جا و نابه‌جا، درست یا نادرست به مجلس ششم راه یافتند، جمع کثیری از دانشجویان و علاقه‌مندان به آرا و افکار ملی ـ مذهبی‌ها گرد هم آمدند که تا امروز نیز پیوند و رابطه‌شان را با دوستان حفظ کرده‌اند و همه به نیکی از آن دوران و به‌خصوص تجربه برخورد و گفت‌وگو با هدی یاد می‌کنند. در این فعالیت ویژگی‌های رفتاری هدی عبارت بود از: برنامه‌ریزی و نظم، مقتصد بودن، تعامل و گفت‌وگو و جلب مشارکت دیگران، مشورت، شفافیت، رازداری، وقت‌گذاری و پیگیری کلافه‌کننده اما صمیمانه.

درباره همه این ویژگی‌ها می‌توان به مصادیق و خاطرات زیادی اشاره کرد که فقط به یکی از آن‌ها اشاره می‌کنم و آن برنامه هدی برای تأمین غذای ستاد بود. در آن دوران غذای ستادهای دیگر دست‌کم پلوخورش، کمی بیشتر و کمتر بود درحالی‌که ناهار ستاد کوچک ملی‌ـ‌مذهبی‌ها عمدتاً عبارت بود از لوبیا، ساندویچ کالباس، نیمرو، در حالی‌که دیوار به دیوار محل ستاد (میدان عشرت‌آباد) چلوکبابی قرار داشت. تنها در آخرین شب تبلیغات بود که همه همکاران ستاد برای صرف چلوکباب کوبیده به رستوران جنب ستاد دعوت شدند. سرجمع هزینه‌های انتخاباتی ستاد ملی‌ـ‌مذهبی‌ها در آن انتخابات حدود ۱۱ تا ۱۲ میلیون تومان شد که بخش عمده آن هم مربوط بود به چاپ کارت‌های آبی‌رنگ معروف با عکس‌های شریعتی، مصدق، بازرگان و طالقانی. به خاطر دارم دو سال بعد و در جریان بازداشت ملی ـ مذهبی‌ها در سال ۱۳۷۹-۱۳۸۰ بازجویی که فهرست کامل هزینه‌ها را در گزارش مالی به اعضای ستاد در اختیار داشت، با طعنه می‌گفت: شما با ۱۰-۱۲ میلیون می‌خواستید چه غلطی بکنید که بقیه با ۱۰-۱۲ میلیارد نتوانستند؟

 

دوم: برگزاری سمینار ضرب‌آهنگ‌های صدساله نفت به مناسبت صدسالگی نفت

دلبستگی هدی به مصدق و نهضت ملی به ویژه برای آنان‌که فیلم او را درباره دکتر مصدق دیده‌اند یا در کلاس‌های تاریخ حسینیه نشسته‌اند، مسلم است. در سال ۱۳۸۷ به نظرم رسید در صدمین سالگرد اکتشاف نفت، ملی‌ـ‌مذهبی‌ها هم می‌توانند جمع‌بندی خودشان را از این سده ارائه کنند. موضوع را با هدی مطرح کردم که استقبال کرد و پس از آن با مشورت همدیگر از دوستان گرامی آقایان دکتر رئیسی‌طوسی، دکتر رفیعی و مرحوم مهندس وحید میرزاده دعوت کردیم تا برنامه‌ای تدارک دیده شود. سمینار در دو روز ۸ و ۹ آبان و با عنوان «ضرب‌آهنگ‌های صدساله نفت» در حسینیه ارشاد برگزار شد که در مجموع مقالات خوب و کیفی در آن ارائه شد و پژوهشگرانی همچون آقایان دکتر ستاری‌فر، فرشاد مؤمنی، دکتر حسن‌تاش، دکتر پیران و بسیاری دیگر که نامشان را به خاطر ندارم ـ و امیدوارم عذرخواهی مرا بپذیرند ـ مقالات خود را ارائه کردند. مجموعه مقالات در یکی از روزنامه‌های آن دوران به‌عنوان ویژه‌نامه منتشر شد. مثل همیشه نقش هدی در این سمینار نیز محوری و اثرگذار بود. مقاله‌ای نیز ارائه کرد که امیدوارم به همت خانواده بازنشر شود. باز هم اگر بخواهم ویژگی‌های هدی در این تجربه مشترک را فهرست کنم باید تکرار کنم برنامه‌ریزی و نظم، مقتصد بودن، تعامل و گفت‌وگو و جلب مشارکت دیگران، مشورت، شفافیت، رازداری، وقت‌گذاری و پیگیری کلافه‌کننده اما صمیمانه.

 

سوم: برنامه توانمندسازی جماعت‌گرا در زاهدان

این تجربه از جهاتی برای هدی نو محسوب می‌شد، نه به این دلیل که هدی سابقه پژوهشی نداشت، بلکه بیشتر از این ‌جهت که در این پروژه «کار میدانی» محور بود و پیشبرد طرح هم تیمی. با وجود این بنابر نظر همه کسانی که به نحوی بر طرح نظارت داشتند، هدی به خوبی و با موفقیت طرح را به اجرا در آورد. حضور من در پروژه به‌واسطه مطالعه و تجربه رویکرد جماعت‌گرایی در چند پژوهش دیگر بود.

درباره این طرح و نقش هدی در آن بارها گزارش‌هایی نوشته و منتشر شده است، بنابراین در این باره توضیح بیشتر لازم نیست. تنها به یک نکته بسیار مهم اشاره می‌کنم که به نظرم کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن همکاری صمیمانه و لذت‌بخش جمع دوستانی بود که هریک به نحوی شیفته روحیات و اخلاق هدی بودند و چون احتمالاً راضی نیستند اینجا نامی از آن‌ها نمی‌برم. اگر بخواهم روحیات و ویژگی‌های فردی و منش هدی را در این تجربه نیز جمع‌بندی کنم چاره‌ای ندارم جز آنکه تکرار کنم؛ برنامه‌ریزی و نظم، مقتصد بودن، تعامل و گفت‌وگو و جلب مشارکت دیگران، مشورت، شفافیت، رازداری، وقت گذاری و پیگیری کلافه‌کننده اما صمیمانه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط