علی نظیف پور
انتخابات کنگره امریکا پایان یافت و نتیجه آن برای بسیاری از تحلیلگران تعجبآور بود. این انتخابات درواقع انتخاباتی استثنایی بود که مشابه آن در موارد اندکی رخ داده است. همه شاخصهای ساختاری حاکی از این بودند که دموکراتها باید در انتخابات با شکست سهمگینی مواجه شوند: درحالیکه در روزهای منتهی به انتخابات میزان محبوبیت جو بایدن[۱] نزدیک به ۴۱ درصد بود و وضع اقتصاد هم مطلوب نبود، دموکراتها موفق شدند سنا را حفظ کنند و حتی یک کرسی هم اضافه کنند و در مجلس نمایندگان نیز اگرچه جمهوریخواهان موفق شدند کنترل را به دست بیاورند ولی اکثریتی بسیار شکننده و محدود به دست آوردند که بسیار از حد انتظار (بیش از ۲۰ کرسی) پایینتر بود. درواقع آخرین باری که یک رئیسجمهور دموکرات در انتخابات مقدماتی نتیجه مشابهی به دست آورده بود در ۱۹۶۴ بود که خود نشان میدهد این عملکرد حزب دموکرات چقدر نادر بوده است؛ بنابراین تحلیلگران توافق دارند که این انتخابات شکستی بزرگ برای حزب جمهوریخواه بود. ولی از این شکست چه درسهایی میتوان آموخت؟ این مقاله هفت درس انتخابات ۲۰۲۲ کنگره را فهرست میکند.
درس اول: رادیکالیسم به شکست منجر خواهد شد و اعتدال به پیروزی
در سالهای اخیر حزب جمهوریخواه بهشدت به سمت راست گرایش پیدا کرده است. این حرکت درواقع از سال ۱۹۹۴ آغاز شده بود که نیوت گینگریچ[۲] به ریاست مجلس نمایندگان دست یافته بود و در دوران باراک اوباما[۳] با جنبش تیپارتی[۴] ادامه یافته بود و اکنون با ترامپیسم[۵] به اوج خود رسیده است. در سال ۲۰۲۲ جمهوریخواهان برخی از رادیکالترین نامزدهای تاریخ خود را نامزد کردند. بلیک مسترز[۶]، نامزد کرسی سنا در ایالت آریزونا، مشکوک به فاشیسم و طرفداری از ایجاد سلطنت در امریکا بود. جان گیبز[۷]، نامزد یک کرسی مجلس نمایندگان در میشیگان، گفته بود که زنان نباید حق رأی داشته باشند. این در حالی بود که لغو آزادی سقطجنین تا تمرکز بیشازحد جمهوریخواهان بر مسائل مربوط به تراجنسگراها و برخی وعدههای اقتصادی بسیار رادیکال که به مثله کردن دولت رفاه منجر میشد بسیار از موضع میانه در فرهنگ سیاسی امریکا دور شدند. تقریباً تمام نامزدهای رادیکال جمهوریخواه در حوزههای رقابتی شکست خوردند و حتی در برخی حوزههای محافظهکار نیز تا مرز شکست پیش رفتند. اگر حزب جمهوریخواه در موضع اعتدال باقی مانده بود احتمالاً امروز هم سنا را تحت کنترل داشت و هم در مجلس نمایندگان اکثریتی بسیار بهتر.
درس دوم: ترامپ یک بازنده است
تاکنون ترامپ[۸] رهبری حزب جمهوریخواه در چهار انتخابات را در دست داشته است، و در سه انتخابات از این چهار انتخابات (۲۰۱۸، ۲۰۲۰ و ۲۰۲۲) شکست خورده و در انتخاباتی هم که پیروز شده (۲۰۱۶) رأی کمتری از نامزد رقیب کسب کرده است. افسانه قدرت انتخاباتی ترامپ همواره نادرست بوده و رسیدن او به ریاستجمهوری ترکیبی از شانس و این امر بوده که مردم امریکا در سال ۲۰۱۶ او را میانهروتر از هیلاری کلینتون[۹] میدانستند. در این انتخابات بهخصوص، دخالت ترامپ در انتخابات مقدماتی کنگره باعث شد خیلی از کرسیهای رقابتی از دست بروند چون افرادی که با حمایت ترامپ سرکار آمده بودند شکست خوردند –از دکتر آز[۱۰] در پنسیلوانیا گرفته تا هرشل واکر[۱۱] در جورجیا. البته رهبران حزب جمهوریخواه متوجه این امر شدهاند و به همین دلیل از حالا خیز برداشتهاند که در انتخابات مقدماتی ریاستجمهوری ۲۰۲۴ او را حذف کنند. باید دید که آیا بدنه حزب هم با این هدف همراهی خواهد کرد یا نه.
درس سوم: نباید بایدن را دستکم گرفت
این امر بسیار آسان است که بگوییم که پیروزی حزب دموکرات در این انتخابات بهرغم عدم محبوبیت بایدن بوده است و نقش بایدن را در این پیروزی نادیده بگیریم؛ اما اشتباههای سیاسی حزب جمهوریخواه یک روی سکه هستند و روی دیگر سکه رهبری موفق و بامهارت بایدن است. بایدن رئیسجمهوری است که هنوز قشر خاکستری امریکا او را میانهرویی حقیقی میدانند ولی همزمان پایگاه رأی او نیز راضی هستند که این امری بسیار دشوار است و نیاز به مدیریت دقیق دارد. اکثر کسانی که هم از بایدن و هم از ترامپ ناراضی بودند به دموکراتها رأی دادند. اکثر کسانی که نگاه منفی به بایدن دارند ولی این نگاه «تا حدی منفی» است و نه «بسیار منفی» به دموکراتها رأی دادند؛ یعنی اگرچه اکثر مردم امریکا بایدن و ترامپ را «بد» و «بدتر» میدانند، ولی این امر در سیاست امریکا بسیار نادر و بسیار دشوار است که رئیسجمهور مستقر در برابر اپوزیسیون «بد» باشد و نه «بدتر». همچنین بایدن با چند تصمیم خردمندانه مانند بخشودگی بخشی از بدهی مالیاتی و عفو افرادی که بهدلیل مصرف ماریجوانا بازداشت شده بودند باعث شد که مشارکت جوانان به بیشترین میزان در انتخابات میاندورهای در تاریخ امریکا برسد (۲۷ درصد). منظور این است که بایدن سیاستمداری بسیار قدرتمند است و نباید فرض کرد که نتیجه انتخابات امریکا با هر فرد دیگری همین میبود.
درس چهارم: ران دسنتیس را باید جدی گرفت
این انتخابات ران دسنتیس[۱۲]، فرماندار فلوریدا را در مقام گزینه اصلی رقابت با ترامپ برای کسب نامزدی ریاستجمهوری حزب جمهوریخواه در سال ۲۰۲۴ تثبیت کرد. درحالی که جمهوریخواهان درسراسر امریکا عملکرد ضعیفی داشتند فلوریدا (و نیویورک) مستثنی بودند و در آن دسنتیس از رقیب دموکرات خود نزدیک به ۲۰ درصد رأی بیشتری کسب کرد و به پیروزی بسیار قاطعی دست یافت. رفتار دسنتیس مانند فعالیت برای نامزدهای جمهوریخواه در ایالتهای رقابتی در انتخابات ۲۰۲۲ کنگره و چاپ کتاب خاطرات نشان میدهد که او به احتمال بسیار زیاد قصد شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ را دارد. بهنظر میرسد که رهبری حزب جمهوریخواه معتقد هستند که دسنتیس قادر است همزمان هواداران ترامپ و افراد میانهرو را جذب کند و بنابراین برسر دسنتیس به اجماع نسبی رسیده است و نظرسنجیها نشان میدهند که او از میزان قابل توجهی از حمایت بدنه حزب نیز برخوردار شده است و در صورتی که گزینههای دیگری رأی او را نشکنند، امکان شکست ترامپ را بهشکل جدی دارد. مشخص است که ترامپ نیز از ناحیه او احساس خطر کرده چون چند بار به او حمله لفظی شدیدالحن کرده است. این بدان معنی نیست که او قطعاً ترامپ را شکست خواهد داد ولی بدان معنی است که رقیب جدی او خواهد بود و شانس بسیار زیادی خواهد داشت که در سال ۲۰۲۴ دربرابر جو بایدن (یا رقیب دموکرات درصورت انصراف بایدن از ریاستجمهوری دور دوم) قرار بگیرد.
درس پنجم: سیاست در امریکا همچنان محلی است
اگر در شب انتخابات تنها نتایج فلوریدا و نیویورک را به من نشان میدادید و نه دیگر ایالتها را، من به این نتیجه میرسیدم که دموکراتها با بدترین شکست در تاریخ مواجه شدهاند و احتمالاً جمهوریخواهان بیش از شصت کرسی سنا را کسب کرده و بایدن هم همین فردا انصراف خود از شرکت در انتخابات ۲۰۲۴ را اعلام خواهد کرد. اگر تنها نتایج میشیگان و پنسیلوانیا را نشان میدادید همین نتیجه را برعکس درباره حزب جمهوریخواه میگرفتم. نکته مهم این است که امریکا کشوری بسیار بزرگ با ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت است و نباید لزوماً نتیجه یک ایالت یا چند ایالت را تعمیم داد. نکته مهمتر این است که باید برای درک صحیح امریکا در سطح محلی به آن اندیشید، نه ملی.
درس ششم: اقناع مهمتر از افزایش مشارکت است
در این انتخابات، میزان مشارکت دموکراتها کمتر از جمهوریخواهان بود. همچنین مشارکت سیاهپوستان نسبت به سال ۲۰۲۰ در همه نقاط امریکا کاهش مشهودی داشت؛ اما دموکراتها نتیجه بسیار رضایتبخشی داشتند و جمهوریخواهان نتیجه بسیار ناامیدکنندهای و دلیل این امر واضح است: اکثر مستقلین واقعی (همان قشر خاکستری) به حزب دموکرات رأی دادند (به استثنای فلوریدا و نیویورک). در ایالت جورجیا، رافائل وارناک[۱۳] سناتور دموکرات استراتژی خود را بر اقناع قشر خاکستری تنظیم کرده بود و استیسی آبرامز[۱۴]، نامزد دموکرات فرمانداری بر افزایش مشارکت پایگاه حزب دموکرات، و وارناک پیروز شد ولی آبرامز شکست مفتضاحانهای خورد؛ بنابراین باید این نکته را درنظر داشت که تحلیلهای انتخابات امریکا که فقط بر مشارکت تأکید میکنند و نقش اقناع را نادیده میگیرند نادرست هستند و درنهایت دومی مهمتر از اولی است.
درس هفتم: دموکراسی امریکا سختجانتر از آن چیزی است که تصور میشد
شکی نیست که دموکراسی امریکایی معایب زیادی دارد. من البته درمقام یک کارشناس مسائل داخلی امریکا همواره مقداری اکراه دارم که این مشکلات را بیان کنم چون برخی از افراد جناح راست در ایران تلاش میکنند با اشاره به مشکلات امریکا از پذیرش مشکلات داخلی ایران سرباز بزنند و درواقع از تحلیلِ مسائل امریکا سوءاستفاده کنند؛ اما شکی نیست که از کالج الکترال گرفته تا سرکوب رأی اقلیتهای نژادی، دموکراسی امریکا کامل و بینقص نیست. بهخصوص در سالهای اخیر پس از بیان نظریه توطئه ترامپ درباره انتخابات ۲۰۲۰ امریکا که نام آن «دروغ بزرگ»[۱۵] است و تلاش ناموفق او برای تغییر نتیجه مشروع آن انتخابات، بسیاری نگران این بودند که در انتخابات ۲۰۲۲ کسانی سرکار بیایند که قادر باشند نتیجه انتخابات ۲۰۲۴ را یا تغییر دهند یا حداقل به بحرانی بسیار بزرگتر و عمیقتر از هجوم هواداران ترامپ به ساختمان کنگره در ۶ ژانویه دامن بزنند. ترامپ و استیو بنن و بسیاری از چهرههای راست افراطی تلاش زیادی کردند که افراد معتقد به دروغ بزرگ را در پستهای کلیدی به قدرت برسانند؛ اما مردم امریکا در انتخابات ۲۰۲۲ یک «نه» قاطع به این افراد گفتند. حامیان بزرگ حتی در یکی از ایالتهای رقابتی موفق نشدند کرسی فرمانداری یا مسئول برگزاری انتخابات را فتح کنند و در تقریباً همه حوزههای رقابتی مجلس نمایندگان و سنا حذف شدند. جمهوریخواهانی هم که پیروز شدند (مانند برایان کمپ[۱۶] فرماندار یا برد رَفِسنبرگر[۱۷] مسئول برگزاری انتخابات جورجیا) کسانی بودند که با دروغ بزرگ مخالف بودند. شکی نیست که حداقل در سال ۲۰۲۴ بدون یک بحران بزرگتر از ۲۰۲۰، برنده واقعی انتخابات به کاخ سفید راه پیدا خواهد کرد. دموکراسی امریکایی بدون عیب نیست، ولی از آن چیزی که لیبرالهای نگران، راستگراهای اقتدارگرا، و چپگراها و اصولگرایان معتقد به «افول امریکا» میپندارند بسیار سختجانتر است.
[۱] Joe Biden
[۲] Newt Gingrich
[۳] Barack Obama
[۴] Tea Party Movement
[۵] Trumpism
[۶] Blake Masters
[۷] John Gibbs
[۸] Donald Trump
[۹] Hillary Clinton
[۱۰] Mehmet Oz
[۱۱] Hershel Walker
[۱۲] Ron DeSantis
[۱۳] Raphael Warnock
[۱۴] Stacey Abrams
[۱۵] The Big Lie
[۱۶] Brian Kemp
[۱۷] Brad Raffensperger