فضلالله میثمی
بخش اول
مقدمه
چنانچه مقوله آب را در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی بررسی کنیم و برنامههای عملی برای ربع قرن آینده را مرور کنیم، این بحث حساسیت و اهمیت زیادی پیدا میکند. اگر به ابعاد مطلب بپردازیم و در جریان اتفاقها قرار بگیریم، روشن خواهد شد که با چه مقوله مهمی دست به گریبانیم و چگونه باید آن را مدیریت کنیم.
امروزه با پیشرفت علم و ظهور فنّاوریهای جدید وقوع بحران آب را پیشبینی کردهاند. این مسئله ابتدا در سطح مدیران کشور و بعدها دغدغهخاطر هر فرد میشود. ما تا چه اندازه این مقوله را باور کردهایم که بخواهیم با آن برخورد منطقی داشته باشیم تا آب را مدیریت کنیم؟ آیا با مشکلاتی که در توزیع منابع آب و توازن آن با مصارف داریم امکان گذر از این معضل را داریم؟ نسلهای آینده در این باره چه خواهند گفت؟
از اینرو برای گذر از این مشکل، تحول در مدیریت آب ضروری است.
در مقوله آب هفت چالش پیشرو داریم:
- نیاز اساسی به تأمین آب شرب (در حال حاضر ۱.۵ میلیارد نفر در جهان آب شرب ندارند و احتمالاً در آینده ۲ میلیارد دیگر نیز به آن افزوده خواهد شد.)
- تأمین آب کشاورزی (برای تأمین نیازهای غذایی تا ۲۵ سال آینده علاوه بر افزایش راندمان آب، برای حداقل نیاز هر نوع گیاه باید ۲۰ درصد آب کشاورزی را افزایش دهیم تا بتوانیم غذای همه جمعیت کشور را تأمین کنیم.)
- حفاظت محیطزیست و اکوسیستم بهخصوص جلوگیری از آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی.
- مشارکت در منابع آب با جوامع کشاورزان و بهرهبرداری از آن تا بتوانیم آنان را از ارزش آب آگاه کنیم تا قیمت تمامشده هر محصول را بهدست آورند و کشتی را انجام دهند که بازگشت سرمایه داشته باشد.
- کنترل سیلابها و خشکسالی.
- ارزشگذاری آب در ابعاد مختلف ازجمله حجم سرمایهگذاری سود سرمایه، استهلاک و هزینههای بهرهبرداری آن.
- مدیریت معقول منابع آب که هم در دنیا و هم در کشور ما موضوع گسترده و مهمی است. باید بتوانیم با تدوین مقررات لازم محیطزیست و اکوسیستم -که مورد هجوم آلودگی در کشور ماست- مدیریت خطر سیل و خشکسالی -که در کشورهای دنیا به حادثه مترقبه به جای غیرمترقبه تبدیل شده است- مدیریت زمینهای قابلکشت و جلوگیری از ساختوساز و دیگر مصارف در آنها منابع آب را مدیریت کنیم.
لذا باید بهسوی تحول و ارتقای مدیریت برویم تا بتوانیم پاسخگوی گذر از بحران یا به تعویق انداختن معضل باشیم.
مدیریت آب و خاک باید جامع و یکپارچه باشد، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمّی و هم در بُعد مصرف و فروش. فقط دولتی نباشد. در ایران بهعلت تصمیمهای اشتباه و عدم اعمال مدیریت صحیح بر منابع این معضلات بروز کردهاند:
ـ اصلاحات ارضی و واگذاری اراضی به کشاورزان باعث شد تا کشاورزان قادر به تأمین نیازهایی مانند تهیه ماشینآلات، آب و گذر زندگی تا زمان برداشت محصول را نداشته باشند، درصورتیکه اگر در همان زمان اصلاحات آبی میکردیم، مالک با ادامه روش پیشین مجبور به تأمین نیازها بود و همزمان دولت با توسعه منابع آب، آب حاصل از آن را با زمین به کشاورزان واگذار میکرد و مالک مجبور به استخدام کارگر کشاورزی میگردید و توسعه بهتر انجام میشد؛ البته واگذاری زمینهای جدید به کشاورزان بهطور جمعی صورت میگرفت و با ایجاد شرکتهای ماشینآلات و تأمین نیازها و فروش، برای آنها اقدام میکرد (این روش در آینده تشریح خواهد شد چنانچه ما در قزوین اقدام کردیم.)
ـ کوپنیکردن مایحتاج عمومی که باعث شد چرخههای خودکفایی که در روستاها بود از بین برود؛ در اسفیدواجان دیدم که اهالی روستا بهطور تناوبی یک گوسفند ذبح کرده و در تمام روستا توزیع میکردند. بهعلاوه ماست، پنیر، مرغ و دیگر نیازهای آنان، بهجز قند و چای که از خارج از روستا خریداری کرده، در روستا تولید میشد.
توزیع کوپن باعث شد این چرخه از بین برود بعدها هم بعد بدون ملاحظه خاکهای خوب و مدیریت نکردن شیوه بهرهبرداری از زمین، زمینهای کشاورزی با قیمت زیاد برای ساختوساز به فروش رفت. مشاهدات من در شمال بر این امر دلالت دارد، بهطوریکه ۳۰ درصد از شالیزارها به شهرکهای خانهسازی تبدیل شده است.
ـ بهرهبرداری از مخازن زیرزمینی بدون توجه به حد مجاز بهرهبرداری صورت گرفته، در حدی که باعث افت مخازن شده و مخازن آب از بین رفته است که این مسئله باعث نشست زمین و تخریب ساختمانها میشود.
ـ آلودهکردن آبهای سطحی با فاضلابهای خانگی و سطحی؛
ـ عدم کنترل سیلابها و آبهای روان؛
ـ در نظر نگرفتن قیمت تمامشده آب با احتساب سود سرمایه، استهلاک و هزینههای انتقال و بهرهبرداری؛ بهطوریکه بدون توجه به این موضوع اقدام به آبیاری و تولیدات محصولاتی کردهایم که اگر قیمت تمامشده آب را برای آنها حساب کنیم با ۱.۵ برابر قیمت آن میتوانیم در بازار جهانی آن محصول را بخریم.
ـ بیتوجهی به راندمان آب.
ـ اعمال مدیریتهای مختلف در یک حوزه آبریز و عدم یکپارچگی تصمیمگیری در هر حوزه؛ برای نمونه حوزه آبریز دریاچه ارومیه بین استانهای زنجانـآذربایجان غربی و شرقی تقسیم میگردد و نمیتوانند برای حفظ دریاچه مدیریت کنند که چه میزان آب باید برای ورود به دریاچه آزاد شود. خشک شدن این دریاچه و دیگر دریاچهها باعث مشکلات زیستمحیطی عدیدهای خواهد شد. درصورتیکه ضرورت دارد هر حوزه آبریز باید مدیریت واحدی داشته باشد.
ـ اتلاف زیاد آب در شبکههای آبرسانی؛ بهطوریکه اگر در تهران مقدار آب تصفیهشده که از تصفیهخانهها بعد از اندازهگیری حجمی وارد شبکه میشود مقایسه کنیم با مجموع آبی که از کنتورهای مصرف مختلف (خانگی، اداری و صنعتی) تا آنجا که من در سال ۱۳۸۵ اطلاع دارم ۴۰ ـ ۳۰ درصد اتلاف دارد و دلیل این اتلاف نیز عدم تعویض لولههای انتقال آب است که عمر مفید آن ۲۵ سال بوده است.
در شبکههای آبیاری نیز برای هر هکتار زمین، ۱۰ هزار مترمکعب در سال در نظر گرفته میشود که باعث میشود کشاورزان به فکر اصلاح سیستم آبیاری نیفتند و بدون اینکه انواع کشت مفید در این اراضی را در نظر بگیریم اتلاف زیادی صورت بگیرد.
ـ احداث کارخانههایی که مصرف زیاد آب دارند در مناطق مرکزی ایران؛ بهتر بود این صنایع در خلیج فارس که امکان استفاده از آب دریا را دارند ایجاد شود که این وضع در اصفهان باعث آلودگی محیطزیست و کمبود آب شده است.
باید گفت در زمان گذشته برای کارخانه فولاد مبارکه محل نصب در بندرعباس و کنار خلیج فارس در نظر گرفته شده بود و تمامی نیازها حتی آبشیرینکن نیز برای آن سفارش شده بود که علاوه بر استفاده از آب خلیج مواد خام نیز از خراسان راحتتر به بندرعباس حمل شود و مواد تصفیه نیز با راهآهن به داخل ایران وارد و مازاد آن از بندرعباس صادر شود که با این تغییر محل، هزینه حمل نیز از خراسان به اصفهان گرانتر تمام میشود.
ـ بیتوجهی به سطح تماس آبهای شور و شیرین در سواحل دریاها و اطراف دریاچههای آب شور؛ سفرههای آب شیرین روی آب شور هستند و اگر ما سطح آب شیرین را یک سانتیمتر پایین بیاوریم، آب شور چهل سانتیمتر در این سطح تماس بالا میآید، بدین ترتیب آب شور وارد مخازن زیرزمینی میشود.
در حال حاضر این مسئله در آبادان، خرمشهر و دیگر شهرهای ساحلی در این مناطق مشکل ایجاد کرده و سفرههای زیرزمینی در اثر برداشت زیادتر از حد مجاز بهرهبرداری، باعث تداخل آب شور در این مخازن شده و آنها را غیرقابل شرب کرده است و اگر بدین موضوع توجه نشود در شمال و در دریای خزر نیز این مشکل رخ خواهد داد.
ـ عدم سرمایهگذاری ملی؛ هر چه اجراشده هزینه شده و هیچ برگشت سرمایه ندارد.
راههای پیشنهادی برای برونرفت از وضع کنونی
راههای برونرفت از وضع کنونی بحران آب که به دلیل عدم مدیریت در برداشت بیرویه آب که باعث تخلیه آبهای زیرزمینی بدون توجه به تجدیدپذیری این منابع صورت گرفته بهطور خلاصه در دو بخش زیر مطرح میشود:
بخش اول: راههای اجرایی سریعتر
۱ ـ شناخت رویشهای طبیعی در سرزمین ایران که بدون آبیاری رشد طبیعی میکنند و نیازی به آبیاری ندارند.
این تجربه را در منطقه آزاد قشم به کمک دانشکده علوم دانشگاه تهران و مرحوم قهرمان، رئیس وقت هرباریوم مرکزی دانشکده علوم تهران، به انجام رساندیم. مرحوم قهرمان همراه با گروهی جامع، رویشهای طبیعی را در قشم شناسایی کرده (که حتماً در گزارش گروه در منطقه وجود دارد) و سپس دانههای این گیاهان گرفته شد و در منطقه محدودی، بین قشم و درگهان، نشاء آنها گرفته شد و سپس در بسیاری از مناطق قشم تکثیر شد که فضای سبز قشم چند هزار هکتار افزایش یافت؛ البته این نشاها در سالهای اول و دوم نیاز به آبیاری دارند و سپس با طبیعت منطقه بهصورت خودرو رشد کردند. آقای قهرمان به من گفتند اگر ما حتی در کویر بررسی کنیم و گیاهان خودروی منطقه را شناسایی کنیم، میتوانیم آنجا را نیز سبز کنیم. این روش میزان زیادی از مصرف آب جلوگیری میکند بهخصوص در تهران که فضاهای سبز ایجادشده مصرف آب زیادی دارد که به این طریق صرفهجویی خواهد شد.
۲ ـ کنترل آبهای سطحی؛ در مرحله اول از جمعآوری آب باران و ذوب برف در هر خانه را در مخزنی ذخیره کنیم و این امر با کمک بدون بهره به مالکان خانهها صورت گیرد و بدین ترتیب اگر خانه به مساحت ۵۰۰ مترمربع را در نظر بگیریم و متوسط بارندگی ۲۰ سانتیمتر برآور شود، آب باران جمعآوریشده ۱۰۰ مترمکعب میگردد که آب پاکی است و برای فضای سبز و دیگر نیازهای خانگی مورد استفاده واقع میشود.
این روش در قدیم در بعضیها از شهرهای ایران اجرایی شده و آبهای سطحی را در آبانبار جمعآوری میکردند. در منطقه آزاد قشم نیز در شهرکهایی که ساخته شد سعی شد آبهای سطحی باران در آبانبارهای قدیمی ذخیره شود و همین روش در طرح بیمارستان در دست ساخت در قشم پیشبینی شده است. در ضمن در مدرسه علوم دینی اهل تسنن در قشم سالیان بسیاری است که از این روش استفاده میکنند.
۳ ـ اجرای کامل پروژه فاضلاب تهران و دیگر شهرها از شصت سال پیش در حال اجراست؛ در این صورت حجم عظیمی از آب پاک تولید خواهد شد که میتواند تمام دشتهای جنوب تهران را سبز کند. برای اینکه متوجه این حجم از آب شویم سالانه حدود ۲ میلیارد مترمکعب بهطور تخمینی در تهران انتقال داده میشود که اگر ۵۰ درصد آب در اثر تصفیه فاضلابها جمع شود، بیش از یک میلیارد مترمکعب آب حاصل میشود. توجه کنید برای آبیاری قطرهای یا بارانی زمینهای جنوب تهران را زیر کشت میبرد و همینطور در دیگر شهرهای بزرگ و کوچک ایران از آب فاضلابها استفاده کرد.
۴ ـ استفاده از روانابهای سطح خیابانها؛ در بسیاری کشورها این آبها را با توجه به شیب خیابان در مخازن روبازی در هر منطقه جمعآوری میکنند که با توجه به توپوگرافی زمین شهری با ساخت یک سد امکان ذخیرهسازی این آبها فراهم میشود.
در سفر سال گذشته مشاهده کردم در مسیر یکی از رودخانههای فصلی در جاده تهران -کرج مخزنی بهوجود آمده که از نظر ساختمانی و گردشگری باعث توسعه منطقه شده و بدین ترتیب ما میتوانیم تمام آبراهها را مطالعه کنیم و در صورت امکان از این روش استفاده کنیم.
در هر حال، اطلاعات دقیقی در دستم نیست که سطح آسفالتشده تهران چه میزانی است، ولی اگر تهران را ۵۰ در ۷۰ کیلومترمربع فرض کنیم و سطح آسفالت خیابانها را ۲۵ درصدکل مساحت در نظر بگیریم و ۲۰ سانتیمتر باران روی این سطح ریخته شود، حجمی حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب حاصل میشود که در صورت جمعآوری حجم زیادی آب خواهد شد و اگر در مخازن منطقهای جمعآوری شود، تمام آب مورد نیاز فضای سبز را تأمین خواهد کرد.
۵ ـ نوسازی شبکههای توزیع آب در شهرها؛ معمولاً عمر مفید این شبکهها بیش از ۲۵ سال نیست و در نتیجه نوسازی از افت آب در اثر فرسودگی شبکه جلوگیری میشود و ۳۰ درصد به آب تصفیهشده در تهران افزوده خواهد شد.
۶ ـ جلوگیری از ساخت سدهای بزرگ و اقدام به ساخت سدهای کوچک در شاخههای رودخانهها که باعث تثبیت حوزه آبریز میشود و میتوانیم از آنها در شیب آبریز با کنتورهایی که ایجاد میکنیم اقدام به آبیاری کنیم.
در بعضی کشورها گفته میشود سدهای بزرگ تله شن و ماسه وجود دارند و نباید نسبت به ساخت آنها پیش از تثبیت حوزه، که باعث از بین رفتن خاکهای قابل کشت میشود، اقدام کرد.
در بخشهای بعدی برنامههای بلندمدت شیوه ساخت این سدها و طرز استفاده از آنها تشریح خواهد شد. برای نمونه در زمانی که در منطقه آزاد قشم بودم به اینگونه سدها به روش ساده اقدام کردیم که روانابها را در آنها ذخیره میکردیم و تخلیه نیز برحسب باغ خرمای زیر سد تخلیه میشد (برای هر آبیاری) و بدینترتیب افزایش باغهای قابل آبیاری ایجاد کردیم.
زمانیکه در شرکت آب و نیروی ایران بودم شرکت برای نیروگاههای کوچک اقدام میکرد که من از مدیر مربوطه پرسیدم شما با آبی که از نیروگاه خارج میشود چه میکنید. ددر پاسخ گفت ما مسئول تولید برق هستیم و با مصرف آب کاری نداریم و این خود هرزدادن آب بود، درصورتیکه میتوان از آن طرح کشاورزی زیر آن اجرا کرد.
۷ ـ مدیریت واحد هر حوزه آبریز برای اینکه هماهنگی لازم و طرحهای کلی در آن قابل اجرا باشد؛ البته تمام طرحها وقتی اجرا میشوند که از نظر اقتصادی توجیه داشته باشد (تمام هزینهها سود سرمایه + بهرهبرداری + انتقال)-در آن در نظر گرفته شود و سرمایهگذاری قابل برگشت داشته باشیم.
۹ ـ تعیین و مشخصکردن اراضی قابل کشت با درجهبندی اراضی غیرقابلکشت برای صنایع، خانهسازی و دیگر مصارف مشخص؛ باید از این اراضی استفاده دیگری نشود و در غیر این صورت جریمههای سنگینی برای آن در نظر گرفته شود. این طرح در قزوین در نظر گرفته شده بود که پس از انقلاب به فراموشی رفت.