منطقه ۲۲ تنفسگاه مشترک سر سبز برای تهران و شهرهای اقماری
دکتر غزال کرامتی
معمار و شهرساز عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی-واحد تهران مرکزی
دومین طرح جامع تهران، معروف به طرح راهبردی توسعه و عمران شهر تهران، در آذرماه سال ۱۳۸۶ در حالی به تصویب رسید که حدود چهل سال از تهیه اولین طرح جامع برای این شهر میگذشت. طرح دوم از نظر وسعت و مساحت با اولی تفاوت چندانی نداشت، اما حسب مادهقانونی که در نیمه دهه ۱۳۶۰ به تصویب رسیده بود و طبق آن مقرر شده بود، شهرداریها کمکهای دولتی دریافت نکنند و خودکفا باشند، تراکم ساختمانی بیشتر شده بود. بر این اساس با سطح اشغال ۶۰ درصد، تراکم از ۱۲۰ درصد به ۳۰۰ درصد افزایش یافته بود؛ و این در حالی بود که جمعیت شهر بیشتر شد و البته سرانه کاربریهای خدماتی و مهمتر از همه فضای سبز تأمین نمیشد.
پس از تصویب طرح مجموعه شهری تهران، با شروع دهه ۱۳۸۰ نوبت به تهیه طرح جامع جدید برای تهران رسید که به شیوهای نوین از تلفیق همزمان مراحل تهیه طرح جامع کلانشهر از سویی و طرح تفصیلی مناطق بیستودوگانه شهرداری تهران از سوی دیگر برنامهریزی و هماهنگ شد. این اقدام با همکاری وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداری تهران از طریق تشکیل نهادی برای این هماهنگی و کار مشترک پاگرفت و گامبهگام به جلو رفت؛ سال ۱۳۸۳ گروه تهیهکننده طرح جامع جدید به مدیریت مرحوم سید هادی میرمیران موظف شد ایده توسعه را برای شهر تهران به تصویر بکشد و سازمان فضایی شهر تهران را تبیین کند و در قالب نقشه استخوانبندی کالبدی شهر تهران، تصویری از آن را ارائه دهد. بر اساس این استخوانبندی، نهاد فوقالذکر مطالعات مشاوران مناطق را هماهنگ و به سمت یک طرح یکپارچه و همگانی پیش برد و جلوی خطاهای احتمالی در تعیین و تنظیم سرانه کاربریها و مواردی از این دست را گرفت.
ایده توسعه طرح جامع جدید تهران نزد مدیران طرح جامع جدید با تمرکز بر موضوع غفلت از طبیعت طی چند دهه گذشته پایهریزی شده بود. در این میان آب بهعنوان عنصری کلیدی در حیات فضاهای شهر -چه در زیرساخت و چه در روبنا و منظر محیط زندگی- بهعنوان اصل اول مورد توجه و خوانش مجدد قرار گرفت تا در نهایت بتواند ساختار طبیعی شهر تهران را جانی دوباره ببخشد. به عبارتی ساختار طبیعی شهر تهران را از پس ساختوسازها و دستکاریهای متعدد طبیعت زمین به شکلی مناسب در تهران امروز احیا کرد. خوشبختانه در سال ۱۳۸۳ هنوز عرصهای بزرگ با زمینهای وسیع طبیعی در غرب تهران وجود داشت که با نام کلی منطقه ۲۲ شناخته میشد که هنوز هم از جنوب با آزادراه تهران-کرج و از شمال با تراز ۱۴۰۰+ از رشتهکوه البرز محدود میشود، شرق آن ورزشگاه آزادی قرار دارد و از غرب به گرمدره میرسد.
جمعیت کلانشهر تهران و تبدیل شهر کرج نیز به کلانشهری بزرگ در فاصله بسیار اندکی از پایتخت، توسعه ناموزون شهرها و شهرکهای اقماری (خوابگاهی) در پیرامون تهرانِ پایتخت، عواملی تأثیرگذار در تهیه ایدئوگرام الگوی توسعه طرح جامع جدید تهران هستند. بر این اساس مدیر وقت طرح جامع با توجه به جانمایی اشتباه صنایع کوچک و بزرگ در منطقه ۲۱ نسبت به جهت باد غالب شهر تهران تصمیم گرفت کاربریهای این منطقه به صنایع پاک تغییر ماهیت داده شوند. علاوه بر آن، کل منطقه ۲۲ -که یکپارچه و دارای مالکیتهای عمده بود و زمینهای آن تفکیک و خرد نشده بود- به شکل یک پارک بزرگ منطقهای تثبیت و اجرا شود تا هم بهعنوان فضای حائل طبیعی بین دو کلانشهر تهران و کرج عمل کند و هم بهعنوان تنفسگاه مشترک سرسبز برای تهران و شهرها و شهرکهای اقماریاش پاسخگوی سرانههای لازم خدماتی برای همه شهروندان و شهرنشینان درون و پیرامون پایتخت باشد.
این ایدئوگرام که کل منطقه ۲۲ را به شکل لکه بزرگ سبزرنگی بر جانب غرب کلانشهر تهران به تصویر کشیده است، در جلسات و نشستهای کارشناسی و مدیریتی متعدد ارائه شد و جزو اسناد پشتیبان این طرح قرار گرفت و نقشه استخوانبندی کالبدی شهر تهران بهعنوان جلوهای تصویری از سازمان فضایی پیشنهادی برای آینده کلانشهر، طی سال ۱۳۸۴ بر آن مبنا ترسیم شد و با شماره ۰۳ در بین نقشههای دیگر این طرح جامع در سال ۱۳۸۶ به تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران رسید. در این نقشه کل منطقه ۲۲ به شکل پارکی بزرگ با دریاچه و پارک جنگلی چیتگر در میانش نقش بسته است.
اهمیت این طرح برای مدیر وقت طرح جامع (مرحوم مهندس سید هادی میرمیران) تا به این حد بود که در پایان سال ۱۳۸۴ و پیش از اقدام به سفر برای معالجه به شکلی وصیت کردند که گروه طراحی و همکاران ایشان مراقب باشند که این نقشه عوض نشود و بهخصوص منطقه ۲۲ به همین شکل مصوب شود تا آیندگان بدانند که ایشان دانسته و با مطالعه و با توجه به روند رشد و گسترش تهران و کرج و دیگر سکونتگاههای پیرامون پایتخت -پس از نزدیک به چهار دهه- پیشبینی طرح جامع اول برای توسعه سکونت و گسترش محیطهای شهری در این محدوده را مردود دانستهاند و تشخیص بر این قرار گرفته است که از قابلیتهای طبیعی زمین در این منطقه به نفع شهر و شهروندان درون و پیرامونش بهرهبرداری مناسب صورت بگیرد.
مورد دیگر در طرح جامع جدید تهران، حساسیت و توجه ویژه مدیر این طرح در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ به بافتهای مختلف مسکونی بود که با هم کلانشهر تهران امروزی را شکل دادهاند. سه هسته تاریخی سکونتگاهی اصلی ری و تهران و شمیران، بهعلاوه به شماری از بافتهای روستایی که کمتر دچار استحاله و توسعه شده بودند و هنوز بافتهای تابدار آنها بر نقشه کاربری اراضی شهر خودنمایی میکرد، توجه ویژه شد.
موضوع بافتهای فرسوده لازم بود به شکل خاص مورد مداقه قرار بگیرد و سطح و جمعیت آن محاسبه و اعلام شود. طبق مصوبهای بافتهای فرسوده به همین نام و بر سه اصل عدم استحکام، ریزدانگی و نفوذناپذیری بنا شده بود. پیش از این مصوبه، بافتهای فرسوده به دلیل فقدان دو اصل ریزدانگی و نفوذناپذیری مبنایی اصیل و منطبق بر شرایط کالبدی فضای سکونت در سیر تاریخی دشت تهران نداشت و فقط یک الگوی سکونت در واحدهای همسایگی بزرگمقیاس و با دسترسی سواره را ملاک تعریف قرار داده بود؛ اما موضوع دوم در تبیین الگوی توسعه و سازمان فضایی آینده کلانشهر تهران نزد مدیر وقت این طرح و همکاران ایشان، اصل نگهداشت و ساماندهی ارزشهای تاریخی کلانشهر تهران و بالاخص بافتهای تابدار سه هسته سکونتگاهی اصلی و بافتهای روستاهای افتاده درون کلانشهر بود که پس از اولویت بازخوانی و رونمایی مجدد طبیعت منطقه بهعنوان اولویت دوم طرح کردند. آنها اصل نگهداشت و ساماندهی ارزشهای تاریخی کلانشهر تهران و بالاخص بافتهای تابدار را در نقشه استخوانبندی و نوشتههای مرتبط با آن به این شکل گنجاندند که: بافتهای تابدار، فرسوده نیستند بلکه ارزشمندند؛ چون از گذشتهای دور میآیند و بار خاطرهای از آنانی که تهران را برای ما ساختهاند و رفتهاند با خود دارند و نگهداشت این بافتها لازم است تا بدانیم کیستیم و هرگاه از یکنواختی شهر مدرنیستی با الگوی شطرنجی خسته شدیم بتوانیم دمی به این بافتهای تابدار پناه ببریم و گذشته شهرمان را در آن در و دیوارها جستوجو کنیم.
نتیجه این دیدگاه این شد که بر نقشه استخوانبندی شهر تهران در طرح جامع جدید سکونت به دو نوع عام و ویژه تقسیم شد و بافت ارزشمند تاریخی، بافت ارزشمند روستایی، بافت ارزشمند معاصر و بافت ویژه محورهای شهری (که بر امتداد مسیر رودخانههای شهر تعریف شده بودند) از نوع سکونت عام که شامل توسعههای مدرنیستی معاصر و عمدتاً به شکل بافت شطرنجی بودند متمایز شدند و در نقشه پهنهبندی، برای این بافتهای ارزشمند، سطح اشغالها و تراکمهای خاص به شکلی که منظر محیط حافظ هویت و اصالت تاریخی یا روستایی بافت باقی بماند در نظر گرفته شد.
منتها با وجود تصویب نقشه استخوانبندی شهر تهران در جریان تصویب طرح در سال ۱۳۸۶، اراده دولت وقت بر این قرار گرفت که به شکل عام برای همه شهر تهران تراکم مسکونی ۵ طبقه مصوب و اجرایی شود.