بدون دیدگاه

اصلاح‌طلبی؛ از ظاهربینی تا ژرف‌اندیشی

 

بازگشت اصلاح‌طلبان به قانون اساسی، گفت‌وگوی تمدن‌ها و اصلاح دینی

محمدحسین رفیعی

نخست- باید عملکرد بیست‌ساله اصلاحات با تعمق بررسی شود.

دوم- اصلاح‌طلبان یک طیف‌اند که آرزو و رویکردهای متفاوتی به اصلاحات دارند و اجماعی درباره ماهیت، اهداف و ضرورت آن وجود ندارد. دسته‌ای از این طیف، به حفظ قدرت و پس از ۸۸، بهتر است گفته شود به بازگشت به قدرت می‌اندیشند. پس می‌کوشند که «سوءتفاهم»ها و «چپ‌روی» ها را جبران کنند. با اتفاقات انتخاباتی ۹۲، ۹۴ و ۹۶ تا حدودی به اهداف خود رسیده‌اند و چون به‌درستی معتقدند از مدیریت ـ کلان و خُرد ـ بهتری نسبت به ماشین اجرایی ۸۴ تا ۹۲ برخوردارند، می‌توانند کارشان را تداوم دهند و به همین قانع‌اند. هسته فعال و قدرتمند این بخش از اصلاح‌طلبان از سطح به عمق نمی‌روند و به استقرار «نئولیبرالیسم» اقتصادی و ادغام در اقتصاد جهانی،‌ رفع سوءتفاهمات بین‌المللی و بازگشت ایران به جامعه جهانی، می‌اندیشند. در صدد ظهور یک «دنگ شیائوپینگ» هستند که پس از مائو ظاهر شد و مسائل را حل کرد تا ایران در مسیر اقتصاد آزاد جهانی قرار گیرد.

سوم ـ آقای خاتمی برای نجات انقلاب در سال ۱۳۷۶، در بحران‌های داخلی «بازگشت به قانون» و در منازعات خارجی «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را پیش کشید که جنبه استراتژیک داشت. جناح مخالف اصلاحات، مانع هر دو شدند. در سال ۱۳۸۸ میرحسین موسوی «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» را مطرح کرد که ادامه طرح آقای خاتمی بود. دیدیم که چه کردند. پرداخت هر هزینه‌ای را در جلوگیری از آن پذیرا شدند.

چهارم ـ احمدی‌نژاد بدیل اصلاحات بود. آمده بود که با انتخاب «الگوی چینی»، اصلاح‌طلبی، قانون اساسی، دموکراسی را برای همیشه مدفون کند. خود و طرح و ایده‌های او به گِل نشست، آن هم به گلی از نوع خاک رس چسبناک. در انتخابات ۹۶، بعضی کاندیداها خواستند مشی او را تکرار کنند که نشد.

پنجم ـ با جلوگیری از طرح‌های خاتمی و میرحسین، بحران‌های جامعه با سرعت و شتاب، رشد سرطانی کردند. بحران‌ها نه پنهان هستند و نه حاکمیت آن‌ها را نفی می‌کند. یکصد معضل جدی آن را دفتر تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری شناسایی کرده است که پرداختن به هریک ده‌ها سال کار جدی ملی می‌طلبد. گزارش‌های مستند دیوان محاسبات، مجلس و سازمان‌های بازرسی عملکرد فاجعه‌آمیز ۸۴ تا ۹۲ را آشکار کرده‌اند و عمق فاجعه را، نه اپوزیسیون و رسانه‌های معاند، که نهادهای رسمی و قانونی نشان داده‌اند.

ششم ـ گروهی اصلاح‌طلب جدی هستند که عمق فاجعه را می‌بینند و به‌طور جد در جهت نجات انقلاب و اهداف آن می‌کوشند. آقای خاتمی از نظر تئوریک در این مورد حرف‌های جدی دارند، هرچند از نظر تاکتیک و تکنیک‌ها دچار مشکلاتی هستند و از ابتکارات کارساز خبری نیست. دستاوردهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶ قابل‌ملاحظه‌اند، ولی باید از سطح به عمق رفت، زمان کوتاه، فاجعه عمیق و ابزار محدودند و آقای خاتمی با توجه به فضای دموکراتیک ایجادشده در چندماهه تبلیغات انتخاباتی، فرصت خوبی برای طرح پیشنهادهای مؤثر برای عمیق‌کردن اصلاحات دارد. گروهی هم هستند که برای نجات انقلاب و اهدافش، جان خود را در کف دست گرفته‌اند تا شاید کاری انجام شود.

هفتم ـ هم‌اکنون اصلاح‌طلبان به‌جز مانورهای انتخاباتی، استراتژی درازمدت ندارند و عملاً ژرف‌اندیشان، دنباله‌روی ظاهربینان شده‌اند. استراتژی آقای خاتمی و میرحسین، همچنان کارساز هستند:

ـ در داخل بازگشت به قانون

ـ و در خارج گفت‌وگوی تمدن‌ها

همین «برجام نیم‌بند» هم ثمری کوچک از گفت‌وگوی تمدن‌های خاتمی است.

از این‌رو، اصلاح‌طلبان باید «بازگشت به قانون» و احیای آن را مشروح و مفصل تبیین کنند که در این موارد باید در این زمینه‌ها کار کرد:

۱ ـ بازگرداندن قوه قضائیه به قانون، استقلال، عدالت و اقتدار؛

۲ ـ بازگرداندن نظامیان به قانون و وظایف ذاتی آن‌ها؛

۳ ـ مبارزه جدی با فساد مالی ـ اداری از طریق آزادی‌های رسانه‌ای، حزبی، سندیکایی و …؛

۴ ـ تبدیل فضای «امنیتی ـ نظامی» به فضای «سیاسی ـ فرهنگی ـ حقوقی»؛

۵ ـ زنده‌کردن گفت‌وگوی تمدن‌ها در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی.

 

اگر اصلاح‌طلبان دوم خردادی، سبز و اعتدال‌گرا واقعاً بخواهند روند اصلاحات را مانا و پویا نگه دارند، باید استراتژی خود را تدوین کنند؛ حتی اگر کسی در حاکمیت به آن‌ها توجه نکند طیف اصلاح‌طلبان، بدون استراتژی مستقل به دنباله‌روی آن بخش از اصلاح‌طلبان تبدیل خواهند شد که به دنبال نئولیبرالیسم اقتصادی هستند، چون آن بخش علاوه بر قدرت، تئوری و حمایت جهانی نیز دارند.

هشتم ـ اصلاح دینی، ضرورت تفکیک‌ناپذیری اصلاح‌طلبی سیاسی است. در این زمینه شادروان آیت‌الله‌العظمی منتظری و شاگردانشان در حوزه و نواندیشانی در خارج حوزه کارهایی کرده و می‌کنند، ولی توجه جدی‌تر به اندیشه‌های طالقانی ـ شریعتی در خارج حوزه و دکتر بهشتی ـ مطهری در حوزه، ضرورت دارد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط