لطفالله میثمی
زندهیاد محمد بستهنگار نام نخستین فرزندش را «مهرنوش» گذاشت؛ دوستانش از این نامگذاری به عمق اندیشه عدالتطلبانه و ضد ظلم او پی بردند. او از شهادت یک زوج وفادار و مبارز در درگیری با سرکوبگران ساواک در سال ۵۰ الهام گرفت و نام دکتر مهرنوش قبادی را بر دخترش گذاشت. مرحوم طالقانی در توشهگیری از آیه ۲۱ سوره آلعمران به این نتیجه رسیده بودند که این آیه انکارگرانی که انبیا و کسانی که در راه قسط و عدالتاند را بهشیوه ناحق میکشند به عذاب دردناکی بشارت میدهد. البته این توشهگیری باب میل آموزشهای جاری نبود؛ اما بستهنگار مانند آیتالله طالقانی میاندیشید و همین اندیشه دفاع از قسط و عدالت بود که با وجود داشتن همسر و فرزند برای بار دوم راه زندان را در سال ۵۱ پیش گرفت.
من در زندان اوقات شیرینی را با او گذراندم ولی از هم جدا شدیم. من به زندان عادلآباد شیراز منتقل شدم و در شهریور ۵۲ آزاد شدم. پس از آزادی به دیدن بستهنگار در شرکت سهامی انتشار رفتم. برنامه آیندهام را برای او بازگو کردم که قصد دارم با همسرم حوری بازرگان هر دو مخفی شویم و به مبارزه ادامه دهیم. او در بدو امر پیشنهاد کرد در دوران اختفا میتوانم از خانهاش به عنوان خانه امن استفاده کنم. از او پرسیدم حتی اگر سلاح داشته باشم که محمدآقا گفت اشکالی ندارد. پیشنهاد او بسیار مرا خوشحال کرد. امنیتبخشی وآرامشبخشی از ویژگیهای بارزش بود. «مؤمن» در قرآن کسی است که با رفتار، گفتار و کردار به محیط اطرافش آرامش و امنیت ببخشد. هرچند برخی بهغلط «مؤمن» را صاحب ایمان ترجمه کردهاند و این درحالی است که «مؤمن» از صفات خداست و نمیتواند ترجمه اینگونه داشته باشد. برای کسی که در آن شرایط مبارزه مخفیانه میکرد و خانه به دوش بود، هیچچیز بیشتر از تعدد خانههای امن او را خشنود نمیکرد. بعد که با شهید رجایی آشنا شدم ایشان نیز چنین پیشنهادی به من داد. از اتفاق چند روز پس از مخفی شدن با دکتر کریم رستگار در حال قدم زدن و شناسایی بودیم که او دستگیر شد، اما من توانستم فرار کنم. اتاق مشترک ما سوخت شد و سرگردان شدم. به منزل بستهنگار در تجریش رفتم. همسر وفادارش در را باز کرد و مرا به خانه دعوت کرد؛ اما چون محمدآقا در خانه نبود ترجیح دادم داخل نشوم و به خانه امن دیگری رفتم. تا اینکه طی دو روز با رفتن به قرار ثابت دوباره به تشکیلات پیوند خوردم و به خانه جمعی واقع در خیابان آشیخ هادی رفتم. هفت ماه بعد در شب ۲۸ مرداد ۵۳ طی حادثهای در همان خانه نابینا شدم و یکی از دستانم از مچ قطع شد و بازداشت شدم. در سال ۵۷ که آزاد شدم بستهنگار را دومرتبه در بیت آیتالله طالقانی یافتم. در جریان پیروزیهای انقلاب همکاریهایی داشت.
آرزوی پدر درباره دخترش مهرنوش تحقق یافت. بدینسان که بستهنگار در زمستان ۷۹ با جمعی از مبارزان ملیـمذهبی طی جلسهای که در منزلش بر گذار شده بود بازداشت شد. چیزی نگذشت که خانوادههای بازداشتشدگان تجمع کردند و به این نتیجه رسیدند که هدف از بازداشت دستهجمعی ملیـمذهبیها در اسفند ۷۹ و اعضای نهضت آزادی در فروردین ۸۰، تأثیرگذاری منفی در انتخابات ریاستجمهوری سید محمد خاتمی است تا مردم بگویند در زمان خاتمی هشتاد نفر دستگیر شدند و او را به ناکارآمدی متهم کنند و مردم را در رأی دادن منفعل کنند. با این جمعبندی بود که مهرنوش بستهنگار و خانواده سایر بازداشتشدگان با این سناریو برخورد کردند و در انتخابات خرداد ۸۰ بهنفع خاتمی تلاش کردند. مهرنوش خانم در ورزشگاه شیرودی برای حمایت از خاتمی سخنرانی کرد و خاتمی با وجود رقبای زیاد و علیرغم پیشبینیها بیش از ۲۲ میلیون رأی آورد. نامگذاری پدر کار خودش را کرد و نهالی که کاشت به درخت باروری تبدیل شد. هرچند این بازداشتها به اتهام براندازی انجام گرفت و همهجا تبلیغ شد، اما پس از بازجوییهای مستمر چنین اتهامی در دادگاه مطرح نشد. متأسفانه هیچگاه از ایشان نه اعاده حیثیت شد و نه دلجویی. بستهنگار و یارانش در مدت یکسال و نیم زندان با فشارهای زیادی روبهرو بودند که تأثیرات بسیاری بر جسم و روح آنها گذاشت.
متأسفانه بستهنگار[۱] غروب هجدهم تیر مصادف با وفات امام صادق (ص) پس از تحمل دوران سخت بیماری پس از ۵۷ سال مبارزه بدون انحراف، با دار فانی وداع گفت و به دیار باقی شتافت و ما را در اندوه عمیقی فروبرد که تا مدت زیادی جبرانناپذیر خواهد بود.
در مراسم خاکسپاریاش در بهشتزهرا خانم دکتر مهرنوش بستهنگار مطالبی درباره پدر ایراد کرد که در تکتک کلمات او توحید و معاد موج میزد. من اضافه کردم که الحق پدر دانهای کاشت که حالا به درخت سایهگستری تبدیل شده است. همچنین از همسر وفادارش، سرکار خانم طاهره طالقانی، یاد کردم که قهرمان داستان زندگی بستهنگار بود و در ایام بیماری از لحظهای همکاری، همدلی و کمک فروگذاری نکرد.
«مرگ دانه در درون خاک مژده تولد درخت سایهگستری است».
.[۱] زندهیاد بستهنگار با چشمانداز ایران همکاری فعالی داشت و مقالاتی مینوشت. گفتوگوییهای با ایشان داشتیم که قرار است مجموعه آنها در یک ویژهنامه به مناسبت چهلمین روز درگذشت شادروان آماده شود.