فرید مرجایی
آیا برکناری دولت اوو مورالس نتیجه یک انتخابات بود یا نتیجه یک کودتا؟ برای پاسخ به این پرسش به جزئیات اتفاقات ماه اکتبر و نوامبر پرداختهایم، ولی علاوه بر آن، یک کانتکست کلی هم از بولیوی در این راستا باید در نظر گرفته شود.
مورالس در انتخابات ریاستجمهوری ماه گذشته در ۲۰ اکتبر برای چهارمین بار کاندید شد. شمارش آرا در صندوقهای رأی، نشان داد که مورالس با داشتن ۴۷ درصد آرا، بدون رجوع به مرحله دوم انتخاباتی، پیروز شده بود. سازمان منطقهای «سازمان کشورهای امریکا»[۱]، بعد از مدت کوتاهی اعلان داشت که نحوه اجرای انتخابات و شمارش آرا اشکالاتی به همراه داشته است. ناگهان در بعضی شهرهای بولیوی، اپوزیسیون (راست افراطی) و بخشهای وسیعی از طبقات فرادست، تظاهرات خشونتباری را آغاز کردند. برای جلب اعتماد و مشروعیت بخشیدن به روند انتخابات و تمکین از سازمان منطقهای «او ای اس»، مورالس سریع حاضر شد که انتخابات ریاستجمهوری تکرار شد، ولی تظاهرات و اعتراضات علیه مورالس در بعضی شهرها با خشونت بیشتر شتاب گرفته و دفاتر دولتی و کارمندان دولتی مورد حمله معترضان قرار گرفتند. در این مقطع، بخشی از نیروی پلیس به معترضان پیوسته و در نهایت مقامات ارتش با دخالت خود بهصورت تهدیدآمیز اعلام داشتند که مورالس باید برکنار شود. مورالس در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام داشت که برای جلوگیری از خونریزی، کنارهگیری خواهد کرد، در عین حال منزلش در یکی از استانهای دور از مرکز مورد تهاجم قرار گرفته بود. بهخاطر خطر جانی، وی در همان روز به دعوت دولت مکزیک به آنجا نقل مکان کرد.
اعتراض اپوزیسیون به پیروزی مورالس در انتخابات، حول دو محور و موضوع مشخص بود: یکی اینکه در رفراندوم ماه فوریه ۲۰۱۶، پیشنهاد مورالس برای تغییر قانون اساسی (حضور چندمین بار در انتخابات)، با اختلاف خیلی کمی (۴۹ به ۵۱) شکست خورد؛ اعتراض دوم، در مورد برگزاری خود انتخابات روز ۲۰ اکتبر ماه گذشته بود.
نکته مهم آنکه، بعد از رفراندوم، مورالس موضوع کاندیداتوری مجدد خود را به دادگاه عالی کشور برد و در ماه دسامبر سال ۲۰۱۷، دادگاه عالی کشور به نفع مورالس رأی داد. دادگاه عالی کشور اعلان داشت که بهخاطر موازین حقوق بشر، در نهایت یک فرد نباید که از کاندیداتوری محروم شود. در حقیقت، حضور آقای مورالس در انتخابات بر اساس قانون با تأیید دیوان عالی انتخابات بولیوی بود. بر همین اساس اپوزیسیون نیز این موضوع را به رسمیت شناخت و با تمام قوا در رقابت انتخاباتی حاضر شد. امکان حضور قانونی مورالس در انتخابات را همین مجلس سنایی تأیید کرد که اکنون خانم ژانین آنز را به درخواست اپوزیسیون برای کفالت ریاستجمهوری تأیید کرد. تصمیم دادگاه عالی منوط به حضور مورالس در انتخابات، با استناد به بند دیگری از قانون اساسی بود.
اعتراض دوم اپوزیسیون آن بود که انتخابات روز ۲۰ اکتبر اشکالاتی در بر داشت. منظور منتقدان انتخابات از «اشکالات» این بود که «گزارش زنده و سریع» برای مدت کوتاهی تعطیل شد، ولی گزارش زنده و سریع هیچ رسمیتی ندارد و نتیجه نهایی انتخابات روز نیست. «گزارش زنده و سریع» مجموعه عکسهایی است که از مجموعه برگههای رأی از حوزهای انتخاباتی مدام بهطور لحظه به لحظه گزارش میشود. «گزارش زنده و سریع» نه تنها رسمی نبوده، بلکه منحنی تغییرنتایج را هم خوب توضیح نمیدهد. از آنجا که در روز انتخابات، بعضی از حوزهها و صندوقهای انتخاباتی مورد فشار و تنش افراد اپوزیسیون قرار میگرفت، ارقام حسابنشدهای از طرف مکانیسم «گزارش زنده و سریع» منتقل میشد. دولت برای جلوگیری از نقش نتایج ناکامل غیردقیق لحظهای، آن مکانیسم را برای یک روز تعطیل کرد.
بعد از شمارش رسمی آرای انتخابات، نتایج نهایی به دست آمده نشان داد که مورالس دقیقاً ۴۷.۱ در صد رأی به دست آورد، درصورتیکه کارلوس مسا، رقیب وی از اپوزیسیون، فقط ۳۶.۵ در صد رأی داشت؛ بنابراین، از آنجا که اختلاف رأی بیش از ۱۰ درصد بود، مورالس پیروز انتخابات اعلان شد و انتخابات به مرحله دوم نمیرفت، حتی قبل از اینکه نتایج رسمی انتخابات روشن شود در بعضی شهرها نیروهای راست از اپوزیسیون دست به تظاهرات خشونتآمیز زدند و کاندیدای اپوزیسیون، کارلوس مسا، اعلام کرد که اگر نتایج شمارش آرا، مورالس را پیروز نشان دهد، وی نتیجه انتخابات را نخواهد پذیرفت. پیش از اینکه شمارش آرا خاتمه یابد، سناتور امریکایی، مارکو روبیو ادعا کرد که حزب حامی مورالس مرتکب تقلبهایی شده است. وی افزود به خاطر آرای کم مورالس، انتخابات به مرحله دوم در دسامبر خواهد رسید. سناتور روبیو از ایالت فلوریدا، یک امریکایی کوباییتبار است، وی بهعنوان نماینده قشر راستگرای امریکا، فرد معین و کلیدی برای مقابله با دولتهای مترقی در امریکای لاتین مثل ونزوئلا، آرژانتین، بولیوی و مکزیک است. (بهعنوان مثال، در اغتشاشات سال گذشته ونزوئلا، سناتور روبیو گروهی را برای ایجاد تشویش و آنتریک تشکیل داد که در مرز کلمبیا و ونزوئلا مستقر شدند)
روز بعد از انتخابات، سازمان منطقهای «او ای اس» که از کشورهای مختلف امریکای لاتین تشکیل میشود، اعلام کرد که مشکلاتی در روز انتخابات رخ داده بود. آقای مورالس با اعتماد به نفس درخواست «او ای اس»، برای بازشماری آرا و صندوقهای رأی را قبول کرد. کاندید اپوزیسیون کارلوس مسا هم بازشمارش را قبول کرد، ولی پس از مدت کوتاهی به خاطر فشار راستگرایان افراطی، نظرش را عوض کرد و گفت هیچچیزی را قبول ندارد. در عین حال، سازمان «او ای اس»، به نحوه برگزاری انتخابات نقدهایی داشتند. ولی آقای مارک وایسبرات[۲] از مرکز تحقیقاتی[۳] در واشنگتن، اعلام داشت که سازمان او ای اس، در انتقادهایش هیچ نکته دقیق یا شواهد عینی را ارائه نکرد. وی گفت که این نوع مداخله از جانب «او ای اس» بیسابقه بوده است. آقای مارک وایسبرات در نشریه نیشن، نوشت که بعضی سازمانهای منطقهای که از چندین کشور مختلف تشکیل شدهاند، در ظاهر چندجانبهاند، ولی در حقیقت تحت نفوذ دولت امریکا هستند. وایسبرات میافزاید که این روایت و «توهم تقلب در انتخابات» در رسانههای امریکا مستقیماً منعکس شده، بدون اینکه با هیچ متخصص امریکای لاتین مصاحبه شود.
سازمان «او ای اس» معترض بودند که چرا منحنی نتایج لحظهبهلحظه در روز انتخابات ثابت نبوده و تغییر کرد. مارک وایسبرات توضیح دارد که این بهخوبی آشکار است که در هر انتخاباتی، حتی در امریکا، منحنی نتایج لحظهای به مناطق مختلف جغرافیایی بستگی داشته و متغیر است. ناظرین بیطرف اذعان داشتند که در مورد بولیوی، اکثر حامیان مورالس از استانهای بومینشین و زحمتکش است که با مرکز فاصله داشته و نتایج رأیشان دیرتر به مرکز گزارش میشود؛ بنابراین، منحنی ثابت نیست. ناظرین بیطرف میگویند که نتایج آرای کل، در ۳۴ هزار صندوق رأی در اینترنت در دسترس و قابلملاحظه است و منحنی کاملاً نشان میدهد که آرای مناطق دورافتاده حامی مورالس دیرتر به مرکز رسیدند.
خاطرنشان میشود دبیرکل کنونی «سازمان منطقهای کشورهای امریکا»، در حقیقت وزیر خارجه سابق کشور اروگوئه است، وی لوئیس آلماگرو[۴]، رئیس کنونی این سازمان، بین سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۶، سفیر کشور اروگوئه به ایران بود. اخبار متعددی منتشر شده است که وی تحت نفوذ دولت امریکاست. تحقیقات نشان میدهد که در بحرانسازیهای سال گذشته در ونزوئلا، سازمان منطقهای کشورهای امریکا نقشی برای سرنگونی مادورو ایفا میکرد. بخش امریکای لاتین دانشگاه میشیگان آمار انتخابات را بازرسی کرده و به این نتیجه رسید که اعتراض سازمان منطقهای کشورهای امریکا به برگزاری انتخابات بیمورد بوده است.
دولت ترامپ بهطور غیرعرفی (که دخالت در انتخابات و امور کشورها تلقی میشود) اعلام کرده بود که دولت امریکا کاندیدای اپوزیسیون، کارلوس مسا را ترجیح میدهد. در حقیقت، به خاطر خصومت دولت امریکا، شرایط دیپلماتیک بهگونهای بوده است که از سال ۲۰۰۹ به بعد، این دو کشور سفیر به یکدیگر ارسال نکرده بودند.
به هر حال در پاسخ به این ایرادگیریها و رفع هر شک و ابهامی، آقای مورالس اعلام کرد حاضر است که انتخابات ریاستجمهوری مجدداً تکرار شود که شبههای برای مشروعیتش نباشد. در وهله اول، اپوزیسیون و تظاهراتکنندگان پذیرای این اقدام بود، ولی بعد ناگهان موضعشان را عوض کرده و خواهان استعفای بیچونوچرای مورالس شدند. آقای وایسبرات مینویسد که عملیات سازمان منطقهای کشورهای امریکا در انتخابات دیگر هم دخالتهای نامناسب کرده است، مثل انتخابات سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ در هائیتی. در این راستا، دولت مکزیک اعتراضهایی در مورد نحوه کار نظارت انتخاباتی سازمان منطقهای کشورهای امریکا به عمل آورده است.
تیتر مقالهای در روزنامه گاردین این بود: «در بولیوی یک کودتای نظامی رخ داده است». یکی از متخصصان امریکای لاتین مینویسد که تهدید و دخالت ارتش در برکناری مورالس این تحولات را به کودتای نظامی شبیه میکند. بدینجهت برکناری مورالس کودتا محسوب میشود که دوره کنونی ریاستجمهوری وی تا آخر ژانویه ۲۰۲۰ ادامه دارد و وی تا آن زمان نمیبایست از قدرت برکنار میشد، حتی اگر انتخابات دوره آینده را شکست خورده باشد. رسانههای امریکا، در حمایت غیرمستقیم از سیاستهای هژمونیک امریکا، بر این باورند که سازمان بازدید و نظارت او ای اس، بیطرف است. ولی این مقاله روزنامه گاردین مدعی شد که باعث بسی تأسف است که مطبوعات امریکا بهخصوص واشنگتنپست و نیویورکتایمز اذعان نکردند که در بولیوی یک کودتای نظامی بود.
رهبران راستگرای قاره امریکا، مثل دونالد ترامپ و بولسونارو، رئیسجمهور برزیل، از کودتا در بولیوی حمایت کردند، ولی برنی سندرز و جرمی کوربین، دبیر حزب کارگر انگلیس، این تحولات را کودتا خواندند و آن را محکوم کردند.
در سال ۲۰۰۹ مانوئل زیلایا، رئیسجمهور هندوراس، در یک کودتای نظامی برکنار شد. در سال ۲۰۱۲ فرناندو لوگو از پاراگوئه و در ۲۰۱۶ دیلما روسف در برزیل، هر دو در نوعی «کودتای پارلمانی» برکنار شده بودند.
انتقاد میشود که چرا حزب مورالس، کاندیدای دیگری را برای انتخابات معرفی نکرده بود. باید در نظر داشت که در اکثر جوامع، شخصیت بهعنوان آیکان و ناجی، کاندیدای قوی ارائه میدهد. بهنوان مثال، لولا داسیلوا در برزیل کاریزمای بهخصوصی داشت که دیلما روسف آن را نداشت. روسف موفقیت انتخاباتیاش را از حمایت لولا دریافت کرده بود. یا اینکه دکتر مصدق بهعنوان آیکان ضد استعماری بسیار قویتر از هر کاندیدای دیگری از جبهه ملی شناخته میشد. پلتفرم مترقی یک حزب شرط مهمی است، ولی در کنار یک شخصیت محبوب، حزب یا یک جنبش در انتخابات پیروز میشود.
همه نهادهای بینالمللی اذعان داشتهاند که پیشرفت اقتصادی/اجتماعی در زمان دولت مورالس بیش از هر کشوری در امریکای لاتین بوده است:
چند حقیقت آماری درباره دوران حاکمیت سوسیالیستها در بولیوی
میانگین رشد اقتصادی در فاصله ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۸ برابر با ۴/۸ درصد بوده است. میانگین رشد امریکای لاتین و حوزه کارائیب در همین دوره ۲/۵ درصد است. کمی بیشتر از نصف.
تولید ناخالص داخلی از ۹/۵۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۵ به ۴۰/۲۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸ رسیده. بیش از چهار برابر.
جمعیت بولیوی در این فاصله از ۹ میلیون نفر به ۱۱/۳۵ میلیون نفر افزایشیافته است.
امید به زندگی از ۶۵ سال در سال ۲۰۰۵ به ۷۱ سال در سال ۲۰۱۷ رسیده است
میزان جمعیت فقیر از ۵۹/۶ درصد در سال ۲۰۰۵ به ۳۴/۶ درصد در سال ۲۰۱۸ کاهش یافته است. (جمعیت در این فاصله حدود ۱/۲۵ برابر شده است.)
میزان مرگومیر مادران در هنگام زایمان از ۲۷۱ مورد در صد هزار زایمان در سال ۲۰۰۵ به ۱۵۵ مورد در سال ۲۰۱۷ کاهش یافته است.
منبع: بانک جهانی، سازمان ملل
آمار ثبتشده دیگری نشان میدهد که در زمان دولت مورالس در بولیوی، رشد تولید ناخالص (هر فرد) دو برابر و اقتصاد ۴۰۰ در صد رشد داشت. دولت مورالس ۱۵۵۰۰ مایل جاده، ۱۳۴ بیمارستان، تعداد کثیری مراکز ورزشی و ۱۱۰۰ مدرسه در کشور ساخته بود. حداقل دستمزد، حدود هزار درصد بالا رفت.
کشورهای امریکای لاتین تاریخ سیاسی/اقتصادی بهخصوصی داشتهاند. بعد از دوران استعمار اروپا در آن قاره، در قرن بیستم، اتحاد بخشهای الیگارشی، سرمایهداری مدرن، نظامیها و سیاست سلطه امریکا، حکومتهایی را تحمیل میکردند که توده مردم از حقوق دموکراتیک برخوردار نشود. دولتهای چپ و مردمی اخیر بر آن بودند که قوانین الیگارشی را به نفع مردم تغییر دهند.
مورالس در سالهای حکومت خود توانست که قدرت شرکتهای چندملیتی استخراج معادن را به نفع مردم کمتر کند و این باعث خصومت آنها نسبت به مورالیس شد. دولت مورالس درآمد استخراج نفت یا مواد دیگر را برای توسعه اجتماعی مورد استفاده قرار میداد. تحلیلگران اشاره کردهاند که یکی از انگیزههای امریکا برای سرنگونی مورالس، وجود معادن لیتیوم در سرزمین بولیوی است. در حقیقت، ۷۰ درصد ذخیرههای لیتیوم جهان در معادن بولیوی قرار دارد. مهم آنکه، باتریهای کامپیوترها، تلفنهای هوشمند و اتومبیلهای الکتریک همه نیازمند این ماده لیتیوم هستند. بنا بر گزارشی از خبرگزاری رویترز، اکثر باتریهای لیتیوم بوسلیه کشور چین تولید شده و امریکا فقط ۵ درصد آن صنعت را در اختیار دارد، گزارش رویترز مینویسد که امریکا لیتیوم را برای اقتصاد و امنیت ملی، مهم و استراتژیک تلقی میشود. در سال گذشته دولت مورالس به گفتوگوی تجارتی با چین پرداخت و هدف آن بود که به کمک چین، کشور بولیوی خودش باتریهای لیتیوم تولید کند.
گزارشها حاکی است که هسته مرکزی اپوزیسیونی که با همکاری امریکا، مورالس را برکنار کرد، بهوسیله نیروهای راست افراطی با آرایش مسیحی است. ماکس بلومنتال، در مقالهای به معرفی لوئیز فرناندو کاماچو رهبر عملیاتی کودتا میپردازد. او از یک خانواده ثروتمند میلیونر در کار نفت و گاز است. او مدتها رهبر یک میلیشای مسلح فاشیستی است که در ناحیه سنتا کروز در بولیوی مستقر است .
دو روز پیش مقاله مهمی در مورد اتفاقات بولیوی در نشریه «کانتر پانج» منتشر شد . این مقاله از بعضی جزئیات نقش دخالت امریکا در انتخابات و کودتای امریکا، پرده برمیدارد.
مقاله گزارش میدهد که در برنامه انتخابات و تحریکات کودتا، دولت امریکا از نفوذش در ارتش و پلیس بولیوی نهایت استفاده را کرده بود و اینکه مقامات ارتش و پلیس با فرناندو کاماچو رهبر میلیشیا راستگرا و مقامات سفارت امریکا در تماس بودند، ولی تاکتیک کلی امریکا این بود که روابط اطلاعاتی را بهصورت فردی و تکتک با مقامات ارتش و پلیس برقرار کرده بود. برای دههها، مقامات ارشد ارتش و پلیس کشورهای امریکای لاتین در آموزشگاه بهخصوصی[۵] در امریکا آموزش نظامی/سیاسی میدیدند. تحلیلگر مسائل امریکای لاتین آقای جب اسپراگ[۶] مینویسد که «حداقل شش نفر از سران و مدیران نظامی کودتای اخیر، در آن مرکز نظامی امریکایی آموزش دیده بودند. در حقیقت ژنرال ویلیام کالیمان، در گذشته آتاشه نظامی بولیوی در واشنگتن بود».
بنا به همان گزارش آقای جب اسپراگ، مقامات ارشد پلیس که علیه مورالس شورش کرده بودند، در یک نهاد نظامی دیگر امریکایی آموزش دیده بودند. آن نهاد با اسم آپالا[۷] شناخته میشود. بنا به مقاله نشریه کانتر پانچ و گزارشهای دیگر، ژنرال ویلیام کالیمان بهعنوان رئیس ستاد ارتش که برکناری مورالس را درخواست کرده بود به همراه چند ژنرال دیگر، یک میلیون دلار پولهایی دریافت کرده بودند، درحالیکه مقامات ارشد شورشی پلیس ۵۰۰ هزار دلار دریافت کرده بودند. ژنرال کالیمان چند روز پیش به امریکا نقلمکان کرده است. ترتیبات این وجوهات را آتاشه سفارت امریکا آقای بروس ویلیامسون[۸] انجام داده بود و انتقال این وجوهات در یکی از ایالات جنوبی آرژانتین انجام گرفته شده بود. بنا به گزارش مقاله کانتر پانچ، اقدامات مشخص دیگری نیز طراحی شده بود:
درست قبل از انتخابات، مورالس مقامات سفارت امریکا را متهم کرد که به بعضی نقاط کشاورزی رفته و وجوهات پخش میکردند. بهعنوان مثال به مناطق رشد برگ کوکائین در استان یونگاس در ۱۶ اکتبر رفته بودند مقداری سلاح از امریکا، برای میلیشیای راستگر ا و اپوزیسیون بولیوی به بندر ایکوکو در شیلی ارسال شده بود.
وزارت خارجه امریکا، حدود ۱۰۰ هزار دلار بودجه برای شرکتی به نام CLS Strategies وقف کرده بود. برنامه این بنگاه اطلاعاتی نفوذ و پخش پروپاگاندا کاذب علیه مورالس در شبکههای اجتماعی بود. دفتر مرکزی سرویس جاسوسی امریکا، سیا، در لاپاز پایتخت بولیوی، کنترل نرمافزار واتساپ در کشور را به کنترل گرفته بود که تبلیغات دروغین را تکثیر کند. حدود ۶۸ هزار توئیت علیه دولت و کمپین مورالس پخش کرده بودند. دو نفر از کارمندان سفارت امریکا در بولیوی با مقامات سفارتهای برزیل، آرژانتین و پاراگوئه برای برنامه بحرانسازی و انتقال وجوهات به رهبران کودتا هماهنگی تشکیل دادند.
کمیته راستگرای/نیمهفاشیست استان سانتا کروز، برای سالها از نهاد امریکایی National Endowment for Democracy وجوهات دریافت میکرده است. در همین اواخر، قبل از انتخابات، امریکا، حدود ۸۴ میلیون دلار به گروههای اپوزیسیون بولیوی پول منتقل کرده بود.
در اواسط ماه اکتبر، یک ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری، آقای George Eli Birnbaun به همراه یک تیم مشاورتی متشکل از متخصصان نظامی و غیرنظامی از واشنگتن به لاپاز بولیوی رفتند. هدف این تیم مشورتی ایجاد بحران در فضای روانی/سیاسی بود. در عین حال این تیم برای پشتیبانی و حمایت یک سازمانان جی او، غیردولتی به نام Standing Rivers تلاش میکرد.
تعداد شانزده نوار صوتی پیدا شد و در اینترنت پست شد. در این نوارها، صدا و مکالمات تلفنی بعضی رهبران کودتا ضبط شده است. این مکالمات به تماس با سناتورهای امریکایی، تد کروز، رابرت منندز و مارکو روبیو اشاره دارند.
آقای اسپراگ میافزاید که چهار ژنرال نظامی بولیوی که صدایشان ضبط شده در مرکز نظامی مذکور در امریکا دوره و آموزش دیده بودند.
اسلاوی ژیژک، متفکر جهانی، در مقالهای در روزنامه ایندیپندنت نوشت که اوو مورالس به ما نشان داد که سوسیالیسم و دموکراسی میتوانند در کنار هم زیست مناسبی داشته باشند. در این مقاله ژیژک توضیح میدهد که برای مدتهای طولانی جمعیت چشمگیر و مردم بومی بولیوی کاملاً در حاشیه قرار گرفته و اجازه ورود به هیچ حوزهای نداشتند، از نظر اقتصادی استثمار و از نظر سیاسی اخراج میشدند. ژیژک مینویسد که مورالس توانست جمعیت بومی را به صحنه بکشد که گوشهای در جامعه پیدا کنند. مورالس این «اکثریت خاموش» را بیدار کرد. آن بخش وسیع جامعه در مناسبات سرمایهداری وحشی نمیگنجیدند.
ژیژک، در مقالهاش نقلقولی از معاون مورالس میآورد که: «در بولیوی، غذای مردم را زارعین بومی تهیه میکردند، ساختمانها و خانهها را کارگران بومی میساختند، خیابانها را کارگران بومی تمیز میکردند، طبقه فرادست آنها را برای کارها استخدام میکردند، ولی چپ سنتی به آنها نمیپرداخت و تمرکزشان فقط بر کارگران صنعتی بود.» ژیژک به هولوکاستی که بومیان امریکای لاتین را نابود کرد نیز اشاره میکند. ولی نکته اصلی وی شاره به خصومت سرمایهداری نئولیبرال با برنامه مورالس است. در کشورهای دیگر مثل پرو، بیداری و فعال شدن بومیان به خشونت چریکی مثل «راه درخشان» انجامید، ولی در بولیوی، سوسیالیسم و دموکراسی در کنار هم موفق بودند. ژیژک مینویسد که مورالس ارتش و پلیس را پاکسازی نکرد و در مناسبات دموکراتیک خود نیازی به آن نداشت. ژیژک میگوید پیشرفت اقتصادی، بهداشت و مؤلفههای اجتماعی در زمان مورالس مثل معجزه است.
منابع و مأخذ:
مقاله روزنامه گاردین
https://www.theguardian.com/commentisfree/2019/nov/13/morales-bolivia-military-coup
مقاله نشریه نیشن
https://www.thenation.com/article/bolivia-election-oas/
مقاله روزنامه ایندیپندنت
مقاله ماکس بلومنتال
https://thegrayzone.com/2019/11/11/bolivia-coup-fascist-foreign-support-fernando-camacho/
نشریه کانتر پانچ
https://www.counterpunch.org/2019/11/22/the-coup-in-bolivia-who-is-responsible/
مصاحبه
https://www.democracynow.org/2019/11/11/evo_morales_bolivia_protests_military_coup
مصاحبه
https://www.democracynow.org/2019/11/13/bolivia_evo_morales_coup_debate
[۱] O.A.S. (Organization of American States)
[۲] Mark Weisbrot
[۳] Center for Economic and Policy Research
[۴] Luis Almagro
[۵] The School of Americas
[۶] Jeb Sprague
[۷] APALA
[۸] Bruce Williamson