محسن شریفزاده
محسن شریفزاده، مؤلف کتاب رفتار انتخاباتی مردم ایران، بیش از بیست سال است به تجزیهوتحلیل آمارهای انتخاباتی میپردازد. وی با استفاده از دانش ریاضی، رفتار انتخاباتی مردم را در قالب اعداد و منحنی دستهبندی کرده و این روش را لازمه تحلیل رفتارهای مردمی میداند. شریفزاده کلیگویی را مشکل بزرگ برخی تحلیلها میداند که یکزمان مردم را پرشور و آگاه و زمانی دیگر ناآگاه و احساسی تفسیر میکنند. شریفزاده با ارائه فرمول رفتارهای مردمی، قانونمند بودن آن را نمایش میدهد. کتاب رفتار انتخاباتی مردم ایران را شرکت سهامی انتشار منتشر کرده است. ایشان همچنین کتاب من و شهر من را با مقدمه مقصود فراستخواه و محمد توسلی منتشر کرده است. خاطرنشان میشود کارشناسان مربوطه از هر دو کتاب استقبال خوبی کردند. رونمایی کتاب اخیر وی در انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد.
حس فراگیری میگوید که تحولی در راه است. مثبت یا منفی بودن این تحول به رفتار عاملان صحنه انتخابات یعنی «مردم/ حکومت» بستگی دارد. بستگی دارد که هرکدام از این دو چه عملکردی داشته باشند. آیا خوب عمل میکنند یا بد و ترکیب رفتارشان چگونه خواهد بود. بهترین حالت آن است که شاهد «انتخاب خوب مردم+ انتخاب خوب نظام» باشیم. بدترین و فاجعهبارترین حالت برای مردم وقتی است که «انتخاب بد مردم+ انتخاب بد نظام» واقع گردد. دو حالت دیگر هم امکانپذیر است. اگر «انتخاب خوب مردم+ انتخاب بد نظام» گردد، کار بالاخره به سرانجام خوبی خواهد رسید؛ زیرا درنهایت مردم هستند که نظام را شکل میدهند و اصلاح میکنند. اگر «انتخاب بد مردم+ انتخاب خوب نظام» را شاهد باشیم، باز هم سرانجامِ کار خوب خواهد بود؛ البته تلاش مصلحان و اندیشمندان ضروری است.
نوع رفتار مردم و حکومت موجب شده ترکیب چندوجهی فوق با نتایج بعضاً متناقض شکل بگیرد. به همین دلیل تمامی عوامل داخلی و خارجی به تکاپو افتاده و در تدارک کارزاری بزرگ برای تأثیرگذاری بر رفتار طرفین این تحول هستند. تحولی که در انتخابات نمود پیدا خواهد کرد. تحولی که سرنوشت هشت سال آینده کشور را رقم خواهد زد. هشت سالی که مثل سالهای گذشته نیست.
ـ آیا اصلاحطلبان صلاحیتشان احراز میشود؟
ـ تحریمیها چقدر موفق میشوند؟
ـ چطور مشارکت انتخابات ۹۸ به زیر ۵۰ درصد رسید؟
ـ آیا مشارکت زیر ۵۰ درصد تکرار میشود؟
ـ آیا کاهش مشارکت با فروپاشی رابطهای دارد؟
ـ آیا نتایج این انتخابات در شکلدهی به ساختار ردهبالای جمهوری اسلامی تأثیر دارد؟
ـ تعداد اصولگرایان کم شده یا زیاد؟ اصلاحطلبان چطور؟
چگونگی میزان مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰
آیا امکان برآورد میزان مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ وجود دارد؟ برای این منظور لازم است وضعیت مشارکت در انتخاباتهای پیشین بررسی شود. تا سال ۹۶ میزان مشارکت و بافت شرکتکنندگان ترتیبات ثابتی داشت و پیشبینی کمیت و کیفیت مشارکت سادهتر بود، ولی پس از آن در سال ۹۸ با مشارکتی متفاوت از قبل و کمتر از ۵۰ درصد مواجه شدیم که باید دلایل آن نیز بررسی شود؛ لذا بررسی چگونگی میزان مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰، ابتدا نیازمند بررسی عواملی است که تا سال ۹۶ مشارکت را بالاتر از ۵۰ درصد نگه میداشت و سپس باید بررسی شود در فاصله ۹۶ تا ۹۸ چه تحولی به وقوع پیوسته که مشارکت انتخابات ۹۸ را به زیر ۵۰ درصد کشاند. به این منظور دوران انتخاباتی ایران را به دو دوره پیش و پس از ۹۶ تقسیم کرده و هرکدام را بررسی میکنیم.
وضعیت مشارکت پیش از سال ۱۳۹۶
در ابتدا لازم است قدری از سوابق موضوع بگویم. اوایل دهه ۹۰ به ضرورت فهمیدن وزن جریانهای سیاسی در قالب عدد و رقم رسیدم. علت این گرایش آن بود که استفاده از الفاظ کیفی درباره وزن جریانهای سیاسی را صحیح نمیدیدم. بهعنوان مثال بعضاً گفته میشد اصلاحطلبان «خیلی زیاد» هستند، یا راستها «کم» هستند یا گفته میشد «خیلیها» در انتخابات شرکت نمیکنند. مشکل این بود که منظور گوینده از الفاظ «کم»، «زیاد» و … مشخص نبود. آیا وقتی گفته میشود «اصلاحطلبها زیاد هستند»، به معنای ۷۰ درصد است یا ۵۰ درصد یا آنکه از نظر گوینده ۳۰ درصد هم «زیاد» تلقی میشود؟ یا وقتی گفته میشود «خیلیها» در انتخابات شرکت نمیکنند، به چه معناست. آیا ۱۰ درصد شرکت نمیکنند یا ۵۰ درصد؟ اینگونه الفاظ کیفی هیچ کاربردی ندارند و صرفاً دامنه جر و بحثهای بیحاصل سیاسی را توسعه میدهند. هر نوع پیشبینی یا برنامهریزی نیز نیازمند اطلاعاتی است که در قالب عدد و رقم بیان شود، حتی اگر با تقریب همراه باشد، زیرا در طول زمان تصحیح خواهند شد. لذا مطالعه برای «محاسبه» وزن جریانهای سیاسی را ضروری دیدم و کار را آغاز کردم. کار سنگینی بود و حدود یک سال به طول انجامید. در این مطالعات، با استفاده از روشهای ریاضی، آمارهای یازده انتخابات مهم برگزارشده در فاصله سالهای ۷۱ تا ۹۲ مورد بررسی و تجزیهوتحلیل علمی قرار گرفت و درنهایت وزن جریانهای سیاسی «محاسبه» شد. این محاسبات نشان میدهد هر جریان سیاسی چند درصد از آرای واجدان شرایط رأی دادن را در اختیار دارد. نتیجه این مطالعات در کتاب رفتار انتخاباتی مردم ایران در سال ۹۵ منتشر شد و مورد استقبال انجمن جامعهشناسی ایران و کارشناسان قرار گرفت. فصل سوم کتاب به همین موضوع اختصاص دارد. این مطالعات در سالهای پس از ۹۵ نیز دنبال شد.
این مطالعات نشان داد وزن جریانهای سیاسی نسبت به تعداد کل واجدان شرایط رأی دادن تا سال ۱۳۹۶ عبارت است از:
- ۱۵ درصد واجدان اصولگرا بودند که همواره رأی میدادند.
- ۱۵ درصد واجدان اصلاحطلب بودند که بهتناوب در انتخابات شرکت میکردند.
- ۲۰ درصد واجدان حسابگر بودند و اگر فایده میدیدند رأی میدادند.
- ۳۵ درصد واجدان همیشه رأی میدادند.
- ۱۵ درصد واجدان هیچوقت رأی نمیدادند.
افراد ردیف سوم (حسابگر)، هر زمان فایده و سود ملموسی در رأی دادن ببینند و الزامی احساس کنند در رأی دادن تردید نمیکنند، در غیر این صورت انگیزهای برای رأی دادن ندارند، اما افراد ردیف چهار (افرادی که همیشه رأی میدهند) همواره در انتخاباتها شرکت میکنند و بنا بر انگیزههای مذهبی یا ملی یا صنفی رأی دادن را یک وظیفه میدانند و در این باره تردیدی ندارند. ترکیب ارقام فوق موجب شده بود تا سال ۹۶ مشارکتی پایینتر از ۵۰ درصد نداشته باشیم، حتی در کمرونقترین انتخابات نیز ۱۵ درصد اصولگرا، با ۳۵ درصدی که همواره رأی میدادند مشارکت ۵۰ درصدی را تأمین میکردند. این رفتار سالها ادامه داشت؛ زیرا لایهبندیهای اجتماعی و رفتارهای مردمی پدیده پایداری هستند که بهاصطلاح چسبندگی دارند و بهسهولت به تغییر و جابهجایی تن نمیدهند. تغییر این پدیدهها مستلزم تحولات و شکهای مهم اجتماعی یا سیاسی است که در فاصله ۹۶ تا ۹۸ رخ داد.
وضعیت مشارکت پس از تحولات ۹۶ تا ۹۸ و در آستانه انتخابات ۱۴۰۰
مشارکت ۴۳ درصدی در انتخابات مجلس ۹۸ نشان از بروز تحول خاصی داشت. کاهش نزدیک به ۱۰ درصدی در میزان مشارکت نشان میداد فشارها و حوادث سنگین سالهای ۹۶ تا ۹۸، بخشی از افرادی را که پای ثابت صندوق رأی هستند از رأی دادن منصرف کرده بود. انتخابات ۹۸ با تحریم جریان اصلاحطلب مواجه شد و افراد حسابگر هم انگیزهای برای رأی دادن نداشتند و فقط دو قشر «اصولگرا» و «افرادی که همیشه رأی میدهند» در پای صندوق رأی حضور داشتند که ریزش مربوط به یکی از آنهاست. ریزش مربوط به جریان «اصولگرا» نیست؛ زیرا آنها در پی کسب کرسیهای مجلس بودند و در وضعیت منسجمی به سر میبردند و تعدادشان کم نشده بود؛ لذا مشخص شد ریزش مربوط به جریان «افرادی که همیشه رأی میدهند» است که حدود ۱۰ درصد از افراد خود را از دست داده است که به نزدیکترین جریان به خود، یعنی به جریان حسابگر پیوستهاند. لذا پس از تحولات ۹۶ تا ۹۸ وزن جریانهای سیاسی با قدری تغییر به شرح ذیل است:
وزن جریانهای سیاسی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰:
الف) ۱۵ درصد واجدان اصولگرا هستند.
ب) ۱۵ درصد واجدان اصلاحطلب هستند.
ج ) ۳۰ درصد واجدان حسابگر هستند (۱۰ درصد افزایش نسبت به قبل از ۹۶).
د ) ۲۵ درصد واجدان، همیشه رأی میدهند (۱۰ درصد کاهش نسبت به قبل از ۹۶).
هـ ) ۱۵ درصد واجدان هیچوقت رأی نمیدهند.
تحولآفرینی: «افرادی که همیشه رأی میدهند»
این افراد، اقشار وفاداری هستند که در هر شرایطی به ندای نظام برای آمدن پای صندوق رأی پاسخ مثبت میدهند. اینها تکیهگاه و تابلو آبروی نظام و مشوق دیگران برای حضور در انتخابات هستند. گرایش سیاسی حادی ندارند و با انگیزههای ملی، مذهبی یا صنفی رأی میدهند. اهل تحریم نیستند ولی نکته مهم این است که در غیاب اصلاحطلبان آرایشان به صندوق اصولگرایان ریخته میشود. تجربه نشان داده که اصلاحطلبان معتدل بهراحتی آرای بخش بزرگی از آنان را جذب میکنند. این قشر فشارهای اقتصادی را تحمل میکنند و تلاش میکنند فشار روی دیگران را نیز در حد امکاناتشان کاهش بدهند. کسانی که همیشه رأی میدهند برای آرامش ارزش قائلاند و اهل مدارا و مشوق مدارا و آرامش هستند و در میانه بحرانهای اجتماعی برای کنترل آن تلاش میکنند. این افراد سرمایه نظام و منبع عظیم اعتماد به نظام هستند؛ لذا ریزش ۱۰ درصدی این افراد در فاصله انتخابات ۹۶ تا انتخابات ۹۸ نشان از آسیب دیدن و ترک برداشتن این منبع اعتماد به نظام است و نشان میدهد که این قشر در تبیین اتفاقات و برای تحمل فشارها، با مشکل مواجه شده است.
حوادث ناگوار و پیاپی سالهای ۹۶ تا ۹۸ و پیامدهای آن، کل جامعه و بهخصوص «افرادی را که همیشه رأی میدهند» تحت تأثیر قرار داد. طی سالهای ۹۶ تا ۹۸ فشار اقتصادی ناشی از تحریم و مسائل داخلی، دامنه انتظارات جامعه را بیش از پیش متأثر ساخت. همچنین خروج ترامپ از برجام و رفتار اروپا نیز افقهای روشن بهبود آینده اقتصادی را تیره ساخت و در ادامه، وقایع دی ۹۶ و آبان ۹۸ و به دنبالش سقوط هواپیمای اکراینی، اوضاع را هرچه تیرهتر به نمایش گذاشت. کرونا و به دنبال آن تأیید نشدن صلاحیت بخشی از کاندیداهای اصلاحطلبان نیز بر سنگینی اوضاع افزود. فشار طاقتفرسای ناشی از تمامی این مسائل، توسط رسانههای خارجی چند برابر میشد که تکرارکنندههای داخلی هم بر این فشار اضافه میکردند. تمامی این موارد درنهایت در مشارکت ۴۳ درصدی در انتخابات مجلس ۹۸ جلوه کرد؛ البته باید اعتراف کرد همین میزان مشارکت نیز در چنان شرایطِ سنگینی، قدرت و نفوذ پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی را نشان میداد.
ریزش تعداد «افرادی که همیشه رأی میدهند» قاعدتاً باید برای نظام نگرانکننده باشد و حتماً توجه دارند که این منبع اعتماد لایزال نیست و فشار طاقتفرسای اقتصادی و جنگ روانی رسانههای خارجی نیز کم نخواهد شد. بهخصوص آنکه ظواهر نشاندهنده آن است که پیکره این منبع عظیم اعتماد به نظام، دچار یک ریزش دامنهدار شده که گسترش یا کاهش آن وابستگی جدی به رفتار مسئولان دارد.
در انتخابات ۱۴۰۰ چه خواهد شد؟
گزینه اول: تأیید نشدن صلاحیت تمامی کاندیداهای اصلاحطلب
در این صورت اصلاحطلبان و جریان حسابگر از رأی دادن کنار میکشند و جمعیت ۱۵ درصدی اصولگرایان بسیج شده و با شور و شوق تمام بهپای صندوق رأی میروند و همراه با جریانِ ۲۵ درصدی «افرادی که همیشه رأی میدهند» انتخاباتی با مشارکت کم و در حد ۳۰ الی ۴۰ درصد را شکل میدهند. کشور دارای یک رئیسجمهور اصولگرای رادیکال با آرای پایین خواهد شد، اما دوران خوش اصولگرایان طولانی نخواهد بود و قدرتهای خارجی که چشمانتظار چنین وضعیتی هستند برنامههای همهجانبه خود را آغاز میکنند. از یک طرف به خطر انداختن مرزها و تمامیت ارضی را سازمان میدهند و از طرف دیگر با تشدید تحریمها و شدت دادن تنگناهای اقتصادی به مدیریت اعتراضات میپردازند و در ادامه، برنامهریزی برای گسترش خشونت را پیگیری میکنند. گسترش خشونت به اقصی نقاط کشور، طیف وسیعی از نیروهای حافظ نظم ولی فاقد تجهیزات و آموزش لازم را به میدان میآورد که کنترل بدون خونریزی اغتشاشات را مشکل میکند و درنتیجه دور باطلی مطابق میل قدرتهای خارجی آغاز میشود که چشمانداز فروپاشی کشور را در برنامه دارند. اصولگرایان رادیکالی که این گزینه را دنبال میکنند فاقد بینش لازم برای درک این چشمانداز هستند.
گزینه دوم: تأیید چند کاندیدای ضعیف مورد تأیید اصلاحطلبان، بدون میدانی برای فعالیت
در این صورت بخش ضعیفی از ۱۵ درصد اصلاحطلبان، در کنار ۱۵ درصد اصولگرایان و به همراه جمعیتِ ۲۵ درصدی «افرادی که همیشه رأی میدهند» در رأیگیری شرکت میکنند و اندکی بیش از ۴۰ درصد مشارکت رقم خواهد خورد و یک اصولگرا، ریاستجمهوری را عهدهدار خواهد شد. این گزینه نیز گرچه شرایط مناسبتری نسبت به گزینه قبلی دارد، ولیکن زمینه تلاش برای تضعیف پایههای اقتدار نظام و فروپاشی بیانشده در گزینه قبل را فراهم میسازد.
گزینه سوم: تأیید کاندیدای مطلوب یا مورد تأیید اصلاحطلبان و برگزاری انتخابات رقابتی:
در این صورت انتخابات با مشارکت بالا و در حدود ۶۰ درصد برگزار میشود. این ۶۰ درصد ترکیبی است از «اصولگرایان»، «اصلاحطلبان»، «افراد حسابگر» و «افرادی که همیشه رأی میدهند». این گزینه مستقل از فردی که انتخاب میشود، تضمینکننده امنیت، اقتدار و آرامش هشت سال آینده کشور خواهد شد. هشت سالی که تعیینکننده بودن آن از جنبههای مختلف و ازجمله آینده رهبری کشور، در گفتار و کردار نیروهای خارجی و داخلی و همچنین شخص رهبری آشکار است. علائم نشان میدهد رهبری این گزینه را مدنظر دارند و حاضر نیستند در صورت حضور یا عدم حضور خودشان در آینده رهبری، کشور در دست یک جناح قرار گیرد و عواقب ناگوار آن را حس میکنند.
اصول انتخاباتی
اصل یک: مشارکت بالا
تجربه انتخاباتهای گذشته نشان داده که با افزایش میزان مشارکت و گذر از مرز ۵۰ درصد، شانس اصولگرایان برای دستیابی به اهداف خود کمرنگتر میشود و این به دلیل ورود افراد حسابگر یا قشر خاکستری به انتخابات است. این قشر بهطور معمول میانه خوبی با اصولگرایان ندارد؛ لذا اصولگرایان بهطور معمول روشهایی را اتخاذ میکنند که قشر حسابگر و اصلاحطلبان را به کنارهگیری از انتخابات متقاعد کنند. یکی از این روشها استفاده از تبلیغاتِ معکوس است. در این روش اصولگرایان به شکل اغراقآمیزی نشان میدهند که از افزایش مشارکت منتفع خواهند شد و با این روش جریانهای دیگر به عکسالعمل افتاده و عدم مشارکت را بهعنوان یک عمل مهم، تأثیرگذار و پیروزی خود تبلیغ میکنند، درحالیکه درواقع به نفع اصولگرایان عمل کردهاند.
اصل دو: تحریم انتخابات
تجربه جهانی و داخلی مبین عدم دستیابی تحریمکنندگان به اهداف خود است و تحریم بیش از آنکه به تحریمکنندگان کمک کند به جناح مقابل کمک میکند تا در انتخاباتی بیرقیب، بدون دغدغه جلو برودند و تا زمانی مشارکت کل را به مرز ۲۰ الی ۳۰ درصد نرسانند تحریم انتخابات موفق تلقی نمیشود که این مرز فعلاً در ایران دستنیافتنی است. از سالهای قبل و پس از مطرحشدن نظارت استصوابی، ایده تحریم انتخابات شکل گرفت. «تحریمیها» از همان قشر ۱۵ درصدی اصلاحطلب هستند که در مقاطع مختلف و در مواجهه با برخی رفتارهای انتخاباتی مسئولان و بنا بر تحلیل خاص از شرایط، ضرورت تحریم را مطرح میکنند و تبلیغ میکنند که از این طریق مسئولان را مجبور به نرمش در مقابل خواستههایشان خواهند کرد؛ یعنی وارد ریسکی میشوند که پایان آن در تاریکی و ابهام قرار دارد. تحولات سالهای ۹۶ تا ۹۸ و شدتگرفتن مباحث مربوط به موضوع صلاحیت در انتخابات مجلس ۹۸، گرایش به تحریم در میان بدنه اصلاحطلبی را بیشتر کرده است. این گرایش هماکنون به مشکلی برای اصلاحطلبان بدل شده. هماکنون بزرگان اصلاحطلب قصد فعال شدن در انتخابات ۱۴۰۰ را دارند ولی تردید دارند که بدنه اصلاحطلبی از آنها تبعیت خواهد کرد یا به دلیل عدم همراهی بدنه، شکست حیثیتی را متحمل میشوند. دلایل این وضعیت نیز در درجه اول در عملکرد خود اصلاحطلبان نهفته است. تحریمهای یک خط در میان همراه با تعطیل شدن فعالیت احزاب اصلاحطلب پس از اتمام فصل انتخابات، نداشتن آموزش برای اعضا و نبود ارتباطات جمعی، نقطهضعف بزرگ جریان اصلاحطلبی است.
اصل سه: ویژگی خاص اصولگرایان و نقطهضعف اصلاحطلبان
اصولگرایان در مقایسه با اصلاحطلبان از بافت قویتری برخوردارند. اصولگرایان با ارتباطات متعدد داخلی و محافل مخصوص به خود هویت خاص خود را دارند. اصولگرایان با تکیه بر ارتباطات و آموزشهای سنتی، خود را در مقابل فشارهای اجتماعی به نحو مناسبتری حفظ میکنند و بهاصطلاح یک «جریان اجتماعی» هستند و ویژگیهای مربوط به آن را دارند، اما جریان اصلاحطلب بافتی حساس، ضعیف و بدون ارتباطات دائم و سنتی دارد. اصلاحطلبان در مقاطع انتخابات ظاهر میشوند، ولی حضور و تأثیرگذاریشان با فاصله گرفتن از دوران انتخابات، کمرنگ و کمرنگتر و به فاصله کوتاهی محو میشود. ارتباط میان اعضا و رهبران اصلاحطلب پس از انتخابات قطع میشود تا انتخابات بعدی. منفک شدن رهبران از بدنه اصلاحطلبی در فاصله انتخاباتها موجب شده پتانسیل بخشی از بدنه اصلاحطلبی، عملکرد اصلاحطلبانه خود را از دست بدهد و در فقدان ارتباطات و آموزش، عملاً در معرض تبلیغات و آموزشهای حسابشده رسانههای خارجی قرار گیرد که آنها را شعبهشعبه میسازد. اصلاحطلبان در وضعیت فعلی درواقع یک «جریان انتخاباتی» هستند و نه یک «جریان اجتماعی» که این موضوع دامنه نفوذ اجتماعیشان را کاهش داده است.
اصل چهار: «اصلِ انتخابات» یا «مجریان انتخابات»
انتخابات دستاورد انقلاب مشروطه است که با پیروزی انقلاب ۵۷ مجدداً احیا شد. این دستاورد جایی در تفکرات اصولگرایانِ رادیکال ندارد و برای جمع شدن سفره انتخابات روزشماری میکنند؛ لذا دست کشیدن از این دستاورد با هر عنوانی اعم از تحریم، اعتراض یا هر نام دیگری، بازگشت به پیش از مشروطه است و صرفاً ظاهری فریبنده و مترقی به خود گرفته است. مشارکت در انتخابات در هر شرایطی یک ارزش است؛ لذا مهم است که برای اعتراض به عملکرد مجریان، روشهای مناسبی اتخاذ شود و نباید در هیچ شرایطی اصل انتخابات مورد خدشه قرار گیرد، حتی در صورت نداشتن کاندیدا یا تأیید نشدن صلاحیت کاندیدای مورد نظر میتوان به افراد میانه یا ردهپایینتر رأی داد و از این طریق مانع بالا آمدن افراد شاخص جناح رقیب شد. دادن رأی سفید یا باطله در مقابل عدم مشارکت، عملی بسیار مترقی و کارساز است؛ زیرا ضمن افزایش مشارکت و کمک به بقای این دستاوردِ مشروطه به مجریان انتخابات نیز اعتراض شده و در عین حال مرزبندی با ویرانیطلبان برانداز نیز حفظ شده است؛ البته مردم ممکن است واکنشهای احساسی یا رفتارهای متفاوتی داشته باشند و بعضاً رأی بدهند یا ندهند، ولی در این میان، رفتار اندیشمندان، اصلاحطلبان و مخالفان با ویرانی وطن برای جلوگیری از نابودی اصل انتخابات مهم است؛ زیرا اینها هستند که ارتقای حیات اجتماعی و سامان دادن به نظم جامعه را پیگیری میکنند.
توضیح: در رابطه با آمارهای ارائهشده در این مقاله به کتاب رفتار انتخاباتی مردم ایران، نوشته محسن شریفزاده، شرکت سهامی، مراجعه کنید.■
وزن جریانهای سیاسی پیش از ۹۶ و تغییراتِ پس از تحولات ۹۶ تا ۹۸ | ||||
ردیف | جریانهای سیاسی | وزن جریانهای سیاسی (درصد از واجدان شرایط رأی دادن) تا سال ۹۶ | تغییر وزن جریانهای سیاسی در جریان وقایع سالهای ۹۶ تا ۹۸ | وزن جریانهای سیاسی (درصد از واجدان شرایط رأی دادن) در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ |
۱ | اصولگرا | ۱۵ درصد از واجدان هستند | بدون تغییر | ۱۵ درصد |
۲ | اصلاحطلب | ۱۵ درصد از واجدان هستند | بدون تغییر | ۱۵ درصد |
۳ | افرادی که همیشه رأی میدهد | ۳۵ درصد از واجدان هستند | ریزش ۱۰ درصدی تعداد آرا | ۲۵ درصد |
۴ | افراد حسابگر | ۲۰ درصد از واجدان هستند | رشد ۱۰ درصدی تعداد آرا | ۳۰ درصد |
۵ | افرادی که هرگز رأی نمیدهد | ۱۵ درصد از واجدان هستند | بدون تغییر | ۱۵ درصد |