انسیه ابراهیمی
فلاسفه پس از رنسانس، واژگانی چون بهشت زمینی، مدینه فاضله، الدورادو یا یوتوپیا یادآور کهنترین آرمان بشر را تئوریزه کردند. آنچه سرآغاز مفهوم یوتوپیا به شمار میرود فساد همهگیر نهاد حاکمیت و کلیسا در قرن پانزدهم و شانزدهم است. در آن زمان جامعه چنان رو به تباهی پیش رفته بود که ارائه تعریفی ارزشها کار سختی بود. تامس مور در قالب داستان و خیال، به بازتعریف هنجارها و سنتها تحت یوتوپیا میپردازد.
نخستین بخش از کتاب سیاست و یوتوپیا به همین بحث میپردازد. سیاست و یوتوپیا شامل یازده مقاله، برگرفته از کتاب چهارجلدی فرهنگ تاریخ اندیشه است که نویسندگان مدخلهای مختلف این کتاب متفاوتاند. سرویراستار این کتاب فیلیپ وینر است.
در بخش نخست سیاست و یوتوپیا با ریشهها و جریانهای یوتوپیایی و آثاری با این مضمون آشنا میشویم. «این واژه ریشه در دو لغت یونانی به معنای «جای خوب» و «هیچ جا» دارد. گاهی تصویری از دنیای مطلوب دارد که این مطلوبیت گاهی دستنیافتنی است. نخستین یوتوپیاها تصویر زمینهای حاصلخیز و رفاه و آسایش و عنایت خدایان مقدس پیش از شهرنشینی بوده است. از دید آنها شهرنشینی؛ یعنی نزاع طبقاتی و فردی، بیکاری، تجمل، جنگ، نزاع بر سر مذهب، دلتنگی و بیماری. به نظر میرسد نخستین یوتوپیاها همان خاطره شیرین اما نوستالژیک این وضعیت بودهاند و در تقابلی آرمانگرایانه با جهانشهری خلق شدهاند؛ جهانی آکنده از نزاعهای مذهبی و اجتماعی که همزمان با رشد جمعیت در عصر آهن و گسترش نظامهای کنترل عقلانی-دینی در شهرهای باستان پدید آمد».
به گفته نویسنده، جمهوری افلاطون نخستین اثر یوتوپیایی است، اما اولین اثر در فرهنگ یونان در این باره نیست. ارسطو در سیاست از فالیاس خالکدونی یاد میکند که معتقد بود شهروندان باید ثروت برابر داشته باشند و هیپوداموس میلتوسی نخستین شخص غیرسیاستمداری بود که تحقیقاتی درباره بهترین شکل حکومت انجام داد. عدالت اجتماعی مهمترین امر در یوتوپیای تامس مور است. افلاطون نیز عدالت را یکی از چهار مشخصه آرمانشهر میداند. هرچند مفهوم عدالت اجتماعی تامس مور به مساوات اجتماعی نزدیکتر است.
مقاله دوم کتاب، درباره عدالت است و سه نوع عدالت را برمیشمارد: عدالت بهمثابه مفهومی فراتر از انسان؛ مفهومی وابسته به انسان؛ و مفهومی در نوسان بین این دو. درواقع عدالت گاهی ستاره راهنمای ماست، گاهی خودمان برای خود ستاره راهنما میسازیم و گاهی این مفهوم بین این دو در نوسان است. کتاب با مثالهایی از آثار مربوط به این سه جریان مخاطب را با مفهوم عدالت آشناتر میکند «لائوتسه از واژه تائو استفاده میکند تا به امری نامرئی و بیشکل و «هیچ در هیچ» اشاره کند. امری که به نظر او بسان یک «ریق» مقدم بر جهان و حتی مقدم بر «تی»، خدای برتر چینیهاست».
فصل بعدی به انقلاب پرداخته شده است؛ واژهای که در طول تاریخ خود دچار تحول و انقلاب شده است. تا پیش از انقلاب فرانسه این مفهوم با واژگانی چون «انقلاب کپرنیکی» که در نجوم معنا مییافت یا انقلاب صنعتی شناخته میشد. تحولات سیاسی انگلیس نیز بعدها در تحلیلها با واژه انقلاب شناخته شد و تأثیری بر مفهوم این واژه گذاشت. انقلاب فرانسه تحولی در مفهوم انقلاب بود، مارکس این واژه را تئوریزه کرد، با لنین تئوری انقلاب تغییراتی کرد و نویسنده معتقد است انقلاب ۱۹۱۷ آخرین انقلاب و مهمترین سرفصل در مفهوم انقلاب است. پس از انقلاب روسیه ایده صدور انقلاب نیز مطرح شد و انقلاب شکل دیگری به خود گرفت. واژه انقلاب در آن دوران به تغییرات همهجانبه و تأسیس یک ساختار جدید اشاره داشت، اما در موارد بسیاری این واژه در این معنا به کار نمیرفت. مقاله این موارد را توضیح میدهد.
توتالیتاریسم مدخل دیگری است که جمال محمدی ترجمه کرده است، واژهای که برای توصیف حکومت فاشیستهای ایتالیا، حزب سوسیالناسیونالیست آلمان و استالین در دوران تثبیت به کار برده میشود. در ساختار توتالیتر، رهبر شأن و جایگاه ویژه و بلامنازع دارد، اما این جایگاه، در پوششی از «قانون»، یا «انقلاب» پوشانده میشود. این نخستین تفاوت با اشکال قدیمیتر دیکتاتوری است. تفاوت دوم میزان کنترل بر زندگی خصوصی در نظام توتالیتر است. زندگی خصوصی در این نظامها قربانی «کل» میشود. همهچیز برای رسیدن با آرمانها جهت داده میشود. تمام آزادیهای فردی به پای وعدههای آخرالزمانی قربانی میشود. همه ساحتهای زندگی زیرمجموعه مفاهیمی میشود که بهعنوان هدف والای ملی یا نژادی یا آرمان اجتماعی یا طبقاتی به جامعه حقنه شدهاند. پس توتالیتاریسم ظاهر شبهدموکراتیک هم باید داشته باشد و ابزار کهن سرکوب را کمتر میتواند به کار بندد.
در فصل مربوط به استبداد بیان میشود استبداد در آغاز زاییده تصور اروپاییان درباره حکومتها و جوامع آسیایی بود. آنها تصور میکردند اروپاییان ماهیتاً آزادیخواه و شرقیان برده هستند. مفهوم استبداد ارتباط بسیاری با مفهوم بردگی داشت. همین توجیه استعمار و امپریالیسم هم بود. نویسنده در این بخش به تعریف انواع استبداد میپردازد. آخرین نوع آن ویژگیهایی خواندنی دارد. آخرینی خوانش از استبداد در اندیشه کسانی چون دوتوکویل تحلیل شده است. دوتوکویل از دو پدیده نام میبرد: یکی «تأثیرات نامرئی اما نیرومند افکار عمومی بر اقلیتی ناهمسو با اکثریت» و دیگری «چشمانداز قدرت متمرکز غیرشخصی و نیکخواهانهای است که فردیتخواهی و گرایش به رفاه مادی در یک جامعه برابر را ابزار استفاده خود قرار میدهد».
دو فصل دیگر کتاب به دو مقاله «مارکسیسم» اثر سیدنی هوک، مارکسیستی که بعدها منتقد مارکسیسم شد و «ایدئولوژی کمونیسم شوروی» نوشته بلریس سووارین اختصاص دارد. سیدنی هوک معتقد است: «مارکسیسم بهمنزله جنبشی اجتماعی و سیاسی متأثر از مجموعه اندیشهها دلیلی است بر صحت این نکته که ما با پدیدهای صرفاً علمی سر و کار نداریم؛ زیرا این جنبش آشکارا پا را از توصیف محض و کشف حقیقت فراتر میگذارد. مارکسیسم نظریهای مونیستی است که شاهکلیدی برای گشودن تمام معماها و تبیین همهچیزهای مهمی که در تاریخ جامعه اتفاق میافتد به دست میدهد. مارکسیسم با ارائه پاسخهای قطعی و مطلق، عطش توضیحجویی کسانی را سیراب میکند که فرایند اجتماعی باب طبعشان نیست».
فصلی از کتاب نیز به بررسی دو مفهوم ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی پرداخته است؛ دو اصطلاح ا ساختار نظری مارکسیستی که به دلیل همین منشأ فکری مشترک، پیوند تاریخی دارند، اما تمایز آشکاری دارند: «تمایز بین ماتریالیسم تاریخی مارکس و ماتریالیسم دیالکتیکی انگلس». در این فصل نویسنده بهطور مفصل این دو موضوع را بررسی میکند و نکات اشتراک و افتراق آنها را برمیشمارد.
سه مقاله پایانی به ازخودبیگانگی در اندیشه مارکس و هگل، لیبرالیسم (به قلم جان پلامناتز) و رمانتیسم در اندیشه سیاسی میپردازند. پرداختن به این مفاهیم در قالب یک کتاب گزیدهای مفید برای دانشجویان و علاقهمندان حوزه فلسفه سیاسی میتواند باشد تا بهاجمال با برخی از مفاهیم کلی آشنا شوند.
انتشارات فرهنگ جاوید کتاب سیاست و یوتوپیا را با ترجمه جمال محمدی، در ۳۵۹ صفحه در سال ۱۳۹۹ و با قیمت ۸۵ هزار تومان منتشر کرده است.■