امنیت و مرز در گفتوگو با احسان هوشمند
#بخش_چهارم
احمد هاشمی: در شمارههای پیشین در گفتوگو با احسان هوشمند به اهمیت مرزهای گسترده ایران با کشورهای همسایه پرداختیم و از فرصتهای بالقوهای که از دست رفته سخن گفتیم. در بخش چهارم این سلسله مباحث نگاهی داریم به اهمیت راهبردی کشور ترکیه. شاخصهای اقتصادی ترکیه در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته و این کشور در حال تبدیل شدن به قدرتی منطقهای است. همین موضوع اهمیت شناخت سیاستهای دولت ترکیه را بیشتر نمایان میکند.
با سپاس از اینکه این فرصت را در اختیار نشریه چشمانداز ایران قرار دادید. در ادامه سلسله گفتوگوهای امنیت و مرز به مرزهای شمال غربی رسیدهایم. نظر به اهمیت راهبردی روابط ایران و ترکیه و فراز و نشیبهای دهههای اخیر لازم است بحث مفصلی را به این موضوع اختصاص دهیم. در آغاز درباره وضعیت کلی کشور ترکیه در سالهای اخیر توضیحاتی ارائه کنید.
خیلی خوشحالم در چشمانداز موضوع مرز و کارکردها و پیامدهای مرز در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و منطقهای و امنیت جمعی را بررسی میکنم. پیش از این اشاره شد که سرنوشت کشورهای منطقه کاملاً به هم وابسته است؛ یعنی وقتی سوریه ناامن میشود، ترکیه هم تحت تأثیر قرار میگیرد یا بیثباتی افغانستان، از چین تا ایران را تحت تأثیر قرار میدهد. کما اینکه بیثباتی افغانستان میتواند موجب گسترش آوارگان و ورود آنها به ایران و بعد از آن به ترکیه شود. به عبارتی نابسامانیهای منطقه در چند دهه گذشته نشان داد نهفقط در حوزه امنیتی، بلکه در حوزه اجتماعی هم سرنوشت کشورها به هم پیوسته است. ثبات یک کشور تا حدود زیادی تحت تأثیر ثبات منطقهای است. اضافه میکنم در منطقهای که ایران در آن قرار گرفته، سطح توسعهیافتگی چندان امیدبخش نیست. این منطقه دارای کشورهای عموماً توسعهنایافته و بیثبات و درگیر بحرانهای بزرگ است. همچنین در منطقه ما مردمسالاری نهادمند نشده و کشورهای منطقه تجارب تلخی از خونریزی در دهههای گذشته را تجربه کردهاند. مثل درگیریهای حوزه کردی با دولت ترکیه که دهها هزار نفر تلفات داشته است، بیثباتی افغانستان و عراق که دهها هزار نفر تلفات داشته، جنگ ایران و عراق و درگیریها در سوریه که همه تلفات زیادی داشتهاند. بهعبارت روشنتر این تجارب تلخ هم در سرنوشت به هم پیوسته کشورها خودش را نشان میدهد. پس منطقه میراثدار مختصات و ویژگیهایی ازجمله بیثباتی، توسعهنیافتگی و مسائل مزمن توسعهای و نیز ضعف نهادهای دموکراتیک است. یکی از این کشورها ترکیه است.
ترکیه کشوری است که با ایران مرز مشترک دارد. این هممرزی از طریق استان آذربایجان غربی از ایران و استانهای وان، ایغدیر، حکاری و آغری از ترکیه است ۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک که بخش زیادی از آن کوهستانی و بخشی هم دشت است. در این زمینه نکته اول این است که بیثباتیهای گذشته ترکیه و درگیری این کشور با پکک؛ یعنی حزب کارگران کردستان ترکیه موجب شده دولت ترکیه در ارتباط با همسایگانش مسئله پکک و کردها را مدنظر قرار دهد، خصوصاً جایی که ممکن است پکک رفتوآمد و نفوذ داشته باشد. ترکیه به همین بهانه به خاک عراق وارد شد، چون رهبری و مقر بخش زیادی از نیروهای پکک در منطقه قندیل؛ یعنی درون خاک عراق و نزدیکی مرز سه کشور ترکیه و عراق و ایران قرار دارد. گفته میشود در حال حاضر دولت ترکیه در خاک عراق حدود هفتاد پایگاه دارد و بیش از ۳۰ هزار نفر نیرو هم در خاک عراق مستقر کرده است. این پایگاههای نظامی بهگونهای است که وقتی وزیر دفاع ترکیه بدون هماهنگی بغداد از این مراکز در داخل خاک عراق بازدید میکند، دولت عراق را در جریان قرار نمیدهد. عراق هم در وضعیتی نیست که نسبت به مداخله ترکیه در امور داخلی عراق و حضور وزیر ترکیهای داخل خاک عراق بجز اعتراض اقدام دیگری انجام دهد.
گفتوگوی سهجانبه مصر، اردن و عراق در خاک عراق پیامی تند به ترکیه نیست؟
به نظر میرسد مخاطب این پیام بیشتر ایران است. هرچند بیان کردند هدفشان برگرداندن عراق به دنیای عربی است. اینها جملاتی است که نخستوزیر عراق هم تأکید کرد ما داریم احیای نقش منطقهای میکنیم. این حرف مهمی است و دولت عراق را هم به سمت نزدیکتر شدن به دنیای عرب میبرد. فراموش نکنیم عراق در سالهای اخیر بنا به شرایط ویژهای که داشته و نیز بنا بر تهدیدات امنیتی داعش و سایر دلایل، واردات اسلحه به این کشور زیاد بوده و رتبه یازده را در پنج سال گذشته در واردات اسلحه به دست آورده است. نوع روابطی که با کشورهای منطقه برقرار میکند و نقشی که برای تلاش در گفتوگوی ایران و عربستان بازی کرد هم در همین راستاست. آقای کاظمی گفت نشست سهجانبه مصر، اردن و عراق در چارچوب بازیابی نقش منطقهای بغداد برگزار شده است. فراموش نکنیم مصر و اردن از برقراری روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل خرسند نیستند و با سفر رهبران مصر و اردن به عراق تلاش میشود بنیانهای تازهای از روابط منطقهای تنظیم شود؛ یعنی مخاطب این روابط تنها ایران نیست، بلکه عربستان هم هست.
مخاطب این حرف، هم ایران میتواند باشد هم ترکیه.
بله. ضمن آنکه گوشه چشمی هم به ترکیه دارد. به بحث ترکیه برگردیم. این مسئله مطرح شد که دولت ترکیه از طریق اقتصادی و تأسیس پایگاه در حال گسترش نفوذ خودش در کشور عراق بوده و این برای سیاست خارجی ایران هم مهم است.
درباره پایگاهها بیشتر توضیح میفرمایید؟
دولت ترکیه از دوره فروپاشی دولت عثمانی و شکلگیری دولت ترکیه جدید، یک نگاه توسعهطلبانه و الحاقگرایانه به بخشهایی از عثمانی سابق دارد؛ ازجمله نیمنگاهی به موصل و بخشهایی از عراق دارد. گاه به این رویکرد از زاویه میثاق ملی نیز توجه میشود که مبنایی برای ادعای ترکیه درباره این مناطق تلقی میشود. مسئله دیگر مسئله ترکمنها در خاک عراق است که دولت ترکیه بهعنوان بخشی از سیاستهای منطقهای خود در نظر داشته است. اقلیت ترک یا ترکمن و ترکتبار در دیگر کشورها هم یکی از اهداف توجه دولت ترکیه در دهههای گذشته بوده است. ترکیه درباره ترکمنهای عراقی نیز بهویژه ترکمنهای سنیمذهب سیاست حمایتی در پیش گرفته است. در هر حال برخی از شخصیتهای کُرد و عرب عراقی و تحلیلگران دیگر کشوها تأکید دارند که ترکیه در سالهای گذشته به بهانههای مختلف میزان نفوذ خود را در عراق تشدید کرده است.
برای روشن شدن این مسئله ببینیم که چگونه ترکیه در سوریه و عراق برنامههای نظامی خودش را جلو میبرد؛ یعنی به بهانه امنیت مرزها اقدام به استقرار نیرو و پایگاه نظامی و حتی اشغال بخشی از خاک این کشورها کرده است. اگر قفقاز را به این مناطق اضافه کنیم، مسئله را برای ما روشنتر میکند که ترکیه در جوار مرزهای ایران به لحاظ نظامی اقدامات تازهای را پیش میبرد که در یکصد سال گذشته سابقه نداشته است. آقای بدر الزیادی، عضو کمسیون امنیت مجلس عراق، هفتههای گذشته در مصاحبهای گفت ترکیه در عراق هفتاد پایگاه نظامی با ۳۰ هزار نیرو دارد؛ یعنی حدود ۱۶ کیلومتر وارد عمق خاک عراق شده است، درحالیکه چند سال پیش ترکیه ده تا پانزده پایگاه نظامی در عراق داشت. رسانههای ترک گزارش میدهند ۱۰ هزار نیروی ترکیه در عراق هست و در بعضی جاها تا ۴۰ کیلومتری درون خاک عراق هم آمدهاند. هم پاسگاه و هم پایگاه دارند و منطقه را اداره میکنند. برخلاف سنت دولتهای سکولار ترکیه در دوره حاکمیت گروه اسلامی آکپ، دولت ترکیه در سالهای گذشته حدود ۶۰ هزار نفر نیروی مسلح در خارج از ترکیه مستقر کرده است؛ یعنی پس از امریکا، ترکیه بیشترین میزان نیروی نظامی در خارج از مرزهای خود را مستقر کرده است؛ بهعبارت دیگر یکهفتم نیروهای مسلح ترکیه در خارج از کشورشان خدمت میکنند. اگر رقم به سمت ۱۰۰ هزار نفر برود به معنای حدود یکچهارم از نیروی نظامی خواهد بود. ضمن اینکه درمجموع در حوزههایی از اقلیم کردستان، پهپادهای ترکیه ۲۴ ساعته در آسمان هستند، بهویژه در مناطقی که پکک حضور داشته باشد؛ بنابراین دولت ترکیه به بهانه پکک حوزه کاری خودش را تعریف کرده است. در سوریه نیز ارتش ترکیه حضور دارد و همین اقدامات را در دستور کار قرار داده است.
نظامیگری و افزایش حضور نظامی در خارج از مرزهای ترکیه را از منظر اقتصادی نیز باید تحلیل کرد. وقتی در حوالی سال ۲۰۰۰ میلادی به اقتصاد ترکیه توجه کنیم میبینیم ترکیه یکی از بدترین دورههای اقتصادی خودش را طی میکرد؛ بهعبارت دیگر ضمن مشکلات ساختاری اقتصادی و آسیبپذیری تولیدات صنعتی، فساد گستردهای وجود داشت. در همین سال هفدهمین قرارداد استندبای برنامه تثبیت اقتصادی ترکیه با همکاری صندوق بینالمللی پول را به اجرا گذاشت که بلکه تا حدودی شفافسازی شود. به هر ترتیب ترکیه بعد از بحران شدید اقتصادی سال ۹۴ میلادی در سال ۱۹۹۹ بهتدریج و کمکم شروع به رشد اقتصادی کرد. هرچند ترکیه در سال ۲۰۰۰ میلادی تورم مزمن ۷۰ درصد را تجربه کرد و بخشهای مختلف اقتصادی مانند نساجی و پوشاک آن در وضعیت بدی بودند. در این وضعیت به قول یکی از مقامات اقتصادی صندوق بینالمللی، ترکیه با اقتصاد بیمارش به آخر خط نزدیک میشود. در همان موقع ترکیه بدهی چشمگیری داشت و سالانه ۳۰ میلیارد دلار بهره قرضهای خارجی را میپرداخت. اینها مربوط به دوران بولنت اجویت است که در حال گرفتن وام و تحمل شرایط سختی بود و دولت هم کسری بودجه سنگینی را تجربه میکرد. بهتدریج بعد از اینکه زمینهها برای روی کار آمدن آکپ پیش آمد، دولت بهتدریج توانست با برنامهریزی و کار کارشناسی مشکلات را در حوزه اقتصادی پشت سر بگذارد؛ البته این وضعیت با افتوخیز نیز همراه بود. با وقوع کرونا باز ترکیه مانند بسیاری از کشور درگیر مشکلاتی شد، اما به نظر میرسد در حال گذر از مسائل و پیامدهای کروناست. بهعنوان نمونه در ماههای اخیر آمار جالبی درباره اقتصاد ترکیه منتشر شده است. ترکیه در ماه مه امسال نسبت به سال گذشته ۶۵.۷ درصد رشد صادرات داشتهاند. در این یک ماه ۱۶ میلیارد و ۴۹۸ میلیون دلار صادرات داشتهاند. همچنین خبرهایی از صادرات مبلمان ترکیه به بازارهای امریکا منتشر شده است. صادرات ترکیه به لیبی ۶۷ درصد افزایش یافته است. حجم صادرات ترکیه به خاورمیانه در دوره پنجماهه اول سال جاری میلادی بیش از ۱۰ میلیارد دلار؛ یعنی ۱۵ درصد نسبت به سال گذشته رشد داشته است. صادرات سیستمهای تهویه مطبوع ترکیه طی پنج ماه نزدیک به ۲.۵ میلیارد دلار بوده است. صادرات ترکیه در حوزههای دیگر مانند کشاورزی، ماهی قزلآلا، مرکبات و پوشاک رشد داشته که نشان میدهد ترکیه بهسرعت پس از کرونا رشد میکند. وزیر بازرگانی ترکیه میگوید صادرات همچنان لکوموتیو رشد کشور ترکیه است و اقتصاد کشور چیزی حدود ۵ تا ۷ درصد رشد داشته است. ارزش تولید ناخالص داخلی ترکیه در سهماهه اول سال ۲۰۲۱ به ۱۸۸ میلیارد دلار رسیده و تولید ناخالص داخلی هم در سه ماهه اول سال با ۲۹ درصد افزایش نسبت به سال گذشته به یک تریلیون و ۳۸۶ میلیارد و ۱۷۴ میلیون لیر میرسد. ترکیه به بزرگترین تولیدکننده فرش ماشینی جهان تبدیل شده است. این در همین دوره است که واردات گاز ترکیه از ایران هم در حال کاهش است. ترکیه در موقعیتی که ایران گرفتار بحرانهای داخلی و خارجی است رشد میکند و حتی بازارهای سنتی ایران را هم هدف قرار داده، درحالیکه ایران در این شرایط درگیر مسائل جدی داخلی است و وضعیت شاخصهای اقتصادی نیز نگرانکننده است. تحریم و کرونا هم اوضاع را بدتر کرده است.
بحرانهای سیاسی ترکیه هم زیاد است. مثلاً احزاب رقیب ازجمله حزب آینده با حضور عبدالله گل و داوود اوغلو و نیز گولنیستها برای دولت دردسرهای زیاد درست میکنند. نزدیک ۵۰ هزار زندانی دارند که رقم کمی هم نیست. بدهی خارجی زیادی هم دارند.
به این مسئله هم میرسیم، اما دقت کنیم ترکیه از نظر اقتصادی رشد چشمگیری داشته است و به ۱۱۴ کشور دنیا چای صادر کرده است که رقم بزرگی است. ترکیه ۱۵۰ میلیارد دلار در قاره آفریقا سرمایهگذاری کرده است و اگر اشتباه نکنم، ۲ میلیارد دلار خدمات عامالمنفعه در آنجا داشته است. روابط اقتصادی ایران با آفریقا را با روابط ترکیه با آفریقا مقایسه کنید! کما اینکه خط انتقال گاز به روسیه و اروپا از راه ترکیه هم روابط ترکیه و روسیه را تحت تأثیر قرار داده است. همه اینها به ما میگوید ترکیه ظرفیت اقتصادی چشمگیری پیدا کرده، اما این ظرفیت اقتصادی همزمان با افزایش قدرت ترکیه، میل به افزایش قدرت سیاسی و امنیتی و نظامی را هم در پی داشته است؛ یعنی بین توسعهطلبی نظامی و افزایش قدرت اقتصادی ترکیه رابطهای وجود دارد. نمیشود بدون تحلیل اقتصادی به تحلیل نظامیگری در ترکیه پرداخت. افزایش قدرت اقتصادی با توسعهطلبی در ترکیه نسبت مستقیمی دارد.
در ترکیه بهموازات رشد چشمگیر اقتصادی و ثبات، همزمان توسعهطلبی سیاسی اقتصادی، فرهنگی و نظامی این کشور هم در حال رشد است. همین الآن ترکیه یکی از بزرگترین صادرکنندگان سریال در دنیاست. برخلاف قبل، بدهی خارجی ترکیه بیشتر سرمایهگذاری شرکتهای خارجی است. ترکیه حدود ۴۳۶ میلیارد دلار بدهی خارجی دارد و یکی از بدهکارترین کشورهای دنیاست، اما فراموش نکنیم که بدهی بهتنهایی نمیتواند اقتصاد ترکیه را از پای دربیاورد، همانطور که بدهکارترین کشور در دنیا امریکاست. رتبههای بعدی هم بریتانیا، آلمان، فرانسه، هلند، لوکزامبورگ، ژاپن و ایتالیا هستند. بهعبارتی کشورهایی که اقتصاد پویایی دارند، آن بدهی در راستای تولید ملی خودش را نشان میدهد. با وجود بدهی به خارجیها، دولت ترکیه با رشد باثبات اقتصادی که در پیش گرفته میتواند از پس هزینهها هم بربیاید و نفوذ خودش را در منطقه افزایش دهد.
ترکیه کشوری است که اقتصاد آن دگرگون شده است. از سوی دیگر بدهی فراوانی هم دارد. در درون کشور اختلافات به شکل کمسابقهای رشد کرده است؛ بهویژه در دو سال گذشته که شوکهای ارزی جدیدی به ترکیه وارد شده و نرخ برابری لیر بهشدت کاهش یافته و کسری بودجه را به دنبال داشته، اما این اختلافات درونی جامعه ترکیه است که آن کشور آن را چند شقه کرده است. همانطور که شما هم پرسیدید تعداد زندانیان در ترکیه زیاد است که مسئله مهمی است. الآن در کشور ترکیه بنا بر برخی آمار نزدیک به ۲۴۴ هزار نفر زندانی هستند که ۸۵ هزار نفر بازداشت موقت و ۳۰ هزار نفر با اتهام تروریسم زندانی هستند. این را هم فراموش نکنیم که در اتحادیه اروپا بیشترین تعداد زندانیان سیاسی مربوط به ترکیه است. ترکیه ۳۸۱ زندان دارد و بیش از ظرفیت خودشان زندانی دارند. حدود ۵۰ هزار زندانی به علت اتفاقات سال ۲۰۱۶ گرفتار شدند که آمار دقیقی از آزادشدهها در اختیار نیست.
درمجموع درباره سه شاخص صحبت شد. اقتصاد ترکیه دگرگون شده و رشد مثبتی دارد؛ همزمان یکی از بدهکارترین کشورهای دنیاست؛ در ترکیه اختلافات سیاسی زیاد است. این مسئله را هم باید اضافه کنم که ترکیه با رشد اقتصادی، میل به تهاجمی شدن در منطقه و توسعهطلبی پیدا کرده و در طول صد سال گذشته بیشترین دخالت در منطقه را ترکیه داشته است. شاید این مسئله هم ناشی از تحولات اقتصادی و سیاسی بزرگی باشد که ترکیه پشت سر گذاشته است؛ بهعبارت دیگر یک کشور ضعیف با درآمد کم و تولید ناخالص داخلی بسیار کم نمیتواند در اقصی نقاط دنیا دخالت و بلندپروازی کند. در این شرایط ترکیه چشمانتظار هر نقطه در منطقه است که بهسرعت در آنجا دخالت کند. از تجربه تونس، مصر، لیبی، سوریه، عراق، یمن، قطر و عربستان تا قفقاز و اخیراً در افغانستان برای مسلح کردن ژنرال دوستم و ازبکها رد پای ترکیه را میبینید. ترکیه در مزارشریف هم نفوذی برای خودش دست و پا کرده است. ضمن اینکه بیش از هزار نیروی نظامی ترکیه در کشور افغانستان حضور دارند. پس با ترکیه جدیدی روبهرو هستیم.
در ترکیه دهها مرکز مطالعه راهبردی وجود دارد که بر مسائل راهبردی مورد علاقه ترکیه تمرکز دارند. مراکزی درباره مطالعات امریکا و اروپا و مسائل اقتصادی و سیاسی و امنیتی و مطالعات خاورمیانه. اینک مرکز مطالعات ایران یعنی مرکز مطالعاتی مرتبط با ایران در ترکیه افزون بر مطالعات پنهان، بخش زیادی از توجه مطالعاتی خود درباره ایران را به زبانهای ترکی و انگلیسی و فارسی منتشر کرده و گردانندگان این نهاد در رسانههای فارسیزبان مستقر در خارج از ایران، رسانههای درون کشور و نیز رسانههای ترکیه حضور چشمگیری دارند. ضمن آنکه دولت ترکیه تعدادی از قومگرایان افراطی پانترک ایرانی را بهعنوان گزارشگر در رسانههای خود بهویژه در بخش ایران رسانههای ترکیه به کار گرفته است. تصور کنید در ایران قرار باشد تعدادی از فعالان تجزیهطلب ترکیهای مثلاً هواداران پکک در رسانههای دولتی و خصوصی ایران به کار گرفته شوند، واکنش ترکیه چه خواهد بود!
تا اینجا به سیاستهای ترکیه پرداختید. لطفاً مقایسهای بکنید بین سیاستهای منطقهای ترکیه و ایران که هرکدام چقدر به اهداف خودشان در منطقه رسیدند؟
در سالهای گذشته دولت ایران در برخی از کشورهایی که نام بردم حضور مستشاری داشته است. مهمترین شریک تجاری ما چه کشوری است؟ کشور عراق؛ یعنی از دوره جنگ و خونریزی شدیدی که با عراق داشتیم بهتدریج بعد از فروپاشی صدام روابطی را شکل دادیم. در دورهای که در اقتصاد وضعیت مناسبتری داشت توانستیم به برخی از کشورها ازجمله عراق صادرات زیادی داشته باشیم.
وقتی صدام سقوط کرد تجار عراق به ما روی آوردند. متأسفانه شیب تراز تجاری ما نزولی بوده و کمکم عراقیها برای روابط تجاری به سمت ترکیه و چین رفتند.
ما برخلاف ترکیه سیستم هوشمندی که کیفیت تولیدات و میزان صادرات را بسنجد نداریم؛ یعنی فساد و ناکارآمدی موجب شده در ایران در بهبود کیفیت محصولات و صادرات که آینده و اعتبار صادرات یک کشور است چندان موفق نباشیم. همچنین بر میزان صادرات هم نظارتی نیست. یکباره مثلاً گوجهفرنگی نایاب میشود و میگویند به عراق صادرات شده، اما به نام و به شکل گوجهفرنگی هم نبوده و معلوم نیست چطور، اما درمجموع در سال گذشته صادرات زیادی به چین، عراق، امارات، ترکیه و افغانستان داشتیم. اینها نشان میدهد نوع ارتباطات ما با کشورهایی که نام بردم بهنسبت باثبات است، اما گاهی میشنویم برخی محصولات ما در آن کشورها جنجال ایجاد میکند و برمیگردانند، اما این را نمیشود تعمیم داد و بسیاری از محصولات ما که کیفیتشان ثابت شده جای پای خودشان را باز کردهاند، اما خصلت رو به رشد ندارند. ضمن اینکه درباره بقیه کشورها هم همین گرفتاری را داریم. بجز افغانستان و عراق ما در کشورهای دیگر نتوانستیم صادرات منظم و موفقی داشته باشیم. دقت کنید ترکیه چه تنوع عظیمی در صادرات محصولات دارد. آیا کل محصولات ما به ۱۴۴ کشور صادر میشود، درحالیکه ترکیه فقط به ۱۴۴ کشور چای صادر میکند؟ حمایت دولت ترکیه از صادرات بسیار بالاست. یک کالای ترک در بانه از ترکیه ارزانتر است، چون دولت ترکیه صادرات خودش را از عوارض گمرکی معاف کرده است، حتی اگر به ترکیه همچون بسیاری از کشورهای حامی صادرات بروید و کالا بخرید و طبق پاسپورت فاکتور صادر کند، وقتی به فرودگاه بروید و فاکتور را ارائه بدهید، ۱۰ تا ۱۵ درصد پول برگردانده میشود، اما ما با تولیدات ملی چه میکنیم؟ آیا سیاست حمایتی کارآمدی درباره تولیدات و صادرات در ایران وجود دارد؟
ترکیه در نهادهای بینالمللی چه میکند؛ یعنی چگونه ترکیه نفوذ خودش را بینالمللی میکند؟
ترکیه در این حوزه نیز برنامههای ویژه خود را تعقیب میکند. بهعنوان نمونه یکی از برنامههای ترکیه در حوزه سیاست منطقهای و خارجی، تشکیل و فعالیت شورای همکاری کشورهای ترکزبان است. ترکیه به دنبال گسترش ارتباطات با کشورهای ترکزبان یا کشورهایی است که ترکتبارها در آن ساکن هستند و شورای همکاری کشورهای ترکزبان در سال ۲۰۰۹ تأسیس شده است. این گروه شامل کشورهای جمهوری آذربایجان، ترکیه، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان بوده و مجارستان بهعنوان عضو ناظر حضور دارد و تمایل افغانستان و ترکمنستان برای گفتوگو و عضویت ابراز شده است. شنیدهام اوکراین هم درخواست عضویت در این شورا را داده است. این کشورها حدود ۱۴۵ میلیون نفر جمعیت دارند و بهاصطلاح حدود هزار میلیارد دلار هم تولید ناخالص داخلی دارند؛ بنابراین ارتباطاتی در حوزه اقتصادی بین این کشورها ممکن است شکل بگیرد. شاید برای خوانندگان شما جالب باشد که مطرح شده آیا نیاز است ایران بهعنوان ناظر به این گروه بپیوندد؟ بهخصوص که گروهی از تجزیهطلبان ایرانی در سالهای گذشته دراینباره فعالیتهایی داشتهاند!
دولت ترکیه تلاش میکند در حوزههای مختلف نفوذ خود در منطقه را افزایش دهد و منافع ملّی خود را تأمین کند. از تجارب تاریخی خود نیز در این حوزه استفاده میکند، مثلاً کشورهایی که از نظر دینی و مذهبی برای ترکیه هدف باشند و با ایدئولوژی خلافت عثمانی جور دربیایند؛ یعنی از منظر دینی و تجربه دیرین ترکیه یعنی عثمانی همسوییهایی داشته باشد. بر این اساس کشورهایی چون تونس و مصر و لیبی هم که بخشی از خلافت عثمانی بودهاند یا دیگر نقاط آفریقا موردتوجه قرار میگیرد و در شمار کشورها میگنجد. ترکیه روی این کشورها سرمایهگذاری ویژهای داشته و نفوذ خود در این مناطق را تعقیب میکند که لزوماً در همه این کشورها موفق نبوده است. در کشورهایی از شاخصهای زبانی و قومی استفاده میکند، مثلاً در قفقاز و جمهوری آذربایجان یا در ازبکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه تا چین این سیاست را در دستور کار قرار داده است.
در این شرایط ایران باید چه راهبردی داشته باشد و چه سیاستی پیش گیرد؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید پاسخ داد که هدف از عضویت یا عدم عضویت در چنین شورایی چیست؛ یعنی ایران چه اهدافی را تعقیب میکند. آیا اهداف اقتصادی است؟ آیا برای خروج از انزوای منطقهای و جهانی است؟
ایران اینکه عضو پیمانهای مشابهی است؛ مانند اکو که با ده عضو و ۵۰۰ میلیون نفر جمعیت برای توسعه اقتصادی کشورهای منطقه با مشارکت ترکیه تأسیس شده است. سؤال اساسی این است که آیا تجربه اکو آسیبشناسی شده است؟ آیا اکو برای کشور منافع اقتصادی قابلتوجهی در پی داشت؟ آیا ترکیه اجازه داد ایران از ظرفیت اکو استفاده کند؟ اساساً سیاستهای بینالمللی و خارجی جمهوری اسلامی اجازه میدهد در این پیمانهای همکاری بتوانیم منافع ملی کشور را تضمین کنیم و پیش ببریم؟ متأسفانه تشکیلات اکو که با اهداف اقتصادی و تجاری و ادغام تجارت کشورهای عضو و توسعه زیربنای حملونقل این کشورها شکل گرفت، بسیاری از ایدهها در قالب اکو باقی ماند و دستاورد اقتصادی قابلتوجهی نداشت. با بیش از سی سال تاریخ اکو و افزایش اعضا، کشورهای عضو نتوانستند نقش مهمی در تجارت در میان اعضای اکو و تجارت جهانی به دست آورند. مشکلات زیادی مانند سیاستگذاریها مطرح شده و نتیجه این بوده که اکو آورده اقتصادی باثبات و قابلاعتنایی برای ایران در پی نداشته است. مشکل کجاست؟ اگر این مشکل مشخص شد و معلوم شد همچنان این مشکل پابرجاست، آیا میتوان با ورود به اتحادیهها و شوراهای چندجانبه دیگر بر مشکل غلبه یافت؟ یا اینکه اگر همزمان عضو دهها نوع دیگر از شوراهای مشابه شویم باز همچنان مسائل ساختاری برقرار و آورده زیادی نصیب ایران نمیشود! با این ملاحظه مشخص میشود که ورود به معادلات جدید نمیتواند آورده اقتصادی زیادی برای کشور در پی داشته باشد، مگر آنکه پیش از آن مسائل داخلی مدیریت و آسیبشناسی شود و سیاستگذاری صادراتی و حمایتی شفاف و قانونمندی بر مناسبات اقتصادی حاکم شود. پس با این توضیحات باید مشخص شود که ورود به شورای کشورهای ترکزبان آورده اقتصادی قابلتوجهی برای ایران در پی ندارد.
از بعدی دیگر آیا ورود به این شورا و شوراهای مشابه موجب میشود تا روابط ایران با منطقه و جهان تقویت شود؟ این پرسش نیز متأسفانه داری پاسخی منفی است. کیفیت روابط ایران با دیگر کشورهای تابعی از مسائل و ملاحظات ایدئولوژیک و سیاستی و ملاحظات منطقهای است که با عضویت در شورای کشورهای ترکزبان حل نمیشود؛ یعنی جنس مسائل پیشروی سیاست خارجی کشور بهگونهای است که با تجدیدنظر بنیادین در سیاستهای منطقهای و جهانی میشود به روابط پایدار با کشورهای منطقه و جهان امیدوار بود. نمیتوان با عضویت در شورای کشورهای ترکزبان امیدوار به رفع تنهایی منطقهای و بینالمللی ایران شد! مگر عضویت در اکو یا پیمان شانگهای و سازمان کنفرانس اسلامی موجب شده تا جایگاه ایران در منطقه و جهان تقویت شود؟ ضمن آنکه جنس شورای کشورهای ترکزبان نیز از جنس اکو و شانگهای و کنفرانس اسلامی نیست. ترکیه در این شورا بازی خاص خود را تعقیب میکند.
اگر واقعاً اراده کشور بر تقویت روابط بینالمللی و منطقهای است، بهتر است درباره ترکیه و عربستان از طریق تقویت روابط دوطرفه و گفتوگوهای دوطرفه و روی آوردن به روابط دوطرفه اقدام شود و برای رفع و حلوفصل مسائل فیمابین اقدام شود، نه از طریق عضویت در شوراهای قومیساز. ترکیه همسایه بسیار مهمی برای کشور است و ضروری است مسئولان کشور و متولیان سیاست خارجی کشور برای تقویت و تعمیق روابط با ترکیه بهصورت دوجانبه گامهای حسابشده و کارشناسیشدهای را بردارند؛ یعنی با استفاده از تجاربی چون پیمان سعدآباد در پی یافتن روشهای منطبق با شرایط جدید برای انعقاد پیمانها و قراردادهای امنیتی و سیاسی و اقتصادی مستحکمی باشند. راه تقویت روابط با جهان و کشورهای منطقه و ازجمله از مسیر عضویت در شورای کشورهای ترکزبان نمیگذرد!
نکته بعدی این است که اساساً آیا ورود به پروژههای قومی در عرصه بینالمللی مطابق با منافع ملی ماست؟ آیا سیاست اصولی کشور برای پرهیز از قومیسازی روندهای سیاسی در سطوح داخلی و منطقهای در تعارض با این مسئله نیست که مسئله قومی را وارد سیاستهای بینالمللی کند؟ آیا مصلحت است گروههای قومی و نیروهای سیاسی و مقامات رسمی درگیر موضوع قومی در ابعاد پیچیده بینالمللی بشوند؟ آیا همین اتفاق نمیتواند تبعات امنیتی پیچیدهای در پی داشته باشد؟ در جهان امروز تشکیل شورای کشورهای اسلاو زبان یا ژرمنتبار یا مانند آن بجز گسترش توسعهطلبی و خشونتهای منطقهای دستاورد دیگری میتواند داشته باشد؟
ضمن آنکه اگر چرخشی در سیاست کشور نسبت به این موضوع روی دهد، باید لوازم اجتنابناپذیر آن را هم بپذیرد و در آینده در موارد مشابه نیز سیاست مشابهی در پیش گیرد، چراکه ایران کشوری تاریخی و تمدنی است که میراثدار امپراتوری کهنی بوده و درنتیجه سکونتگاه ادیان مذاهب و لهجهها و گویشها و زبانهای مختلفی است. اگر در آینده شورای کشوری سنیمذهب شکل گرفت، چون در ایران گروهی از هموطنان با جمعیت قابلتوجهی سنیمذهب هستند با هدف تقویت روابط سیاسی و با اهداف اقتصادی باید ایران عضویت شورای کشورهای سنیمذهب را در دستور کار قرار دهد؟ اگر کنگره ملی کُرد تشکیل شد با همین اهداف باید عضویت در چنین شورای احتمالی در دستور کار قرار گیرد؟ حد یقف این رویکرد چیست؟ منافع ملی کجای این سیاستگذاری قرار میگیرد؟ از منظری دیگر آیا اگر ایران شورای همکاری کشورهای آریاییتبار یا ایرانیزبان را تشکیل بدهد، با توجه به حضور قابلتوجه کردهای ترکیه در این کشور و ایرانیزبان بودن کردهای ترکیه، دولت ترکیه حاضر است به عضویت این شورا دربیاید؟ قطعاً خیر! چون ترکیه نمیخواهد وارد شورای همکاری کشورهایی بشود که بازی سیاسی تهران پشت آن باشد؛ یعنی ترکیه هوشیارتر از آن است که با بازی مفروض تهران خود را درگیر چنینی مجامعی کند! بهخصوص اینکه اگر برگردیم به ۳ هزار سال قبل تاریخ ایران و جنگهایی را که ایران درگیر آنها بوده بررسی کنیم، همواره بیشترین تنشها در مرزهای غربی بوده. از دوره یونان تا روم و بیزانس و عثمانی، بزرگترین شکستها هم در این جنگها بوده است.
نکته دیگر این است که در یکصد سال گذشته با تلاشهای دشمنان کشورهای منطقه ازجمله اسرائیل و نیز سرمایهگذاری دولت ترکیه، پانترکیسم در منطقه رشد کرده است. اگرچه شروع پانترکیسم در قفقاز و میان تاتارها بود، اما پانترکها در ترکیه پایگاه دارند. تلاش زیادی هم کردند تا بخشهایی از چین تا اروپا را هم درگیر بازی مخاطرهانگیز خود در حوزه مسائل قومی و زبانی کنند. این جریان قدرتمند با پشتوانه اقتصادی مبنایی را میسازد که به افزایش هژمونی ترکیه منجر میشود؛ بهعبارت دیگر ژئوپلیتیکی که مبنای خود را از ترک بودن میگیرد دقیقاً ضد تمدن ایران است و یکی از مهمترین دیگریها خود را تمدن و موجودیت کشور ایران میداند. قطعاً این شورا با منافع جغرافیای فرهنگی یا جغرافیای سیاسی- فرهنگی کشورمان در تعارض است و ورود ایران بهعنوان نشانه فرسودگی و درماندگی سیاسی تلقی خواهد شد؛ یعنی سطح واکنش ایران هم تنزل و نشانهای از تسلیمطلبی تلقی خواهد شد.
تأکید کردم اگر ایران بخواهد مبنایی را برای کشورهای شیعهمذهب یا آریاییتبار یا ایرانیزبان تأسیس کند و بگوید علویان ترک هم شیعه هستند و بیایید عضو شوید، یا کردها و بخشهایی از جمعیت ترکیه آریاییتبارند و شورای متشکل از افغانستان و تاجیکستان و پاکستان و هند و دیگر کشورها تشکیل شود و از ترکیه درخواست شود که عضو شوید، قطعاً ترکیه چون این شورا را ناظر به منافع ملی و نیز هژمونیطلبی ترکیه نمیبیند، وارد نخواهد شد. سوابق صد سال گذشته رقابتهای ایران و ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز میتواند راهنمای عمل مقامات ما باشد. همچنین اگر ایران بپذیرد عضو چنین شورای همکاری بشویم، عملاً اقرار کرده که چون با مسئله افراطیگری قومی در ایران مواجه هستیم و مسئله قومگرایی در ایران ابعاد پیچیدهای پیدا کرده است، برای امتیاز دادن به جریانهای تجزیهطلب و افراطیون هم میپذیریم که در میان ملتهای ترک قرار بگیریم. اینجاست که مفهومی نادرست مانند ملیت ترک داخل ملت و سرزمین ما رسمیت پیدا میکند که در تعارض جدی با منافع و انسجام ملی است و پیامدهای مخاطرهانگیزی در داخل کشور خواهد داشت؛ یعنی عملاً چندملیتی بودن ایران پذیرفته شده است، درحالیکه ایران کشور یک ملتی یعنی ملت ایران است و اقوام بزرگ ایرانی اعم از آذری و کرد و بلوچ و دیگر ایرانیان بخش بااهمیتی از ملت بزرگ ایران را تشکیل میدهند.
مسئلهای دیگری که میخواهم تأکید کنم این است که اگر ایران وارد چنین بازیهایی شود، باید پیامدهای و اثرات این اقدام در تقویت افراطیگری قومی را بررسی کند. ترکیه در دهه گذشته بر تحرکات خود در شمال غربی ایران افزوده است. مسئله حمایت از تیم تراکتورسازی در رسانههای ترکیه و منطقه بخشی از این بازی است. همچنین حمایت از گروههای تجزیهطلب ضد ایرانی در ترکیه و مجوز فعالیت آنها مانند مرکز مطالعات تبریز در ترکیه را هم باید با دقت بررسی کرد. گروه مطالعات تبریز در ترکیه قانون اساسی خیالی خود بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی را منتشر کرده است. آیا در این شرایط ورود به شورای همکاری کشورهای ترکزبان بازی در زمین ترکیه علیه منافع ملی کشورمان نیست؟ تأکید میکنم کشور ترکیه در قالب مطالب رسانهای و در کشور جمهوری آذربایجان در قالب برنامههای رسانهای و دانشگاهی و کتابهای درسی نسبت به شمال غرب ایران چه رویکردی دارد؟ آیا رویکرد منطبق با قاعده حسن همجواری است؟
در نگاه دیگری، اگر ایران وارد این شورای همکاری شود، مجبور میشود نمایندگانی برای جلسات بفرستد و برای نشان دادن حسن نیت و اراده خود گروهی هم مسئول بشوند. آیا میخواهیم درباره حضور ترکزبانان ایران گزارش بدهیم؟ ایران چه اهدافی را با چه مکانیسمهایی در این سازوکار فراملی پی خواهد گرفت؟
به نظر میرسد دشمنان همبستگی ملی در طرح چنین مباحثی اهداف خاص خود را طرح میکنند، اما اگر از میان مسئولان کشور کسانی به دنبال ورود به چنین شوراهایی هستند، باید برآورد دقیقی از سیاستهای منطقهای ترکیه و مسائل داخل کشور داشته باشند. وقتی کشور برای تربیت کادر در حوزه سیاستهای منطقه و جهانی ضعفهای فراوانی دارد و زمانی که یکی از فرمانداران استان آذربایجان غربی به دیدار رئیسجمهور آذربایجان میرود و تعظیم میکند و در حد دستبوسی خم میشود، آیا میخواهیم برای شورای همکاری اینچنین نمایندگانی را به ترکیه بفرستیم؟ وقتی فراکسیون نمایندگان ترک در مجلس دهم تشکیل شد و وارد بحثهای قومی شد در شهرهایی مانند نیشابور هم مسئله قومیتی رسوخ کرد. ترکیه به دنبال اتصال به آسیای میانه و خلیج فارس از طریق ایران است. آیا میخواهیم گفتار ترکگرایی ضد ایرانی را بهصورت رسمی وارد سیاستهای کشور کنیم؟
در ترکیه کتاب ایران ترکان منتشر شده است. کتابی که رئیس میز ایران در ترکیه آن را کار کرده و کشکولی درباره مسائل ترکهای ایران است. این فرد قبلاً مسئول اطلاعات یکی از استانهای ترکیه بود و بعد رئیس میز ایران شد. در این کتاب اشاره میکند که در کجای ایران ترکها هستند و هرکجا چقدر تعدادشان چقدر است. یک بخش درباره مسائل اقتصادی ترکهای ایران است، درباره نیروهای سیاسی ترک ایران است، منابع مالی گروههای تجزیهطلب ترک، داستان پیشهوری و درواقع اطلاعات عمومی وسیعی درباره ترکهای ایران است. یک فصل هم درباره نیروهای ملی ایرانی است که علیه پانترکیسم فعال هستند و توانستهاند در مورد مسائل قومی ایران آگاهیبخشی کنند؛ البته نمیدانیم در ایران رئیس میز ترکیه و سایر نهادهای امنیتی میتوانند همانطور کتاب دوجلدی قطور و مفصلی در زمینه مسائل ترکیه منتشر کنند یا خیر. درمجموع در این شرایط که ترکیه چنین فعالیتهایی دارد باید مراقب باشیم که در زمین آنها بازی نکنیم. کشور بهاندازه کافی و بیش از ظرفیتهای کشور درگیر مسائل پیچیدهای در داخل و در منطقه است و بیش از این بار بر دوش ملت ایران را سنگین نکنیم.
در این شرایط چه باید کرد؟ با چه هویتی باید وارد شویم که این کار انجام نشود؟
ما اساساً نباید وارد شوراهایی بشویم که هویت ایرانی را نفی میکند. ورود متغیرهای قومی و تباری در عرصه داخلی و منطقه و بینالمللی بجز نشاندن بذر شکاف و اختلاف و نژادپرستی و افراطیگری برای کشور پیامد دیگری ندارد. کشور ما هیچوقت فارسگرا نبوده که بخواهیم فارسزبانهای منطقه را تحریک کنیم. ایران یعنی کشوری که در آن زبان و ادیان و اقوام مختلفی هستند. در این چارچوب باید سیاستهای کشور را تعریف کنیم و فراموش نکنیم اگر بخواهیم وارد این بازیها بشویم، دستگاه حاکمیت بهصورت رسمی مروج قومگرایی خواهد شد. یک بار هم این تجربه را داشتهایم که بخشی از حاکمیت تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز را در سال ۸۸ تقویت کرد، اما بعداً به مسئلهای در سطح ملی تبدیل شد. هر نوع تلاش در ترکیه برآمده از اراده شخص آقای اردوغان است. شخصیسازی سیاست خارجی در ترکیه کاملاً مشهود است. عوامل ذهنی و سایر علایق شخصی که رؤسایجمهور را به راههای متفاوت میکشاند باید دراینباره نیز تحقیق و مطالعه شود.
ضمن اینکه ورود ما به این شورا یک بعد داخلی هم دارد. بهمحض اینکه ما وارد این شورا شویم باید اجازه داده شود در داخل کشور هم فعالیتهایی صورت بگیرد که خودبهخود اقدامات ضد امنیت ملی با پرچمهای قومگرایی مشروعیت حقوقی و قانونی پیدا خواهد کرد.
تأکید میکنم ترکیه در سالهای گذشته اگر تلاش کرده در حوزه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در قفقاز، سوریه و عراق نفوذ کند، حتماً در مورد ایران هم تلاش داشته است و تا حدودی در برخی مناطق یارگیری هم داشته است. یک تحلیل در بین برخی گروههای افراطی در ترکیه و پانترک ایرانی این است که درصورتیکه جمهوری اسلامی بر اثر فشار خارجی یا اعتراضهای داخلی به فروپاشی یا تضعیف نزدیک شود، در بخشهایی از مرزهای غربی کشور جریانهای کردی مسلح میشوند و بخشهای کردنشین را بهصورت دوفاکتو خودمختار میکنند. اینجاست که منافع ترکیه به خطر میافتد؛ بنابراین دولت ترکیه باید آماده باشد در صورت تضعیف جمهوری اسلامی بهسرعت همچون سوریه و عراق بخشهایی از ایران را اشغال کند و اجازه شکلگیری جریان کردی را در مرزهای خودش ندهد که در غیر این صورت ترکیه در همسایگی عراق، سوریه و ایران با جریان کردی روبهرو خواهد بود.
ابعاد داخلی موضوعات مرتبط با مرز در استانهای شمال غرب را به ادامه گفتوگو در شمارههای بعد موکول میکنیم.■