بدون دیدگاه

تنها در خانه

انسیه ابراهیمی

در سال ۱۳۹۸، بیش از ۵ هزار نفر خودکشی کردند!

این آماری است که مسعود قادی پاشا، معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی کشور، داده است. قادی پاشا مدعی است این عدد نسبت به سال قبل ۰.۸ درصد رشد داشته است. موج اخبار خودکشی کودکان از مرداد ۱۳۹۹ با خبری تکان‌دهنده از شمال ایران به جریان افتاد. خبر هولناکی که چهار دختر هم‌زمان خودکشی کرده بودند. درنهایت هم گفته شد دو نفر فوت کرده‌اند و دو تن دیگر در کما به سر می‌برند. شوک بعدی در شهریور بود که پس از برگزاری آزمون سراسری کنکور، پسری هجده‎ساله پس از موفق نبودن در آزمون کنکور به زندگی‌اش پایان داد. مدت کوتاهی از کلاس‌های آنلاین دانش‌آموزان نگذشته بود که خبر رسید محمد یازده‌ساله به خاطر نداشتن گوشی هوشمند و ناتوانی در شرکت در کلاس‌های مجازی در شهرستان دیر خودش را حلق‌آویز کرد. خانواده این کودک معتقد بودند فرزندشان به علت نداشتن گوشی خودش را حلق‌آویز کرده و مقامات آموزش و پرورش هم اعلام کردند در ابتدای سال برای این کودک کم‌برخوردار گوشی هوشمند تهیه شده است. نه‌تنها علت مرگ محمد مشخص نشد، بلکه جسد بی‌جان برادرش که به علت معلولیت گفتاری-ذهنی تحت پوشش بهزیستی بود هم در کانال آب پیدا شد.

خودکشی‌های زیر هجده سال تمامی نداشت. در آبان‌ماه دختری پانزده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساله در رامهرمز خود را حلق‌آویز کرد. یک ماه بعد دختری دیگر در بهزیستی مشهد دست به خودکشی زد. چند روز بعد هم پسری نوجوان با شلیک گلوله به سر به زندگی‌اش پایان داد.

زیر چشم والدین

بر اساس پژوهش انجمن دفاع از حقوق کودک، آمار رسمی و روشنی از تعداد خودکشی کودکان در کشور وجود ندارد، اما بررسی این پژوهش نشان می‌دهد حداقل ۲۵۰ مورد خودکشی کودکان بین سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ داشته‌ایم و خودکشی پنجمین عامل مرگ در بین کودکان است.

کودکان در دوره کرونا از بیماری نسبتاً در امان بودند، اما عوارض روحی و روانی این بیماری دامن آن‌ها را هم گرفت. در دوره قرنطینه کودکان از ارتباطات حضوری بازماندند و خانه و خانواده توانایی تخلیه روحی و هیجانی آن‌ها را نداشت. بچه‌ها برای دوستانشان دل‌تنگ شدند و نمی‌توانستند با آرامش از خانه خارج شوند. نکته دیگر مساحت خانه‌هاست که خانه‌های کوچک، ساکنان را رو در روی هم قرار داده و امکان بروز اختلاف را افزایش می‌دهد. درواقع بچه‌ها از اینکه همه اوقات در خانه و زیر نگاه والدین هستند احساس ناراحتی می‌کنند. مدرسه آنلاین برای این کودکان معضل بزرگ دیگری بود. بجز مصائب تهیه گوشی یا تبلت هوشمند برای ارتباط با کلاس و همچنین قطعی و کند بودن اینترنت و استرس آموزش آنلاین، دوری از دوستان نشان داد چقدر مدرسه برای بچه‌ها مهم است و یادگیری تنها بخش کوچکی از مدرسه است.

درواقع کودکان یکی از گروه‌های آسیب‌پذیری بودند که به دلیل شرایط سنی و ناتوانی در ابراز مسائل و مشکلات خود بیش از سایر گروه‌ها در معرض خطر هستند. به گفته دکتر مصطفی اقلیما، مددکار و کارشناس در حوزه مسائل و آسیب‌های اجتماعی، این کرونا نبود که بچه‌ها را هدف قرار داد، بلکه فشارهای اجتماعی و سیاست‌گذاری غلط بود که به خانواده‌ها فشار آورد و آن‌ها هم این فشار را بر بچه‌ها آوردند: «مشکل اصلی ما بچه‌ها نیستند، بلکه بزرگ‌ترها هستند. ما در کشورمان برنامه‌ریزی نداریم. درواقع خانواده معلول جامعه است و آن مشکلاتی که در جامعه هست را روی بچه تخلیه می‌کنند. بچه چهار ساعت با خانواده است و هشت ساعت در مدرسه. معلم مدرسه با او دعوا می‌کند و تبعیض می‌گذارد. بچه هم همه این‌ها را می‌بیند. اگر بچه مشکل پیدا می‌کند از جامعه است. نحوه برخورد معلم، آدم‌ها در خیابان، فرهنگ جامعه و مسائلی شبیه این‌ها آسیب بیشتری به بچه می‌زند. پس اگر بخواهم بگویم بچه‌ها در کرونا چه شدند باید بگویم بچه‌ها آسیبی از خود کرونا ندیدند. خیلی هم خوشحال شدند که مدرسه نرفتند. بعد مدتی که گذشت خانواده از این مدام در کنار هم بودن خسته شد. مادر و پدر دیگه با بچه ‌بازی نکرد. بچه هم خسته شد که آن‌قدر در خانه بماند. درواقع هیچ آسیب روحی و روانی نبود که بگوییم در بزرگسالی در او نمود پیدا می‌کند».

سازمان‌های حمایت از حقوق کودکان هشدار داده‌اند که بسته شدن مدارس و اجبار به ماندن در خانه باعث شده است کودکان و وضعیت جسمی و روحی آن‌ها از نگاه ناظران پنهان بماند و همین مسئله احتمال کودک‌آزاری را افزایش می‌دهد تا جایی که ممکن است وخامت اوضاع تا مرز تهدید زندگی کودکان پیش برود که برخی از موارد آن اتفاق افتاد.

همچنین در خشونت‌هایی نمایان‌تر شاهد افزایش ضرب و شتم کودکان بودیم. هرچند این اتفاق بیشتر در خانواده‌های دارای آسیب بیشتر رخ داد، اما بروز آن در خانواده‌های مختلف از طبقه‌های مختلف نشان داد خانواده ایرانی در هنگام بروز فشار بسیار کم‌طاقت است. درواقع حضور هم‌زمان پدر و مادر، فشارهای مالی ناشی از قرنطینه و تهیه وسایل مراقبت از خود در برابر کووید-۱۹، نابلدی خانواده‌ها در حل مشکل‌های درونی و عدم ارتباط صحیح اعضای خانواده‌ها سبب تنش‌هایی شده که اعضا راهی بجز تنبیه فیزیکی برای تخلیه آن نیاموخته‌اند و کودکان اولین قربانیان آن هستند.

به عقیده دکتر اقلیما این فشارها روی بچه‌ها هست، اما آن‌ها با این مسئله کنار می‌آیند: «در ابتدای قرنطینه از تعداد طلاق‌ها و اختلافات خانوادگی کم هم شد. چون زن و شوهر فهمیدند اختلافاتشان آن‌طور که فکر می‌کنند نیست. درواقع آشتی‌کنان شد. مشکل برای بچه‌ها این بود که مادر و پدر او را به بیرون نمی‌بردند و مدام در خانه بودند. طول کشید تا خانواده و بچه بتواند خودش را با قرنطینه و در خانه ماندن تطبیق بدهد. این هم نمی‌توان گفت مشکل روحی پیدا کردند، چون بچه می‌خواهد با همسن‌هایش بازی کند و بگردد. بچه‌ها اوایل مشکل داشتند و پس از مدتی یاد گرفتند باید چطور در قرنطینه با همسالانشان ارتباط بگیرند. درواقع آن‌طور که فکر می‌کنیم بچه دچار تضاد روحی شد نبود. چون در خانواده‌های ایرانی نوع تربیت‌ها تقریباً یکسان است و به زبان عامیانه اغلب خانواده‌ها بچه‌ها را می‌زنند و اختلاف‌های خانوادگی در همه خانواده‌ها هست؛ بنابراین بچه‌ها فشارهای خانوادگی را بلد هستند».

هرچند این آمار به‌قدری قابل‌توجه است که سازمان بهزیستی شماره تلفنی را برای گزارش چنین خشونت‌هایی از سوی شهروندان اعلام کرد، اما به نظر برخی از این خانواده‌ها توجه کافی هم به بهداشت و مراقبت مربوط به کرونا هم ندارند. ضمن اینکه ممکن است دسترسی این کودکان به رسانه کم باشد و کودکان در این خانواده‌ها از این نظر هم در معرض خطر هستند.

در فروردین‌ماه سال ۹۹، بهزاد بهزادنیا، مدیرکل مشاوره و امور روان‌شناختی سازمان بهزیستی، در مصاحبه با ایرنا از افزایش ۳ برابری آمار تماس‌های اختلافات زوجین در قرنطینه با صدای مشاور یا همان ۱۴۸۰ خبر داد. همچنین محمود علی‌گو، مدیرکل دفتر آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، در گفت‌وگو با «شهروند» گفت: هرچند هنوز آمار دقیق تماس‌ها با اورژانس اجتماعی مشخص نشده اما تعداد تماس‌ها با خط ۱۲۳ در یک ماه گذشته به‌طورقطع افزایش داشته است و این یعنی بیشتر شدن کودک‌آزاری و همسرآزاری که تمرکز اورژانس اجتماعی بر آن است. شماره تلفن ۱۴۸۰ برای مشاوره درباره اختلافات خانوادگی و ۱۲۳ (اورژانس اجتماعی) برای خشونت خانگی و برای مشاوره زیر هجده سال صدای یارا در نظر گرفته شده ‌است.

پرسشی مطرح است این است که چند درصد از موارد خشونت علیه کودکان به مراکز بهزیستی گزارش می‌شوند؟

قانون، عرف، آبروداری

چند سال اخیر جنبش زنانه «من-هم» به ایران رسید و زنانی از تجربه‌های خشونت و تجاوز جنسی علیه خود توسط مردان مشهور گفتند. این زنان خودشان هم اغلب زنان مشهور و شناخته‌شده‌ای در جامعه هستند، اما کودکان چطور باید از خشونت علیه خود بگویند؟ در نهاد خانواده و همچنین عرف و قانون کشورمان، فرزند به‌عنوان مایملک پدر شناخته می‌شود و جنایات هولناکی همچون قتل رومینا و بابک خرمدین به دست پدر در یکی دو سال اخیر جامعه ما را دچار شوک و تناقضات بسیار کرد که البته به نظر ناشی از تفاوت دیدگاه‌های اجتماعی، عرفی، حقوقی است؛ زیرا پدر مسئول تهیه مایحتاج خانواده شناخته شده و این مسئله مهم‌ترین عامل مدافعان تخفیف مجازات برای پدر خانواده معرفی می‌شود. مصطفی اقلیما در این خصوص معتقد است علت چنین آسیب‌هایی اجتماع است: «پدری که سر فرزندش را برید، مقصر اصلی نیست. مقصر جامعه است که او را این‌طور بار آورده. در آن ماجرا که اتفاق افتاد اگر روند را ببینیم به‌راحتی درمی‌یابیم که در آن فرهنگ آن پدر چه حرف‌هایی را از اطرافیان شنیده که متأسفانه دست به چنین کاری می‌زند. پدر محکوم نیست. سیاست‌های اجتماعی و فرهنگ جامعه محکوم است. فقط فکر کنید که چطور آن پدر و مادر به پسر خودشان اجازه دادند که در ۲۸ سالگی یک دختر ۱۴ ساله را به خانه خودش ببرد؟ ما همه علت‌ها را کنار می‌گذاریم و فقط آن پدر را می‌بینیم».

به نظر می‌رسد هرچند خانواده‌ها به خاطر حفظ آبرو دست به چنین جنایتی می‌زنند، اما در مورد خشونت علیه کودکان هم به خاطر حفظ آبرو سکوت می‌کنند؛ یعنی مادر و اعضای بزرگ‌تر خانواده بر خشونت علیه کودک خانواده سرپوش می‌گذارند. از سوی دیگر بر اساس ماده ۷ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، اقدامات تربیتی در چارچوب ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ و ماده ۱۱۷۹ قانون مدنی مصوب ۱۳۱۴ از شمول این قانون مستثنی است، به‌عبارت دیگر بر اساس مواد مذکور تنبیه بدنی و آزار کودک توسط والدین از موارد جرم مستثنی شده و قابل مجازات نیست.

فراموش می‌کنیم

خودکشی در ایران اتفاق تازه‌ای نیست. خودکشی کودکان هم هرچند تلخ است، اما آن هم اتفاق تازه‌ای نیست که صرفاً به علت کرونا باشد. شاید هم علت بازتاب بیشتر آن فضای امروز جامعه ما باشد که می‌خواهد درباره هیچ مسئله‌ای بی‌تفاوت نباشد. از سوی دیگر هم اغلب موارد خودکشی کودکان از سوی سیاست‌گذاران اجتماعی و مسئولین یا نادیده گرفته می‌شود یا علت اصلی واقعه زیر خاکستر پوشانده می‌شود، زیرا تعداد خودکشی کودکان آمار بدی برای مسئولان است و از نظر مذهبی هم مذموم است و آبروی خانواده را هم می‌برد.

هرچند به عقیده دکتر اقلیما در این مورد هم جامعه و مسائل اجتماعی است که کودک را به سمت رفتاری می‌برد که از آن آگاهی کامل ندارد: «ما در کشورمان همیشه خودکشی را داریم. اولاً، سابقاً روزنامه‌ها این اخبار را زیاد پخش نمی‌کردند، اما الآن به‌سرعت این اخبار در فضای مجازی منتشر می‌شود و به گوش همه می‌رسد. بیشتر اتفاق خودکشی بچه‌ها هم که در این روزها شنیدیم به این علت بوده که بچه به علت مسئله‌ای جلوی همسالانش خجالت کشیده. مثلاً اینترنت نداشته یا گوشی هوشمند نداشته و سرکوفت خورده است، درحالی‌که بچه مفهوم خودکشی را نمی‌داند و فشارهای اجتماعی او را به این سمت کشانده است. کرونا نوع آموزش را  تغییر داد  و خانواده‌های بسیاری  نمی‌توانستند ابزار لازم برای آموزش جدید را فراهم کنند. بچه‌ای که خودکشی می‌کند و آسیب می‌بیند باید نگاه جامعه به او را بفهمیم که تحت چنان فشاری قرار داده».

در چند سال آینده، شاید کودکان از کرونا، ماسک و الکل و مدرسه مجازی را به یاد بیاورند، اما بخشی از واقعیت محمد کودک یازده‌ساله منطقه دیر است که چون نتوانست در کلاس‌های درس مجازی شرکت کند به زندگی خودش پایان داد. جانی از دست می‌رود و حافظه جمعی پس از هیاهوی مقطعی او را فراموش می‌کند تا بحران اجتماعی بعدی فرابرسد و بی‌تدبیری اجتماعی بر خانواده فشار بیاورد و روان کودک دیگری، این فشار را تاب نیاورد.■

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط