بدون دیدگاه

نقش سومکا و رهبر آن در نهضت ملی کردن نفت

 بهمن شعبان‌زاده لمر

#بخش_دوم

در بخش اول این نوشته به سرگذشت و سیر زندگی داوود منشی‌زاده، رهبر حزب سومکا، پرداختیم. اینک اهداف و آرمان‌های این حزب و نقش سیاسی آن در دوران نهضت ملی کردن نفت را می‌خوانید:

***

اندیشه‌ها و اهداف سومکا

برنامه و اهداف حزب سومکا به‌طور پراکنده در نشریه سومکا آمده است که هرکدام از آن‌ها با شرح و تفسیر بیشتری همراه است. از نظر سومکا، دنیا صحنه کارزار است و قدرت در هر صورت –فکری، عملی، و اخلاقی- قابل ستایش است.۶۶ زندگانی آرام و آسوده، پست و ننگین است.۶۷ مرد کسی است که اراده قدرت داشته باشد. از مظاهر این قدرتمندی «ارزش نیکی» و سخاوت است که یک یهودی فاقد آن است.۶۸  افراد جامعه نابرابر خلق شده‌اند.۶۹  نخستین جنگ ما با اشرافیت پوسیده و سرمایه‎داران خواهد بود. «اشرافیت خونی» قابل احترام است، اما هدف سوسیالیسم ملی  ایجاد «اشرافیت کار» است.۷۰  نهضت ما یک نهضت ارتجاعی نیست، بلکه انقلابی است که باید در فکر و عمل و اخلاق ظهور کند.۷۱ می‌خواهیم با الهام از گذشته خود بزرگ‌ترین عصر تاریخ بشری را به دست خود در آینده بنا کنیم.۷۲ بنیادهای سوسیالیسم ملی بر «واقع‌بینی»، «سبعیت» و «جنگ» برای تصرف فضای حیاتی استوار است. تاریخ جهان و تاریخ انسان سرگذشت این نبرد برای بقاست. کار و عمل بر تعقل و تفکر و تئوری برتری دارد.۷۳ حکومت پارلمانی فاسد و شیوه پوسیده است، زیرا کار به دست‌ کاردان نیست.۷۴ دولت اداره کارخانه‌های شخصی را اگر بر وفق منافع ملی اداره نشوند، بر عهده می‌گیرد. کارگران باید در سود کارگاه‌های خویش سهیم باشند.۷۵ کلان سرمایه‌داری باید نابود گردد و مالکیت محدود شود و همه به طبقه متوسط تبدیل شوند و بازرگانی خارجی را دولت به دست گیرد و پول فاقد ارزش ذاتی شود.۷۶

منشی‌زاده بارها گفته است ضمانت اجرای این برنامه بر عهده شخص خودش است. این برنامه‌های سوسیالیسم ملی کارگران ایران است که شباهت بسیاری به برنامه‌های ناسیونال‌سوسیالیست کارگران آلمان دارد، با این تفاوت صوری که ناسیونال به ملی ترجمه‌ شده و به‌جای آلمان، ایران آمده است. دو مفهوم اساسی مارکسیسم، که فاشیسم خود را موظف به مبارزه با آن می‌بیند، در عنوان حزبی آمده است: سوسیالیسم و کارگر. برخی معتقدند فاشیسم، زبان، شعارها و گاهی استدلال‌های سوسیالیستی را از آن خود کرده و آن‌ها را در چارچوبی ایدئولوژیک که مقاصدی ناسیونالیستی، نخبه‌گرایانه و محافظه‌کارانه دارد، گنجانیده است.۷۷ مفاهیم اصلی در سوسیالیسم عبارت‌اند از جامعه، طبقه و تاریخ. جایگزین آن‌ها در فاشیسم عبارت‌اند از ملت، طبیعت و جنگ. فاشیسم طبقه کارگر را به‌عنوان بخشی از ملت سازمان می‌دهد. با تجزیه طبقه به ملت، عامل انقلاب را از پرولتاریا به ملت تبدیل می‌کند؛ بنابراین سوسیالیسم فاشیستی سوسیالیسمی است برای «مردم» و نه‌فقط برای طبقه کارگر. در این نظام، نظام مزدوری از بین خواهد رفت و رنجبر و زحمت‌کش جای خود را به کارگر آزاد و سرافراز خواهد سپرد.۷۸ منشی‌زاده نیز چنین سوسیالیسمی را در نظر دارد. سومکا، نماینده یک طبقه اجتماعی نیست.۷۹ از نظر وی، سوسیالیسم ملی نقطه مقابل کاپیتالیسم و سوسیالیسم است. در اولی، همه‌چیز فدای فرد می‌شود در دومی، فدای جمع، اما سوسیالیسم ملی یعنی «یک‌تن برای همه، همه برای یک‌تن».۸۰ در نظام سوسیالیسم ملی «دولت» و «ملت» یکی می‌شود.۸۱ سوسیالیسم ملی با تعدیل قوانین ارث و تنظیم روابط کار و سرمایه اجازه نخواهد داد افراد صرفاً از بهره سرمایه زندگی کنند.۸۲ سوسیالیسم ملی با تعدیل قوانین ارث و تنظیم روابط کار و سرمایه اجازه نخواهد داد افراد صرفاً از بهره سرمایه زندگی کنند.۸۳ با وجود آنکه فاشیسم خود را سوسیالیست می‌نامید و تا حدی زبان، شعارها و مناسک چپ را از آن خود کرده بود، اما مدافع سرمایه‌داری بود. فاشیسم پول و سرمایه مالی را به‌جای تولید کالایی دشمن خود تلقی می‌کند. حملات فاشیستی به «سرمایه» همیشه حمله به سرمایه مالی و بانکی بود و نه حمله به تولید سرمایه‌داری.۸۴ سوسیالیسم ملی‌ای که منشی‌زاده مدعی آن بود، نیز با مالکیت مخالف نیست و بارها گفته ‌است: حس داشتن از گیاه شروع می‌شود و به انسان می‌رسد؛ اما مالکیتی که بر پایه «پول و سرمایه» بنا شده باید از بین برود.۸۵ خاک وطن قابل خرید و فروش نیست. کشتزارها برای مدتی به برزگران واگذار می‌شود و اگر به مسئولیت ملی خود بی‌اعتنا باشند، از داشتن زمین محروم می‌گردد. هیچ کس حق ندارد مالک زمینی باشد که خود روی آن کار نمی‌کند و هیچ کس حق ندارد بیش از حد توانایی و کار خود زمین‌های کشور را تصاحب نماید.۸۶ مالکیت خصوصی از صنایع بزرگ سلب می‌گردد و به دست دولت ولی به نفع ملت اداره می‌شود، به سه دلیل: از بین بردن نظام مزدوری و ایجاد کارگران آزاد و مختار؛ در هم شکستن قدرت سرمایه‌داران و صاحبان صنایع بزرگ در داخل قدرت دولت؛ اداره و هدایت اقتصاد کشور بر طبق منافع ملی.۸۷ منشی‌زاده تمدن و «نظم نوین» ادعایی را با یک نگاه حسرت‌بار به گذشته اسطوره‌ای و باستانی ایران و مذهب شیعه پیوند می‌زند. این ملت و نظم نوین با ایجاد «ایرانشهر سوم»؛ یعنی ایرانشهر سوسیالیسم ملی کارگران ایران پس از ایرانشهر هخامنشی  و ساسانی قابل تحقق است. مدعی است که پایه‌های ایرانشهر سوم را با بتون مسلح ریخته است.۸۸

اعضای سومکا بارها به خوانندگان نشریه یادآوری کرده‌اند که  خود و رهبرشان مسلمان و حامی دین اسلام هستند.۸۹ فاشیسم برای بیان مفاهیم خود از زبان و نمادهای مذهبی بهره می‌برد. به نظر فاشیسم نباید پرسید کدام آموزه درست است، بلکه باید هر باوری را پذیرفت که اراده به مؤثرترین شکل بیان می‌کند و بیش از همه احتمال بسیج توده‌ها را دارد. از نظر فاشیسم، «عمل» پایه دگرگونی فرد و اجتماع است، نه «اندیشه». مخالفت با نظریه و اندیشه، فاشیسم را به ایمان مذهبی نزدیک‌تر می‌سازد. چون مردم نیاز دارند باور داشته‌ باشند نه آنکه درک کنند.۹۰ منشی‌زاده در سرمقاله‌های سومکا و سخنرانی‌هایش از مفاهیم دینی فراوان استفاده می‌کند: روح، ایمان، نهضت خدایی، مأموریت مقدس، ایمان فناتیک، روح بزرگ، دولت خدایی مقدس، سرنوشت آسمانی.

در نخستین شماره سومکا نوشت: «تقدیر و سرنوشت» قرعه این مأموریت تاریخی و مقدس را به نام کشیده و مرا فنر اعتلا و ترقی این قوم قرار داده ‌است.۹۱ قومی که با «ایمان تشیع» حیات ملی یافت و از اقوام نامتجانس و غیر همخون خود را جدا ساخت.۹۲ «حس خداد و فطری تقلید» در «مذهب ملی» (شیعه) او را امیدوار می‌سازد که مردم ایران مأموریت مقدس او را باور کنند. روح بزرگ و اراده فولادینش نیز  اصل «علیت تاریخ» ماتریالیست‌ها را در هم خواهد شکست.۹۳ رهبر حزب سومکا مدعی است تعدادی از روحانیون عضو حزب سومکا شده‌اند.۹۴

سومکا و نهضت ملی:

سومکا درست در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ می‌نویسد که مصدق با سرسختی و فداکاری چه در امریکا و چه در اروپا از حقوق ملت ایران دفاع کرد، اما «تشکیلات دموکراتیک و نمایندگان» نگذاشتند این مرد فداکار مبارزات خود را به آخر برساند. ما در مبارزه نفت بر ضد یک قدرت خارجی بی‌غیرتیم، اگر صد در صد از مصدق پشتیبانی نکنیم.۹۵ سومکا مدعی است که در «تظاهرات ملی» ۳۰ تیر بر ضد قوام‌السلطنه بدون اونیفورم (زیرا قوام‌السلطنه حزب را بسته ‌بود) شرکت کردند و از مصدق پشتیبانی نمودند.۹۶  اما منشی‌زاده در سرمقاله همان شماره می‌نویسد: برای اینکه بین ملت دودستگی ایجاد نشود و قوام‌السلطنه سقوط کند، فرمان دادم هم‌پیمانان من با لباس شخصی وارد میدان شوند. با وجود اینکه رگبار مسلسل بر سر هم‌پیمانان من می‌بارید، به خواست خدا مجروح و مضروب نگردیدند.۹۷  می‌گوید صرف نظر از اینکه بین من و قوام‌السلطنه پدرکشتگی است، شرکت در آن یک وظیفه ملی بود.۹۸ به نظر او حکومت دموکراتیک مصدق دموکراتیک‌ترین حکومت‌های ایران است، اما در عین حسن‌‎نیت سران خود، نالایق‌ترین و بی‌عرضه‌ترین حکومت‌های ایران نیز هست.۹۹ بارها از دولت مصدق انتقاد می‌کند که چرا در برابر روس‌ها و امریکایی‌ها سیاست مماشات، رضا و تسلیم در پیش گرفته است. دولت دکتر مصدق را «دیکتاتوری تضرع» و «دیکتاتوری اشک و تضرع و ناله و بدبختی» می‌نامد.۱۰۰ از نظر سومکا، تمدید اختیارات دولت مصدق به این معنی است که دموکراسی با مصالح و موجودیت ملت در تضاد است. دموکراسی را در محراب مصالح ملی باید قربانی نمود.۱۰۱ در این دو راهی سرنوشت، دکتر مصدق یا باید نقش کرنسکی را بازی کند و کشور را به‌سوی کمونیسم هدایت کند، یا نقش هیندنبورگ و کشور را به سوسیالیسم ملی و منشی‌زاده تحول دهد.۱۰۲ برخی از نشریات به شرکت اعضای سومکا در حادثه ‌۹ اسفند و جلوگیری از حرکت شاه در فرودگاه مهرآباد اشاره کرده‌اند،۱۰۳ یا در میدان بهارستان شعار می‌دادند: «یا مرگ یا شاه»‌، «شاه مظهر ملیت ماست».۱۰۴ داریوش همایون شرکت حزب در حوادث ۹ و ۱۰ اسفند را انکار می‌کند. ۱۰۵  شدیدترین حملات سومکا به مصدق و نهضت ملی از فروردین ۱۳۳۲ شروع می‌شود. اختیارات محدود و قانونی دولت مصدق بهانه‌ای بود تا سومکا مصدق را بزرگ‌ترین دشمن دموکراسی و دوره او را از ادبار عصر دموکراسی در ایران بخواند.۱۰۶ در شماره ۵۰ نشریه سومکا، که رویدادهای کودتای ۲۵ مرداد را پوشش داده است، دو مقاله هست. از این دو مقاله می‌توان بینش و نگرش حاکم بر حزب را بهتر فهمید. این دو مقاله نشان می‌دهد که حزب نظر و عمل متفاوتی داشت. سرمقاله را منشی‎زاده نوشته است و مقاله‌ای با عنوان «کودتاچی‌ها!». سرمقاله باور دیرین وآغازین منشی‌زاده را نشان می‌دهد. او ادعای رهبری سیاسی داشت.۱۰۷ حکومت دکتر مصدق را به نفع خود نمی‌دید، چون اصلاح‌طلب بود.۱۰۸ با کودتای ۲۵ مرداد او رؤیای رهبری سیاسی ملت ایران و ایجاد «رژیم قدرت رهبری» را تحقق ‌یافته می‌دید. با این کودتا شخص اول مملکت برای همیشه  فرار کرد. قانون اساسی و سلطنت مشروطه برچیده شد. راه بر جمع شخص اول و رهبری سیاسی باز شد. مشکلی که موسولینی در ایتالیا پس از بیست سال آن را حل کرده بود، منشی‌زاده در کمتر از دو سال به آستانه آن رسیده بود.۱۰۹ در مقاله «کودتاچی‌ها!» کودتا و کودتاچیان مورد تمسخر قرار می‌گیرند: «چند افسر قد و نیم‌قد، دو سه تا کامیون از بقایای ارتش شاهنشاهی و یک اتومبیل زره‌پوش کهنه تجهیزات کودتا بود». شاه را تحقیر می‌کند که هر آنچه پدرش رشته بود، پنبه کرد و کودتا به نفع مصدق بود، نه به نفع آیزنهاور.۱۱۰ پس از کودتای ۲۸ مرداد که منشی‌زاده آن را «قیام» می‌نامد، وی خطاب به پیراهن سیاهان گفت که در «روند اول» این مسابقه عظیم پیروز شده‌اند.۱۱۱ اگر منظور او از روند اول تعطیل مشروطیت بود، این امر تحقق ‌یافته بود. اگر روند دوم از نظر او تشکیل دولت فاشیستی به رهبری سیاسی منشی‌زاده بود، تاریخ این فرصت را به او نداند و باید به کلاس درس زبان‌شناسی برمی‌گشت. هرچند برخی از آرمان‌های او را محمدرضا پهلوی با حفظ ظواهر مشروطه سلطنتی انجام داد.

 

سخن نهایی:

از کار ناقص و مقدماتی که بر شواهد محکمی استوار نیست، نتیجه گرفتن خطاست. محققان بزرگی که این دوره را مطالعه کرده‌اند، به پول گرفتن سومکا از سازمان سیا و برهم زدن گردهمایی‌های حزب توده و زد وخورد با آن‌ها اشاره کرده‌اند.‌۱۱۲ به نظر آبراهامیان «رؤیای منشی‌زاده این بود که رایش سوم را در سرزمین آریایی ناب بازسازی کند».۱۱۳ کاتوزیان می‌نویسد: «منشی‌زاده بدان منظور به ایران بازگشته بود تا مبارزه نازی (ضد شوروی، ضد انگلیسی و ضد امریکایی) را در چارچوب نهضت سازماندهی کند، اما او و گروهش به‌زودی مأیوس شدند و با نهضت ملی به مبارزه‌ای همه‌جانبه پرداختند».۱۱۴ من با داوری آبراهامیان موافقم، ولی با داوری کاتوزیان مخالفم. منشی‌زاده به آرمان ناسیونال‌سوسیالیسم دل بسته بود و به آن باور داشت و آن را بدیل مشروطه‌سلطنتی می‌دانست. او دموکراسی و پارلمانتاریسم و برجسته‌ترین نماینده آن، محمد مصدق، را دشمن می‌داشت. این دشمنی تا آن حد بود که او را به همکاری با سازمان سیا و دربار کشاند. به نظرمن منشی‌زاده به دربار و شاه نگاه ابزاری داشت و تصور می‌کرد که می‌تواند به کمک آن‌ها مشروطه را تعطیل و راه را برای سوسیالیسم ملی هموار کند.

 

  یادداشت‌ها:

۶۶- سومکا، س ۱، ش ۵، ۱۳/۵/ ۱۳۳۱. ‌

۶۷-‌ سومکا، س ۱، ش ۷، ۲۸/۵/۱۳۳۱.  ‌

۶۸- سومکا، س ۱، ش ۶، ۲۰/۵/۱۳۳۱.

۶۹- سومکا، س ۱، ش ۱۴،۳/۷/۱۳۳۱. ‌

۷۰- در برنامه سومکا، سومکا، س ۱، ش ۱۵، ۱۷/۷/۱۳۳۱.

۷۱- در برنامه سومکا، سومکا، س ۱‌، ش، ۱۵/۸/۱۳۳۱.

۷۲- در برنامه سومکا، سومکا. س ۱، ش ۲۳. ۱۶/۹/۱۳۳۱.

۷۳- در برنامه سومکا، سومکا، س ۱، ش ۲۴، ۲۳/۹/۱۳۳۱.

۷۴- در برنامه سومکا، سومکا، س ۱، ش ۲۶، ۱۴/۱۰/۱۳۳۱.

۷۵- در برنامه سومکا، سومکا، س ۱،‌ ش ۲۷، ۲۱/۱۰/۱۳۳۱. ‌

۷۶- در برنامه سومکا، سومکا، ۱، ش ۳۳، ۱۱/۱/۱۳۳۲. ‌

۷۷- نئوکلوس، ص ۷۲.

۷۸- کارگران و سوسیالیسم ملی، سومکا، س ۱، ش ۲، ۲۳/۴/۱۳۳۱.

۷۹- سومکا حاکم بر ملت و حزب شامل ملت، سومکا، س ۱، ش ۲۰، ۲۲/۸/۱۳۳۱.

۸۰- با خوانندگان، سومکا، س ۱، ش ۳، ۳۰/۴/۱۳۳۱. ‌

۸۱- با خوانندگان، سومکا، س ۱، ش ۲۵،۷/۱۰/۱۳۳۱. ‌

۸۲-‌ حقوق کار در نظام ناسیونال سوسیالیستی، سومکا، س ۱، ش ۳، ۳۰/۴/۱۳۳۱.

۸۳- حقوق کار در نظام ناسیونال سوسیالیستی، سومکا، س ۱، ش ۳، ۳۰/۴/۱۳۳۱.

۸۴-‌ نئوکلوس، صص ۷۸-۷۹.

۸۵- برای کارگران، مسئله حق مالکیت خصوصی، س ۱، ش ۶، ۲۰/۵/۱۳۳۱.

۸۶- برای کارگران: کشتزارها را به برزگران وا می‌گذاریم، سومکا، س ۱، ش ۷، ۲۸/۵/۱۳۳۱.

۸۷- برای کارگران؛ ملی کردن صنایع بزرگ، سومکا، س ۱، ش ۸، ۶/۶/۱۳۳۱.

۸۸- آزادی مطلق آزادی ملی است، سومکا، س ۱، ش ۶، ۲۰/۵/۱۳۳۱؛ پایه‌های ایرانشهر سوم را با بتون مسلح ریخته‌ام، سومکا، س ۱، ش ۱۱، ۲۲/۶/۱۳۳.

۸۹-‌ با خوانندگان، سومکا، س ۱، ش ۶، ۲۰/۵/۱۳۳۱؛ با خوانندگان، س ۱، ش ۲۰، ۲۲/۸/۱۳۳۱.

۹۰-‌ نئوکلوس، صص ۳۶-۳۷.

۹۱-‌ پیام رهبر من؛ پیام رهبر از بازداشتگاه شهربانی، سومکا، س ۱، ش ۸، ۶/۶/۱۳۳۱.

۹۲-‌ پایه‌های ایرانشهر سوم را با بتون مسلح ریخته‌ام، سومکا، س ۱، ش ۱۱، ۲۲/۶/۱۳۳۱.

۹۳-‌ ما حتی سرنوشت را به زانو در خواهیم‌آورد، س ۱، ش ۱۳، ۲۷/۶/۱۳۳۱.

۹۴-‌ فرمان‌های رهبری، سومکا، س ۱، ش ۲۳، ۱۶/۹/۱۳۳۱.

۹۵-‌ ملت دلیر ما در مبارزات خود موفق است، سومکا، س ۱، ش ۳، ۳۰/۴/۱۳۳۱.

۹۶-‌ خبرگزاری سومکا خبر می‌دهد، سومکا، س ۱، ش ۴، ۶/۵/۱۳۳۱.

۹۷-‌ مبدأ آموزه ما ملت است و بس، س ۱، ش ۴،۶/۵/۱۳۳۱.

۹۸-‌ خبر گزاری سومکا خبر می‌دهد، س ۱، ش ۸، ۶/۶/۱۳۳۱.

۹۹-‌ انقلاب ما انقلاب جوانی و جوشندگی است بر ضد پوسیده‌ها و پوسیدگی‌ها، س ۱، ش ۱۵، ۱۷/۷/۱۳۳۱.

۱۰۰-‌ باخوانندگان، سومکا، س ۱، ش ۲۲، ۶/۹/۱۳۳۱؛ ما پیمان خود را با هموطنان تجدید می‌کنیم، س ۱، ش ۳۴، ۲۶/۱/۱۳۳۲).

۱۰۱-‌ ملت ایران در دو راهی سرنوشت: دموکراسی ایران آخرین مراحل خود را می‌پیماید، سومکا، س ۱، ش ۲۸، ۲۸/۱۰/۱۳۳۱.

۱۰۲-‌ از دکتر مصدق تا کرنسکی: کمونیسم یا ناسیونال سوسیالیسم، هیچ راه دیگری وجود ندارد، س ۱، ش ۳۰، ۳/۱۲/۱۳۳۱؛ تنها نهضت خدائی می‌تواند به این هرج و مرج خاتمه دهد، س ۱، ش ۳۱، ۱۸/۱۲/۱۳۳۱.

۱۰۳- افراد حزب سومکا پریشب و دیروز فرود گاه مهر آباد را اشغال کردند تا از حرکت اعلیحضرت جلوگیری کنند، مرد آسیا، س ۱، ش ۱۲۱،۱۰، ۱۰/۱۲/۱۳۳۱.

۱۰۴-‌ روزنامه اطلاعات، ۱۱/۱۲/۱۳۳۱.

۱۰۵-‌ همایون، داریوش. حزب ما در جریانات اخیر، سومکا، س ۱، ش ۳۱، ۱۸/۱۲/۱۳۳۱.

۱۰۶ – پرتگاهی که دیکتاتوری تضرع فراهم کرد، سومکا، س ۱، ش ۳۵، ۲/۲/۱۳۳۲.

۱۰۷- ما چرا ادعای رهبری سیاسی این ملت را داریم، سومکا، س ۱، ش ۴۲[۴۱]، ۲۰/۳/۱۳۳۲.

۱۰۸- با خوانندگان، س ۱، ش ۴۲، ۲۷/۳/۱۳۳۲.

۱۰۹-«دیگران راه ما را هموار می‌کنند»، س ۲، ش ۵۰، ۲۸/۵/۱۳۳۲.

۱۱۰- «کودتاچی‌ها»! سومکا، س ۲، ش ۵۰، ۲۸/۵/۱۳۳۲.

۱۱۱- «در «روند» اول این مسابقه عظیم برنده شدیم»، س ۲، ش ۵۱، ۶/۶/۱۳۳۲.

۱۱۲-  گازیوروسکی، مارک جی. سیاست خارجی امریکا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه، چ ۲، تهران، رسا، ۱۳۷۱، ص ۱۷۰؛ آبراهامیان، یرواند. کودتا، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، چ ۲، تهران، نشر نی، ۱۳۹۲، ص ۲۴۸.

۱۱۳- آبراهامیان. همان، ص ۲۳۴.

۱۱۴- کاتوزیان، همایون. مصدق و نبرد قدرت، چ ۱، تهران، رسا، ۱۳۷۱، ص ۱۷۶.

منابع: 

  • آبراهامیان، یرواند. کودتا، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، چ ۲، تهران، نشر نی، ۱۳۹۲.
  • اتابکی، تورج. تجدد آمرانه، ترجمه مهدی حقیقت‌خواه چ ۱، تهران، ققنوس،۱۳۸۵.
  • انتخابی، نادر. «ناسیونالیسم و تجدد در فرهنگ سیاسی بعد از مشروطیت»، مجله نگاه نو، ش ۱۲، بهمن و اسفند ۱۳۷۱.
  • «نامه فرهنگستان و مسئله تجدد آمرانه در ایران»، مجله نگاه نو، مرداد وشهریور ۱۳۷۳.
  • شعبان‌زاده، بهمن. «کسروی و اندیشه یکپارچگی ملی: یک درفش، یک دین، یک زبان». مجله گفتگو، ش ۳۰، زمستان ۷۹.
  • عزیزی، غلامرضا. حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا)، چ ۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳.
  • عظیمی، فخرالدین. بحران دموکراسی در ایران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و بیژن نوذری، چ ۲، تهران، البرز، ۱۳۷۴.
  • «مشروطیت و چالش حکومت»، مجله نگاه نو، ویژه‌نامه (یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت ایران)، مرداد ۸۵.
  • کاتوزیان، همایون. مصدق و نبرد قدرت، چ ۱، تهران، رسا، ۱۳۷۱.
  • گازیوروسکی، مارک جی. سیاست خارجی امریکا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه، چ ۲، تهران، رسا، ۱۳۷۱‌.
  • مکنزی، یان و دیگران. مقدمه‌ای بر ایدئولوژی‌های سیاسی، ترجمه م قائد، چ ۱، تهران، مرکز، ۱۳۷۵.
  • نئوکلوس، مارک. فاشیسم، ترجمه حسن مرتضوی، چ ۱، تهران، آشتیان، ۱۳۹۱.
  • هابسبام، اریک. عصر نهایت‌ها، ترجمه حسن مرتضوی، چ ۱، تهران، آگه،۱۳۸۰.
  • نشریات: اطلاعات، شهباز، شیر شرق، مرد آسیا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط