محمد آقایی
نوزدهم اسفندماه سال گذشته پس از هفت سال موضوع توافق برقراری مجدد روابط سیاسی پادشاهی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران با میانجیگری جمهوری خلق چین مطرح شد و در فروردین ۱۴۰۲ در پکن به امضای رسمی توافق برقراری روابط مجدد سیاسی بین وزیران امور خارجه ایران و عربستان منجر شد. همزمان، ضرورتها و نیازها و پرسشهای عدیدهای نیز در ذهنها به شرح زیر مطرح شد:
– دلیل حضور پررنگ میانجیگرایانه و نیاز چین در وقوع این توافق چیست؟
-درجه اهمیت امنیت منطقه خلیج فارس و منطقه آسیای جنوب غربی برای امنیت انرژی و نفت در هر دو سر امنیت عرضه و تولید از یک طرف و امنیت تقاضا و نیاز به مصرف از طرف دیگر، برای چین و عربستان و ایران در چه سطحی است؟
-پس از وقایع چند سال اخیر وقوع تجاوز عربستان سعودی و ائتلاف همپیمانان منطقهای او و با حمایت امریکا و غرب و اسرائیل به یمن، چه ضرورتی از ناحیه عربستان در تجدید رابطه با ایران مدنظر قرار گرفت و این جنگ، برای عربستان و پس از طی هشت سال و مخارج بالغ بر یکصد میلیارد دلاری و تلفات در آن چه نتیجهای به دنبال داشته است؟
-پس از حمایتهای بسیار پررنگ دولت ترامپ و غرب و اسرائیل در این مدت از عربستان و همزمان دشمنیهای دولت ترامپ و اسرائیل با ایران در قضیه برجام و غیره، چه وضعیت جدیدی در روابط دولت بایدن و اسرائیل با عربستان و منطقه اتفاق افتاده است؟
-تأثیر تنازعات داخلی امریکا بر روابط جهانی و منطقهای این کشور چیست؟
-وحشیگریهای اسرائیل و رژیم صهیونیستی در منطقه و در متن استمرار اشغالگریاش بهویژه در دوران نتانیاهو چه تأثیری روی جهان اسلام و جهان عرب و افکار عمومی منطقه و پیمانهای متزلزل ابراهیم که بین اسرائیل و معدودی از کشورهای عربی در دوران ترامپ برقرار شد، گذاشته است؟
– وضعیت نیاز امریکا به نفت منطقه خلیج فارس و عربستان چگونه است؟
-بزرگترین نیازمند نفت منطقه خلیج فارس و عربستان چه کشوری است؟
-از بین چهار کشور اصلی تولیدکننده نفت (امریکا و عربستان و روسیه و چین) امنیت منطقه خلیج فارس روی امنیت انرژی کدامیک از این کشورها تأثیرهای اساسی و اساسیتر را در طرف امنیت عرضه و تقاضای انرژی میگذارد؟
-روابط عربستان با روسیه بهویژه در هماهنگیهای اوپک پلاس که در آن روسیه و عربستان محور توافقها در سالیان اخیر بودند و هستند در چه سطح و ضرورتی است؟
-با وجود تسلیح گسترده و بیسابقه نظامی عربستان سعودی و امارات در دوران ترامپ بهویژه توسط امریکا و نیز غرب بهخصوص انگلیس و فرانسه و آلمان و توأم با گسترش شدید ایرانهراسی توسط آنان، این اقدامات چه تأثیری بر جنگ یمن و روابط منطقه و تاکنون گذاشته است؟
-توسعه هستهای و توسعه پهپادی و موشکی ایران چه نقشی در موازنه معادلات منطقهای داشته است؟
-وضعیت اقتصادی-سیاسی و سطح تعاملات بینالمللی در ایران و به دلایل عدیده و همزمان با استمرار تحریمهای بسیار گسترده امریکا چه نقش و ضرورتی در تمایل به برقراری مجدد روابط با عربستان را در ایران ایجاد کرد؟
البته نکات دیگری نیز همزمان مطرح است:
-میزان سطح روابط اقتصادی و نفتی غرب و هند و ژاپن با کشورهای منطقه خلیج فارس؛
-سطح روابط اقتصادی و سیاسی روسیه با ایران و عربستان و منطقه و پیمانها و توافقات منعقده و در شرف انعقاد؛
-بازتاب و آثار تجاوز و جنگ دو طرف درگیر در اوکراین، در منطقه آسیای جنوب غربی و منطقه خلیج فارس؛
-بازتاب روابط پیمان شانگهای و منطقه بریکس شامل چین و روسیه و هند و برزیل و آفریقای جنوبی با ایران و پیمان روابط ۲۵ ساله ایران و چین؛
-بازتاب توسعه روابط اقتصادی چین و عربستان و پیمانهای نفتی و اقتصادی مرتبط و منعقده؛
-تأثیر نقش پررنگ راهبرد «یک کمربند، یک جاده» چین که هر دو کشور ایران و عربستان و منطقه خلیج فارس را دربر میگیرد.
به نظر میرسد از بین این ضرورتها و نیازها، با توجه به ضرورت و نیاز امنیت انرژی در منطقه خلیج فارس برای امنیت تقاضای انرژی و نفت چین، منجر به ورود چین به موضوع میانجیگری گسترده چین بین ایران و عربستان شد. همزمان ضرورت و نیاز امنیت عرضه و تولید نفت از یک طرف و امنیت تقاضای صادراتی نفت از ناحیه عربستان و ایران از منطقه خلیج فارس و کلاً تنشزدایی در این ارتباط، نیاز هر سه کشور است. البته چین زمینه مناسب برای توسعه راهبرد «یک کمربند، یک جاده» را نیز فراهم میسازد که در توسعه تفاهمات سرمایهگذاری مجموعه در چین و بریکس و عربستان و ایران و منطقه که تضمینکننده فزایندهتر راهبرد مذکور است را فراهم مینماید. این خود در راستای تغییر وضعیت نظم جدید و رو به گسترش معادلات و مناسبات جهانی، کاملاً تأثیرگذار است.
برای تشریح و توضیح این نظر که برآیند نظرات و نکات بههمپیوسته و مهم و تأثیرگذار مطروحه در نکات کلان قبلی در بالاست، توضیحات زیر را باید کاملاً مدنظر قرار داد:
- چین در حال حاضر واردکننده روزانه بالغ بر ۱۰ میلیون بشکه نفت خام برای تقاضای داخلی حدود ۱۴ میلیون بشکهای خود در روز است که ۴ میلیون بشکه در روز آن تولید داخلی است. بالغ بر ۵۰ درصد این واردات از خلیج فارس و تنگه هرمز به کشور چین وارد میشود. این امر باعث شده ک چین بهعنوان بزرگترین واردکننده نفت خام در جهان، بهشدت روی امنیت خلیج فارس و امنیت تأمین تقاضای نفت خام خود از منطقه خلیج فارس حساس باشد. روزانه حدود ۲۱ میلیون بشکه نفت خام از منطقه خلیج فارس برای دهها کشور متقاضی نفت خام صادراتی از خلیج فارس منجمله هند، ژاپن و کره جنوبی میگذرد. سهم امریکا از این میزان به ۱۰۰ هزار بشکه در روز هم نمیرسد. این در حالی است که عمده نیاز نفت خام و فرآوردههای نفتی امریکا در سالهای اخیر، تولید داخل است. بر این اساس میتوان بهراحتی دریافت که چرا امنیت خلیج فارس و امنیت تأمین تقاضای نفت خام چین از خلیج فارس برای کشور چین با توجه به نیاز استمرار رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی و صنعتی این کشور و توسعه تجارت و صنعت وی تا این حد بالا حائز اهمیت است و دست به میانجیگری برای تشنجزدایی زد.در این میان کشورهای هند، ژاپن و کره جنوبی و عمده واردکنندگان حاملهای انرژی و نفت خام و تمامی کشورهای عربی و اسلامی و بهویژه کشورهای عربی خلیج فارس و شورای همکاری خلیج فارس از این میانجیگری و توافق استقبال کردند. در مقابل کشورهایی که به دنبال ادامه تشنج در منطقهاند یا مانند اسرائیل از آن کاملاً ناراضیاند و یا امریکا بهصورت زیرکانه و دوپهلو نسبت به آن صحبت کرد و یاتروئیکای اروپا ساده از کنارش گذشت و روسیه صادرکننده نفت خام نیز از آن استقبال کرد. در حال حاضر بزرگترین تولیدکنندگان نفت خام در جهان امریکا و عربستان و روسیهاند که هریک ظرفیتهای تولید حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز یا تا حدی تا مرز ۱۲ میلیون بشکه در روز (نظیر امریکا) را دارند. برقراری آشتی میان ایران و عربستان با میانجیگری چین، بر اعتبار و جایگاه بینالمللی چین در عرصه تعاملات رو به گذار بینالمللی نقش مؤثری داشته است. کما اینکه در سطح بینالمللی از این میانجیگری و آشتی عربستان و ایران و صلح در این زمینه و جایگزینی آن بهجای استمرار تنشزایی، برای هر سه کشور در سطح منطقهای و جهانی و در بین کشورهای اسلامی و عربی اعتبارافزایی شد.
- عربستان سعودی در حال حاضر روزانه بالغ بر ۱۰ میلیون بشکه در روز نفت خام تولید میکند که حدود ۷۰ درصد آن را از دو طریق خلیج فارس و دریای سرخ صادر میکند و اقتصادش سخت به این درآمد صادراتی وابسته است. در سالهای تجاوز و جنگ یمن، هزینههای بسیار سنگین این جنگ بهشدت بر اقتصاد عربستان و برنامههای توسعه اقتصادی این کشور تحمیل شده است و تاکنون نتیجهای هم از این جنگ فرسایشی و خانمانسوز نگرفته است و در مقابل یمنیها بهطور روزافزون و مستقل، توسعه گستردهای از مقاومت از خود بروز دادهاند که مورد پیشبینی و انتظار امریکا و غرب و عربستان نبود.
عربستان سعودی شدیداً به امنیت انرژی و تولید نفت خام خود، هم در سر استمرار تولید و عرضه و هم در سر استمرار تقاضای صادراتی خود بهخصوص از طرف چین و از منطقه خلیج فارس به دیگر کشورها نیازمند است. هم به امنیت تقاضای صادراتی از خلیج فارس حساس است و هم به امنیت تولید خود که ادامه جنگ فرساینده در یمن، امنیت تولید و عرصه آن را مرتب توسط یمنیها و در تقابل با تجاوز، مورد تهدید جدی قرار میدهد. از این نظر، عربستان بهشدت دنبال امنیت انرژی در هر دو سر عرضه و تقاضاست. این نیاز امنیت تأمین تقاضای صادراتی عربستان، با نیاز امنیت تقاضای وارداتی چین در یک راستا به هم پیوند میخورد و نیازی دوطرفه است. نیاز امنیت تولید و عرضه نفت خام عربستان منوط به حل عادلانه جنگ یمن و رفع تجاوز به کشور یمن است که با تغییر موضع عربستان در قبال این تجاوز، ایران میتواند در امکان و زمینه خاتمه دادن عادلانه و صلحآمیز جنگ یمن، نقش مؤثری ایفا نماید و این نیاز هر دو کشور عربستان و یمن است؛ بنابراین تغییر موضع عربستان در قبال این جنگ و تنشزدایی با ایران، گام مؤثری در امکان زمینهسازی ایجاد صلح پایدار و عادلانه بهجای استمرار جنگ یمن و ایجاد آشتی درون یمنی در یمن و پایان جنگ فرساینده و خانمانسوز یمن است و این کاملاً نیاز محتوم عربستان در شرایط حاضر است.
- ایران مشکلات شدید اقتصادی در داخل دارد که بحرانهای ناشی از تحریمهای امریکا و آثار آن بر روی تحریم صادرت نفت خام و تحریم تعاملات بانکی بینالمللی و عدم کسب روان و عادی درآمدهای ارزی صادراتی، در تشدید این مشکلات اقتصادی سایه جدی انداخته است و آثار و تبعات تعاملات اقتصادی و سیاسی و بینالمللی بر این مشکلات اثر قابلتوجهی گذاشته است. بهطوری که سهم صادرات نفت خام ایران، نسبت به پیش از خروج غیرقانونی و ظالمانه ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای بسیار سنگین و تجاوزکارانه امریکا، به حدود نصف کاهش یافته است و این روی درآمدهای ارزی ایران اثر قابلملاحظهای گذارده است. تعاملات با آژانس بینالمللی انرژی و توافقات سیاسی در تنشزدایی متقابل با عربستان با میانجیگری چین و توافقات با امارات و بحرین ونیز توافقات ارزی با عراق و امارات، افقهای روشنیها در تعاملات سیاسی بینالمللی و منطقهای و در منطقه خلیج فارس در ماه پایانی سال گذشته گشود که برجستهترین آن توافق تجدید روابط سیاسی با عربستان و رفع تنشهای منطقهای در این زمینه است که شدیداً روی دفع و رفع تهدیدات و گسترش امنیت صادرات نفت خام ایران از خلیج فارس مؤثر است. به دلیل آنکه بخش عمدهای از صادرات نفت خام ایران به کشور چین صورت میگیرد. این امر در راستا و هماهنگ با نیازها و ضرورت امنیت صادرات انرژی ایران و امنیت تقاضای انرژی و نفت خام چین است.
۲.با تکیه به سه نکته مهم فوقالذکر، میانجیگری چین در آشتی و توافق بین ایران و عربستان، در امنیت منطقه خلیج فارس و امنیت انرژی و صادرات نفت خام از این منطقه، برای هر سه کشور چین، عربستان و ایران در راستای مصالح و منافع ملی هر سه کشور مؤثر است. بهویژه این هماهنگی در روانسازی مناسبتر راهبرد «یک کمربند، یک جاده» چین برای رشد اقتصادی و توسعه هر چه بیشتر چین و عربستان و ایران و حضور مؤثرتر آنان در عرصه بینالمللی و منطقهای نقش اساسی دارد. چین، خاورمیانه، منطقه خلیج فارس و عربستان و ایران را مسیرها و چهارراههای مهم و راهبردی برای مسیرهای تجاری زمینی و خطوط دریایی که چین و آسیا را به اروپا و آفریقا متصل میکند در نظر دارد و این امر در تقویت اساسی چین بهعنوان مرکز یک شبکه مهم و بسیار تأثیرگذار تجارت جهانی کاملاً مؤثر خواهد بود. البته میبایستی به دیگر آثار و تبعات این حضور مؤثرتر هریک از آنان در عرصه منطقهای و بینالمللی و ناشی از آثار و بازتابهای این توافق نیز توجه داشت.
در نهایت لازم است یادآوری شود بیان تجربهها هم هم باعث حسرت و افسوس است و هم مبنای توشهگیری و درسگیری برای آینده است تا زمینه بروز و ظهور وقایع و تکرار گذشته تلخ فراهم نشود:
در متن بیانیه مشترک سهجانبه چین، ایران و عربستان در پکن و در ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ درباره تجدید روابط سیاسی ایران و عربستان و نیز در توافقنامه مورخ ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ وزرای امور خارجه ایران و عربستان در پکن در این مورد بر روی موافقتنامه همکاری امنیتی منعقده در ۲۸ فروردین ۱۳۸۰ و موافقتنامه عمومی همکاری در زمینه اقتصاد، تجارت، سرمایهگذاری، فنّاوری، علوم، فرهنگ، ورزش و جوانان که در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۷۷ به امضای دو طرف رسیده تأکید شده است. هر دو توافقنامه نیز در زمان دولت آقای خاتمی منعقد شدهاند و در راستای راهبرد مصوب بینالمللی و پیشنهادی آقای خاتمی در ارتباط با گفتوگوی تمدنها هستند. همچنین در دولت آقای روحانی، روی راهبرد عادلانه صلح هرمز در خلیج فارس مرتب تأکید میشد که روح حاکم بر توافق اخیر بین ایران و عربستان نشئتگرفته از آن راهبرد است. حیف و حسرت که چه فرصت سوزیهایی با اعدامهای سیاسی و جهتدار در عربستان در این زمینه از دست رفت و حیف و حسرت که با آتش زدن سفارت عربستان در حرکتهای متقابل توسط عدهای نفوذی و با جهل و عمد و جهالت و فریبکاری در داخل کشور ما به وقوع پیوست و هر دو سر قضیه، بهانههایی برای تقابلها و تخاصمات سیاسی بین ایران و عربستان را به وجود آورد که منفعت و سود آن را اشغالگران و متجاوزین اسرائیلی و صهیونیستی و ریاکاران و فریبکاران و اسلحهفروشان و سلطهطلبان و تنشآفرینان امریکایی و غربی و با حضور نظامی تشنجآفرین و سلطهطلبانه و اشغالگرانه خود در منطقه و منطقه خلیج فارس و با هزینهکرد از منابع کشورهای منطقه و با سود سرشار خود بردند.
امید که روح صلح عادلانه و دوستی و همزیستی مسالمتآمیز و گفتوگوی سازنده و احسن، همواره چراغ راه کشور ما و کشور عربستان و کشورهای عربی منطقه خلیج فارس و کلیه کشورهای همسایه و اسلامی و عربی در منطقه و در بین کل کشورهای اسلامی و جهان باشد و جهانی در صلح عادلانه و گفتوگوی سازنده و احسن و به دور و بدون اشغالگری و تجاوز را در خاورمیانه و منطقه جنوب غرب آسیا و در بین کشورهای مسلمانان و در کل جهان شاهد باشیم.