بخش سوم
محمد احمدی
شطرنج چندوجهی
مذاکرات هستهای در وین در سایه چند تهدید قرار دارد: از یکسو ایران نگران است هرگونه توافق با امریکا بهسادگی با تغییر دولت آن کشور زیر پا گذاشته شود، همانطور که برجام با اقدامات ترامپ تخریب شد. اختلافنظر بر سر قرارداد اتمی در داخل هر دو کشور ایران و امریکا وجود دارد، اما جناحهای داخلی ایران به خاطر اختلافات خود قرارداد امضاشده را زیر پا نمیگذارند، درحالیکه جناحهای داخلی امریکا این کار را میکنند. در این صورت، توافق با امریکا عملاً معنای خود را از دست میدهد و به قرارداد با یک جناح تبدیل میشود. از سوی دیگر امریکا در صدد است با ابزار تحریم اقتصادی و تهدید ضمنی به گزینه نظامی، بندهای جدیدی در برجام اضافه شود تا محدودیتهای هستهای ایران را دائمی و تشدید کند. این یعنی ایران یک قرارداد متفاوت را نخواهد پذیرفت، گرچه باز هم تضمینی نیست یک دولت جمهوریخواه در امریکا آن را رعایت کند یا در آینده خواستار افزودن بندهای دیگری به آن نشود. خود امریکا با هر دولتی چه دموکرات و چه جمهوریخواه، نگرانی بسیار مهمتری هم دارد و آن قدرت نظامی و نفوذ منطقهای ایران است که حتی با وجود تحریمها در حال پیشرفت است. اگر یک قرارداد جدید هستهای سبب برداشتن تحریمها شود، ایران توسعه قدرت خود را با سرعت بیشتری انجام خواهد داد. اسرائیل نیز در این نگرانی با امریکا شریک است. از نظر آنها سلاح هستهای فقط یک تهدید بالقوه و احتمالی است که نباید گذاشت در آینده بالفعل شود، اما موشکها، پهپادها و نفوذ منطقهای ایران تهدیدات بالفعل و گستردهای هستند که هماکنون گریبان سایر بازیگران منطقه را گرفته است؛ بنابراین امریکا و اسرائیل به این نتیجه نزدیک شدهاند که حفظ تحریمها علیه ایران بر بستن قرارداد هستهای اولویت دارد، اما نمیتوانند این نتیجه را رسماً اعلام کنند، زیرا به معنای رها کردن مذاکرات هستهای خواهد بود و تقصیر قطع مذاکره به گردن آنها خواهد افتاد. به جای این کار، آنها شرایط برقراری توافق را مشکل و پیچیده میکنند تا ایران این شرایط را رد کند و آنگاه تقصیر شکست مذاکرات به گردن ایران بیفتد.
یائیر لاپید، وزیر خارجه اسرائیل، در یک گردهمایی مطبوعاتی گفته است: ما مشکلی با قرارداد اتمی غرب با ایران نداریم، به شرطی که یک قرارداد «خوب و قوی» باشد، بهطوریکه توانایی ایران برای ساختن سلاح اتمی را بهطور دائم محدود کند. اما به قول نیویورکتایمز، شاید علت بیان این حرف از جانب او این باشد که اسرائیل تصور میکند قرار نیست اصلاً قراردادی بین طرفین شکل بگیرد.۱
به گفته لاپید اولویتهای اسرائیل، مسائل آن با ایران، همهگیری کرونا و اقتصاد است و توافق با فلسطینیها اولویت چندانی برای اسرائیل ندارد. لاپید این سخنان را پس از ملاقات با جک سالیوان، مشاور امنیت ملی امریکا، در دسامبر ۲۰۲۱ بیان کرد. سالیوان که با نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل، نیز دیدار کرد هدف خود از سفرش به اسرائیل را اتخاذ «راهبرد مشترک» بین دو دولت درباره مذاکرات هستهای معرفی کرد، بهنحویکه منافع اسرائیل و امریکا تأمین شود.۲
دولت بایدن مأموریت خود را تاکنون احیای توافق با ایران معرفی کرده، درحالیکه اسرائیل به دنبال خرابکاری در تأسیسات اتمی ایران است، اما هر دو مسیر برای محدود کردن توسعه اتمی ایران تاکنون بدون توفیق بوده است.
نفتالی بنت پیش از این خواستار پایان دادن به مذاکرات شده و ایران را به باجگیری هستهای متهم کرده بود. به قول بنت، اگر تحریم ایران برداشته شود، این کشور از پولهای خود برای دستیابی به سلاحهایی علیه اسرائیل بهره خواهد برد. بنت اضافه کرده است: «آنچه در (مذاکرات) وین رخ میدهد، آثار عمیقی در پایداری خاورمیانه و امنیت اسرائیل در سالهای آینده دارد».
دولتهای شکننده
لاپید قرار است در سال ۲۰۲۳ نخستوزیر اسرائیل شود، به شرطی که تا آن زمان ائتلاف شکننده بین احزاب چپ و راست برای جلوگیری از قدرت یافتن حزب نتانیاهو دوام بیاورد. دولت بایدن نیز ممکن است در سال ۲۰۲۲ اکثریت حامی خود در مجلسین امریکا را از دست بدهد و در سال ۲۰۲۴ انتخابات ریاستجمهوری را به جمهوریخواهان ببازد، اما در نقطه مقابل این شکنندگی دولتهای امریکا و اسرائیل، ایران برای چهار سال آینده و احتمالاً چهار سال بعد، سیاست کنونی خود را ادامه خواهد داد.
بهنظر میرسد یک سال تلاش دولت بایدن برای رفع اشتباه راهبردی دولتهای ترامپ و نتانیاهو در تخریب توافق اتمی با ایران تاکنون بیثمر بوده است. ایران با پافشاری بر توافق قبلی، مانع خواستههای جدید امریکا و غرب برای طولانی کردن و تشدید محدودیتهای اتمی است. اسرائیل با اینکه قبل از این، بارها خواستار توقف مذاکرات و عدم توافق با ایران شده بود، اکنون میگوید مشکلی با یک توافق «خوب» ندارد، اما لاپید اضافه میکند اگر چنین چیزی پیش نیاید، گزینه بعدی عدم توافق است تا مسیر تحریم ایران ادامه یابد. از نظر اسرائیل، بدترین گزینه توافق «بد» یا همان احیای برجام است؛ زیرا طبق برجام محدودیتهای غنیسازی ایران از سال ۲۰۳۰ برداشته میشود. این نوع نگرش در چیدن گزینههای خوب و متوسط و بد در کنار هم به معنای نپذیرفتن برجام است. پس درواقع مسیر ترامپ و نتانیاهو اکنون با دولتهای جایگزین آنها در امریکا و اسرائیل با تفاوت در الفاظ ادامه دارد.
نیویورکتایمز میگوید دیدارهای مشاور امنیت ملی امریکا با مقامات اسرائیل بخشی از برنامهریزیای برای ترکیب دیپلماسی، امور نظامی و عملیات مخفی طرفین برای کاستن از سرعت پیشرفت هستهای ایران است، اما بین آنها اختلافاتی بر سر تأثیر خرابکاریهای اسرائیل در برنامه اتمی ایران وجود دارد و امریکاییها نتیجه این خرابکاریها را معکوس و باعث انگیزه ایران برای تسریع برنامه هستهای خود میدانند. نیویورکتایمز میگوید شواهد زیادی وجود دارد که هر بار حملهای به تأسیسات اتمی ایران شده، ایران بهسرعت آنها را به تجهیزات جدیدتری مجهز کرده است. مثلاً ایران به جای سانتریفیوژهای نسل قبلی خود که در خرابکاری اسرائیل تخریب شده سانتریفیوژهای نسل جدید و کارآمدتری را برای غنیسازی اورانیوم با سرعت بالاتر به کار گرفته است. اکنون که توانایی اتمی ایران نسبت به دوران عمل به برجام گسترش بیشتری یافته، تعدادی از مقامات سابق امنیتی و نظامی اسرائیل میگویند اگر برجام ادامه مییافت، به نفع اسرائیل بود. لاپید که نماینده جناح میانهرو در دولت اسرائیل نامیده میشود، درباره خرابکاریهای اسرائیل در ایران همان حرفی را میزند که نتانیاهو و راستگرایان گفتهاند. به قول لاپید: «تنها چیزی که میتوانم به شما بگویم این است که اسرائیل بارها گفته است ما حق داریم از خودمان در برابر بزرگترین تهدیدات وجودی، حفاظت کنیم»؛ البته اسرائیل چنین حقی را برای دیگران قائل نیست و معنای تهدیدات وجودی را نیز به هر چیز که بخواهد سرایت میدهد. گرچه درباره تهدید اسرائیل به حمله علیه ایران، نشریه اسرائیلی جروزالمپست میگوید این فقط یک بلوف است و نباید جدی گرفته شود.۳
دولت نفتالی بنت دو بار در ژوئن و سپتامبر ۲۰۲۱ علیه تأسیسات هستهای ایران خرابکاری کرده است. بنت و لاپید ابراز کردهاند که حتی اگر مذاکرات با ایران به ثمر بنشیند، اسرائیل برای خود این حق را قائل است که مستقلاً علیه برنامه هستهای ایران اقدام کند، اما به قول جروزالم پست، اگر پیشرفت اتمی ایران تحت یک قرارداد جدید متوقف شود، موساد و نهاد جاسوسی ارتش اسرائیل باز هم وارد عمل میشوند. گرچه به جای برنامهریزی حمله به تأسیسات هستهای به جمعآوری اطلاعات جاسوسی برای اثبات تقلب ایران در اجرای قرارداد خواهند پرداخت. این همان کاری است که قبلاً موساد تحت حکومت نتانیاهو انجام میداد تا به نحوی ثابت کند ایران برجام را نقض کرده و شایسته بستن قرارداد نیست. اسرائیل با این روش میخواهد بگوید حق حمله را در هر حالت با توافق هستهای یا بدون این توافق دارد. اگر خرابکاری در زمان مذاکره روی دهد، امریکا ممکن است در ظاهر از اثر منفی آن بر مذاکرات ابراز ناراحتی کند، اما در خفا میتواند خشنود باشد، زیرا از آن بهعنوان عاملی برای تهدید و فشار بر ایران در مذاکرات سود میبرد؛ البته در صورت توافق هستهای، اسرائیل به عملیات جاسوسی و تبلیغاتی اکتفا میکند تا خشم متحدان خود را برنینگیزد.
چشمپوشی بر مشکل اصلی اسرائیل
برخلاف تبلیغات معمول، ایران تهدید وجودی برای اسرائیل نیست، بلکه پیشرفت راهبردی همسایگان فلسطینی و لبنانی آن در امور نظامی، تهدیدی برای موجودیت اسرائیل است. ایران هرگز تهدید به شروع جنگ با اسرائیل نکرده، اما اسرائیل بارها تهدید به شروع جنگ با ایران، فلسطینیها و لبنان کرده است، ولی تهدیدی که ایران ممکن است برای اسرائیل بیافریند غیرمستقیم است؛ یعنی از طریق حمایت از متحدان خود در مقابله با همین تشنجهایی که اسرائیل علیه همسایگان خود شکل میدهد. از مدتها پیش، اسرائیل علاقهای به حل اساسی مشکل خود با فلسطینیها نشان نداده و اکنون نیز لاپید وزیر خارجه فعلی و نخستوزیر بعدی اسرائیل میگوید حل این مشکل برای دولتش در اولویت نیست. بین اعضای دولت ائتلافی اسرائیل متشکل از هشت حزب ناهمگون، اختلافات شدیدی بر سر مسئله فلسطین، بهویژه راهحل دو کشور، وجود دارد؛ بنابراین، آنها برای جلوگیری از فروپاشی دولت شکننده خود تصمیم گرفتهاند تلاش برای حل آن را رها کنند، اما فلسطینیها با حمایت متحدانشان در حال تقویت راهبردهای نظامی خود هستند تا در نبردهای آینده خود با اسرائیل، اهرمهای کارآمدتری را برای فشار بیشتر بر آن وارد کنند؛ البته لاپید مدعی حمایت از راهحل دو کشور است و اینکه روزی خواهد رسید که این راهحل عملی شود، اما اضافه میکند فعلاً اسرائیل در چنین جایگاهی نیست. لاپید میگوید دیدارهای اخیر بین مقامات اسرائیل و تشکیلات خودگردان در آینده نیز ادامه مییابد تا منابع مالی این تشکیلات پس از سالها برقرار شود، اما بر اساس نظرسنجی از فلسطینیها، مقامات این تشکیلات محبوبیتی بین مردم ندارند و بنابراین، اقدامات اخیر اسرائیل برای نجات تشکیلات خودگردان دیر و بیثمر است. بهموازات آن، اقدامات عمده دولتهای راستگرای قبلی اسرائیل در دولت کنونی نیز ادامه یافته است، مانند گسترش شهرکسازی در مناطق اشغالی و این به معنای غیرممکن شدن راهحل دو کشور است. اسرائیل همچنان حاضر به تحویل هیچ بخشی از شهر قدس به فلسطینیها نیست و همچون دوران نتانیاهو و ترامپ، مانع افتتاح کنسولگری امریکا برای فلسطینیها در قدس میشود، زیرا این کار را بهنوعی، پذیرش حضور آینده فلسطینیها در قدس تلقی میکند. درمجموع با وجود تغییر دولتها در امریکا و اسرائیل، مسیر دولتهای قبلی آنها هم در مواجهه با ایران و هم در برخورد با فلسطینیها عملاً ادامه یافته، با این فرق که از الفاظ متفاوتی بهره میگیرند.■
پینوشت:
۱.https://www.nytimes.com/2021/12/23/world/middleeast/lapid-israel-nuclear-iran-palestinians.html
۲.https://www.aljazeera.com/news/2021/12/22/us-official-meets-with-israeli-pm-on-iran-nuclear-deal-talks
۳.https://www.jpost.com/middle-east/article-689962