غلامرضا فروتن فومنی
درباره نهضت جنگل پژوهشهای متعدد و متفاوتی انجام شده و کتابهایی نیز منتشر شده است و هریک از آنها از منظری و زاویهای به این جنبش خودجوش نگریستهاند. در مطلب زیر نویسنده که سالیانی است در این باره به تحقیق و پژوهش مشغول است، کوشیده شیوه تولید نهضت جنگل و نگاه اقتصادی میرزا کوچک را توضیح دهد.
«چون در هرگونه محصول ثروتی، نیروی کار انسانی مصرف میشود، پس مقصد انسان به دست آوردن و اندوختن کار است که ارزش آخر است» (ابنخلدون).
برای آنکه از قانون تقسیم طبقات اجتماعی و گوهر «کار» اجتماعی پیروی کرده باشیم و بنیادیترین تقسیم اجتماعی کار آدمی را بشناسیم، جملهای از میرزا کوچک جنگلی نقل میکنیم که در نامهای به ضیاءبیگ، عضو برجسته اتحاد اسلام، در روزهای چهارماهه انقلاب جنگل نوشته است:
«… الغاء مالکیت اراضی در بادی امر دور از حزم و احتیاط است، زیرا اغلب مالکین، رؤسای ایلات و عشایرند که به ایلشان فوقالعاده نافذند و به علت الغاء مالکیت سد راه عملیاتمان خواهند گردید… اگر این ترتیب رعایت شود، قول میدهم ظرف مدت سه ماه مرکز را تصرف نموده و با تجهیزات کامل ایرانیان برای مهاجمه به هند آماده شویم».
ولی آنها میخواستند فوری و فوتی مالکیت بر زمینها و چراگاهها را از بین ببرند و از خانهای بزرگ و بانفوذ سلب مالکیت کنند و قدرت را بگیرند! که نشد، ولی میرزا با نفوذ در توده مردم و خانهای کمقدرت در مقابل استعمار خارجی و ارتجاع داخلی ایستادگی کرد و درسهای جامعهشناسانهای هم به دوستان بلشویک تندرو (که قانون روشمند اقتصادی کار را نادیده گرفته بودند) از نظر عقلی و طبقاتی داد.
کوچک جنگلی شیوه تولید قبیلهای عشایر و تئوریهای کار علمی را از سوسیالدموکراتهای بنام ازجمله محمدامین رسولزاده آموخته بود. او از روش «کار» و اتخاذ تقسیم علمی کار در جامعه اطلاع کافی کسب کرده بود، چراکه محمدامین رسولزاده در روزنامه «ایران نو»، بحثهای مفصلی درباره تطابق نداشتن مارکسیسم مطرح! در ایران و مسئولیت عشایر و مشارکت آنها با کوچک خان در مبارزات روزهای مشروطیت کرده بود و او را در جریان دقیق مسائل روز اقتصاد جامعهشناسی قرار میداد. ابراهیم فخرایی بارها به نویسنده این سطور میگفت: «سید محمدرضا مساوات بین محمدامین رسولزاده و کوچک جنگلی دوستی و اتحاد به وجود آورده بود (۱۹۰۸ میلادی)».
بهطور کلی باید بیان داشت اتحاد اسلام با شعارهای سید جمالالدین اسدآبادی از سال ۱۸۸۴ علیه غارتگران که منابع ایرانیان و مواد خام آسیا و هند مثل ادویه، توتون، تنباکو، ابریشم و چوب را غارت میکردند و قراردادهای استعماری کلانی را بهخصوص پس از ۱۹۰۷ توسط رویتر با ایران بسته بودند شروع شد. این حرکت، نیروهای تولیدی و در درجه اول ریسندگان و تهیهکنندگان پشم و توتونکاران، ابریشمکاران و عشایر و بهخصوص تجار ابریشم را که از این وضعیت ضرر کرده بودند تحت تأثیر قرار میداد و باعث میشد علیه استعمار خارجی متحد شوند و با روشنگران خود و با تشکل مردمی علیه آنها بشورند.
مسئله ابریشم هم از دیرباز در ایران مهم بود و شورشهای زیادی از زمان نادرشاه شروع شده بود و دست آخر هم به نهضت جنگل ختم شد.
سران جنگل و رهبران و روشنگران آنها بیشتر باغدار و ابریشمکار و تجار ابریشم و چوب بودند؛ مانند شیخ احمد کسمایی که دو سال جنگل را با پول فروش ابریشم اداره میکرد یا پدر حسین کسمایی و دیگران. جالب است دانسته شود ما رهبرانی در جنگل داشتیم که کارشناس ابریشم بودند مثل محمود گارنیه که بعد از خاموشی نهضت جنگل دو سال در زندان رضاخان حبس بود. دانستنی است اجناس تولیدی در اواخر مشروطیت و اوایل جنگل در ایران با ابریشم خریدوفروش و پایاپای میشد. تقیاف تاجر بزرگ روس به رسولزاده شکایت میکرد و از رقابت روس و انگلیس بر سر اجناس و تجارت بیرویه خارجیهای انگلیسی، یونانی، فرانسوی که بر سر ابریشم کلنجار میرفتند و همدیگر را پس میزدند، شکوه میکرد.
رهبری این جریانها، تنها در دست اتحاد اسلام نبود، بلکه سه گروه مشخص سوسیالدموکراسی (اتحاد اسلام- ملیون- سوسیالیستها) قرار داشت که میتوان آنها را در ایران آن زمان، انجمنهای طلاب، مساواتیان و سوسیالدموکراتها شناسایی کرد. چهلوهشت انجمن از ۱۲۰ انجمن را سوسیالدموکراسی اداره میکرد و استقرار آنها عموماً در رشت، انزلی و قفقاز بود.
رقبای خارجی، روس- انگلیس- فرانسوی و اروپاییان با هم سر فروش محصولات ابریشم و چوب رقابت میکردند و جنگل هم سعی میکرد از تضاد آنها، چه از نظر سیاسی و چه اقتصادی، بهرهبرداری کند. بعضی از کشورهای اروپایی مانند آلمان یا حتی عثمانی از نظر مالی و لجستیکی به جنگل کمک هم میکردند. تنها اواخر قرن نوزدهم، ۸۰ درصد روزنامههای انگلیس از فرآوردههای چوب شمال ایران تهیه میشد.
غنائمی که جنگلیان میگرفتند عموماً از فئودالها بود که تعداد آنها هم در گیلان آن موقع و حتی در ایران کم نبود، چون عموماً عشایر و سران آنها حاکم بودند و آنها هم با پشم گوسفند، ابریشم و چوب کمک میرساندند. به همین دلیل درمجموع جنگل خود را اداره میکرد و حتی به مرکز هم از نظر تغذیه مواد غذایی و برنج و غیره کمک میکرد. لازم است یادآوری شود آن موقع هنوز برنج به صادرات نرسیده بود. برخلاف کشتزارهای برنج و غیره در گیلان اجاره زمین یا باغ توتستان مابین رئیس قبیله (خان) یا ارباب با دهقان یا خوشنشین و غیره گاهی به طریق مزدبگیران از طرف مالک تعیین میشد و گاهی نیز بهصورت سلفخری عمل میشد؛ یعنی نیروی کار، مرد و زن مزدبگیر و عشیره دهقان بود و موضوع کار، درخت توت و نوغان و کرم ابریشم و برای توزیع کار انجامشده، کارگران پیله، تجار کوچک و بزرگ و خردهمالک شرکت داشتند. مثلاً یک گرمخانه با تولید نخ شامل پنجاه زن و ده مرد کارگر میشد که رؤسای خارجی بر آنها فرمان میراندند و ظاهراً زیر نظر تولید محلی قرار داشتند.
پایههای اقتصادی در جمهوری گیلان و قبل از آن عشایر بود؛ یعنی دام و پشم و چوب و ابریشم. به همین دلیل میرزا در اوایل کار و حتی در اواخر معتقد به الغاء نکردن مالکیت اراضی زمین بود، چون اغلب مالکان، خوانین عشایری بودند و با نفوذ خود بر تودههای مردم مزاحم جنگل میشدند، جالب است در اواخر کار جنگل هم شش یا هفت نفر از عشایر بزرگ و مالدار جنبش را به شکست کشاندند. این مطالب در کتاب میلاد زخم بهوضوح آمده است.
در این کشاکش بعضی از تجار نفت هم از میرزا و یارانش حمایت میکردند. مثل پدر مرحوم فخرایی که از تجار نفت بود یا کارشناسان و سرمایهگذاران دیگر. لایههای این گروهها عموماً فرزندان این افراد بودند، مثل ابراهیم فخرایی یا حسین کسمایی و دیگران که باید آنها را جزء رهبران و آموزگاران بهحساب آورد، ولی درمجموع اصلیترین نقش تولیدی را ابریشمکاران، چوبداران، توتونکاران، پشمریسان و ریسندگان پارچه داشتند که با بهرهکشی بیرحمانه استعمار نابود میشدند. آنها با شیوههای کاملاً قرونوسطایی از بین میرفتند.
سرپیچی از دستورات خانهای سلطهگر مساوی با مرگ با شکنجههای طاقتفرسا بود. گوش ابریشمکاران و خانهای بهاصطلاح کوچک توسط خانهای بزرگ به درخت میخ میشد تا تنبیه بدنی صورت گیرد، تا استعمار خارجی بهراحتی با آن خان بزرگ بسازد و غارت کند. این عمق فاجعه استثمار آدم از آدم بود. از حیوانات هم نمیگذشتند. ما در این مرحله «بز»هایی را داریم که پالان میشدند. حیوان را آزار میدادند تا در بردن بار از آن سوءاستفاده بیشتر کنند و بتوانند در تپهها و کوهپایههای جنگلی بار بکشد و ارباب و خان عشیره راحتتر زندگی کند. گفتنی است عشایر فرودست کمکهای مالی و لباسهای گرم و پول و اسلحهسازیهایی را هم در جنگل اداره میکردند. در ماسوله افرادی مانند چومتقالیها، رهبری گروههایی از جنگلیان را نیز به عهده داشتند و هر زمیندار و باغدار میتوانست برنج ذخیره خود را به جنگلیان بدهد. غارتهای پیله ابریشم بهویژه کرمهای میکروبی وارداتی باعث نابودی میشد و پارچهها نیز توسط تجار خارجی اثرات نامطلوب و مخربی به وجود آورده بود که بیش از سی ایل کوچک هوادار جنگل را آرامآرام به نیستی و نابودی کشاند.
تحلیل نادرست آموزگاران چپ از مسائل و تشخیص ندادن دوست از دشمن عامل دیگری بود که جنبش را به شکست کشاند.
جالب است دانسته شود همزمان با شروع جنبش جنگل و هنگام بالندگی آن حدود شصت کمپانی تجاری و صنفی در قسمت نساجی آن موقع و در کارخانههای محلی شرکت داشتند که سهام خارجیان آن هنوز بعد از یکصد سال ناپیدا و نامشخص است.
وقتی استعمار اوضاع را خراب تشخیص داد در موقعی برای سود بیشتر و وقفه در صدور ابریشم سمهایی را که پیله را خراب میکرد، وارد ایران کرد تا ابریشم را بهطور کلی از بین ببرد و ابرشیم مصنوعی وارد کند که پس از خاموشی جنگل این مرحله به اجرا درآمد.
پس نتیجه اصلی این شد که از نظر تحلیل علم اقتصاد، درنهایت همه نوع گرایشهای بهرهکشانه و استثمار طبقاتی در جنبش جنگل دیده میشد، ولی آنچه تعیینکننده و مسلط بود، گرایشهایی (اقتصاد قبیلهای) بود که در تمام شرایط و سالهای جنبش جنگل به چشم میخورد و البته باید بیان داشت به هر حال جنبش مسلحانه جنگل تئوریزه نشده بود و این ناهماهنگی تئوری با عمل در مقاطعی باعث ازهمپاشیدگی نیز شد.■
منابع
۱- مقدمه ابنخلدون.
۲- انقلاب نوشته مصطفی شعاعیان چاپ پلیکپی دستی ۱۳۵۲.
۳- نامه میرزا به ضیابیک ۲۲ ذیحجه ۱۳۳۸ عضو اتحاد اسلام.
۴- خاطرات محمدامین رسولزاده- ترجمه- رحیم رئیسنیا و گزارشهای آن.
۵- ایران نو روزنامه ارگان سوسیالدموکراسی.
۶- منصوره اتحادیه، پیدایش تحولات احزاب سیاسی مشروطیت.
۷- سردار جنگل، فخرایی چاپ نهم و گیلان در جنبش مشروطیت.
۸- یادداشتهای دکتر علی فروحی، آرشیو خصوصی.
۹- ابریشم گیلان- رابینو.
۱۰- نادرشاه افشار- باقر مؤمنی.
۱۱- جمالزاده- گنج شایگان- اوضاع اقتصادی ایران- افشار یزدی.
۱۲- تاریخ اقتصادی ایران دوره قاجاریه- ترجمه آژند- تهران.
۱۳- پتروشفسکی مناسبات ارضی در ایران- کریم کشاورز جلد اول.
۱۴- خاطرات احمد کسمایی – نیویورک.
۱۵- صنعت نوغان در ایران- رابینو- لاخون.
۱۶- مراکز تولید ابریشم در گیلان ۱۹۰۰- ۱۹۲۰.
۱۷- شیوه تولید مسلط در نهضت جنگل- رشت- فروتن فومنی ۱۳۹۶.
۱۸- اسناد بازیافته بنیاد پژوهشی میرزا کوچک- مرکز و مخزن.
۱۹- تاریخ جنبشهای سوسیالیستی در ایران- خسرو شاکری.
۲۰- واژه ارتجاع-استعمار، نوشته مصطفی شعاعیان ۱۳۴۷.
۲۱- در جامعهشناسی علمی طبقه چیست. شاپور رواسانی- غلامرضا فروتن.
۲۲- چالرز عیسوی- اقتصاد ایران.
۲۳- صحبتهای نویسنده با ابراهیم فخرایی در سالهای ۵۷ الی ۶۶.