بدون دیدگاه

لغو آزادی سقط جنین

 

آغاز دورانی جدید در امریکا

علی نظیف‌پور

در سیاست امریکا، دو مسئله از همه مسائل دیگر مهم‌تر هستند: نابرابری نژادی و سقط جنین. این دو مسئله سال‌هاست که نیروی اصلی پیش‌برنده سیاست در امریکا بوده‌اند؛ بنابراین امروز که پس از پنجاه سال آزادی سقط جنین در سطح فدرال از بین رفته است سیاست امریکا نیز وارد دوره جدیدی شده است، اما سؤالی که پیش می‌آید این است: کدام دوره؟ ما می‌دانیم که در سیاست امریکا چه دورانی به‌ پایان رسیده است، اما هنوز نمی‌دانیم کدام دوره آغاز شده است.

در سال ۱۹۷۳، دیوان عالی ایالات‌متحده امریکا در پرونده‌ای بسیار جنجالی به نام «رو علیه وِید»۱ حکم داد که سقط جنین حقی است که در قانون اساسی امریکا تضمین شده است و بنابراین ایالت‌ها قادر به ممنوع کردن آن نیستند. در آن سال سقط جنین در سراسر امریکا قانونی شد، اما همین مسئله باعث شد سیاست امریکا به شکلی بسیار اساسی تغییر کند. مسیحیان راست‌گرا (کاتولیک و پروتستان) اولین و مهم‌ترین اولویت خود در سیاست را مسئله سقط جنین قرار دادند و تلاش برای ممنوع کردن آن. این مسئله باعث شد که میزان دخالت این قشر در سیاست امریکا به اوج برسد. پروژه‌ای طولانی آغاز شد که مسیحیان محافظه‌کار به حمایت تمام‌قد از حزب جمهور‌یخواه پرداختند. دیوان عالی که نهادی عمدتاً غیرحزبی بود به مرکز مناقشه دو حزب وارد شد. گروه‌های محافظه‌کار به تربیت و شناسایی قاضی‌هایی پرداختند که مطمئناً از لغو آزادی سقط جنین حمایت می‌کردند و رأی‌دهندگان محافظه‌کار از نامزدهای ریاست‌جمهوری ‌طلب می‌کردند که این قضات را به عضویت دیوان عالی منصوب کنند.

در تمام این سال‌ها، اکثریت نسبتاً قاطع مردم امریکا طرفدار آزادی سقط جنین بوده‌اند و هستند، اما نکته مهم این است که برای این اکثریت هرگز سقط جنین اولویتی مهم در رفتار انتخاباتی‌شان نبوده است، اما اقلیتی که طرفدار ممنوع شدن سقط جنین هستند، آن را مهم‌ترین اولویت خود دانسته‌اند و رفتار انتخاباتی خود را کاملاً بر اساس آن تنظیم کرده‌اند. رفتار این اقلیت است که باعث شده سقط جنین به نیروی محرکه‌ای در سیاست امریکا تبدیل شود. این اقلیت بزرگ‌ترین بلوک در پایگاه رأی حزب جمهوریخواه هستند و همین مسئله باعث شده کنترل این حزب را کاملاً در تسلط خود بگیرند.

یکی از مهم‌ترین –و شاید مهم‌ترین– عوامل پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ مسئله سقط جنین بود. ترامپ در ظاهر فردی بود که باید برای رأی‌دهندگان مذهبی محافظه‌کار ناخوشایند و زننده می‌بود: فردی که قادر نبود به شکلی صحیح از کتاب مقدس نقل قول کند، گفته بود هرگز در زندگی خود توبه نکرده، دو بار طلاق گرفته بود، به هر سه همسر خود خیانت کرده بود و روابط نامشروع داشت، با هنرپیشه‌ها و تولیدکنندگان آثار مستهجن رابطه داشت و مرتکب آزار جنسی شده بود، اما مسیحیان محافظه‌کار با اکثریت قاطع پشت ترامپ ایستادند و از او حمایت مطلق کردند. دلیل این امر این بود که ترامپ وعده داده بود قضاتی را به دیوان عالی منصوب کند که به لغو قانونی بودن سقط جنین رأی دهند. همین شعار باعث شد که چهره‌های مهم مسیحیت انجیلی و کاتولیک‌های محافظه‌کار از مردم بخواهند که به ترامپ رأی دهند و برای توجیه این تصمیم خود نیز به مسئله سقط جنین اشاره کردند. همین مسئله باعث شد که نه مشارکت مسیحیان محافظه‌کار کاهش یابد و نه بخش مهمی از آنان به هیلاری کلینتون رأی دهند. برای مقایسه کافی است به مورمون‌ها نگاه کنیم که گروهی بسیار کوچک‌تر از مسیحیان هستند. مورمون‌ها برخلاف مسیحیان رفتار غیراخلاقی ترامپ را نبخشیدند و به او بسیار کمتر از دیگر نامزدهای حزب جمهوریخواه رأی دادند. اگر بین مسیحیان محافظه‌کار آرای ترامپ با همین نسبت کاهش می‌یافت، کلینتون با اختلافی جدی به پیروزی قاطع می‌رسید.

اما اگر ترامپ ریاست‌جمهوری خود را مدیون مسیحیان محافظه‌کار بود، دین خود را ادا کرد. ترامپ سه قاضی را بر کرسی‌های دیوان عالی نشاند و این دیوان را به اکثریت محافظه‌کاری رساند که در تاریخ بی‌سابقه بود. همین دادگاه که یک‌سوم قضات آن منصوب ترامپ هستند آزادی فدرال سقط جنین را لغو کرد. ترامپ یک سال و نیم پس از خروج از کاخ سفید به مهم‌ترین دستاورد ریاست‌جمهوری‌اش دست یافت و ممنوعیت سقط جنین در تاریخ امریکا به نام او نوشته خواهد شد، اما این دوره‌ای است که به‌پایان رسیده است. دوره بعدی چه خواهد بود؟

سناریوی اول) جنگ صلیبی ادامه خواهد یافت

کلرنس تامس، راست‌گراترین قاضی دیوان عالی در حکمی که به شکل جداگانه نوشت (دیگر قضات حامی لغو آزادی سقط جنین حکم دیگری را امضا کردند) که دیوان نباید در سقط جنین متوقف بماند. او خواستار لغو دیگر احکام دیوان عالی شد که طبق آن‌ها ازدواج هم‌جنس‌گرایان، روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج و پیشگیری از بارداری در سطح فدرال به رسمیت شناخته شده بودند. مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور در دوران ترامپ، خواستار این شده است که قانونی تصویب شود و سقط جنین را در تمام امریکا ممنوع کند، حتی در ایالت‌های لیبرال. تامس و پنس هر دو خواستار ادامه جنگ‌های مذهبی در سیاست امریکا هستند؛ اینکه پس از فتح این جبهه، سراغ جبهه بعدی بروند. عجیب نیست که این دو چهره که هر دو مسیحیانی رادیکال هستند، خواستار چنین مسئله‌ای باشند. اگر مسائل مربوط به مذهب در متن سیاست امریکا باقی بمانند و گسل شکاف‌های سیاسی را تعیین کنند، قدرت مسیحیان محافظه‌کار در حزب جمهوریخواه و بنابراین در امریکا کاهش نخواهد یافت.

برآورده ساختن این مسئله اما دشوارتر از چیزی است که به نظر می‌رسد. میزان حمایت از ازدواج هم‌جنس‌گرایان، روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج و پیشگیری از بارداری بین افکار عمومی امریکا حتی بیشتر از آزادی سقط جنین است، حتی اکثریت مسیحیان محافظه‌کار حامی ازدواج هم‌جنس‌گرایان هستند و طرفدار ممنوع شدن روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج نیستند و این مسائل را هرگز در اولویت سیاست خود قرار نداده‌اند. همچنین با توجه به حمایت قاطع افکار عمومی امریکا از سقط جنین، تصویب یک قانون فدرال علیه آن بسیار دشوار است. نباید فراموش کرد که پروژه لغو آزادی فدرال سقط جنین از طریق دیوان عالی پنجاه سال طول کشید که به سرانجام برسد و این پروژه‌ها بسیار دشوارتر هستند و باید به این نکته هم دقت کرد که هیچ‌یک از دیگر قضات دیوان عالی حاضر نشده‌اند که با تامس موافقت کنند؛ البته این را هم باید اضافه کرد که تبدیل کردن سقط جنین به مهم‌ترین اولویت مسیحیان محافظه‌کار نیز مسیر آسان و یک‌شبه‌ای نبود. در سال ۱۹۷۳ اکثر مسیحیان محافظه‌کار حامی قانونی شدن سقط جنین نبودند، ولی اهمیتی هم به این مسئله نمی‌دادند. این افرادی مثل جری فَلوِل و دیگر رهبران مسیحیان انجیلی بودند که با خطابه‌ها و برنامه‌های تلویزیونی خود این گسل سیاسی را مهندسی کردند و موفق شدند آن را فعال کنند. لزومی ندارد که راست مسیحی قادر نباشد که پروژه درازمدت دیگری را کلید بزند.

سناریوی دوم) پیروزی همراه با شکست برای محافظه‌کاران

مسیحیان محافظه‌کار به هدف خود رسیده‌اند، اما حالا که به هدف خود رسیده‌اند چه؟ اگر نتوانند پایگاه رأی خود را حول یک هدف جدید متحد کنند چه؟ اگر حزب جمهوریخواه دیگر روشی مطمئن برای بسیج این افراد نداشته باشد چه؟ در این صورت سناریوی دوم نشانه طنز بسیار تلخ روزگار برای مسیحیان محافظه‌کار خواهد بود و پیروزی قاطعشان باعث خواهد شد که در سپهر سیاسی امریکا تضعیف شوند و نقششان کمرنگ شود.

مسئله فقط این نیست که بدون یک آرمان مشخص بسیج نیروها دشوارتر شده است. امکان دارد سقط جنین به نیرویی برای بسیج هواداران لیبرال‌ها تبدیل شود. در چند روزی که از این حکم دیوان عالی می‌گذرد، نشانه‌هایی وجود دارد که مشارکت لیبرال‌ها در انتخابات ۲۰۲۲ کنگره افزایش خواهد یافت و برخی رقابت‌ها نزدیک شده است. اگر جمهوریخواهان تلاش کنند که در ایالت‌های رقابتی سقط جنین را ممنوع کنند، این ممکن است در انتخابات به ضرر این حزب تمام شود؛ البته احتمالاً تأثیر این حکم در انتخابات ۲۰۲۲ تا حدی نخواهد بود که پیروزی دموکرات‌ها در هر دو مجلس را تضمین کند، اما ممکن است در درازمدت به ضرر حزب جمهوریخواه تمام شود. ممکن است لیبرال‌ها تصمیم بگیرند که مسئله دیوان عالی را به اولویت خود تبدیل کنند و با مشارکت بالا به نامزدهای دموکرات رأی دهند. هرچه باشد، میزان رضایت افکار عمومی از دیوان عالی به حداقل رسیده است.

اگر مسیحیان محافظه‌کار فایده‌ای برای جمهوریخواهان نداشته باشند یا حتی شانس پیروزی‌شان در انتخابات را کاهش دهند، نفوذ خود در این حزب را از دست خواهند داد؛ و دیگر طنز تلخ روزگار نیز این است که ترامپ نیز احتمالاً اولین گام در همین مسئله هم محسوب خواهد شد. ترامپ که شخصیتی کاسب‌مسلک دارد در زمینه سقط جنین با مسیحیان به معامله رسید، اما او به هیچ‌وجه مسیحی بسیار معتقدی نبود و با پیروزی و تسلط خود نشان داد که لازم نیست رهبر حزب جمهوریخواه فردی مذهبی باشد.

اما این سناریو هم قطعی نیست. ممکن است لیبرال‌ها واقعیت امریکای پس از لغو «رو علیه وید» را بپذیرند و تلاش خاصی برای احیای آن نکنند. شاید مسیحیان موفق شوند که قدرت خود را حفظ کنند، حتی درصورتی‌که جبهه جدیدی هم باز نکنند. شاید میزانی از افزایش فعالیت لیبرال‌ها کافی باشد که مسیحیان پایگاه رأی خود را از مسئله احیای سقط جنین بترسانند و این موضوع فایده خود را از دست ندهد.

امریکا، کشوری بسیار دوپاره و دوقطبی است. تنها مسئله‌ای که می‌توان از آن اطمینان داشت این است که این اقدام دیوان عالی به این دوقطبی بودن دامن خواهد زد. امریکا اکنون کشوری است که در بخشی از آن سقط جنین قانونی و در بخشی از آن ممنوع است. یکی از این دو بخش معتقد است که دیگری دست به قتل کودکان بی‌گناه می‌زند و آن‌یکی معتقد است که انتخاب زنان درباره بدنشان را سلب کرده است. این شکاف در آینده تنها تعمیق خواهد شد.■

 

پی‌نوشت:

  1. رو علیه وید (Roe versus Wade) حکم تاریخی دیوان عالی ایالات‌متحده امریکا در سال ۱۹۷۳ در خصوص قانونی شدن سقط جنین بود که در آن دیوان عالی حکم داد که قانون اساسی ایالات‌متحده آمریکا از آزادی زن برای انتخاب انجام سقط جنین بدون محدودیت‌های مفرط دولتی حمایت می‌کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط