سعید عدالتجو
مقدمه
وقایع بزرگ تاریخی روایتهای مختلف دارند. صاحبان روایتها بسته به منافع، نیتها، دیدگاهها و اولویتهای خود وقایع بزرگ را روایت میکنند. این امر درباره واقعهای مانند جنگ که طرفهای درگیر آن تا مرحله نابودی همدیگر پیش رفتهاند برجستهتر است. هر طرف در جنگ، دستکم در عصر حاضر سعی دارد که خود را اخلاقمدار، ناچار از اقدام به جنگ بهدنبال عدالت، متعهد به ارزشهای انسانی و در یک کلام خیر و طرف مقابل را بیاخلاق، متجاوز، پایمالکننده ارزشهای انسانی، جنگطلب و بهطورکلی شر جلوه دهد. پس از پایان جنگ، بسته به پیروزی یا صلح طرفین، این روایتها و بازنمایی رسانههای جریان حاکم در هر طرف جنگ، نقش اصلی آگاهیبخشی به مردمی را خواهد داشت که خود یا پدران آنها درگیر جنگ بودهاند. با این حال اینگونه نیست که روایتهای طرفین بهطور کلی دور از حقیقت باشند. تفاوت بیشتر در ارائه ناقص واقعیتها و دخالت دادن تفسیرهای متأثر از سوگیری به نفع جبهه خاصی است، اما با همه اینها با توجه به کثرت روایتها و بهرهگیری از اطلاعات منابع تا حدودی بیطرف و استفاده از قوانین منطقی تا اندازهای میتوان روایتی را دریافت که صادقانهتر است.
روایتهای طرفین از علل وقوع جنگ
جنگ عراق و ایران نیز بهعنوان واقعهای تاریخساز اینگونه است. روایت طرفین از جنگ با یکدیگر تفاوت دارد و هریک مدعی برحق بودن خود است. روایت عراق از جنگ چنین است که پس از وقوع انقلاب اسلامی با آنکه عراق از اولین کشورهایی بوده که جمهوری اسلامی ایران را بهرسمیت شناخته است، اما بلافاصله طرف ایرانی، جنگی رسانهای علیه دولت حاکم در عراق آغاز کرده و صدور انقلاب در دستور کار مقامات جمهوری اسلامی قرار گرفته است. با توجه به اکثریت شیعه مردم عراق، به قیام علیه دولت خود فراخوانده شدهاند تا با سرنگونی نظام بعثی ولایتفقیه را جایگزین آن کنند. دولت ایران به هشدارهای متعدد دولت عراق در این امر اعتنایی نکرده و حتی دست به تحرکات نظامی و حملات محدودی نیز زده است. از طرفی نیز ایران معاهده الجزایر را بهطور کامل اجرا نکرده و این امر سبب شده است دولت عراق بهناچار و برای دفاع از خود اقدام به جنگ کند. در طول جنگ نیز، دولت عراق پیوسته بهدنبال صلح بوده، اما طرف ایرانی به ادامه جنگ و اشغال عراق اصرار داشته و در پایان بهدلیل قدرت نیروهای عراقی سرانجام ناچار به پذیرش آتشبس شده است. در این میان، بهدلیل آنکه عراق مسئولیت دفاع از دروازه شرقی وطن عربی در برابر هجوم دشمن تاریخی آنها یعنی ایران فارسی بوده، امت عرب و دولتهای برادر از عراق حمایت کرده است و این دولتها باید بهسبب جانفشانی فرزندان عراق در این امر خود را مدیون عراق بدانند. حساب سوریه و خیانت او به آرمانهای عربی جداست و دلیل آن را باید در قدرتطلبی حاکمان سوری و بهویژه شخص حافظ اسد جست.
روایت ایران از جنگ اینگونه است که با وقوع انقلاب اسلامی استکبار جهانی که از قیام مستضعفین در جهان اسلام هراس داشت، با چراغ سبز نشان دادن عراق را به حمله به ایران تشویق کرد. دولت عراق نیز بهدنبال سرنگونی حکومت ایران با اشغال یا حداقل تجزیه بخشهای مهمی از ایران بهویژه خوزستان بود از فرصت آشفتگی نیروهای مسلح ایران پس از انقلاب استفاده کرد و به تصور پیروزی سریع به ایران حمله کرد، اما دفاع دلیرانه ایرانیان از سرزمینشان نقشههای عراق را با شکست مواجه کرد. در این میان، قدرتهای بزرگ جهانی و سران مرتجع و سازشکار عرب، حمایت گستردهای از عراق کردند. این حمایتها پشتیبانی مالی، نظامی و تأمین تسلیحات مدرن برای ارتش عراق بوده است. با این حال عراق در تلاش خود ناکام بود و حتی بخشهایی از عراق نیز به تصرف ایران درآمد. پیشنهادهایی که برای صلح ارائه میشد عموماً غیرعملی و به نفع دولت عراق بود و هیچ ضمانتی برای اجرای تعهدات عراق و نیز خروج نیروهای عراقی از اراضی اشغالی ایران وجود نداشت. دولت عراق در این جنگ وحشیانهترین جنایات را در حق مردم و نیروهای نظامی ایرانی روا داشت. این جنایتها شامل بمباران مناطق مسکونی بهشکل گسترده، موشکباران شهرها، حمله به تأسیسات زیربنایی و استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای نظامی و غیرنظامیان بوده است. دولت عراق سرانجام بهدلیل ناتوانی از رسیدن به اهداف خود در جنگ با ایران ناچار به پذیرش آتشبس شد و ایران نیز علیرغم میل خود بهدلایل مختلف آن را پذیرفت و بدینگونه هشت سال دفاع دلیرانه از اسلام و ایران به ثمر نشست و شایسته آن است تا این نبرد و دفاع از اسلام و ایران را دفاع مقدس دانست.
با توجه به تفاوت آشکار میان دو روایت کدامیک در جهان بیشتر پذیرفته شده است؟ تا پیش از حمله عراق به کویت، در جهان بین قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه بهویژه کشورهای عربی خلیج، اردن و مصر، روایت عراق در جهان بیشتر پذیرفته شده بود. جهان در برابر حملات شیمیایی انجامشده در جنگ ایران و عراق سکوت کرد و طرف خاصی را محکوم نکرد، لذا بهنظر میرسید دولت عراق توانسته است روایت خود را به بخش عظیمی از جهان بقبولاند، اما پس از آنکه عراق کویت را اشغال کرد، وضعیت دگرگون شد. سازمان ملل دولت عراق را آغازگر جنگ شناخت و این کشور را به پرداخت غرامت به ایران ملزم کرد. دولتهای مختلف حامی صدام روابط خود را با ایران از سر گرفتند و در جبهه مخالف صدام قرار گرفتند. پس از حمله عراق به کویت و در ادامه آن جنگ اول خلیج، دولت عراق نیز سرانجام معاهده الجزایر را دوباره پذیرفت و وضعیت بهشکل سابق شد. پس از حمله به کویت، رفتهرفته بخشهایی از روایت ایران نیز پذیرفته شد.
اگرچه در ایران دولت و رسانههای رسمی، کتابهای درسی و سایر اسناد مرتبط، روایت رسمی را تبیین و تبلیغ میکند، اما روشنفکران و نسلی که خواهان اصلاح وضع موجودند بهطور گستردهای این روایت را نپذیرفتهاند و طرفه آنکه بسیاری روایت عراق را درستتر میدانند. بیاعتمادی بسیاری بین صاحبان روایت رسمی در ایران و رسانههای آن و روشنفکران، دانشجویان و رسانههای اینسو وجود دارد. این بیاعتمادی یکی از دلایل اصلی باور نداشتن به روایت رسمی ایران از جنگ ایران و عراق شده که یکی از جنگهای بزرگ قرن بیستم بوده است و نقش چشمگیری در شکل دادن به بسیاری از نهادهای کنونی و وضعیت فعلی امور در ایران دارد. از نگاه این دسته، این حکومت ایران در آن زمان بود که با توجه به مشی انقلابی خود اقداماتی در عراق انجام داده و عراق را به آغاز جنگ تحریک کرده و در طول جنگ نیز از فرصتهای مناسب برای صلح استفاده نکرده است. پرسش این است کدام روایت به واقعیت نزدیکتر است؟
شروع جنگ
درباره شروع جنگ بنا به شواهد با یقینی که مناسب بحثهای تاریخی است روایت ایران درست است. یک منبع مهم برای تأیید روایت یکی از طرفین دلایل و مؤیداتی است که از طرف مخالف به نفع طرف دیگر، بهشرط سازگاری با سایر دلایل موافق مطرح میشوند. برای نمونه فردی که مقامی عالیرتبه در دولت یا حزب حاکم یک طرف جنگ بوده، اموری را بیان میکند که به سود روایت مقابل است، هنگامیکه همچنان نسبت بهطرف دیگر بیطرف است. این بیان تأییدی بر روایت طرف مقابل است. درباره جنگ ایران و عراق این دلیل قوی وجود دارد. سازمان ملل، عراق را آغازگر جنگ با ایران دانسته است. مشاهدات افراد حاضر در ارتش، گزارشهای رسمی دو دولت و گزارشهای منابع خارجی نیز این را تأیید کرده است، اما عراق و متحدان آن روز عراق و بخش مهمی از روشنفکران و دانشجویانی که با روایتهای غربی همدلی بیشتری دارند و به روایتهای رسمی در ایران بیاعتماد هستند بر این باورند ایران بوده است که با تحریک عراق سبب جنگ شده و دولت عراق تا آخرین روزهای منتهی به آغاز حمله، خواهان جنگ نبوده است. در این یادداشت، به اسناد رسمی مانند نظر سازمان ملل، یا اسناد رسمی وزارت خارجه جمهوری اسلامی و موارد مشابه استنادی نشده است؛ زیرا این اسناد را مورخان جنگ بهتفصیل بررسی کردهاند. این یادداشت، صرفاً به نقل خاطرات دو تن از اعضای اصلی حزب بعث و از وزرای دولت عراق در ایام جنگ میپردازد. این افراد پس از جنگ نیز ارتباط خاصی با ایران نداشتهاند و بهصراحت از نقش ایران در عراق پس از سقوط صدام انتقاد کردهاند. در این زمینه، سخنان این دو نفر بسیار روشنکننده است.
صلاح عمر العلی، از کادرهای اصلی حزب بعث، عضو مجلس رهبران انقلاب بعث در عراق، وزیر فرهنگ و رسانههای عراق از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰، سفیر عراق در سوئد، اسپانیا و سرانجام نماینده دائم عراق در سازمان ملل تا ۱۹۸۲ بوده است. وی در سال ۱۹۸۲ در اعتراض به جنگ ایران و عراق، در کنفرانسی مطبوعاتی استعفای خود را اعلام کرد و در برنامه «شاهد علی العصر»، در مصاحبه با احمد منصور که در ژوئیه سال ۲۰۱۶ بر روی یوتیوب انتشار یافته است به بیان خاطرات خود از ابتدای ورود خود به حزب بعث، رشد، توسعه نفوذ و سرانجام قبضه قدرت توسط حزب بعث در عراق پرداخته است. او همواره در ردههای بالای حزب حضور داشت و حتی پس از استعفا نیز تا سال ۲۰۰۳ ارتباطش با صدام ادامه داشت. بخشهای مهمی از خاطرات وی که مرتبط با موضوع این نوشته است در قسمتهای هشتم و نهم برنامه «شاهد علی العصر» بیان میشود.
پس از انقلاب اسلامی ایران، در عراق نیز صدام حسین با کنار زدن احمد حسن البکر قدرت را بهدست گرفت. در ادامه، وضعیت روابط ایران و عراق بهسرعت رو به بحرانی شدن رفت. اعتراضهایی در عراق رخ داد و بعدها انفجارهایی نیز صورت گرفت. در عراق گروههایی که بهصورت سنتی به ایران نزدیک بودند، ازجمله حزب الدعوه، حاکمان تحت فشار قرار گرفتند. در همین بازه، از ایران نیز شعارهایی در راستای صدور انقلاب و حمایت از مسلمانان و مستضعفین جهان برای انقلاب علیه حاکمان فاسد به گوش میرسید. در سپتامبر سال ۱۹۷۹ اجلاس سران عدم تعهد در کوبا برگزار شد. پیش از آن، نماینده ایران در سازمان ملل از صلاح عمر العلی میخواهد که مقدمات دیدار هیئتهای عالیرتبه ایران و عراق را در کوبا فراهم کند تا درباره مشکلات روابط بین دو کشور و حل آنها مذاکره کنند. صلاح عمر العلی درخواست نماینده ایران را به وزیر امور خارجه وقت عراق، دکتر سعدون حمادی، اطلاع میدهد، اما حمادی از انتقال مطلب به صدام حسین خودداری میکند. پس از اصرار صلاح عمر العلی و خودداری وزیر امور خارجه، او خود اقدام میکند و به صدام حسین اطلاع میدهد. صدام موافقت میکند که دیدار صورت بگیرد. در اجلاس کوبا، ریاست هیئت ایرانی را وزیر امور خارجه وقت، دکتر ابراهیم یزدی، برعهده دارد و ریاست هیئت عراقی برعهده صدام حسین است. به گفته صلاح عمر العلی، مذاکره در محل اقامت صدام انجام میشود. او فضای مذاکره را بسیار مثبت ارزیابی میکند. دکتر ابراهیم یزدی پیشنهاد میدهد که هیئتهایی به صلاحدید طرف عراقی سرّی یا علنی از سوی ایران و عراق، درباره مشکلات و بحران جاری روابط بین دو کشور مذاکره و اختلافات را برطرف کنند. چون ایران، خواهان هیچگونه مشکل و بحرانی در روابط با عراق نیست. صلاح عمر العلی، دکتر ابراهیم یزدی را فردی صادق میداند که با تمام توان خواهان حل مشکل بین دو کشور بوده است و پیشنهادهای بسیار سخاوتمندانهای به طرف عراقی داده است. صلاح عمر العلی موضع صدام را نیز در این مذاکره بسیار مثبت و ایجابی توصیف میکند. پس از مذاکره، دکتر ابراهیم یزدی محل اقامت هیئت عراقی را ترک میکند و صلاح عمر العلی میگوید بسیار خوشحال بوده که توانسته است در حل مشکل بزرگی که پیش راه عراق و کشور همسایهاش بود نقش مثبتی داشته باشد. وی میگوید که پس از مذاکره صدام و او به محوطه هتل محل اقامت میروند و در آنجا مینشینند. پس از چند لحظه سکوت، صدام نظر او را درباره مذاکره و دیدار انجامشده جویا میشود. او صادقانه خوشحالی خود را از توافق برای حل مشکلات و بحران بین دو کشور و دور شدن سایه جنگ از سر مردم دو کشور بیان میکند. صدام پس از سکوت اندکی از او میپرسد که صلاح چند سال است که در کار دیپلماسی هستی. وی در جواب میگوید ده سال و صدام میگوید که دیپلماسی تو را خراب کرده است. صلاح میگوید که من پس از آمدن به سازمان ملل ارزش کشور خود را درک کردم و اینجا بود که فهمیدم چگونه همه بر سر مصلحت و منافع کشور خود میجنگند. چگونه این سخن را در حق من میگویی و صدام در جواب میگوید: «کدام مذاکره و کدام حل مشکلات بین ایران و عراق؟ این فرصتی است که هر قرن یک بار برای کشوری فراهم میشود. ایرانیها الآن در هم شکسته، از هم گسسته و بیثبات هستند. ارتش و نیروهای نظامی آنها آشفته و نزدیک به انحلال است. ایرانیها، اهواز و شطالعرب را از ما گرفتند و ما را تهدید کردند. الآن بهترین فرصت برای جبران است. شما در سازمان ملل خود را آماده کنید تا بهترین دفاع را از اقدامات عراق بکنید. چنان ضربهای به ایران بزنیم که صدایش را جهان بشنود». این مذاکره یک سال پیش از آغاز جنگ ایران و عراق است و از این گفتوگو روشن است که صدام از یک سال پیش تصمیم خود را برای حمله گرفته بوده است و هدف وی نیز اشغال خوزستان و گرفتن انتقام تهدید و تحقیر عراق، از ایران (شاهنشاهی) بوده است. پس از یک سال، جنگ ایران و عراق با حمله عراق به ایران آغاز میشود. به گفته صلاح عمر العلی، در آن دوران میان دو اردوگاه شرق و غرب، مسابقهای برای حمایت از عراق شکل گرفت. صلاح عمر العلی میگوید صدام موفق شد که دو اردوگاه مخالف شرق و غرب را در موضوعی متحد کند. دولتهای عربی نیز همه در جنگ از صدام حمایت میکردند. در ابتدای جنگ، روابط سیاسی امریکا و عراق قطع بود، اما عراق نزار حمدون را در مقام کاردار سفارت به واشنگتن میفرستد و او مقدمات از سرگیری روابط را فراهم میکند. در این مدت، او دیدارهای بسیاری با مقامات سیاسی امریکا و صاحبان صنایع نظامی امریکا و بهویژه با لابی اسرائیل در امریکا انجام میدهد و امریکاییها و بهویژه لابی اسرائیل در امریکا در طول جنگ، عراق را در تأمین تجهیزات حساس و سلاح یاری میکنند. دولت امریکا پس از مدتی روابط خود را با عراق از سر میگیرد و پس از ملاقات دونالد رامسفلد و صدام، دفتر سازمان سیا در سفارت امریکا در بغداد دوباره فعال میشود و با در اختیار گذاشتن عکسهای ماهوارهای از وضعیت نیروهای ایرانی در جبهههای جنگی، عراق را در اتخاذ تصمیمهای مناسب یاری میکنند. کشورهای عربی از همان ابتدا با تمام قوا در حمایت از عراق ظاهر میشوند، دولتهای خلیج کمکهای مالی سخاوتمندانهای را در اختیار عراق میگذارند و از آنجا که قوانین امریکا اجازه فروش سلاح به دو کشور در حال جنگ را نمیدهد، سفارت مصر در واشنگتن به دفتر خرید سلاح برای عراق تبدیل میشود. افسری عالیرتبه با درجه سرلشکری مأمور نظارت بر خرید سلاح برای عراق در پوشش خرید سلاح برای ارتش مصر میشود. علاوه بر این، حتی دولت آفریقای جنوبی نیز تسلیحاتی مدرن بهویژه در بخش توپخانه در اختیار عراق میگذارد. صلاح عمر العلی تصریح میکند با تمام این کمکها عراق در جنگ ناتوان بود و تلفات عراق در ادامه جنگ، او و جمعی از سفرا را مصمم میکند تا در کنفرانسهایی مطبوعاتی بهصورت زنجیرهای از سمتهای خود استعفا بدهند. طرفه آنکه محمد سعید الصحاف، که بعدها در حمله امریکا شهرتی جهانی یافت، نیز با فکر استعفا موافق بود.
تلاشها برای صلح
درباره اقدام به صلح، با توجه به شواهد تاریخی، روایت ایران به واقعیت نزدیکتر است. در ادامه جنگ و مشاهده تلفات طرفین در جنگ، بسیاری برای خاموش کردن آتش این جنگ ویرانگر و برقراری صلح به جنبش درآمدند. در همان ابتدای جنگ، کشورهای جنبش عدم تعهد اجلاسی برگزار کردند و خواستار توقف جنگ شدند. سفیر کوبا از صلاح عمر العلی، نماینده عراق در سازمان ملل، میخواهد که جنگ را متوقف کنند و برای مذاکره با ایران اقدام کنند. او با سعدون حمادی، وزیر امور خارجه وقت در عراق، تماس میگیرد و خواسته سفیر کوبا را به او اطلاع میدهد، اما سعدون حمادی مخالفت میکند و از صلاح میخواهد تا آنها را بهنحوی مشغول کند تا عراق بتواند کار خود را انجام دهد. اصرار سفیر کوبا بر همدلی با عراق صلاح را وادار میکند که در پاسخ بگوید «علیالقاعده عراق باید با این درخواست موافق باشد، اما نمیدانم که چرا مسئولان موافقت ندارند». گفتههای صلاح موافقت عراق تعبیر شده و در رسانهها انتشار یافت. سعدون حمادی پس از این با او تماس گرفت و میان آن دو مشاجره کلامی تلخی روی داد. صلاح عمر العلی در ۱۹۸۲ طی کنفرانسی مطبوعاتی استعفای خود را اعلام کرد و راه خود را از نظام حاکم در عراق جدا کرد.
در ادامه بحث و در زمینه اقدام برای توقف جنگ، حمایت از عراق و دخالت ایالاتمتحده در جنگ، سخنان یکی دیگر از سران عراق در آن زمان مطرح شده است. حامد الجبوری، از اعضای اصلی حزب بعث است که در فاصله سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۷ مناصب عالی در سطح وزارت را در کارنامه خود دارد. او از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۴ کفیل وزارت امور خارجه عراق بود تا نهایتاً صدام او را برکنار کرد. حامد الجبوری در سال ۱۹۸۶ با فرمان ریاستجمهوری عفو شد و بهعنوان سفیر عراق در سوئیس منصوب شد. سپس تا سال ۱۹۸۹ نماینده دائم عراق در اتحادیه عرب و سفیر عراق در تونس و در نزد سازمان آزادیبخش فلسطین بود تا آنکه در سال ۱۹۹۳ در کنفرانس مطبوعاتی استعفا و جدایی خود از دولت و نظام وقت عراق را اعلام کرد. او در مدت بیستوپنج سال فعالیت خود در دولت عراق، بارها کفیل وزارت امور خارجه، کشور، بهداشت، مسکن، آموزشوپرورش، رئیس دیوان ریاستجمهوری عراق و نماینده عراق در بسیاری از اجلاسهای جهانی و عربی بوده است. وی در قسمت نهم مصاحبه با احمد منصور در برنامه «شاهد علی العصر» که در ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۸ بر روی یوتیوب قرار گرفته است بهصراحت از کمکهای مالی سخاوتمندانه کشورهای عربی خلیج، کویت، سعودی و امارات به صدام یاد میکند. با این حال تصریح میکند که جنگ از همان ابتدا از توان عراق خارج بود و اثر خود را بر اقتصاد عراق نشان داد. علیرغم کمکهای فراوان کشورهای دیگر، عراق در جنگ ناموفق بود و پس از مدتی، ایران دست بالا را در جنگ داشت. با این حال، صدام از قبول صلح خودداری کرد. در سال ۱۹۸۲، دولت الجزایر بانی معاهده الجزایر بین شاه ایران و صدام با مشاهده تلفات زیاد طرفین در صدد اقدام برای صلح بین دو کشور برآمد. رئیسجمهور وقت الجزایر، شاذلی بن جدید، وزیر خارجه خود محمد صدیق بن یحیی، را مأمور چنین کاری کرد. وی پس از چند سفر به دو کشور، در سال ۱۹۸۲، درحالیکه از بغداد عازم تهران بود هواپیمای حامل او در مرز ایران، ترکیه و عراق مورد اصابت موشک هوا به هوا قرار گرفت و وی در راه تلاش برای صلح بین دو کشور مسلمان جان داد. حامد الجبوری تصریح میکند که شاذلی بن جدید، هیئتی به ریاست وزیر راه الجزایر به بغداد فرستاد و در ملاقاتی که وی نیز حضور داشته است اسناد تحقیقات مشترک ایران و الجزایر را به صدام تقدیم میکند و اذعان میکند که بنا به تحقیقات، هواپیمای وزیر خارجه الجزایر با موشک روسی هوا به هوا ساقط شده است. روسها نیز تصریح کردهاند که این موشکها در تاریخ معینی به عراق فروخته شده است؛ لذا این جنگنده عراقی بوده که هواپیمای حامل محمد صدیق بن یحیی را ساقط کرده است. وزیر راه الجزایر تأکید میکند که رئیسجمهوری تأکید کرده است که این خبر محرمانه باقی بماند و هیچکس حق مطرح کردن آن در رسانهها را ندارد. حامد الجبوری بیان میکند که صدام اسناد تحقیقات را دریافت کرد و هیچ سخنی نگفت. جلسه بسیار کوتاه بوده است. روشن است که عراق عامدانه هواپیما را ساقط کرده است. سایر تلاشها برای صلح نیز بهدلیل مخالفت عراق ناموفق ماند. سازمان همکاری اسلامی تلاشهایی انجام داد، اما صدام مسئله اشغال جزایر اماراتی توسط ایران را مطرح کرد. عراق تمایلی به صلح نداشت. حامد الجبوری درباره الجزایر امر تکاندهنده دیگری را نیز بیان میکند. هواری بومدین، رئیسجمهور فقید الجزایر که بانی معاهده الجزایر بین ایران و عراق بود، در سال ۱۹۷۹ پس از سفری به عراق بر اثر ابتلا به بیماری ناشناختهای جان سپرد. جبوری تأکید میکند که علائم بیماری او بسیار به مسمومیت با سم تالیوم شباهت داشته است و بهاحتمال زیاد عراق و شخص صدام عامل چنین مسمومیتی بوده است.
دخالت مستقیم امریکا به نفع عراق
حمایتهای بیدریغ کشورهای شرق و غرب و کشورهای عربی از عراق نتیجهبخش نبود و جنگ بهضرر عراق در حال ادامه بود. اگرچه تلفات نیروهای ایرانی بهدلیل استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی و کمکهای اطلاعاتی و تسلیحاتی غربی و شرقی به عراق زیاد بود، با این حال این تهدید وجود داشت که ایران بتواند عراق را بهطور کامل شکست دهد، چنانکه توانست شبهجزیره فاو را تصرف کند و شاهراه اصلی بصره به بغداد را قطع کند. سرانجام در سالهای پایانی جنگ، ایالاتمتحده بهطور مستقیم بهسود عراق در جنگ مداخله کرد. در سال ۱۹۸۷، یک سال مانده به انتهای جنگ، هواپیمای میراژ عراقی با موشکهای ضد کشتی اگوزست فرانسوی به ناوچه یو.آس. آس استارک امریکایی حمله کرد که طی آن ۳۷ تن از خدمه ناوچه کشته و ۲۱ نفر زخمی شدند. دولت امریکا ایران را متهم کرد که با گسترش جنگ در خلیج فارس سبب چنین حوادثی شده است. دولت عراق خسارت امریکا را پرداخت و امریکا نیز این واقعه را بهانهای برای ورود مستقیم به جنگ قرار داد و با دخالت مستقیم موازنه جنگ را بهسود عراق تغییر داد. حامد الجبوری، سفیر وقت عراق در سوئیس، در برنامه یادشده تصریح میکند که حمله عراق به ناوچه امریکایی با هماهنگی ایالاتمتحده انجام شد تا بهانهای برای ورود امریکا به جنگ باشد. جبوری میگوید در ملاقات وی با سفیر وقت امریکا در سوئیس، او بیم داشته است که به سبب قتل سربازان امریکایی از سوی عراق، مورد شماتت سفیر امریکایی قرار بگیرد. با این حال با تعجب فراوان با برخورد گرم سفیر امریکا مواجه میشود که دست او را به گرمی میفشارد و به او میگوید «Well done»! چنین حملهای، دست ریاستجمهوری امریکا را برای دخالت در جنگ بدون کسب موافقت کنگره باز میگذاشت، چراکه به نیروهای امریکایی تهاجم شده بود. نیروی دریایی ایالاتمتحده امریکا در سال ۱۹۸۸ در عملیات آخوندک، به نیروی دریایی ایران و دو سکوی نفتی متعلق به ایران حمله کرد. مجموعه این اتفاقات موازنه جنگ را بهسود عراق تغییر داد و عراق موفق به بازپسگیری شبهجزیره فاو از ایران شد. سرانجام ایران و عراق با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل اعلام آتشبس کردند.
کلام پایانی
چنانکه دیدیم، بنا به گفته دو تن از اعضای عالیرتبه حزب بعث که مقامهای اجرایی در بالاترین سطوح در عراق آن زمان داشتهاند عراق و شخص صدام در این جنگ آغازگر و متجاوز، تداومبخش و بهرهمند از تمام حمایتهای تسلیحاتی غرب و شرق بوده است. رئیسجمهور الجزایر را که بانی معاهده الجزایر بوده است مسموم و وزیر خارجه آن کشور را که سعی در برقراری صلح داشت با ساقط کردن هواپیمایش به قتل رساند. به تلاشهای سران و وزاری جنبش عدم تعهد و سازمان همکاری اسلامی برای صلح بیاعتنایی کرد و از حمایت همهجانبه کشورهای عربی خلیج، مصر و اردن و کشورهای غربی بهخصوص آلمان، فرانسه، بریتانیا و ایالاتمتحده و نیز اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود. علیرغم همه اینها، درنهایت عراق نتوانست هدف خود از جنگ یعنی اشغال خوزستان یا لغو معاهده الجزایر را عملی کند، هرچند که با دخالت مستقیم ایالاتمتحده از شکست نجات یافت.
دولت ایران در ابتدا تمام تلاش خود را برای جلوگیری از جنگ و حل اختلافات با عراق به خرج داد، اما صدام تصمیم خود را گرفته بود و هیچ دیپلماسی یا امر مشابهی او را از تصمیم خود منصرف نمیکرد و نکرد. رسانههای اصلی غربی با حذف شواهد و واقعیات جنگ و عدم پوشش تمامی جوانب و روایتهای موجود، برای مخاطبان خود تصویری واژگون از علل شروع، ادامه و پایان جنگ ترسیم کردهاند. اگر بغض و دشمنی عدهای (با گرایشهای سیاسی ارتجاعی) با نظام سیاسی حاکم بر ایران را کنار بگذاریم، بهنظر میرسد نقش رسانههای غربی (فارسی و غیرفارسی) در تقویت روایت ضد ایرانی از جنگ ایران و عراق نقش بسزایی در این باره داشته است که بخش مهمی از تحصیلکردگان ایرانی و حتی تحلیلگران و اصحاب اندیشه سیاسی، روایت عراق از جنگ را معتبر میدانند و مدام تکرار میکنند.
یادداشتها:
۱- لینک برنامه شاهد علی العصر، مصاحبه صلاح عمر العلی با احمد منصور، قسمت هشتم و نهم
۲- لینک برنامه شاهد علی العصر، قسمت نهم