بدون دیدگاه

از دریای معارف مولانا

 

احمد کتابی

۳ـ آزادمنشی و آزاداندیشی

اهل هر مذهبی بر او صادق

قوم هر ملتی بر او عاشق

(ولدنامه، ص ۲)

آزادفکری و آزادمنشی خصیصه مشترک قاطبه عارفان و متصوفه ایران است که مظهر اعلای آن در اندیشه‌های والای مولانا جلال‌الدین محمد مولوی یافت می‌شود.

در این مقاله، برای نمونه، از یکی از جنبه‌های آزادمنشی مولانا که در نوع خود کم‌نظیر است، یعنی آزادمنشی دینی وی یاد می‌شود.

چنان‌که می‌دانیم مولانا در خاندانی دیده به جهان گشود که اعضای آن، نسل اندر نسل، پیرو اهل سنت و وابسته به مذهب حنفی بودند. خود وی نیز، نه‌تنها از این مذهب پیروی می‌کرد که از فقیهان و مفتیانِ مشهور آن به‌شمار می‌رفت تا آنجا که نام او، به‌کرات، در زمره مقام‌ها و طبقه‌های فقهای حنفیه ذکر شده است. محل اقامت او قونیه نیز، کلاً شهری حنفی‌مذهب شمرده می‌شد.

(زمانی، میناگر عشق، ۱۳۸۵، ص۹۹۰)

با وجود این، مولانا در عین حال که به کیش آبا و اجدادی خود اعتقاد راسخ داشت، با پیروان دیگر ادیان و مذاهب به حرمت و رأفت می‌زیست و نه‌تنها احدی را به خاطرِ نوعِ اعتقاد و گرایش مذهبی‌اش نمی‌رنجانید، سهل است، محترم و معزّز هم می‌داشت. در پرتو این  روحیه مدارا و آزادمنشی دینی، مولانا محبوبِ خاص و عام و مسلمان و غیرمسلمان شده بود تا آنجا که بهاءالدین محمد ـ معروف به سلطان ولدـ فرزند مولانا، در این باره چنین سروده است:

… کرده او را مسیحیان محمود

دیده او را جهود خوب چو هود

عیسوی گفته اوست عیسی ما

موسوی گفته است اوست موسی ما

(همان، ص ۲)

باری! مولانا به «طریقتِ عشق» دل سپرده بود و از جنگ هفتادودوملت و ستیزه‌جویی‌های فرقه‌ای و عقیدتی، سخت آزرده و ناخشنود می‌شد که:

ملتِ عشق از همه دین‌ها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

(مثنوی، دفتر دوم، ۱۷۷)

معروف است که روزی حسام‌الدین چلبی که پیرو مذهب شافعی بود، به‌پاس ارادتی که به مولانا می‌ورزید، بر آن شد تا از مذهب خود دست کشد و به مذهب حنفی درآید؛ اما مولانا وی را از این کار باز داشت و بدو توصیه کرد که همچنان بر مذهب خود باقی بماند؛ منتها طریقت عشق را از یاد نبرد:

«نی‌نی! صواب آن است که بر مذهب خود باشی و آن را نگهداری؛ اما بر طریقه ما بروی و مردم را به جاده عشق ارشاد کنی».

(رساله سپهسالار، ص ۱۸۰)

گویاترین شاهد آزاداندیشی مذهب مولانا، تحسین و تمجید کم‌نظیرِ وی از فضایل و سجایای اخلاقی مولای متقیان، حضرت علی(ع) است که شرح آن با شیوایی تمام در دفترِ اولِ مثنوی ذیل عنوان: «خدو انداختن خصم در روی امیرالمؤمنین علی کرَّمَ‌الله وَجهَه و انداختن علی شمشیر را از دست» آمده است. نباید فراموش کرد که این ستایش‌های صریح و شگفت‌انگیز از حضرت علی(ع) از قلم کسی تراویده است که شیعه نبوده و در محیطی غیرشیعی و حتی مخالف شیعه می‌زیسته است. از آن جمله است ابیات زیر:

ای علی که جمله عقل و دیده‌ای

شمه‌ای واگو از آنچه دیده‌ای

تیغِ حلمت جان ما را پاک  کرد

آبِ علمت خاک ما را پاک کرد

… راز بگشای ای علی مرتضی

ای پَسِ سوءالقضا حُسنُ القضا

(دفتر اول، ۳۷۶۵ ـ ۳۷۳۴)

۴ ـ بخشایندگی و خطاپوشی

آشکارترین مظهر انسان‌دوستی مولانا در توصیه‌های مؤکد و مکرّر وی به بخشایش و عیب‌پوشی مشاهده می‌شود این سفارش‌ها که کم و بیش در بیشتر داستان‌های مثنوی و نیز در دیگر آثار مولانا به چشم می‌خورد، دارای چند نکته مهم و پیامِ درخورِ توجه و تأمل است:

۴ ـ ۱ ـ بخشایندگی خداوند

خداوند معبود مولانا، تقریباً دارای همان ویژگی‌ها و اوصاف خداوندِ مورد ستایش فردوسی، سعدی و حافظ است: خدایی است غفور۱ (= بخشنده)، غفّار۲ (=بسیار بخشنده)، ستّار۳ (= بسیار پوشاننده عیوب و گناهان)، دستگیر۴، بردبار و… که نه‌تنها «سیئات» بندگان را به «حَسَنات» تبدیل می‌کند۵ که محوکننده تقصیرات۶ و سوزاننده گناهان۷ نیز هست.

در اینجا، از برخی از مصادیق و مظاهر بخشایندگی خداوند باعنوان‌هایی جداگانه یاد می‌شود.

۴ ـ ۱ـ۱ـ رحمت خداوند بی‌حد و حصر و عام‌الشمول است

حق همی خواهد که نومیدانِ او

زین عبادت هم نگردانند رو

خواهد آن رحمت بتابد بر همه

بر بد و نیک از عموم مرحمه

(همان، ۳۶۱۴ـ۳۶۱۲)

۴ـ۱ـ۲ـ رحمت خداوند بر نَقمَتْ۸ او سبقت دارد

اندرا کآزاد کردت فضل حق

زان‌که رحمت داشت بر خشمش سَبَق

(دفتر اول، ۳۸۳۶)

رحمتش بر نقمتش غالب شود

چیره زین شد هر نبی بر ضد خود

(دفتر پنجم، ۵۱۵)

۴ـ۱ـ۳ـ خداوند از سَرِ عنایت و لطف، معصیت را به طاعت تبدیل می‌کند

ناامیدی را خدا گردن زده‌ست

چون گناه و معصیت طاعت شده است

چون مبدل می‌کند او سیئات

طاعتی‌اش می‌کند رغم وُشات۹

(دفتر اول، ۳۸۳۷ـ۳۸۳۶)

۴ـ۱ـ۴ـ نزول رحمت حق بی‌چشم‌داشت است و موجب و دلیلی لازم ندارد

رحمتی بی‌علتی بی‌خدمتی

آید از دریا مبارک ساعتی

(دفتر پنجم، ۳۶۲۴)

۴ـ۱ـ۵ـ اولیای خدا و مؤمنان هم دارای همان صفتِ رحمانیتِ او هستند

چشمه آن آب رحمت مؤمن است

آبِ حیوان روحِ پاک محسن است

(دفتر دوم، ۱۲۵۳)

۴ـ۱ـ۶ـ خداوند توّاب است

گر سیه کردی تو نامه عمر خویش

توبه کن آن‌ها که کردستی تو پیش

عمر اگر بگذشت بیخش۱۰ این دم است

آب توبه‌اش ده اگر او بی‌غم است

(دفتر پنجم، ۲۲۲۲ـ۲۲۲۱)

۴ـ۲ـ مقرون به لطف و کرم‌بودن شرایع الهی

از دیدگاه مولانا، شریعت‌های یزدانی، علی‌الاصول، مبتنی بر رحمت و کرامت‌اند و بنابراین، با سخت‌گیری و خشونت سازگاری ندارند زیرا:

۴ـ۲ـ۱ـ ادیان و مذاهب مختلف، در عین تکثر و افتراق، گوهر واحدی دارند.

مولانا را در دفتر سوم مثنوی (از بیت ۱۲۵۹ به بعد) حکایتی است نمادین، ولی بس آموزنده که در آن، برداشت‌ها و قرائت‌های متفاوت از حقیقتی واحد را، به هوشمندانه‌ترین و شیواترین گونه، بیان کرده است، خلاصه داستان نامبرده به شرح زیر است:

گروهی از هندیان فیلی را برای تماشای مردم به شهری آورده و در مکانی [کاملاَ] تاریک جای داده بودند. شمار زیادی از مردم [که در تمام طول عمر خود  فیل ندیده بودند] برای مشاهده این حیوان بدانجا روی آوردند و چون به سببِ تاریکی [مطلق] رؤیتِ فیل برایشان میسر نبود، ناگزیر، هر کس سعی می‌کرد، به کمک حس لامسه خود، شناختی از آن حاصل کند و شکل آن را دریابد: آن‌کس که دست بر خرطوم فیل نهاده بود، آن را ناودانی می‌انگاشت. دیگری که کفِ دست را بر گوش او سوده بود، آن را پرویزن و سومی که پای آن را لمس کرده بود، آن را ستون و چهارمی که با دست پشت حیوان را لمس کرده بود، آن را تخت می‌پنداشت. مخلص کلام: هر کس دستش به هر عضوی از این حیوان می‌رسید، درک و تصور خاصِّ خود را از شکل و اندام آن می‌یافت. یکی فیل را همچون دال کج و منحنی و خمیده می‌شمرد و دیگری به‌سان الف راست‌قامتش تصور می‌کرد.

بهتر است شرح دنباله داستان و نتیجه‌گیری عالمانه آن را به کلام گویا و سحرآمیز خود مولانا بسپاریم:

از نظرگه گفتشان شد مختلف

آن یکی دالش لقب داد این الف

در کفِ هر کس اگر شمعی بدی

اختلاف از گفتشان بیرون شدی

در واقع، مراد و پیام اصلی مولانا از ذکر این تمثیل در بیتی که بلافاصله پیش از شروع داستان آمده، ذکر شده است.

از نظرگاه است ای مغزِ وجود

اختلافِ مؤمن و گبر و یهود

(دفتر سوم، ۱۲۵۸)

۴ـ۲ـ۲ـ تعدّدِ ادیان و تکثّر مذاهب حاکی از حقیقتی واحد است

به باور مولانا، مقصد و منتهای همه ادیان، با وجود اختلاف طرقِ وصول به هدف، واحد است. شیوه استدلال او در این خصوص، هم بسیار روشن است و هم کاملاً صریح:

«اگر راه‌ها مختلف است، اما مقصد یکی است. نمی‌بینی که راه به کعبه بسیار است. بعضی را راه از روم است و بعضی از شام و بعضی را از عجم و بعضی را از چین و بعضی را از راه دریا،… اما چون به مقصود نظر کنی، همه متفق‌اند و یگانه و همه درون‌ها، به کعبه متفق است و درون‌ها را به کعبه ارتباطی و عشقی و تحیتی عظیم است که آن‌جا هیچ خلاف نمی‌گنجد. آن تعلق نه کفر است نه ایمان…»

(فیه مافیه، ص ۲۷۴)

مولانا همین معنا را، در مثنوی در داستان قلعه ذات الصور هم آورده است.

صد کتاب ار هست جز یک باب نیست

صد جهت را قصد جز محراب نیست

این طُرق را مَخلصش یک خانه است

این هزاران سنبل از یک دانه است

(دفتر ششم، ۳۶۶۸ـ۳۶۶۷)

۴ـ۲ـ۳ـ انبیا را با هم جز صلح و مودّت نیست

مولانا در دفتر چهارم مثنوی باعنوان شرح اِنمّا المؤمنون اِخوه و العلما نَفس واحده… در مقام اثباتِ وحدتِ جوهری ادیان و مراتب وِفاق و وِداد بین انبیا چنین استدلال می‌کند: انکارِ یکی از انبیا در واقع، به منزله آن است که به هیچ‌یک ایمان نداشته باشیم به تعبیرِ خودِ وی:

«… اگر یکی از ایشان را منکر شوی، ایمان به هیچ نبی درست نباشد و این علامتِ اتحاد است که یک خانه از آن هزار خانه ویران کنی، آن همه ویران شود و یک دیوار قائم نماند که لانُفرّق بین اَحَد مِنهم والعاقلُ یکفیه الاِشاره…»

(مثنوی، ص ۶۴۶)

پی‌نوشت:

  1. از غفوری تو غفران چشم سیر/ روبهان بر شیراز عفو تو چیر (دفترپنجم: ۴۰۹۳)
  2. تا که غفّاری او ظاهر شود/ مغفری* کلیش** را غافر*** شود (همان: ۱۹۸)

(*کلاهخود، به کنایه کلاه، پوشش سر؛ **کچلی، گری؛ ***پوشاننده)

  1. من همی دانم و آن ستّار من/ جرم‌ها و زشتی کردار من (همان: ۲۳۹۴)
  2. دستگیرنده وی است و بردبار/ دم به دم آن دم از او امیدوار (دفتردوم: ۲۵۳۱)
  3. سیئاتت را مبدل کردحق/ تا همه طاعت شود آن ماسبق (دفترپنجم: ۲۲۲۵)
  4. بود آلایش،شد آسایش کنون/ چون بر او برخواند خورشید آن فسون

… جزوِ خاکی گشت و رست از وی نبات  / هکذا یمحوالله السیئات (دفتر ششم: ۲۶۹۸)

  1. آتشی خوش بر فروزیم از کرم/ تا نماند جرم و زلّت بیش و کم (دفترپنجم: ۱۸۴۸)
  2. مجازات،سخت‌گیری
  3. جمع واشی به معنای سخن‌چین
  4. اصل

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط