نگاهی به کتاب «راهبردهای مدیریت خطرپذیری زلزله»
زلزلهای ویرانگر رخ داده و احساسات عمومی جریحهدار شده است. مردم از نقاط مختلف کشور راهی منطقه زلزلهزده میشوند تا هرکس کاری که از دستش برمیآید انجام دهد. جادهها از ازدحام مردم کمکرسان بسته شده است. ماشینهای مدل بالا به خط شدهاند. توی شهر یکی صندوقعقب ماشینش را بالا زده و بین مردم کیک و آبمیوه پخش میکند. گوشه و کنار شهر پر از چادرهای گروههای امدادگر است.
اگر فکر میکنید این چند خط روایت «حماسه حضور» است، شما دچار سوءتفاهم عمیقی درباره امدادرسانی به مناطق تحت تأثیر بلایای طبیعی هستید. در این صورت توصیه میکنیم حتماً کتاب راهبردهای مدیریت خطرپذیری زلزله را بخوانید، زیرا ممکن است شما هم از آن دست افراد آموزشندیده باشید که پس از زلزله تصمیم میگیرند به مناطق آسیبدیده بروند. برخی افراد نیز با مطالعه این کتاب متوجه خواهند شد که برای عکس گرفتن و به اشتراک گذاشتن در شبکههای اجتماعی باید جاهای دیگری را غیر از مناطق زلزلهزده را پیدا کنند!
محمد ایرانمنش در پیشگفتار این کتاب راهبردهای انتشار این مجموعه را اینگونه شرح میدهد؛
– افزایش درک عمومی جامعه از مخاطرات طبیعی بهویژه زلزله و دانش مربوط به چگونگی همزیستی با مخاطرات؛
– فراهم کردن زمینههای مشارکت و همگرایی جامعه مدنی و دولت در کاهش خطرپذیری مخاطرات طبیعی بهویژه زلزله؛
– تبیین و ترغیب برنامههای جامعهمحور در مدیریت بلایای طبیعی بهویژه زلزله.
منظور از افزایش درک عمومی همان نکاتی است که پیش از این ذکر شد. مخلص کلام این است که تنها کسانی باید در مناطق آسیبدیده حضور پیدا کنند که در بخش مربوط به خود آموزش دیده باشند. این حضور باید ذیل یک برنامه مشخص و اهداف از پیش تعیین شده باشد.
راهبرد بعدی به ضرورت استفاده از ظرفیتهای جامعه مدنی در کاهش آسیب میپردازد که این بخش بیشتر مربوط به مرحله پیشگیری و آمادگی است. همانطور که ذکر شد در مرحله «پاسخ» که شامل چند روز اول پس از وقوع فاجعه است، تنها حضور نیروهای آموزشدیده مجاز است.
یکی دیگر از مشکلات کاهش آسیب زلزله ناهماهنگی نیروهای مختلف در منطقه است. لازم است که پیش از حادثه حیطه وظایف نیروهای مختلف مشخص شود.
در آغاز این کتاب لطفالله میثمی در یادداشتی کوتاه به ضرورت ثبت انباشت تجربیات گذشته اشاره میکند. کتاب راهبردهای مدیریت خطرپذیری زلزله مجموعهای از تجربیات بدیع و ارزشمند است. نکته تأسفآور این است که بسیاری از ناکامیهای گذشته به دلیل فقدان دانش و آگاهی از روند کاهش آسیبهای مخاطرات طبیعی بوده است و شوربختانه بخش زیادی از تجربیات گذشته هنوز مستند نشده است. کتاب راهبردهای مدیریت خطرپذیری زلزله گامی مفید در جهت آموزش و انتقال تجربیات در زمینه مخاطرات طبیعی است و مطالعه آن را به همه متصدیان کاهش خطرپذیری مخاطرات طبیعی توصیه میکنیم. در بخشی از کتاب احمد قویدل درباره معضلات فرهنگی حضور نیروهای امدادی در منطقه و مشکلات ساختاری سمن نکاتی را بیان میکند که مسائلی فراگیر اما کمتر دیده شده است.
«نکته کلیدی در کار اجتماعی این است که به نظرم ما که از خارج از استان وارد میشویم به حوزههایی که زلزله میآید آسیب میزنیم. هرچه آن استان محرومتر باشد به آنجا بیشتر صدمه فرهنگی میزنیم. من میخواستم از بم بیایم، مسئول کمیته امداد آنجا دست من را گرفت و گفت میدانی تو اینجا چهکار کردی؟ دامن دختران اینجا را ششترک کردی؛ (کمرش تنگ شده، پایینش باز شده) آرایش میکنند و برخی رفتارهای دیگر. واقعیت این است که ما خانمها را میبردیم آنجا آموزش میدادند، آن هم با یک فاصله زیاد با آموزش و پرورش رسمی کشور که عقب مانده است و نوع آموزش دادنش شبیه یکصد سال پیش است. جایی که معلم اصلاً ارتباطی با دانشآموزش ندارد، بهیکباره یک خانم زیبا سر کلاس میرود و با بچهها بازی میکند. وقتی میخواستی برگردی، یک چیزی از اینها کنده بودی. او دیگر آدم سابق نبود.
در کرمانشاه خانمی از من پرسید این خانم که هفت روز است در اینجاست، تنهاست، گفتم بله. گفت پدرش با او کاری ندارد، گفتم نه، برای کار آمده است. گفت چقدر خوب، من یک دقیقه بیرون میروم پرخاش میکند. شما با یک فرهنگ دیگر به آنجا میروید و هرچقدر بیشتر بمانید آنجا را خرابتر میکنید. حتی رابطه زن و شوهرها تغییر میکند. تو با پرچم توسعه پایدار میروی و توسعه ناپایدار ایجاد میکنی. به اعتقاد من اینکه چه کسانی باید در منطقه بمانند و چقدر نیروهای محلی باید فعال شوند، خیلی اهمیت دارد.
همانطور که تأکید کردم کلید اول در مشارکت سازمانهای مردمنهاد در امور مردم سازماندهی فعالیت اجتماعی است. سازمانهای مردمنهاد هنرشان متشکل کردن مردم و بهرهمند کردن جامعه از ظرفیت مردم متشکل است. این هنر سازمانهای مردمنهاد جامعه محلی را توانمند و سازماندهی میکند. کلید دوم که ضامن اعتماد مردم است شفافیتهای مالی است. بیتردید شفافیت مالی در سازمانهای مردمنهاد باید خصوصیت روشن و بارزی در سازمان باشد. مستندات شفافیت باید در کنار ادعای شفافیت اطلاعرسانی شود. انتشار صورتهای مالی مؤسسه، انتشار آمارهایی بهصورت منظم که میتواند برای مردم بسیار بااهمیت باشد، گزارشهای حسابرسان مستقل، اینها پیوستهای ضروری ادعای شفافیت است. در شرایط بحرانی این گزارشها ارزش بسیاری دارد. سازمانها و مؤسساتی که برای کمک به زلزلهزدگان پول جمعآوری میکنند وظیفه دارند صورتحسابهای بانکی را عیناً به نظر مردم برسانند. خیلی ناراحتکننده است در زلزله کرمانشاه بدون تعریف دقیق از اسکان موقت عملاً مردم زیر چادرها لرزیدند».
راهبردهای مدیریت خطرپذیری زلزله را بهتازگی انتشارات صمدیه در ۳۹۸ صفحه با قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر کرده است.▪