نگاهی به آثار زندهیاد محمد بستهنگار
همیشه گفتهاند و شنیدهایم که از اثر است که مؤثر را میشناسیم. همچنان که از شکل رد پا در بیابان میتوان فهمید چه موجودی از این محل عبور کرده است، اما حقیقت این است که اگر پیش از آن، موجود مزبور و شکل رد پای وی را نشناخته بودی، هیچگاه از رد پا نمیتوانستی حدس بزنی صاحب آن چه شکل و اندازه و قیافهای داشته است، اما این سخن بدان معنا نیست که اثر و صاحب آن قرابت و نسبتی با هم ندارند. هر نقاشی بخشی از تمایلات درونی خویش را بر پرده آشکار میکند و هر نویسندهای میکوشد منویات و اهدافش را آشکار یا پنهان در نوشتار خود بگنجاند. مرحوم بستهنگار نیز با خلق کتب و مقالات میکوشید اهداف عالیه خود را به هموطنانش منتقل کند و با آگاهی بخشیدن به جامعه به آن اهداف جامه تحقق ببخشد. او همه عمر تلاش کرد آنچه را از متون دینی با مفسرانی چون طالقانی و بازرگان و سحابی آموخته بود به دیگران بیاموزد. ازاینرو بازخوانی و یادآوری آثارش، هم سیمای او را بهتر نمایان میکند و هم به هدف وی نزدیکتر است و شادروانی او را در پی دارد.
- حقوق بشر از منظر اندیشمندان
کتاب حقوق بشر از منظر اندیشمندان را شرکت سهامی انتشار در سال ۱۳۸۰ منتشر کرد، اما بستهنگار برای تدوین آن چند سال زحمت کشیده بود. او که خود دانشآموخته رشته حقوق دانشگاه تهران بود، در این کتاب یکی از مهمترین دغدغههای همیشگیاش را پی گرفته است. شیوه نگارش کتاب نیز تأملبرانگیز است. در مقدمه کتاب هدف خود را چنین تشریح میکند: «باید تا آنجا که در توان است کوشش و تلاش نمود تا آنچه در تفکرات یک ملت و مذهب درباره حقوق بشر وجود دارد، آن را جمعآوری و تدوین نمود تا این تفکر بتواند ریشه در پایههای فکری یک جامعه داشته باشد و افراد با اعتقاد و آگاهی به آن روی آورند. نه آنکه بهصورت بخشنامه به کشورهایی صادر گردد. چون خوب نتوانسته است با اندیشههای آن ملت تبیین گردد، در عمل میبینیم که این حقوق آنچنانکه باید و شاید موردتوجه قرار نمیگیرد.»
برخلاف برخی کنشگران سیاسی که به حقوق بشر بهعنوان یک کنش سیاسی و ابزاری برای نقد قدرت مینگرند و از آن بهره میبرند، بستهنگار بر آن است که بایست حقوق بشر را با ریشههای تاریخی و فرهنگی و مذهبی جوامع مختلف پیوند داد و بر آن ریشهها بنا نهاد. او میکوشد افراد را به این مقوله معتقد کند نه آنکه با پشتوانه قدرت و سیاست آن را بر مناسبات جاری حاکم گرداند. او بهخوبی آگاه است مقولهای که با اعتقادات مردم یک جامعه در تضاد باشد نهادینه نخواهد شد. در همین مقدمه او رویه کشورهایی را که از مقوله حقوق بشر بهعنوان ابزار فشار و اعمال حاکمیت خود بر سایر جوامع بهره میگیرند بهنقد میکشد: «این حقوق یک کالا نیست که مانند سایر کالاها بشود به کشورهای دیگر صادر کرد و از مردمان آنجا بخواهیم که به این مقررات گردن نهند. اگر این حقوق با معتقدات و تفکر قومی مغایرت داشتهباشد آن را پس میزند.»
بستهنگار با این رویکرد، در این کتاب چند کار مهم انجام داده است. اول اینکه تلاش کرده نشان دهد همه ادیان بزرگ جهان چون زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام با حقوق بشر سر آشتی داشتهاند و هرکدام بهنحوی به آن مشروعیت بخشیدهاند. در همین راستا سراغ کنفوسیوس، کوروش کبیر و مبانی سایر اقوام رفته و نشان داده همه با حقوق بشر نسبت خویشاوندی دارند. در حقیقت نویسنده خواسته است این واقعیت را به اثبات رساند که همه جوامع بشری، پیامبران و منجیان آنها هریک به شکلی قائل به حقوقی برای بشر بودهاند و برای تحقق آن تلاش کردهاند؛ بنابراین حقوق بشری یک اعلامیه خاص برخاسته از یک مقطع از تاریخ بشر و محصول تعداد محدودی از نخبگان غرب نیست، بلکه یک اجماع جهانی، بشری، تاریخی و حتی دینی است. سپس بحثی درباره مواد حقوق بشر در قانون اساسی مشروطه کرده و نشان داده است نویسندگان آن قانون در یکصد و ده سال پیش به این مسئله نگاهی مثبت و جدی داشتهاند. در ادامه به قانون اساسی جمهوری اسلامی میرسد و با ذکر موادی از متن قانون جای پای حقوق بشر را در این سند که رنگ دینی هم به خود گرفته و مورد تأیید متولیان دینی است آشکار میکند. به این ترتیب برخلاف آنان که انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی را در تقابل با هم دیده و با پافشاری بر یکی به نفی دیگری میپردازند، در پی اثبات این مدعاست که در هر دو حرکت مسئله حقوق بشر از دغدغههای جاری و مقبول کنشگران آن بوده است.
درباره حقوق بشر کتاب و مقاله فراوان نگاشته شده است که بسیاری از آنها را در این کتاب مشاهده میکنیم، اما شاید بتوان گفت هنر بستهنگار در این کتاب به مقوله حقوق بشر، بشری نگریستن و همه بنیآدم را در ذیل آن گردآورده است. در همین راستا ضمن نگاشتن نظریات خود، دیدگاه اغلب صاحبنظران و اندیشمندان جامعه ایرانی را درباره حقوق بشر در این کتاب گردآوردن است. صاحبنظرانی که برخی از آنها با هم قرابت و نزدیکی فکری یا سیاسی ندارند. کسانی چون مهندس بازرگان، محمدجواد باهنر، حبیبالله پیمان، سلطان حسین تابنده گنابادی، محمدتقی جعفری تبریزی، مهدی حائری یزدی، سید محمد خاتمی، حسینعلی منتظری، عزتالله سحابی، عبدالکریم سروش، مرتضی مطهری، دکتر علی شریعتی، زینالعابدین قربانی، سید محمود طالقانی، احمد قابل، سید قطب، شیخ محمود شلتوت، محمد مجتهدشبستری، سید مصطفی محقق داماد، اعظم طالقانی و شیرین عبادی.
بستهنگار با گرد آوردن جمع این اندیشمندان حول محور حقوق بشر این باور را به مخاطب ایرانی عرضه میکند که فراتر از جناحبندیهای سیاسی و اختلافات فکری، میتوان بر این مبنا اتفاق و ائتلاف کرد و وحدتی در تفرق موجود ایجاد کرد.
با این نگاه کتاب حقوق بشر از منظر اندیشمندان فقط یک بحث تئوریک و فکری درباره حقوق بشر نیست، بلکه یک سازماندهی و کنشگری اجتماعی نیز در آن نهفته است. روانش شاد.
مصدق و حاکمیت ملت
دغدغه دیگر بستهنگار رسیدن به مناسباتی دموکراتیک و مردمسالار است. او در این باره از دیرباز به تحقیق و نگارش مشغول بود. کتاب مبانی دموکراسی و جامعه مدنی در حکومت امام علی (ع)، حاکمیت مردم از دیدگاه اسلامی و قرآنی، قیام امام حسین (ع) علیه اطاعت مطلقه بنیامیه، سیری در اندیشه حاکمیت در اسلام و ایران، طالقانی نظریهپرداز حکومت شورایی در جمهوری اسلامی ایران و رشته کتابهای اندیشههای اجتماعی سیاسی آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان همه در جهت تثبیت این اندیشه بود که حکومت مطلوب برای کشور ایران سیستمی مردمسالار و دموکراتیک است. ایشان گذشته از رویه حکمرانی پیامبر (ص) در مدینه و امام علی (ع) در کوفه، یکی از الگوهای اجراشده در تاریخ معاصر ایران را زمامداری دوساله دکترمصدق میدانست.
کتاب مصدق و حاکمیت ملت، حاوی مقالات متنوع از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی ایرانی است که هرکدام از زاویه مردمسالاری به پرونده نهضت ملی و دکترمصدق نگریستهاند. بستهنگار خود در مقالهای به تبیین این نوع زمامداری پرداخته و اندیشه حاکمیت ملت را از دیدگاه یوسف خان مستشارالدوله و کتاب یک کلمه وی که جان بر سرآن نهاد بررسی کرده و سپس به مرحوم نائینی و شارح نظریه او، آیتالله طالقانی، پرداخته و سرانجام رویه سیاسی دکترمصدق را در برهههای مختلف زندگی او تحلیل کرده است. در پایان نوشته جملاتی از دکترمصدق آورده که در عرصه سیاسی ایران همچنان درخشان و ستودنی است:
«قانونها، مجلسها، دولتها همه برای خاطر مردم به وجود آمدهاند نه مردم به خاطر آنها. وقتی مردم یکی از آنها را نخواستند میتوانند نظر خود را درباره آن ابراز کنند».
«لعنت بر من و هرکس دیگر که در این زمان خرج چندین خانوار این مملکت فقیر را صرف آوردن دکتر برای من از خارج کند. من خاک پای این ملتم و مقدرات من از او جدا نیست».
بخشی از این کتاب به سخنان و تحلیلهای دکترمصدق درباره موضوع کتاب اختصاص یافته است تا علاوه بر رویههای اجرایی و عملی مبتنی بر دموکراسی و حاکمیت ملی، بهلحاظ نظری نیز عقیده دکترمصدق را به این آرمان بهطور مستند نشان دهد. این کتاب را که نزدیک هزار صفحه دارد انتشارات قلم در سال ۱۳۸۱ منتشر کرده است
اندیشههای سیاسی -اجتماعی
بستهنگار در واپسین سالهای عمر پربرکتش به این نتیجه رسیده بود که جامعه روشنفکری ما بهلحاظ فلسفه سیاسی با یک کاستی روبهروست که اندیشه بومی منسجم و نظاممندی ندارد. او به این فکر افتاد که در این جهت گامی بردارد. آرزویش این بود که برای هریک از شخصیتهای مطرح و جریانساز ایران کتابی که نشاندهندۀ اندیشه اجتماعی و سیاسی اوست با مستند به آثار و مکتوبات آنها مدون و منتشر کند. این اندیشه را در بستر بیماری نیز با جدیت و پیگیرانه دنبال میکرد. دو کتاب اندیشههای اجتماعی سیاسی مهندس بازرگان و اندیشههای اجتماعی سیاسی آیتالله طالقانی را در این سالهای آخرین منتشر کرد و آرزو داشت همین سیر را ادامه داده و درباره سید جمالالدین اسدآبادی و آیتالله میرزای نائینی، آیتالله منتظری و دیگران نیز مشابه این دو کتاب مجموعه مدونی را پژوهش و منتشر کند.
ایشان کتابها و مقالات متعدد دیگری در مطبوعات کشور منتشر کرده است که مورد استفاده پژوهشگران خواهد بود.
محمد بستهنگار مردی که کمتر سخن میگفت و کمتر میشنید، اما بیشتر میاندیشید، رنجهای بسیاری کشید و تجارب گرانقدری اندوخت که کمتر بهایش دانسته شد. سرانجام در هفتادوهفتمین بهار زندگیاش از میان مردمی که دوستشان میداشت رفت، درحالیکه آثاری ماندگار از خود بهجای گذاشت و نگاه مظلومانهاش همچنان نگران سرنوشت ملتش خواهد بود.