حمیدرضا عریضی
«این داستانی است آکنده از خروش و همهمه که ابلهی روایتش میکند»
ویلیام شکسپیر
درباره بورس هر کسی بهگونهای میاندیشد و در فضای مجازی و اینترنت آنچنان آکنده از خروش و همهمه است که شناختن صدای اصیل ممکن نیست. بسیاری بورس را پدیدهای توطئه آمیز میداند که دولت با آن مردم را سرکیسه کرده و داراییشان را به یغما برده است و بر مبنای آن تصور میکنند دولت باید زیان آنها را جبران کند. علاوه بر آن این تصور وجود دارد که میتوان افراد زیاندیده را به محکمهای فراخواند که در آن عدالت برحق آنها مرعی شود زیرا فریب داده شدهاند و دارایی آنها به یغما رفته است.
در سلسله مقالههایی که در مورد بورس نگاشته شد، بر این امر تأکید شد که واردکردن هزاران هزار نفر در بورس در آن شرایط زمانی کاری درست و بهموقع بود و اگر اشکالی بوده است، از نحوه راهبری بورس و سیاستهای مرتبط با آن بوده است. اتفاقاً بر این موضوع صحه گذاشته شد که واردکردن سهام دولت در بورس بهاندازه و بسنده نبوده و خود موجب تهییج نامطلوب و تأثیرات منفی بر بازار سرمایه شد. برجسته کردن بازار سرمایه در آن زمان که مصادف با همهگیری کرونا بود و مدیریت این همهگیری توسط دولت که سرمایهگذاری زیادی را میطلبید نهتنها نادرست نبود، بلکه تصمیم سنجیدهای بود که به اجرا گذاشته شد. از طرف دیگر مدیر بورس که سکان هدایت تودههای عظیم میلیونی به بورس را داشت تا حد امکان این وظیفه خویش را بهخوبی انجام داد و برای دریافت اختیارات بیشتر به ناگزیر استعفا داد. نویسنده در فاصلهای که مجله انتشار یافته و هنوز استعفای او پذیرفته نشده بود، پذیرش استعفای او توسط دولت را اشتباه میدانست و معتقد بود دولت بایستی اختیارات بیشتری را در جهت راهبری بهتر به وی بهعنوان فردی که تجربه قابل قبولی داشت و تا حد ممکن وظایف خویش را بهدرستی انجام داده بود، اعطا نماید. در شماره بعد نشریه نوشتم که نظام جانشینی بهدرستی عمل نکرده و کسی که بر جای وی نشسته است مهارت لازم برای این راهبری را ندارد و با وجود تحصیلات و مدرک مرتبط، دانش واقعی برای این کار را ندارد. از طرف دیگر همواره با نظریه توطئه مخالفت کرده، اما پذیرفتهام هر امر ولو کوچک در تصمیمگیری اقتصادی یا اجتماعی یا سیاسی در ایران بر بورس تأثیر زیادی خواهد داشت و مثال آن چنانکه قبلاً اشاره کردم حکم قاضی مشهدی در مورد مؤسسات مالی و اعتباری بود مبنی بر جبران خسارت مالباختگان از طرف دولت و در حقیقت از جیب همه مردم. در آنجا تأکید کردم این تصمیم نابجا بر بورس تأثیر مخربی داشته است و با وجود اینکه در وارد شدن در بورس تشویق دولت یا رهبری نقش چندانی نداشت، بلکه مردم با توجه به سود و منفعتی که از آن میدیدند به این عرصه وارد شده بودند، اما تصمیم آن قاضی بر اراده این افراد برای ورود به بورس تأثیر زیادی داشت؛ زیرا تصور میکردند مانند دفعه قبل اگر زیانی دیدند دولت به ناگزیر باید آن را جبران کند. در همانجا به این موضوع اشاره کردم مردم اصولاً تحت تأثیر تشویق و توصیه دیگران برای ورود به چنین عرصههایی قرار نگرفتهاند و بر مبنای دیدگاه سود شخصی عمل میکنند؛ همچنان که دیده شد چنین ورود میلیونی در عرصههای مربوط به ارز وجود داشت، با وجود اینکه در آن موارد دولت مردم را از حضور بر حذر داشته بود.
تغییر مدیر بورس با اثرات نظام جانشینی نادرست بلافاصله بر بورس تأثیر منفی بر جای گذاشت. مثلاً یکی از تصمیمهای نادرست او دامنه نوسان نامتقارن بود که نگارنده این سطور آن را نقد کرده و تأثیر آن قبل از بروز را نامطلوب ارزشیابی کرده بود که چنین هم شد.
در مقاله آخر «اعتماد مردم به بورس» تأکید بسیاری شد که عملاً با کشف دستگاه ماینر در فاصله آن مقاله و مقاله حاضر این اعتماد بهشدت آسیب دید. دولت جدید که قولهای بسیاری درباره بازگشت رونق به بورس داده بود نیز در این فاصله زمانی نهتنها نتوانست به وعدههای خود عمل کند که سقوط بیشتری رقم خورد و بازگشت رونق بسیار اندکی که هرگز نتوانست آن سقوط را جبران کند نشان داد این وعدهها به نتیجه نرسیده است و در حال حاضر با بررسی عملکرد دولت قبل در مجلس در این مورد شاید هدف دیگری دنبال شود که آن عبارت از مقصر شمردن دولت قبل در سقوط بورس باشد که تا زمانی آن دولت مسئولیت را بر عهده داشته است قابل توجیه است، لیکن در حال حاضر دولت فعلی باید پاسخگوی سقوط بیشتر بورس باشد.
سخنان بسیار تأثیرگذار اولگا توکارچوک، برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۸ را در اینجا باید یادآور شد که بیارتباط با موضوع مطروحه نیست. او در مراسم دریافت جایزه اشاره کرد از کودکی با افسانههای پریان دمخور بوده و آن را در داستانهای مادر خود همواره میشنیده است. در آن داستانها حتی حیوانات نیز موجوداتی اسرارآمیز، خردمند و آگاه به خویش بودهاند که پیوند معنوی و شباهت اصیل آنها را به وی نزدیک میکرده است، اما او زمانی در این داستانهای پریان تردید پیدا کرد که ناگهان متوجه شد این افسانههای پریان با واقعیت جهان هماهنگ نیست. او با یادآوری جمله مشهور شکسپیر به این میپردازد که هیاهو و آشفتگی بسیار جای آن داستانهای پریان را گرفت. او دریافت جهان تکهتکه است و هر چیزی جداگانه همچون قطعههای کوچک است و انگار رویدادها نامرتبط با یکدیگر هستند، پزشکان بر اساس تخصصشان درمان میکنند، مالیات هیچ ربطی به برفروبی کوچهها ندارد و ناهاری که افراد ظهرها صرف میکنند رابطهای با دامداریهای بزرگ ندارند، اما ناگهان با اثر پروانهای روبهرو میشوند. اینکه اموری که تکهتکه به نظر میرسیدند همه به هم مربوط بوده و مجزا از یکدیگر نیستند. بورس را نیز چنین باید دریافت کنیم، بورس پدیدهای پیچیده است که نمیتوان آن را به شکل ساده یک نظریه توطئهآمیز یا تشویق دولت به سرمایهگذاری در آن یا امور منفصل و جدا از هم فروکاست. دو مسئلهای که بر بورس تأثیر زیادی میگذارد یکی سکاندار بورس و دیگری دستوری نبودن سیاستهای ابلاغشده دولت به بورس است که هر دو بر آن تأثیر مخربی دارند. مسئله دیگر بازارهای رقیب است که برخی از آنها سخت مشکوک و تردیدآمیز میباشند که از قضا یکی از آنها؛ یعنی بازار رمز دیجیتال در حدی به رقابت با آن پرداخته است که اینک بازار بزرگتری نسبت به بازار سهام شده است و باید دولت به این بازار بهخصوص توجه ویژهای مبذول دارد.
اولگا توکارچوک در ادامه در سخنرانی خود هنگام دریافت جایزه نوبل میگوید از دید او کشف اثر پروانهای نشانگر پایان عصر ایمان شکستناپذیر بشر به ظرفیت خود برای اثرگذار بودن است. او این عصر را نمایشگر خاتمه ایمان به توان آدمی برای کنترل کردن جهان مینامد. بهدرستی نباید دولتها تصور کنند که میتوانند بورس را کنترل کنند و با اعمال دستورالعملهای خود آن را به خیال خود در مسیر درستی هدایت کند. تنها کار درست آن است که با آن کاری نداشته باشد؛ زیرا این حیطه اقتصاد آزاد است که دولتها باید در آن کمترین نقش را ایفا کنند و هنگامیکه دولت برای سیاستهای خود به آن رجوع میکند آن را با شکست روبهرو میسازد. دولت نباید به خطا تصور کند رویدادهایی که مانند اثر پروانهای بر بازار سهام تأثیر مثبتی داشتهاند ناشی از عملکردهای اصلاحی اوست. مثلاً در سطح جهانی رشد چشمگیر قیمتها که همچنان تداوم دارد و به دلیل آغاز دورهای از رونق و کمرنگ شدن بیماری کرونا رشد این بازارها محتمل است میتواند بر بازار سهام تأثیر مثبتی داشته باشد. تورم که روند افزایشی دارد احتمال افزایش نرخ فروش محصولات را به دنبال دارد که به دلیل افزایش سود اسمی شرکتها سبب رونق بازار سهام میشود. ژان پیاژه دورهای در رشد کودکان را دوره خودمیانبینی نامیده بود و منظور وی این تصور کودکانه بود که فکر میکنند رویدادهای جهان تحت تأثیر ارادههای آنان است. هرگونه گزافهگویی دولتها در اصلاح نرخ سهام بر مبنای دیدگاه تکعلیتی میتواند با سقوط بازار سهام پس از آن باشد، چراکه بازار سهام با دیدگاه تکعلیتی در تناقض است و دولتها را در محاسبه عملکرد خودشان با خطا روبهرو سازد. مثلاً این روزها دوباره ویروس کرونا در اروپا رشد بیسابقهای را آغاز کرده است که احتمال میرود تا زمستان حدود نیم میلیون نفر را از پا درآورد. این امر قطعاً بر بازارها تأثیر میگذارد و رکودی را به دنبال خواهد داشت. اگر این امر بر بازار سهام تأثیر منفی گذارد، به معنی آن نیست که عملکرد دولت خطاست؛ زیرا احتمال دارد این امر بهصورت نظم خودجوش، آنگونه که هایک، اقتصاددان برجسته به آن اشاره میکند مستقل از اراده دولت باشد. درواقع این تصور که بسیاری از مردم و دولتها دارند که دولت با ابلاغ سیاستهای دستوری میتواند بر بازار سهام تأثیرگذار باشد تصوری بسیار خطاست که از منطق جهانی سرمایه تبعیت نمیکند. دولتها باید از ابلاغ سیاستهای دستوری بپرهیزند؛ زیرا آنچه آنها تصور میکنند، ممکن است نتایجی کاملاً خلاف میل و اراده آنها به وجود آورد. مسئله دیگر آن است که دولتها به خطا بازار سهام را بهمثابه جبرانساز در نظر گرفتهاند و در مواردی به آن رجوع میکنند تا کمبود خویش را از طریق آن پوشش دهند. این سبب شکست بازار سهام میشود و دولتها در قبال این تفکر نادرست بهراستی مسئول است.
اگر دولت نقش خود را در بازار سهام بهدرستی ایفا کند و مثلاً سکاندار خوبی را برای آن در نظر گیرد، نقش خود را به کفایت انجام داده است؛ کاری که دولت روحانی متأسفانه در انجام آن ناتوان بود. هرچند مجلس نیز به این تغییر مدیریت در دولت روحانی اعتراض داشت، اما این اعتراض بیشتر به دلیل نقض قانون در انتخاب جانشین بود و نه عدم شایستگی که نگارنده این سطور بر آن تأکید کرده بود. درواقع انتخاب جانشین بر مبنای کار، دانش و مهارت است که در مورد رئیس سازمان بورس این ویژگیها نه تابع مهارت و نه دانش بود؛ البته دانش به معنی تحصیلات نیست.
درواقع کسی که ریاست سازمان بورس را بر عهده گرفت مدرک دکترا در زمینه بورس از دانشگاه تربیت مدرس در رشته اقتصاد گرفته بود، اما تجربه چندانی در سکانداری بورس نداشت. به نظر نگارنده این سطور باید تصمیمگیریهای این مدیران مورد نقد دقیق قرار گرفته و در اتاقهای فکر بررسی شود، زیرا این تنها جایی است که دولت میتواند نقش بهینه خود را انجام دهد. کسانی که در مجلس به سکاندار جدید بورس ایراد گرفته بودند اشاره به رویکرد بدیلی در نظام جانشینی داشتند که از منابع انسانی خارج از سازمان برای مدیریت استفاده میشود که البته دیدگاه نمایندگان مجلس دیدگاه درستی بود و در این زمینه مسائل حقوقی با نظام شایستگی تا اندازهای هماهنگ هستند.
مسئله دیگر آن است که واقعاً دولت چه نوع حمایتی میتواند از بورس انجام دهد؟ در این زمینه دیدگاه واحدی وجود ندارد و دو دیدگاه در مقابل هم قرار دارند که این دو دیدگاه هر دو با لفظ حمایت اما با رویکردهای کاملاً متفاوتی در مورد بورس نظر میدهند. سالها پیش شنیده بودیم هر کسی انتقادی به نظام حکمرانی در جمهوری اسلام دارد با چوب تضعیف نظام محکوم میشود. در دفاع از آن منتقدان گفته میشد این نه تضعیف که تقویت نظام است که به انتقادهای آن اشاره و سعی در بهبود نقاط ضعف آن دارند. این دو دیدگاه همواره در مقابل یکدیگر قرار داشتند اینک نیز در مورد حمایت دو رویکرد مختلف در مقابل هم قرار گرفتهاند که مانند سابق، بیشتر بحث از واژگان است و بهدرستی باید مفهومپردازی شود تا از تأثیر منفی حمایت نادرست بر بورس جلوگیری شود.
رویکرد اول حمایت را به این صورت تعریف میکند که دولت میتواند از طریق پول و ناگزیر ساختن سهامداران عمده به خریدوفروش سهام در هر سطحی از قیمت و کاهش نرخ سود بانکی برای افزایش جذابیت بازار سهام عمل کند. این رویکردهای حمایت از بازار سهام را جانشین قالیبافاصل در دولت روحانی در بالاترین سطح به کار بست و نتیجه مثبتی از آن عاید نشد. دیدگاه دوم حمایت را اصلاح سیاستهای نادرست از قبیل قوانین محدودکننده معاملات سهم و اجتناب از قیمتگذاری دستوری و ایجاد تنوع در جعبهابزار بورس میداند. با توجه به تلاشهای اخیر وزیر اقتصاد دولت جدید تصور میشود او به مفهوم اول حمایت نظر دارد. از آنجا که مردم بیشتر تصور حمایت دولت از بازار سهام را در معنی اول مدنظر دارند دولت نیز در این دیدگاه عامیانه با آنها همراستا شده و حمایتهایی را به عمل میآورد که درنهایت بر بازار سهام تأثیر منفی میگذارد. بلافاصله بعد از این نوع حمایتها بازار سهام اندکی سبزپوش میشود و در مدت کوتاهی سبزپوش باقی میماند که به معنی موفقیت این رویکردها نیست، زیرا تأثیر آنها محدود به زمان و مکان بسیار کوتاه است و تأثیرات ریشهای بر بازار سهام ندارد. از طرف دیگر هر نوع مداخلهای بهصورت موقتی ممکن است میانگین قیمتها را تا حدودی بهبود بخشد به این دلیل ساده که حداکثر افت بازار سهام تجربهشده و بهصورت خودبهخودی و حتی بدون انجام هیچ مداخلهای با پدیدهای موسوم به رگرسیون یا بازگشت به میانگین، اثر مداخلهای دیده میشود که به معنی درستی مداخلهها نیست.
در سوره بقره داستان مشرکی آمده است که همراه با یار خود بهسوی مکه میگریزد تا خود را از اهالی مدینه دور سازد. در بیابان نوری راه او را اندکی روشن میکند و سپس تاریکی مطلق او را دربر میگیرد. قرآن کریم با اشاره به داستان او این ایده را مطرح میکند که برخی از تصمیمهایی که در روشنایی زیاد، ولی در محدوده بسیار اندکی صورت میگیرند، نادرست است، زیرا افقهای گسترده روبهرو را نادیده میانگارد. تجربه فردی ما نیز نشان میدهد هنگامیکه در تاریکی از چراغقوه برای دیدن جلوی پای خود استفاده میکنیم نمیتوانیم مثلاً در مسیری مانند پایین آمدن از کوه روبهرو را بهخوبی دیده و تصمیمهای درستی بگیریم. دلیل ساده آن به لحاظ فیزیکی آن است که مردمک چشم ما با آن نور اندک که بهصورت موضعی جلوی ما را روشن میکند بسته شده و بنابراین امکان دیدن فضای دور که با مردمک چشم باز میسر است از میان میرود؛ تصمیمهای دستوری دولت نیز عیناً به همین شکل عمل میکند و نمیتواند در درازمدت مؤثر افتد.
آخرین نوع این تصمیمگیریها در جلسه سهشنبه هفته دوم آبان بود که دولت در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت بر لزوم پرداخت مابقی سهم بورس از یک درصد منابع که قبلاً تصویب شده بود تأکید کرد و رئیسجمهور نیز آن را تأیید کرد که تأثیری موقتی بر بورس داشت. با این حال اگر دولت در مواردی که نیازمند بورس است نخواهد نقصان سیاستگذاریهای اقتصادی خود را به کمک آن جبران کند، بیشتر بر بورس تأثیر مثبت خواهد گذاشت. به عبارت دیگر آن را بهصورت آزاد و مستقل مدنظر قرار داده و فقط هدایت آن را به دست سکاندار شایستهای بسپارد.
با وجود آن چنین افقی دور از انتظار است. رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار بهعنوان مثال به نحوه قیمتگذاری خودرو اشاره کرده و تأکید میکند سایه حمایت دستوری از سر صنعت خودروسازی برداشته نخواهد شد؛ بنابراین نمیتوان امید داشت بورس که مفهوم جریان شفاف سرمایهداری است در این نوع نگاهها بهدرستی درک و هدایت شود و پیشبینی میشود در آینده با همین نگاه شرایط نادرستی را تجربه کنند. نگارنده این سطور بر این باور است همانطور که فلسفه بورس به معنای پذیرفتن خطر سرمایهگذاری و ریسکپذیری است بایستی دامنه نوسان از آن برداشته شود تا از طریق آن بورس به شکل مفهومی و فلسفی خود درآید و بتواند در شفافیت سرمایهگذاری و حاکمیت اقتصادی نقش خود را بهدرستی ایفا کند. مهمترین رقیب بورس در این روزها بازار ارز دیجیتال است که برای نخستین بار در دولت جدید از بازار سهام پیشی گرفته و نقش برجستهتری را در ریسکپذیری سرمایهگذاران در آن به عهده گرفته است. این ریسکپذیری دلیل جذابیت این بازار است. مثلاً اگر سیاستگذار محدودیتهایی همچون دامنه نوسان و حجم مبنا را نادیده بگیرد، میتواند بر جذابیت بازار بورس بیفزاید. جذابیت یک بازار تا حدی به نوسان آن مربوط است که خود حاصل افزایش ریسک در آن است. بازار کریپتوها شاهد افزایش سرمایهگذاران و ورود پولهای جدید به آن بوده است. دامنه نوسان برعکس از جذابیت بازار بورس کاسته و آن را در مقابل بازار کریپتوها در موضع ضعف قرار میدهد. نگارنده این سطور هرچند با برخورد قوه قضائیه با مدیرعامل صرافی کریپتوها در تهران به دلیل ایجاد Token بدون پشتوانه RBG موافق است، اما در عین حال بر این نکته پافشاری میکند که باید لزوماً بازار سهام نسبت به بازار کریپتوها و بازار ارزهای دیجیتال نهفقط با پشتوانه قوه قضائیه که در ذات خود برتری داشته باشد و هر دو بازار جذابیت یکسانی داشته باشند تا سرمایهگذاران به حضور در بازار سهام تشویق شوند. در عین حال مجدداً در بازار کریپتوها مشاهده کردیم افراد با انگیزه بهدست آوردن سود که البته انگیزه مشروعی است وارد شدند و پس از بسته شدن صرافی کسانی که داعیه ضرر داشتند از مسئولان خواستند ضرر آنها جبران شود. در بازارهای سرمایهای و نیز بازار ارز دیجیتال این مسئله بیمعنی است؛ زیرا آنها باید هزینه ریسک خود را در صورت شکست بپذیرند. اینکه دادستان از طریق محل داراییهای مصادرهشده از صرافی ضررهای آنها را جبران میکند قابل قبول است، اما نباید مانند بازار سهام از صندوق توسعه ملی برای این کار هزینه کند و انجام این کار در مورد بازار سهام نیز به لحاظ اخلاقی نادرست است. ورود قوه قضائیه معمولاً در بازار سهام همانطور در بازار کریپتوها تا حدی قابل قبول است که وجهه قانونی داشته باشد. ورود قاضی مشهدی به موضوع مؤسسات اعتباری یکسره نادرست و به معنای عدم پذیرش ریسک افرادی بود که در این موقعیتها ریسک آن را نیز باید بپذیرند.
در آخرین مقالهای که نگارنده در مورد بورس نوشت با اشاره به سخنان مقام رهبری رویکردهایی را برای بازگشت اعتماد به بازار سهام نشان داد که مهمترین آن پذیرش مسئولیت در سکانداران بورس است. در این فاصله متأسفانه نصب ماینر در زیرزمین بورس تهران ضربه کاری به اعتماد مردم زد که عذرخواهی رسمی پس از آن باید صورت میگرفت و یک کمیته حقیقتیاب بهعنوان حضور نفر سوم یا تیم سوم که انگیزه هواداری از سازمان بورس تهران را ندارد باید این موضوع را بررسی میکرد که مشخص شود این کار در کدام مدت زمانی انجام شده و چه میزان بیتکوین استخراج شده و بهعنوان دارایی در دفاتر شرکت ثبت شود و اگر امکان فروش وجود دارد، این دارایی به فروش رسیده و درآمد آن در اطلاعات مالی شرکت قرار گیرد تا بتوان بورس را بهصورت یک سازمان که مسئولیتپذیری اجتماعی دارد در نظر گرفته و اعتماد خدشهدارشده را به آن بازگردانید. در هنگام ورود مردم به بازار بورس نیز هماهنگ با تبلیغ برای شرکت مردم در بورس باید آموزشهای لازم نیز در اختیار مردم قرار میگرفت و هشدارهای لازم برای سرمایهگذاری مستقیم در بورس به آنها داده میشد؛ زیرا سرمایهگذاری مستقیم مردم در بازار سهام با خرید زمین و یا خرید ارز که آموزش کمتری را نیاز دارد قابلمقایسه نیست. به این ترتیب ممکن بود مردم به این آگاهی برسند قبل از آنکه آموزش حرفهای در زمینه بورس و تحلیلهای مرتبط با آن را ببینند باید از طریق سبدگردانها تریگر یا صندوقهای سرمایهگذاری مشترک عمل کنند.
مسئولیتپذیری بورس تهران برعکس آنکه تصور میشود تنها در قبال شاخصها نیست، زیرا این شاخص از عوامل متعدد و چندگانهای تأثیر میپذیرد و بسیاری از آنها در اختیار سازمان بورس نبوده و بنابراین مسئولیت سازمان در قبال شاخص را نباید در حیطه مسئولیتپذیری سازمان در نظر گرفت. این نوعی خطای شناختی است که مسئولان دولتی و نیز مردم نسبت به سازمان بورس داشته و حتی قوه قضائیه سازمان را با این نگاه ارزیابی میکند. بلکه سکاندار بورس مسئول دقت در معاملات و سلامت انجام معاملات است و باید توجه داشت که مسئولیتپذیری در مقابل شاخص امری موهوم و تابع عوامل متعدد فنی و اقتصاد کلان و نرخ ارز و نیز روابط سیاسی است که بورس مسئول آنها شمرده نمیشود. این آگاهی را در آغاز شکلگیری بورس به شکل نوین در قرن بیستم مارکس وبر در مقالات اولیه خود ارائه داد. اگر این موضوع در ذهن تحلیلگران بنشیند، در آن صورت بسیاری از خطاهای شناختی که اکثراً ریشه در نظریه توطئه دارند شکل نمیگیرد.
با وجود آنکه دولت کنونی در انتخاب کارگزاران خود با خطاهای زیادی عمل کرده است که بسیاری از آنها جای نقد جدی دارد، اما در انتخاب رئیس بانک مرکزی نشان داد به بازار سرمایه توجه جدی دارد؛ اما آنچه تاکنون دیدهایم توجه دولت بیشتر معطوف به اخذ مالیات بیشتر و فروش اوراق کمک است که به دو دلیل به نظر نگارنده با خطا روبهروست: نخست آنکه چنین سازوکارهایی مربوط به زمانی است که مردم به دولت و نیز به بازار پول و بازار سرمایه اعتماد زیادی داشته باشند تا بهصورت داوطلبانه مانند آنچه در کشورهای پیشرفته دیده میشود مالیات بپردازند از طرف دیگر این نوع سیاستها سازمان بورس را که باید استقلال عمل خویش را حفظ کند با ضعف روبهرو خواهد ساخت و احتمالاً وعدههایی که رئیسجمهور برای بهبود وضعیت بازار سرمایه داد به نتیجه نرسد. امیدوارم در آینده در این مورد قضاوت خوشبینانهتری داشته باشم.■