بدون دیدگاه

بهار عربی اوباما از منظر شادی حمید

علی عریضی

باراک اوباما به قدرت رسیدن آنگ‌ سان سوچی را پیروزی دموکراسی در آخرین سال حکومت خود می‌دانست و به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور پرقدرت جهان از برمه پس از به قدرت رسیدن سوچی بازدید کرد. اینک حکومت سوچی با کودتا سقوط کرده و این امید به یأس تبدیل شده است. روزنامه معروف جناح راست ایران با عنوان «سوچی سوخت» او را دستاورد غرب می‌دانست که دستش به خون مسلمانان روهینگیا آلوده بود. با این حال باید توجه کرد که در دوره آنگ ‌سان سوچی، رهبر پوپولیست یک گروه مذهبی مردم را به کشتار مسلمانان ترغیب کرد و آنگ سان سوچی که می‌ترسید نهال نوپای دموکراسی در کشورش از بین برود با توجه به محبوبیت آن رهبر پوپولیست مذهبی در مقابل اقدامات او سکوت کرد و برای او هم هزینه زیادی داشت، زیرا حقوق بشر جهانی جایزه‌اش را از او پس گرفت و کانادا تابعیت او را لغو کرد، اما باید تصور کنیم که در ذهن سوچی به ثمر نشاندن یک حکومت دموکراسی که مبتنی بر حمایت اکثریت مردم بود در اولویت قرار داشت؛ زیرا نظامیان تصور می‌کردند که سوچی نخواهد توانست پشتیبانی مردم را در پایان دوره چهارساله اول به قدرت رسیدن به دست آورد و حکومت او به‌طور خود‌به‌خودی سقوط خواهد کرد، درحالی‌که سوچی توانست محبوبیت خود را پایدار نگه داشته و برای دوره بعدی نیز انتخاب شود و این دلیل مداخله نظامیان است. آیا می‌توان این کودتا را دلیلی بر شکست اوباما بر ادعاهایش دانست؟! بدون تردید چنین نیست زیرا دموکراسی در کشورهایی که شدیداً تحت قدرت استبدادی می‌باشند راه طولانی در پیش دارند.

شکست دیگر اوباما در پرونده سیاست خارجی مربوط به بهار عربی است. او در کتاب خود سرزمین موعود که در این اواخر به چاپ رسید و بلافاصله پرفروش‌ترین کتاب‌های سال‌های اخیر در فهرست کتاب‌های پرفروش شد، به این شکست صریحاً اعتراف کرده؛ زیرا شاهد کودتا علیه اولین حکومت تشکیل‌شده بر مبنای دموکراسی بود که ناگزیر به سکوت در برابر کودتاچیان شد.

او دلیل این سکوت را آن می‌داند که اگر در مورد کودتاچیان علیه مرسی از لفظ کودتا استفاده می‌کرد ناگزیر به قطع حمایت‌های مالی از مصر می‌شد که مبلغ چندین میلیارد در سال را شامل می‌شد که برای نگه داشتن مصر به‌عنوان متحد اسرائیل هزینه می‌شد.

کتاب باراک اوباما همراه با کتاب همسر او میشل اوباما که در ۲۰۱۸ چاپ شده بود، پرخواننده‌ترین کتاب‌های سال‌های اخیر در امریکا بوده‌اند و حتی رکورد کتاب‌های پرفروش قبلی یعنی هری پاتر را نیز شکسته‌اند. کتابی که در چندماهه اخیر بعد از آبان که انتشار پیدا کرد به رکورد خیره‌کننده چندین میلیونی رسیده است و تنها در روز اول چاپ آن نزدیک به ۹۰۰ هزار نسخه فروش داشته است. اوباما در این کتاب به دو برخورد کاملاً متفاوت با مصر و بحرین اشاره می‌کند که در مورد اولی از حسنی مبارک خواسته که از قدرت کناره‌گیری کند درحالی‌که با تمام قوا از باقی ماندن حاکم بحرین بر اریکه قدرت حمایت کرده است. در مورد نخست توضیح می‌دهد که اگر او یک جوان مصری بود حتماً به معترضان علیه او در میدان تحریر می‌پیوست و از این نظر با آن‌ها همدلی داشته است؛ اما چرا در مورد بحرین سکوت کرد؟! او به نظر مشاورانش ارجاع می‌دهد که به نظر می‌رسد کاملاً بی‌وجه باشد. شادی حمید۱ متخصص موسسه بروکینز۲ در قطر که درواقع برای امریکاشناسی توسط شیخ قطر احداث شده است می‌گوید که در میان رئیس‌جمهورهای امریکا هیچ‌کس مانند اوباما به نظر مشاوران خویش بی‌اعتنایی نمی‌کرد و این کاملاً در تضاد با دیدگاه عموم مردم راجع به اوباما است. شادی حمید با تحلیل دقیق مواضع اوباما و نظر مشاورانش نشان می‌دهد که در میان رؤسای‌جمهوری امریکا از نظر تصمیم‌گیری‌های مستقل، او در رأس این فهرست است. جورج بوش پسر که به نظر می‌رسد تحلیل‌های او کاملاً خودمختار است در بین رؤسای‌جمهوری امریکا بیش از همه تحت تأثیر نظر مشاورانش بود. این حتی در فیلمی که اولیور اِستون۳ از او ساخته است و بر مبنای شواهد مستند قرار دارد نیز مشهود است.

بسیاری تصور می‌کنند اوباما رئیس‌جمهور صلح‌طلبی بود که برای بازداری از جنگ تلاش می‌کرد. این نظر یکسره بر خطاست. شادی حمید نشان می‌دهد که او در دوره دانشجویی در هاروارد شدیداً تحت نظر استاد معتبر هاروارد ساموئل هانتینگتون۴ قرار داشت که کتاب معروف جنگ تمدن‌ها۵ را نوشته است، در‌صورتی‌که جورج بوش پسر با این نظریه کاملاً در تضاد قرار داشت. این از آن مواردی است که نشان می‌دهد تصوری که عموم مردم از رهبران سیاسی دارند با واقعیت وجودی آن‌ها متفاوت است. اوباما در کتاب خود به تناقض برخورد با مصر و بحرین اشاره می‌کند و می‌نویسد که نمی‌تواند به‌درستی این تناقض را توضیح دهد و به نظر می‌رسد که بهترین نظریه برای توضیح این تناقض نظریه پیچیدگی۶ است که سیاست را تابع آشفتگی و نه نظم و به‌سامانی قرار می‌دهد.

او می‌نویسد: من در مصر از حسنی مبارک خواستم کنار بگیرد اما در بحرین از ابقای حاکمی دفاع کرد که مردم در مقابل او به پا خاسته بودند. می‌توان تصور کرد که اوباما برای توجیه دو عمل متناقض خود دست به استدلال بر مبنای نظریه پیچیدگی زده باشد. درحالی‌که هنگامی‌که این تصمیم‌ها را می‌گرفته لابد آن‌ها را بر مبنای ملاحظات دیگری انجام داده است.

این ملاحظات به یاد ما می‌آورد که در کنفرانس گوادلوپ که حدود دو هفته قبل از خروج شاه از ایران برگزار شد، ژیسکاردستن و پس از آن بقیه رهبران حاضر در آن جلسه به این تصمیم رسیدند که از شاه بخواهند که از قدرت کناره‌گیری کرده و از کشور خارج شود و شاه نیز این تصمیم را کاملاً پذیرفت. مبارک نیز با تصمیمی که اوباما برای او گرفته بود کنار آمد و از قدرت مستعفی شد. به نظر می‌رسد حاکمانی که کاملاً با غرب همکاری می‌کنند مانند سرباز پیاده شطرنج می‌مانند که در موقعی که از آن‌ها خواسته می‌شود قدرت را به‌راحتی ترک کنند در مقابل آن قدرت حاکم (امریکا)، سر تعظیم فرود می‌آورند.

موقعیتی که او از چهره حسنی مبارک ترسیم می‌کند کاملاً زیبنده این دیکتاتور پیر است و بسیاری از دیکتاتورها در کشورهای اسلامی چنین وضعیتی را دارند هنگامی با واقعیت روبه‌رو می‌شوند که آن واقعیت به گوش آن‌ها سیلی زده و آن‌ها را از خوابی گران‌سنگ بیدار می‌کند. او می‌نویسد دیکتاتورهای پیری که خود را در کاخ‌هایشان حبس و منزوی می‌کنند، نمونه ایده‌آل دیکتاتورهای کشورهای اسلامی هستند که راه ارتباط با آن‌ها فقط از طریق افرادی چاپلوس می‌گذرد که منافع شخصی برایشان از منافع ملی اهمیت بیشتری دارد.

جولی پیس۷ می‌نویسد فلسفه عدم مداخله اوباما با آزمون سختی در مصر شکست خورد. آیا این جمله جولی پیس درست است؟! درواقع اوباما با تحلیل موقعیت عراق در سال ۲۰۰۲ و هم ۲۰۰۳ و مخالفت صریح با مداخله در عراق به قدرت رسیده بود و شکست در عراق توانست او را به ریاست‌جمهوری آمریکا برساند بنابراین نمی‌توان درک اوباما را آن‌چنان‌که شادی حمید می‌گوید از اسلام همواره نادرست دانست؛ زیرا در پی مداخله بوش پسر در عراق جنگ‌های داخلی شروع شد.

مهم‌ترین رویداد از مقابله اوباما با اسلام تجربه سخنرانی او در سال ۲۰۰۹ در دانشگاه الازهر مصر است این رویداد برای او فوق‌العاده باشکوه برگزار شد. او آرزوی آن را داشت که در یک کشور اسلامی که مهم‌ترین آن قلب فرهنگی جهان اسلام یعنی دانشگاه الازهر بود به سخنرانی برای مسلمانان بپردازد و آن‌ها را مخاطب قرار دهد. او برای این کار به تشابه خود با مسلمانان اشاره کرد و در آخر تأکید کرد که نباید بر تفاوت‌ها۸ متمرکز شد که ما را از یکدیگر دور می‌سازد. بلکه شباهت ما ۹ که ما را به یکدیگر نزدیک می‌سازد، می‌تواند عامل صلح پایدار باشد. او گفت ما در برهه‌ای از زمان با یکدیگر دیدار می‌کنیم که میان ایالات‌متحده امریکا و جهان اسلام تنش وجود دارد، تنشی که در تاریخ ریشه دارد و فارغ از سیاست‌های امروز امریکاست. درواقع او از اینکه امریکا در بروز تنش در جهان اسلام است شانه خالی کرد و آن را نه به مسلمانان و نه به ایالات‌متحده امریکا نسبت داد، بلکه آن را برآمده از نوع رابطه نامتقارن بین این دو بلوک دانست. این درک روابط نامتقارن بر مبنای توجه بیش از حد به تفاوت‌ها بود که او تصور می‌کرد به جای آن بهتر است بر شباهت‌ها متمرکز شویم تا صلح به ارمغان آورده شود. او به همین دلیل گفت تا زمانی که رابطه ما بر اساس تفاوت‌ها تعریف شود سبب تقویت پاشندگان بذر نفرت خواهیم بود. به‌منظور حرکت به جلو باید زبان ما بیان‌کننده چیزی باشد که در قلب ماست و آن علاقه به صلح بین ماست و آن را به گوش جان بشنویم تا از هم بیاموزیم. برای تأکید بر این شباهت‌ها او به یاد آورد که: پدرم از خانواده‌ای بود که نسل‌ها مسلمان بودند و در نوجوانی در اندونزی زندگی می‌کرد و با صدای اذان از خواب بیدار می‌شد، دانشجوی تاریخ بود و به برقراری تمدن اسلامی و الازهر در خلال دوره آموزش خود در دانشگاه هاروارد با تاریخ آشنا شد و به‌شدت تحت تأثیر آن قرار گرفت و در پایان گفت که همه ما آرمان‌های مشترکی داریم و آن زیستن در سایه صلح است.

مسئله اساسی نطق اوباما در دانشگاه الازهر نشان‌دهنده توجه عمیق رئیس‌جمهوری امریکا به اسلام است که افراد قبل از او چنین برداشتی را نداشته‌اند. همچنین او عمیقاً به تاریخ نیز توجه دارد که در میان رؤسای‌جمهوری امریکا تنها جان اف کندی را با او می‌توان مقایسه کرد. جان اف کندی که به‌شدت تحت تأثیر بزرگ‌ترین تاریخ‌نگار امریکا یعنی باربارا تاکمن۱۰ بود توانست از طریق توجه به او جلوی جنگ بین امریکا و شوروی را در جریان موسوم به خلیج خوک‌ها و زیردریایی اتمی شوروی در زمان خروشچف بگیرد. آیا اوباما نیز می‌توانست با این نگاه جلوی برخورد اسلام و امریکا را بگیرد؟! درواقع رویداد کاریکاتورهای موهن فرانسوی شارلی‎ابدو در زمان اوباما رخ داد و اوباما آنچنان از این قضیه اندوهگین شد که با ناامیدی گفت اسلام در زمانه کنونی سخت‌گیرانه و غیرمنعطف است؛ سخنانی که در گفت‌وگو با ملکوم ترنبان نخست‌وزیر استرالیا بر زبان راند. شاید در این زمان اوباما متوجه شده بود که نباید آن‌چنان به شواهد که بذر امید را در دل او بارور کرده بود دل ببندد بلکه به تفاوت‌ها نیز باید توجه داشته باشد. درواقع حاکم قطر که در کتاب اوباما شدیداً مورد ستایش قرار گرفته و او را باهوش‌ترین رجل سیاسی در جهان اسلام می‌خواند به‌صراحت سعی در بهبود درک مسلمانان از امریکا کرده بود و برپاداشتن مؤسسه بروکینگز در دوحه با همین هدف انجام شده بود. شاه قطر گفته بود امریکا پدیده مهمی در جهان ماست و ارزش آن را دارد که یک مؤسسه امریکاشناسی داشته باشیم. شادی حمید درواقع ارشدترین و شناخته‎شده‎ترین عضو این مؤسسه است که آثار او گاهی در مجله آتلانتیک چاپ می‌شود. شادی حمید نویسنده کتاب دین استثنایی۱۱ است که اشاره به تلاش‌های سیاسی در جهان اسلام برای ساختن علم سیاست دارد. او تصور می‌کند علم سیاست در جهان اسلام نه چیزی بد و نه چیزی خوب بلکه یک چیز واقعی است؛ یعنی بعینه باید آن را به‌صورت علم سیاسی مستقل از علم سیاست در جهان غرب شناخت؛ بنابراین فاصله این علم با علم سیاست در جهان غرب تفاوت دیدگاه‌های سیاسی را بیان می‌کند. او به کوشش‌های داعش و نیز اردوغان در بنای تفکر سیاسی خود بعد از اخوان المسلمین اشاره کرده است که در کتابی که امسال توسط نشر کویر۱۲ به طبع رسید، به‌طور مفصل تشریح شده است. درواقع نمی‌توان از سیاست به مفهوم عام در دوره خلفای راشدین سخن گفت. این دوره با خشونت زیادی همراه بود که غیر از ابوبکر که پس از سه سال به‌صورت طبیعی و در اوج سالخوردگی در گذشت، سه خلیفه بعدی هر سه با ترور از پای درآمدند.

این درهم‌تنیدگی دین و سیاست را می‌توان در همه رفتارهای مسلمانان در عرصه‌های مختلف و ازجمله در جنگ یافت. یکی از افراد بسیار تأثیرگذار در این اندیشه محمدجلال کیشک۱۳ (۱۹۲۳) دلیل پیروزی اسرائیل در سال ۱۹۶۷ بر اعراب را گرایش شریعتی آن‌ها در جنگ قلمداد می‌کند و یادآور می‌شود که آن‌ها به دلیل مخلص بودن در دین خود بر اعراب پیروز شدند. آن‌ها یقین و اخلاص دینی داشتند. فؤاد عجمی گزارش محمد جلال کیشک از جنگ اعراب و اسرائیل را تحسین کرده و یادآور می‌شود که پس از فتح اورشلیم سربازان در کنار خاخام‌ها به نیایش می‌پرداختند. این دیدگاه که در مسیحیت برخلاف اسلام و یهود، شریعت با سیاست آمیخته نشده و علم سیاست در جهان مسیحیت به‌کلی از رنگی دیگر است همواره مورد توجه تاریخ‌نگاران سیاست بوده است.

این تصور ایجاد شده است که در تصلیب عیسی مسیح وی با عمل نجات‌بخش خود انسان را از بار گناه (شریعت) آزاد ساخت، درحالی‌که شریعت یهود برای زمان و مکانی خاص، قومی برگزیده بود، اما مسیحیت توانست با استقلال از زمان و مکان خاص و عدم تأکید بر برگزیده بودن قومی خاص، پیام دینی جهان‌شمول و جاودانه‌ای را ایجاد کند که در آن کیفر گناهان، دیگر اهمیتی ندارد زیرا مسیح به خاطر این گناهان به صلیب آویخته شد و درواقع این اصطلاح که او بار گناهان همه بشر را بر دوش می‌کشد که در حمل صلیبی که بر آن مصلوب شد استعاره آن وجود دارد درواقع زمینه را برای سکولاریسم آماده ساخت.

اسلام نیز چون یهود نجات را در رعایت شریعت می‌داند. دلالت آن برای دولت مدرن تبعیت از شریعت است که پیش‌شرط نجات است. پس همه رهبران اعم از رهبران مذهبی یا سیاسی موظف به برپاداشتن شریعت می‌باشند. این دیدگاه درواقع نوعی استثناگرایی در دو دین اسلام و یهود به جود آورده است که هر دو رسالتی معنوی برای خود قائل‌اند که جهان را از نو تسخیر کنند. اردوغان و داعش نمایانگر دو قطب یک نوع تفکر می‌باشند که آبشخور واحدی که اخوان المسلمین ایجاد کرده‌اند در هر دوی آن‌ها وجود دارد. درواقع اردوغان با ترکیب سه مؤلفه عثمانیسم، ترکیسم و اسلامیسم سعی می‌کند که این بنیاد علم سیاسی را از نو بازتعریف کند. در ترکیسم توجه او به ناسیونالیسم و ایده‌های آتاتورک است. همان کسی که در ۱۹۲۴ آخرین نظام خلافت را برچید. درواقع اردوغان تصور می‌کند که مجدداً این دو باید با یکدیگر پیوند یابند.

شادی حمید در مقابل طیف وسیعی از تاریخ‌نگاران که تصور می‌کنند دلیل آنکه در غرب سکولاریسم در قرن ۱۷ ایجاد شد جنگ‌های سی‌ساله بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌هاست که اروپا را در جنگی خانمان‌سوز درگیر کرد، تصور می‌کند سکولاریسم ریشه در پیام جهانی مسیحیت داشت به همین دلیل هابرماس با تأکید بر این ایده مطرح می‌سازد که راه بقای دین سکولاریسم یعنی کنار کشیدن دین از عرصه عمومی و راندن آن به عرصه خصوصی است. آیا این الگو برای جهان اسلام نیز کارگشاست؟! شادی حمید به این سؤال پاسخ منفی می‌دهد؛ زیرا از این دو علم یعنی علم سیاسی در جهان اسلام و در جهان مسیحیت بنیادهای متفاوتی دارند.

در اینکه کل مفاهیم اسلامی جنبه استثناگرایی داشته باشد، همه متفکران اسلامی هم‌داستان نمی‌باشند. مثلاً محمدطاها سودانی که دیدگاه‌های او را در آثار شاگرد مشهورش ابونعیم نیز می‌توان یافت، اعتقاد داشت که آیات مکی قرآن اصول جاودانی اسلام و دینی برای همه مردم جهان است، درصورتی‌که آیات مدنی جنبه قومی خاص یعنی عربستان قرن هفتم میلادی است که متناسب با حال و هوای آن است. این دیدگاه در افرادی مانند عبدالکریم سروش نیز تأثیر داشته و این دیدگاه که قرآن با زبان پیامبر و برای آن دوره خاص است درواقع گسترش دیدگاه محمد طاها سودانی به همه مفاهیم قرآن است. این دیدگاه هرچند در سال‌های اولیه اسلام توسط عبدالله ابن کلاب نخستین بار روایت شده و بعداً عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری از هواخواهان آن بوده‌اند، دیدگاه محمدطاها سودانی را باید با دیده اعتنا نگریست. او در سال ۱۹۵۸ به دست دیکتاتور سودان جعفر نمیری اعدام شد.

اوباما با نهایت تعجب به این موضوع اشاره می‌کند که او طرفدار عدم مداخله در عراق بود و این دیدگاه را عیناً در سوریه نیز به کار گرفت. در مورد عراق دخالت امریکا منجر به جنگ‌های داخلی در عراق شد. او برای پرهیز از جنگ‌های داخلی در سوریه در این کشور مداخله نکرد، ولی با وجود عدم دخالت در این جنگ‌ها باز هم جنگ داخلی رخ داد. او از خود می‌پرسد که چگونه می‌توان برای کشورهای اسلامی از استراتژی واحدی پیروی کرد؟ باید توجه داشت که این گزاره که دخالت امریکا منجر به جنگ‌های داخلی می‌شود مترادف با این گزاره نیست که اگر امریکا می‌خواهد جنگ داخلی در کشوری رخ ندهد نباید در آن مداخله کند. این دو گزاره به لحاظ منطقی هم‌ارز نیستند اما باید پذیرفت که یک استراتژی واحد را بدون توجه به فرهنگ و تاریخ یک کشور نمی‌توان برای کشور دیگری به یکسان مورد استفاده قرار داد. با توجه به اینکه اینک نزدیکان اوباما باز هم در تاریخ امریکا به قدرت رسیده‌اند، بازخوانی کتاب اوباما و نگاه‌های انتقادی به آن از دیدگاه حمید شادی می‌تواند ثمربخش باشد. اوباما دلیل نوشتن کتاب خود را آن می‌دانست که آن را با صدای بلند در گوش ترامپ بخوانند تا اندکی از تاریخ آمریکا را بداند، اما باید توجه کرد که به همان اندازه که خواندن کتاب اوباما برای ترامپ مفید است ممکن است برای ما هم مفید باشد. سؤالی را که اوباما در کتاب خود مطرح کرده است در پایان این مقاله می‌آورم. سؤال این نیست که ایران مخالف چیست؛ بلکه پرسش از ایران این است که می‌خواهد چه آینده‌ای برای خود بسازد؟! در خاتمه یادآور می‌شوم که سخنان اوباما را از بهترین سخنرانی‌های رؤسای‌جمهوری مریکا برشمرده‌اند و کریس ابوت۱۴ این سخنان را در مجموعه خود به نام «سخنانی که جهان ما را ساخته است» در سال ۲۰۱۰ جای داده است؛ و نثر او در کتاب آخرش سرزمین موعود را از بهترین نمونه‌های نثر رؤسای‌جمهوری آمریکا شناخته‌اند.■

 

پی‌نوشت:

  1. .Shadi Hamid
  2. . Brookings
  3. . Olliver Stone
  4. . Samuel Hantington
  5. . War of civilizations
  6. . Complexity Theory
  7. . Jolie peace
  8. . Complementary= مکمل
  9. . Similarity
  10. . Barbara Talkman
  11. .Exceptional religion
  12. استثناگرایی اسلامی، نشر کویر، ۱۳۹۹
  13. Mohammadjalal kishk
  14. . Chris Abbott

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط