بدون دیدگاه

تحولات انرژی و افزایش قیمت‌های نفت و بنزین و گاز در جهان و پیامدهای جنگ اوکراین

 

محمد آقایی

در این پنج ماه اخیر و پس از شروع تجاوز نظامی روسیه در جنگ اوکراین، اتفاقات مهمی در مورد نفت و بنزین و فرآورده‌ها و گاز و بازار و قیمت آن‌ها به‌ویژه در اروپا و امریکا و غرب و نیز موضوعات پیرامون آن‌ها به وقوع پیوسته که در نوع خود کم‌نظیر و قابل تعمق بوده و هست. به‌طوری‌که مجموعه این رویدادها، شرایط را به یکی از بحران‌های مهم ایجادشده در تاریخ صنعت نفت و گاز و بازار و تجارت نفت خام و گاز تبدیل کرده است.

مطلب از این قرار است که در این دوران چندماهه جنگ، حدود ۴۰ دلار به قیمت جهانی نفت خام اضافه شده و به متوسط حدود ۱۲۰ دلار در هر بشکه رسید و بنزین در اروپا و امریکا افزایش شدید قیمت را تجربه کرد؛ به‌عنوان نمونه در امریکا از گالنی حدود ۲ دلار به حدود ۵ دلار افزایش یافته است. در مورد گاز قیمت آن در امریکا تا ۲ برابر افزایش یافت و به ۸ دلار برای هر میلیون بی تی یو رسید و در اروپا افزایش در حدود ۳۰ دلار برای هر میلیون بی تی یو را تجربه کرد و مرتباً نیز با اتفاقات در جنگ و موضوعات پیرامون آن در حال تغییر است.

این اتفاقات در قیمت، بازتاب تحریم نفتی و گازی روسیه و به دنبال آن کاهش تولید نفت روسیه است که تاکنون، بین یک تا دو میلیون بشکه کاهش یافته که احتمالاً این کاهش با استمرار شرایط جنگی و ناامنی‌های در امنیت عرضه انرژی، بیشتر شده و ادامه خواهد داشت و فاصله‌های عرضه و تقاضا و مخاطرات امنیت عرضه انرژی ناشی از جنگ اوکراین و آثار ژئوپلیتیک و سیاسی آن، این وضعیت بازار را به وجود آورده است.

نفت و مخصوصاً گاز اروپا شدیداً به واردات از روسیه وابسته بوده و هست. به‌طوری‌که حدود ۴۰ درصد از گاز مصرفی اروپا به روسیه وابسته است. تحریم‌های نفتی و گازی روسیه توسط امریکا و غرب و تحریم مبادلات مالی و گردش مالی سوئیفت، برای آن کشور شدیداً به این بحران دامن زده است. هر چه زمان می‌گذرد بر دامنه این بحران بیشتر افزوده می‌شود.

نظرات و مواضع مختلف کشورهای اروپایی و امریکا، در مورد زمان نحوه اعمال و میزان تعمیق این تحریم‌ها که مرتباً ابراز و اعمال می‌شود بستگی به میزان وابستگی هریک از آنان به نفت و گاز روسیه و نیز منافع و ضررهایی که از این تحریم‌ها نصیبشان می‌شود و تنوع‌بخشی حامل‌های انرژی و وضع واردات و صادرات انرژی در این کشورها و به‌ویژه سهم واردات نفت و گاز و حامل‌های انرژی در آن‌ها داشته است و دارد. هریک از آنان سعی می‌کنند بسته به میزان تأثیرپذیری تعمیم و تعمیق و انتخاب سطح و چگونگی اعمال تحریم‌ها، حسب منافع و مضار و سیاست‌های خود با آن برخورد نمایند. چندگانگی برخوردهای مجارستان و لهستان و آلمان و فرانسه و انگلیس و یونان و امریکا در این عرصه ریشه در همین علت‌ها و مطالب دارد.

امریکا با تحریم نفت و گاز و تحریم‌های مالی و تجاری روسیه و ترغیب و فشار مستمر به اروپا و تابعینش در این مورد و برای به دنبال خود کشاندن سیاست‌ها و رفتارهای آنان و حمایت همه‌جانبه اقتصادی و نظامی و تبلیغاتی و سیستمی از اوکراین و استمرار دخالت‌های گسترده در اوکراین و اقدامات مرتبط، چند هدف و اقدام را دنبال کرده و هم‌پیمانان و وابستگانش را نیز تا حدودی به دنبال خود کشانده و رهبری کرده است: مهم‌ترین هدفشان ضربه زدن همه‌جانبه به اقتصاد روسیه بود. دومین هدف زمینه‌سازی برای کاهش وابستگی غرب و اروپا به نفت و به‌ویژه گاز روسیه است. هدف سوم از استمرار دخالت‌ها و تحریم‌ها که آثارش افزایش شدید قیمت نفت و گاز است این بود که منافع سرشار درآمدی برای شرکت‌های بزرگ نفتی و گازی امریکایی و بین‌المللی که در توسعه و تولید و تجارت نفت و گاز متعارف و غیرمتعارف و فرآورده‌های مرتبط فعالیت دارند حاصل گردد و حمایت بیشتر آنان را در استمرار این وضع برانگیزد، همچنین با افزایش دخالت‌ها در ارسال بسیار گسترده تجهیزات و تسلیحات پیشرفته نظامی از امریکا و اروپا و غرب به اوکراین، به گسترش تولیدات در کارخانه‌های اسلحه‌سازی امریکا و غرب و اروپا و افزایش وسیع درآمدهای سرشار آنان در ارسال تسلیحاتی به اوکراین کرده و آنان را نیز همچون کمپانی‌های نفتی و گازی، هوادار استمرار هرچه بیشتر این دخالت‌ها و شرایط و حمایت‌های لازم و همه‌جانبه از آن بنمایند.

امریکا با توسعه نفت و گاز شیل خود با هدف اصلی کاهش وابستگی امریکا به واردات مخصوصاً واردات نفت خام از خاورمیانه، چند هدف موازی راهم دنبال می‌کرد:

مهم‌ترین هدف در این مورد توسعه صادرات گاز مایع‌شده،LNG، به‌ویژه به اروپا بود که از سال‌ها قبل از جنگ اوکراین، در توسعه زیرساخت‌ها و اسکله‌های وارداتی LNG در اروپا و آفریقا و نقاط دیگر و سرمایه‌گذاری در این عرصه‌ها اقدام نمود تا مرتباً بخشی از نیاز گازی اروپا و هند و آفریقا را با صادرات LNG خود پوشش دهد. در این مورد ذکر این مطلب ضروری است که روسیه در صادرات گاز با خط لوله به اروپا و چین بر امریکا و غرب تفوق دارد و امریکا و استرالیا با توسعه صادرات LNG و از طریق کشتیرانی مربوطه، بر روسیه تفوق دارند، گرچه روسیه نیز در توسعه گاز در سیبری و LNG در آن منطقه، اقدامات گسترده‌ای در سال‌های اخیر برای جریان‌سازی و تجارت بین‌المللی LNG به عمل آورده است. هدف بعدی امریکا در این مورد توسعه صادرات نفت خام خود حتی به چین و هند بود.

برخلاف پیش‌بینی‌های امریکا و غرب، درآمد روسیه از نفت و گاز صادراتی خود نه‌تنها کم نشد، بلکه با وجود کاهش صادرات و حتی تخفیف‌های تا حد ۳۰ دلار در هر بشکه به نفت خام صادراتی‌اش، درآمد روسیه از این بابت با توجه به رشد شدید قیمت نفت خام، مجموعه درآمدهای نفت و گاز روسیه اضافه‌تر هم شد. برقراری سیستم فروش به روبل، به تقویت روبل نیز منجر شد و بر کاهش سیطره دلار بر فروش نفت خام و گاز اثر جدی گذاشت. همچنین با وجود درآمدهای سرشار شرکت‌های نفتی و گازی امریکایی و بین‌المللی، قیمت‌های بنزین همان‌طور که مطرح شد، در امریکا و اروپا به‌طور سرسام‌آور و تاریخی برای مصرف‌کنندگان افزایش یافت و به‌عنوان چالش سنگین اقتصاد و نیز چالشی بین مردم با سیستم به‌ویژه در امریکا شکل گرفته و نارضایتی‌های سنگینی را ایجاد کرده است. همیشه هدف و نحوه رفتار امریکا روی افزایش قیمت نفت خام این بود که برای جلوگیری از کاهش اثر آن روی اقتصاد و به‌خصوص افزایش قیمت بنزین، از افزایش‌های نامناسب قیمت نفت خام و بنزین در اقتصاد خود و برای جلوگیری از رشد نارضایتی مردم به‌ویژه در آستانه انتخابات‌ها جلوگیری کند، لیکن این بار درآمدهای سرشار شرکت‌های نفتی و تسلیحاتی که سیستم امریکا مرتبط به آن‌هاست و به حمایت آن‌ها به‌ویژه در این شرایط جنگی نیازمند است تا حدود زیادی ترمزی برای اقدامات مؤثر جهت کاهش قیمت نفت خام و به‌ویژه قیمت بنزین، در حد مورد نیاز و مورد انتظار مردم امریکا شده است.

عوامل ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی و سیاسی و نیازهای هژمونیک سلطه‌طلبی‌های امریکا و روسیه، روی مؤلفه‌های بازار و در قیمت‌های انرژی تأثیر سنگین خود را در این شرایط گذاشته است و تا استمرار این شرایط و نیاز هژمونی‌ها، این وضع تا آینده و تا تغییر شرایط، ادامه خواهد داشت.

«تجاوز» و تهاجم روسیه به اوکراین نیاز هژمونیک روسیه در جغرافیای سیاسی منطقه شرق اروپا و نیز در عرصه‌هایی در اقتصاد و انرژی و سیاست در سراسر اروپا بود.

در مقابل «دخالت»های امریکا و اروپا در شرق اروپا و اوکراین که از بیش از ده سال پیش در عرصه‌های مختلف اقتصاد و انرژی و سیاست و به‌ویژه در دوران اصطلاحاً انقلاب‌های مخملی و به‌ویژه در اوکراین شکل گرفت و اقدام شد کاملاً تحریک‌آمیز و برای توسعه هژمونی امریکا و اروپا بود.

قبل از جنگ اوکراین، هژمونی امریکا بر اروپا و دیگر تابعینش در دو دهه گذشته، به دلایل سیاسی و چالش‌های بروزکرده در درون و بیرون امریکا و نیز به دلیل اختلافات داخلی اروپایی‌های متحد با امریکا با خود و بعضی از آن‌ها با امریکا، رو به افول گذاشته بود، به‌طوری‌که شدیداً باعث تضعیف هژمونی امریکا شده بود. تحریک روسیه به جنگ ونیز دخالت‌های مستمر امریکا و اروپا در اوکراین و توسعه دشمن‌تراشی امریکا و غرب و اروپا با روسیه، نیاز هژمونی تضعیف‌شده امریکا بود. به‌طوری‌که با تحریک، روسیه را به جنگ و تهاجم کشاندند. روسیه نیز بر اساس نیاز هژمونی خود و قدرت‌طلبی، تحت تأثیر این تحریکات و با ارزیابی ناقصی که از قدرت خود در سلطه کامل و سریع بر اوکراین داشت وارد تهاجم و جنگ شد. این ارزیابی ناقص در اثنای جنگ و با توسعه تهاجمات روسیه و از طرفی دخالت‌های گسترده‌تر و حمایت‌های شدید تسلیحاتی و مالی و نیروی انسانی و تبلیغات بسیار گسترده علیه روسیه توسط غرب، واضح و آشکارتر شد.

جنگ در اوکراین به تقابل جدی و مزمن هژمونی‌های امریکا و اروپا از یک طرف و روسیه از طرف دیگر کشیده شده است. تقابل جدی حق وتوداران، در این سطح و عمق بعد از جنگ جهانی دوم در تقابل هژمونی‌های امریکا و اروپای همدستش از یک طرف و روسیه از طرف دیگر و در کل در شرق و غرب به این شکل سابقه نداشته است. تنازعات امریکا و چین در زمینه تایوان نیز در بستر و زمینه تخاصمات اوکراین، کاملاً تشدید شده است.

امریکا برای کاهش آثار افت عرضه نفت خام و ناشی از تحریم روسیه، چند اقدام را دنبال کرد: ابتدا اینکه به اوپک و اوپک‌پلاس فشار آورده و می‌آورد که تولید خود را افزایش دهند که به دلیل ماهیت سیستم کنونی و جناح حاکم بر دولت کنونی امریکا و مناسبات کنونی آن با عربستان و امارات از یک طرف و ماهیت کنونی عربستان و نقش این کشور و امارات در اوپک و نیز نقش مؤثر روسیه در اوپک‌پلاس و روابط و هماهنگی‌های کنونی روسیه و عربستان از طرف دیگر، به هدف مورد نظر خود در افزایش تولید مورد انتظار در اوپک و اوپک‌پلاس تا کنون نرسیده است و رفت‌وآمدها و مذاکرات با عربستان و امارات تا کنون به نتایج مورد انتظار امریکای کنونی منجر نشده است.

در کنار آن امریکا تحریم‌های ونزوئلا را سبک کرد و کاهش داد تا نفت ونزوئلا وارد بازار عرضه گردد و از افت عرضه تا حدودی بکاهد.

نیاز عرضه نفت خام در ۲۰۲۲ توسط مراجع مورد استناد بازار نفت، درمجموع ارزیابی‌ها و در متوسط پیش‌بینی‌ها، حدود بین ۱۰۰ تا ۱۰۱ میلیون بشکه در روز بود و تقاضا برای ۲۰۲۲ و قبل از جنگ اوکراین تا حدود ۱۰۰ میلیون بشکه ارزیابی می‌شد.

تولید نفت اوپک در حال حاضر حدود ۲۹ میلیون بشکه در روز است.

تولید نفت امریکا با مجموع نفت شیل و متعارف آن از عنفوان جنگ اوکراین تاکنون حدود ۹/۱۱ میلیون بشکه در روز است که حدود بالغ بر ۵۰ درصد آن نفت شیل می‌باشد که به دلایل فنی و اجرایی و محیط زیستی در حال حاضر و شرایط کنونی چندین ماه است امکان افزایشی برای تولید نفت شیل امریکا متصور نیست. تولید نفت روسیه در عنفوان جنگ اوکراین، حدود ۹/۱۰ و تولید عربستان حدود ۹/۹ میلیون بشکه در روز بوده است. این سه کشور تولیدکنندگان عمده نفت خام در جهان هستند.

در حال حاضر همان‌طور که مطرح شد تولید نفت روسیه نسبت به ابتدای جنگ و به دلیل تحریم‌ها، بین یک تا دو میلیون بشکه در روز کاهش یافته و این روند با گسترش تحریم‌ها به نظرمی رسد کاهش بیشتری یابد. استمرار شرایط جنگ اوکراین و استمرار توقف موجود در مذاکرات برجام، به نظر می‌رسد تغییرات افزایشی بیشتری را در قیمت نفت خام موجب گردد.

روسیه با افول تولید و صادرات خود و ناشی از تحریم‌ها، دست به چند اقدام زده است:

ابتدا اینکه بر قیمت نفت خام خود در صادرات تخفیف‌های قابل ملاحظه‌ای تا ۳۰ دلار در هر بشکه اعمال کرده است؛ ثانیاً با این تخفیف‌ها، صادرات و ذخیره‌سازی گسترده‌ای در هماهنگی با کشورهای چین و هند به عمل آورده و عملاً بخش قابل‌ملاحظه‌ای از مشتریان و نیز بازار صادراتی بعضی کشورها من‌جمله ایران به‌ویژه صادرات به چین و هند را از آن خود کرد و روی دست بازار صادراتی آن‌ها و ایران عملاً برخاست و حتی منجر به کاهش صادرات ایران گردید. توجه به این مطلب برای مسئولان کشور و به‌ویژه در این شرایط نیاز ارزی، جداً قابل‌توجه و بسیار درس‌آموز است و اینکه بر پایه سیاست نه شرقی نه غربی همواره در سیاست خارجی، منافع ملی را کاملاً مورد توجه قرار دهند.

در مورد کشورمان، جدا از توجه اساسی به مطلبی که در انتهای پاراگراف قبل گذشت، می‌بایستی همواره حداکثر تلاش در حفظ و ارتقا و رعایت کامل مصالح و منافع ملی بر پایه برخورد مدبرانه و عقلانی و حکیمانه و عزتمندانه و با در نظر گرفتن همه جوانب قوت‌ها و ضعف‌های داخلی و فرصت‌ها و تهدیدها در سیاست خارجی به عمل آید تا بهترین استفاده از فرصت‌ها در جهت منافع ملی کشورمان حاصل گردد.

برای این منظور در این شرایط و فرصت‌ها، برقراری عزتمندانه هرچه سریع‌تر برجام و گسترش تعاملات منطقه‌ای و بین‌المللی و گسترش سرمایه‌گذاری‌ها و فناوری‌ها و بهره‌وری‌ها در توسعه و تولید نفت و گاز و انرژی‌های تجدیدپذیر و برقراری سازوکارهای مناسب در صرفه‌جوئی و مصرف و تنوع‌بخشی به حامل‌های انرژی و امنیت انرژی و کاهش شدت انرژی از راهبردهای بسیار اساسی است که نیازمند تغییرات پارادایمی در سیاست عمومی و سیاست‌های راهبردی انرژی و برقراری الزامات راهبردی آن‌ها در کشور بوده که در این شرایط در جهت عزت و قرار گرفتن جدی کشور در ریل رشد، بسیار عاجل و حیاتی است. امیدوارم چنین شود. ان‌شاءالله■

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

نشریه این مقاله

مقالات مرتبط