سیدعلیرضا حسینیبهشتی
پس از انتشار مصاحبهام با دوماهنامه «چشمانداز ایران» که در بخشی از آن با تکیه بر بضاعت علمی اندکم درباره چشمانداز وضعیت موجود نظر دادم و راهحل را در تشکیل مجلس مؤسسان دانستم، پرسشها، نقدها و پیشنهادهای سازندهای از مخاطبان آشنا و ناآشنا دریافت کردم. مرور بسیاری از نظرهای دریافتی حاکی از آن است که برخی نکات مطرحشده در مصاحبه به اندازه کافی توضیح داده نشده بود. لذا در این مختصر، توضیح مختصری درباره آنها میدهم، اما پیش از هر چیز، باید بر این نکته پافشاری کنم که اگر چنین ایدهای مفید به نظر برسد، لازم است صاحبنظران در نقد و نظر و تکامل آن مشارکت ورزند؛ کاری که بدون هماندیشی عمومی ممکن نیست.
- تشکیل مجلس مؤسسان یک شیوه مدنی خشونتپرهیز برای خروج از انسداد سیاسی است. باید توجه داشت که در تلاشهای مدنی برای نجات از ابربحرانها، تلازم صندوق و خیابان ضروری است. اگر کارنامه تلاشهای اصلاحطلبانه دهه اخیر ناکافی بودن منحصر کردن راه اصلاح وضع موجود به تکیه بر صندوق رأی را آشکار کرده باشد، جنبشهای اعتراضی نیز نشان از آن دارد که حضور در خیابان بدون یافتن راهی برای دستیابی به اجماع ملی و باز کردن راه گفتوگوی عمومی میان همه ساکنان این سرزمین راه به جایی نمیبرد. تجربه نشان داده که «صندوق رأی» اگر بخواهد نمایانگر خواست شهروندان باشد، با اعمال سازوکارهای عقیمکنندهای مانند نظارت استصوابی و مهندسی انتخابات، «صندوق رأی» نیست. از همین رو، اگر استفاده از حق مشروع، قانونی و اخلاقی تجمع اعتراضی برای بازگرداندن کارکرد صندوق رأی به آن؛ و به بیانی دیگر، تبدیل انتخابات از نمایشی که حضور مردم در آن توسط حکمرانان به رفراندوم نظام مصادره شود به سازوکار مدنی اعمال حق تعیین سرنوشت (که در قانون اساسی کنونی نیز بهعنوان موهبتی الهی و حقی بنیادین به رسمیت شناخته شده) بهکارگرفته شود، میتوان به یافتن راه برونرفت امیدوار بود.
- تلاش برای تشکیل مجلس مؤسسان، شیوه «گذار» مسالمتآمیز به تعیین و تأمین منافع ملی است، نه تعیینکننده پیشاپیش ساختار و جهتگیری نظام سیاسی. مجلس مؤسسان میدانی است که در آن همه ایدهها و پیشنهادها قابلعرضه است. آنکه همچنان فکر میکند نظام باید حول محور ولایت مطلقه فقیه بچرخد، آنکه فکر میکند جمهوری اسلامی منهای ولایتفقیه سازوکاری درستتر برای اداره امور است، آنکه راهحل را در جمهوری سکولار میداند، آنکه به اشکال دیگر جمهوریت باور دارد؛ و بسیاری دیگر از ایدهها، بهجای تکیه بر مونولوگ و خطابههای یکطرفه، هر یک دیدگاههایش به پیوست استدلالهای عقلایی در گفتوگویی هماندیشانه ارائه میشود. در پایان گفتوگوها، کدام الگوی حکمرانی برگزیده میشود؟ آنچه اکثریت شهروندان به آن رأی دهند. در آن روز اگر ایده منِ نوعی نتوانست جلبنظر عموم کند، ضرورتاً به معنی نادرستی ایده من نخواهد بود، بلکه صرفاً نشان میدهد متاعی نیست که در این زمان و مکان مقبول باشد. میزان، رأی ملت است و وظیفه من بهعنوان یک شهروند، صورت پذیرفته؛ فما علیّ الا البلاغ.
- تشکیل مجلس مؤسسان نیازمند برگزاری یک همهپرسی است؛ حقی که استفاده از آن نیز در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده، ولی متأسفانه مانند بسیاری دیگر از اصول مربوط به حقوق ملت نادیده گرفته شده است. برتری ایده «همهپرسی برای تشکیل مجلس مؤسسان» نسبت به دیگر پیشنهادهای مطرحشده برای همهپرسی در این نکته نهفته است که راهحلی روشنتر و همهکسفهمتر ارائه میکند. یکی از ایراداتی که به همهپرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ وارد کردهاند این است که تصمیم اکثریت قاطع شهروندان به انزجار از نظام شاهنشاهی، تصویری مبهم از نظام بدیل و اعتماد فراگیر به رهبری انقلاب متکی بوده است. این توصیف به هراندازه که منعکسکننده واقعیت باشد، درباره همهپرسیهایی مشابه نیز صادق است. مطالعه صورتجلسات مذاکرات شورای انقلاب نیز نشان میدهد که ازقضا، تصمیم نهایی شورای انقلاب برای مراجعه نکردن به همهپرسی برای تصویب یا رد پیشنویس قانون اساسی نیز به دلایلی مشابه اتخاذ شد. منتها، چون کشور نمیتوانست و نمیبایست برای مدتی طولانی در شرایط «لانظام» باقی بماند، بهجای تشکیل مجلس مؤسسان، تشکیل مجلس خبرگان بررسی نهایی قانون اساسی مطرح شد و با استفاده از آزادترین و گستردهترین انتخابات تاریخ این سرزمین، تحقق یافت. امروز اما، با حضور نظام مستقر، با وجود همه بحرانها و ابربحرانها، امکان تشکیل مجلس مؤسسان فراهم است، صدالبته با انتخاباتی آزاد، منصفانه و رقابتی، و در فضایی که آزادی بیان و اظهارنظر برای همه سلایق و علایق تضمین شود؛ شروطی که تحقق آن دشوار، ولی ممکن است.
- این روزها همه بر سر اینکه باید راهی برای برونرفت از وضعیت کنونی یافت، اتفاقنظر دارند. اخلاف نظرها در مورد چگونگی برونرفت است. برخی بهکارگیری تصمیمهای درست و کارشناسیشده و کنار گذاشتن تصمیمهای نادرست و غیرکارشناسی، برخی بهکارگیری مدیران کارآمد و کنار گذاشتن مدیران ناکارآمد، برخی انتخابات زودهنگام، برخی اجرای اصول فراموششده قانون اساسی، برخی اصلاح اصولی از آن، برخی تغییر قانون اساسی و برخی تغییر نظام را راهحل میدانند. بهعنوان یکی از شهروندان دغدغهمند آینده کشور، نظر من بر برگزاری همهپرسی برای تشکیل مجلس مؤسسان است. تصمیمگیری در خصوص پیشنهاد یا پیشنهادهای قابلارائه به مردم، آنجا صورت میگیرد و تصمیم نهایی منوط به رأی اکثریت شهروندان خواهد بود. من این راه را گشایشی بهسوی امید میدانم، امیدی که در شرایط کنونی سخت بدان نیازمندیم.