نگاهی به فقر رویکرد اجتماعی در برنامه هفتم توسعه
طیبه سلمانی
«در برنامه فعلی، تحلیلی از وضع موجود و بهخصوص وقایع یک سال گذشته دیده نمیشود و به شکافهای اجتماعی موجود در جامعه اشارهای نشده و به این ترتیب بررسی و تحلیل وضع موجود در برنامه جایی ندارد که همین موضوع در مورد چشمانداز آینده هم صادق است و اصلاً تصویری از آینده و اینکه میخواهیم به کجا برسیم در برنامه مشاهده نمیشود». اینها بخشی از صحبتهای دکتر ایمانی جاجرمی در نشست نقد و بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه با عنوان «جامعه امروز ایران و برنامه هفتم توسعه» است. نشستی که در گرماگرم نخستین روز شهریورماه ۱۴۰۲ با سخنرانی حسین ایمانی جاجرمی، رسول صادقی، حسن موسوی چلک و لیلا فلاحتی در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در ابتدای جلسه، دکتر غفاری، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران، با توضیح تاریخچهای از برنامههای توسعه پیش و پس از انقلاب گفت کشور ما در بین کشورهای جهانسومی سابقه دیرینه در برنامهنویسی توسعه دارد و فقط کشور هند است که در تنظیم و تدوین برنامه توسعه در بین کشورهای جهانسومی و درحالتوسعه سابقه بیشتری از ایران دارد، اما این سابقه برنامهنویسی در زمینه توسعه عملاً سبب انباشت معرفتی نشده است و بخشهای بسیاری از این برنامهها در عمل محقق نشده و اجرای آن معطل مانده که این نشانه کاستیهای مختلف است.
ویژگی برنامه خوب
دکتر ایمانی جاجرمی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران، بهعنوان اولین سخنران با اشاره به بیتوجهی نسبت به دغدغههای فعالان در زمینههای زیستمحیطی، عدالت آموزشی، حقوق زنان و کودکان و مشکلات مهاجران گفت: «درواقع سندی که دولت برای خودش تولید کرده تعدادی هدف کلی است که معلوم نیست چقدر تعهد برای عملیاتی شدن آن وجود دارد». ایمانی با تأکید بر اینکه یک برنامه خوب باید سه ویژگی ارزیابی روند گذشته، بررسی و تحلیل وضع موجود و چشمانداز ساده از آینده داشته باشد افزود که برنامه فعلی را فاقد این سه اصل میداند. او ادامه داد صنعت مطالعاتی برنامه فعلی مشخص نیست و کارشناسان و علاقهمندان نمیدانند برای تدوین برنامه از چه منابعی استفاده شده است.
قسمت پایانی صحبتهای دکتر ایمانی به بحث توسعه محلی اختصاص داشت و به طرح پرسشی پرداختند که نقش شهرها در توسعه ملی چیست. ایشان با نقد رویکرد افزایش محدوده تهران گفت: «این کار با الزامات آمایش سرزمین ما همخوانی ندارد و متأسفانه این رویکردها باعث شده شهرهای ما در لیست صد شهر برتر دنیا جایگاهی نداشته باشند».
مسئله جمعیت و سرمایه انسانی
در ادامه نشست، دکتر صادقی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران، با اشاره به اینکه یکی از ارکان مهم در بحث برنامهریزی موضوع جمعیت است تأکید کرد اساساً برنامهریزی برای جمعیت اتفاق میافتد و باید شرایط جمعیتی در برنامهریزی لحاظ شود. وی در ادامه با اشاره به فصول شانزده و هجده برنامه در خصوص جمعیت افزود: «هم در این برنامه و هم در برنامههای قبلی آنچه بهعنوان چشمانداز در موضوع جمعیت و خانواده مطرح شده، بیشتر آرمانها و آمال و آرزوهای سیاستمداران است تا چشمانداز واقعگرایانه و اگر برنامههای قبلی را مورد ارزیابی دقیق قرار دهیم میبینیم که تحقق و امکان اجرای آن برنامهها در کشور بسیار پایین بوده که بخشی از این عدم تحقق به دلیل همین است که اهداف مبتنی بر واقعیتها و امکانات کشور نیست».
موضوع دیگر مورد اشاره در صحبتهای دکتر صادقی مسئله اعتماد نهادی و پذیرش اجتماعی برنامه است که در اثربخشی آن بسیار مؤثر است. ازنظر این کارشناس حوزه اجتماعی نکته مهم دیگر هماهنگی و سازگاری ابعاد و مادههای مختلف یک برنامه با یکدیگر و با اسناد بالادستی است.
در ادامه، صادقی درباره سرمایه انسانی کشور افزود: «باوجود اینکه به لحاظ جمعیتی رتبه هجده دنیا را داریم اما ازنظر سرمایه انسانی دوازدهمین کشور جهان هستیم که این آمار نشان میدهد کشور وضعیت خیلی خوبی از نظر سرمایه انسانی دارد، اما قسمت بد داستان در عدم بهرهبرداری از این سرمایه انسانی است که نه در برنامه ششم و نه در برنامه هفتم هیچ بند یا مادهای در مورد اینکه دیگر از سرمایه انسانی شکل گرفته بهرهبرداری شود وجود ندارد».
وی در ادامه با اشاره به مسئله افزایش مهاجرتهای داخلی افزود: «قبلاً این مهاجرتها بیشتر به دلایل شغلی بود اما اکنون بحث مهاجرتهای اکولوژیکی و زیستمحیطی بسیار اهمیت پیدا کرده و تقریباً سالانه یک میلیون نفر استان محل زندگی خود را تغییر میدهند که حدود ۲۵ درصد یعنی یکچهارم این مهاجرتها به استان تهران است و در حال حاضر شهرستانهای استان تهران بهشدت در حال گسترش است و ما با چیزی تحت عنوان «حومهنشینی مفرط تهران» مواجهیم که در برنامه هفتم هیچ اشارهای به آن نشده است و فقط در یک ماده به این مسئله اشاره شده که آن هم تکرار همان مادهای بوده که در برنامه ششم آمده».
صادقی در پایان بحث خود افزود: اگر برنامه بهجای آنکه اهداف را بدون تعیین وضع موجود ترسیم کند، دارای یک پارادایم و چارچوب بود و با نگاه سیستمی به موضوعات اجتماعی پرداخته بود، خیلی بهتر بود.
مسئله زنان
سومین سخنران مراسم، دکتر فلاحتی عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگی، اجتماعی و تمدنی که کارهای ارزندهای در ارتباط با بحث زنان و توسعه زنان و بهطورکلی موضوع توسعه دارند، با نگاهی به شاخصهای توسعه، جایگاه فعلی ما را از این منظر ترسیم و با ارائه آمار و نمودارهای مختلف وضعیت توسعه انسانی و جنسیتی کشور طی سالهای گذشته و برنامههای توسعه قبلی را تشریح کردند.
نکته جالبتوجه در بین آمارهای ارائهشده این بود که برای مثال در زمینه شکاف جنسیتی ما در بین ده کشور با بیشترین شکاف جنسیتی قرار داریم که از این منظر حتی از پاکستان هم وضع بدتری داریم و این وضعیت نگاه ویژهای را در برنامه هفتم میطلبد که متأسفانه شاهد آن نیستیم.
دکتر فلاحتی در ادامه افزود: «در زمینه مشارکت زنان آمار بهطور عجیبی ناامیدکننده است بهطوریکه در سال ۹۹ نهایتاً ۱۴ درصد زنان ایرانی مشارکت اقتصادی داشتند و در چهل سال گذشته هیچوقت مشارکت زنان از ۴۰ درصد فراتر نرفته که با این آمارها انتظار میرفت رویکرد سیاستگذار تهیه چارچوب ملی برای جاریسازی رویکرد جنسیتی باشد. موضوع جنسیت مانند محیط زیست فراساختاری و فرابخشی است، اما درکل این سند فقط نُه بار اسم زن آمده که دو بار آن در خصوص بازنشستگی زودتر از هنگام است؛ یعنی میخواهند در این فضای مسدود اقتصادی باز هم مشوق بدهند که زنان زودتر از چرخه اقتصادی خارج شوند. این در حالی است که دنیا از انقلاب چهارم صنعتی عبور و وارد انقلاب پنجم شده و نقش زنان در تمام بخشهای اقتصاد و تکنولوژی و فنی مهندسی دیده میشود. برای مثال در همسایگی ما کشور عمان برای سال ۲۰۴۰ هدفگذاری کرده که سهمیه زنان را در فنی مهندسی افزایش دهد و امارات هم وزیر هوش مصنوعی زن منصوب میکند اما در این برنامه ما مشخص نشده تا چه میزان قرار است از ظرفیت زنان استفاده شود».
برنامه ایدئولوژیک
در پایان این نشست دکتر موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، بحث خود را از منظر نوع نگاه برنامهنویسان آغاز کرد و افزود: «وقتی ایدئولوژی بر پروسه سیاستگذاری حاکم شود، دیگر واقعیتها کنار میرود و با تغییر دولت شاهد این موضوع هستیم که ایدئولوژی واقعیتهای مبتنی بر شواهد را کنار زده».
ایشان در ادامه افزود: «وقتی ما نظام مسائل نداشته باشیم که بر مبنای آن برنامه بنویسیم برنامهها نمیتواند پاسخگوی نیاز امروز و آینده ما باشد. آخرین سرشماری ما در سال ۱۳۹۵ بوده و بعد از آن اتفاقات زیادی در کشور افتاده که ردپای هیچکدام از این اتفاقات در این برنامه دیده نمیشود. طبیعتاً انتظار میرفت این برنامه طوری تدوین و به شکلی ریلگذاری شود که کاستیها یا ناکارآمدیهای سه برنامه قبلی را تا حدی پوشش دهد، اما اصلاً در این برنامه ریلی دیده نمیشود». از نگاه دکتر موسوی چلک، نکته دیگر جزیرهای بودن برنامه است بهطوریکه انگار هر بخش بهصورت مستقل تدوین شده و کاری به بخشهای دیگر ندارد و درواقع گویی یک مجموعه منسجم نیست که بشود یک پازل را از این فصول استخراج کرد.
دکتر موسوی در ادامه افزود: «هدف ما این بود که بهعنوان انجمن مددکاری اجتماعی ایران بتوانیم سرفصلی به نام سلامت اجتماعی در سیاستهای کلی داشته باشیم که این اتفاق افتاد، اما در برنامه هیچ جایگاهی برای آن تعریف نشده است. ما در برنامه هفتم میبینیم سلامت اجتماعی را به وزارت امنیت داخلی یعنی وزارت کشور دادند؛ یعنی جایی که مسئول شورای برنامهریزی استان و مسئول امنیت ملی است، درحالیکه سلامت اجتماعی متولی دارد و متولی آن هم سازمان بهزیستی است و وزارت تعاون و کار و رفاه بر اساس قانون ساختار جامع رفاه و شورایعالی رفاه و تأمین اجتماعی باید در این حوزه کار کنند، اما انگار برنامهنویسان اصلاً یکبار اسناد بالادستی مرتبط با برنامه هفتم در حوزه آسیبهای اجتماعی را نخواندند».
دکتر موسوی در پایان اذعان کرد که پس گرفتن این برنامه خیلی بهتر از تدوین برنامهای است که از حالا میدانیم محکوم به شکست است. وی با اشاره به غلبه نگاه غیرکارشناسی در تدوین احکام برنامه در حوزه آسیبهای اجتماعی افزود: «برنامه هفتم حداقل در بخش آسیبهای اجتماعی هیچ نسبتی با آنچه ما الآن در جامعه در حوزه آسیبهای اجتماعی با آن مواجهیم و با چشماندازی که داریم ندارد».