نویسنده: ریک استرلینگ
منبع: کانسرتیوم نیوز
برگردان: هادی عبادی
استفان کینزر، تاریخدان و روزنامهنگار، اظهار داشته: «از پوشش جنگ در سوریه بهعنوان یکی از شرمآورترین برهههای تاریخ رسانههای امریکا یاد خواهد شد». پوشش این هفته درباره بهکارگیری تسلیحات شیمیایی در چهارم آوریل در شمال سوریه و در منطقهای به نام خان شیخون، به این میراث مشکوک اضافه خواهد کرد.
از نظر جریان اصلی رسانههای امریکا، تقریباً هیچ شکی وجود نداشت و به اختلافنظرها اجازه ابراز داده نشد و بهسرعت این قضاوت مطرح شد که بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، گناهکار است.
برای مثال شبکه «پی بی آس» که همواره برای بررسی اوضاع در سوریه از دو میهمان دعوت میکند که هر دو مخالف دولت اسد هستند، درباره واقعه چهارم آوریل نیز چنین کرد و اجازه داد تا این دو مخالف سرسخت هر چه میخواهند بگویند.
سوزانا سرکین، از بنیاد پزشکان برای حقوق بشر که مؤسس آن سوروس است، گفت: «میدانیم که قبلاً نیز رژیم اسد از گاز سارین استفاده کرده است»، اما این موضوع را سازمان معتبری تأیید نکرده است. برعکس، تحقیقات نشان میدهد که مخالفان مسلح از گاز سارین استفاده کردهاند، نه دولت سوریه.
میهمان دیگر، اندرو تبلر بود که از «مؤسسه واشنگتن برای خاور نزدیک» صحبت میکرد که مؤسسهای نئومحافظهکار و مرتبط با اسرائیل است. سرمقاله او مربوط به پاییز گذشته نشان میدهد که او «بمباران دولت اسد» را خواستار است؛ بنابراین، مخاطبان این رسانه تنها تبلیغات مربوط به «اسد باید برود» را مشاهده کردند.
تیتر سرمقاله روزنامه نیویورکتایمز چنین بود: «بدترین حمله شیمیایی در سوریه، امریکا اسد را مقصر میداند». مایکل گوردن، نویسنده این مقاله که کارشناس حوزه امنیت ملی است، با وجود نقش تأثیرگذار در قضاوت نادرست برای حمله به عراق، همچنان تا حدی معتبر شناخته میشود. او و همکارش، آن برنارد، اعلام کردند که اسد حتی پیش از انجام تحقیقات باید مجرم شناخته شود.
همچنین آنها اعلام کردند: «سازمانهای اطلاعاتی امریکا نتیجه گرفتند که حمله شیمیایی سال ۲۰۱۳ را نیز دولت سوریه انجام داده بود»، اما حتی این ادعا نیز کاملاً نادرست است. سازمانهای اطلاعاتی امریکا موافقتی با بیانیه سیاسی دولت اوباما نداشتند و به اصرار آنها بود که کاخ سفید پذیرفت تا بهجای «ارزیابی اطلاعاتی»، گزارش «ارزیابی دولتی» را بپذیرد.
شگفتآور است که گوردن و برنارد، دو کارشناس خاورمیانه و امنیت ملی، این موضوع را ندانند یا حتی بدتر، اجازه دهند جهتگیری آنها عموم را گمراه کند. «متخصصان امنیتی کهنهسربازان» اهمیت فریب دولت اوباما در بیانیه «سوریه، اثبات گاز سارین» را شرح دادهاند.
اما شاید افراد پیشرو اظهار کنند این اتفاق فقط در پی بی آس و نیویورکتایمز رخ داده است؛ بنابراین، آنها «اکنون دموکراسی» را برای یافتن ایدههای نو و جایگزین بررسی کنند؛ اما در این زمینه نیز در مورد سوریه بهشدت جهتگیری شده و فقط از طرفداران مبارزه مسلحانه و دخالت غرب در سوریه مطرح میشوند. «اکنون دموکراسی» در ششم آوریل با فردی اهل سوریه مصاحبه کرد که اکنون در غرب زندگی میکند و حامی مداخله غرب در این کشور است: لینا سرجی عطار.
شاید این امر کسی را متعجب نکند، اما وضعیت در سی ان ان، ام اس ان بی سی و شبکههای دیگر اصلاً بهتر نبود. در جریان اصلی رسانهها هیچ گونه تنوعی در زمینه اتفاق خان شیخون وجود نداشت. همه میدانستند که اسد مقصر بود.
شاید خیلی تعجبآور نباشد که ترامپ پس از ماهها موردانتقاد قرارگرفتن بهعلت تلاش برای روابط بهتر با روسیه و تغییر در سیاست خارجی امریکا درباره «تغییر رژیم»، از این فرصت استفاده کرد تا خود را بهعنوان «رئیسجمهور جنگ» معرفی کند و مورد تحسین نئوکانها و لیبرالهای مداخلهگر قرار گیرد.
نگاهی عمیقتر
اما واقعاً در خان شیخون چه اتفاقی افتاد؟ شاید ماجرا از دو هفته پیش شروع شده باشد. نظامیان مخالف دولت در ۲۲ مارس به شهر خطاب که در کنترل دولت است حمله کرده و تعدادی از شهروندان را گروگان گرفته و به اطراف خان شیخون که در کنترل مخالفان است، بردند.
رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه، و نیکی هیلی، سفیر امریکا در سازمان ملل، در ۳۰ آوریل اعلام کردند برکناری اسد دیگر اولویت ایالاتمتحده محسوب نمیشود و تمرکز امریکا بر شکست داعش و سایر گروههای تروریستی خواهد بود. تیلرسون اعلام کرد که آینده را مردم سوریه تعیین خواهند کرد و نیکی هیلی گفت: «دولت ترامپ بر برکناری اسد تمرکز نخواهد کرد». این اظهارات باعث انتقادات شدید از طرف نئوکانهای امریکایی، لیبرالهای مداخلهگر، رهبران اسرائیل و دیگرانی شد که طی شش سال گذشته خواستار «تغییر رژیم» در سوریه شده بودند.
سپس در چهارم آوریل گزارشهای کلی منتشر شد مبنی بر اینکه کودکان و سایر شهروندان با مواد شیمیایی در خان شیخون در استان ادلب کشته شدند. این منطقه تحت کنترل شورشیان القاعده است. اسد فوراً مقصر بمباران سلاحهای شیمیایی شد، هرچند بعضی از گزارشهای اولیه متناقض بودند. بعضی از افراد ادعا کردند بوی گاز را استنشاق کردهاند؛ بعضی دیگر مدعی شدند این گاز همچون گاز سارین بیبو و باعث مرگ آنی شده است. همه منابع گفتند هشتاد نفر در این واقعه کشته شدند.
اما بعضی مسائل وجود داشت که مانع ارزیابی قطعی در این باره میشد که یکی از آنها غیرقابلاعتماد بودن بعضی از منابع بود. یکی از ویدیوها دکتر «شاجول اسلام»، متولد بریتانیا، را به تصویر میکشید که مدرک پزشکی او به علت گزارشهایی معلق شده بود که نشان میداد او در آدمربایی جان کنتلای، روزنامهنگار، سهیم است. کنتلای بعداً آزاد شد اما دوباره در سال ۲۰۱۲ به همراه جیمز فولی امریکایی ربوده شد. داعش بعداً جیمز فولی را گردن زد، ولی کنتلای همچنان اسیر است.
پس از اینکه در بریتانیا پروندهای جنایی علیه شاجول اسلام مطرح شد، این پرونده بهجایی نرسید؛ چراکه کنتلای و بقیه قربانیان نتوانستند علیه او شهادت دهند. شاجول اسلام به سوریه بازگشت و در منطقه تحت فعالیت القاعده به فعالیت پرداخت. پس از واقعه استفاده از بمب شیمیایی، منابع خبری در غرب از شاجول اسلام بهعنوان «منبع مهم اطلاعات» بهطور گستردهای استفاده کردند.
همچنین تصاویر عجیبی در ویدئوها دیده میشود که در آنها انبارهایی نشان داده شده که اجساد در آن روی زمین پراکنده هستند. ویدئوهای دیگر صحنههایی را در کلینیک پزشکی نشان میدهند در حالیکه تصاویر، کلاهسفیدهایی را نشان میدهد که بدون داشتن دستکش به اجساد رسیدگی میکنند که البته این امر هنگام بررسی اجساد یا افراد در حال مرگ بر اثر مواد شیمیایی خیلی عجیب است.
اما این گزارشها را بهسرعت رسانههای غربی پذیرفتندکه مدتها است که آماده پذیرش هر خبر منفی درباره اسد هستند. سناتور جان مککین و دیگر محافظهکاران بهسرعت به این موضوع پیوستند و عدم اجرای خط قرمز ارائهشده توسط اوباما در سال ۲۰۱۳ پس از استفاده از گاز سارین را یادآوری کردند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، نیز به این جمع پیوست و خواستار جنگ با سوریه شد و در توئیتی اینچنین نوشت: «اکنون نوبت جامعه جهانی است تا به تعهدات خود مربوط به سال ۲۰۱۳ عمل کند».
دولت ترامپ بر اساس این جو ضد اسد و پیش از یافتن شواهد موردنیاز، این تفسیر را پذیرفت که دولت اسد مخالفان را بمباران شیمیایی کرده است. ترامپ در پنجم آوریل با وجود گزارشهای متناقض، آشکارا دولت سوریه را مقصر دانست. درست یک روز بعد در ششم آوریل، ترامپ دستور حمله ۵۹ موشک تاماهاک به پایگاه هوایی نزدیک حمص را صادر کرد. از این پایگاه هوایی برای پشتیبانی از حملات علیه داعش در شرق سوریه و علیه نیروهای جبهه النصره وابسته به القاعده در استان ادلب استفاده میشد. طبق گزارشها از سوریه، این حمله موشکی باعث کشتهشدن ۸ سرباز و ۹ غیرنظامی شد که ۴ نفر از آنها کودک بودند، اما این حمله باعث شد بسیاری از منتقدان سرسخت ترامپ در عالم سیاست و جریان اصلی رسانهها او را تحسین کنند.
تئوریها
اما داستان واقعی در پس کشتارها در خان شیخون همچنان مشکوک باقی میماند؛ چراکه هم سیستم اطلاعاتی امریکا ظاهراً در تلاش است تا این معما را حل کند و هم موارد منطقی وجود دارد که نشان میدهد این مخالفان مسلح بودند که مرتکب این عمل شدند، نه دولت سوریه. میتوان چهار تئوری اصلی را درباره این اتفاق مطرح کرد:
-روایت رسمی غرب این است که رژیم سوریه به دلیل ستمکاری یا بهدلیل جشنگرفتن مصونیت مورداشاره در بیانیههای دولت ترامپ مبنی بر اینکه به دنبال سرنگونی اسد نیست، بمباران شیمیایی را انجام داده است.
-این احتمال وجود دارد که این واقعه محصول حمله هوایی ارتش سوریه به انبارهای تسلیحات شیمیایی مخالفان باشد. وزیر دفاع روسیه میگوید مخالفان کارخانه تولید تسلیحات و مواد شیمیایی را در اختیار داشتهاند.
-تئوری دیگر این است که کشتارها بخشی از عملیات روانی است که در آن شهروندان ربودهشده از خطاب و احتمالاً مکانهای دیگر، توسط گروههای وابسته به القاعده و شورشیان دیگر بهویژه پس از این کشته یا مسموم شدند که دولت امریکا اعلام کرد دیگر به دنبال سرنگونی اسد نیست.
-این احتمال هم وجود دارد که دولتی خارجی که از بیانیه دولت امریکا خشمگین شده، به این عملیات روانی کمک کرده و گاز سمی مورد استفاده را به آنها داده است.
با وجود تصمیم عجولانه ترامپ برای سرزنش و تنبیه دولت اسد، سیستم اطلاعاتی امریکا همچنان در حال بررسی مدارک شامل بررسی هوایی منطقه است. هرچند چون رئیسجمهور در این باره اقدام کرده، هر آنچه سازمان سیا به آن برسد-مخصوصاً وقتی با نظرات ترامپ متضاد باشد-احتمالا تا آیندهای نامعلوم بهعنوان راز باقی خواهد ماند. با این وجود همچنان مدارک و قراینی وجود دارد که نشان میدهد احتمال اینکه مسئول این واقعه، مخالفان مسلح باشند بیشتر است.
(۱) این واقعه و تبلیغات مرتبط با آن، مخالفان را تقویت و دولت سوریه را تضعیف میکند.
تحقیقات جنایی معمولاً با این پرسش آغاز میشود: چه کسی انگیزه این کار را دارد؟ در این باره کاملاً واضح است که مخالفان مسلح و حامیان آنها از این رویداد سود میبرند. آنها از این داستان استفاده کرده تا چهره مخوفی از دولت اسد نشان دهند و مجدداً خواستار مداخله امریکا و «جهان» شوند. این رویداد نهتنها باعث شد تا دولت ترامپ اظهارات اخیر خود را نقض کرده و به شعار «اسد باید برود» برگردد، بلکه این کشتارها با پیشروی قابلتوجه ارتش سوریه در بسیاری از بخشهای دیگر این کشور همزمان شد. درواقع دولت سوریه پس از تحویل ذخایر شیمیایی خود در سال ۲۰۱۴، دلیلی نداشت که از سلاحهای شیمیایی استفاده کند. با اطلاع حکومت سوریه از دسترسی مخالفان مسلح به رسانههای غربی، همه دلایل حکم میکرد که این حکومت این اقدام را انجام ندهد.
البته باید موضوع زمانبندی را نیز در نظر گرفت. اتفاقات خان شیخون دقیقاً یک روز قبل از کنفرانس مهمی درباره سوریه روی داد که قرار بود در بروکسل برگزار شود. این کنفرانس با عنوان «حمایت از آینده سوریه و منطقه» کاملاً تحت تأثیر اخبار حمله شیمیایی قرار گرفت و دولت سوریه در آن مقصر شناخته شد.
(۲) افراطیون احتمالاً مسئول حمله شیمیایی آگوست ۲۰۱۳ نیز بودهاند.
حامیان غربی مخالفان مسلح سریعاً دولت سوریه را مقصر حمله شیمیایی در غوطه در ۲۱ آگوست ۲۰۱۳ قلمداد کردند. هرچند پژوهشهای بعدی معتبرترین محققان و روزنامهنگاران نشان داد دولت سوریه مسئول این امر نبود. سیمور هرش و رابرت پری به این نتیجه رسیدند که این حمله را بهاحتمال زیاد شورشیانی انجام دادهاندکه موردحمایت دستگاههای امنیتی ترکیه بودند.
در تحقیقات عمیق و گسترده به این موضوع اشاره شد که «تنها سناریو محتمل و باورپذیر که با شواهد تطبیق دارد، از حمله مخالفان مسلح حکایت میکند». بررسی دانشگاه «ام آی تی» درباره خط سیر موشک نشان داد که موشک با قابلیت حمل گاز سارین نمیتوانسته از منطقه تحت حاکمیت دولت سوریه پرتابشده باشد.
(۳) مخالفان مسلح سابقه اینگونه اقدامات مرحلهبندی شده را دارند.
بحران سوریه از آغاز شامل جنگ اطلاعاتی بوده است. هیلاری کلینتون از «آموزش بیش از هزار فعال، دانشجو و روزنامهنگار مستقل» خبر داده که برنامهای به نفع مخالفان مسلح جهت تبلیغ در شبکههای اجتماعی است. این برنامه تبلیغاتی شامل داستانهایی متمرکز بر رنج کودکان و نبرد شورشیان میانهرو و کلاهسفیدها است.
در دسامبر ۲۰۱۲ چنین وانمود شد که ریچارد انگل، خبرنگار «ان بی سی»، را گروهی از حامیان اسد ربودهاند و بعداً شورشیان ارتش آزاد سوریه او را آزاد کرده است. درواقع کل مراحل ربودن و آزادکردن، بخشی تبلیغاتی فریبکارانه طراحیشده توسط مخالفان مسلح بود تا از حامیان اسد چهره مخوفی ارائه شود و شورشیان تحسین شوند.