نقی آقالو *
ادعایی مضحک و بیپایه!
- یک روزنامه متعلق به اصولگرایان رادیکال (وطن امروز) در اوایل مردادماه با انتشار عکسی از اتاق فرماندهی سپاه که سرداران و فرماندهان را در حال بررسی یک نقشه از موقعیت تنگه هرمز نشان میداد از افزایش نقش ایران در آبهای خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند خبر داده و به نقل از فرمانده نیروی دریایی سپاه نوشته است:
«به نیروی دریایی سپاه، ابلاغ شده تا در آبهای دوردست حضور یافته و این حضور دائمی باشد». به گفته وی، اعزام ناوگروه اول از سوی این نیرو به آبهای دوردست انجام شده و ناوگروه دوم نیز به آبهای اقیانوس هند اعزام شده است. (البته مشخص نیست منظور از آبهای دوردست، اقیانوس آرام است یا اقیانوس اطلس!)
«این دو اقدام از سوی ارتش و سپاه، برای افزایش حوزه نفوذ و نقشآفرینیشان را در قالب یک رویکرد بلندمدت در جهت بهدست گرفتن فرماندهی خلیج فارس و تبدیل ایران به دست برتر در این آبهاست».
- پس از آنکه، کشتیهای غولپیکر حامل نفت ایران، یکی پس از دیگری به کشور ونزوئلا رسیدند در ششم خردادماه امسال، مدیر مرکز مطالعات اروپا در دانشگاه کمبریج اعلام کرد: «ایران در اوج تهدیدات امریکا با اعزام کشتیهای خود به ونزوئلا و چین ثابت کرد، سلطان دریاها و آبراههاست».
به گفته وی، آن زمان که انگلستان کنترل جبلالطارق را به دست داشت، وقتی کشتی «گریس ۱»۱ را توقیف کرد، پیشبینی نمیکرد این کشتی پس از آزادی به ساحل سوریه برود و محمولهاش را بارگیری کند، اما این کشتی با تغییر نام به «آدریان دریا» همین کار را انجام داد.
- اگر بگوییم تمدن بشری، مدیون وجود تنگهها و آبراههای جهانی است سخن بهگزاف نگفتهایم؛ چراکه ارتباطات انسانها و مبادلات اقتصادی و تجاری بین ملتها را تسهیل و تسریع کرده است.
بر این مبنا، کشورهای قوی و قدرتمند، همواره به دریاهای آزاد جهان راه داشتهاند و میتوان ادعا کرد هر کشوری را که از این نعمت محروم شده یا مهجور مانده، باید ازجمله کشورهای ضعیف شمرد که در معادلات سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان، عددی به شمار نمیرود و از اهمیت چندانی برخوردار نیست.
- اگرچه، کاری که «آندریان دریا» و فرمانده، افسران، ملوانان و کارکنان شگفتی سازش انجام دادند، کاری بود کارستان و اگر این کشتی به امریکاییان تعلق داشت، اکنون «هالیوود» یک دوجین فیلم سینمایی از نوع اکشن رمبوئی برایش ساخته بود، اما در عین حال، درستی سخن آن مدیر مرکز، محل تردید است!
آیا ایران واقعاً سلطان دریاها و آبهای جهان شده بود یا ادعای مضحکی از سوی چهرهای به ظاهر علمی در رسانهها مطرح میشد؟
در این مقاله با نگاهی به تنگهها و آبراههای استراتژیک جهان که محل جولان نیروهای نظامی قدرتهای بزرگ است، پی خواهیم برد «مکرم خوری مخول» (همان مدیر مرکز یادشده) تا چه حد از شناخت مفهوم دریاها و کانالها و آبراهها و موقعیت استراتژیک آنها و نقش قدرتهای سلطهگر در این نقاط حیاتی جهانی غافل مانده یا خود را عمداً بهغفلت زده و از روی سیاست و مصلحت جملهای خبرساز و در عین حال بیپایه بر زبان رانده است.
رخنه در تنگهها و بازی در آبراهها!
از نظر سیاستمداران استراتژیست، دسترسی به دریاها و اقیانوسهای جهان ازجمله اهداف اساسی کشورهایی است که نگاه رو به آینده دارند و منافع و مصالح ملی ملت خود را در رشد و توسعه مبادلات دریایی و حمل و نقل تجاری و اقتصادی در عالم میدانند و آبراهها و تنگهها جایی است که این اهداف را قابل دسترس میکند. در این زمینه باید اذعان کرد، حق با آن استراتژیستها و کارشناسان جغرافیای سیاسی است: دسترسی به آبها و دریاها ازجمله رؤیاهای بسیاری از کشورهای محروم از آب و داد و ستد جهانی است.
تقریباً، همه دولتهای عالم، چه قدرتمند و چه درحالتوسعه و جهانسومی، خود را به آب و آتش میزنند تا سری در میان سرها درآورند و در این مکانهای حساس بهگونهای رخنه کنند، اما مگر میشود؟ مگر بازیگران قهار قدرتمند صحنهها میگذارند؟!
سروکله دار و دستههای قدرتها در تمامی آبراهها و تنگههای استراتژیک جهان بهوضوح قابل مشاهده است؛ چراکه منافع دولتهای مسلط بر این تنگهها با منافع و مطامع آنان در تضاد فاحش است. آنان در این مورد به دو طریق عمل میکنند:
- در قلمرو جغرافیایی کشور و ملت خویش به ساخت کانالها و آبراههای استراتژیک اقدام میکنند.
- برای ازدیاد قدرت دریایی و اقتصادی و تجاری خود، ریسک دخالت در این حوزهها و آبراهها را به جان میخرند.
البته آن دسته از قدرتهای و دولتهای مقتدر، صنعتی و توسعهطلب که در خود توان نظامی و اقتصادی میبینند، هر دو استراتژی را همزمان پیش میبرند. بدون شک، هر جای این کره خاکی که نشانی از تنگه و آبراه باشد، مستعد وقوع اتفاقات و رویدادهای تازه و شگفت است؛ بنابراین، مشهورترین و مؤثرترین بازیگران سیاسی جهان را باید در میان مداخلهگران، همسایگان و صاحبان تنگههای معروف و آبراههای نامدار جهان یافت.
کانال پاناما،۲ کانال سوئز،۳ تنگه مالاکا،۴ دماغه امید نیک،۵ تنگه هرمز، بابالمندب (دریای سرخ را از طریق خلیج عدن به اقیانوس هند متصل میکند)، جبلالطارق (محل اتصال مدیترانه به اقیانوس اطلس)، تنگه دوور۶ بسفر و دادانل (تنگههای ترکیه در شمال و جنوب دریای سیاه) در شمار نقاط پرتردد، استراتژیک و حادثهخیز جهان تقسیمبندی میشوند.
بدین ترتیب، هر دولت ناتوان و سستعنصر که در چالشها و تنشهای حاصل از حضور قدرتها در این تنگهها از خود ضعف و سستی نشان دهد، یقیناً بهطور بیرحمانهای از مدار بازیگری در این صحنهها حذف میشود؛ بنابراین، لازمه بازی و حضور مؤثر در این عرصههای حساس و خطرناک، خردمندی و تدبیر و مدیریت کارآمد است. بهویژه آنکه ایران صاحب یکی از تنگهها و آبراههای بزرگ و نامدار جهان (هرمز) را در قلمرو خویش دارد.
سیاستمداران و مسئولان ارشد ایران باید قواعد بازی در این عرصهها بدانند و با اتخاذ تصمیمات حسابشده، ایران را به سمتی ببرند که صاحب تنگهها و آبراهها و گذرگاههای اقتصادی و تجاری دریایی و زمینی متعدد باشد.
مغضوبان روی زمین!
عنصر تأمین امنیت گذرگاهها، همواره موضوع پیدایش سروکله قدرتها در این گذرگاههای آبی را توجیه کرده، اما در عین حال، دولت یا دولتهای مسلط بر این نوع از تنگهها و آبراهها را از منافع بیشتر و بهتری برخوردار کرده است. تنگهها و آبراههای استراتژیک، صحنه جولان و بازیگری مستعدترین قدرتمندان عرصه آب و دریا و اقیانوسهای جهان است و بدون تردید، تسلط بیشتر بر آنها، سروری و آقایی بر مناسبات تجاری، اقتصادی و نظامی جهان را برای آنان دارد.
در این زمینه، جملهای تاریخی از ناپلئون بناپارت نقل شده و اگرچه تلاش نویسنده برای یافتن منبع این نقل ناکام مانده، اما به هر حال تأکیدی است بر اهمیت و ارزش تنگهها.
ناپلئون گفته بود: «اگر ۶ ساعت ارباب تنگههای جهان باشیم، آقای جهان خواهیم بود» و تاریخ رقابت و ستیز کشورها در تنگهها، حاکی از آن است که دنبالکنندگان «آقایی و سروری»، آنگاهکه منافعشان اقتضا کند، حداقل بخشی از دنیا را به هم میریزند و یا به آتش میکشند!
کانال پاناما، کانال سوئز، دماغه امید نیک، تنگه هرمز، تنگه مالاکا، باب المندب، جبلالطارق، بسفر، داردانل و… ازجمله مکانها و نقاط استراتژیک حادثهساز جهان به شمار میروند. اکنون، آبهای جهان علاوه بر آبراههای طبیعی از طریق کانالها و آبراههای ساخت دست مهندسان و متخصصان سرزمینها به هم پیوند خوردهاند و از نقطهنظر زمینی، دریایی، اقتصادی و نظامی، اهمیت فراوان و شگفتانگیز یافتهاند. تنگههای استراتژیک، رقابت بین قدرتهای جهانی را برای کنترل آنها افزایش میدهد. با احداث هر آبراه، قدرت مانور دولتهای پیرامون آن تقویت میشود و در عین حال، موجب توسعه صنعت دریانوردی، حمل و نقل کالا و نفت و محل کسب درآمدهای کلان برای صاحبان و گردانندگان کانال یا آبراه میشود. بر این اساس، کشورهایی که هماکنون نام برده میشوند، در زمره ممالک ضعیف در عرصههای سیاست و تجارت به شمار میروند. بهگونهای که یا اصلاً در معادلات به حساب نمیآیند و کسی برای آنها، تره هم خورد نمیکند یا نقش آنها در اقتصاد، تجارت و سیاست جهان، بسیار بسیار ناچیز است. این کشورهای بدبیار یا بداقبال که به قهر طبیعت نیز گرفتار آمدهاند، به دلیل در حاشیه ماندن، شاید ماهها و حتی سالها در لابهلای اخبار توسعه ملتها و رویدادهای مثبت و درخشان جهانی، نامی هم از آنان شنیده یا گفته نشود! حال اگر به نکات منفی این کشورها، عنصر ناکارآمدی مدیریتی و حکومتی را هم بیفزایید، چه شود؟!
کشورهایی چون: مغولستان، افغانستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، نپال و بوتان در آسیا کشورهای چاد، نیجر، مالی، آفریقای مرکزی، اوگاندا، زئیر، زامبیا، بوتسوانا و زیمبابوه در آفریقا و کشورهای پاراگوئه و بولیوی در امریکای جنوبی، همه و همه ازجمله کشورهای ضعیف و کمبنیه جهان به حساب میآیند. مردمان این سرزمینها را که معمولاً بهسوی آسمان چشم میدوزند و از زندگی مرفه، محروم ماندهاند، بهجرئت میتوان در عداد مغضوبان روی زمین شمرد!
در قاره سبز که از نعمت باران و گیاهان بیشتر بهرهمند است و طبیعت با ساکنین آنجا، سر سازگاری دارد، کشورهای مجارستان، جمهوریهای چک و اسلواکی و نیز کشورهای کوچکی همچون مقدونیه و بوسنی هرزگوین که در جریان تجزیه یوگسلاوی سابق، به جمع کشورها پیوستند! بسی ضعیفتر از همسایگان خود ظاهر میشوند؛ حتی کشور اتریش نیز از نظر جغرافیای طبیعی و برخورداری از آبها و دریاها، درجهای از ضعف را در خود دارد.
کلیدهای جهان!
به علت موقعیت تأثیرگذار تنگهها و گذرگاههای طبیعی دریایی در قدرت ملی و سیاست خارجی کشورها، دولتهای مقتدر صنعتی و قدرتهای حاکم بر تنگهها از این آبراهها، بهعنوان ابزاری در سیاست خارجی خود، بهره میبرند. تشکیل کشورهای کوچک در کنار تنگههای استراتژیک و مهم که بعضاً در حد یک دولتشهر هستند، بهنوعی نشاندهنده اهمیت نقش تنگهها و آبراهها در نگرش قدرتهای جهانی است.
از تنگههای «دوور»، جبلالطارق، سوئز، هرمز، دماغه امید نیک و مالاکا بهعنوان کلیدهای جهان نامبرده شده است. تنگههای بسفر و داردانل، به کشور ترکیه، موقعیت ممتازی بخشیده و الحاق این کشور به پیمان ناتو را تسریع کرده است. این تنگهها، مسیر عبور نیروهای نظامی و دریایی روسیه را برای نفوذ به اروپا مسدود میکند و بدین ترتیب، این مکانها، غالباً در معرض جنگ و جدال و دسیسههای سیاسیاند.
کانال پاناما در سال ۱۹۱۴ و آبراه «سنت لارنس»۷ در سال ۱۹۵۷ در امریکا ساخته و افتتاح شد. این آبراه حدود ۳ هزار ۸۰۰ کیلومتری، دارای چندین کانال و مجموعهای از سدهای بالابر است. با تکمیل این آبراه، اتصال بین اقیانوس اطلس شمالی و «گریت لیکز»۸ امکانپذیر شد و شهرهای تورنتو کانادا و شیکاگو امریکا به بنادر اقیانوس اطلس دست یافتند. هماکنون، کانالهای سوئز، پاناما و کانال «کیل» در شمال آلمان که دریای شمال را به دریای بالتیک متصل میکند، بهعنوان مهمترین کانالهای بینالمللی با ظرفیت بالا به شمار میروند. امریکاییها در طول سالیان دراز، کانالهای زیادی در کشور پهناور خود ساختهاند. ازجمله، همین آبراه سنت لارنس را که ذکرش رفت. این آبراه، یکی از بزرگترین طرحهای مهندسی دنیا محسوب میشود و چنانچه، مجموعه دریاچههای پنجگانه (گریت لیکز) را به آن بیفزاییم، طول آن به بیش از ۱۲ هزار کیلومتر میرسد. جهانیان بهویژه سلطهگران در سوراخ سنبههای اتصال قارهها و دریاها، آبراهها و کانالهای استراتژیک متعدد ساخته یا به طریقی، صاحب آنها شدند! دولتهای دیگر نیز خود را به سختیهای مردافکن میاندازند تا در پیکار زندگی، زنده بمانند. آنان دریافتهاند، در این بازار مکاره و آوردگاههای تجاری و صنعتی و اقتصادی و نظامی، تردید و غفلت و سستی، ره به جایی نمیبرد و به عبارت دقیقتر، در «دوران نامردی»، اگر دیر بجنبند، هم بازی را باختهاند و هم قافیه را!
پای لنگ روسیه در تنگههای ترکیه!
حال از قاره سبز گذر میکنیم و به شرق به سمت روسیه میرویم؛ جایی که بیش از ۱۷ میلیون کیلومترمربع وسعت دارد.
این کشور، حدود ۱.۵ قرن است در رویای دستیابی به اقیانوس هند و آبهای آزاد گرم جهان به سر میبرد، اما هنوز هم به تعبیر دلخواه رؤیایش دست نیافته است. در این باره، نمیتوان این کشور را سرزنش کرد، چراکه، حاکمان این کشور در دو قرن اخیر، باید بر اساس منافع ملی خود حرکت کرده باشند. تقریباً از دوران کمال آتاتورک به اینسو، حداقل ۵۰ درصد از حجم صادرات سالانه شوروی سابق از مسیر تنگههای بسفر۹ و داردانل۱۰ صورت میگرفت و این وابستگی در طول سالیان دراز، ادامه یافته و اکنون نیز در دوره پوتین، این داستان ادامه دارد.
پاشنه آشیل اقتصاد و تجارت روسیه را غربیها و بهویژه امریکاییها، دریافتهاند و همواره در تعمیق این وابستگی به تنگهها حرکت کردهاند.
تنگههایی که دریچههای عبور کالا، واردات و صادرات روسیه به اروپا بوده و هست. آنان از توسعه و افزایش تواناییها و داد و ستد روسیه به سایر نقاط جهان و نیز از افزایش قدرت و توان و تجهیزات نظامی این کشور، نگران میشدند.
مسئله اساسی برای روسیه، این واقعیت بوده و هست که تنگههای ترکیه، موانعی جدی بر سر راه توسعه و تجارت این کشور به شمار میرود، چراکه ترکیه، عضو پیمان ناتوست و بهویژه در چالشی که در اواخر سال ۹۵ (شمسی) بین این کشور و روسیه بهوجود آمد، روسیه را به این باور عمیقتر رساند که باید به هر طریقی شده از میزان وابستگیاش به بسفر و داردانل بکاهد.۱۱
از سوی دیگر، هر زمان تقابل روسها با غرب افزایش مییافت، سیاست گسترش ارتباطات و مذاکرات با ایران در دستور کار رهبران این کشور قرار میگرفت و موضوع بخشی از این مذاکرات، توافق بر سر پروژههای بزرگ بود.
اکنون، نظام سلطهگر غرب که عبور ۴۰ تا ۶۰ درصد نفت مورد نیاز جهان را از تنگه تحت قلمرو ایران میبیند، در طول سه دهه گذشته، همواره با کمک برخی رژیمهای مستبد منطقه در صدد آن بوده تا ذخایر نفت و گاز خلیج فارس را از بنادر و از مسیرهای متفاوت به آبهای آزاد جهان انتقال دهد.
ایجاد سه مسیر جایگزین انتقال نفت از طریق دریای سرخ و تنگه بابالمندب و البته با مساعدت گسترده و جدی عربستان، حاکی از جدیت این کشور در تقابل با ایران محسوب میشود. در چنین شرایطی، شاهد ارتباطات و مذاکرات مستمر بین سیاستمداران و رهبران روسیه با مقامات کشورمان بر سر چند موضوع مهم و استراتژیک ازجمله بر سر «آبراه دریای خزر به دریای عمان» بودهایم.
در روسیه کانالی به نام «ولگا-دن»۱۲ که در زمان شوروی سابق ساخته شده، همواره بهصورت انحصاری برای عبور کشتیهای داخلی مورد استفاده قرار گرفته و کمتر موردی دیده شده که به یک کشتی بیگانه ازجمله کشتیهای ایران، اجازه تردد در این آبراه داده شود!
در شوروی سابق، سدها و کانالهای زیادی ساختهاند و بنا بر گزارشهای موثق، روسیه ساخت کانال کشتیرانی دیگری را که شروع ساخت آن را در سال ۱۳۸۵ شمسی اعلام کرده بود، بهطور جدی تا انتها دنبال کرده است.
این کانال ۸۰۰ کیلومتری، دریای آزوف را با نام «کانال اوراسیا» به دریای خزر پیوند میدهد و این کانال، غیر از کانال «ولگا – دن» است.
به خاطر ایران متحول شوید!
پند و هشداری که شاعر والامقام – رودکی – بیش از هزار سال قبل گفته، اکنون باید به گوش جان از سوی حکومتگران و دولتمردان شنیده شود:
هر که نامخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
بنا ندارم در اینجا و در انتهای مطلب به سیاستمداران و تصمیمگیران کشور، درس دیپلماسی و رفتار مدبرانه و خردمندانه بدهم و نه بر آنم که بیجهت، بر خود ببالم که ایران در بین کشورهای تحت قلمرو فلات ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار کیلومترمربعی ایران، توسعه و نفوذ عمیق فرهنگی داشته و دارد و مثلاً، شعار بدهم که: «هنر نزد ایرانیان است و بس»!
باید پذیرفت، همهچیز را همگان دانند و در توسعه دانش و تکنولوژی، تمام بشریت سهیم بوده و هستند.
در شرایط حساس و بحرانی کنونی که از در و دیوار بر سر ایرانیان بلا میریزد، دولتمردان ایران ملزم به اتخاذ روشها و سیاستهای حسابشده و سنجیده توأم با شجاعت و صداقتاند.
هیچ عذری از آنان پذیرفته نیست که سرنوشت ملت ما را قربانی احساسات و اهداف نابخردانه کنند. ترامپ و دارودستهاش، معلم سیاستمداران و دولتمردان و نظامیان ما نیستند که از او تقلید شود!
آنان باید با اتخاذ تصمیمات عاقلانه و دوراندیشانه، ایران را به سمت توسعه پایدار ببرند و در این مسیر، کشور بتواند بر اساس منافع و مصالح ملی خود با تمام جهانیان، ارتباط و امکان داد و ستد داشته باشد، بهویژه از طریق تنگهها و آبراههای متعدد جهانی و کریدورهای متنوع ترانزیتی زمینی و دریایی.
ایران و ایرانیان از دیرباز، چهارراه حوادث و ارتباطات و تجارت و مسیر جاده ابریشم بوده و همچنان استحقاق ایفای همان نقش را دارد. هماوردطلبی و حضور نظامی صرف در آبراهها و دریاها و خط و نشان کشیدن برای بازیگران کهنهکار اقیانوسها و آبهای آزاد عالم، این حق و استحقاق طبیعی را از ایران و ایرانیان میستاند و آنان را به انزوایی تلخ و سخت میکشاند، چنانکه کشانده است!
سالهاست که زنگ خطر فروپاشی جامعه از سوی روشنفکران، اندیشمندان، متفکران و اصلاحگران واقعی مردم به صدا درآمده و ضرورت تحول و تجدیدنظر در روشها، اهداف و رفتار دستگاه مدیریت کشور را بهویژه در سیاست خارجی و داخلی، گوشزد کردهاند، اما مگر «میرود میخ آهنی بر سنگ»!
به خاطر ایران و ایرانیان و سربلندی و پایداری آنان، دستکم از برخی اهداف و برنامههای برونمرزی غیرقابل دسترس، چشم بپوشید و برگردید به راهی که دو سه دهه قبل باید برمیگشتید!
بازگشت به خویش و ملت خویش و ساختن ایران با مشارکت همه ایرانیان.■
* روزنامهنگار، عضو هیئت تحریریه روزنامه سلام و نویسنده کتابهایی همچون بحران آب در ایران، آبراه جنوب به شمال ایران، مدیریت ضد کارآفرین و…
پینوشت:
- کشتی گریس۱ :grace 1 (Adrian Darya): ابرنفتکش پانامایی ساخت شرکت هیوندای کره جنوبی در اجاره ایران بود. این کشتی پس از توقیف در تنگه جبلالطارق به « آدریان دریا» تغییر نام داد و به مسیر خود در دریای مدیترانه ادامه داد. آدریان دریا با ۲ میلیون بشکه نفت در جبلالطارق با دخالت نیروی دریایی انگلیس توسط دولت جبلالطارق توقیف شد که داستان مفصلی دارد. گریس ۱ که باید از طریق کانال سوئز وارد مدیترانه میشد، به عللی که بر آگاهان پوشیده نیست، مسیر بسیار طولانی را از طریق دماغه امید نیک(The Cape of Good Hope) در جنوب آفریقای جنوبی طی کرد و آنگاه با طی مسافتی حدود ۱۰ هزار کیلومتر دیگر از اقیانوس اطلس وارد تنگه جبلالطارق شد. قصه پایمردی این کشتی و کارکنان و افسران و ملوانان و فرماندهاش در تاریخ نیروی دریایی کشورها خواهد درخشید.، بهویژه آنکه با ۲ میلیون بشکه نفت خام، چنانچه طول دریای مدیترانه را هم به آن بیفزاییم، مسیر حدود ۲۵ هزار کیلومتری را پیموده است!
- کانال پاناما (Panama Canal): یکی از مهمترین آبراههای جهانی دستساز بشر است. اقیانوس اطلس را به اقیانوس آرام اتصال میدهد. این کانال ۷۷ کیلومتری، مجرای مهم و کلیدی در تجارت جهانی به شمار میرود. در شرایطی که راه معمول کشتیرانی میان شهرهای نیویورک و سانفرانسیسکو، ۲۲ هزار و ۵۰۰ کیلومتر مسافت دارد، عبور از کانال پاناما، این مسافت را به ۹ هزار ۵۰۰ کیلومتر کاهش میدهد. ساخت این کانال، یک شاهکار مهندسی به شمار میرود.
- کانال سوئز: آبراهی ۱۹۲ کیلومتری که دریای مدیترانه را به دریای سرخ وصل میکند. حدود ۱۵۰ سال قبل در غرب صحرای سینا و شمال شرقی مصر ساخته شده و بیش از ۷ درصد کل تجارت دریایی دنیا از این کانال انجام میشود. با ساخت این کانال که عمدتاً توسط فرانسویها انجام شده و اکنون، مهمترین منبع تأمین درآمد ارزی مصر به شمار میرود، کشتیهای تجاری اروپا و آمریکا، دیگر ناچار نبودند و نیستند که برای رسیدن به بنادر جنوب شرق آسیا، شرق آفریقا و نیز استرالیا، قاره آفریقا را دور بزنند. (همچون کشتی بختبرگشته «گریس ۱» ایران!) ناگفته نماند، بر اساس کتیبههای بجا مانده از عصر هخامنشیان، ساخت کانالی با نام سوئز، به نام داریوش در ۲۵۰۰ سال قبل ثبت شده است.
- تنگه مالاکا (Strait of Malaka): یکی از مهمترین گذرگاههای دریایی جهان که دریای آندامان در اقیانوس هند را به دریای چین جنوبی در اقیانوس آرام متصل میکند. این تنگه درواقع، آبراهی است بین مالزی و سنگاپور. تنگه مالاکا، علاوه بر موقعیت استراتژیک در تبادلات انرژی، چندین کشور را نیز وارد عرصه ستیزهای سیاسی کرده است. از این تنگه بهعنوان دومین تنگه نفتی جهان بعد از تنگه هرمز یاد میشود که روزانه، ۱۶ میلیون بشکه نفت را از خود عبور میدهد.
- دماغه امید نیک (The Cape of Good Hope): مسیری است که دریانوردان پرتقالی کشف کردهاند و نخستین سکونتگاه اروپائیان در آفریقای جنوبی به شمار میرود و. شبهجزیره ای ست نزدیک شهر کیپتاون. این شبهجزیره در زمانهای گذشته برای دریانوردان بسیار حائز اهمیت بوده زیرا، کشتیهایی که از اروپا حرکت میکردند با رسیدن به این نقطه میدانستند، باید مسیر حرکت خود را از جنوب به سمت شرق تغییر دهند. دماغه امید نیک مشرف به اقیانوس اطلس است و یکی از رمانتیکترین نامها را در بین مناطق و عارضههای طبیعی جهان دارد.
- تنگه دوور (Strait of Dover): اقیانوس اطلس را از طریق دریا و کانال مانش به دریای شمال پیوند میدهد. فرانسه و انگلیس، کشورهای حوزه آن را تشکیل میدهند. این تنگه از پرترددترین مسیرهای دریایی جهان به حساب میآید. از سال ۱۹۹۴ با ساخت تونل کانال مانش، مسافران توانستند، با قطار از زیر آب این تنگه عبور کنند.
- آبراه سنت لارنس (st. Lawwrence Seaway) با حدود ۲۹۰ کیلومتر (۱۸۰ مایل) در ۱۹۵۹ در امریکا ساخته شد. با ساخت این کانال، کشتیها توانستند از طریق « گریت لیکز» وارد اقیانوس اطلس شوند.
- گریت لیکز (The Great Lakes) دریچههای بزرگ و پنجگانه در شمال امریکا با نامهای: هیوران، ایری، میشیگان، سوپر یور و آنتاریو
- تنگه بسفر (Bosporus Strait) در مجاورت استانبول، دریای سیاه را به دریای مرمره متصل میکند. درواقع، دو قاره اروپا و آسیا در اینجا به هم میرسند و یا از هم فاصله میگیرند. این تنگه، ۳۰ کیلومتر طول و ۷۰۰ متر عرض دارد (در برخی نقاط، این عرض به ۳ کیلومتر هم میرسد). بسفر تنگهای ست که روسیه برای انتقال یا صدور تجهیزات نظامی هم مورد استفاده قرار میدهد.
- تنگه داردانل (Dardanel Strait) دریای مرمره را به دریای اژه و سپس به مدیترانه پیوند میدهد. داردانل، طول حدود ۶۲ کیلومتری (۴۰ مایل) و عرض ۱/۲ تا ۵ مایلی دارد. بهعنوان آبراهی استراتژیک و بسیار مهم و حیاتی برای ترکیه و البته کشور روسیه مطرح است. تنش بین روسیه و ترکیه، بارها این منطقه را به تلاطم و تشنج کشانده و به گفته برخی کارشناسان، پاشنه آشیل اقتصاد روسیه، وابستگی این کشور به دو تنگه نامبرده است.
- از میزان تجارت روسیه از طریق گذرگاهها و تنگههای دوگانه بسفر و داردانل، اطلاع دقیقی در دست نیست، اما میزان تجارت روسیه با ترکیه، سه برابر حجم تجارت این کشور با آمریکاست. غیر از عبور کشتیها و تجهیزات نظامی روسیه، از حدود ۷/۳ درصد مصرف روزانه نفت دنیا که از تنگههای بسفر و داردانل منتقل میشود، دوسوم آن به تانکرهای حامل نفت و گاز روسیه تعلق دارد.
- کانال ولگا -دن در روسیه، رودخانه ولگا را که به دریای خزر سرازیر میشود، به رودخانه « دان» که به دریای « آزوف» (Asov و به روسی A3OB) میریزد، متصل میکند. ولگا، بزرگترین رودخانه اروپا به لحاظ طول است. ولگا دن، ۱۰۱ کیلومتر درازا دارد.